بنا به دیدگاه گیلبرت کسانی که برای پرهیز از صدمه از جانب افراد صاحب پایگاه های بالاتر و مسلط تر اجتماعی، به جایگاه اجتماعی پایین تر بسنده میکنند، اضطراب اجتماعی را در حکم یک پاسخ مفید در برابرآسیب ( برای مثال، مرگ یا صدمه) شکل میدهند . این مدل ابراز میدارد که افراد مضطرب اجتماعی ممکن است از ارتقاء جایگاه خود بترسند زیرا این ارتقاء میتواند منجر به تعارض با افراد قدرتمندتر شود. با توجه نه نقش شناخت ها در درمان شناختی- رفتاری اضطراب اجتماعی لازم است مدل های شناختی، شناخت های اختصاصی این اختلال را مشخص سازند ( گیلبرت، ۲۰۰۱ ، به نقل از داودی و همکاران، ۱۳۹۱ ).
نظریه شناختی
یکی از فرضیه های اساسی رویکرد های شناختی در زمینه اضطراب آن است که اضطراب با پیشبینی رخداد یک رویداد منفی یا زیان بار و یا ادراک تهدید ( بک و همکاران، ۱۹۸۵ ) فراخوانده می شود. ادراک افراد از تهدید به وسیله قضاوت های ذهنی شان از پیشبینی رخداد یک رویداد منفی و پیامد[۱۲۲] یا تنفر[۱۲۳] از آن رویداد تبین می شود ( کار[۱۲۴]، ۱۹۷۴ ) .
بنابرین افراد با اختلال های اضطرابی پیامدهای رویدادهای منفی را بالاتر از افراد بهنجار برآورد میکنند (بوتلرو متیوس[۱۲۵] ، ۱۹۸۳؛ فوا، فرانکلین، پری و هربرت[۱۲۶] ، ۱۹۹۶).اگرچه احتمال دارد که این داوری های اغراق آمیز با بیشتر اختلال های عاطفی همراه باشد، نظریه پردازان بر این باورند که داوری ها، ذهنی و در هر اختلال اضطرابی ویژه است . بنابرین برآورد افراطی پیامد منفی رویدادهای اجتماعی ، ویژه اختلال اضطراب اجتماعی است ( بک و همکاران، ۱۹۸۵؛ فوا و کوزاک، ۱۹۸۵؛ فوا و کوزاک، ۱۹۸۶ ). درمان های شناختی– رفتاری برای اختلال اضطراب اجتماعی مبتنی بر الگوهای گوناگون شناختی در سبب شناسی این اختلال هستند و دو روش مواجهه و بازسازی شناختی بیش از سایر روش ها از سوی کارشناسان مورد تأکید قرار گرفته اند ( لیهی و هالند[۱۲۷]، ۲۰۰۰؛ تورک و همکاران، ۲۰۰۱؛ کروزییر و آلدن[۱۲۸]، ۲۰۰۵؛ رووا و آنتونی، ۲۰۰۵ ).
دو روش درمانی یعنی مواجهه و بازسازی شناختی هر کدام به تنهایی نیز در درمان اختلال اضطراب اجتماعی به کار میروند، اما از آنجا که ترس از ارزیابی منفی و سوگیری تعبیر از اجزای شناختی مهم در این اختلال به شمار میروند، از سوی دیگر چون بازسازی شناختی یکی از اثرات مهم درمان شناختی– رفتاری استاندارد است ( تیلور[۱۲۹]، ۱۹۹۶؛ تورک و همکاران،۲۰۰۱) پیشبینی می شود که درمان شناختی-رفتاری در مقایسه با مواجه درمانی، کاهش بیشتر این دو بخش شناختی را در این اختلال در پی داشته باشد.
درمان شناختی- رفتاری گروهی در واقع شکل گروهی درمان شناختی- رفتاری انفرادی است که در یک گروه هشت نفره از مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی به طور هفتگی و به مدت دو ساعت اجرا می شود. در درمان شناختی-رفتاری گروهی برای اختلال اضطراب اجتماعی، درمانگر روش های بازسازی شناختی[۱۳۰] و مواجهه را در هم ادغام میکند ( تورک و همکاران، ۲۰۰۱؛ هیمبرگ، ۲۰۰۲ ، به نقل از داداش زاده و همکاران، ۱۳۹۱ ).
