مفهوم کیفیت کسبشده
کیفیت کسبشده به معنی قضاوت مشتری در مورد اهمیت ابعاد برند و رجحان یا برتری که نهایتاً مشتری را مجبور به انتخاب در خرید خدمت یا محصول خوب میکند و همینطور ارزیابی مصرفکننده کیفیت کسبشده یک ضرورت رقابتی است و امروزه اکثر شرکتها به کیفیت مشتری محور بهعنوان یک سلاح استراتژیک، روی آوردهاند (Hatice Yildirim et al, 2012).
آکِر (۱۹۹۶) پیشنهاد کرد که کیفیت دریافت شده مربوط به مار ک های تجاری مختلف میتواند بهصورت مستقیم نیز اندازهگیری شود. همچنین شواهدی از مطالعات گذشته را بیان میکند که نشان دادند که تا ۸۰ درصد تغییرات در ارزش دریافت شده با کیفیت کسبشده توضیح داده میشود. کیفیت کسبشده، کیفیت واقعی محصول نیست، اما ارزیابی ذهنی مشتری نسبت به محصول است.
همانند تداعیهای مارک تجاری(Zeithaml, 1988)، کیفیت کسبشده نیز ارزش را برای مشتریان فراهم میکند تا آنها با متمایز کردن مارک تجاری از رقبا، دلیلی برای خرید داشته باشند.
اساساً اصل درک مشتری از کیفیت به درک ویژگیهای ذاتی و خارجی کیفیت مربوط میشود در میان ویژگیهای خارجی، انجام فعالیتهای بازاریابی شرکت از طریق، قیمت، تبلیغات و ترفیع، یک ابزار برجسته محسوب میشود.(Gil, et al, 2007)
زِیتمال( ۱۹۸۸) کیفیت درک شده را قضاوت ذهنی مصرفکننده در مورد برتری و ارجحیت کلی یک محصول تعریف میکند. تجربیات شخصی محصول، نیازهای خاص و موقعیت مصرف، ممکن است ارزیابی ذهنی مصرفکننده از کیفیت را تحت تأثیر قرار دهد.
معنای کیفیت درک شده بالا، از طریق تجربه طولانیمدت مرتبط با مارک تجاری، شناخت مصرفکننده از متفاوت بودن و برتری مارک تجاری ایجاد میگردد. زِیتمال (۱۹۹۸) مشخص میکند که کیفیت درک شده، جزئی از ارزش ویژه مارک تجاری است، ازاینرو کیفیت درک شده بالا، مصرفکننده را بهسوی انتخاب یک مارک تجاری نسبت به دیگر مار کهای تجاری رقیب، هدایت میکند؛ بنابراین، به میزانی که مصر ف کننده، کیفیت مارک تجاری را درک میکند، ارزش ویژه مارک تجاری افزایش خواهد یافت.
مفهوم سرمایه کسبشده
سرمایه کسبشده به رضایت و وفاداری کاربر نهایی (مشتریان) در قبال سازمان گفته میشود و منظور از آن برقراری ارتباط مطلوب کارکنان با مشتری، سرمایهگذاری بر روی نیازها و خواستههای مشتری و کاهش زمان حل مشکل مشتری است (Hatice Yildirim et al, 2012)
مفهوم ارزش کسبشده
دو رهیافت مکمل درزمینهی سنجش و ارزیابی ارزش وجود دارد. رهیافت اول در جستجوی ارزش کسبشده بهوسیله مشتریان کالاها و خدمات سازمان استPereceivedvalue)). وقتی این ارزش بهتر و بالاتر از ارزش پیشنهادی رقبای سازمان باشد فرصت موفقیت و حفظ موقعیت رقابتی سازمان در بازار فراهم میشود. رهیافت دوم به سنجش ارزشی میپردازد که یک مشتری یا یک گروهی از مشتریان به سازمان میرسانند در اینجا سازمان بهصورت مداوم و جدی به ارتقا و حفظ مشتریان باارزش خود میپردازد تا انگیزه خرید مجدد و وفاداری آنان را افزایش دهد و تلاش میکند مشتریان باارزش کمتر یعنی مشتریانی با منافع کمتر برای سازمان یا به عبارتی مشتریانی که میزان هزینه صرف شده برای آنان بیش از منافع حاصل از مبادله با ایشان است را نیز به گروههای بالاتری از ارزش سوق دهد ۲۰۰۲) Evans,؛George).
مک دوگل و لوسگو (۲۰۰۰) ارزش کسبشده را بهصورت مزایایی که مشتریان معتقدند مازاد بر هزینه مرتبط با مصرفشان دریافت میکند، تعریف نمودهاند. ارزش ادراکی ارزیابی کلی از سودمندی خدمات، مبتنی بر ادراکات مشتریان ازآنچه به دست میآورند در مقابل هزینهی پرداختی میباشد. کاتلر و شث نیز ادعا نمودهاند که ارزش محصولات برای مشتریان بهوسیله رضایت و وفاداری تعیین میگردد (موتمنی و همکاران، ۱۳۸۹).
اثر نام تجاری بر افزایش ارزش شرکت
نام تجاری از دو طریق باعث افزایش ارزش شرکت میگردد؛ اول اینکه باعث جذب مشتریان جدید میشود و این ویژگی برمیگردد به قابلیت استفاده از نام تجاری در آگاهی رساندن به مردم و دیگر اینکه بهعنوان یک ابزار یادآوری کننده برای مشتریان فعلی است که به یاد شرکت بیفتند. میتوان نام تجاری را بهعنوان عامل درگیر کننده خریداران و فروشندگان در فرایند برقراری ارتباط طولانیمدت تعریف کرد که نقش کلیدی را در برقراری این ارتباط بازی میکند. بنابراین نام تجاری هم میتواند بهعنوان ابزاری برای حفظ مشتریان فعلی بکار رود و هم بهعنوان ابزاری تهاجمی در جذب مشتریان جدید مورداستفاده قرار گیرد. اثرات مفید نامهای تجاری در جذب مشتری شامل موارد ذیل میشود:
۱-ایجاد انتخاب
نامهای تجاری به مصرفکنندگان وسیلهای برای انتخاب ارائه میدهد. تنها وجود نامهای تجاری است که موجب میشود یک محصول از محصول دیگر بهآسانی متمایز شود. مشتریان در مقایسه با انواع کالاهای مصرفی، درباره محصولات و خدمات علامتگذاری شده اطلاعات بیشتری دارند. ازاینرو بهسادگی قادر به تفکیک و انتخاب محصولات و خدمات علامتگذاری شده از انواع غیر علامتگذاری شده ناآشنا و مشابهاند.
۲-تصمیمگیری آسان
نامهای تجاری، بیش از همه خرید را آسانتر میسازد. زیرا بستهبندی علامتگذاری شده تشخیص سریع محصول را تسهیل میکند. با زندگی در دنیای سرعت، مردم بهطور مداوم در جستجوی راههایی برای اتلاف کمتر زندگیشان میباشند. لذا علامتگذاری اغلب تصمیم خرید را سریعتر میکند.
۳-ارائهدهنده ضمانت کیفی و کاهش خطر
وقتی مشتریان بهدفعات محصولی با یک نام تجاری خریداری میکنند، بهسرعت نسبت به کیفیت و ارزش پولی آن علامت تجاری احساس خاصی پیدا میکنند این احساس یا توقع به مشتری کمک میکند که از خرید محصولات امتحان نشده خودداری کند. بیشتر مشتریان از خطرپذیری گریزان ندو از ناشناختهها دوری میجویند، اما نامهای تجاری به آنها اطمینان بیشتری داده و ترس نگرانی آنها را کاهش میدهد.
۴-ارائهدهنده دوستی و رضایت
مشتریان از انتخاب نام تجاری شناختهشده احساس مسرت و رضایت دارند و آن را نیز به دیگران توصیه میکنند.
تعهد
مفهوم تعهد
استواس و دیگران (۲۰۰۲) نشان دادند که رضایت صرفاً یکی از مراحل به سمت دستیابی به حفظ مشتری است. حفظ مشتری را میتوان بدین گونه تعریف کرد: به استمرار انجام فعالیتها بازرگانی یا مبادله با یک سازمان خاص، تعریف جامعتری از حفظ مشتری توسط استواس صورت گرفته است که بدین شرح است: برقراری ارتباط مشتریان با سازمان، شناسایی سازمان توسط مشتریان، تعهد مشتریان به سازمان و اعتماد کردن مشتریان به سازمان، معرفی کردن سازمان به دیگران و تمایل به خرید مجدد از سازمان میباشد که چهار مورد اول باعث حفظ مشتری از جنبه شناختی احساسی و دو مورد بعدی تمایلات رفتاری مشتری را در بردارد.
تعهد یک نگرش و یک حالت روانی است که نشاندهنده تمایل، نیاز و الزام جهت ادامه فعالیت در یک سازمان است. دراینبین تمایل، به معنی علاقه و خواست قلبی فرد برای ادامه فعالیت در سازمان است و نیاز به این معنی است که فرد به خاطر سرمایهگذاریهایی که در سازمان انجام داده، ناچار به ادامه خدمت در آن است همچنین الزام عبارت از دین، مسئولیت و تکلیفی است که فرد در برابر سازمان دارد و خود را ملزم به ماندن در آن میبیند از دیدگاهی دیگر، تعهد نوعی احساس وابستگی و تعلقخاطر به سازمان است (مجیدی، ۱۳۷۶).
