اعتماد در ادبیات به عنوان یک پیش نیاز برای به اشتراک گذاری دانش مورد بحث قرارمیگیرد(رولند و چاول[۳۰] ، ۲۰۰۰).
بیان مسئله
با توجه به تعارفی که از سرمایه فکری در بخش مقدمه آمده است، بنیان اساسی سرمایه فکری دانش می باشد. پس هنگامی که به سرمایه فکری در سازمآنها توجه میتماییم به چیزی جز دانش در سازمان توجه نکرده ایم. پس سرمایه فکری جزیی اساسی در شرکت های دانش بنیان می باشند. از طرفی شرکت های نرمافزاری نیز نوعی شرکت دانش بنیان می باشد و به همین دلیل موضوع سرمایه فکری در آن اهمیت پیدا می کند.
با توجه به عملکرد ضعیف شرکتهای نرمافزاری در بازار رقابتی نیاز به بهبود این عملکرد بسیار احساس میشود . چنانچه مدیران شرکتهای نرمافزاری را در بهت ناشی از عدم عملکرد درست شرکتشان قرار گرفته اند تا جایی که بهره وری آنها پایین آمده و جایگاه خود را در بازار از دست داده و به طبع آن پروژهها به شرکت های رقیب واگذار میشود که این پیامد منفی یعنی عدم عملکرد مناسب شرکت نرمافزاری به ورشکستگی آنها منجر خواهد شد. با توجه به جلسات مداومی که در هنگام تفهیم پروپوزال اینجانب به شرکتهای نرمافزاری برگزار شد، عوامل زیادی به گفته مدیران این شرکتها منجر به پایین آمدن سطح عملکرد آنها میشود، شناسایی شدند. برخی از این عوامل به شرح زیر هستند:
کمبود دوره های ضمن خدمت که منجر به نارضایتی نیروهای متخصص میشود.
عدم بروز خلاقیت و نوآوری نیروهای متخصص که منجر به بیانگیزگی آنها خواهد شد.
عدم دانش کافی در برخی موارد یا تجربه مناسب در برخورد با پروژهها نرمافزاری.
نبود یا کوچک بودن واحد تحقیق و توسعه در شرکتهای نرمافزاری.
نبود رویه های و بسترهای مناسبی مانند رویه های کسب و کار سیستمهای مدیریتی اطلاعاتی، پایگاه داده های مناسب برای نگهداری اطلاعات مربوط به کارکنان .
عدم وجود نیروهای متخصص در زمینه شرکت در مناقصه برای پروژهها.
عدم اعتماد شرکت های نرمافزاری به هم که این موضوع منجر به عدم همکاریهای لازم آنها میشود.
عدم وجود اتحادهای استراتژیک مناسب بین شرکتهای بزرگ تولید کننده نرم افزار.
عدم توجه کافی به مشتریان سازمان به عنوان عنصری کلیدی در پروژهها.
این موارد تنها بخشی از مواردی هستند که باعث می شوند، توجه پژوهشگر به عنصر دانش و همچنین دارایی های نامشهود در سازمان جلب شود.
در صورتی که طبق مدلی که در قسمت فرضیه بیان میشود رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد سازمانی تحقیق شود با توجه به پارامترهای مختلف سرمایه فکری می توان عملکرد سازمانی را بهبود بخشیدو همچنین مشکلات ناشی از عدم توجه به سرمایه فکری به عنوان دارایی نامشهود را در سازمان بهبود بخشید. بنابراین مسئله ای به صورت زیر پیش می آید.
آیا بین سرمایه فکری و عملکردسازمانی رابطه ای و جود دارد ؟
که در آن سرمایه های فکری شامل : سرمایه های انسانی و سرمایه های ساختاری و سرمایه های مشتری است وعملکرد سازمانی در حقیقت شامل کارایی در بهره وری و کارایی در قابلیت سود دهی بنگاه و کارایی در ارزش بازار تعریف میشود.
اهمیت موضوع
هوانگ و چنگ و چن (۲۰۰۵) نشان دادند که سرمایه فکری شرکتها یک تاثیر مهم بر روی ارزش بازار [۳۱]و عملکرد مالی دارد و ممکن است یک نشانگر برای عملکرد مالی آینده باشد. علاوه بر آن متوجه شدند که محققان ممکن است ارزشهای متفاوتی را برای ۳ ترکیب کارایی ایجاد ارزش (سرمایه گذاری فیزیکی ، سرمایه گذاری انسانی ، سرمایه گذاری ساختاری ) در نظر بگیرند. هان کک، پلومن و تن (۲۰۰۷) متوجه شدند که عملکرد شرکت و سرمایه فکری به صورت مثبتی به هم مربوطند. سرمایه فکری به عملکرد آینده شرکت مربوط است. هوانگ و لیو (۲۰۰۵) تاثیر متقابل بین نوآوری سرمایه و اثرات سرمایه فکری بر روی عملکرد شرکتها را مورد تحقیق قرار دادند. یافته اصلی تحقیق آنها این است که بعد از در نظر گرفتن تاثیر متقابل سرمایه نوآوری و سرمایه فکری یک تاثیر ثابت مثبت بررسی عملکرد شرکت مشاهده گردیده است. شرکتها باید جهات مختلف سرمایه فکری را برای پیشرفت عملکرد شرکت هماهنگ کنند.در نتیجه شرکتها هر چه بیشتر تلاش خود را صرف مدیریت و اداره سرمایه فکری کنند در عوض آنها عملکرد بیشتر و سود اقتصادی افزونتری را دریافت می نمایند(مین لو و دیگران ، ۲۰۰۹)
مار و دیگران (۲۰۰۳) علل توجه به اندازه گیری سرمایه فکری را اینگونه بر می شمارند:
کمک به سازمآنها برای تنظیم استرتژی آنها.
ارزیابی اجرای استراتژیها.
کمک به تصمیمات گسترش و تنوع.
استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه فکری به عنوان مبنایی برای جبران خدمت.
ابلاغ این دارایی ها به ذینفعان خارجی سازمآنها.
چون شرکتهای نرمافزاری در تهران و در کل صنایع نرمافزار، امروزه گسترش چشم گیری یافتهاند و با توجه به اینکه بسیاری از بنگاهها دچار تغییرات چشمگیری در زمینه استفاده از تکنولوژی شدهاند ضروری دیدم که ارزش سرمایههای فکری را در صنعت نرمافزار اندازه گیری کنم و نشان دهم که این موضوع با عملکرد سازمانی در آنها رابطه مستقیمی دارد و میتوان از نتایج این اندازهگیری برای به روز کردن سیستمهای مالی و همین طور تراز نامه های مالی استفاده کرد تا بنگاه بتواند به درستی ارزش دارایی های نامشهوداش را دریابد. پس می توان اهمیت موضوع را در چند مورد زیر یافت:
بهبود بازدهی در شرکتهای نرمافزاری.
