۲۸۰ نفر می باشند که روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای می باشد.برای برآورد حجم نمونه از جدول کرجسی-مورگان استفاده گردید که برای جامعه آماری ۲۸۰ نفر ۱۵۲ نفر قید گردیده است. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ۲۴ سئوال ۵ گزینه ای طیف لیکرت می باشد که روایی آن از نوع محتوایی و پایایی آن با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ ۸۳/۰ برآورد گردید.جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون t تک نمونه استفاده شد که یافته ها حاکی از آن بود که سرمایه فکری و سرمایه سازمانی و سرمایه انسانی در تسهیل مدیریت دانش در سازمان فنی و حرفه ای استان سیستان و بلوچستان در حد نسبتاً زیادی نقش داشته است.
کلمات کلیدی: سرمایه فکری، سرمایه انسانی، سرمایه سازمانی، مدیریت دانش، سازمان فنی و حرفه ای.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول ۱
۱-۱-مقدمه ۲
۱-۲-تعریف موضوع (بیان مسئله) ۴
۱-۳-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق: ۶
۱-۴-اهداف تحقیق ۷
۱-۴-۱- اهداف اصلی ۷
۱-۴-۲- اهداف فرعی پژوهش: ۷
۱-۵-سوالات تحقیق ۷
۱-۶-قلمرو تحقیق ۸
۱-۶-۱-قلمرو موضوعی تحقیق: ۸
۱-۶-۲-قلمرو زمانی تحقیق: ۸
۱-۶-۳-قلمرو مکانی: ۸
۱-۷-جامعه آماری و روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه ۸
۱-۸-ابزارهای گردآوری داده ها ۸
۱-۹-تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح سرمایه فکری ۹
۱-۹-۱-تعریف نظری: ۹
۱-۹-۲- تعریف عملیاتی: ۹
فصل دوم ۱۰
مقدمه ۱۱
۲-۱-بخش اول: پیشینه تحقیق ۱۳
۲-۱-۱-پیشینه خارجی تحقیق ۱۳
۲-۱-۲-پیشینه داخلی تحقیق ۱۴
۲-۲-بخش دوم: مدیریت دانش ۱۵
۲-۲-۱. تاریخچه مدیریت دانش ۱۸
۲-۲-۲. تعریف مدیریت دانش ۲۰
۲-۲-۳. اصول مدیریت دانش ۲۴
۲-۲-۴-اهمیت و مزایای مدیریت دانش ۲۵
۲-۲-۵-اهداف مدیریت دانش ۲۶
۲-۲-۶-رویکردهای مدیریت دانش ۲۷
۲-۲-۷-اجزا و عناصر مدیریت دانش ۲۹
۲-۲-۸-چارچوب نظری مدیریت دانش ۲۹
۲-۲-۸-۱- مدیریت دانش از منظر مدیریت استراتژیک ۲۹
۲-۲-۸-۲-مدیریت دانش از منظر سیستم های اطلاعاتی ۳۰
۲-۲-۸-۳-مدیریت دانش از منظر رفتار سازمانی ۳۳
۲-۲-۸-۴-مدیریت دانش از منظر مدیریت تولید ۳۳
۲-۳- بخش سوم : سرمایه فکری ۳۵
۲-۳-۱-مفهوم سرمایه فکری ۳۶
۲-۳-۲-مفهوم سازی های سرمایه فکری ۳۷
۲-۳-۳-سرمایه انسانی ۳۸
۲-۳-۴-سرمایه ساختاری ۴۰
۲-۳-۵-سرمایه مشتری/ رابطه ای ۴۳
۲-۳-۶-سرمایه فکری و عملکرد کسب و کار ۴۵
۲-۳-۷-اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری ۴۶
۲-۳-۷-۱-حسابداری منابع انسانی ۴۷
۲-۳-۷-۲-ارزش افزوده اقتصادی ۴۸
۲-۳-۷-۳- کارت امتیازدهی متوازن ۴۹
۲-۳-۷-۴- سرمایه فکری- اسکاندیانویگیتور ۴۹
برخی از فیلسوفان اخلاق، معتقدند که فلسفة اخلاق، به نحوی، شامل هر سه نوع پژوهش اخلاقی میشود. آثار همة عالمان اخلاق پیش از قرن بیستم نیز ترکیبی از اخلاق توصیفی، هنجاری و پارهای از مسائل فرااخلاق است.اما اگر فلسفة اخلاق را به درستی جزیی از فلسفه و تحقیق و پژوهش فلسفی و عقلی درباره مسائل و احکام اخلاقی بدانیم، در آن صورت نمیتوان آن را شامل اخلاق توصیفی نیز دانست؛ چرا که در اخلاق توصیفی جای بحث فلسفی و عقلی نیست، بلکه حداکثر در بردارندة مباحث اخلاق هنجاری و فرااخلاق خواهد بود. برخی از مهمترین مسائل مطرح درفلسفه اخلاق عبارتنداز:
1- مفاهیم اخلاقی چگونه پیدا میشوند؟ ماهیت، معنا یا کارکرد احکامی که دربردارندة اصطلاحات اخلاقیاند، چیست؟
2- منشاء پیدایش احکام و دستورات اخلاقی کجا است؟ آیا احکام اخلاقی ریشه در طبیعت دارند؟ یا از عقل سرچشمه میگیرند؟ و یا اینکه وابستة به امر و نهی جامعه هستند؟
3- شاید بتوان گفت مهمترین موضوع مورد بحث فلسفه اخلاق، مسأله اِخباری یا انشایی بودن گزارههای اخلاقی است. اصل در جملات اخلاقی، انشا است یا اخبار؟
4- جایگاه نیت در افعال اخلاقی به چه صورت است؟ آیا قوام حکم اخلاقی تنها به «حسن و قبح فعلی» است یا آنکه «حسن و قبح فاعلی» را نیز باید در نظر داشت؟
5- آیا الزامی بودن در احکام اخلاقی، شرط است یا نه؟
6- رابطة فعل اخلاقی و پاداش چگونه است؟
7- یکی دیگر از مهمترین مسائل فلسفه اخلاق این است که مبنای احکام اخلاقی چیست؟ جملات اخلاقی بر چه پایه و مبنایی استوار شد؟
8- آیا احکام اخلاقی استدلالپذیرند یا غیرقابل استدلالند؟
9- آیا هر جامعهای میبایست نظام اخلاقی خاص خود را داشته باشد؟آیا اخلاق، مطلق است یا نسبی؟
10- بررسی ارتباط اخلاق با سایر علوم و معارف بشری مانند دین، علم، حقوق و قراردادهای اجتماعی،یکی دیگر از مباحث مهمی است که درفلسفه اخلاق مطرح میشود(مصباح یزدی،1388).
