مقابل کردن: برابری نمودن
با یک ساعت وحشت تنهایی چگونه مقابل کند. (۴/۶۶۶)
۴-۳-۲- افعال سادهی قدیمی فارسی در مرزباننامه
پناهیدن: پناه گرفتن و پناهنده شدن
آن مسکین به بیغولهی مسکنی میپناهید تا دست او بر درختی آمد. (۷/۱۳۹)
نکوهیدن: سرزنش کردن
و تا چه کنی دوستیِ آنکه چون او را ستایش کنی، منت نپذیرد و اگر بنکوهی، از آن باک ندارد. (۱/۱۹۴)
هراسیدن: ترسیدن
گاو پای از حکایتِ حال او سخت بهراسید. (۲/۲۵۵)
پرویدن: پرورش یافتن
همچنان در دامن حواضن بخت میپرورید. (۴/۶۲۸)
توختن: گزاردن و پرداختن
پسر گفت: پنجاه دوست که هر یک به صد هنر سرآمدهی جهان است، اندوختهام و وام تو از ذمّت عقل خویش توخته. (۲/۱۶۰)
شکوهیدن: ترسیدن
دور نباشد که چون نزدیک شوند، بشکوهند. (۱/۴۵۵)
گراییدن: روی آوردن
مجانبتِ شیر چون گزینند و به جانب ماکی گرایند و رغبتِ رعیتی و فرمان برداریِ ما چگونه نمایند؟ (۹/۴۷۸)
پژمردن: پژمرده شدن
اگر اندک غمی بدل او رسد، بپژمرد. (۴/۲۰۱)
زدن: حمله کردن
درین میانه دیبا فروش برسید و بریشان زد. (۱۰/۴۰۵)
۴-۳-۳- ساختن مصدر مرکب از اسم مفعول یا اسم فاعل در مرزباننامه
در متون گذشته گاهی مشاهده میشود که فعل مرکب در مقابل صورت سادهی آن به کار رفته است. در این باب ناتل خانلری چنین میفرماید:
«بعضی از همکردها در ترکیب با کلمهی واحد و ساختن فعل مرکب با یکدیگر تقابل دارند. این تقابل گاهی در بیان «نمود» فعل است، یعنی اینکه وقوع فعل به طور قطعی انجام گرفته یا اثر آن دوام یافته باشد. همکرد داشتن غالباً متضمن معنی دوام اثر فعل است و بنابراین هم با فعل ساده و هم با فعل مرکب با کردن از این حیث تقابل دارد. این نکته خاصه از آن جا تأیید
میشود که در قدیمیترین آثار بازمانده از فارسی دری بعضی افعال را با آنکه صورت ساده یا پیشوندی آنها وجود داشته و به کار میرفته به صورت فعل مرکب از صفت مفعولی با همکرد داشتن آورده و از آن وجهی خاص اراده کردهاند که متضمن این معنی دقیق است.»
(ناتل خانلری، ۱۳۸۲: ۶۴-۶۵)
در مرزباننامه گاهی با اسم مفعول یا اسم فاعل فعلی، مصدر مرکبی از آن فعل ساخته و به جای مصدر بسیط به کار برده است. شواهد بدین گونه است:
۴-۳-۳-۱- ساختن مصدر مرکب از اسم مفعول
اسم مفعول آن است که بن ماضی افعال متعدی با «ه» همراه شود. مانند: پوشید که بن ماضی فعل متعدی است اگر با «ه» همراه شود، پوشیده میسازد و به آن اسم مفعول گویند. در مرزباننامه نیز گاهی از اسم مفعول مصدر مرکب ساخته و به جای مصدر بسیط به کار برده است. از جمله:
پوشیده داشتن= پوشیدن
اگر تو این راز در پردهی خاطر پوشیده داری[بپوشی]. (۳/۲۸۹)
پسندیده داشتن= پسندیدن
در صحبت ایشان الا به قدر ضرورت آویختن پسندیده ندارند[نپسندد]. (۶/۳۰۱)
بسته گردانیدن= بستن
عقال عقل دست تصرف طبع را بسته گردانید[بست]. (۵/۳۳۳)
ساخته گردانیدن= ساختن
بر وجه مصلحت ساخته گردانید[ساخت]. (۲/۶۲۸)
ساخته کردن= ساختن
تا هر چه بایست از اسباب فراغت و آسانی و تمتّع و کامرانی جمله او را ساخته کردند[ساختند]. (۱۰/۴۹۰)
ساخته داشتن= ساختن
فارغ باش و بیگانگی و توحش از خاطر دور کن که اسباب تعیش و ترفّه تو ساخته دارم [ساخته ام]. (۱/۵۶۴)
بشولیده کردن= بشولیدن
روزی به تعریض منصب من متصدی شوند و کار وزارت بر من بشولیده کنند[بشولند]. (۴/۲۸۱)
گشاده داشتن= گشادن
در مجاملت و مساهلت نیز از خود بریشان گشاده دارد[بگشاید]. (۱/۷۷)
پرداخته کردن= پرداختن
و آن که حجرهای از حضور اغیار چون گلزارِ بهشت از زحمت خار خالی دارم که نشست جایِ تراشاید پرداخته کند[بپردازد]. (۶/۱۷۲)
مالیده داشتن= مالیدن
آنکه آز و خشم را زیر پایِ عقل مالیده دارد[بمالد]. (۴/۱۸۴)
کشیده داشتن= کشیدن
پس عنان اختیار هر دو کشیده داشتن[کشیدند] تا جز بر طریق اقتصاد که مسلک روندگان راه حقیقت است نرود، اولیتر. (۱/۱۹۲)