کاهش ترک خدمت سرمایه انسانی.
توجه به مالکیت حقوق معنوی.
توجه به روالها، پایگاه داده ها و سیستمهای شرکتهای نرمافزاری.
بهبود رضایت مشتری و کارفرما
بالا بردن دانش فنی کارکنان
ایجاد اتحادهای استراتژیک با سایر شرکتها.
بالا بردن خلاقیت و نوآوری کارکنان
بالا بردن سطح توجه و اعتماد به واحد تحقیق و توسعه.
این دلایل تنها تعدادی از دلایلی هستند که نشان دهنده اهمیت پرداختن به این مقوله را در صنعت نرم افزار در سطح تهران توجیه می کند.
اهداف تحقیق
با توجه به مدلی که در صفحات بعدی ارائه خواهد شد، از اهداف این تحقیق میتوان اندازهگیری سرمایههای فکری و همچنین پررنگ کردن سرمایه فکری با توجه به رابطه آن با عملکرد شرکتها و بالا بردن بهره وری این شرکتها با بهره گرفتن از اندازهگیری سرمایه های فکری و مشخصکردن اجزای زیرین سرمایههای انسانی و ساختاری و ارتباطی و مشخص کردن ارتباط داخلی آنها نام برد. پس می توان از اهداف تحقیق موارد زیر را بر شمرد
اطلاع از وضعیت (نسبی) اجزای این سرمایه فکری در شرکت های نرمافزاری سطح تهران.
ارائه راهکارها و پیشنهادات لازم برای بهبود سرمایه های فکری و اجزای آن.
بررسی رابطه سرمایه فکری و اجزای آن با عملکرد سازمانی شرکتهای نرمافزاری.
بهبود بهره وری در شرکتهای نرمافزاری به دلیلی بهبود عملکرد سازمانی.
بهبود ارزش بازار در شرکتهای نرمافزاری به دلیل بهبود عملکرد سازمانی.
بهبود قابلیت سود دهی در شرکتهای نرمافزاری به دلیل بهبود عملکرد سازمانی.
بررسی زیر مجموعه های هر یک از اجزای سرمایه فکری یعنی سرمایه انسانی ، ساختاری و سرمایه ارتباطی و مقدار تاثیر گذاری اجزای سرمایه های انسانی و ساختاری و ارتباطی بر روی آنها.
بررسی مدلی که شامل ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد سازمانی در شرکتها نرمافزاری (در این پژوهش مدل بونتیس).
نامشهود
مشهود
ارتباطی مبتنی بر:
شهرت ها
وفاداری
روابط
شایستگی مبتنی بر:
اطلاعات
مهات ها
قابلیت ها
استعدادها
شکل۲-۵ : طبقهبندی اولیه توسط هاناس و لووندال
پتی و گویتر (۲۰۰۰) طبقه بندی ارائه شده ناظر دارایی های نامشهود سویبی را به شکل جدول زیر اصلاح کردند . این دو نفر شاخص های مناسبی را به این چارچوب اضافه کردند.
جدول۲-۲ : طبقه بندی پتی و همکاران
مالکیت معنوی شامل: حق الامتیاز، کپی رایت، علائم تجاری؛ سرمایه های زیرساختاری شامل: فلسفه مدیریت، فرهنگ شرکت، سیستم اطلاعاتی و سیستم های شبکه سازی و روابط مالی | سرمایه ساختاری (سازمانی) : ساختار درونی |
مارکهای تجاری، مشتریان، وفاداری مشتریان، همکاریهای تجاری، توافق مربوط به گواهینامهها، توافق فرانشیزها و… | سرمایه مشتری (ارتباطی) : ساختار بیرونی |
دانش فنی، تحصیلات ، دانش مرتبط با کار، شایستگی مرتبط با کار؛ روحیه کارآفرینی، تواناییهای مربوط به نوآوری و اثرگذار بودن قابلیت تغییر یا انعطاف پذیری، شایستگی حرفهای | سرمایه انسانی : شایستگی کارکنان |
در واقع کار این دو، انطباق چارچوب ناظر دارایی های نامشهود سویبی با چارچوب طبقهبندیهای متداول دیگر شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری، بوده است.
طبقه بندی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، به دو سرمایه انسانی و سازمانی (ساختاری) اشاره می کند و سرمایه فکری را بصورت ارزش اقتصادی این دارایی های نامشهود(سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری) توصیف می کند.سرمایه سازمانی؛به اجزایی مانند مالکیت سیستمهای نرم افزاری، شبکه های توزیع و زنجیرههای عرضه، اطلاق می شود و سرمایه انسانی، شامل: منابع انسانی درون سازمان و منابع انسانی خارج از سازمان است که منابع انسانی درون سازمان شامل: کارکنان و منابع انسانی خارج از سازمان شامل: مشتریان وعرضه کنندگان است.(پتی وگویتر ،۲۰۰۰،صص ۱۷۶-۱۵۵)[۱۳۴]
طبقه بندی لیم و دالیمور (۲۰۰۴) سرمایه فکری را از طریق ارتباط دادن آن با دو مفهوم دانش فنی مدیریت و دانش فنی بازاریابی، تشریح و طبقه بندی می کنند. شایستگی یک شرکت برای یک رویکرد مدیریت استراتژیک شامل سرمایه انسانی، سرمایه شرکتی[۱۳۵]، سرمایه کارکردی و سرمایه تجاری[۱۳۶] است و روابط یک شرکت برای رویکرد بازاریابی استراتژیک شامل سرمایه مشتری، سرمایه عرضه کننده[۱۳۷]، سرمایه همپیمانی[۱۳۸] و سرمایه سرمایهگذار است.
نوآوری
سرمایه فکری
مدیریت دانش
بازاریابی استراتژیک
مدیریت استراتژیک
سرمایه انسانی
سرمایه شرکتی
سرمایه تجاری
سرمایه سرمایهگذار
سرمایه هم پیمانی
سرمایه مشتری
سرمایه کارکردی
سرمایه عرضه کننده
شکل۲-۶ : طبقه بندی لیم و دالیمور[۱۳۹]
نوآوری رابه عنوان جزی از سیستم ارزیابی عملکرد برای هر شخص مطرح کنید. سازمان ها بایداز کارکنان خود در پایان دوره ارزیابی سوال کنند که چه نوآوری انجام داده اند وتأثیر آن برچه کاری بوده است.
فرایند وسیستم نوآوری را مستندسازی کنید. مستندسازی باید به نحوی باشدکه هر فرد آن را درک کند و نقش خود رانیز در این فرایند به روشنی دریابد.
