تحصیلات
۷۸/۰
اشتغال
۸۱/۰
طول دوره زندگی
۸۲/۰
احساس قدرت در کل
۸۳/۰
۳-۳-۶- اخلاق تحقیق
از آنجا که در این شیوه پژوهش، محقق وارد صحنه زندگی افراد مورد بررسی شده و به جستجو و کاوش در زندگی خصوصی آن ها میپردازد، امکان بروز برخی مسائل اجتنابناپذیر خواهدبود، مسائلی که معمولا در پژوهشهای صرفا کمی به ندرت مشاهده میشود.
به همین سبب یک اصل مهم در روشهای تحقیق، «رعایت اصول اخلاقی» است، این پژوهش نیز ایجاب میکرد به منظور فراهم نمودن فضای مناسب و نیز جلب اعتماد پاسخگو از اصولی پیروی کنیم، که این اصول عبارتند از:
- عدم اجبار افراد مورد نظر به مصاحبه و گفتگو
- تاکید بر محرمانه بودن اطلاعات و ناشناس ماندن پاسخگو
- انتخاب زمان و مکان مصاحبه با در نظر گرفتن شرایط پاسخگو
- جلب رضایت و موافقت پاسخگو به هنگام استفاده از ضبط صوت
- اینکه مصاحبه شونده دریابداین گفتگو برای پژوهشگر مهم بوده و مشارکت آن ها بسیار حایز اهمیت است.
فصل۴
یافتههای پژوهش
مقدمه
به زعم بوردیو، عاملان و کنشگران حاضر در هر میدان به سبب دستیابی به قدرت و منزلت و از آنجایی که در موقعیتهای نابرابری هستند همواره درکشمکش و جدالاند واز طریق خصلت و شکلهای سرمایهای که در اختیاردارند میتوانند جایگاه فرادست یا فرودست را در این میدان کسب نمایند. خصلت یک نوع شیوهی بودن است که موجب پیدایی اعمالی در تطابق با شرایط خاصی میشود، یک شخص با یک نوع خصلت مشخص که در تطابق با فرصت های زندگی او قرار دارد، خودش را در آن شرایط مشخص راحت حس میکند و خودش را با شرایط بازی تطبیق میدهد.اما زنان خود از مفهوم قدرت چه برداشتی دارند؟ رابطه زنان با مقوله قدرت و میزان مهریه چیست و جنبهها و وجوه تاثیر میزان مهریه بر احساس قدرت بر مبنای تجربه زیسته زنان در طول زندگی کدام است؟ درک زنان از نقش مهریه و افزایش سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی چیست؟ برای آگاهی از این امر بر آن شدیم تا با بهره گرفتن از روش ترکیبی و توسط ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه، برداشت و تلقی زنان شهر سمنان از میزان مهریه و احساس قدرت خود را طی دورههای متفاوت زندگی در خانواده که متاثر از نقشهای گوناگون نیز هست، دریابیم و تغییراتی را که زنان احتمالا طی این دوران (مجردی، متاهلی، بیوه بر اثر فوت همسر، مطلقه) در احساس قدرت خود تجربه کردهاند و علل و عوامل آن را بازگو نمایند.
۴-۱- یافته های بخش کیفی
- ویژگیهای کلی جمعیت نمونه در بررسی کیفی
گستره سنی زنان مورد بررسی در این بخش از ۲۲ تا ۸۱ سال را در برمیگیرد و سطح تحصیلات آنان از بیسواد تا فوق لیسانس است. سبک ازدواج آنان در بیشتر موارد سنتی بوده و در موارد اندکی ازدواج عاشقانه و یا با تصمیمگیری شخصی بوده است و البته در بیشتر موارد از طریق آشنایان و دوستان به همسر خود معرفی شدهاند اما تصمیم نهایی با خود آن ها بوده است. سن ازدواج بین ۱۶ تا ۲۷ سال و مدت ازدواج از حدود یک سال تا ۴۵ سال در نوسان است. ۴ نفر از نمونهها مطلقه، ۴ نفر بیوه بر اثر فوت همسر، ۴نفر متاهل، ۴ نفر مجرد در حین ازدواج بوده است. در زندگی برخی از آن ها عواملی همچون رابطه براساس احترام و گاه ترس از شوهر، تابعیت بی چون و چرا از همسر و اقتدار زیاد مادرشوهر یا خانواده شوهر نیز دیده میشود. البته در زندگی برخی از زنان کمسنتر تغییراتی در شیوههای سنتی میبینیم، قبل از ازدواج یا بعد از ازدواج تلاش کردهاند ادامه تحصیل بدهند، در مورد بچهدار شدن و تعداد بچهها کنترلهایی داشتهاند.