آراسته نمودن= آراستن
اباطیل خیالات در چشم آدمیان آراسته مینمودند[آراستند]. (۵/۲۳۱)
گشاده فرمودن= گشادن
ابواب تمتع زندگانی و ترفع در مدارج آمال و امانی برین درگاه گشاده فرمایم[بگشایم]. (۱/۵۶۴)
برداشته داشتن= برداشتن
چون دست جز به دعا نمیرسید، به خدای تعالی، برداشته داشتم[برداشتم]. (۶/۳۳۵)
بریده داشتن= بریدن
فرعی دوم
بین واکنش اقلام جریانات وجه نقد ناشی از عملیات به عنوان متغیر وابسته نسبت به اخبار خوب و بد با نسبت (P/B) اول دوره رابطه معنیدرای وجود ندارد.
قبول
بین واکنش اقلام جریانات وجه نقد ناشی از عملیات به عنوان متغیر وابسته نسبت به اخبار خوب و بد با نسبت (P/B) اول دوره رابطه معنیدرای وجود ندارد.
۵-۳٫ تحلیل تطبیقی یافتهها
بر اساس مباحث طرح شده در فصل دوم و مبانی نظری پژوهشی و پیشینه پژوهش بیان گردید که سود از لحاظ زمانی در واکنش به نوع اخبار دچار نوعی عدم تقارن است که این عدم تقارن در عمل به صورت شناسایی به موقع زیانها و به تعویق انداختن شناسایی سودها در طی دوره های مالی مربوطه در صورتهای مالی نمایان میشود. باسو در سال (۱۹۹۷) این عدم تقارن در سود را از لحاظ آماری به صورت تفاضل بتای رابطه بین اخبار خوب و بد بیان نمود که در پژوهش باسو همواره (b1) اخبار بد بزرگتر از(b1) اخبار خوب بود و در نتیجه آن معیار ( ) که به عنوان معیار محافظهکاری شناخته میشد همواره بزرگتر از صفر بود (Ct > 0)، که این رابطه از لحاظ سود و زیانی معیار محافظهکارانه بودن سود بیان گردید. در پژوهش حاضر با فرض تایید ادعای مدل باسو (۱۹۹۷) که از مدل « » استفاده نموده بود به بررسی مدل پائه و والکر در سال (۲۰۰۵) پرداختیم و رابطه محافظه کاری ترازنامهای که در (P/B) خود را نشان میدهد را با محافظه کاری سود و زیانی که در (Eps/P) مستتر است و اجزای آن را در طی ۱۰ سال دوره زمانی مورد آزمون پژوهش قرار دادیم.
همانگونه که پائه و والکر در سال (۲۰۰۵) بیان نمودند که علت وجود رابطه منفی بین صورت سود و زیان خالص و ترازنامه از لحاظ محافظهکاری باید در درون ساختار و نوع اجزای تشکیلدهنده سود مورد بررسی قرار گیرد و با توجه به اینکه مبانی نظری پژوهش حاضر بر اساس پژوهش واتز (A2003) و پائه و والکر (۲۰۰۵) میباشد، ما نیز در فرضیه فرعی خود علت وجود این رابطه منفی را در اجزای تشکیلدهنده سود مورد بررسی قرار دادیم.
به عبارتی عدم تقارن زمانی سود بیانگر تفاوت سیستماتیک بین اخبار خوب و بد از «به هنگامی» و «پایداری» در سود ناشی میشود. به بیان دیگر پایداری تغییرات منفی سود کمتر از پایداری تغییرات مثبت سود است. همچنین رابطه سود- بازده نسبتاً قویتر از رابطه جریان وجه نقد- بازده به ازای اخبار بد در مقایسه با اخبار خوب است. ما فرض نمودیم که اقلام تعهدی کل موجب ایجاد این عدم تقارن زمانی در سود شده است و این عدم تقارن با وجود جریانات وجه نقد عملیاتی کاهش خواهد یافت، زیرا اقلام تعهدی کل تغییرات منفی در سود را در دوره های بعد سریعتر از تغییرات مثبت برگشت خواهند داد. به عبارت دیگر پس از یک دوره خوشخبر، اقلام تعهدی باعث ایجاد ثبات و پایدرای در فرایند گزارشگری سود میشود، بنابراین تغییرات مثبت در اقلام تعهدی کل در دوره های بعد کمتر قابلبرگشت هستند. ولی پس از یک دروه بدخبر اقلام تعهدی باعث ایجاد بههنگامی در فرایند گزارشگری سود میشوند، بنابراین تغییرات منفی در اقلام تعهدی کل در دوره های بعد سریعتر برگشت داده میشوند. این عدم تقارن در برگشت اقلام تعهدی کل، منجر به ایجاد ماهیت نامتقارن در فرایند گزارشگری سود میشود، زیرا اقلام تشکیلدهنده سود به غیر از اقلام تعهدی و جریان وجه نقد عملیاتی، دارای ماهیت متقارن در برگشت سود میباشند.