آزادی عمل کافی به کارکنان خود اعطا کنید. این امر موجب می گردد تا آنها قادر باشند ایده ها وفرصت های جدیدرا مطرح وبا عوامل درون سازمانی و برون سازمانی همکاری کنند.
اطمینان حاصل کنید تمامی اعضای سازمان راهبردکلی سازمان را درک کرده اندوهمچنین کلیه تلاش های نوآوری در راستای راهبردکلی سازمان است . البته سیستم باید به صورتی باشد که ایده های خارج از چا چوب را نیز که مفید به نظر می رسند مدیریت کند.
به افراد آموزش دهید که محیط را برای روندهای جدید، فناوری های نوین وتغییرات چارچوب های فکری مشتریان ، مورد بررسی وآزمایش قراردهند.
به افراد اهمیت تنوع در سبک های تفکر، تجربیات، دیدگاه ها وتخصص ها آموزش دهید. همچنین انتظار تنوع وتفاوت را در کلیه ی فعالیت های نوآوری داشته باشید.
معیارهای مطلوب بر ایده آل استوار است. باوجود این ، معیارهای محدود تر نیز می توانند ماررا به حالت ایده آل نزدیک تر سازند وآن ها به نوبه خود براساس مفروضات وچارچوب های ذهنی قبلی ما متصل می گردند.
تیم های نوآوری از تیم های معمولی متفاوتند. آنها نیازمند ابزارها وچارچوب های فکری متفاوتی هستند. کارکنان را به اندازه ی کافی در این زمینه ها آموزش داده وهدایت کنید تا هنگام کار در تیم های نوآوری موفق باشند.
سیستم مدیریت ایده ها را ایجاد یا تهیه کنید تا افراد تشویق شوند فرصت ها وفعالیت های جدید را شناسایی، ایجاد یا ارزیابی وایده های خود را ارائه کنند (حاتمی ومهدوی، ۱۳۸۷).
بخش سوم
مشتری مداری
۲-۳-۱) مشتری
در دهه های اخیر با افزایش رقابت در بازارها، سازمان ها به اهمیت رضایت و وفاداری مشتریان خود واقف و متوجه شده اند که حفظ مشتریان فعلی سازمان به مراتب از جذب مشتریان جدید کم هزینه تر است. برای سازمان های امروزی رضایتمندی مشتری به تنهایی کافی نیست، ایشان باید مطمین باشند که مشتریان راضی شان، وفادار هم هستند. هدف از این امر برقراری روابط بلندمدت با مشتری به منظور کسب منافع در طولانی مدت است (Kong Wing Chow, 2014).
از دیدگاه سنتی، مشتری کسی است که فرآورده های شرکت را خریداری می کند. در دنیای کسب و کار امروزی مشتری را چنین تعریف می کنند: مشتری کسی است که سازمان مایل است با ارزش هایی که می آفریند، بر رفتار وی تاثیر بگذارد. منظور از ارزش، آن چیزی است که مشکلی از مشتری را برطرف می کند و نیازی را برآورده می سازد. امروزه مشتری به عنوان یک واحد غیر درآمدزا نیز مطرح است. بنابراین مشتری کسی است که انجام معامله و داد و ستد را در یک محیط رقابتی به عهده دارد و حالت تعاملی چیری را می دهد و چیزی را می گیرد. مشتری نیازش را خودش تعریف می کند، کالاها و خدمات تولیدی ما را مصرف می کند و حاضر است بابت آن هزینه مناسبی را بپردازد. اما زمانی این هزینه را متقبل می شود که در کالاها یا خدمات تحویلی، ارزشی را ببیند که پرداخت آن هزینه را توجیه نماید. مشتری کسی است که نیازهای او را یک فرد یا سازمان تامین می کند. مشتری، شخص، اشخاص یا سازمان هایی هستند که با دیگران قرارداد می بندند تا او کالا یا خدمتی ارائه کند. مشتریان به عنوان دارایی های سازمان تاثیر بسیار زیادی بر سودآوری سازمان دارند (Dani, 2014).
ما در حال حاضر در یک اقتصاد مشتری مدارانه زندگی می کنیم که در آن مشتری، پادشاه است. شرکت ها باید یاد بگیرند که چگونه از تمرکز بر تولید محصول به سمت تمرکز بر مالکیت مشتریان حرکت کنند. شرکت ها باید با این حقیقت بیدار شوند که دارای رئیس جدیدی هستند و آن مشتری است. شرکت ها باید مشتریان را به عنوان یک دارایی مالی درنظر بگیرند که مانند هر دارایی دیگر نیاز به مدیریت کردن و حداکثر نمودن بازدهی آن دارد. امروزه شرکت ها، مشتریان را به عنوان دارایی هایی مورد توجه قرار می دهند که ارزش آنها به طور مداوم در حال افزایش است. متاسفانه شرکت ها بیشتر وقت خود را صرف جذب مشتریان جدید می کنند و زمان کافی جهت حفظ و رشد کسب و کار خود از مشتریان موجود اختصاص نمی دهند. شرکت ها تا ۷۰ درصد بودجه بازاریابی خود را صرف جذب مشتریان جدید می کنند در حالی که ۹۰ درصد درآمدهای آنان از مشتریان موجود می باشد (Jiang et al., 2013).
۲-۳-۲) اهمیت مشتری
با قدیمی تر شدن مشتری و اعتماد او به شرکت، سود اقتصادی حاصل از مراجعه او نیز رشد خواهد نمود. بخش اعظمی از این موضوع به دلیل آن است که هرچه مشتری قدیمی تر شود، هزینه سرویس دهی به او نیز کمتر خواهد شد. در واقع، مشتریان جدید نیاز به راهنمایی و کمک بیشتری دارند، کنجکاوتر هستند و مقایسه بیشتری در مورد محصول خریداری شده انجام می دهند، بیشتر شکایت می کنند و بیشتر نیز کالا را بر می گردانند. این در حالی است که با گذشت زمان و اطمینان بیشتر مشتریان به شرکت، آنها کالاها و خدمات پیشنهادی را آسانتر خواهند پذیرفت. از سویی، به دلیل اطلاعات دقیق تر آنها نسبت به شرکت، انتظاراتشان نسبت به کالاها و خدماتی که قرار است ارائه گردد، دقیق تر بوده و در نتیجه رضایت آنها بیشتر خواهد بود. علاوه بر آن چنانچه بتوان آنها را راضی نگه داشت، آنها سازمان را به دیگران نیز پیشنهاد خواهند داد. مشتریان جدیدی که به این وسیله معرفی می شوند، بسیار ارزشمندند، چون سازمان هیچ هزینه ای برای جلب آنها نپرداخته است. از سویی به دلیل آنکه مردم اغلب با افرادی شبیه به خود (از نظر فرهنگی، اقتصادی و غیره) راجع به چنین موضوعاتی حرف می زنند، مشتریان جدید نیز به احتمال زیاد سلایق و درآمدهایی شبیه مشتریان خوب قدیمی سازمان خواهند داشت. از سویی دیگر، حساسیت مشتریان قدیمی نسبت به قیمت با سایرین متفاوت است. مطالعات نشان می دهند که مشتریان دایمی به دلیل اعتماد بیشتر به محصولات، نسبت به تغییرات قیمت و افزایش آن، کمی بیشتر مقاومت خواهند کرد تا سراغ محصولات رقیب بروند. مشتری و رضایت او، ضامن تداوم فعالیت سازمان در بازار پر رقابت امروزی می گردد. بنابراین جلب رضایت مشتری راز بقای سازمان است (Bayraktar et al.., 2012).