فرهنگ اسلامی تعهد را به معنی پایبندی به اصول یا فلسفه یا قراردادهایی که انسان به آنها متعهد و وفادار است، میداند. مرتضی مطهری، تعهد را به معنی پایبندی به اصول و قراردادهایی میداند که انسان نسبت به آنها معتقد است و بیان میدارد “فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و برای اهداف آن تلاش نماید (مطهری، ۱۳۶۸).
ابعاد تعهد
تعهد بهعنوان یک پدیده پیچیده و مشخصشده شامل چندین بعد میباشد ولی ما بر دو حالت از آنکه در
زمینه های مرتبط با مصرفکننده از همه مناسبتر و مرتبطتر میباشد متمرکز میشویم تعهد به وفاداری و
تعهد مستمر. این دو بعد از طریق بازتاب مفهوم اساسی میل به حفظ یک رابطه در آینده، با یکدیگر در ارتباطاند.
۱-تعهد به وفاداری
تعهد احساسی وابسته به تعهد به وفاداری مدنظر، یک تعهد هیجانی مثبت است که وابستگی روانشناختی را نسبت به شریک منعکس میکند۲۰۰۸) (Sweeny & swait.
بر این اساس فردی که شدیداً متعهد است، خود را با سازمان تعیین هویت میکند، در سازمان مشارکت و در آن درگیر میشود و از عضویت در آن لذت میبرد (تعهد احساسی).
وچانان (۱۹۷۴) مودی و بولیان تعهد را بهعنوان جهتگیری عاطفی یا احساسی نسبت به یک موجودیت
مستقل تصور مینمایند که ما بهعنوان “تعهد عاطفی” به آن اشاره میکنیم. درون سازمان کارمندانی که ازنظر
عاطفی متعهد میشوند، جدای از ارزش کاملاً سودمند سازمان به خاطر خودش با آن میدانند. بر این اساس
فردی که شدیداً متعهد است خود را با سازمان تعیین هویت میکند، در سازمان مشارکت و در آن درگیر می شود و از عضویت در آن لذت میبرد (تعهد احساسی) Meyer & Allen, 1984)).
۲-تعهد مستمر
تعهد مستمر یک نیروی مبتنی بر اجبار را نشان میدهد که مصرفکننده را به دلیل نیاز به تهیهکننده متعهد که مصرفکنندگان نمیتوانند ارتباط را به خاطر هزینههای اقتصادی، اجتماعی یا روانی قطع کنند. این نوع تعهد همچنین بهعنوان “تعهد محاسباتی” توصیف شده است که تمایل به ماندن را به دلیل هزینههای اقتصادی ناشی از ترک سازمان منعکس مینمایند (دهدشتی شاهرخ و همکاران،۱۳۸۹).
دلایل واقعی برای داشتن تعهد مستمر هر چه که باشد (برای مثال قراردادها، فقدان رقبا، محدودیتهای درآمد، هزینههای بالای جابجایی) این دلایل زمانی که الف: شرکت از توانایی عمل به وعدههای خود برخوردار باشد و ب: هنگامیکه شرکت بتواند برای عمل به وعدههای خود مورد اعتماد واقع شود، در اذهان مصرفکنندگان تقویت میشود. باید گفت در صورت ثابت بودن سایر شرایط برند بااعتبار بالا، از تعهد مستمر بالاتری نسبت به برندها بااعتبار پایین برخوردارند(Sweeny & Swait, 2008).
مفهوم بازخرید
بازخرید به معنی تکرار خرید است که دلیل این رفتار، فرآیندهای روانی است. بهعبارتدیگر، تکرار خرید صرفاً یک واکنش اختیاری نیست بلکه نتیجه عوامل روانی، احساسی و هنجاری میباشد. حفظ تعهد عمیق به خرید مجدد یا انتخاب مجدد محصول یا خدمات، بهطور مستمر در آینده، بهرغم اینکه تأثیرات موقعیتی و تلاشهای بازاریابی، بهصورت بالقوه میتواند باعث تغییر در رفتار مشتری شود (الیور،۱۹۹۹).
مهمترین برندهای قدرتمند در دنیا
در بازار، نامها و نشانهای تجاری، ازنظر قدرت و ارزش با یکدیگر متفاوتاند. یک نام و نشان تجاری قدرتمند از ارزش زیادی برخوردار است. اگر ویژگیهای زیر وجود داشته باشد، نامها و نشانهای تجاری دارای ارزش بیشتری خواهند بود: وفاداری مصرفکنندگان، آگاهی مردم از این نام و نشان، پنداشت مشتری نسبت به کیفیت، توجه و حمایت زیاد از جانب مصرفکنندگان و در کنار اینها وجود داراییهای دیگری مانند حق اختراع، علامت تجاری و کانالهای ارتباطی لازم است. یک نام و نشان تجاری قدرتمند بهعنوان یکقلم دارایی بسیار ارزشمند بهحساب میآید؛ که تعیین ارزش آن مشکل است. ولی بر اساس یک برآورد، ارزش نام و نشان تجاری مارل بورو ۴۵ میلیارد دلار، کوکاکولا ۴۳ میلیارد دلار، ایبیام ۱۸ میلیارد دلار و کداک ۱۳ میلیارد دلار است. معروفترین نامها و نشانهای تجاری در دنیا که دارای قدرت بسیار زیادی هستند، عبارتاند از:
کوکاکولا کمپبل، دیسنی، سونی، مرسدس بنز و مکدونالد. شرکتی که نام و نشان تجاری ارزشمندی داشته باشد، در صحنه رقابت از امتیازات زیادی برخوردار میشود. یک نام و نشان تجاری قدرتمند باعث میشود که مصرفکننده در سطح بالایی از آن آگاهی یابد و نسبت به محصول وفادار شود. ازآنجاکه مصرفکننده انتظار دارد فروشگاهها محصولی با نام و نشان تجاری موردنظر داشته باشد، خردهفروشها نباید هزینه چندان زیادی، نسبت به رقم فروش، برای بازاریابی هزینه نمایند. ازآنجاکه نام و نشان تجاری حیثیت و اعتباری بسیار در بردارد، شرکت بهآسانی میتواند بر تعداد و نوع محصولات خود، با آن نام و نشان تجاری بیفزاید، درست مانند موردی که کوکاکولا توانست محصول جدیدی به نام «کوکای رژیمی» به بازار عرضه کند.
وجود هر نوع نام و نشان قدرتمند باعث میشود که شرکت در صحنه رقابت بهجایی برسد که ازنظر قیمت، بتواند بهخوبی از خود دفاع کند. برخی از تحلیلگران نام و نشان تجاری را بهعنوان یکقلم دارایی اصلی و بادوام برای شرکت بهحساب میآورند که دوام آن بیش از بسیاری از اقلام محصول و تشکیلات شرکت میباشد. نام و نشان تجاری میتواند به هنگام تصمیم گیری برای بازاریابها مشکلاتی را به وجود آورد (کاتلر و آرمسترانگ،۱۹۸۳).
بیمه
تعریف واژه بیمه
واژه بیمه در زبان فرانسه assurance و در زبان انگلیسی insurance نامیده میشود، لغت شناسان معتقدند که واژه انگلیسی و فرانسه از ریشه securus به معنای اطمینان است. بیمه در معانی تضمین، تأمین اعتماد یا اطمینان بهکاررفته است. به نظر میرسد ریشه اصلی آن همان بیم است، چراکه عامل اصلی و اساسی انعقاد عقد بیمه ترس و گریز از خطر است.
مفهوم بیمه
بیمه همچون چتری بزرگ در زمینه های مختلف روی زندگی مردم، جوامع بشری و فعالیتهایشان سایه میگستراند و محیطی امن برای جبران خسارتهای مردم ایجاد میکند. امروزه با تردد در خیابانهای شهرهای سراسر کشور به تابلوهایی برمیخوریم که عبارت «نمایندگی بیمه» روی آن درجشده است. نمایندگیهای بیمه در ایران نقش حامیان طبقات مختلف مردم جامعه در مقابل اتفاقات و خسارات واردشده را بازی میکنند.
بیمه
۹- عدم انتقال: یکی از مسائلی که در مالیاتها قابل توجه است انتقال و عدم انتقال مالیات از مؤدی به دیگران است؛ انتقال مالیات عدالت اجتماعی را مخدوش می کند و پرداخت کننده اصلی مالیات مصرف کننده نهایی کالا می شود. با توجه به اینکه در اسلام همه مالیاتهای وضع شده از نوع مالیاتهای مستقیم هستند امکان انتقال آنها نزدیک به صفر است؛ علاوه براینکه در اسلام با توجه به مبنای اعتقادی پرداخت کننده مالیات، انگیزه انتقال آن به دیگران نیز وجود نخواهد داشت.
