موثر برخودپنداره شناخته شده و با بهره گرفتن از تکنیک دلفی عوامل موثر بر خودپنداره شناساییگردید که این عوامل در3 دسته فردی، سازمانی و اجتماعی قرار گرفته است و 15 مولفه احصاء شد و براساس آنها پرسشنامهای با 49 گویه طراحی که پس ازتایید، وضعیت خودپنداره درسازمان متبوع مورد سنجش قرار گرفت و پس ازآن رابطه خودپنداره با انضباط کارکنان مورد بررسی قرار گرفت. تحقیق ماهیت آمیخته دارد(کیفی-کمی). این تحقیق ازلحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا از نوع تحقیقات پیمایشی میباشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان اداره کل راه و شهرسازی استان خراسان رضوی به تعداد 208 نفرمیباشد و روش نمونهگیری به شیوه تصادفیساده و حجم نمونه با در نظر گرفتن خطای 10% به تعداد 68 نفر تعیین گردید. نتایج حاکی از آن است که میزان تأثیر عوامل فردی، سازمانی و اجتماعی بر خودپنداره یکسان نمیباشد، در بین عوامل تأثیرگذار بر خودپنداره بیشترین تأثیر را عوامل سازمانی و اجتماعی دارند وکمترین تأثیرگذاری نیز مربوط به عامل فردی میباشد. میان عوامل موثر بر خودپنداره و انضباط کارکنان نیز رابطه مستقیم و معنیداری وجود دارد.
واژگان کلیدی:خودپنداره[1]– انضباط[2] -عواملفردی[3]– عواملسازمانی[4]– عواملاجتماعی[5]– اداره کل راه و شهرسازی خراسان رضوی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
1 فصل اول 1
1-1- مقدمه. 2
1-2- بیان مسأله. 3
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق 4
1-4- اهداف تحقیق 5
1-5- سؤالات تحقیق 5
1-6- متغیرهای تحقیق 5
1-7- روششناسی تحقیق 5
1-8- جامعه آماری، روش نمونهگیری و حجم نمونه. 6
1-9- روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها 6
1-10- قلمرو تحقیق 7
1-10-1- قلمرو موضوعی 7
1-10-1- قلمرو مکانی 7
1-10-2- قلمرو زمانی 7
1-11- تعریف نظری واژهها و اصطلاحات 7
1-11-1- تعاریف نظری خودپنداره. 7
1-11-2- تعاریف نظری عوامل موثر بر خودپنداره. 8
1-11-3- تعاریف نظری انضباط در سازمان 8
1-12- تعریف عملیاتی واژهها و اصطلاحات 9
1-12-1- تعریف عملیاتی خودپنداره. 9
1-12-2- تعریف عملیاتی انضباط در سازمان 12
2 فصل دوم. 14
2-1- مقدمه. 14
2-2- خودپنداره. 16
2-2-1- دیدگاه اجتماعی 16
2-2-2- دیدگاه شناختی 16
2-2-3- دیدگاه شناختی – اجتماعی 17
2-3- اهمیت و کاربرد خودپنداره. 17
2-3-1- سطح زیستی 17
2-3-2- سطح روانی 17
عنوان صفحه
2-3-3- سطح اجتماعی 17
2-3-4- سطح فرهنگی 17
2-4- مفاهیم خودپنداره. 18
2-5- تعریف ترکیبی از خود. 20
2-5-1- خودسازمانیافته. 20
2-5-2- خودپویا 21
2-6- تقسیم بندی خود از نظرویلیام جیمز. 21
2-6-1- خود مفعولى 21
2-6-2- خود فاعلى 21
2-7- جنبههای خودپنداره پدیدار شناختی 22
2-8- علل پیدایش پدیده خود و خودپنداره. 23
2-9- دیدگاههای دیگرصاحب نظران غربی 23
2-9-1- نظریههای اولیه مربوط به خود. 23
2-9-2- کارل راجرز(1937) 23
2-9-3- آبراهام مازلو(1943) 25
2-9-4- آلفرد آدلر(1908) 25
2-9-5- کوپر اسمیت(1967) 26
2-9-6- اریک اریکسون(1950) 26
2-9-7- فرانکن(1994) 27
2-9-8- سنت کلر. 28
2-10- دیدگاه اسلام. 28
