مدل های رفتاری:
هیچکدام از الگوهای بحث شده، رفتار تقسیم سود شرکت را به دلیل عدم توجه به رفتار سرمایه گذاران، بطور کامل توضیح نمی دهد. رفتار سرمایه گذاران تحت تأثیر طرز برخورد و اندازه و معیارهای جامعه قرار میگیرد و متاسفانه اغلب به وسیله نظریه پردازان مالی به دلیل مشکل کاربرد آن در مدلهای قیمت گذاری نادیده گرفته شده است. (آلبرت، کارول 1988)
شیلر، بیان کرد که وارد کردن این اثرات در مدل منجر به بسط نظریه به منظور توضیح تداوم سیاست تقسیم سود شرکت می شود. سهامداران عادی نه با ریسک بلکه با عدم اطمینان (فقدان قضاوت جزئی و ادراک شواهد عینی) مواجهند (شیلر، 1964) ، فشارهای اجتماعی می تواند منجر به اشتباه در قضاوت و اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی درباره خرید و یافروش سهام توسط سهامداران شود. از این رو تمرکز به روی روانشناسی سرمایه گذاری تأثیر به سزایی در مجموع فعالیت بازار دارد (کینگت، 1984).
سیاست تقسیم سود با افزایش ثروت سهامداران سازگار نیست. نابرابری اطلاعات میان سهامداران و مدیران باعث می شود تا تقسیم سود بین سهامداران جذابیت صدور سهام را افزایش دهد. ارتباط سیستماتیک بین نوع صنعت و سیاست تقسیم سود گزارش شده توسط میشل (1979) به این مفهوم دلالت می کند که مدیران در زمان تعیین سطوح سود پرداختی تحت تأثیر فعالیت های اجرایی شرکت های رقیب قرار می گیرند. مدیران می دانند که سهامداران مایل به گرفتن سود هستند لذا پرداخت سود یا افزایش سود پرداختی، سهامداران را آرام می کند. همان طور که فرانکفورتر و لین در سال(1992) اشاره کردند سودهای تقسیمی روشی برای کاهش اضطراب سرمایه گذاران است.
مدل رفتاری خود به دو بخش تقسیم می شوند:
الف:تحقیقات پیمایش مدیریتی
ب:مدل های نظری رفتاری
الف:تحقیقات پیمایش مدیریتی: لینتنر در سال 1956 مصاحبه هایی با مدیران مالی شرکت های سهامی انجام داد، و دریافت که سیاست تقسیم سود به دلیل کاهش واکنش های منفی سرمایهگذاران، یک متغیر مؤثر تصمیم گیری است. تاثیر سیاست تقسیم سود این مفهوم را می رساند که سطح سودهای تقسیم نشده (سود انباشته) و پس انداز ها، محصول فرعی تصمیم تقسیم سود می باشند دارلینک (1975) ، فاماو بابیاک (1968) و تورفسکی (1967) شواهد تجربی بر یافته های لینتر یافتند، سودهای تقسیمی تابعی از سود جاری و سودهای مورد انتظار آتی است و با تغییرات در سطح فروش، همبستگی منفی دارد.
سایر عواملی که توسط لینتتر مورد توجه قرار گرفت و سیاست های تقسیم سود را تحت تأثیر قرار می دهند شامل محدودیت قانونی، حجم سرمایهگذاری، بدهی و اندازه شرکت بود. تغییرات در سیاست تقسیم سود به ترکیب اقلام درونی و بیرونی بستگی دارد.
والش و هورکینز (1971) دریافتند که میان تمایل سهامداران به تقسیم سود و نیاز مدیران به سرمایه گذاری سودهای انباشته، تضاد وجود دارد.
ب:مدل های رفتاری: گرین فلد و سنین (1983) معتقدند تقسیم سود توسط شرکت پس از ارزیابی موارد زیر صورت می گیرد:
اول: سیاست تقسیم سود نتیجه نیازهای مصرفی سرمایه گذار است.
دوم: ارزش بازار سودهای انباشته کمتر از ارزش بازار سودهای تقسیمی است.
سوم: پرداخت سود با نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام هماهنگی دارد.
چهارم: پرداخت سود محصول فرعی جداسازی مدیران و مالکان شرکت سهامی است. پرداخت سود به کاهش هزینه نمایندگی حاصل از جداسازی مالکین و مدیران شرکت های سهامی کمک می کند و برای انعکاس فعالیت ها بکارمیرود.
Bevaharial Models
Shiller
Kinght
Michel
-Darling
-Fama & Babiak
- Torefeski
Walsh & Horkins