این مدل نتیجه تحقیقات دیک و باسو[۴۰] (۱۹۹۴) است که عملاً با مدل مگی یکی است و شاید بهتر بود آن را رویکرد دیک و باسو مینامیدند. از آنجا که یک توافق کلی بر سر این موضوع وجود دارد که مشتریان وفادار سودآورترند، سازمانها علاقهمند هستند تا رابطۀ بلند مدتتری با اینگونه مشتریان داشته باشند. این مشتریان کسانی هستند که هم رفتار و هم نگرش نسبی قوی دارند. در الماس وفاداری، اینگونه مشتریان به عنوان مشتریان وفادار خوانده شدهاند که وفاداری قابل ملاحظهای دارند و دلیل عمدۀ خرید آنها، برند است و این نکته از این لحاظ اهمیت دارد که اگر سودآوری سازمان وابسته به دستهبندی مشتریان باشد، درک دلایل و اهمیت وفاداری این دسته از مشتریان بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
در مدل تفاوتهای بارز وفاداری مثبت با وفاداری ثابت نشان داده شده است. وفاداری ثابت به آن دسته از وفاداری اطلاق میشود که تغییر رفتار آنها تأثیر چندانی بر برند نداشته باشد.
این جدول، چهار دسته مشتری وفادار را نمایش میدهد. مشتریان ناچار، راحت طلب، قانع و متعهد.
همه این مشتریان هم از لحاظ رفتاری و هم نگرشی، وفادار هستند و طبقهبندی آنها بر این اساس است که آنها از لحاظ نگرش و رفتار مثبت هستند یا فقط مشتریان وفادار ثابتی هستند.
جدول۲-۷: دستهبندی مشتریان وفادار (لقمانیه, ۱۳۸۶)
وفاداری نگرشی | |||
ثابت | مثبت قانع | ||
وفاداری رفتاری | ثابت | ناچار | قانع |
مثبت | راحت طلب | متعهد |
هر یک از این گروه ها رفتار خاصی را در برابر محصولات، خروجی ها، خدمات و برندهای مورد علاقهشان از خود نشان میدهند. در ادامه به شرح مختصری در مورد رفتار این گروهها پرداخته و در جدول ۲-۸ هم مختصری از رفتارها و نگرشهای این گروهها برای مقایسۀ بهتر ارائه میشود:
جدول۲-۸: نگرشهای مشتریان وفادار (لقمانیه, ۱۳۸۶)
گروه وفاداری | نگرشهای نمونه |
ناچار | نسبت به برند نگرش معمولی دارند و هرگونه تجربه بد با محصول، تأثیر منفی بر نگرش آنها نمیگذارد |
راحت طلب | علاقه خاصی به هیچ برندی ندارند، مگر اینکه دسترسی به آنها راحتتر باشد |
قانع |