2-1-3- تئوریها و مکاتب اخلاق
مطالعه تئوریهای اخلاقی، قالبی منطقی جهت فهم ابعاد رفتار انسان فراهم میکند و به شناخت مسائل دشوار اخلاقی کمک میکند و ابزاری جهت حل مسائل ایجاد می نماید. بررسی مکاتب مختلف اخلاقی نشان می دهد که مجموعه ارزشها و بافت و ترکیب آنها بیش از هر چیز، نتیجه مبانی جهان شناسی و انسان شناسی آنهاست و آگاهی انسان از مبانی و اعتبار قواعد و معیارهای اخلاقی که جهت و روش زندگی او را تعیین میکنند، مهمترین نیاز درون ذاتی هر فرد بوده و حائز اهمیت بسیاری است (السد، 1379). اینک دو گروه ازمکاتب اخلاقی به اجمال مورد اشاره قرار میگیرد:
2-1-3-1- مکاتب واقعگرا
واقعگرایان اخلاقی بر این باورند که احکام اخلاقی، گزارههای صادق اند. آنان مدعی آنند که آدمیان اغلب در مقام ارائه و بیان آن احکامند. بعلاوه واقعگرایان اخلاقی این عقیده را که گزارهها و احکام اخلاقی و یا توجیه آنها در ابتدا به باورها و احساسات گوینده و اظهار کننده آن احکام و نیز آداب و رسوم جاری در فرهنگ آنان وابسته است را نمیپذیرند. واقعگرایی اخلاقی اصرار می ورزد که واقعیات اخلاقی به طور مستقل از باورهای اخلاقی ما وجود دارند و تعیین میکنند که آن باورها صادق اند یا کاذب (ناوتن، 1380) . مکاتبی که بر این عقیده هستند که گزارههای اخلاقی اخباری هستند یعنی ما بتوانیم به وسیله آنها از عالم واقع و خارج حکایت نماییم، واقعگرا میباشند(مصباحیزدی، 1384). به طور مثال اگر هدف اخلاق را قرب الهی بدانیم چنانچه رفتاری یا صفتی با این هدف رابطه مثبت داشته باشد میگوییم این کار یا صفت خوب است و اگر رابطه منفی باشد میگوییم بد است و در صورتی که هیچ رابطهای میان آنها برقرار نباشد، میگوییم این کار از نظر اخلاقی نه خوب است و نه بد (حسینی،1383).
2-1-3-2- مکاتب غیرواقعگرا
مکاتبی که این باور را در خود داشته باشند که جملات اخلاقی، انشایی است یعنی این توان در آنها دیده نمیشود که عالم واقع یا عین را بتوانند توصیف نمایند به مکاتب غیرواقعگرا مشهورند. زیرا این مکاتب عاجز از این مسئله هستند که بتوانند به وسیله گزارههای اخلاقی انشایی به توصیف عالم واقع بپردازند (مصباحیزدی، 1384).
براساس معیار غیرواقعگرایی، چندین مکتب اخلاقی - از زمان یونان باستان تا دوران جدید - به وجود آمده است که عبارتند از: احساسگرایی، توصیهگرایی، قراردادگرایی و امر الهی. غیر واقعگرایی اخلاقی پیامدهای زیادی را به همراه دارد که یکی از آنها این است که این دیدگاه به نسبیگرایی بی حد و حصر کشیده میشوند؛ زیرا غیرواقعگرایی مبنا و پایگاه عینی و واقعی را برای اخلاق نمی پذیرد و از این جهت در این نظریه هر رفتاری میتواند به کمترین مناسبت مانند خوشایندی یا ناخوشایندی عامل آن، خوب یا بد به حساب آید. صدق و کذب ناپذیری نقد دیگری است که بر غیر واقعگرایان وارد است. یکی دیگر از نقدهای غیرواقعگرایی این است که این دیدگاه موجب میگردد تا معیاری برای معقولیت احکام اخلاقی نداشته باشیم. بی شک اگر نتوان احکام اخلاقی را با استدلال و برهان همراه کرد نمیتوان دیدگاهها و مکاتب اخلاقی مختلف را ارزش گذاری کرد. تبیین عقلانی احکام اخلاقی تنها در زمانی ممکن است که میان ارزشها و حقایق عینی رابطه ای منطقی برقرار باشد (رابرت، 1382).
