چندین محقق خاطر نشانکردهاند که ظرفیت جذب دانش چندبعدی میباشد. لین و لوباتکین[۱۲۷] سه بعد متمایز “توانایی شناخت و ارزشگذاری دانش خارجی، توانایی هضم دانش خارجی و توانایی تجاریسازی دانش خارجی جدید” را برای ظرفیت جذب دانش پیشنهاد کردهاند (لین و لوباتکین، ۱۹۹۸).
ظرفیت جذب از زمانی که بهعنوان یک سازه بهوسیله کوهن و لوینتال معرفیشده است به روشهای مختلفی اندازهگیری گردیده است. برخی معیارها که نماینده اصلی ظرفیت جذب میباشند عبارتاند از: شدت تحقیق و توسعه، حق اختراع، تجربه، ابزارهای پیمایشی (شاه میری لاکه و همکاران، ۱۳۹۲).
چارچوب ارائهشده توسط زهرا و جورج (۲۰۰۲) ظرفیت جذب دانش را به دو نوع ظرفیت جذب بالقوه و تحققیافته طبقهبندی میکند. ظرفیت جذب بالقوه سبب میشود که شرکت پذیرای کسب و جذب دانش خارجی گردد. ظرفیت جذب تحققیافته تابعی از قابلیتهای تبدیل و بهرهبرداری شرکت میباشد. تبدیل به توانایی توسعه و تصحیح روالهایی که ترکیب دانش موجود و دانش جدید کسب و جذبشده را تسهیل میکند اشاره دارد. بهرهبرداری اشاره به روالهایی دارد که به شرکت اجازه تصحیح، توسعه و نفوذ شایستگیهای موجود یا ایجاد شایستگیهای جدید از طریق ترکیب دانش کسبشده و تبدیلشده به عملیات آن را میدهد. زهرا و جورج ابعاد چهارگانه متمایز ظرفیت جذب دانش را پیشنهاد کردند که هر یک نقش متفاوت و مکمل در تشریح چگونگی ظرفیت جذب دانش را بازی میکنند و میتوانند بر خروجی سازمان تأثیر بگذارند. این چهار بعد به ترتیب، فراگیری و کسب[۱۲۸] ،هضم، تبدیل[۱۲۹] و بهرهبرداری میباشد. (زهرا و جورج، ۲۰۰۲)
ون دن بوش[۱۳۰] و همکاران (۱۹۹۹) سه بعد را برای جذب دانش معرفی کردهاند که شامل کارایی، دامنه و انعطافپذیری است. کارایی جذب دانش به فعالیتها و رویههای سازمانی برمیگردد که سازمان برای شناسایی، هضم و بهکارگیری دانش جدید مورداستفاده قرار میدهد. در بعد کارایی بر هزینه و میزان اقتصادی بودن میزان جذب دانش تمرکز میشود. بعد دامنه جذب دانش، همراه با پهنای دانش گسترشیافته در سازمان است. انعطافپذیری جذب دانش به میزانی که سازمان میتواند دانش موجود را افزایش داده و بعداً پیکرهبندی کند برمیگردد (خاکزاربفروئی، ۱۳۸۷).
برون[۱۳۱] (۱۹۹۷) پیشنهاد کرده است که ظرفیت جذب دانش یک شرکت باید سه جزء اصلی داشته باشد. دانش مرتبط قبلی، شبکه ارتباطی و فضای ارتباطی. درحالیکه این اجزاء ممکن است برای جذب دانش داخلی موجود کافی باشد اما تعریف اولیه کوهن و لوینتال میگوید که جزء چهارمی نیاز است. این جزء چهارم مکانیزمی برای جستجوی دانش است تا بر محیط نظارت کند و ایدههای خارجی که ممکن است برای شرکت مفید باشد را شناسایی کند (خاکزاربفروئی، ۱۳۸۷).
در جدول۲-۵ عوامل تعیینکننده جذب دانش بر اساس پژوهش زهرا و جورج (۲۰۰۲) بیانشدهاند:
جدول۲-۵ مؤلفههای تعیینکننده ظرفیت جذب دانش(زهرا و جورج،۲۰۰۲(
-
- کسب
-
- هضم
ظرفیت جذب پتانسیل
-
- تغییر شکل
-
- بهرهبرداری
ظرفیت جذب محقق شده