۲-۳-۳) صدای مشتری
صدای مشتری مبین خواسته و نیازمندی مشتری از محصول و یا خدمت مورد بررسی است. این موارد شامل تمایلات، انتظارات و نیازمندی های مشتری می باشد. صدای مشتری، به روش های مختلفی از قبیل مصاحبه مستقیم با مشتری، بررسی گروه های متمرکز و گزارشات میدانی بدست می آید. صدای مشتری به ما کمک می کند تا به نیازهای دلشاد کننده که توسط مشتری معمولا ابراز نمی شود و برای سازمان ناشناخته است، آگاه شویم. شنیدن صدای مشتری مزایای زیادی به دنبال دارد که عبارتند از: اطلاعات مفید و جامعی در اختیارمان قرار می دهد، شاخص های بهتر ارزیابی عملکرد به دست می آوریم و ابزارهای لازم برای رضایت مندی مشتری را مهیا می سازد (Aguwa, 2012).
۲-۳-۴) انتظارات مشتریان از سازمان های خدماتی
خواسته های مشتریان شرکت های خدماتی، اغلب به شرح ذیل می باشد:
خدمات به طور صریح و سریع ارائه شوند.
با افراد آگاه و قابل اعتماد سر و کار داشته باشند.
برای حل مشکل با یک جا تماس بگیرند یا یک تقطه تماس برای حل مشکل وجود داشته باشد.
وقتی مشکل به وجود می آید بدانند به کجا باید مراجعه کنند.
نحوه و محل ارائه خدمات مورد نظر را بیابند.
اطلاعات سریعا در دسترس قرار گیرد.
هنگام مراجعه با افرادی مواجه شوند که محترم، مطمئن و مودب هستند.
امکاناتی دست یافتنی، تمیز و با ایمنی کامل وجود داشته باشند.
نام افراد و شماره تماس هایی در اختیارشان باشد که بتوانند مستقیما پاسخ سوالاتشان را دریافت کنند (Kreis and Mafael, 2014).
۲-۳-۵) مشتری مداری
در دو دهه گذشته شعارهای زیادی از سوی شرکت ها مبنی بر اهمیت مشتری و تامین خواسته های وی بیان شده است. امروزه نیز شرکت ها بر اهمیت نقش مشتری تاکید فراوانی دارند. مشتری سزاوار مودبانه ترین توجه و رفتار بوده و مایه ی حیات هر سازمان است. او حق شما را می پردازد. بدون مشتری سازمان ها و فروشگاه ها محکوم به فنا هستند. مشتری برای رفع نیاز خود به سوی شرکت ها و سازمان ها می آید و سازمان ها وظیفه دارند که با رفتار حساب شده، معامله را به نفع هر دو طرف تمام کنند. مشتری کسی است که فرد یا سازمان، نیازهای او را تامین می کنند. مشتری شخص، اشخاص و یا سازمان هایی هستند که با دیگران قرار داد می بندند تا آنها کالاها و خدمات مورد نیاز خود را تامین کنند. در فرهنگ بازار، مشتری فردی است که توانایی و استعداد خرید کالا و یا خدمتی را داشته باشد که این توانایی و استعداد به شکل توأم در فرد بروز کند و انتخاب و عمل خرید انجام پذیرد. در این فرهنگ ئ دیدگاه، مشتری فردی هوشمند و دانایی است که درباره تامین نیازهای خود به خوبی مطالعه می کند و با اررش گذاری و درنظر گرفتن امکانات و استعداد خود به انتخاب می پردازد (Rafaeli et al.., 2010).
مشتری نیازی دارد که برای رفع آن به سازمان ها و محصولات و خدمات مختلف روی می آورد. در نظر عام، نیاز به معنای هر نوع کمبودی است که در انسان به وجود می آید. در فرهنگ بازار، نیاز مشتری عبارت است از هر نوع احساس کمبودی که برای مشتری به وجود می آید و او تلاش می کند تا با بهره گیری از استعداد و توانایی خود نسبت به رفع آن اقدام کند. باتوجه به مفهوم گسترده ای که در تعریف نیاز مشتری وجود دارد، امکان طبقه بندی جامع و کامل از نیاز مشتری دشوار است زیرا نخست اینکه نیاز مشتری نامحدود است، دوم، ممکن است نیاز یک مشتری جزء نیازهای اساسی به شمار آید، در حالی که برای مشتری دیگر جزء نیازهای عادی باشد. بلانچارد و گالووی[۲۹] (۱۹۹۸)، معتقدند که رضایت مشتری در نتیجه ی ادراک مشتری در طول یک معامله یا رابطه ارزشی است، به طوری که قیمت مساوی است با نسبت کیفیت انجام شده به قیمت و هزینه های مشتری. رضایت مندی مشتری به عنوان درجه ای تعریف می شود که عملکرد واقعی یک شرکت، انتظارهای مشتری را برآورده کند. به نظر کاتلر (۱۹۸۳)، اگر عملکرد شرکت، انتظارهای مشتری را برآورده کند، مشتری احساس رضایت و در غیر این صورت احساس نارضایتی می کند (ابراهیمی نژاد و شول، ۱۳۹۱).