2-1-4- شیوه تبیین نظام اخلاقی
برای تعیین نظام اخلاقی مورد قبول می بایست اولا نتیجه مطلوب از افعال اختیاری انسان را معین کرد و ثانیاً معلوم نمود که چگونه میتوان افعالی را که در جهت نتیجه و هدف میباشند از افعالی که ما را از آن دور میکنند تشخیص داد، تا بتوانیم ملاک و چارچوبی کلی برای کارهای بایسته و نبایسته ارائه دهیم. (مصباح، 1388). به طور کلی نظامهای اخلاقی بر دو قسم قابل تقسیم است: 1-نظامهای اخلاقی که مبتنی بر خودخواهی و خودپرستی و منافع شخصی است یا نظامهای خودمحور 2- نظامهایی که فراتر از منافع شخصی می روند و مبنایی فراتر از خود شخصی دارند یا نظامهای غیرخود محور (مطهری،1376).
2-1-4-1- نظام اخلاق اسلامی، غایتگرا یا وظیفهگرا؟
نظام اخلاق اسلامی هم غایتگرا و هم وظیفهگرا است. زیرا غایت در اخلاق اسلامی خیر و سعادت اخروی است، نه منافع دنیوی. انسان به عنوان موجودی مختار و آگاه در افعال خود غایت داشته، هر کاری را به هدفی و برای برآوردن غرضی انجام می دهد. با توجه به آیات قرآن کریم دانسته میشود، غایت نهایی و مطلوب با لذات انسان در کارهای اخلاقی سعادت، فوز و فلاح نهایی است. در قیاس با منافع دنیوی، نظام اخلاقی اسلام غایتگرا نیست، بلکه ارزشگرا و فضیلت خواه و به تعبیری وظیفهگرا است. مقصود آن است که چون نظام اخلاقی اسلام مبتنی بر انسان شناسی خاصی است و گستره وسیعی برای حیات و کمالات انسانی می بیند، منافعی که بدان نظر دارد، کمال و سعادت اخروی انسان است که در پرتو قرب الهی حاصل میشود. این غایت، یعنی کمال انسان، با انجام اعمالی که ملایم با نفس متعالی انسان است، تحقق می یابد. از این رو، نظام اخلاقی اسلام در مقام توصیه و دستور و ارائه برنامه، همچون وظیفهگرایی عمل میکند و از آنجا که در هر حال خیر اخروی مد نظر است، غایتگرا است (لاریجانی، 1373).
2-1-4-2- نظام اخلاقی اسلام عقلانی است یا وحیانی؟
نظام اخلاقی اسلام عقلانی، وحیانی است. بدین معنا که هم خرد و اندیشه انسان بدان دعوت میکند و هم پیامبران الهی. از این امر گاهی به فطری بودن دین تعبیر میشود. یعنی تعالیم کلی دین اسلام از آن جمله احکام اخلاقی آن، با گرایشهای فطری انسان هماهنگ و همنوا است. حاصل آنکه اگر اسلام ما را به ترک تعلقات دنیوی و توجه به خدا و آخرت و ارزشهای معنوی فرا می خواند، عقل حسابگر نیز، که همواره سود و زیان، مصالح و مضار انسان را در نظر میگیرد و انسان را به انجام کارهایی که بیشترین سود و کمترین زیان را برای او دارد، دعوت میکند، آن فراخوان وحیانی را تایید میکند. صریحاً میتوان گفت که اسلام تنها از ما خواسته است که عاقل باشیم و عاقلانه عمل کنیم. انسان عاقل هرگز آخرت را به دنیا نمی فروشد و جهان ابدی، لذایذ معنوی و لقای خدا را با لذایذ ناچیز و بی مقدار دنیوی مبادله نمیکند. از این روست که می گوییم نظام اخلاقی ما عقلانی-وحیانی است (مصباح یزدی، 1376).
2-1-4-3- تفاوت نظام اخلاقی اسلام با دیگر نظامها
اختلاف نظام اخلاقی اسلام با نظامهای دیگر به مفهوم بر نمیگردد، یعنی درمعنای سعادت اختلافی نیست. همچنین در اصل اینکه آدمی در طلب سعادت خود است جای اختلاف نیست. زمینه اختلاف در شناسایی مصداق آن است. مفهوم سعادت از دوام و شدت مطلق یا نسبی لذت انتزاع میشود. اما تشخیص مصداق آن به نگرش عام جهانشناسانه هر مکتب بستگی دارد. قرآن که حیات آدمی را نامحدود و سهم اصلی زندگی انسان را به بعداز مرگ مربوط میداند مصداق سعادت و فلاح را در ارتباط با حیات اخروی بازشناسی میکند. ماده سعادت که فقط یک بار در قرآن در سوره هود آیه 105 آمده است، بر سعادت اخروی تطبیق شده است. اصل رابطه انسان با مبداء و معاد، رکن نظام اخلاقی اسلام است. سعادت که غایت زندگی انسان است از دیدگاه قرآن از مبداء هستی سرچشمه میگیرد و در حیات اخروی ظهور تام مییابد. گشودن حساب آخرت در حوزه داوری اخلاقی به این معنا خواهد بود که تأثیر هر فعل مورد نظر را باید علاوه بر حیات این جهانی انسان، در حیات اخروی او هم سنجید و این کاری دشوار است. این دشواری از آنجا ناشی میشود که آدمی از چگونگی زندگی اخروی و عوامل مؤثر در آن بیخبر است. نقش وحی پردهبرداری از سازوکار تأثیرگذاری افعال اختیاری در مجموعه زندگی انسان است. براین اساس ما در شناسایی دقیق وضعیت اخلاقی افعال (که از تأثیر آنها بر سعادت آدمی انتزاع میشود) محتاج وحی هستیم.