بنابراین اگر شرکتی اخبار بدی را در دوره جاری دریافت نماید، بخش اعظمی از آن اخبار در همان دوره شناسایی شده و منعکس میشود ولی اگر شرکتی در دوره جاری اخبار خوبی را دریافت کند، شناسایی و انعکاس آن اخبار در دوره جاری نسبت به حالت اخبار بد بسیار کمتر و یا اصلاً صورت نمیگیرد. از این رو میتوان بیان نمود که سود خالص دوره جاری به طور قدرتمندی با اخبار بد همان دوره همبسته میباشد ولی این همبستگی با اخبار خوب همان دوره بسیار کمتر میباشد.
۵-۴٫ محدودیتهای پژوهش
محدودیتها بخش لاینفک و غیرقابل اجتناب هر پژوهش و پژوهشگری میباشد که گاهی موجب تسریع و گاهی موجب تعدیل نتایج پژوهش میگردند.
این پژوهش نیز از این امر مستثنی نبوده و محدودیتهایی را هم از لحاظ پژوهش و هم از لحاظ پژوهشگر شامل بوده است. که این محدودیتها را میتوان به شرح ذیل بیان نمود:
- عدم دسترسی به برخی از منابع و کتب
- بالا بودن حجم محاسبات و در نتیجه افزایش یافتن خطاهای محاسباتی
- پیچیدگی شرایط سیاسی و اقتصادی کشور و عدم شفافیت در اطلاعات و صورتهای مالی تهیهشده توسط شرکتهای موجود در این نظام و محیط.
- عدم وجود پایگاه های اطلاعاتی منسجم و برنامه ریزی شده در مورد اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده در بورس، ناقص و یا غیرتخصصی بودن نرمافزار موجود در بازار برای دسترسی به این اطلاعات باعث پایین آمدن دقت داده ها و اطلاعات جمعآوریشده در خلال دوره پژوهشی و افزایش میزان تحلیلات و محاسبات جهت جمعآوری این داده ها را میتوان نام برد.
این عوامل از جمله محدودیتهایی هستند که امکان کنترل بر آنها وجود ندارد و نتایج این پژوهش را میتوانستند تحت تأثیر بگذارند و باعث ایجاد خودهمبستگی بین مشاهده گردند که با انجام آزمونهای مناسب مدلهای پژوهشی میتوان از تأثیر این عوامل بر روی روابط بین متغیرهای پژوهش اطمینان حاصل نمود.
۵-۵٫ پیشنهادهای پژوهش
در این قسمت با بهره گرفتن از نتایج و یافته های پژوهش و به منظور انتقال تجارب کسب شده از پژوهش پیشنهاداتی در قالب دو بخش به شرح ذیل ارائه میگردد:
۵-۵-۱٫ پیشنهادهای برخاسته از نتایج پژوهش
با توجه به نقش محافظهکاری و جایگاه آن در گزارشگری مالی، پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین ترازنامه و سود و زیان از جنبه های کلی موضوع محافظهکاری پرداخت، برای نمونه در این پژوهش ما فقط به دنبال نوع رابطه در اجزای سود با ترازنامه بودیم در حالی که هر یک از اقلام تشکیلدهنده سود در جز دارای بخشهای مختلفی از لحاظ محافظهکاری هستند. به ویژه در مورد اقلام تعهدی به دلیل محدودیت زمانی ما قادر به بررسی انواع آن نبودیم در حالی که برای پژوهشهای آتی میتوان به بررسی ریز اقلام تشکیلدهنده، اقلام تعهدی، از قبیل اقلام تعهدی بلندمدت، اقلام تعهدی کوتاهمدت و اقلام تعهدی محافظهکارانه و … پرداخت تا از این طریق بتوان پی برد که کدامیک از اقلام تعهدی محافظهکارانهتر هستند و از این راه رابطه دقیق و نحوه تأثیر این اقلام بر سود را بررسی نمود.