اکثر شرکت ها در محیط کسب و کار رقابتی و جهانی شده ی امروز اهمیت مشتری مداری و مشتری گرایی را درک کرده اند. مشتری گرایی عمدتا مرتبط با رفاه مشتریان است. مشتری گرایی عمدتا خود را از طریق اولویت گذاری تخصیص منابع بر مبنای فراهم کردن ارزش برتر و رضایت مشتری آشکار می سازد. محققان در حوزه بازاریابی، مشتری گرایی را از دو منظر می نگرند: عنصری از فرهنگ سازمانی و یا رفتار/رویکرد راهبرد سازمان. نوبل[۳۰] و همکارانش (۲۰۰۲)، رویکرد فرهنگ رقابتی را پیشنهاد کردند که رویکرد راهبردی مشتری گرایی را به عنوان یک زیر بعد از فرهنگ سازمانی مورد بررسی قرار می دهد که در واقع این رویکرد مشتمل بر دو دیدگاه مظرح شده از سوی صاحبنظران است. تحقیقات زیادی در زمینه مشتری گرایی انجام شده است، اما بیشتر تحقیقات انجام شده متمرکز بر نتایج حاصل از مشتری گرایی هستند. تحقیقات نشان داده اند که مشتری گرایی منجر به عملکرد مالی بهتر و اکتساب سهم بازار بالاتر می شود. تعریف های مختلفی از مشتری گرایی ارائه شده است که اصل بنیادین همه آنها قرار دادن مشتری در کانون توجه ی ر اهبردی سازمان ها است. مفهوم مشتری گرایی اولین بار در کارهای لویت[۳۱] (۱۹۶۰)، توسعه داده شده است. اولویت مشتری گرایی را به صورت اهداف از پایین به بالای سازمان های رقابتی که هدف نهایی آن دستیابی به رضایت مشتری است، تعریف نمود. در حقیقت، مشتری گرایی مفهومی است که بازاریابی را به یک اسلحه رقابتی شایسته تبدیل کرده است و به این صورت موجب تغییر ارزش ها، باورها، مفروضات و تعهدات سازمان به سمت و سوی روابط دو جانبه بین مشتریان و سازمان شده است (زارعی و همکاران، ۱۳۹۰).
نارور و اسلاتر[۳۲] مشتری گرایی را «درک کافی از مشتری هدف در جهت توانایی ایجاد ارزش برتر و مستمر» تعریف نمودند. به بیان دیگر، آنها، مشتری گرایی را نوعی فرهنگ سازمانی می دانند که با کارآمدترین و مرثرترین شکل رفتارهای لازم برای خلق ارزش برتر را برای خریداران ایجاد کند. دشپند[۳۳] و همکاران (۱۹۹۳)، مشتری گرایی را به صورت مجموعه ای از باورها که به علایق و نیازهای مشتری اولویت و ارجحیت می دهد و منافع مشتری را نسبت به سایر ذینفعان نظیر صاحبان سازمان، مدیران و کارکنان در صدر قرار می دهد، تعریف نمودند. ایشان مشتری مداری را از دیدگاه فرهنگ سازمانی در نظر گرفتند و آن را به عنوان مجموعه ی عقایدی تعریف نمودند که ابتدا منفعت مشتری را، بدون استثنا کردن آنها از دیگر افراد مانند: مالکان، مدیران و کارکنان، با هدف ایجاد سازمانی سودآور در بلند مدت تعیین می کنند (عباسی و صالحی، ۱۳۹۰). گاتیگنون و ژورب[۳۴] (۱۹۹۷)، توانایی و خواسته ی سازمان جهت شناسایی، تحلیل، درک و پاسخگویی به نیازهای مشتریان را مشتری گرایی نامیدند. به علاوه دونلاپ[۳۵] و همکاران (۱۹۸۸)، تاکید کردند که فروش با گرایش به مشتری، ممکن است برخی اهداف کوتاه مدت را از دست بدهد اما در نهایت آنها می توانند در بلندمدت، مشتریان راضی را به همراه داشته باشند. استرانگ و هریس[۳۶] (۲۰۰۴)، مشتری گرایی را به عنوان جنبه ی رفتاری و فرهنگی بازارگرایی تعریف نمودند که به عنوان یک عنصر راهبردی عمل می کند. آنها معتقدند که از عوامل مهم تاثیرگذار بر مشتری گرایی فعالیت های منابع انسانی و رابطه ایی هستند. آنها در مقاله ی خود با عنوان «محرک های مشتری گرایی: تاکتیک های رابطه، منابع انسانی و رویه ایی» بیان کردند که این فعالیت ها می تواند تا حد زیادی فرهنگ و رویکرد مشتری گرایی کارکنان را نهادینه کند (Rapp et al.., 2012).
در حقیقت، قوت گرفتن نقش مشتریان و افزایش قابل ملاحظه انتظارهای آنها از فرآورده ها و خدمات، نیاز به دگرگونی چشمگیری را در سازمان و در راستای فلسفه مشتری مداری به وجود آورده است. از طرف دیگر نیز برقراری ارتباط مستحمک و پایدار با مشتری مورد توجه بسیاری از شرکت ها قرار گرفته است. سانی[۳۷] و همکاران (۲۰۰۵)، در مطالعه ای ساختار محسوس ها (وضعیت ظاهری با وجود شرایط فیزیکی، تجهیزات و کارکنان)، محتوا (طبیعت و تناسب محصول یا خدمات)، نگرش (شناخت مشتری، تمایل به تهیه ی خدمات، آمادگی و رفتار اجتماعی)، شیوه انتقال (پشتیبانی محصول یا خدمات سفارشی فراهم شده برای مشتریان به وسیله ی تهیه کنندگان محصول یا خدمات)، قابلیت اعتماد (توانایی ارائه خدمات وعده داده شده به طور مستقل و دقیق) و شایستگی (دارا بودن مهارت ها و دانش مورد نیاز برای ارائه خدمات) را به عنوان احتیاج های اصلی مشتریان درونی و بیرونی مد نظر قرار داده اند (ابراهیمی نژاد و شول، ۱۳۹۰).
مشتری مداری بر روی کشف و برآوردن نیازهای خرید مشتریان در حالی که بهترین منافع در ذهن آنها حفظ می شود، تمرکز دارد. فروشندگانی که فروش محور بوده اند، نتایج کوتاه مدت فروش را بر دستیابی به نتایج بلندمدت مثل وفاداری مقدم دانسته. به طور کلی مدیریت می تواند اثر مثبت (با دادن هدایای ویژه به فروشندگان، مشارکت در تصمیمات و …) و یا اثر منفی بر روی مشتری مداری فروشندگان داشته باشد. بدون شک، فروشندگان با گرایش مشتری مداری به عنوان منابع پر ارزش برای خلق مزیت رقابتی شرکت ها شناخته می شوند. ایشان می توانند شبب افزایش رضایت مشتری، وفاداری مشتری و نیز بهبود عملکرد فروش گردند (Menguc and Boichunk, 2012).