2-1-4-4- غایت نظام اخلاقی اسلام
به استناد متون اسلامی، غایت در این نظام لذت است، اما نه لذتهای حسی دنیوی که ناپایدار، سطحی و توأم با رنجها و آلام فراوان است، بلکه لذتهای پایدار، عمیق و خالی از هرگونه رنج و سختی . با مروری بر آیات کریمه قرآن کریم روشن میگردد که خداوند از انسان خواسته خود را در لذتهای دنیوی که گذرا و همراه با رنجهای فراوان و بسیار پایین مرتبت هستند، محدود نساخته به آخرت و لذتهای جاودانه و ژرفتر نظر بدوزد. از نگاه قرآن بالاترین لذت و سرور و ابتهاجی که برای انسان حاصل میگردد، لذت حاصل از انس با خدا، قرب به او و نظر به جمال و جلال الهی است و از این رو میتوان گفت، غایت در نظام اخلاقی اسلام قرب الی ا… است (مصباح، 1388).
2-1-5- تفاوت اخلاق و حقوق
درباره تفاوت حقوق و اخلاق، اختلاف نظر بسیار است، با این که عده ای از نویسندگان در جدایی این دو مفهوم اصرار دارند، جمعی هم اختلاف آنها را کم و بیش انکار کردهاند. در نظریههای مادی به طور کلی، اخلاق مفهومی جز اطاعت از قوانین ندارد به این معنی اخلاق و حقوق جدا از هم نیستند و به عبارت بهتر، اخلاقی وجود ندارد(اتکینسون،1370). تفاوت اخلاق و حقوق را از زوایای مختلفی میتوان بررسی کرد. تفاوت اخلاق و حقوق از یک جهت به تفاوت هدف آنهاست، هدف مستقیم اخلاق کمال و سعادت انسان است ولی هدف حقوق برقراری نظم اجتماعی است. بنابراین هدف قضایای حقوقی تأمین مصالح و منافع دنیوی افراد یک جامعه است. این قضایا در صددند که با بهره گرفتن از ابزارهایی که در اختیار دارند از جان، مال و آزادی افراد در برابر متجاوزان دفاع کنند؛ اما هدف اخلاق از دیدگاه اسلام امری فراتر از این مساله است، زیرا در مرحله نخست احکام و گزارههای اخلاقی درصدد تزیین آدمیان به فضایل و پاکیزه گرداندن آنان از رذایل میباشند و هدف اخلاق تأمین سعادت مادی و معنوی آدمیان است، سعادتی که در سایه قرب الهی نصیب انسان میگردد. تفاوتهای دیگری نیز میان حقوق و اخلاق وجود دارد، از جمله این تفاوتها تفاوت قلمرو است. همان طور که قبلاً گفته شد اخلاق تنظیم روابط اجتماعی و غیراجتماعی را بر عهده دارد در حالی که حقوق فقط در محدوده روابط اجتماعی جای میگیرد، موارد فراوانی از قوانین حقوقی را میتوان قوانین اخلاقی نیز دانست؛ برای مثال امانت داری هم قاعده ای حقوقی است و هم قاعده ای اخلاقی. مواردی نیز وجود دارد که صرفاً حقوقی است؛ مثل وجوب ثبت برخی معاملات و قراردادها، که کاملاً قاعده ای حقوقی است و اخلاق چنین تکلیفی نمیکند. موارد دیگر جدایی اخلاق و حقوق، تقریباً همه مواردی هستند که در بخش روابط انسان با خود و خدا در اخلاق از آنها سخن می رود این گونه احکام اخلاقی هستند و وجه حقوقی ندارند. از دیگر تفاوتهای حقوق و اخلاق ضمانت اجرایی آنهاست. ضامن اجرای قواعد و تکالیف اخلاقی معمولاً وجدان اخلاقی و بنا بر بعضی دیدگاهها، عقیده به پاداش و کیفر اخروی است؛ در حالی که ضامن اجرای قوانین، وضع جرایم و کیفرهای دنیوی است. یکی دیگر از تفاوتهای حقوق و اخلاق منبع آن دو است، قوانین خقوقی معمولاً از طریق قراردادهای اجتماعی پدید می آیند جوامع مختلف با نظر به روابط گوناگون اجتماعی مقرراتی را برای حفظ نظم و برقراری عدالت وضع میکنند که به تناسب فرهنگها و بینشهای آنها متفاوت است. قوانین اخلاقی از طریق قراردادهای رسمی پدید نمیآیند بلکه از وجدان اخلاقی انسانها سرچشمه و تحت تأثیر جهان بینی آنها شکل میگیرند. به همین دلیل، قواعد کلیتر اخلاقی تقریباً در همه جوامع یکسان است. مثلاً راستگویی و امانت داری در همه جوامع پذیرفته شده است، گو این که درباره مصادیق این اصول، جوامع یا یکدیگر اختلاف نظر دارند(داودی، 1388) ،(مطهری، 1359). هسمر[24]( 1382) سه نوع رابطه را بین قضاوتهای اخلاقی و الزامات قانونی، متصور میداند:
-
- در یک جامعه مدنی، الزمات قانونی منعکس کننده بسیاری از ارزشهای مورد قبول شهروندان است و بین قانون و اخلاقی بودن یک فصل مشترک وجود دارد اما حوزه اشتراک کامل نیست.
-
- الزامات قانونی سلبیاند حال آنکه استانداردهای اخلاقی اغلب ایجابیاند.
3.الزامات قانونی معمولاً بعد از استانداردهای اخلاقی وضع میشوند.
