« ادعوهم لابائهم هو اقسط عندالله فان لم تعملوا آباء هم فاخوانکم فی الدین وموالیکم و لیس علیکم جناح فیما اخطاتم به ولکن ما تعمدت قلوبکم و کان الله غفوراً رحیماً»
«پسر خواندگان را به نام پدرشان بخوانید که در نزد خدا منصفانه تر است . اگر پدرشان را نمی شناسید برادران دینی و موالی شان باشند اگر پیش از این خطایی کرده اید باکی نیست مگر به قصددل و خدا آمرزنده و مهربان است.»
در قانون مدنی ایران هم به تبعیت از حقوق اسلامی فرزند خواندگی به رسمیت شناخته نشده است ولی با این وجود باید راهی برای ارضای حس فرزند خواهی مادران و پدران بدون فرزند پیدا کرد و در این راستا منفعت اطفال بدون سرپرست را نیز با سپردنشان به چنین خانواده هایی تامین کرد. [۱۰۲]
قانون گذار ایران راه حل حقوقی مناسبی را در اعطای حضانت جستجو نموده است و با وضع قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب اسفند ۱۳۵۳ نهاد خاص به نام سرپرستی مورد قبول واقع شده که تا حدی مشابه فرزند خواندگی و به دیگر سخن نوعی از آن است این نهاد میتواند خلأ ناشی از نبود فرزند خواندگی را پر کند.[۱۰۳]
حتی قبل از قانون مذبور ، نشناختن فرزند خواندگی به عنوان یک نهاد حقوقی ، مانع از ان نبود که اشخاص نیکوکار به نگهداری و تربیت اطفال بی سرپرست و بد سرپرست قیام کنند. این یک وظیفه انسان ، وجدانی و مذهبی تلقی می شد که برای انجام آن نیازی به فرزند خواندگی رسمی نبود ، چه بسا دادگاه به پیشنهاد دادستان ، اطفال بی سرپرست را به اشخاصی که مایل به نگاهداری آنان بودند و شایستگی این کار را داشتند واگذار می کرد و ایشان ، به عنوان امین موقت یا قیم و تحت نظارت دادستان ، طفل را بزرگ میکردند. همه گونه نیکی و محبت در حق او روا می داشتند ، از عواطف و احساسات پدرانه و مادرانه خویش برخوردارش می ساختند؛ گاهی اموال خود را به او می بخشیدند، یا تا یک سوم اموالشان را به نفع او وصیت میکردند. مع هذا نمی توانستند قواعد نسب را که بر پایه فطرت و طبیعت و روابط بیولوژیک نهاده شده بود دگرگون شده ، حقوقی که از آثار نسبی است برای این اطفال قائل شوند.
فقط در مورد اقلیت های دینی غیر مسلمان که فرزند خواندگی در دین آنان به رسمیت شناخته شده است ، در برابر قانون رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه مصوب ۱۳۱۲ ، فرزند خواندگی منشأ اثر حقوقی بوده و در این زمینه «عادات وقواعد مسلمه متداوله در مذهبی که پدر خوانده یا مادر خوانده پیرو آن است» اجرا می شد. این قانون امروز هم به وقت و اعتبار خود باقی است.
قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب ۱۳۵۳ ، برای حمایت بیشتر این اطفال ، ضوابطی برای سرپرستی اطفال مقر رداشته و آن را به صورت یک نهاد حقوقی درآورده بود که در واقع می توان گفت قانون آن را منشأ نوعی قرابت در حقوق ایران میدانست.
سرپرستی در این قانون دارای مفهوم خاصی بود و شرایط و آثار ویژه ای داشت. هدف از این سرپرستی ، طبق ماده ۲ قانون مذبور ، تامین منافع مادی و معنوی طفل بود،؛ ولی در هر حال از موجبات ارث محسوب نمی شد . قانون مذبور با تصویب قانون حمایت ازث کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست مصوب ۳۱/۶/۹۲ نسخ شده است (ماده ۳۷) این قانون مشتمل بر ۳۷ ماده و ۱۷ تبصره و جامع تر از قانون پیشین است ، هر چند که اشکالاتی بر آن وارد است. به علاوه در این قانون در برخی از مواد کلمه «فرزندخوانده» و «فرزند خواندگی» به کار رفته است که در قانون پیشین سابقه نداشته است.