2-11- خودپنداره یک الگویذهنی چندبعدی 30
2-12- انضباط 31
2-13- مفاهیم انضباط 31
2-14- نظریات و رویکردهای انضباط 35
2-14-1- هابز و آگوست کنت 36
2-14-2- مارکس و دورکیم. 36
2-14-3- تیلور 36
2-14-4- فایول 37
2-14-5- دیدگاه اسلام. 38
2-14-6- دیدگاه دورهی متاخر. 39
2-15- انضباط در سازمان 41
عنوان صفحه
2-16- مدل سه شاخگی ساختار-رفتار-زمینه. 47
2-17- پیشینه و ادبیات تحقیق 48
2-17-1- پیشینهی پژوهشی خارجی 48
2-17-2- پیشینهی پژوهشی داخلی 51
2-18- مدل مفهومی تحقیق 57
3 فصل سوم. 58
3-1- مقدمه. 59
3-2- روش تحقیق 59
3-3- جامعه آماری پژوهش. 61
3-4- نمونه آماری پژوهش. 62
3-4-1- انتخاب حجم نمونه. 63
3-5- روش گردآوری اطلاعات و دادهها 64
3-5-1- مطالعات کتابخانهای 64
3-5-2- روش پیمایشی 65
3-6- نحوهاجرای پژوهش. 66
3-6-1- تکنیک دلفی 66
3-6-2- جمعآوری و تکمیل پرسشنامهی تحقیق 70
3-7- روایی و پایایی ابزار پژوهش. 71
3-7-1- روایی پرسشنامه. 71
3-7-2- پایایی پرسشنامه. 72
3-8- روش و فنون آماری مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل مشاهدات 72
3-8-1- آمار توصیفی 74
3-8-2- آمار استنباطی 74
3-8-3- نرمافزارهای مورد استفاده در پردازش دادهها 74
4 فصل چهارم. 76
4-1- مقدمه. 76
4-2- تحلیل توصیفی گزینههای ابزار تحقیق 76
4-2-1- توزیع فراوانی جنسی پاسخگویان 77
4-2-2- توزیع فراوانی وضعیت تأهل پاسخگویان 78
4-2-3- توزیع فراوانی سنی پاسخگویان 79
4-2-4- توزیع سطح تحصیلات پاسخگویان 80
4-2-5- توزیع فراوانی وضعیت درآمد پاسخگویان 81
عنوان صفحه
4-2-6- توزیع فراوانی سابقهکاری پاسخگویان 82
4-3- آمار توصیفی متغیرهای اصلی پژوهش. 83
4-3-1- خودپنداره. 83
4-3-2- انضباط کارکنان 89
4-4- استنباطهای مرتبط با فرضیات تحقیق 90
4-4-1- پاسخ به سئوال اول تحقیق 90
4-4-2- پاسخ به سئوال دوم تحقیق 92
4-4-3- پاسخ به سئوال سوم تحقیق 94
4-4-4- یافتههای جانبی 97
5 فصل پنجم. 101
5-1- مقدمه. 101
5-2- یافتههای تحقیق 103
5-2-1- پاسخ به سئوال اول تحقیق 106
5-2-2- پاسخ به سئوال دوم تحقیق 107
5-2-3- پاسخ به سئوال سوم تحقیق 109
5-3- پیشنهادات مبتنی بر یافتههای تحقیق 111
5-4- پیشنهادات محقق 113
5-5- پیشنهادات برای تحقیقات آینده. 114
5-6- محدودیتهای تحقیق 114
6 فهرست منابع. 117
6-1- منابع فارسی 117
6-2- منابع لاتین 123
7 پیوستها 126
1-1- مقدمه
موفقیت و پیروزی در زندگی، دوستی، کار، تحصیل و تقریبا هر اقدامی که برای آن کوشش میکنیم تا حد زیادی از تصورات شخصی ما سرچشمه میگیرد. به نظر میرسد افرادی که به ارزش شخصی خود اطمینان دارند و خود را فردی باارزش میدانند، موفقیت و خوشبختی را به سوی خود جذب میکنند مفهوم” خود” از موضوعاتی است که به لحاظ کانون توجه بودن، تاریخچهای تقریبا طولانی دارد. آگاهی از خود نشاندهنده جنبه مهمی از تجربه پدیدار شناختی یا ذهنی انسان است. تعداد جالب توجهی از پژوهشها نشان میدهند که چگونگی احساس انسان از خود در بسیاری از موقعیتها بر رفتار او اثر میگذارد. درحال حاضر مهم ترین و رایج ترین اشکالات و اختلالات رفتاری را به خود نسبت دادهاند(فروید[1]،173،1914).