۲-۳-۶) اشکال و دیدگاه های متفاوت به مشتری گرایی
محققان میان سه شکل از مشتری گرایی تمایز قایل شده اند. دیدگاه اطلاعات محور، مشتری گرایی را موجود بودن اطلاعات مشتری و میزانی که اطلاعات درباره نیازهای مشتریان جمع آوری و تحلیل می شود، درنظر می گیرد. دیدگاه مبتنی بر فرهنگ و فلسفه ی فراتر از دیدگاه اول به مشتری گرایی می نگرد. مشتری گرایی در این دیدگاه مبتنی بر وجود عناصر خاص در فلسفه ی کلی سازمان همچون ارزش ها، هنجارها و عقاید است. بنابراین مشتری گرایی در این دیدگاه بخشی از فرهنگ شرکت است و نه فقط در باورها و عقاید سازمان مشخص می شود. بلکه در رفتار کارکنان در ارتباط با مشتریان نیز آشکار می شود. شکل و دیدگاه سوم مشتری گرایی مبتنی بر خدمت و تعامل می باشد که عمدتا کیفیت خدمات ارائه شده را تعیین می کند. این دیدگاه نسبت به دو دیدگاه دیگر متفاوت است. در حالیکه دو دیدگاه اول مشتری گرایی را از دیدگاه و نقطه نظر سازمان بیان می کند، دیدگاه مبتنی بر خدمت و تعامل مشتری گرایی را از دیدگاه مشتریان بیان می کند. مشتری گرایی به معنای تمایل یا زمینه موجود در کارکنان در جهت ارضای نیازهای مشتریان در هنگام کار می باشد. داناوان[۳۸] و همکاران (۲۰۰۴)، مشتری گرایی را به دو بعد تقسیم نموده اند. بعد نیاز، نشان دهنده باورهای کارکنان درباره توانایی هایشان در ارضای نیازهای مشتریان است و بعد لذت، نشان دهنده ی این است که تا چه حد و میزانی تعامل و خدمت رسانی به تعامل و خدمت رسانی به مشتریان برای کارکنان لذت بخش است. داناوان و همکاران (۲۰۰۴)، معتقدند که وجود هر دو بعد برای درک کامل توانایی ها و انگیزه های کارکنان درجهت خدمت رسانی به مشتریان ضروری است (زارعی و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۳-۷) مشتری مداری و تکریم ارباب رجوع
رضایت مشتری را می توان پیش شرط تمام موفقیت های بعدی سازمان معرفی نمود. امروزه توجهات روزافزون به خواسته های مشتریان، بسیاری از موسسات را مجبور به بهبود و ارتقای ارتباطات با مشتریان نموده است. مشتری کسی است که نیازش (کالا و خدمات) را خودش تعریف می کند و حاضر است بابت ارزشی که برای آن متصور است، هزینه مناسبی بپردازد. ارباب رجوع مثل مشتری حالت تعاملی و طرفینی ندارد، بلکه خدمات یک جانبه را شامل می شود که در آن فروشنده ها (ارائه کنندگان کالا و خدمات) اطلاعات بیشتری نسبت به موضوع معامله دارند اما خریدار (دریافت کننده) نمی تواند به سادگی آن اطلاعات را به دست آورد، در حالی که سخت به آن نیازمند است. نکته ی مهم اینکه در اکثر موارد امکان دارد ارائه کننده کالا یا خدمت احساس هیچگونه منفعت و یا حداقل نفع را در این معامله داشته، لذا با میل و رغبت کامل در این معامله با ارباب رجوع شرکت نداشته باشد. مانند: خدمات درمانی، علمی، آموزشی و پرورشی. مشتریان را از جنبه های مختلف مثل میزان رضایت، نوع رفتار، قدمت ارتباط و غیره تقسیم بندی می نمایند که از جمله آنها تقسیم به مشتریان داخلی و خارجی است. مشتری داخلی شامل کارکنان سازمان و مشتری خارجی سایر افراد و موسسات خارج سازمان ا شامل می شود. اصول و مبانی طرح تکریم از نظر تئوریکی بر جلب رضایت ارباب رجوع و تامین منافع او استوار است. طوری که در همه حال منافع ارباب رجوع بر منافع کارکنان و موسسه ارجح است و کارکنان موظف و بلکه مجبورند در این راستا گام بردارند. چرا که احساس می کنند به صورت محسوس و نامحسوس توسط بازرسانی از کمیته های ویژه طرح تکریم زیر نظر مدیران موسسه و بلکه مقاماتی بالاتر نظارت و کنترل می شوند و توسط ارباب رجوع نیز به راحتی مورد بازخواست قرار می گیرند. لذا کارمندان با احساس نظارت و بازرسی مداوم و توقعات روزافزون و گاها غیرمنطقی ارباب رجوع که در تعامل با آنها و ارائه خدمات نفع چندانی غیر از حقوق و مزایایی که طبق مقررات از موسسه دریافت می کنند عایدشان نخواهد شد، روز به روز ناراضی تر می شوند و امکان بروز خلاقیت و شکوفایی استعدادهای آنها در راستای ارائه خدمات با کیفیت مستمر به حداقل خواهد رسید (لطیفی و محمودی فر، ۱۳۸۵).
درحالی که در سازمان های مشتری مدار با انتخاب کارمندانی شایسته و آموزش و توامندسازی مستمر آنها و ارتباط دادن مسیر ارتقای شغلی و منافع کلی و همه جانبه ی آنها به جلب رضایت هرچه بیشتر و حفظ و ارتقای میزان وفاداری مشتریان به انحای مختلف، بین خواسته های مشتریان خارجی سازمان و کارمندان به عنوان مشتریان داخلی سازمان، اهداف و علاقه مندی ها و منافع مشترک را ایجاد و تقویت نموده و ترتیبی اتخاذ و عمل می شود که با تعامل بیشتر و ارائه ی خدمات متنوع تر و با کیفیت بهتر به مشتری، نفع مادی و معنوی بیشتری نصیب ارائه دهنده ی خدمت شده و احساس رضایت و غرور بیشتری خواهد داشت. لذا در وهله اول با تامین منافع کارمندان به عنوان عاملین اصلی و اولیه حفظ و ارتقای میزان رضایت مشتری با اصولی و هدفمند، گام اصلی در راستای مشتری مداری و تامین منافع واقعی او برداشته می شود. بنابراین عدول از این شرط اصلی و اساسی در طرح تکریم، می تواند منجر به نارضایتی فراینده ارائه دهندگان خدمات شده و سازمان مجری آن را در رسیدن به اهداف خود با چالش جدی مواجه سازد (Scheer et al.., 2002).
۲-۳-۸) جلب رضایت مشتریان
شیوه ها و نسخ مختلفی برای جلب رضایت مشتری و ارباب رجوع ارائه شده است که مجموعه موارد زیر برگرفته از اهم آنها است.