2-1-6- ارتباط دین و اخلاق
رابطه دین و اخلاق از پرسابقهترین بحثهای اندیشه دینی است. فیلسوفان دین و عالمان علم اخلاق در زمینه ارتباط دین و اخلاق، اصالت دین یا اخلاق، ضمانت اجرایی اخلاق به وسیله دین، منشاگرفتن دین از اخلاق یا اخلاق از دین و سایر وابستگیها و نیازمندیهای دین و اخلاق سخن گفته اند. در اروپای مسیحی پیش از عصر نوزایی(رنسانس) که دوران تجدید حیات علوم و دانشهای تجربی است اخلاق با دین مسیحیت همراه بود و مفاهیم اخلاقی از متون دینی گرفته میشد و از این رو از قداست و مرتبت ویژهای برخوردار بود. اما پس از این دوره، کمکم صبغه دینی در اخلاق ضعیف شد و این اندیشه در اذهان دانشمندان و فلاسفه اروپا مطرح گردید که اصلا چه لزومی دارد ما اخلاق را از دین و از کتب مقدس بگیریم؟ بلکه ما میتوانیم براساس دستاوردهای علوم تجربی و براساس فکر و اندیشه بشری، نظامی اخلاقی طراحی کنیم و آداب معاشرت و حدود رفتارهای اجتماعی انسانها را مشخص سازیم. برخی از متفکران غربی از جمله کارل ریموند پوپر (متولد 1902 م) در قرن اخیر تا آن جا پیش رفتند که رسماً اخلاق منهای خدا را مطرح نمودند و اعلام داشتند که برای پرورش اخلاقی، انسانها نیازمند اعتقاد به خدا نیستند(خواص، 1385) .
البته علی رغم اینکه برخی همواره سعی داشتهاند در مورد ارتباط دین و اخلاق شبهه افکنی کنند، در مقابل عده ای نیز کوشیده اند ارتباط دین و اخلاق را آشکار سازند. به عنوان مثال یکی از نویسندگان غربی در اثر خویش می نویسد: «ادیان چه تعلیم یافته و چه تعلیم نایافته، در روند گفت و گویی جدی با مقتضیات حیات اخلاقی پدید می آیند و تحول می پذیرند. این ادیان، قوانین عمل، طریقه استدلال اخلاقی و معیارهای فضیلت را به تفصیل بیان میکنند. برای اینکه تعهد به حیات اخلاقی را تقویت کنند جهان را به صورت نظامی اخلاقی تصویر میکنند و در نهایت حاضرند این نظام اخلاقی را به صورتی اصلاح و تلطیف کنند که به همه اجازه دهند به عالیترین مرحله فضیلت اخلاقی نائل شوند. سنتهای دینی در همه این راهها به تکامل اخلاقی بشر و خودشناسی وی کمک کردهاند. ادیان، آنچنانکه برخی متفکران قرن نوزدهم استدلال کردهاند به اخلاق، قابل تحویل نیست، چون دین به دغدغهها و نیازهای مختلفی از انسان نظر دارد. میل زیبا شناختی، کنجاوی علمی و تاریخی، تمایلات آئینی و تعقلی، همه در ایمان دینی به نحوی بروز می یابند. ولی هیچ کس را یارای انکار این نیست که دغدغههای اخلاقی به اتم معنا از محوریترین جنبههای حیات دینی بوده است.» (الیاده، 1374به نقل از لاریجانی،1389). تجربه نشان داده است آنجا که اخلاق از دین جدا شده است اخلاق خیلی عقب مانده است. هیچ یک از مکاتب اخلاقی غیر دینی در کار خود موفقیت نیافته اند.قدر مسلم این است که دین لااقل به عنوان یک پشتوانه برای اخلاق بشر ضروری است.خود فرنگی ها چنین نظر داده اند که اخلاق منهای دین پایه ای ندارد(شهید مطهری،1375). به طور کلی میتوان همه نظریاتی را که درباره نسبت دین و اخلاق بیان شده است، در سه دیدگاه کلی مورد بحث قرار داد: تباین، اتحاد و تعامل.
2-1-6-1- نظریة تباین
براساس این دیدگاه، دین و اخلاق دو مقوله متباین هستند و هر کدام دارای قلمرو خاصی بوده، هیچ ارتباط منطقی میان آنها وجود ندارد و همچون دو دایره جدای از هم میمانند که در هیچ نقطهای با یکدیگر تلاقی ندارند.از نظر صاحبان این طرز تفکر، دین امری مربوط به رابطه انسان با خدا است؛ اما اخلاق بیانگر روابط آدمیان با یکدیگر است. بنابراین، دین و اخلاق از لحاظ موضوع و متعلق هیچ وجه مشترکی ندارند (مصباحیزدی، 1378).
2-1-6-2- نظریه اتحاد
دومین دیدگاه کلی در باب ارتباط دین و اخلاق را میتوان «نظریة قائل به اتحاد» نامید. براساس این دیدگاه رابطة میان این دو، از نوع رابطة ارگانیکی و جزء و کل است. از نگاه اندیشمندان مسلمان،دین عبارت است از «مجموعهای از عقاید، اخلاق و احکام که خداوند به منظور هدایت مردمان و تأمین سعادت دنیوی و اخروی آنان به پیامبران وحی نموده است.» بنابراین قلمرو اخلاق جدای از قلمرو دین نیست، بلکه جزیی از مجموعة گسترده دین به حساب میآید (همان).