بند ب- ویژگی های یک نظام مالیاتی مطلوب
یک نظام مالیاتی مطلوب نظامی است که دارای آثار اقتصادی مساعد باشد؛ بعبارت دیگر یک نظام مالیاتی مطلوب نظامی است که دارای ویژگیهای زیر باشد:
۱- عدالت و برابری (عدالت مالیاتی): «براساس این ویژگی بایستی بار مالیات بصورت عادلانه بین مردم تقسیم شود و به توانایی پرداخت افراد جامعه نیز توجه شود؛ البته نمی توان تعریف خاصی از عدالت مالیاتی ارائه نمود و آن را به شرط معینی محدود کرد با این حال اصل قدرت و توانایی اقشار مختلف جامعه در پرداخت مالیات که دارای دو قسمت جداگانه که شامل افراد غنی باید بیشتر از فقرا مالیات بپردازند و افرادی که از تمکن مالی در یک سطح هستند به یک میزان مالیات بپردازند را باید در شناسایی عدالت مالیاتی مورد توجه قرار داد.»[۴]
۲- معین بودن : «مالیات وضع شده بر اشخاص و غیره باید دقیقا از نظر زمان و نحوه پرداخت و میزان مالیات معین و مشخص باشد؛ بعبارت دیگر مالیات دهندگان نباید در خصوص مالیات پرداختی خود با سردرگمی مواجه شوند و نیز قانون مالیاتها باید روشن و مشخص باشد و اختیار تصمیم در کمتر موردی به اختیار مأمورین ارزیابی و وصول مالیات واگذار شود چون اگر قانون مالیاتی مبهم باشد و مأمورین به دلخواه خود و قضاوت شخصی بخواهند مواردی را تعیین کنند رعایت برابری و هماهنگی در امر مالیات و جلب اعتماد مردم نسبت به سیستم مالیاتی ممکن نخواهد بود»[۵].
۳- سهولت: یکی از اصول اجرایی مهم نظام مالیاتی، کسب رضایت نسبی افراد و تسهیلات مختلف برای پرداخت آن است؛ برای مثال زمان و نحوه پرداخت باید به گونه ای باشد که فشار و مشکلی بر مالیات دهندگان وارد نکند زیرا عدم تسهیلات پرداختی موجب فرار مالیاتی می شود. بنابراین برای کسب رضایت مالیات دهندگان گاهی مالیات بر درآمد هنگام وصول درآمد و زمانی به صورت اقساطی اخذ می شود تا رضایت مالیات دهندگان جلب شود بعبارت دیگر سهولت یعنی در مناسبترین موقع و مساعدترین شرایط و با ایجاد حداقل ناراحتی و مزاحمت برای مؤدیان مالیات گرفته شود.
۴- صرفه جویی: منظور از این اصل آن است که در جمع آوری مالیات باید حداکثر صرفه جویی بعمل آید و هزینه جمع آوری آن به حداقل ممکن تقلیل یابد. از آنجا که مخارج پرداخت مالیات از طرف مردم و هزینه دریافت از طرف دولت چیزی به محصول ملی اضافه نمی کند نباید منافع جامعه از لحاظ تحمل مخارج سنگین در این راه تلف شود. اگر مالیات داوطلبانه باشد دارای هزینه ناچیزی است ولی درصورتیکه اختلاف نظر بین پرداخت کننده و دریافت کننده مالیات وجود داشته باشد و یا مالیات با اعمال قدرت مالیاتی وصول گردد مؤدی و همچنین دولت مخارج بیشتری را تحمل خواهند نمود.
۵- اطمینان؛ این ویژگی به دو قسمت قابل تفکیک است:
الف) اطمینان به کارگزاران مالیاتی؛ زیرا از طریق آنها می توان حصول و وصول مالیات را پیش بینی نمود و به دریافت آن اطمینان داشت زیرا بر اساس درآمد ناشی از مالیات، برنامه ریزی هایی انجام می گیرد که اگر اطمینانی به استحصال مالیات نباشد برنامه ریزی ها بی فایده خواهد بود.
ب) اطمینان مؤدی برای توفیق بخش خصوصی؛ ثبات سیاسی و مطمئن بودن سیستم مالیاتی از مهمترین شرایط لازم برای سرمایه گذاری به شمار می آید زیرا سرمایه گذاری در شرایط عادی مستلزم قبول خطر است و اگر سرمایه گذار به سیستم مالیاتی اطمینان نداشته باشد و نداند که مالیات قانونی او چه قسمت از منافع حاصل از فعالیت مورد نظرش را تشکیل خواهد داد درجه ریسک بیشتر خواهد شد و سرمایه گذاری به میزان کمتری صورت خواهد گرفت؛ افراد باید از مالیاتهای غیر قابل پیش بینی که بر دستمزدها و درآمدهای آنان وضع می شود مصون باشند.
۶- بازدهی مالیاتی: براساس این اصل نظام مالیاتی باید بتواند مولد درآمد کافی برای دولت باشد تا دولت مجبور نشود با توسل به سیاست های دیگر کسری بودجه را برطرف کند.
۷- انعطاف پذیری : یک نظام مالیاتی مطلوب باید بتواند از نظر اصلاحات و تغییرات احتمالی در مالیاتها از انعطاف پذیری بالایی برخوردار باشد یعنی بتواند بدون ایجاد اشکالات و تأثیرات شدید اقتصادی، در نظام مالیاتی تجدید نظر و اصلاحاتی انجام دهد.
۸- تنوع منبع مالیاتی : در یک نظام مالیاتی مطلوب لازم است مالیاتها از منابع مختلف جمع آوری شود این امر باعث اطمینان و ثبات بیشتر درآمدهای مالیاتی می شود.
۹- ساده و قابل فهم بودن مالیاتها : یک نظام مالیاتی مطلوب نباید نظامی پیچیده و مبهم باشد یعنی کلیه قوانین و مقررات باید به زبان ساده و بدون ابهام بیان شود.
۱۰- حداقل بار اضافی : یک نظام مالیاتی مطلوب باید آثار زیان بخش اقتصادی را به حداقل برساند و از اعمال تبعیض های مختلف جلوگیری کرده و باعث کاهش رفاه عمومی و آثار سرمایه گذاری در جامعه نشود.
۱۱- ضمانت اجرایی : یک نظام مالیاتی مطلوب مالیاتی را که جمع آوری آن ممکن نیست وضع نمی کند. بنابراین در هنگام تهیه قوانین مالیاتی باید به ظرفیتهای مالیاتی، قابلیت اجرایی و شرایط پیش بینی شده توجه همه جانبه مبذول شود و حتی در مواردی خاص برای حصول اطمینان به قابل اجرا بودن مالیات موضوعه، اجرای آزمایشی آن نیز ضروری خواهد بود.
۱۲- مقبولیت عامه : سیستم مالیاتی مطلوب باید مورد قبول عامه مردم باشد و در مقایسه با تمکن مالی آنها سنگین جلوه نکند و بعبارتی باید حاوی عدالت مالیاتی باشد. بطور کلی یک نظام مالیاتی مطلوب نظامی است که از یک طرف منافع مالیات دهندگان و از طرف دیگر اهداف دولت را در نظر بگیرد.
مبحث دوم – فرار مالیاتی، علل پیدایش و راه های جلوگیری از آن
پس از بیان کلیاتی در باب مالیات و ویژگیهای آن و نیز اهداف وصول آن و تبیین رسیدگی های مالیاتی از اسلام تا دوره معاصرلازم است به مبحث فرار مالیاتی، علل پیدایش و راه های جلوگیری از آن بپردازیم.
در کشور ما با توجه به نقایص موجود در قوانین مالیاتی و نیز وجود نقایص اجرایی در ساختار مالیاتی و از سویی ناکافی بودن خدمات عمومی دولت میزان فرار مالیاتی بسیار زیاد است و از سویی عوامل روانی حاکم بر مؤدیان در حین پرداخت مالیات خود مزید این امر شده است.
در این مبحث که در ذیل سه گفتار بیان خواهد شد به بررسی این موضوع می پردازیم. در گفتار اول به تبیین فرار مالیاتی پرداخته و سپس در گفتار دوم عوامل مؤثر در پیدایش فرار مالیاتی بررسی خواهد شد و در ادامه در گفتار سوم راه های جلوگیری از وقوع پدیده فرار مالیاتی مورد تبیین واقع خواهد شد.
گفتار اول- تبیین و بررسی پدیده فرار مالیاتی و اقسام آن
فرار مالیاتی عبارت از تسهیلاتی است که مؤدیان برای فرار از نتایج و اثرات مالیات با بهره گرفتن از نقاط ضعف قانون مالیات،در تنظیم امور مالیاتی خود بکار می برند؛ بعبارت دیگر اجتناب از مالیات شامل اقداماتی است که با متن قانونی موافق ولی با روح قانون مغایراست. در قوانین مالیه دو نوع فرار از مالیات وجود دارد که عبارت است از:
الف) فرار قانونی: این نوع فرار از پرداخت مالیات از طریق قانون مالیات امکان پذیر است که ممکن است رخنه یا راهی در قوانین مالیاتی پیدا شود و دیگری از طریق عدم مشمولیت این مالیاتها بطور طبیعی است که در این حالت قانون او را متخلف به حساب نمی آورد زیرا وی بوسیله خود قانون مالیات از پرداخت مالیات رهایی یافته در حالیکه ظاهرا به قانون مالیاتها عمل نموده است.