تعیین و تبیین ماموریت سازمان در راستای تامین منافع و خواسته های مشتری
تعهد و درگیری دایمی مدیران ارشد سازمان سازمان برای پیشبرد کارهای مربوط به مشتری
گزینش کارکنان مناسبی که اهمیت فوق العاده ای به مشتریان داده و توان برقراری ارتباط مطلوب با آنها را داشته و همواره پاسخگوی آنها بوده و شکایات واصله را با دقت و اهمیت زیادی بررسی می کنند
آموزش و بهسازی کارکنان
رایج ساختن استانداردهای کیفیت و ارزیابی دایمی میزان رضایت مشتریان
استفاده از فناوری روز برای دستیابی به رضایت مشتری
خلاقیت برای حرکت به فراسوی انتظارات مشتری
ایجاد منافع مشترک بین مشتری و ارائه کننده
سازمان ملل متحد حاکمیت قانون (ROL) را به عنوان یک اصل حاکمیت که توسط آن تمام افراد و نهادها ((نسبت به قوانینی که بطور علنی اعلام شده، بطور یکسان اجرا شده و بطور مستقل برایش حکم صادر می شود،پاسخگو می باشند)) در SAFA، حاکمیت قانون در چارچوب تجارت در نظر گرفته می شود، هدف اصلی و محوری آن حفاظت از حقوق فردی و گروهی همه می باشد (اهم[۱۸۹]،۲۰۱۰). زیر معیارهای تحت پوشش SAFA شامل تعهد به عدالت ، مشروعیت و شفافیت؛ درمان،احیاء و پیشگیری؛ مسئولیت مشترک و تخصیص منابع می باشد.
حاکمیت قانون (ROL) مفهومی است که برای نظام های حقوقی مدرن و موافقت نامه های بین المللی مهم است. این قوانین باید مطابق با استانداردهای بین المللی حقوق بشر باشند. از جمله عوامل کلیدی متعلق به آن پاسخگویی در پیشگاه قانون، قطعیت قانون و شفافیت قانون می باشد.
شرکت متعهد به ROL تنها کسب و کاری را انجام خواهد داد که می تواند در پرتو حقوق اخلاقی همه ی انسان ها، مشروع در نظر گرفته شود. شرکت های تجاری باید به حقوق بشر احترام بگذارند و از همدست شدن در نقض حقوق بشر توسط دولت، حتی اگر آن بطور رسمی تحت قانون ملی قابل اطلاق، قانونی باشد، خودداری نمایند. سازمان ها با حوزه ی وسیعی از نفوذ و تأثیر نه تنها باید به ROL در عملیاتشان احترام بگذارند، بلکه نیازمند همکاری شرکای تجاری برای انجام عمل مشابه می باشند.
در زمینه کشاورزی، چند عنصر مهم وجود دارد:
-
- دسترسی عادلانه به منابع طبیعی و اطمینان حقوقی در جائیکه به کشاورزی بستگی دارد
-
- مشارکت ذینفعان در تصمیمات موثر بر استفاده و دسترسی از منابع طبیعی
-
- حضور مکانیسم های شکایت و اختلافات برای نظارت، اجرا و اطمینان از دستیابی عادلانه
-
- توانمند سازی قانونی ذینفعان
-
- مدیریت جامع (G5):
در SAFA، مدیریت جامع(اغلب مدیریت پایداری نامیده می شود) به عنوان مدیریتی که قصد بهبود مداوم تمامیت زیست محیطی، انعطاف پذیری اقتصادی، رفاه اجتماعی و حکمرانی خوب، با هدف نهایی اینکه عملیات بطور کامل در
راستای توسعه پایدار جامعه قرار گیرد، شناخته شده است. این معیار شامل زیرمعیارهای پایداری در مدیریت؛ تولید گواهی شده و حسابرسی کامل هزینه است.
موضوع مدیریت جامع نسبتاً جدید است و در نتیجه به جزئیات توسط موافقت نامه ها یا توصیه نامه های بین المللی بحث نشده است. در تجارت، یک مدیریت عملکرد پایداری موفق، زمانیکه مدیریت مسائل اجتماعی، زیست محیطی و حکمرانی در راستای افزایش رقابت پذیری و عملکرد اقتصادی باشد، بدست می آید. محور یا مثلث زمینه ساز سه گانه ((مردم،کره زمین و سود)) اغلب برای شرح این موضوع استفاده می شود. یکی از چالش های خاص برای مدیریت پایداری تشخیص راه های مناسب برخورد با بده- بستان بین اهداف پایداری است.مدیریت جامع در مورد یک توازن بین منافع کوتاه مدت و بلندمدت، نگرانی های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ذینفعان و سهامداران است. یک کد رفتاری مناسب، یک راهنما برای چگونگی برخورد با بده- بستان ها را فراهم می کند. حسابداری کامل هزینه، بخش جدایی ناپذیر مدیریت جامع است که بویژه در بخش کشاورزی، که در آن تولید به شدت با محیط زیست طبیعی در تعامل است، مهم است. با این حال، هنوز فقدان روش های کافی برای عملیاتی سازی حسابداری کامل هزینه وجود دارد.
جدول ۹-۲- معیارها و زیرمعیارهای بعدحکمرانی خوب
معیارها | زیرمعیارها | توصیف |
ساختار حکمرانی | اصول اخلاقی شرکت | سازمان، هدف تجاری صریح و منشور اخلاقی دارد که به صورت عمومی ابلاغ شده باشد و هم برای مدیران و هم کارکنان الزام آورند و ارزش ها و دستورالعمل های اخلاقی آن در راستای توسعه پایدار است. |
سعی و کوشش مقتضی | قبل از اتخاذ تصمیماتی که تأثیر گذاری زیاد و بلندمدت بر روی ابعاد پایداری دارند، به نحوی اطمینان حاصل شود که رویه ها و روش های مناسب برای حل و فصل مشکلات آتی تعریف شده است و امکانات مناسب برای جبران به همه ذینفعانی که تحت تأثیر این تصمیمات قرار می گیرند، داده می شود. | |
پاسخگویی | ممیزی های جامع | تمامی حوزه های کاری مرتبط با پایداری به طور مرتب با معیارهای شناخته شده بررسی شوند. اطلاعات قابل دسترس برای عموم درباره ی عملکرد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی وجود دارد که به طور مرتب به روز می شود. |
مسئولیت پذیری | مدیر ارشد به طور مرتب، عملکرد شرکت را در مقابل اصول رفتاری و یا منشور اخلاقی شرکت ارزیابی و صراحتاً اعلام می کند. | |
مشارکت | گفتگو با ذینفعان | در فرآیندهای تصمیم گیری، ذینفعان بالقوه تأثیرپذیر، حتی آنهایی که قادر به مطالبه حقوقشان نیستند(مثل طبیعت،نسل های آینده)به طور فعال تا حد امکان شناسایی، مطلع، تقویت و درنظر گرفته می شود. |
سبقتْ وهَمْها إلی کلِّ مجدٍ
فأبسمی: عادَ فجْرُنا و هویتلو
تِ و تأبی حیاتُنا أن نطیقَهْ
و بلادٌ فی المُکُرماتِ عریقهْ
وانتهتْ منهُ قبلَ بدءِ الخلیقهْ
للعصافیرِ مِنْ دِمانا وثیقهْ[۲۱۸]
وی همچنین در این باره میگوید: «پس امروزهرگز در برابر استعمار گران تسلیم نخواهیم شد. با وجود قید و بندهایی که بر سر راه ما نهاده و وعدههای دروغینی که به ما داده است، ما راه خود را ادامه خواهیم داد. زمان آن رسیده است که حکومت ظلم و ستم به کنار رود و عدالت جایگزین آن گردد، زیرا ما به هم میهنان خویش در جنوب کشور وعده آزادی دادهایم و این وعده را عملی میکنیم، به همین سبب ما یک جا همچون مرگ بر سر آنان می ریزیم و جای دیگر همچون شیر خواب را از چشمانشان می رباییم و پا بر روی اجساد غاصبان می گذاریم و به سوی فردای جاویدان وبا شکوه می رویم و استعمارگران را روانه آخرت میکنیم چنان گرد وغباری (قیامتی) به پا میکنیم که گویی استعمار حتی برای یک لحظه در سرزمین جنوب نزیسته و اصلا وجود خارجی نداشته است».