2-1-6-3- نظریة تعامل
دیدگاه سوم این است که هر کدام از دین و اخلاق دارای هویتی مستقل هستند اما در عین حال با هم در تعاملند و نوعی رابطه منطقی میان آنها وجود دارد. از قبیل رابطة علیت و معلولیت، تأثیر و تأثر یا فعل و انفعال. یعنی هم اخلاق و هم دین از جهاتی نیازمند یکدیگرند (مصباحیزدی،1388).این دیدگاه طیف وسیعی از آراء جزئیتر را در درون خود جای میدهد که در اینجا تحت دو عنوان کلی نیازمندیهای دین به اخلاق و وابستگیهای اخلاق به دین، به برخی از وجوه تعامل میان این دو اشاره میکنیم:
2-1-6-3-1- نیازمندیهای دین به اخلاق
1.اخلاق و خداشناسی
وجوب خداشناسی نیازمند پذیرش و مبتنی بر این حکم اخلاقی است که «شکر منعم واجب است.» افزون بر این، بسیاری از فیلسوفان غربی کوشیدهاند با استمداد از براهین اخلاقی به اثبات وجود خدا بپردازند(خرمشاهی ،1370).
- اخلاق و خداپرستی
۳۷٫۲
۷٫۲
۴٫۹
محتوای کلی
۸٫۵
۲۰
۳۹
۲۰٫۷
۶٫۷
ویژگی های آماری محتوای کلی (مقیاس۰ تا ۱۰۰)
تعداد
کمترین
بیشترین
میانگین
انحراف معیار
۳۲۸
۰
۱۰۰
۵۱٫۴۹
۱۹٫۶۱
جدول فوق توزیع درصدی پراکندگی میزان گرایش به محتواهای مختلف برنامه های تلویزیونی از سوی تماشاگران آن را نشان می دهد که بیشترین علاقه به محتوای تفریح و سرگرمی و هیجان بوده و کمرین علاقه مربوط به محتوای اخبار و اطلاعات روز بوده است. توزیع فروانی کل محتوای مورد استفاده نیز نشان می دهد که میانگین آن در مقیاس صفر تا صد دربین افراد برخوردار از شبکه های ماهواره ای در حدود ۵۱٫۵ بوده است و انحراف معیار آن ۱۹٫۶ بوده که توزیع آن به این شکل است: دربین ۳۲۸ نفر دارنده ماهواره، ۶٫۷ درصد افراد در حالت کلی به اندازه خیلی کمی از محتواهای شبکه های ماهواره ای استفاده می کنند، ۲۰٫۷ درصد نیز در حد پایینی از آنها استفاده می کنند درحالی که ۳۹ درصد برخورداران از ماهواره در سطح متوسطی از محتواهای مختلف ماهواره استفاده برده و ۲۰ درصد نیز تا حد بالایی از همه محتواها استفاده می کنند. این درحالی است که تنها ۸٫۵ درصد بصورت عالی از همه محتواهای شبکه های ماهواره ای استفاده کرده اند. نمودار ذیل توزیع فراوانی میزان استفاده از مجموع محتواهای برنامه های شبکه های ماهواره ای را نشان می دهد:
نمودار (۴-۱۶) توزیع فراوانی میزان استفاده از محتوای کلی ماهواره
۴-۲-۱-۲-۲- تحلیل متغیر وابسته (پایبندی به هویت فرهنگی)
در این بخش متغیر وابسته تحت عنوان پایبندی به هویت فرهنگی در چند سطح توصیف می شود دربخش اول تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی ارائه شده و در مرحله بعد توصیف کلی و ابعاد آن گزارش می شود
۴-۲-۱-۲-۲-۱- متغیر کلی پایبندی به هویت فرهنگی
در این بخش ویژگی های توصیفی میزان پایبندی به هویت فرهنگی ایرانی گزارش شده است. این متغیر بعد از همسوسازی گویه های تحقیق و ترکیب ابعاد مختلف آن برساخت شده است. تحلیل عاملی تاییدی گویه های متغیر هویت فرهنگی نیز نشان داده است که ابعاد مختلف این متغیر بخوبی از نظر آماری تایید شده اند. به این ترتیب که گویه های مربوط به ابعاد (عامل ها) مختلف هویت فرهنگی بخوبی بر روی خود آن عامل ها بار شده بودند و بار عاملی آنها در اکثر موارد بیش از ۰٫۴ بوده است. اما به دیلیل گستردگی نتایج بدست آمده از گزارش بار عاملی هر گویه و عامل خودداری شده است و تنها به این نکته پسنده می شود که یازده عامل مورد نظر در نهایت بیش از ۸۰ درصد تغییرات گویه های مختلف مفهوم هویت فرهنگی را تبیین کرده اند و شاخص KMO نیز بالای ۰٫۹۰۵ بوده است که مقدار آن مطلوب بودن نتایج بدست آمده را نشان میدهد. درمرحله بعد برای استفاده از اصل کاهش گرایی علمی و خلاصه وار کردن بادقت ۱۱ بعد مختلف هویت فرهنگی یک تحلیل عاملی سطح دوم از خود ابعاد مختلف آن به عمل آمده است که نتایج آن در جدول ذیل آمده است:
جدول(۴-۲۲) نتایج تحلیل عاملی سطح دوم ابعاد یازده گانه هویت فرهنگی
ابعاد
عامل اول فرهنگ عینی
عامل دوم فرهنگ ذهنی
مقدار واریانس تبیین شده
مقدار شاخص KMO
نحوه پوشش و لباس
سپاسگزاری
در انتهای انجام این رساله از راهنماییهای روشنگرانه و زحمات بیدریغ استاد گرانقدر خود جناب آقای دکتر نعمتا… ریاضی در طی هدایت این رساله، تشکر فراوان می نمایم. از درگاه پروردگار متعال، توفیق روزافزون را برای ایشان خواستارم. از اساتید بزرگوار آقایان دکتر افشین منتخب و دکتر مهدی جهانمیری که در این مدت مرا از راهنماییهای خود بهرهمند ساختند، نیز سپاس فراوان دارم.
