تغییرپذیری
“یک روش برای ارزیابی کیفیت سود، بررسی یکنواختی سود است. زیرا یکنواختی یا عدم تغییر پذیری به معنای وجود سود با کیفیت است. مدیریت با مواردی ازقبیل فعالیت های هموارسازی می تواند یکنواختی سودرا تحت تاثیر قرار دهد.
لوز و همکاران دو معیار هموارسازی را ارزیابی کردند:
یکی نسبت انحراف استاندارد وجه نقد حاصل از عملیات (نسبت های کوچکتر بیانگر یکنواختی بیشتراست) و دیگری همبستگی بین تغییرات در اقلام تعهدی و جریان های نقدی (همبستگی منفی گواه بر یکنواختی سوداست). به اعتقاد آن ها ، سود یکنواخت شده حاصل از دخالت های مدیریت، بار اطلاعاتی کمی دارد.
تحقیقات دیگر(هند و هانت و همکاران) شواهدی را نشان می دهند که هموارسازی سود توسط مدیریت برای رسیدن به برخی اهداف صورت می گیرد.
آرتور لویت رئیس سابق کمیسیون بورس اوراق بهادار نیویورک، اعتقاد دارد مدیران سودها را یکنواخت می کنند، زیرا به اعتقاد آن ها، سرمایه گذاران، سودی را ترجیح می دهند که به طور یکنواخت افزایش یابد، مدیران ممکن است اجزای ناپایداری را به سری های سود اضافه کنند تا ازاین طریق تغییر پذیری سری های زمانی را کاهش داده و قابلیت پیش بینی را افزایش دهند. ولی این اجزای ناپایدار، کیفیت سود را کاهش می دهند. به علاوه، سودی که به طریق مصنوعی یکنواخت شده، در ارائه مدل تجاری واحد گزارشگر و محیط اقتصادی آن فاقد صداقت درارائه است."(رحیمیان، جعفری، 1385)
2-13-2) اندازه گیری کیفیت سود براساس رابطه بین سود، اقلام تعهدی و وجه نقد
اگر چه هدف جدید گزارشگری مالی،ارائه اطلاعات در مورد جریان های نقدی آتی است که در ارزیابی قیمت وتعیین ارزش ذاتی سهام مورد استفاده قرار می گیرد، ولی این بدان مفهوم نمی باشد که روش حسابداری نقدی بهتر از روش تعهدی، این هدف را برآورده می سازد.
FASB دراین باره چنین می گوید:
“اطلاعات درباره سود شرکت براساس حسابداری تعهدی، معمولا توانایی فعلی و مداوم شرکت رادر کسب جریان های نقدی، نسبت به اطلاعاتی که به جنبه های مالی دریافت و پرداخت محدود می شود، بهتر مشخص می نماید."(1978) به عبارت دیگر، تأکید اصلی گزارشگری مالی، ارائه اطلاعات درباره سود و اجزای آن است.
هیأت استانداردهای حسابداری مالی ماهیت و علت استفاده از حسابداری تعهدی را اینگونه بیان می کند:
“حسابداری تعهدی ازاقلام تعهدی، انتقالی و رویه های تخصیص استفاده می کند وهدفش این است که درآمدها، هزینه ها، سودها و زیان ها را به یک دوره خاص مربوط کند تا بتواند انعکاس صحیحی از عملکرد موسسه در آن دوره داشته باشد، به جای آنکه صرفا یکسری دریافت ها و پرداخت های نقدی را لیست نماید. بنابراین شناسایی درآمدها، هزینه ها، سودها و زیان ها و افزایش و کاهش در دارایی ها و بدهی ها (شامل تطابق درآمدها و هزینه ها، تخصیص و استهلاک) از لازمه های وجودی استفاده از حسابداری تعهدی برای اندازه گیری عملکرد واحد تجاری هستند.” FASB) ،1985)
“حسابداری تعهدی تلاش می کند که تاثیرات مالی معاملات، وقایع و شرایطی را که دارای پیامدهای نقدی هستند در دوره هایی ثبت کند که آن معاملات، وقایع و شرایط رخ داده اند، نه دردوره هایی که وجه نقد مربوط به آنها توسط موسسه دریافت یا پرداخت شده است.” FASB) ، 1985)
براساس دلایلی نظیر موارد فوق دی چاو و اسکینر نتیجه گیری می نمایند که هدف اصلی حسابداری تعهدی کمک به سرمایه گذاران در جهت ارزیابی عملکرد اقتصادی واحد تجاری در طول یک دوره خاص با بهره گرفتن از یکسری اصول حسابداری پایه مانند شناسایی درآمد و تطابق هزینه است. مدارکی وجود دارد که به عنوان نتیجه فرایند تعهدی، سودها اطلاعات بهتری در مورد عملکرد اقتصادی موسسه نسبت به جریان های نقدی ارائه می کنند.
بنابر دلایل فوق الذکر، حسابداری تعهدی به عنوان مفیدترین وسیله برای ارائه وضعیت مالی و نتایج عملیات واحد تجاری شناخته شده و مورد استفاده قرارمی گیرد.
بین سود خالص تعهدی و جریانهای نقدی عملیاتی به دلیل تاثیر عوامل زیر اختلاف وجوددارد:
1-عامل اول مربوط به هزینه های غیر نقدی (مانند هزینه استهلاک) است که سود خالص را کاهش می دهد ولی موجب کاهش وجه نقد شرکت نمی شود،
Leuz,
- 1. Dechow, P. & D. Skinner