فلن نخضعَ الیومَ للغاصبین
و لمْ نستکنْ للعنا الأنکد[۲۱۹]ِ
سنمشی سنمشی برغمِ القیودِ
فقدْ آنَ للجورِ أن ینتهی
وَعَدْنا الجنوبَ بیومِ الجلاءِ[۲۲۰]
سنمشی علی جثثِ الغاصبین
و ننصبُّ[۲۲۱] کالموتِمن مشهدٍ
و نرمی بقافلهِ الغاصبین
فتمسی غباراً کأنْ لمْ تعشْ
و رغمِ وعودِ الخداعِ الردی
و قد آنَ للعدلِ أن یبتدی
و یومُ الفدا غایهُ الموعدِ
إلی غِدنا الخالدِ الأمجدِ
و ننقضُّ[۲۲۲] کالأسدِمنْ مشهدِ
إلی العالمِ الآخرِ الأبعدِ
بأرضِ الجنوبِ و لمْ توجدِ[۲۲۳]
با توجه به نمونههایی که ذکر گردید میتوان گفت که «عبدالله بردونی» خواستار آزادی وطن خویش از سیطره استعمار بوده و در این اشعار هممیهنان را تشویق میکرده است که آزادی حق شماست؛ در راه دستیابی بدان تلاش کنید؛ فریب وعدههای دروغین استعمارگران را نخورید راه خود را ادامه بدهید و به سوی آیندهای جاودانه در حرکت باشید.
۴-۲٫دعوت به وحدت، همبستگی و تعاون
در بحث جوامع انسانی یکی از بحرانهای ششگانه که پیشرفت و توسعه جوامع منوط به گذر و عبور از آنها میباشد، بحران یکپارچگی است. کشوری که دچار بحران یکپارچگی باشد هیچ گاه نمیتواند راه رشد، تعالی و سعادت و کمال خود را طی کند، چرا که قومیتهای مختلف درون جامعه هر کدام خود را تافتهای جدا بافته از کل احساس نموده و به یک هویت جامعی که کل کشور را در بر میگیرد، باور ندارد. بنابراین چنین جامعهای دائماً درگیر مسائل داخلی خود خواهد بود و انرژی و سرمایههای مادی و معنوی آن در مسیر رشد و شکوفایی هزینه نخواهد شد. چنانکه حضرت علی۷ در نهجالبلاغه با اشاره به تفرقه و آثار و پیامدهای منفی آن میفرمایند: «ای مردم کوفه، بدن های شما در کنار هم اما فکر و خواستههای شما پراکنده است؛ سخنان ادعایی شما سنگهای سخت را میشکند، ولی رفتار زشت شما دشمنان را امیدوار میسازد. در خانههایتان که نشستهاید، ادعاها و شعارهای تند سر میدهید، اما در روز نبرد، میگویید ای جنگ از ما دور شو و فرار میکنید».[۲۲۴]
وحدت ملی عبارت است از چگونگی واکنش مردم در باب دفاع از منافع عمومی و مصالح کشور.[۲۲۵] همبستگی و تعاون در فرهنگ علوم سیاسی عبارت است از: همکاری و اشتراک مساعی افراد جامعه برای مرفه و مترقیتر ساختن زندگی و مقاومت در برابر ظلم و ستم و تعدی و تجاوز.[۲۲۶]
حضور استعمار در کشورهای عربی بویژه جنوب یمن،و ایجاد تفرقه در بین ملل اسلامی از عواملی است که «عبدالله بردونی» را تحت تأثیر قرار داد و موجب شد که وی، به صراحت و به صورت آشکار بارها در سرودههای میهنی خود مردم را به اتحاد و یکدلی فرا خواند.
«برودنی» حامی راستین در دفاع از وحدت ملی به شمار میرود و در برابر توطئههای دشمنان برای تقسیم کشورش بواسطه شعرش از خود مقاومت نشان داده، معتقد است که تمسک جستن به وحدت ملی، تنها را تحقق پیروزی است.
چنانکه در قصائد «قتله و ثُوّار»، «زحف العروبه»، «عوده القائد»، «الحکم للشعب»، «ثائران» و نمونههای دیگر به این مضمون پرداخته است.
وی در قصیده «ثائران» به هم میهنانش در برابر استعمار میگوید: «در بدترین و سختترین شرایط با همدیگر متحد باشید. در دل دشمن ترس و وحشت بیفکنیدو به سویش روانه شوید ، از هم جدا نشوید،زیرا آنها مانند گروه های صبح بر شما وارد شدند شما نیز مانند گروههای صبح وبه طور مرتب و منظم بر دشمن وارد شوید و به وی اجازه ندهید که در اموراتتان دخالت کند، زیرا دشمن در کمین شما و منتظر ایجاد تفرقه و جدایی در میان شماست. او شما را بر علیه یکدیگر تحریک میکند پس شما را محاصره میکند پس گلولههایتان را در میان آنها بشکافید اما از همدیگر جدا نشوید، زیرا آنها از آتش شما قویتر و صاعقه برانگیزتراند حتی اگر از شدت خشم منفجر شدید باز مقاومت کنید،زیرا آنها مانند سیل شما را طوفانی کردند تا خودشان روانه شدند».
توحَّشوا و أطلِقوا
جاؤوا کأفواجِ الضُّحی
الکمُّ کیفٌ واحدٌ
تفور[۲۲۷] تحتَ خطوکم