چکیده
کرمچالههای باردار در حال انبساط در گرانش
اینشتین – ماکسول – دایلتن
به کوشش
روزبه فریبرزی
این پایان نامه به طور کلی شامل دو قسمت است. در قسمت اول تاریخچه مختصری از معادلات کرمچالهها و اینکه چگونه چنین ساختارهایی در دنیای فیزیک مطرح شده است، آورده شده است. این مباحث در
فصلهای اول و دوم میباشد که تدریجاً از معادلات اولیه کرمچاله تا معادلات کرمچاله در سطوح بالاتر نوشته شده است. همچنین در مورد تفکرات فلسفی که بعد از به وجود آمدن ساختارهای کرمچالهای در دنیای فیزیک مطرح شد، بحث شده است. در قسمت دوم پایان نامه که از فصل سوم شروع می شود، در مورد چگونگی به دست آوردن معادلات کرمچالهای برای گرانش اینشتین – ماکسول – دایلتون گفته می شود. معادلات کرمچاله برای سه دسته از جوابها منطبق بر سه نوع پتانسیل مختلف به دست آمده است. سپس در تناقض و یا مورد تأیید بودن این ساختارها با شرایط انرژی کیهان بررسی شده است. بار الکتریکی کرمچاله نیز به خاطر جمله مربوط به ماکسول در کنش این گرانش در پیشزمینه کیهان درحال انبساط نیز محاسبه شده است. شعاع گلوگاه کرمچاله و عبورپذیربودن اطلاعات از این ساختارها نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
واژگان کلیدی: کرمچاله- سیاه چاله- میدان دایلتون
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه ۲
فصل دوم: شرایط انرژی کیهان
۲-۱- مقدمه ۱۳
۲-۲-شرایط انرژی ۱۴
۲-۲-۱- شرایط انرژی نول (NEC) 14
۲-۲- مواردی در فیزیک که این شرایط نقض می شود و مواردی
که این شرایط صادقاند ۱۷
۲-۳- موارد متناقض با شرایط انرژی ۱۸
فصل سوم: پاسخهای کرمچالهای گرانش اینشتین- ماکسول- دایلتون
۳-۱- کنش، رابطه های میدان، برای گرانش اینشتین- ماکسول- دایلتون ۲۲
۳-۲- بررسی تابعیت بر حسب برای سه دسته از جوابها از روی
نمودار و پیدا کردن شعاع گلوگاه کرمچاله ۴۲
۳-۲-۱- دسته اول ۴۲
۳-۲-۲- دسته دوم و سوم ۴۴
۳-۳- توضیح درمورد ویژگیهای سه دسته ۴۵
عنوان صفحه
۳-۵-۱- شرط انرژی ضعیف (WEC) برای حلهای کلاس اول ۴۷
۳-۵-۲- شرط انرژی ضعیف (WEC)برای حلهای دسته دوم ۴۷
۳-۵-۳- شرط انرژی ضعیف (WEC) برای حلهای کلاس سوم ۴۸
۳-۵- بار الکتریکی و میدان الکتریکی کرمچاله ۴۹
۳-۶-۱- میدان الکتریکی برای حل کلاس اول ۴۹
۳-۶-۲- میدان الکتریکی برای جواب کلاس دوم ۴۹
۳-۶-۳- میدان الکتریکی برای جواب کلاس سوم ۴۹
فصل چهارم: خلاصه و نتیجه گیری ۵۱
فهرست منابع ۵۳
فهرست شکل ها
عنوان صفحه
شکل ۱-۱ کرمچاله ویلر ۵
شکل (۳-۱): نمودار بر حسب برای ۴۲
شکل (۳-۲): نمودار برحسب برای ۴۲
شکل (۳-۳): نمودار برحسب برای ۴۳
شکل (۳-۴): نمودار برحسب برای ۴۴
شکل (۳-۵): نمودار برحسب برای ۴۴
فصل اول
مقدمه
فیزیک کرمچاله از ابتدا به وسیله فلام[۱] در سال ۱۹۱۶ مطرح شده و اندیشه های فلسفی آن از سال ۱۹۲۸ در کارهای ویل نمایان شد [۱]. محاسبات جدی روی آن در کارهای «اینشتین» و روزن در سال ۱۹۳۵ دیده می شود که البته کلمهی کرمچاله هنوز به این نام مطرح نبود و بنابراین اینشتین و روزن موضوع کار خود را یک پل که بین دو ورقه در فضای فیزیکی، وجود داشت، معرفی کردند. اینشتین در آن زمان یک دیدگاه دو حالتی ذاتی بین تئوری میدان و تئوری ذره داشت. حتی در سطح کلاسیک او به پاسخ این سؤال فکر میکرد که چگونه یک شیء ذرهگونه تکین ممکن است با یک تئوری میدان پیوسته نسبیت عام یکی شود و در آن جای بگیرد. مثل:
“تعدادی از نویسندگان گاهگاهی به این نقطهنظر احتمالی که ذارت مادی ممکن است به عنوان تکینگیهای میدان درنظر گرفته شوند فکر می کنند که این فکر با این نقطهنظر را نمیتوانیم بپذیریم"[۱].
اینشتین در مقاله ۱۹۳۵ خود به نام «مسئله ذره در نسبیت عام» به همراه روزن تلاش می کند یک مدل هندسی از ذرات بنیادی فیزیک که درهرجا محدود و تکین باشند، بسازد.