۲-۴- سبک های هویتی
شکل گیری هویت، زمینه را برای برخی چالش های اساسی در سال های جوانی مهیا میسازد. از جمله ایجاد صمیمیت یا ظرفیتی برای باز بودن دوطرفه و مشارکت در روابط با دیگران.
یکی از نظریه پردازان اولیه و بزرگ در زمینه ی هویت، اریکسون میباشد. اریکسون (۱۹۸۲، به نقل از مونتگومری،۲۰۰۵)، این استدلال را مطرح کردهاست که کسب صمیمیت و هویت بالیده روانی- اجتماعی فرایند های مرتبط باهم ولی مستقل میباشند.
برزونسکی و کوک[۱۳۱](۲۰۰۲)، مفهوم پیچیده ی بحران هویت که برگرفته از مفاهیم نظریه پردازانی چون اریکسون است را در مفهوم ساده تر دیدگاه شناختی، یعنی مهارت های مقابله ای با تأکید بر مهارت حل مسئله تبیین کردهاند. بر اساس این الگو، برزونسکی به سه سبک هویت متمایز اشاره نموده است. این سبک ها ناشی از استراتژی های حل مسئله یا ساز و کارهای مقابله ای است. برزونسکی بر این باور است که افراد توانایی انتخاب یکی از این سه سبک را دارند: سبک اطلاعاتی[۱۳۲]، سبک هنجاری[۱۳۳]، و اجتنابی- سردرگمی[۱۳۴].
سبک هویت اطلاعاتی، ظاهراً سازگارانه ترین سبک برای اداره ی موقعیت های روزانه میباشد. افراد دارای سبک هویتی اطلاعاتی مجدانه در حال جستجو، پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود هستند. این سبب به طور مستقیم با انعکاس خود، تمرکز بر مسئله، سبک معرفت شناسی خود گرایانه، علاقه ی زیاد به شناخت چیزهای جدید در مورد خود، تصمیم گیری بر اساس نقشه، هشیاری و پذیرا بودن برای تجربه ارتباط دارد.
افراد دارای سبک هویت هنجاری، به شکل کاملا خودکار، معیارها و انتظارات افراد مهم را درون سازی میکنند و خود را با آن تطبیق میدهند(هیگنز، نقل از برزونسکی،۲۰۰۸).
سبک هنجاری شامل یک دیدگاه بسته ی ذهنی، خودپنداره ی ثابت و سرکوب کننده ی اکتشاف است. هدف اولیه ی آن، دفاع و حفظ دیدگاه شخصی موجود انسان است. این افراد بسیار دفاعی هستند و علاوه بر این، تحمل پایین نسبت به ابهام و نیاز زیادی به ساختار دارند.
سبک هویتی سردرگم- اجتنابی، با تعلل ورزی و تلاش جهت طفره رفتن از تعارضات هویتی و موقعیت های تصمیم گیری تا حدی که امکان داشته باشد، همراه است(برزونسکی،۲۰۰۴). این نوع سبک هویتی با سطح پایین خودآگاهی، هشیاری و ماندگاری شناختی و با سطح بالای راهبرد های تصمیم گیری و شناختی ناکارآمد رابطه ی مستقیم دارد.
سبک سردرگم- اجتنابی با انطباق یابی هیجان مدار(دوریز و همکاران،۲۰۰۴)، و راهبرد های تصمیم گیری ناسازگارانه مثل تعلل ورزی پیش از تصمیم گیری، عقلی سازی پس از تصمیم گیری و معذرت خواهی همراه است (نقل از برزونسکی،۲۰۰۸).
۲-۵- مفهوم شناسی هویت
واژه هویت یا Identity ریشه در زبان لاتین دارد و از Identitas که از Idem یعنی «مشابه و یکسان» ریشه میگیرد. این واژه در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت، یعنی تفاوت های اساسی که یک شخص را از همه کسان دیگر به واسطه هویت «خودش» متمایز میکند، اشاره دارد و در معنای دیگر به ویژگی همسانی که در آن اشخاص میتوانند به هم پیوسته باشند و یا از طریق گروه یا مقولات بر اساس صور مشترک برجسته ای، نظیر ویژگی های قومی و … به دیگران بپیوندند، دلالت دارد (بایرون، ۱۹۹۷، به نقل از فکوهی، ۱۳۸۰).