به مفهوم خود به سه دلیل تاکید شده است: اول اینکه آگاهی از خود نشاندهنده جنبه مهمی از تجربه ذهنی انسان است .دوم اینکه تعداد جالب توجهی از پژوهشها نشان میدهند که چگونگی احساس انسان از خود در بسیاری از موقعیتها بر رفتار او اثر میگذارد و سوم اینکه مفهوم خود برای بیان جنبههای سازمان یافته و یکپارچه کنش شخصیت به کار رفته است(جلالی،1392،2).
محور اصلی و رکن اساسی سازمان، منابع و سرمایهانسانی آن محسوب میشود و توسعه سازمان منوط به استفاده بهینه، مطلوب و کارامد از منابع و بهویژه نیروی انسانی آن است. بهترین سیستم ها بدون ایجاد زمینه مناسب در نیروی انسانی خود نمیتوانند برنامه های خود را به انجام برسانند و نقطه حائز اهمیت ان است که نفس برنامه متکی به نوعی انضباط[2] است. همانطور که بیان شد چگونگی احساس انسان از خود در بسیاری از موقعیتها بر رفتار او اثر دارد و مجموعه رفتارهای افراد در سازمان رفتار سازمانی و آن نیز رفتار اجتماعی، از جمله انضباط اجتماعی را شکل میدهد.
طی سالهای اخیر مطالعات بسیاری در خصوص خودپنداره[3] و ارتباط آن با متغیرهای دیگری نظیر هویت، جنسیت، عزت نفس، موفقیت و پیشرفت تحصیلی و شایستگی در انجام دادن کار اجرا شده است. اما به ندرت پژوهشهای در مورد شناسایی عوامل موثر بر خودپنداره و همچنین ارتباط آن با انضباط سازمانی صورت گرفته است در این پژوهش عوامل موثر بر خودپنداره شناسایی و ارتباط آن با انضباط کارکنان در سازمان مورد بررسی قرار گرفت. از آنجا که مسائل مربوط به خودپنداره و انضباط در حوزه سازمان موضوع بسیار مهمی است لذا پژوهش در این مورد به پیشبرد هرچه بیشتر دانش این حوزه کمک خواهد کرد و زمینه ساز ارائه راهکارهای مناسب تر در خصوص مسائل و مشکلات مرتبط با آن خواهدشد.
1-2- بیان مسأله
از آنجایی که منابعانسانی از حساسترین و فنیترین منابع هر سازمان به حساب میآیند لذا جایگاهی عظیم در سازمان دارند. تحقق موفقیت سازمان منوط به بررسی رفتار فرد در سازمان دارد رفتاری که هر فرد در موقعیتهای مختلف از خود نشان میدهد به طور مستقیم تحت تاثیر متصور و پنداری است که وی از کل وجود خود دارد. برداشتی که هر کس از خودش دارد بر رفتار و عمل او تاثیر میگذارد چونانکه انسانها معمولا آنگونه عمل میکنند که فکر میکنند هستند. با آنکه بیشتر تئوریسینهای”خویشتن پنداری” در دهه1970 و1980 تحقیقات خود را اجرا نمودند، در حال حاضر توجه عمومی به خویشتن پنداری رو به کاهش نهاده است خویشتن پنداری به صورت مداوم در تعامل با دیگر افراد تعدیل یافته وتحت تأثیر عوامل دیگر از قبیل درونگرایی و برونگرایی و عزت نفس قرار میگیرد. با وجودی که در سایت تحقیقاتی اریک[4] حدود 6000 مطلب در این خصوص نوشته شده است ولی متأسفانه هنوز هم این اصطلاح برای عموم ناشناخته بوده و تعریف شفافی از آن ارائه نشده است و در خصوص پدیده«خود» حدود15 مفهوم مختلف مطرح شده است(استرین،1993). موفقیت سازمانهای امروزی در تحقق بخشیدن به اهدافشان در گرو نیروی انسانی کارا و کارامدی است که در این سازمان ها وجود دارد و این مهم ، جز از طریق ایجاد یک سیستم انضباطی موثر بدست نمیآید(جزنی ،1380). همیشه در سازمان کارکنانی وجود دارند که مساله ساز هستند و با مسائلی از قبیل کمکاری، تمرد، غیبتهای غیرموجه، تاخیر در ورود به محل کار ، درگیری با سرپرست و کارکنان