بند پنجم: وحدت مطلوب و تعدد مطلوب در حقوق ایران و حق متعهد به اصلاح
در حقوق ایران، عقیده بر این است که مشتری طبق ماده ۲۴۰ قانون مدنی حق فسخ عقد را دارد، زیرا فرض این است که مورد شرط منحصراًً در زمان مقرر مورد نظر بوده و خارج از آن به هیچ وجه مطلوب نبوده است. این بدان می ماند که انجام مورد شرط ممتنع و محال شده باشد؛ مانند آن که در ضمن معامله ای که کسی با دیگری میکند، شرط کنند که یکی از دو طرف معامله، هواپیما یا اتوبوسی را برای مسافرت به نقطه ای جهت حضور در کنفرانس معین، در اختیار مشروط له قرار دهد که با گذشتن زمان معین، دیگر وجود هواپیما یا اتوبوس مفید فایده نخواهد بود[۱۶۲]. این چنین قاطعیتی ضروری است، خصوصاًً در فروش بینالمللی کالاها، یعنی جایی که خطرات میتواند بالا باشد. در مواردی نیز قید زمان و انجام تعهد به صورت وحدت مطلوب نیست، اما طبع تعهد به گونه ای است که فقط متعهد قادر به انجام آن به کیفیت مورد نظر طرفین است، مانند تعهد یک نقاش به ترسیم یک تابلو. در این موارد اگر متعهد از انجام تعهد امتناع ورزد، اجبار وی به وفای به عهد ممکن نیست و متعهدله حق فسخ قرارداد را خواهد داشت. ماده ۲۳۹ قانون مدنی بیان میدارد: «هرگاه اجبار مشروط علیه برای انجام فعل مشروط ممکن نباشد و فعل مشروط هم از جمله اعمالی نباشد که دیگری بتواند از جانب او واقع سازد، طرف مقابل حق فسخ معامله را خواهد داشت».
در حقوق ایران، هنگامی که موعد تسلیم مبیع کلی فی الذمه از نوع وحدت مطلوب است، تسلیم توأم با تأخیر مبیع هیچ فایده ای برای متعهدله ندارد و در چنین وضعیتی قرارداد منتفی و تعهد ساقط است و تنها راه متعهدله ، مطالبه خسارت عدم انجام تعهد است[۱۶۳].
مبحث دوم: خیارات و حق متعهد به اصلاح مورد تعهد
بی تردید هدف نهایی طرفین از انعقاد هر قراردادی اجرای آن است. در همین جهت، کوشش اکثر نظام های حقوقی این است که قرارداد حتی المقدور اجرا شده و از فسخ آن اجتناب شود، با این وجود فسخ قرارداد که در نظام حقوقی ایران از آن به خیار تعبیر می شود در برخی موارد اجتناب ناپذیر است، زیرا نمی توان طرفین قرارداد را در هر شرایطی پایبند به قرارداد دانست. خیار در اصطلاح حقوقی، اختیاری است که به موجب قانون برای فسخ قرارداد به یکی از طرفین قرارداد یا هر دو یا شخص ثالثی داده شده است[۱۶۴]. در این حالت به خاطر تخلف یکی از طرفین از انجام تعهداتش، طرف مقابل این حق را مییابد که معامله را بر هم زده و پیمان را بگسلد. در این مبحث سعی میکنیم برخی از این خیارات را برشمرده و در صورت ایجاد این حق برای متعهدله، حق متعهد به اصلاح مورد تعهد پس از عهد شکنی را بررسی کنیم.
گفتار اول: خیار تبعض صفقه و حق اصلاح مورد تعهد
در فرضی که بخشی از قرارداد اجرا شده و بخشی دیگر اجرا نشده یا به طور ناقص اجرا شده باشد، پرسشی که پیش میآید این است که آیا متعهد میتواند اقدام به اصلاح مورد تعهد کند؟ از سوی دیگر، متعهدله با این پرسش روبروست که حقوق وی در این گونه موارد چیست؟ آیا او باید بخش اجرا شده را قبول کند و فقط نسبت به قسمتی است که نقض گردیده است قرارداد را فسخ کند؟( فسخ جزئی یا تجزیه قرارداد ( یا میتواند کل قرارداد را فسخ کند؟
بند اول: تبیین موضوع
در اصطلاح حقوقی، حق فسخ ناشی از تجزیه و پاره پاره شدن معامله را خیار تبعض صفقه مینامند و طرفی که معامله به ضرر او تجزیه شده است خیار فسخ دارد. علت تجزیه ممکن است بطلان، فسخ یا انفساخ بخشی از معامله باشد[۱۶۵]. طبع این خیار را به گونه ای دانسته اند که تنها با مفاد قراردادهای معوض سازگار است و در عقود رایگان راه ندارد[۱۶۶]. هنگامی که اجرای بخشی از قرارداد ناممکن می شود یا بخشی از کالا با اوصاف مورد توافق مطابقت ندارد، طبعاً اجرای کامل قرارداد ناممکن می شود. در این گونه موارد این پرسش مطرح می شود که آیا به بهانۀ ناممکن بودن اجرای بخشی از قرارداد، باید از اجرا و بقای قرارداد نسبت به بخشی که اجرای آن با مانعی روبرو نیست صرف نظر کرد، یا با تجویز تجزیه خیار و به اصطلاح فسخ جزئی، اجرای قسمتی از قرارداد را بر عدم اجرا و انحلال کامل آن ترجیح داد؟ به تعبیر دیگر، چنانچه نقض نسبت به بخشی از قرارداد واقع شده باشد، آیا متعهدله میتواند قرارداد را نسبت به همین بخش فسخ کند یا حق فسخ ناظر به کل قرارداد بوده و وی حق تجزیه آن را ندارد و فقط مختار است نسبت به کل قرارداد اعلام فسخ کند یا آن را با همین وضعیت بپذیرد؟ همچنین، حقوق متعهد در این گونه موارد چیست؟ آیا در صورت نقض بخشی از قرارداد و اجرای بخش دیگر آن، میتواند مانع اعمال حق فسخ نسبت به کل قرارداد شود و از متعهدله بخواهد که در صورت تمایل به اعلام فسخ ، از این حق فقط نسبت به بخش نقض شده بهره برد؟ آیا طرفین میتوانند هر قراردادی را قابل تجزیه یا غیرقابل تجزیه توصیه کنند؟ در صورت سکوت طرفین، اصل کدام است؟ تجزیه پذیری قرارداد یا غیر قابل تجزیه بودن آن. این بحث به ویژه در حوزه تجارت بین الملل و در ارتباط با قراردادهای بیع بینالمللی اهمیت فوق العاده مییابد، زیرا در این عرصه به کرّات شاهد هستیم که بنا به دلایل مختلف، اجرای کل قرارداد ممکن نیست یا متعهد به هر دلیل، خواه بنا به ملاحظات اقتصادی یا از جهات دیگر ، قادر یا حاضر به اجرای تمام قرارداد نیست[۱۶۷] .هم در حقوق ایران و هم در اصول مؤسسه یونیدوغوا و اصول اروپایی قراردادها به این موضوع نظر داشته اند و احکام آن را بیان نموده اند که در ادامه به بحث در خصوص آن ها می پردازیم.
بند دوم: خیار تبعض صفقه و حق اصلاح مورد تعهد در اصول یونیدوغوا