همچنین در مورد نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری سهام (P/B) برای بررسی ارتباط دقیق آن با معیار عدم تقارن زمانی سود پیشنهاد میشود که در پژوهشهای آتی با توجه به شرایط متفاوت و بسیار متغیر بازار بورس، در بازارهایی که از پایداری و ثبات بیشتری برخوردار هستند و یا دوره های زمانی که شوکهای سیاسی، اقتصادی و حبابهای ایجاد شده در بازار کمتر اثر گذار باشند، بررسی گردد تا اثر محافظه کاری در این نسبت دقیقتر مورد ارزیابی قرار گیرد.
۵-۵-۲٫ پیشنهادات برای پژوهشهای آتی
با توجه به پژوهشهای گسترده و متعددی که در خارج از ایران در زمینه محافظهکاری انجام پذیرفته و با در نظر گرفتن پتانسیل بالای موضوع محافظهکاری برای انجام پژوهش در زمینه های مختلف محافظهکاری در ایران میتوان به بررسی ارتباط محافظه کاری با موضوعات زیر نمود:
- عوامل مختلف نظام مالیاتی ایران
- راهبری یا حاکمیت شرکتی
- هزینه بدهیها
- عدم تقارن اطلاعاتی در حوضههای مختلف مانند بازار، استفاده کنندگان و …
- انگیزههای منفعت جویانه مدیران و سیستمهای پاداش و انگیزشی
- اهرمهای مالی
فهرست منابع و مأخذ
منابع فارسی:
- آزاد، عبدالله، ۱۳۸۷، بررسی نقش اطلاعاتی صورتهای مالی محافظه کارانه، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه بین المللی امام خمینی.
- امیربیکی لنگرودی، حبیب، ۱۳۸۶، بررسی عدم تقارن زمانی سود به عنوان معیار محافظه کاری در گزارشهای مالی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه بین المللی امام خمینی.
- بنی مهد، بهمن، ۱۳۸۵، تبین و ارائه الگو برای اندازه گیری محافظه کاری حسابداری، رساله دکتری ، دانشگاه علوم و تحقیقات.
- چشان، مرتضی، ۱۳۸۷، ارزیابی ارتباط بین بدهیهای بلند مدت با محافظه کاری حسابداری، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب.
گفتار دوم: تفکیک حسن نیت از مفاهیم مشابه ۳۲
بند اول: حسن نیت و سوء استفاده از حق ۳۳
بند دوم: حسن نیت وانصاف ۳۵
فصل دوم: تبیین مفهومی، شیوه،ابزارها و منابع تفسیر قراردادهای بین المللی ۳۸
مبحث اول : مفهوم، شیوه،ابزارها و منابع تفسیر قراردادهای بین المللی ۳۹
گفتار اول: مفاهیم ۴۰
بند اول: مفهوم لغوی تفسیر ۴۰
بند دوم: مفهوم حقوقی تفسیر ۴۱
بند سوم: اقسام تفسیر در قرارداد ۴۲
گفتار دوم: شیوه های تفسیر در قراردادها ۴۳
بند اول: مفاد قرارداد روشن است ۴۵
بند دوم: مفاد قرارداد مبهم است ۴۶
بند سوم: قرارداد ناقص است ۴۷
گفتار سوم: منابع و ابزارهای تفسیر در قراردادهای بین المللی ۴۷
بند اول: قرارداد ومتن آن ۴۸
بند دوم: مذاکرات مقدماتی طرفین ۴۹
بندسوم : اعمال و رفتار طرفین بعد از انعقاد قرارداد ۵۰
بند چهارم: رویه معمول به میان طرفین ۵۱
مبحث دوم: اصول حاکم بر تفسیر در قراردادهای بین المللی ۵۱
گفتار اول: اصل تفسیر براساس معیارهای نوعی و جنبه های خارجی ۵۱
گفتار دوم: اصل تفسیر براساس قصد واقعی و درونی متعاقدین ۵۲
گفتار سوم: اصل تفسیر براساس حسن نیت ۵۳
گفتار چهارم: اصل تفسیر با توجه به کل مفاد قرارداد ۵۵
فصل سوم: مبانی و اوصاف، نقش و معیار تشخیص حسن نیت در قراردداهای بین المللی ۵۷
مبحث اول: مبانی و اوصاف حسن نیت در قراردادهای بین المللی ۵۸
گفتار اول:مبانی حسن نیت ۵۸
بند اول: وجود صداقت و عدم سوء استفاده از حق ۵۸
بند دوم: عدالت و انصاف و عرف ۶۱
بند سوم: شرط ضمنی ۶۳
بند چهارم: نظم در قراردادها ۶۴
گفتار دوم: اوصاف تکلیف حسن نیت در قراردادهای بین المللی ۶۵
بند اول: حسن نیت به عنوان یک اصل ۶۵
بند دوم: حسن نیت به عنوان یک قاعده اخلاقی ۷۱
مبحث دوم: نقش و معیار حسن نیت در قراردادهای بین المللی اخلاقی ۷۲
گفتار اول: نقش حسن نیت در قراردادهای بین المللی ۷۲
بند اول: نقش محدوده ۷۲
فصل چهارم: قلمرو حسن نیت قبل و حین انعقاد قراردادهای بین المللی ۷۴
مبحث اول: حسن نیت در مرحله پیش ازانعقاد در قراردادهای بین المللی ۷۵
گفتار اول: اصل آزادی مذاکره ۷۶
بند اول: اصل آزادی مذاکره در حقوق کامن لو ۷۷
بند دوم:حسن نیت و تفسیر در مرحله پیش قراردادی ۷۸
گفتار دوم: حسن نیت و کنترل اصل آزادی مذاکره ۷۹
گفتار سوم: ضمانت اجراهای قبل انعقاد ۸۱
مبحث دوم: قلمرو حسن نیت در مرحله انعقاد قراردادهای بین المللی ۸۳
گفتار اول: تعهد به مذاکره به نحو جدی ۸۳
بند اول: مذاکرات برای کسب اطلاعات ۸۴
بند دوم: آزادی مذاکره و حق خاتمه دادن مذاکرات ۸۵
بند سوم: اصل آزادی خروج از فرایند انعقاد قرارداد ۸۵
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی-تحلیلی است.در این پژوهش از تکنیک مشاهده و مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه استفاده شده است .