ب ) فرار غیرقانونی : عبارت است از اینکه فرد از طریق معینی با بکار گرفتن روش های غیرقانونی با قانون مخالفت نموده و بدین ترتیب از پرداخت مالیات فرار نماید مثل خدعه و نیرنگ ، تقلب در ارسال یا ارائه گزارشات نادرست و غیرواقع از اموال و درآمد واقعی خویش؛ این فرار گاهی بصورت کامل می باشد یعنی شخص وضع مالی خویش را طوری نشان می دهد که گویی به حد نصاب نرسیده است که مشمول مالیات گردد در این صورت مالیات نمی پردازد یا گاهی فرار جزئی است یعنی مؤدی قسمتی از درآمد واقعی خویش را نشان می دهد و جزء دیگر را کتمان می کند به طوریکه غیر قابل کشف باشد. بروز فرار مالیاتی و گسترش آن در اجتماع موجب ورود خسارات زیادی می شود بطوریکه درآمد عمومی دولت کاهش می یابد و بدین ترتیب دولت نرخ مالیات را بالا می برد و دیگران متحمل بار سنگین مالیاتی می شوند و در نتیجه فراریان مالیاتی از آن شانه خالی می کنند و از طرف دیگر عدالت مالیاتی از بین می رود؛ لذا دولتها برآنند که اصول مالیاتی را به گونه ای وضع کنند که از فرار مالیاتی جلوگیری بعمل آورده یا حداقل تا آنجا که امکان دارد از میزان آن بکاهند.
فرار مالیاتی در اسلام نیز سابقه دارد بطوریکه التهرب به معنای عمومی یعنی خلاصی و التهرب من الضریب عبارت است از رهایی و فرار از مالیات و واژه التهرب الضربی یا فرار مالیاتی نامی است برای حالتی که مؤدی عمدا قصد رهایی از مالیات و فرار از قوانین مالیاتی دارد و مالیاتی که به او تعلق گرفته است را نمی پردازد. در دولت اسلامی و قوانین مالی اسلام نیز دو نوع از فرار از مالیات وجود دارد یکی فرار قانونی و آن فراری است که افراد از راه های نفوذ خلاف در قانون مالیاتی بدان توسل می جویند بطوریکه هیچ خلاف قانونی بر علیه آنها ثبت نمی گردد. نوع دیگر که فرار غیر قانونی نامیده می شود فراری است که مؤدی با قوانین مالی مخالفت می کند و یا بصورت عدم تمکین به اصول اساسی ظاهر می شود .
در قوانین مالی اسلامی راه های نفوذ خلاف وجود ندارد که در آن نفوذ کنند ثانیا نمی توانند آن را پنهان نمایند زیرا امتناع یا تأخیر در پرداخت مالیات فرار یا خلاف شرعی به شمار می آید و قوانین اسلامی با آن به مقابله بر می خیزد و این شامل هر نوع فرار است چه فرار قانونی و شرعی باشد یا غیر قانونی
گفتار دوم- عوامل مؤثر در پیدایش پدیده فرار مالیاتی
پس از بررسی مفهوم فرار مالیاتی و شناخت اقسام آن لازم است به بررسی علل پیدایش آن بپردازیم .
عوامل زیادی در پیدایش این پدیده نقش ایفاء می کنند؛ سیستمهای مالیاتی مختلف انگیزه های فرار مالیاتی را به چند عامل مرتبط می دانند که مهمترین آنها عبارت است از :
الف) عوامل روانی: «در کشور ما که اکثریت قریب به اتفاق اهل تشیع می باشند بر این عقیده اند که چون بعد از حکومت علی همه حکومتها حکومت ظلم و جور بوده است و پرداخت مالیات کمک به تحکیم آن حکومتها تلقی می شده و مراجع عظام و علمای دین سابقا مردم را از دادن مالیات به حکومت طاغوت نهی می کردند لذا انگیزه فرار از مالیات بصورت یک امر دینی درآمده و با سایر امور شرعی گره خورده و به شکل نوعی طبیعت ثانوی یا عادت درآمده است»[۶]
از سوی دیگر چون پرداخت مالیات در اکثر مواقع بالاجبار دریافت می شود و به صورت یک تکلیف قانونی در آمده است که بر دوش مؤدیان سنگینی می کند لذا مؤدیان سعی می کنند از پرداخت آن شانه خالی کنند به طوریکه اگر در چگونگی پرداخت مالیات و نیز مقدار آن وضعیت معیشتی مؤدیان در نظر گرفته شود انگیزه های فرار از پرداخت مالیات به طور چشمگیری کاهش خواهد یافت.
ب) نقایص قوانین مالیاتی : عامل دیگر در فرار مالیاتی وجود عیوب و نقایص فراوان در قانونگذاری به خاطر کثرت قوانین مالیاتی و تغییر مداوم این قانون بصورت مکرر می باشد. بخش زیادی از قوانین مالیاتی از ثبات لازم برخوردار نیستند و ملحقات، اضافات و اصلاحات زیادی به آن وارد شده است بطوریکه این قوانین را پیچیده گردانیده است؛ علاوه بر آن تعدد اقسام گوناگون مالیاتها به مؤدی کمک می کند که زیر بار آن نرود و از روش های تقلب آمیز برای فرار از پرداخت استفاده کند بطوریکه دولت یا ادارات مالیات بنا بر اینکه مالیات بطور صحیح تحقق نیافته است تکیه بر ارائه تشویقهای مالیاتی می نمایند مانند اعطای برخی معافیتهای مالیاتی و این راه حل بر پیچیدگی شرایط می افزاید زیرا فردی که ملزم به پرداخت مالیات بوده است احساس می کند که مغبون شده است در صورتیکه متخلفین از این نوع معافیتها استفاده کرده و به دسیسه ای جدید می پردازند و یا مقامات دولتی ممکن است نرخ مالیاتی را افزایش داده یا مالیات تصاعدی وضع کنند و این امر خود موجب فرار از پرداخت مالیات یا کتمان کلی یا جزئی بخشی از حقایق مالی نزد مؤدیان می شود؛ بعبارت دیگر وضع مالیات با نرخ بالاتر یا مالیات تصاعدی انگیزه فرار از مالیات را سبب شده و از طرفی وجود نقایص در سیستم مالیاتی و عدم ثبات آن علت فرار از پرداخت مالیات را فراهم می آورد.
ج) وجود نقایص اجرایی در ادارات مالیات: «علت دیگر در فرار از پرداخت مالیات خود اداره مالیات است؛ بحث در باره این مسیله ما را به بدبینی نسبت به اداره مالیات می کشاند بعبارت دیگر هر قدر فرار مالیاتی بیشتر باشد نشانه بی کفایتی اداره مالیات و بی احترامی مردم نسبت به سیستم مالیاتی است. آنچه که قانون مقرر داشته است و سعی در برقراری عدالت مالیاتی دارد به تحقیق در هنگام دریافت و یا اجرای آن تحقق نمی یابد لذا این امر اشکالات جدیدی ایجاد می کند و به مؤدی کمک می کند تا آن را بعنوان عذری برای فرار از مالیات به حساب آورد بنابراین کارمند یا ممیزی که شایستگی و لیاقت کافی و قدرت تشخیص مقادیر معین مالیاتی را نداشته باشد نمی تواند عدالت مالیاتی را برقرار کرده و دیگران را به پرداخت مالیات تشویق و ترغیب کند بلکه آنها را در جهت فرار از پرداخت مالیات سوق خواهد داد.
د)عدم شناخت ضرورت وجود مالیات بین مردم : برخی بر این باورند که علت فرار از پرداخت مالیات را باید در عدم شناخت و اهمیت و ضرورت مالیات و نقش آن بر اقتصاد جستجو نمود. حضرت علی ( ع) می فرمایند مردم دشمن چیزی هستند که به آن جهل دارند؛ مفهوم مخالف این سخن بزرگ آن است که مردم دوست و مدافع شناخت خود هستند بنابراین اگر شناخت کافی و وافی از مالیات و فوائد آن بین مردم وجود داشته باشد بالتبع عکس العمل بهتری نسبت به آن خواهند داشت.
ه) عدم وجود مکانیزم های اطلاعاتی و شناسایی : چون هنوز مکانیزم های بایسته و درستی از مقادیر درآمد در کشور تعبیه نشده است امکان ردیابی و شناسایی و ثبت درآمدها در مقاطع مختلف وجود ندارد لذا کتمان درآمد واقعی و به تبع آن فرار از پرداخت مالیات برای افراد پردرآمد براحتی میسر است.
و) عدم وجود تفاهم و اعتماد فی مابین مأمورین تشخیص و مؤدیان مالیاتی : تقابل و عدم وجود اعتماد فی مابین مأمورین مالیاتی و مؤدیان علت اصلی فرار از مالیات محسوب می شود. چون مؤدیان مالیاتی بر این باورند که حتی اگر درآمدهای واقعی خود را در دفاتر ثبت و اسناد و مدارک مربوط به آن را مطابق واقع تنظیم و تحریر نمایند و درآمد مشمول مالیات واقعی را در اظهارنامه مالیاتی ابراز دارند باز هم مورد قبول مأمورین تشخیص مالیات قرار نخواهند گرفت و آنان اصل را بر عدم صحت این اظهارات خواهند گذاشت لذا سعی می کنند که دفاتر قانونی و اظهارنامه متکی به آن را طوری تنظیم نمایند که مأمورین تشخیص قادر به دستیابی به واقعیت این امر نباشند و میزان مالیات واقعی را تشخیص ندهند از سوی دیگر مأمورین تشخیص نیز عقیده دارند که مؤدیان مالیاتی اعتقادی به پرداخت مالیات نداشته و سعی در کتمان درآمد واقعی خود داشته و برای این کار دست به حیله ای می زنند و حتی گاهی برخی از آنان دفاتر مخصوصی برای ارائه به وزارت امور اقتصادی و دارایی تنظیم می کنند. بدین ترتیب درآمد مشمول مالیات در هاله ای از ابهام قرار گرفته و تشخیص صحیح آن به سختی امکان پذیر است به همین دلیل بسیار اتفاق می افتد که مالیاتهای تشخیص داده شده توسط حوزه های مالیاتی بیش از میزان واقعی باشد و فرایند به قطعیت رسیدن آن مدتها به طول انجامد و چه بسا زیادی مالیات قطعی شده در بلند مدت موجب رکود در کسب و کار مردم شده و زیان جبران ناپذیری به رشد و توسعه اقتصادی وارد آورد.