در این بخش مفاهیم اصلی بدستآمده در جریان گفتگو با زنان، به منظور تجزیه وتحلیل مصاحبهها ارائه میشود.
۴-۱-۱- تلقی و برداشت زنان از قدرت
در بررسی مصاحبهها مشاهده میشود تقریبا زنان پاسخگو احساس قدرت خود را در چهارچوب خانواده و در رابطه با همسر و فرزندان خود تعریف میکنند. خانم ۳۶ ساله، متاهل و شاغل و مدیر اداره دولتی اظهار داشت: “در خانواده حرف آخر را من می زنم همسرم اغلب با نظرات من موافق است و اکثرا کاری بخواهد انجام دهد از من نظرخواهی کرده و حرف مرا می پذیرد از اینکه برای حرف من ارزش قایل میشود و تصمیم نهایی با من است احساس قدرت مینمایم". همچنین خانمی ۲۵ ساله مجرد شاغل معتقد بود: “در خانواده سعی میکنم با هر ترفندی شده حرف و خواسته ام را بدست بیاورم و از اینکه میتوانم به خواستههایم برسم احساس قدرت میکنم".البته برخی از آنان بر این باورند که برای تعریف قدرت بایستی بین زن و مرد تفکیک قائل شد وقدرت مردانه را نشات گرفته از جنسیت مردانه آن ها تلقی میکنند: “مرد، چون مرد است بالذات دارای قدرت است، اما زن هر چقدر قدرت داشته باشد باز هم یک زن است و در هر حال مردها یک پله جلوترند". خانم ۳۱ ساله متاهل شاغل چنین بیان مینمود: “مردان از قدرت بدنی و همچنین قدرتی که جامعه به آنان بخشیده از ابتدای امر دارای قدرت هستند در جامعه کنونی ما قوانین به نفع مردان است و قانون گذاران ما مردان هستند در نتیجه بیشتر خواسته مردان را در نظر گرفته و علیه زنان اجحاف صورت میگیرد؛ اگر زنی بخواهد در این جامعه به قدرت برسد باید خیلی تلاش کند". به زعم تقریبا اکثر این پاسخگویان، سیاست داشتن و با تعریف یکی از پاسخگویان یعنی"مار را از سوراخ بیرون کشیدن"، برای حفظ خانواده، نماد اصلی قدرت یک زن تلقی میشود. خانم ۲۴ساله، متاهل، شاغل چنین گفت: “اکثرا تلاش میکنم با ظاهر آراسته در خانه باشم و با غذای خوب و همچنین با احترام گذاشتن به او و خانواده اش دلش را بدست بیاورم و این منجر میشود که در خانه شوهرم خیلی به من اهمیت دهد و همسرم هم در کنار من احساس آرامش کند".
از آنجا که زنان امکان اینکه به شیوهای مستقیم اعمال قدرت داشته باشند، ندارند، چرا که جامعه پذیرای آن نیست،"خانمی۳۲ساله بیان مینمود که اوایل زندگی به زور و دعوا حرفم را به کرسی مینشاندم ولی همیشه از طرف خانوادهام مورد سرزنش قرار میگرفتم بعدا تصمیم گرفتم جور دیگر رفتار کنم و با زبان خوش حرفم را پیش میبردم “. به نظر میرسد استفاده از شیوههایی که آن ها را در دستیابی به اهداف یاری کند، یعنی شیوههای غیرمستقیم قابل درک خواهد بود. بههمین سبب دیده میشود زنان در طول دوران زندگی خویش، بهترین شیوه برای احساس قدرت را در اختیار داشتن همسران خود میدانند، به همین منظور آن ها تلاش میکنند یا در نظر وی زیبا و مهربان باشند و یا او را به لحاظ عاطفی تحت فشار قراردهند؛ بدینگونه زنان یا از عواطف انسانی به عنوان منبع قدرت استفاده کرده و با تکیه برآن احساس قدرت میکنند یا شیوههای دیگری از قبیل، تهدید به ترک خانواده و عدم انجام کار خانگی را برای اعمال قدرت خود انتخاب کنند تا بدینوسیله بتوانند بر همسر خود نفوذ داشته و به تعبیر دیگر وی را در کنترل داشته باشند.