۲-۱-۱-۱- مراحل تحقیق
۲-۱-۱-۱-۱- مرحله گردآوری اطلاعات
در مرحله جمع آوری اطلاعات از دو دسته اطلاعات کتابخانه ای یا اسنادی و اطلاعات میدانی استفاده شده است.بدین ترتیب که اطلاعات مربوط به چهارچوب مفهومی ، مبانی نظری ، پیشینه تحقیق و ویژگیهای جغرافیایی عرصه پژوهش از طریق روش اسنادی و تعیین مکانیابی مناسب و یا نامناسب صنایع روستایی شهرستان رشت از طریق روش میدانی بدست آمده است.
در اطلاعات میدانی از طریق مشاهده در محدوده و نظرسنجی از کارشناسان توسعه و روستائیان و مدیران از طریق توزیع پرسشنامه استفاده شده است
۲-۱-۱-۱-۲-مرحله سازماندهی و طبقه بندی اطلاعات بدست آمده
در مرحله اول به منظور تسهیل در امر استفاده از آنها در پایان نامه در قالب جداول ، نمودار و نقشه سازماندهی شده است.
۲-۱-۲- مرحله تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این مرحله پس از جمع آوری اطلاعات و سازماندهی و طبقه بندی آنها، تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شده است همچنین در این پژوهش به منظور ترسیم جداول از نرم افزار Excell و برای ترسیم نقشه از نرم افزار GIS استفاده شده است.
۲-۲- متغییرهای تحقیق
متغییر های تحقیق شامل متغییر وابسته و مستقل است که متغییر مستقل شامل صنایع روستایی و متغییر وابسته اثرات زیست محیطی است .
۲-۳- محدوده تحقیق
شهرستان رشت ،تقریبا درمرکز جلگه گیلان ،بین ۳۷ درجه و۳۰ثانیه تا۳۷ درجه و۲۷ دقیقه و ۲۰ ثانیه عرض شمالی و طول جغرافیایی ۴۹ درجه و۲۷ دقیقه و۴۲ثانیه تا۴۹ درجه و۵۵ دقیقه و۱۸ ثانیه شرقی قرار گرفته است.این شهرستان با مساحت ۱۲۵۶کیلومتر مربع از شمال به دریای خزر،از شرق به آستانه اشرفیه ،لاهیجان وسیاهکل،از جنوب به رودبار واز غرب به انزلی،صومعه سرا وشفت محدود است.این شهرستان از۶ شهر ،۶ بخش و۱۸ دهستان و۲۹۴ روستا تشکیل شده است.شهرهای آن عبارتند از: رشت، سنگر،کوچصفهان،لشت نشاء، خشکبیجار وخمام وبخشها ودهستانهای آن به ترتیب عبارتند از:بخش خشکبیجار(دهستانهای حاجی بکنده ونوشر خشکبیجار)،بخش خمام(دهستانهای چوکام،چاپارخانه وکته سر خمام)، بخش سنگر (دهستانهای اسلام آباد،سراوان وسنگر)،بخش کوچصفهان (دهستانهای بلسبنه،کنار سر ولولمان)،بخش لشت نشا(دهستانهای جیرهنده، لشت نشا ،علی آباد ،زیباکنار وگفشه لشت نشا) وبخش مرکزی(دهستانهای پسیخان ،پیربازار،حومه ولاکان)(اصلاح عربانی،۱۳۸۷،۴۷۹) .
نقشه ۲-۱- محدوده مورد تحقیق
۲-۴- مقطع زمانی تحقیق
در تحقیق حاضر از لحاظ زمانی از آمارها و اطلاعات سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۲ استفاده شده است .