و) ناکافی بودن خدمات عمومی دولت : نارضایتی مردم از انجام بخشی از هزینه های دولت و عدم اطلاع از چگونگی اعمال آن نیز می تواند یکی از علتهای فرار از پرداخت مالیات شمرده شود.»[۷]بطوریکه اگر مردم نتیجه پرداخت مالیات را به صورت دریافت خدمات عمومی مناسب درک کنند و ببینند که آنچه را که آنها از حاصل دسترنج خود بعنوان مالیات می پردازند در قالب خدمات رفاهی به خودشان باز می گردد بالتبع انگیزه فرار از پرداخت مالیات بسیار کاهش خواهد یافت.
گفتار سوم- راه های جلوگیری از بروز پدیده فرار مالیاتی
پس از تعریف فرار مالیاتی و عوامل پیدایش آن لازم است به راه های جلوگیری از آن بپردازیم؛ بعبارت دیگر اگر در جهت برطرف نمودن عوامل پیدایش فرار مالیاتی برآئیم و سعی در تقویت نمودن وسعت شناخت و آگاهی افراد جامعه در ضرورت و اهمیت اخذ مالیات و فواید آن در سطوح مختلف کشور بپردازیم گام مهمی در جلوگیری از بروز پدیده فرار مالیاتی برداشته ایم. بطور کلی سیستم مالیاتی شبیه صندلی یا سه پایه است و این پایه ها عبارتند از سیاست مالیاتی ، قانون مالیاتی و اداره مالیات؛ البته این پایه ها از نظر طول با یکدیگر مساوی نیستند ولی از نظر قدرت و نیرو یکسان هستند. دولت می تواند با انجام تبلیغات درست و شایسته ضرورت و اهمیت اخذ مالیات را به مردم بشناساند و با اطلاع رسانی به مردم و اینکه راه اندازی برخی پروژه های عمرانی و صنعتی و تولیدی از محل درآمدهای مالیاتی تامین شده است اعتماد مردم را به اهمیت اخذ مالیات جلب نماید ؛ اگر مردم بدانند که آنچه را که بعنوان مالیات می پردازند در قالب خدمات عمومی به خودشان برگشت داده می شود با فراغ بال از دادن مالیات استقبال کرده و احتمال فرار مالیاتی کاهش می یابد؛ از طرف دیگر بر طرف نمودن نواقص قوانین مالیاتی و نیز ادارات و دستگاه های اجرایی می تواند بسیار مؤثر باشد بطوریکه اگر روزنه های فرار که در قانون و دستگاه های اجرایی وجود دارد پر شود آمار فرار از پرداخت مالیات بسیار کم خواهد شد و از سوی دیگر در صورتیکه بین مأمورین تشخیص و مؤدیان مالیاتی اعتماد در میزان واقعی درآمد باشد آمار خود اظهاری های مالیاتی گسترش یافته و تفاهم متقابلی که بین دستگاه مالیاتی و مؤدی بوجود می آید موجب می شود که پرداخت مالیات با سرعت و سهولت بیشتری صورت بگیرد؛ از طرف دیگر مکانیزه کردن و یکپارچه نمودن اطلاعات و دسته بندی آنان و نیز شناسایی و امکان کد گذاری و ردیابی آن موجب می شود تا سازمان مالیاتی با سرعت و سهولت بیشتری به اطلاعات اقتصادی مؤدیان خود دسترسی داشته باشد و همین امر به خودی خود احتمال فرار مالیاتی را بصورت چشمگیری کاهش می دهد از سوی دیگر اعمال قوانین سختگیرانه در جهت به کیفر رساندن فراریان مالیاتی و نیز وضع جریمه های سنگین برای آنان می تواند در جلوگیری از این پدیده مفید فایده باشد.
به طور خلاصه استفاده از روش های ذیل می تواند در جلوگیری از بروز پدیده فرار مالیاتی مؤثر باشد:
۱- مالیاتها به مالیات یکسان و واحدی تبدیل شود خصوصا در مورد مالیاتهای متنوع
۲- برای مبارزه با فرار مالیاتی نص صریحی برای انجام اقدامات اجرایی تنظیم شود تا از طریق وضع کیفر و زندان از گسترش این امر جلوگیری بعمل آید.
۳- قوانین آسان و قابل اجرا باشد و به کیفر رساندن از طریق اجرای قانون مالیاتی مشکلی بوجود نیاورد از این جهت که اختلافات و دعاوی حقوقی بین ادارات مالیاتی و مکلفین و یا مؤدیان برپا نگردد.
۴- پیشرفت امور مالیاتی همراه با پیشرفت ساختار مالیاتی کشور صورت بگیرد و راه های فنی و تکنیکی برای دریافت مالیات وجود داشته باشد.
۵- تبلیغات گسترده ای بر عدالت مالیاتی و اینکه هدف دولت خدمت رسانی به مردم از طریق وضع مالیات است تاکید شود تا همه مردم در تحمل بار مالیاتی مشارکت داشته باشند.
۶- ضررهای ناشی از مالیاتهای تصاعدی با روی آوردن به تخفیفات مالیاتی کاهش یابد بطوریکه ممکن است درآمد دولت از طریق اعمال تخفیف مالیاتی بیشتر از برقراری مالیاتهای تصاعدی باشد زیرا وضع مالیاتهای تصاعدی منجر به بروز فرار مالیاتی می شود.
فصل دوم - پیشینه تاریخی رسیدگی مالیاتی در ایران و تبیین منابع مالیاتی
مالیات ستانی در ایران دارای سابقه طولانی است. در دوران تشکیل حکومت های مختلف در ایران چه قبل از ظهور اسلام و چه بعد از آن مالیات از اقشار مختلف مردم به اشکال و اقسام گوناگون اخذ می شده است. نوع مالیات اسامی و نیز مقدار آن و همچنین نحوه تعیین اخذ آن در هر حکومتی متفاوت از سایر حکومتها بوده است. بنابراین در دوران حکومت هر یک از دولتها در ایران افرادی با عناوین خاص و متفاوت متصدی رسیدگی به امور مالیاتی و دریافت آن از مردم بوده اند؛ از سوی دیگر چگونگی رسیدگی به حسابهای مالیاتی در هر دوره ای با دوره سلطه حکومتهای دیگر تفاوت داشته است.
جهت بررسی دقیق سابقه تاریخی رسیدگی مالیاتی در دو مبحث جداگانه که شامل پیشینه تاریخی رسیدگی مالیاتی در ایران قبل و بعد از اسلام می باشد به مطالعه موضوع می پردازیم.