بند دوم : شرایط سرپرستی
الف- شرایط مربوط به سرپرستان
برابر مواد ۳،۴،۵ و ۶ قانون حمایت از کودکان و نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست مصوب ۱۳۹۲ ، افراد با شرایط زیر میتوانند سرپرستی کودکان و نوجوانان را از سازمان بهزیستی کشور درخواست کنند:
۱- تابعیت ایران:
در حالی که در قانون پیشین اتباع خارجی هم می توانستند به شرط مقیم بودن در ایران درخواست سرپرستی کنند، در قانون جدید، این حق به اتباع ایران اختصاص یافته است ، اعم از این که مقیم ایران یا خارج باشند (ماده،۳) البته ایرانیان مقیم خارج از کشور میتوانند تقاضای سرپرستی خود را از طریق سفارتخانه یا دفتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران ، به سازمان بهزیستی تقدیم نمایند و سازمان ، موظف است با حکم دادگاه به درخواست ترتیب اثر دهد (ماده ۴) محرومیت اتباع خارجی از سرپرستی اطفال ایرانی ، ناشی از بی اعتمادی نسبت به آنان و عدم اطمینان از تامین منافع مادی و معنوی کودک و نوجوان است.
۲- سن بیش از ۳۰ سال :
کسانی که تقاضای سرپرستی کودک یا نوجوان را دارند ، باید دست کم ، سی سال یا بیش از آن داشته باشند . در مورد زن و شوهری که درخواست سرپرستی میکنند ، کافی است که یکی از انان بیش از سی سال داشته باشد (ماده۵) این قاعده در قانون پیشین هم دیده می شد. هدف قانونگذار از شرط سن ظاهراًً این است که اشخاصی که درخواست سرپرستی دارند ، پختگی و آمادگی کافی برای این امر و تامین منافع مادی و معنوی طفل یا نوجوان را داشته باشند.
۳- تقاضای مشترک زن و شوهر یا درخواست زن یا دختر بی شوهر در سرپرستی اناث :
برابر ماده ۵ قانون ۱۳۹۲ زن و شوهری که پنج سال از ازدواج آنان گذشته و صاحب فرزند نشده باشند، مشروط بر این که یکی از آنان بیش از ۳۰ سال سن داشته باشد ، میتوانند درخواست سرپرستی کنند (بند الف) چنانچه به تشخیص سازمان پزشکی قانونی ، امکان بچه دار شدن زوجین وجود نداشته باشد، درخواست کنندگان از شرط مدت پنج سال مقرر در بند الف ماده۵ ، معاف خواهند بود (تبصره ماده ۵) همچنین زن و شوهر دارای فرزند ، مشروط بر این که حداقل یکی از آنان بیش از ۳۰ سال سن داشته باشد (بند ب ماده۵) میتوانند تقاضای سرپرستی کنند. علاوه بر افراد یاد شده ، قانون به دختران و زنان بدون شوهر در صورتی که حداقل ۳۰ سال سن داشته باشند اجازه داده است سرپرستی کودکان و نوجوانان دختر را درخواست کنند (بند ج) به نظر میرسد که این مورد قابل ایراد است. زیرا هدف اصلی از سرپرستی مصلحت طفل و نوجوان وتامین منافع مادی و معنوی آنان است. و بعید است چنین هدفی در خانواده تک نفره و به دیگر سخن ، با سرپرستی زن بدون شوهر ، تامین گردد.
چنانچه درخواست کنندگان سرپرستی از بستگان کودک یا نوجوان باشند ، دادگاه با اخذ نظر سازمان و با رعایت مصلحت کودک و نوجوان ، میتواند آنان را از برخی شرایط مقرر در قانون ، معاف کند (تبصره ۲ ماده ۵)
قابل ذکر است که در قانون پیشین فقط زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته بود و صاحب فرزند نشده بودند، می توانستند تقاضای سرپرستی نمایند. البته دادگاه با توجه به دلایل پزشکی ، میتوانست آنان را از این شرط معاف نماید (ماده ۳ قانون ۱۳۵۳ و تبصره۲ آن) در واقع قانونگذار ، می خواست سرپرستی را به خانواده های بی فرزند اختصاص دهد تا از این طریق هم منافع طفل بهتر تامین شود و هم ا ین خانواده ها از لذت و سعادت داشتن فرزند ، محروم نمانند[۱۰۴].
۴- تقید به انجام واجبات و ترک محرمات (بند الف ماده ۶) :