۲-۵- روش شناسی تحقیق
روش عبارت از مجموعه شیوه ها و تدابیری است که برای شناخت حقیقت و برکناری از خطا به کار می رود . روش خط مشی معقول و منظم برای دستیابی به هدفی معین است که در آن بر تحقیقات کمی تاکید می شود و هدف اینگونه تحقیقات، تعمیم بخشی، پیش بینی، کشف علت ها و همبستگی ها است و به منظور حل مساله از طریق آزمایش و کنترل بیشتر و استدلال قیاسیانجام می گیرداینروشبر نظریه ، فرضیه سازی و آزمون آنها با مشاهداتتکرارپذیرو نهایتاًترکیب نتایج درسیستمیازقوانینتاکیددارند.( ازکیا و دربان آستانه، ۱۳۸۲ ، ص ۱۰۷ )
پیشینه تحقیق
مبانی نظری و اندیشهای
تئوریها
دیدگاه ها
رویکردها
اسنادی
روش تحقیق
مشاهده، پرسشنامه
تجربی
روستاهای شهرستان
رودسر
منطقه مورد مطالعه
نمونهها
خانوارهای شاغل ذر صنایع دستی
-
- توصیفی
-
- استنباطی: آزمون فرضیه ها (آزمون کای دو) - (اسپیرمن)
جمعآوری داده ها
تجزیه و تحلیل
نتیجه گیری
فرضیه
تنظیم چهارچوب نظریهای
تحلیل معیارهای مکانی صنایع روستایی شهرستان رشت
شکل ۲-۱-مراحل انجام پژوهش و کار میدانی
فصل سوم
ویژگیهای جغرافیایی عرصه پژوهش
۳-۱- موقعیت جغرافیایی محدوده مورد مطالعه
شهرستان رشت در مرکز گیلان واقع شده است و از جانب شمال به دریای خزر و شهرستان بندر انزلی و از جنوب به شهرستان رودبار و از شرق به آستانه اشرفیه و از غرب به شهرستان فومن محدود می شود مساحت این شهرستان معادل ۱۴۲۷ کیلومتر مربع می باشد . ( سازمان برنامه و بودجه ؛ ۱۳۷۷ ؛ صفحه ۱۷ ) .
محدوده مورد مطالعه شامل روستاهای ساحلی شهرستان رشت که در سه دهستان چاپارخانه ،حاجی بکنده و علی آباد زیبا کنار پراکنده شده اند این دو دهستان در طول جغرافیایی ۴۹ درجه و ۳۳ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۵۵ دقیقه و در عرض جغرافیایی ۳۷ درجه و ۲۲ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۲۷ دقیقه قرار گرفته است که از شمال به دریا ، از شرق به شهرستان آستانه اشرفیه و غرب به شهرستان بندر انزلی ختم می گردد.
جدول ۳– ۱ . تقسیمات جغرافیایی روستایی مورد مطالعه
لهجه کرمانجی زبان کردی در کشورهای ترکیه، سوریه، شمالغربی ایران(استان ارومیه)، شمالشرقی ایران(شمال خراسان)، شمال و شمالغربی کردستان عراق، کشور ارمنستان(اطراف ایروان)، کشور گرجستان، کشور آذربایجان، مناطقی از استان مازندران، مناطقی از استان گیلان، اطراف ورامین و فیروزکوه، و همچنین تهران و کرج تکلم می شود.
در خراسان شهرهای قوچان، شیروان، اسفراین، بجنورد، کلات، لایین، باجگیران، آشخانه، چناران، فاروج، سملقان، درگز و درونگر، رادکان، بخشهایی از نیشابور و سبزوار و جوین و تقریبأ حدود ۱۵% مردم ساکن مشهد بهلهجه کرمانجی تکلم می کنند.
کردهای خراسان بیشتر در شمال خراسان سکونت دارند، از راز و جرگلان بجنورد تا آنسوتر از کلات نادر در طول مرز جغرافیایی با کشور ترکمنستان و ازاین سو، تا نیشابور، سبزوار، مشهد و چناران پراکندهاند.
۱-۷ تعریف مفاهیم
بیماری؛ «به هر گونه اختلال در کارکرد طبیعی بدن، بیماری گفته می شود».(کوهن،۱۷۳:۱۳۷۸)
به گفته ابنسینا، «روند دانش طب به اینصورت است که هر حالتی از بدن پایداری ودگرگونی آن حتماً دارای علتی است. بیماری حالتی غیرطبیعی است که در تن آدمی جای میگیرد و بدونشک واکنش به آسیبی است که از واکنش اولیه غیرطبیعی به چشم میخورد».(برومند و علوینیا،۲۶:۱۳۸۷)
ابنخلدون در کتاب خود بهنام «مقدمه فیالتاریخ» میگوید: پزشکی فنی است که به بدن انسان از نظر تندرستی و بیماری مینگرد و صاحب این فن می کوشد تا سلامت انسان را حفظ کند و بیماری را با دارو و غذا از بین ببرد و بیمار را بهبود بخشد و این کار، پس از مشخص شدن مرضی که به یکی از اعضای بدن راه مییابد و همچنین پس از مشخص شدن عواملی که باعث بروز بیماری می شود، انجام میگیرد و داروهایی که برای هریک از بیماریها موثر است تعیین می شود. صاحب این فن، از طبیعت داروها و تاثیرات آن و از علائم بروز بیماری وفرا رسیدن زمان درمان آن بهره میگیرد.