مبحث اول- پیشینه تاریخی رسیدگی مالیاتی در ایران قبل از اسلام
انسان اولیه چون ساده می زیست احتیاجی به مؤسسات عمومی مانند پلیس، سپاه ، دادگستری و… نداشته که سبب هزینه بوده باشد و در نتیجه وضع مالیات صورت نمی گرفته است. در زندگی قبیله ای اگر خانواده یا طایفه ای مورد تعرض قبایل دیگر قرار می گرفت هر یک از افراد قبیله یا خانواده به خرج خویش به مقابله با دشمن می پرداخت و یا وسایل امنیت و دفاع را تامین می کرد و رسیدگی به شکایات و قضاوت بین یکدیگر نیز بعهده رئیس قبیله بوده که بدون هیچ گونه هزینه و یا لزوما با هزینه طرفین به دعوا رسیدگی می نمود.«احتیاجات بشر پس از روی آوردن به شهرنشینی افزایش می یابد و وظایف اجتماعی از قبیل قضاوت، حفظ انتظامات و امنیت بعهده هیئت حاکم یا دولت محول می گردد و در نتیجه مردم مکلف می گردند مخارج دولت را تامین کنند و سهمی که هر فرد برای تامین آن مخارج می پردازد پدیده ای به نام مالیات را بوجود آورده است»[۸]
در مهمترین اسنادی که درباره پیشینه رسیدگی مالیاتی تا به امروز شناخته شده است مطالبی درباره مالیات ستانی در الواح سومری یافت شده و در بخشی از خوزستان و بین النهرین نیز اسنادی پیدا شده است که نشان می دهد در گذشته به این سرزمین در کتب کهن ایرانشهر گفته اند؛ از نوشته های سومری چنان برمی آید که میزان مالیات در انجمنی از شیوخ تعیین و برقرار می شده و نیز مالیات از مردان آزاد که بر جان و مال خویش تسلط داشته اند دریافت می شده است؛ در آن زمان علاوه بر مالیات اراضی و مزروعی، از فروش کالا و پیشه وران و دامداران نیز مالیات گرفته می شده است و این مالیات بیشتر جنسی بوده و گاه بصورت نیروی انسانی چون بیگاری و سربازگیری نیز اعمال می شده است.درباره مالیات ستانی در دوره کیانیان نیز نوشته اند «در زمان کیقباد نخستین بار مالیات وضع شد و میزان خراج گیری در زمان کیقباد یک دهم از در آمدها بوده و مصرف آن برای گردآوری سپاه بوده است»[۹]
با ورود آریائی ها به ایران نخستین دولت آریائی در غرب کشور توسط دیااکو تاسیس گردید؛ از درآمدهای این دولت علاوه بر خراج می توان به غنایم جنگی ، هدایا، مالیات بر احشام و بیگاری اشاره نمود.پیروزی کوروش در قرن پنجم قبل از میلاد منجر به تاسیس سلسله هخامنشی گردید در این زمان امپراطوری هخامنشی به بیست شهرستان تقسیم شد و رسیدگی مالیاتی به شرح زیر انجام می شد:
«ابتدائی ترین شکل مالیات ستانی تحت عنوان بیگاری گرفته می شد و نام آنهایی که بعنوان بیگار به کار گرفته می شدند و نیز آنهایی که می مردند و یا می گریختند و همچنین جو و خرمائی که برای خوراک فراهم می گشت با دقت ثبت می شد ولی روش های نوین تبدیل آنها را به نقد برای توانگرانی که می توانستند بپردازند اجازه می داد. در زمان داریوش تمام امپراطوری ایران به استثنای پارس مشمول پرداخت مالیات بودند و خراج ها و مالیات هایی که از طرف ملل شکست خورده وارد خزانه می شد البته متعادل بود»[۱۰]
باج ها و مالیات های حکومت هخامنشی بسیار فراوان بود. داریوش اول در تعرفه مالیاتی اصلاحاتی انجام داد که رسوم قبلی را شکست و در سراسر ایران مالیات یکسان برقرار نمود. در گذشته مالیات هر مکان با جاهای دیگر تفاوتی عظیم داشت و از این رو داریوش درصدد برآمد تا آن را ثبت و یکسان کند. ظاهرا گویا پیش از داریوش مالیات با برآورد مقدار محصول پیش از برداشت آن تعیین می گردید و این کار برای کشاورزان بس دشوار بود بنابراین داریوش میزان مالیات ثابت سالانه زمین را بر پایه میانگین محصول زمین برای هر یک از شهربانی ها و نیز معدل میزان محصول تعیین نمود.
«واژه مالیات در اصل baji در زبان فارسی باستان بوده و به گردآورنده مالیات bajikar می گفتند؛ در تقسیم بندی مالیاتی هترو hatruبه سازمانی گفته می شد که باج ها را گردآوری می کرد و مامور بلند
مقدار بهره سیستم در مدار پیشرو را که مقدار میباشد به نام بهره حلقه یا (Loop Gain) معرفی میکنیم و با نماد L(s) نمایش میدهیم. دقت کنید که هدف اصلی از ایجاد حلقه کنترلی عبارت است از تنظیم خروجی تا مشابه رفتار نماید. تعبیر ریاضی این خواسته این است که تابع تبدیل و که در رابطه زیر داده شده است نزدیک عدد واحد گردد.
با افزایش بهره کنترل کننده تناسبی K مقدار بهره حلقه L(s) افزایش مییابد و نسبت به عدد واحد نزدیک می گردد، لذا بهره تناسبی در جهت تنظیم خروجی بسیار مؤثر است. از طرف دیگر میخواهیم تأثیر اغتشاش d را بر روی خروجی تضعیف نماییم.
این بدان معناست که تابع تبدیل فوق بایستی به نزدیکی صفر میل کند. مجددا وجود بهره K در مخرج کسر باعث خواهد شد که با افزایش بهره حلقه K، میتوان مخرج کسر L(s) را بزرگ نموده و این تابع تبدیل را تا حد دلخواه به صفر نزدیک نماییم. بنابراین با افزایش بهره کنترل تناسبی K، دقت بیشتری در تنظیم خروجی و تضعیف بیشتری در تأثیر اغتشاش خواهیم داشت، اما بهره حلقه کنترلی را نمیتوانیم بدون توجه به مسائل دیگر افزایش دهیم. به عنوان مثال تأثیر نویز اندازه گیری n را در خروجی در نظر بگیرید.
با افزایش بی رویه K و بهره حلقه این تابع نیز به عدد واحد نزدیک میگردد که معنی آن این است که اثر نویز به صورت ۱۰۰% در خروجی فرایند مشاهده می شود و توانایی تضعیف اثر نویز بر خروجی را ندارد. از طرف دیگر با افزایش بهره کنترلی K پایداری سیستم حلقه بسته کاهش مییابد. به این دو علت، معمولا مقدار بهینهای را بایستی برای کنترلکننده تناسبی K تعیین نماییم تا به حاشیه پایداری دلخواه برسیم.
۷-۴-۲- ترم انتگرالگیر کنترلکننده PID
تأثیر اصلی ترم انتگرالگیر در کنترل فرآیندهای صنعتی کاهش خطای حالت ماندگار میباشد. این بدان معناست که پس از گذشت زمان گذرا، پاسخ سیستم به مقدار مطلوب نزدیک گردیده و خطای ماندگار کاهش مییابد. پاسخ پله واحد سیستمی را در نظر بگیرید که خروجی سیستم آن را بصورت کامل تبعیت نکرده و مطابق شکل زیر پس از گذشت زمان، میزان خطای اندکی باقی بماند. کنترلکننده تناسبی به واسطه کوچک بودن خطا تنها مقدار کمی تأثیر در خروجی خواهد داشت، در حالی که در ترم انتگرالگیر کنترلکننده، همانطور که در شکل مشاهده می شود، مقدار خطای به مرور تشدید میشود. بدین ترتیب با افزودن ترم انتگرالگیر به کنترل کننده تناسبی، کنترل کننده PI خواهیم داشت که در آن خطای حالت ماندگار سیستم به شدت کاهش مییابد.
شکل ۷-۲۶٫ تاثیر ترم انتگرالگیر در کاهش خطای ماندگارکنترلکننده PI.
بنابراین میتوان گفت که در صورت عدم وجود کنترلکننده انتگرالگیر خطای ماندگار تا حدود ۵۰ % است، اما با افزایش بهره کنترلکننده انتگرالگیر این خطا به تدریج کاهش یافته و یا کاملا از بین میرود. البته این کاهش خطا با هزینهای همراه است و آن کاهش سرعت پاسخ سیستم میباشد. افزایش ترم انتگرالگیر در فرآیندهای صنعتی باعث کند شدن پاسخ سیستم میگردد.
۷-۴-۳- ترم مشتقگیر کنترلکننده PID
اضافه نمودن ترم مشتقگیر به کنترل کننده به دو منظور صورت می پذیرد: افزایش حاشیه پایداری در سیستم مدار بسته و افزایش سرعت پاسخ یا پهنای باند سیستم. شکل ۷-۲۷ اثر ترم مشتقگیر را نشان میدهد.
شکل ۷-۲۷٫ تعبیر ترم مشتقگیر.
به علت وجود دینامیک فرایند، هر تغییری در فرمان کنترل با قدری تأخیر در خروجی ظاهر می شود. لذا فرمان کنترلی معمولا با تأخیر خطاها را جبران میسازد. با افزودن یک ترم مشتقگیر میتوان تخمینی از میزان خطا با توجه به شیب خطا در زمان آینده به دست آورد و از این اطلاعات جهت رفع تأخیر در پاسخ سیستم استفاده نمود.
دقت کنید رابطه ، با تخمین خطا در زمان با بهره گرفتن از بسط تیلور طبق فرمول زیر به دست آمده است:
بنابراین فرمان کنترلی متناسب است با تخمین میزان خطا در زمان آینده، لذا زمانی است که در تخمین خطا مورد محاسبه قرار خواهد گرفت، از طرفی افزایش بهره مشتقگیر سرعت پاسخ را افزایش میدهد ولی به هزینه افزایش نوسانات و کاهش پایداری، لذا نبایستی را خیلی افزایش دهیم.
۷-۴-۳-۱- مشتقگیر با فیلتر
در مشتقگیری بصورت عددی بایستی یک نکته رعایت گردد. اگر سیگنالهای ما دارای نویز باشند و این نویز را در عملیات مشتق گیری فیلتر نکنیم، دامنه نویز پس از مشتقگیری افزایش یافته و این باعث از دست دادن اطلاعات دقیق در فرایند میگردد. بنابراین در کلیه فرآیندهای صنعتی عملیات مشتقگیری را با مشتقگیرهمراه با فیلتر جایگزین میکنیم.
تابع تبدیل مشتقگیر بدون فیلتربه صورت زیر توصیف میشود:
و تابع تبدیل مشتقگیر با فیلتر نیز به صورت زیر خواهد بود:
که در آن میباشد [۶۸].
با توجه به تعریفهای ارائه شده در بالا میتوان هرگونه کنترل کننده ای را به صورت گسسته و به فرم تبدیل Z نمایش داد به عنوان مثال کنترل کننده PID را در نظر بگیرید.
و فرض کنید
با قرار دادن تقریبهای زیر
یا
که در آن h زمان نمونه برداری میباشد. در حالت کلی میتوان فرم کنترل کننده را در فضای حالت Z به نمایش گذاشت
و تنها کافی است برنامه زیر در میکروپروسسور وارد گردد.