خانمی ۵۲ ساله خانهدار با تحصیلات ابتدایی، که ۱۸ سال از زندگی زناشویی وی میگذشت، معتقد است: “زن باید با اخلاق خوب خود مرد را جذب خود نماید، در صورتی زن احساس قدرت می کند که بتواند زندگی را با آرامش حفظ کند و رضایت خاطر همسرش را نیز به دست آورد". به باور این خانم زبان نرم و شیرین باعث می شود کار شخص پیش رود و هیچ مشکلی در رابطه با خواستههایش نداشته باشد". “یکی از آن ها باید نیم من باشد اگر دو تا من باشند زندگی از هم میپاشد". در اکثر موارد زن باید کوتاه بیاید قدرت یک زن و مرد یکسان نیست.اما در عین حال این زن است که زندگی را میگرداند، چون اگر یک روز زن نباشد مرد نمیتواند هیچکاری بکند نمیتواند غذایی بپزد یا جارو کند؛ به خاطر همین یک زن باید زبان خوش داشته باشد، با شوهرش، با فامیل و همه جا باید اخلاق خوب داشته باشد. وی از شرایط خود در خانواده چنین میگوید: «من تو زندگیم با زبان، با خنده و شوخی شوهرم را راضی میکردم».
خانمی ۳۲ ساله با تحصیلات ابتدایی و مطلقه معتقد بود که زن باید مانند مرد به خواستههایش اهمیت داده شود و زن باید از آزادی کامل برخوردار باشد. وی از بی اعتمادی همسرش نسبت به خود گفت و اظهار داشت که قدرت زن در محکم بودن او و ایستادن در مقابل خواستههای نادرست دیگران (بالاخص همسرش) است. زن باید قدرت نه گفتن را داشته باشد تا احساس قدرت کند. وی گفت:"زمانی که در مقابل خواستههای نابجای همسرم مقاومت کردم، احساس قدرت نمودم". وی از اینکه همسرش انتظار داشته هر جا و با هر کسی که هست باید پاسخگوی او باشد و برای همه کارهایش نیز از او اجازه بگیرد، ناراحت بود و با همسرش بحث و جدل داشت، وی بیان نمود، در حال حاضر به صورت مجردی زندگی میکنم و از اینکه توانسته ام زندگی را بدون هیچ دغدغهای سپری کنم احساس قدرت میکنم.
از سوی دیگر به نظر میرسد حفظ خانواده انگیزه و هدف اصلی برخی از زنان برای تعیین کنشها و واکنشها در برابر همسرشان است و موفقیت در این امر برای آن ها احساس قدرت میآورد. در برخی موارد زنان برای پیشبرد اهدافشان سعی بر این دارند که به خواستههای خود توجه نکنند و به اصطلاح کوتاه بیایند.در این ارتباط خانمی ۳۶ ساله بیان داشت: “من برای اینکه شوهرم ناراحت نشود ازاوایل زندگی کوتاه آمده و روی خواستههایم پافشاری نکردهام". وی گفت که همسرش بیکار است و خرج خانواده با خودش است و برای اینکه شوهرش از وی راضی باشد و عصبانی نشود مجبور است درآمدش را در اختیار وی قرار دهد تا حساسیتی بوجود نیاید. این خانم در زندگی زناشویی خود هرگاه با مخالفت همسرش برای کاری روبرو شده با روشهایی سعی کرده او را وادار به پذیرش کند. گاه در این مسیر موفق میشده و گاه از آن میگذشته چون میدانسته فایدهای ندارد. البته وی در رابطه با سختگیریهای قبلی شوهرش چنین میگوید:” اوایل زندگی بی تجربه بودم، الان سنم بالاتر رفته و سرد و گرم بیشتری را چشیدهام".
جدول شماره(۴-۱): تلقی و برداشت زنان پاسخگو ازقدرت
خوب خانهداری کردن
حرف آدم پیش رفتن
امر ونهی کردن
حفظ آرامش و آسایش خانواده
محکم ایستادن
نفوذ داشتن