علم طب به دو بخش تقسیم می شود؛ طب نظری و طب عملی.
طب نظری؛ یعنی «دانشی که چگونگی عملکرد در تغییرات بدن انسان و عوامل موثر برآن را که منجر به سلامتی یا بیماری میشوند بررسی کرده و نهایتاً پزشک را به تشخیص بیماری راهنمایی می کند.
طب عملی؛ شامل علم به روشهایی است که برای حفظ سلامتی یا بازگرداندن سلامتی(علم معالجات) بهکار میرود».(ناصری و دیگران،۲۳:۱۳۸۷)
طب سنتی؛ «سنت در فرهنگ فارسی، لغتی است که از زبان تازی گرفته شده و به معنی راه وروش، عادت وخوی، طریقه وقانون ومترادف آن در زبانهای لاتین «ترادیسیون[۱]» است که به معنی انتقال شفاهی و آموزش شفاهی عادات و رسوم و فرهنگ از سلف به خلف، از پدر به پسر، به صورت غیرنوشته یا عادات ارثی از دهان به دهان است. به طور خلاصه غرض از طب سنتی طب مردم یا طب تودهای است که بهنام «طب زکاء» و «طبالعجائر» یا «فولک مدیسین»[۲] خوانده می شود».(دریایی،۲۰:۱۳۸۱)
گیاه دارویی؛ به گیاهی گفته می شود که دارای مواد موثر مشخصی است و در درمان بیماری بهکار میرود و نام آن گیاه در یکی ازمنابع معتبر بین المللی ذکر شدهاست».(همان،۲۱)
مزاج؛ «فلاسفه وپزشکان طب قدیم معتقدند که چون بشر ازمایع نطفهدار به وجود آمدهاست به همینعلت عصارهها و طبایع عناصر اصلی تشکیلدهنده بدن هستند».(زیگریست،۳۲:۱۳۶۲)
انسانها دارای مزاجهای متفاوتی هستند قبل از شناخت مزاج و اقسام آن ابتدا تعریف ابنسینا از مزاج آورده می شود؛ ابنسینا مزاج را چنین تعریف می کند:
«مزاج عبارت است از چنان کیفیتی که از واکنش متقابل اجزای ریز مواد متضاد به وجود می آید. در این واکنش متقابل بخش زیادی از یک یا چند ماده یا بخش زیادی از ماده یا مواد متخالف با هم میآمیزند، بر هم تأ ثیر میگذارند و از این آمیزش کیفیت مشابهی حاصل می شود که آنرا مزاج نامیدهاند».(بوعلیسینا،۱۳:۱۳۵۷)
برومند و علوینیا ابرقویی مزاج را اینگونه تعریف می کنند:
مزاج در لغت بهمعنی آمیختن چیزی با چیز دیگر است، کیفیتی که از آمیختن چیزها به هم
میرسد را نیز مزاج گویند. در طب به سرشت و طبیعت انسان مزاج میگویند چون از ترکیب چهار عنصر اولیه یا چهار رکن حاصل می شود.
اسماعیل جرجانی در کتاب ارزشمند «ذخیره خوارزمشاهی» در نحوه ایجاد هریک از مزاجها چنین مینویسد: اگر چهار کیفیت که یکی گرم است و دوم سرد و سوم خشک و چهارم تر، دو کیفیت با یکدیگر برابر آیند و آن دو دیگر بماند یکی قویتر آید و یکی ضعیفتر، مزاج اندر آن در کیفیت که برابر آیند معتدل باشد و بر این دو کیفیت دیگر که یکی قویتر آید و دیگر ضعیفتر مزاج را به این کیفیت قویتر بازخوانند. چنانکه اگر اندر سردی و گرمی معتدل باشند و خشکی، برتری غلبه کند که گویند مزاج خشک است و اگر تری بر خشکی غلبه کند گویند مزاج تر است و اگر چهار کیفیت اندر تری و خشکی معتدل آیند و گرمی و سردی غلبه کند گویند مزاج گرم است.