-
-
-
- پیادهسازی کنترلکننده PID
-
-
۷-۵-۱ پیادهسازی کنترلکننده PID برای فرایند حرارتی
کنترل PID برای مقایسه با روش کنترل مدل پیشبین طراحی و پیادهسازی شده است. در گام اول برای فرایند مورد نظر کنترل کننده PID طراحی شده است. به دلیل وجود تغییرات ناگهانی به هنگام افزایش دما و مشتقگیری از آن، سیگنال کنترل ناپایدار می شود. بنابراین کنترل کننده PI در این حالت برتری خواهد داشت.
برای این فرایند با مدل یکسان در نظر گرفته شده در حالت قبل، ضرایب کنترل کننده PID با به کارگیری جعبه ابزار PID نرمافزار متلب تنظیم شده و بهترین ضرایب برای طراحی این کنترلکننده انتخاب شده اند. برای این فرایند کنترل کننده های P و PI به صورت جداگانه طراحی و به فرایند اعمال شده اند. ضرایب تنظیم شده برای هر یک از این کنترل کنندهها به صورت زیر است:
P controller PI controller
Ts=5s, Proportional gain=2.043 Ts=5s, Proportional gain=1.9195
Integral gain=0.070865
شکل های ۷-۲۸ و ۷-۲۹ نتیجه اعمال این کنترل کنندهها به فرایند را نشان می دهند.
شکل ۷-۲۸٫ نتیجه اعمال کنترلکننده PI در مقایسه با کنترلکننده P.
شکل ۷-۲۹٫ سیگنال کنترل اعمال شده (درصد).
نتایج اعمال این دو نوع کنترل کننده نزدیک به یکدیگر است با این تفاوت که در کنترل کننده P نوسانات سنسور دما به صورت مستقیم در سیگنال کنترل ظاهر می شود ولی در کنترل کننده PI به علت انتگرالگیری از ترم خطا از زمان گذشته تا لحظه t، این نواسانات کاهش پیدا کرده است. لازم به ذکر است که به دلیل وجود همین نوسانات در سنسور دما، کنترل کننده PID به علت مشتقگیری از ترم خطا، کنترل مناسبی برای این فرایند نخواهد بود. نتیجه اعمال کنترل کننده PI برای فرایند دما و مقایسه آن با روش IGPC در شکل۷-۳۰ آورده شده است.
شکل ۷-۳۰٫ پیادهسازی کنترلکننده PI برای فرایند دما و مقایسه آن با روش IGPC.
نتایج فوق نشان میدهد که کنترل کننده IGPC نه تنها از دقت بالاتری برخوردار است بلکه محاسبه ضرایب کنترلی این روش مبتنی بر پیش بینی خروجی سیستم بر اساس مدل تخمین زده شده برای فرایند بوده و پس از پیادهسازی نیاز به آزمون سعی و خطا برای تنظیم بهتر پارامترهای کنترل نخواهد بود. از دیدگاه پیادهسازی، در روشهای کنترل کننده PID مرسوم تنظیم پارامترهای کنترل کننده مبتنی بر سعی و خطا بوده که پیادهسازی آن در حالتهای عملی و در صنایع به سختی امکان پذیر است زیرا تا زمانی که بهترین ضرایب برای کنترل کننده تنظیم شوند محصول تولید شده قابل استفاده نخواهد بود در حالی که پیادهسازی روش IGPC با در اختیار داشتن مدل فرایند به سادگی بدون کاهش کیفیت محصول امکان پذیر خواهد بود. یکی دیگر از مزیتهای روش IGPC در مقایسه با کنترل کننده PID، تولید سیگنال کنترل یکنواخت برای اعمال به فرایند حتی با وجود نوسان در سیگنالهای ارسالی از ترانسمیتر دما میباشد، زیرا در این روش در هر زمان نمونهبرداری یک مسئله بهینهسازی حل می شود، در حالی که روش PI تولید سیگنال کنترل بهینه را تضمین نمیکند. به همین علت در فرایند دما هنگامی که خروجی فرایند (دما) به سیگنال مرجع نزدیک می شود سیگنال کنترل تولیدی به علت وجود نوسان قادر به دنبال کردن سیگنال مرجع نخواهد بود، علاوه بر آن نوسانی بودن سیگنال کنترل می تواند عملکرد سخت افزار فرایند (هیتر) را با مشکل مواجه کند. جدول ۷-۱ مقایسه روش کنترل مدل پیشبین تعمیمیافته و کنترل مدل پیش بین تعمیمیافته صنعتی و کنترل کننده PI را برای فرایند حرارتی نشان میدهد.
جدول ۷-۱٫ مقایسه روش GPC استاندارد و صنعتی با کنترلکننده PI برای فرایند دما.
خودآگاهی هیجانی
۱۵۳/۰
۹۲۴/۱
۰۵۶/۰
روابط بین فردی
۳۷۸/۰
۴۳۶/۵
۰۰۰/۰
خوش بینی
۱۹۵/۰
۲۳۸/۲
۰۲۶/۰
احترام به خود
۱۴۹/۰
۷۹۸/۱
۰۷۴/۰
مسئولیت پذیری
۱۹۳/۰
۳۸۵/۲
۰۱۸/۰
همدلی
۲۱۲/۰
۵۹۱/۲
۰۱۰/۰
طبق جدول ۱۱-۴ برای آزمون این فرضیه از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش همزمان استفاده میکنیم. از نتایج آزمون تحلیلواریانس ]۰۱/۰>p ، ۵۴۵/۲۹ (۱) ۰۵/۰>p ، ۵۴۵/۲۹ (۱) [F میتوان استنباط کرد که از بین ابعاد هوش هیجانی متغیرهای پیشبین مسئولیت پذیری وخوش بینی با متغیر ملاک عملکرد شغلی رابطه خطی معنیدار در سطح ۰۵/۰ وجود دارد و روابط بین فردی ، همدلی، مسئولیت پذیری وخوش بینی به طور معنیدار قادر به پیشبینی عملکرد شغلی میباشند . مجذور ضریبهمبستگی چندگانه (ضریب تعیین) برابر با ۱۴۳/۰است ، این بدان معنی است که ابعاد فوق روی هم ۳/۱۴ درصد واریانس متغیر عملکرد شغلی را تبیین میکنند .
با مراجعه به ستون بتا ( ضرایب استاندارد رگرسیون) میتوان استنباط کرد که از بین ابعاد هوش هیجانی روابط بین فردی ، بتای بزرگتری دارد (۳۷۸/۰)و پیشبین قویتری برای عملکرد شغلی میباشد.
نکته : با توجه به اینکه پیش شرط گرفتن رگرسیون، همبستگی بین متغیر ها می باشد در آزمون فوق تنها ابعادی از هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفتند که با متغیر عملکرد شغلی همبستگی داشتند .
۳-۲-۴ فرضیه جزیی دو ابعاد مهارتهای ارتباطی بطور معناداری قادر به پیشبینی عملکرد شغلی میباشند
جدول ۱۲-۴- ماتریس همبستگی ابعاد مهارتهای ارتباطی و عملکرد شغلی
گوش دادن
توانایی دریافت و ارسال پیام
بینش نسبت به فرایند ارتباط
کنترل عاطفی
ارتباط توام با قاطعیت
عملکرد شغلی
۰۹۳/۰
۳- مدل های تجاری
۴- آنالیز سیاست عمومی
۵- سیستم های زیستی
۶- محاسبات توزیع
۷- شبکه های مخابراتی
۸- فروش برق و انرژی و…
۳-۲-۵- نحوه اجرا تئوری بازی ها در شبکه هوشمند
در این طرح از بازی رقابتی استفاده شده است.
دلیل انتخاب این بازی به عنوان طرح و نحوه عملکرد بازی گران این بازی بر میگردد یعنی کاهش هزینه مصرف کننده .
در بازی رقابتی باید یک طرف بازی برنده باشد و طرف دیگر بازنده ، تنها در این صورت است که تعادل نش حاصل میشود .اگر تعادل نش طوری حاصل شود که به نحوه اجرای بازی به سود طرفین بازی باشد این بازی ، بازی تعاونی است . در این طرح بازی بین دو بازی گر محبوب یعنی شرکت تولید کننده انرژی و مصرف کنندگان انرژی ( مصرف کنندگان خانگی ) اجرا می شود .
بازی رقابتی یک بازی دوطرفه بوده و هر کدام از بازی گران اطلاعات خود را در اختیار دیگری قرار می دهند . و هر بازی گر به دنبال بهترین بازی است تا بتواند بازی را به سود خود تمام کند .
در این جا شرکت تولید کننده انرژی اطلاعات خود را در اختیار مصرف کننده به شرح زیر قرار میدهد :
هزینه برق مصرفی به صورت ساعت به ساعت می باشد .
هزینه برق مصرفی در ساعات اوج مصرف بیشتر از زمان های دیگر است .
هر مصرف کننده باید میزان انرژی خود را تخمین زده و میزان انرژی لازم خود را خریداری کند .
از طرفی هر دو بازی گر میدانند عدم استفاده از برق در ساعات اوج مصرف اجتناب ناپذیر می باشد زیرا وسایلی وجود دارند که در تمام ساعات نیازمند برق می باشند .