دیگر و . باعث بینظمی در سازمان شده و برنامهها را مختل میسازند. بوجود آمدن این مسائل به نوبه خود باعث افزایش هزینههای سازمان در دستیابی به اهداف خود میشود. نظم و انضباط محافظ دوام و قوام ساختار جامعه و سازمان است. داشتن انضباط مستلزم انضباط فردی است و بدون وجود انضباط فردی، تحقق انضباط گروهی و سازمانی میسر نخواهد بود. توجه به بحث انضباط باعث کاهش نابهنجاریها در سطح جامعه و به تبع آن سازمان ها میگردد. لذا شناخت عوامل موثر بر خودپنداره که بر رفتار وعمل انسان موثر بوده و رابطه آن با انضباط در سازمان، جهت جلوگیری از بروز هرج و مرج برای انجام فعالیتهای سازمانی امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و ما در این پژوهش بدنبال پاسخ به این سوالات هستیم که :
عوامل موثر بر خودپنداره کدامند؟
دستهبندی این عوامل چگونه است؟
رابطه این عوامل و انضباط کارکنان اداره کل راه و شهرسازی خراسان رضوی چگونه است؟
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
امروزه منابعانسانی به عنوان ارزشمندترین سرمایه در سازمان ها به شمار میرود و بالاترین جایگاه را در امر توسعه دارند. بدون تردید مطالعه و بررسی هیچ یک از ابعاد وجودی انسان بدون مطالعه شخصیت وی امکانپذیر نیست و برای مطالعه شخصیت نیز توجه به مفهوم خود که هسته اصلی شخصیت محسوب میشود ضرورتی اجتنابناپذیر است. رفتاری که هر فرد در موقعیتهای مختلف از خود نشان میدهد به طور مستقیم تحت تاثیر متصور و پنداری است که وی از کل وجود خود دارد. وقتی فرد نسبت به کل وجود خود اعم از ویژگیهای ظاهری, تواناییهای ذهنی و جسمانی, ادراک و تصور منفی داشته باشد, این برداشت منفی در مجموعه اعمال و رفتارش منعکس میگردد و باعث میشود وی درتعامل با دیگران یا در مواجهه با موقعیتهای محرومکننده نتواند کارائی لازم را از خود نشان دهد. در صورتی که افراد به دیدگاه های اصلی خود در زندگی دست یابند، با فراغ باز و با تمام توان و انرژی فکری و جسمی خود به کار میپردازند (شاکرینیا،1376،32).
برای فعالیت تمامی گروه های سازمانی، نیز انضباط امری ضروری است.خواستههای اعضاء باید کنترل شده و در جهت اهداف سازمانی سوق داده شود(کریمی ،488،1379) .علاوه بر این حقوق افراد حفظ شده و محیط آرامی برای کار در سازمان فراهم میشود. بحث انضباط سازمانی یکی از مسائل بسیار مهم است که باید مورد توجه قرار گیرد زیرا با توجه به نقش عظیم این نهاد در ساختن نسل آینده توجه به انضباط کارکنان میتواند باعث افزایش کیفیت خدمات آموزشی و کاهش هزینههای سازمان و افزایش بهرهوری کارکنان شود که اینها باعث کاهش نابهنجاریها در سطح جامعه و به تبع آن سازمانها میگردد(ابطحی ،1381). از این رو دستیابی به محیطی آرام برای کار ،رشد کارکنان، انجام کارها به بهترین نحو و جلوگیری از بیانضباطی و هرج ومرج و مسئول دانستن خود کارمند برای حل مشکل، در سایه برقراری انضباط در سازمان امکان پذیر خواهد شد.
در اکثر تحقیقات خودپنداره بیشتر در فضاهای تربیتی و آموزشی در حوزه مدارس و دانشگاه بحث شده است، در فضاهای سازمانی کمتر به آن پرداخته شده است و حتی میتوان عنوان نمود بسیاری از مدیران سازمانهای دولتی در ایران با این مفهوم آشنا نیستند، لذا اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر را میتوان در ضرورت آگاهی و