این تلاشها شامل حلهایی میشوند که از راه مشاهدات ریاضی در فضای فیزیکی یک ذره به عنوان پل[۲]، دو ورقهی مشخص از فضای فیزیکی را به هم ربط دهد. مدلی که آنها ساختند باید به شکست منتهی میشد اما روشی که این نظریه شکست خورد، می تواند جالب باشد و برای پیشگویی نظریه های بعدی مورد استفاده قرار گیرد. «اینشتین» و «روزن» درمورد دو نوع خاص از پلها که (۱) خنثی و (۲) شبهباردار هستند، بحث میکردند که البته بحثشان به راحتی قابل تعمیم است.
(الف) پل خنثای اینشتین و روزن چیزی بیشتر از اینکه ما میبینیم که یک تغییر مختصات مناسب تکینگی شوارتز شیلد را محو می کند، نیست. به خاطر اینکه در زمان اینشتین دو نوع تکینگی ( ) تکینگی مختصاتی ( ) تکینگی ذاتی (فیزیکی)، که امروزه ما میشناسیم وجود نداشت (به صورت متمایز) و هیچ شناخت جامع و عمیقی از رفتار هندسهی شوارتز شلید در همسایگی افق رویداد به چشم نمیخورد و برای بسیاری از فیزیکدانان آن زمان، افق همان تکینگی بود. مثلاً درمورد هندسهی شوارتز شیل:
پس از استخراج ویژگیها این ویژگیها وارد واحد طبقهبندی کننده SVM شده تا بر این اساس شناسایی و تفکیک مدولاسیونها صورت گیرد. ابتدا از SVM در تشخیص نوع مدولاسیون بدون بهینهسازی ویژگیها (یعنی از تمام ویژگیها) استفاده شده است. در ادامه براساس ویژگیهای استخراجشده، از COA برای بهبود عملکرد واحد استخراج ویژگی (تعیین ضرایب بهینه برای ویژگیهای مناسب) استفاده شده است. این ویژگی های جدید برای هر نوع مدولاسیون منحصر به فرد بوده و علاوه بر اینکه بعد هزینهی محاسباتی را کاهش می دهند؛ درصد موفقیت سیستم را نیز به طرز چشمگیری افزایش می دهند. نتایج بدست آمده در کانالAWGN و نیز کانالهای محوشونده نشان از قابلیت بالای سیستم پیشنهادی دارد. این فصل به تفسیر موارد ذکر شده اختصاص دارد.
۳-۲-۱- شناسایی نوع مدولاسیون به کمک تمام ویژگیها (آمارگان مرتبهی بالا)
در این قسمت همه ویژگیهای استخراجی، در واحد طبقه بندی کننده مورد بررسی و آزمایش قرار می گیرند. شکل ۳-۳ بلوک دیاگرام تشخیص نوع مدولاسیون دیجتال استفادهشده در این قسمت را نشان میدهد. ابتدا سیگنال دریافتی وارد واحد پیشپردازش میشود. در این واحد سیگنالها نسبت به توان نرمالیزه شده، تا اثر توان در تشخیص در نظر گرفته نشود. در ادامه سیگنال نرمالیزه شده وارد واحد استخراج ویژگی میشود که در فصل دوم به آن پرداخته شده است. همانطور که اشاره شد در این واحد ویژگی آمارگان تا مرتبهی هشتم سیگنال محاسبه می شود. پس از استخراج ویژگیها این ویژگیها وارد واحد طبقهبندی کننده شده تا بر اساس این ویژگیها شناسایی و تفکیک مدولاسیونها صورت گیرد.
شکل ۳-۳- دیاگرام کلی شناساگر مدولاسیون براساس استخراج ویژگیها آمارگان مرتبه بالا]۶[.
۳-۲-۱-۱- نتایج شبیهسازی به کمک طبقهبندی کننده SVM در کانال AWGN
در این قسمت با توجه به شرایط ذکرشده با بهره گرفتن از طبقهبندی کنندهی SVM در تفکیک مدولاسیونها در کانال AWGN پرداختیم. در این قسمت از سیستم چندحاملی استفاده نشده و در واحد طبقهبندیکننده نیز، انواع کرنلهای معروف مورد آزمایش قرار گرفته است. به طوری کلی در تشخیص نوع مدولاسیون، تابع کرنل GRBF نسبت به بقیه کرنلها دارای عملکرد بهتری است]۶-۳[. مقدار پارامترهای طبقهبندی کننده SVM (پارامتر پهنای کرنل GRBF و پارامتر ) با روش سعی و خطا تنظیم شدهاند. جدول ۳-۲ مقدار عملکرد SVM را با کرنل GRBF برای SNR های متفاوت نشان میدهد. در سیگنال به نویزهای پایین درصد تشخیص کلی سیستم به علت نزدیک بودن مقدار چند ویژگی پایین بوده و زمان اجرا نیز متأثر از بالا بودن تعداد ویژگیها و نیز تداخل آنها در سیگنال به نویز پایین است. شکل ۳-۴ عملکرد SVM را در SNR های متفاوت به ازای کرنل های مختلف نشان میدهد.
جدول ۳-۲- عملکرد SVM برای SNR های مختلف(۱۲۵۰, =۱۰c=)
زمان شناسایی(دقیقه)
درصد موفقیت(%)
SNR (dB)
۳٫۹۶
۵۸٫۱۶
۱۰-
۳٫۸۴
۶۴٫۳۳
۸-
۳٫۷۵
۷۴٫۹۲
۶-
۲٫۸
۸۰٫۶۷
۴-
۱٫۴۵
۸۶٫۶۷
۲-
۱٫۲۵
۸۸٫۳۳
۰