با این شرایط مصرف کنندگان می بایست طوری بازی کنند که در ساعات اوج مصرف کمترین استفاده را داشته باشند زیرا که استفاده زیاد در این زمان منجر به پرداخت هزینه بیشتر نسبت به سایر زمانها می باشد . که از این رو استفاده در این زمان به سود تولید کننده بود و هزینه ای چند برابری دریافت میکند .
بنابر این مصرف کنندگان برای پیروزی در این بازی به دنبال استفاده از رهکار ها مدیریتی هستد که با بهره گرفتن از آنها بتواند نحوه مصرف خود را مدیریت کرده و از پرداخت هزینه اضافی جلوگیری کنند .
مدل ریاضی بازی رقابتی به صورت زیر بیان می شود :
می باشد یعنی خود کار بر مد نظر قرار نمیگیرد و اطلاعات سایر کاربران اندازه گیری می شود در حالات مختلف شارژ و دشارژ . این روند برای تمام کاربران با بهره گرفتن از برنامه CONVEX در مدل بازی رقابتی انجام می شود تا بهترین نتیجه ( تعادل نش )که کمترین هزینه برای مصرف کننده می باشد حاصل گردد .
۳-۳- بررسی شبکه های هوشمند۱
۳-۳-۱- تعریف شبکه هوشمند
شبکه های هوشمند توزیع نیرو، شبکه های به هم پیوسته دو سویه ای می باشند که در آن اطلاعات نقش بنیادی در فرایند توزیع انرژی ایفا می نماید.
اﻣﺮوزه ﺷﺮﮐﺖﻫﺎی ﺑﺮق در ﺳﺮاﺳﺮ ﺟﻬﺎن ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼت زﯾﺎدی روﺑﺮو ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺳﻮم از اﻧﺮژی ﺳﻮﺧﺖ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻪ اﻧﺮژی اﻟﮑﺘﺮﯾﮑﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮد و ﮔﺮﻣﺎی ﺗﻠﻒ ﺷﺪه ﻧﯿﺰ ﺑﺎزﯾﺎﺑﯽ ﻧﻤﯽﮔﺮدد. %۸ از ﺧﺮوﺟﯽ ﺗﻮان ﻧﯿﺮوﮔﺎهﻫﺎ در ﺣﯿﻦ اﻧﺘﻘﺎل ﺑﻪ ﺑﺎرﻫﺎ ﺗﻠﻒ ﻣﯽﺷﻮد. %۲۰ . از ﻇﺮﻓﯿﺖ ﻧﯿﺮوﮔﺎﻫﯽ ﻓﻘﻂ ﺑﺮای ﺳﺎﻋﺎت اوج ﺑﺎر ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ . ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﮐﻤﺒﻮدﻫﺎی اﻧﺮژی و آﻻﯾﻨﺪهﻫﺎی زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ از ﺟﻤﻠﻪی اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺷﺒﮑﻪ ﺑﺮق ﻓﻌﻠﯽ ذاﺗا دارای ارﺗﺒﺎط ﯾﮏ ﻃﺮﻓﻪ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.
۱-Smart Grid ( SG )
ﺑﻌﻼوه ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ، ﺷﺒﮑﻪ ﺑﺮق ﻣﻮﺟﻮد از اﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺎ وﺟﻮد ﺷﺒﮑﻪ ﺑﺮق ﻓﻌﻠﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺣﻞ ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد.
ﺷﺒﮑﻪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ، ﺑﺎ ﻫﺪف رﻓﻊ ﻣﺸﮑﻼت ﺷﺒﮑﻪﻫﺎی ﺑﺮق ﻓﻌﻠﯽ و ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﻬﺘﺮ و ﮐﺎرآﻣﺪﺗﺮ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻗﺪرت ﻣﻄﺮح ﺷﺪه است. اﯾﻦ ﺷﺒﮑﻪﻫﺎ اﻣﮑﺎن ﭘﺎﯾﺶ ﮐﺎﻣﻞ و ﮐﻨﺘﺮل ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺠﻬﯿﺰات را ﺑﺮای ﺷﺮﮐﺖﻫﺎی ﺑﺮق
ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ. اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯽرود ﮐﻪ اﯾﺠﺎد اﯾﻦ ﺷﺒﮑﻪﻫﺎ ﮐﻨﺘﺮل و ﺑﻬﺮهﺑﺮداری ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻗﺪرت را ﺑﻬﺒﻮد ﺑﺒﺨﺸﺪ و ﺷﺒﮑﻪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺗﺮﻣﯿﻢ ﺧﻮد و اﻣﮑﺎن اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺴﺘﺮده از ﺗﻮﻟﯿﺪات ﭘﺮاﮐﻨﺪه را ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺳﺮﯾﻊ ﺑﻪ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻄﻠﻮب، ﺑﺎ وﺟﻮد ﺧﻄﺎﻫﺎی ﮔﺮداﻧﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد را در ﺟﻬﺖ ﯾﺎﻓﺘﻦ راهﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ ﺟﻬﺖ اﻧﺠﺎم ﻣﺒﺎدﻻت اﻗﺘﺼﺎدی اﻧﺮژی در ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻗﺪرت، ﯾﺎری ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﮐﺮد .
توزیع هوشمند نیرو سامانه های مبتنی بر ترکیب فناوری اطلاعات و ارتباطات با توانمندی های پردازشی رایانه ها و سیستم های الکتریکی می باشد. ارتقا سخت افزاری سیستم های کنونی غیر هوشمند به شبکه های دو سویه توزیع شده کارآمد و اقتصادی که در آن بهره وری سرمایه گذاری های انجام شده در صنعت برق به طرز چشمگیری بالا می رود، از اهداف اصلی هوشمند سازی شبکه می باشد. بالا رفتن ضریب اطمینان
و پایداری شبکه از اهداف دیگر بکارگیری این فناوری می باشد. بطور خلاصه نیازمندی های زیر لزوم تغییرات بنیادی را باعث گردیده است:
۱- شبکه توزیع خود بازیاب۱
شبکه ای با ضریب اطمینان بالا و داشتن امنیت ذاتی در کلیه سطوح
۲- شبکه توزیع نیروی برق کم هزینه۲
استفاده بهینه از دارایی های با ارزش با بکارری مفهوم پاسخ به درخواست۳ ، توزیع غیر سلسله مراتبی تولید نیروی برق و بهره وری از تولید پراکنده نوعاً توسط مصرف کنندگان اتوماسیون گسترده و کاهش دخالت عامل انسانی.
۳- شبکه توزیع نیروی برق دوستدار محیط زیست
تجمیع و متنوع نمودن منابع انرژی مدیریت آلاینده ها و دی اکسید کربن
در سامانه توزیع هوشمند نیروی برق “Smart Grid” نه تنها داده ها به صورت دوسویه از شبکه به
۱- Self Healing Grids
۲- Economical Grids
۳- Demand Response
۴- Electricity Retailer
مشترک و بالعکس منتقل می گردد، بلکه جریان انرژی نیز دو سویه می گردد و شبکه می تواند بالقوه متشکل از هزاران تولید کننده و فروشنده خرد برق۴ باشد.
این فروشندگان از طریق منابع تجدیدپذیر انرژی۱ مانند سلول های خورشیدی، گرمای زمین و یا از طریق ذخیره انرژی در ساعات و یا ایام کم بار (و البته ارزان) و فروش آن در ساعات پربار (و صد البته گران) وارد
بازار خرده فروشی برق شوند. لذا در SG با دو شبکه جدید آشنا می شویم:
۱- ریز شبکه توزیع برق۲
۲- شرکت توزیع برق مجازی۳ و یا بازار مجازی برق۴ بازار مجازی برق در واقع مفهومی مشابه مدل اینترنتی است که در آن انرژی از هر منبعی صرف نظر از شیوه تولید، خواه ژنراتورهای سنتی یا منابع تجدیدپذیر انرژی باشند، عرضه و در هر نقطه دلخواهی در شبکه به مصرف می رسد. بدیهی است تحقق چنین آرمانی بدون بهره ری از فناوری های پیشرفته اطلاعات و ارتباطات میسر نمی گردد.
نصب و راه اندازی سنسورهای هوشمند بر روی تمام عناصر کلیدی شبکه توزیع و برقراری شبکه ارتباط دو سویه، ادغام و هماهنگسازی سامانه اندازه گیری با سایر نرم افزارهای کاربردی مرکز ، درگاه ۷ خدمات رسانی مشترکین و سامانه ها و خدمات صوتی به مشترکین، نصب سیستم های نرم افزاری تشخیص خرابی بلادرنگ، تنظیم بار، قطع و وصل جریان برق بصورت انبوه در عین حال انتخابی، همسویی
ادغام با شبکه های کنترل بلادرنگ توزیع و فوق توزیع مانند) SCADA1 سیستم نظارت بر کنترل و اکتساب داده ها ) و تبادل اطلاعات در راستای تعامل کامل در شبکه از جمله فعالیت های اصلی جهت برپایی شبکه کامل توزیع هوشمند نیروی برق می باشد. بکارری و خرید انرژی از تولیدکنندگان خرد نوعاً مبتنی بر انرژی های تجدید پذیر و منابع ذخیره فرار ( مانند انرژی ذخیره شده در خودروهای الکتریکی در ساعات اوج مصرف) و نیروگاه های ترکیبی نیرو و گرما۲ و برقراری ارتباط دو سویه داده ای و انرژی با این تولید کنندگان از مصادیق دیگر شبکه هوشمند خواهد بود.