ابنسینا درکتاب «قانون» در طب در نحوه ایجاد مزاجها چنین مینگارد:
«هرگاه که هیچ دو کیفیتی(سردی، گرمی، خشکی، تری)، با یکدیگر برابر نیاید، لیکن دو کیفیت غالب شود و دو کیفیت مغلوب، چهار مزاج مرکب پدید میآیند: گرم و خشک، سرد و خشک، گرم و تر، سرد و تر. و فزون از این ممکن نیست. مزاجها به طور کلی به نه مزاج اصلی(ذاتی یا جبلی)، تقسیم میشوند این مزاج می تواند برحسب شرایط محیطی و خاص مثل فصل، سن، جنسیت، مکان زندگی و… تحت تاثیر قرار گرفته و تغییر کند».(ناصری و دیگران،۲۹:۱۳۸۷)
موجودات از چهار عنصر و یا چهار رکن اصلی ساخته شده اند و انسان نیز بالطبع از ترکیب همین چهار عنصر ایجاد شدهاست. در طب سنتی اعتقاد بر این است که از این چهار عنصر سازنده انسان، هر کدام که غلبه داشته باشد خواه به طور سرشتی و خواه به علل مختلف از جمله تغذیه، باعث ایجاد مزاج خاصی میگردد.
دکتر محمد قاسمیبرومند و دکتر سیدعلی علوینیا در کتاب «مبانی طب سنتی و عصر اسلامی»، ویژگیهای مزاجهای مختلف را بدینگونه شرح می دهند:
سرد مزاج؛ افراد سرد مزاج، افعال نفسانی(مسائل روانی و رشد و نمو بدنشان) دچار ضعف و نقص می شود. در اصل هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی مشکل دارند. چربی بدنشان زیاد و گوشت بدنشان کم است. پوست آنها سفید و در لمس، بدنشان سرد است. در برابر سردی هوا زود متأثر میشوند احساس درشتی زبان دارند، دچار رخوت در حرف زدن هستند، بهآرامی راه میروند، تحرکشان کم است، در زندگی حالت شک و تردید دارند و ترسو هستند، غذایشان دیر هضم می شود. شماره نبض آنها کمتر است و بهآهستگی غذا میخورند.
گرم مزاج؛ خصوصیات عکس مردم سرد مزاج را دارند. معمولا اینها زکام و نزله کمتری میگیرند. با هوش و زیرک هستند.
مزاج تر؛ مایعات بدن آنها زیاد است. ضعف و بیحالی، جاری شدن آب از بدن مثل اسهال، تهوع، استفراغ، رعشه، تشنج عضلانی، بهت و خیرگی، حالت کوما و … از علائم آنها است.البته درحد بیماری را دیگر مزاج تر نگفته و سوء مزاج تر گویند.
مزاج خشک؛ آب بدن کم می شود. لاغر است، تشنگی، خشکی لب و دهان و گلو و حتی پوست بدن، فرو رفتن چشمها در حدقه، بیخوابی، انقباض عضلات(ضعف بدن).
بقراط حکیم مزاج آدمی را بدین شرح تقسیم بندی نموده است:
دموی مزاج؛ دموی مزاجها افرادی پرحرارت، پر تحرک و فوقالعاده فعال میباشند. هرگز آرام نمیگیرند. اینچنین اشخاصی از بیماری رنج میبرند و بیکار نشستن مانع شکفتن و شادابی روحشان می شود، دوستان خوبی هستند و اصولا خوشبین میباشند. دمویها در آفرینش خلقوخوی دلپسند، هنرمند میباشند و با روحیه شاداب خویش پیوندها را تحکیم میبخشند. ورزش را دوست دارند، از هوای سالم لذت میبرند. بهسرعت خشمگین میشوند و بهزودی آرام میگیرند. اصولا یک فرد دموی یک سینه پهن و چهرهای به شکل لوزی و اندام قوی دارد.
صفراوی مزاج؛ افرادی فعال، بدبین و گوشهگیر هستند، باریکاندام، بلندقد و دارای نیمرخی موزون و چهرهای مستطیل شکل مایل به مربعی بوده و افرادی وسواس و دقیق هستند. اراده پرخاشجویی این اشخاص به حس جاهطلبی آنها که اغلب شدید است کمک مینماید. آنان پرتحرک، خشن، زودخشم، جاهطلب و ثابتقدم هستند.
بلغمی مزاج؛ افرادی خوشبین، آرام و صبور، دارای محرک منظم اما کند میباشند. به لذائذ مادی علاقه فراوان دارند و طرفدار عمل بوده و بهدنبال منفعتند. همواره مایل هستند که در کمال آسایش از زندگی بهره ببرند. اشخاص بلغمی مزاج علاقه به معاشرت دارند اما در مقابل سوال سخت ناراحت میگردند. به طورکلی بلغمیها افرادی چاق با چهرهای گرد و حجیم، خوشبرخورد، خونسرد، کند ذهن و سستعنصر میباشند.
سودایی مزاج؛ چهرهای شکسته، کشیده، جمجمهای بزرگ و پیشانی بلند دارند و اصولا فعالیت در نزد اینگونه افراد ذاتی میباشد. بیشتر در عالم خیال و رویا سیر می کنند. افراد سودایی مزاج گوشهگیر و بدبین اما شیفته بحثهای فلسفی بوده و اصولا یک نویسنده فوقالعاده با استعداد میباشند. به طورکلی سودایی مزاجها باریک اندام و سپید چهره، مضطرب و بدبین هستند.