علاوه بر آن مشکلات اجرایی ازجمله دشواری تشکیل کمیسیونها و حضور همزمان چند عضو که نوعاً دارای مشاغل اجرایی و اداری و گرفتاریهای ناشی از آن هستند و تعویض زود به زود مقامات اجرایی عضو کمیسیون به دلیل عدم ثبات مدیریتها که باعث از دست رفتن تجربیات حاصله اعضاء و ناآشنایی اعضاء جدید با چگونگی عملکرد کمیسیون و در نتیجه صدور آرای غیرمنطبق با قانون می شود و نیز تقابل دیدگاه ها و نظرات کارشناسی بر محور دیدگاه سازمانی اعضا (و نه نظر فنی و کارشناسی) چنان که به عنوان مثال در اکثر پرونده ها نمایندگان سازمان جهاد کشاورزی و مدیریت امور اراضی بر مستثنیات بودن عرصه و رئیس اداره منابع طبیعی و کارشناس منابع طبیعی بر ملّی بودن عرصه اظهار نظر مینمایند به صورتی که «…این موضوع یک روال همه گیر در پرونده ها شده است و لذا قضات کمیسیون به نظرات کارشناسی توجه و اعتماد چندانی نمینمایند». ازجمله مشکلات عملی اجرای ماده واحده است.
به لحاظ اصول و قواعد دادرسی نیز جایگاه کمیسیون موضوع ماده واحده دارای ابهام است. زیرا از یک طرف نمی توان کمیسیون ماده واحده را مرجعی اداری به حساب آورد. زیرا رأی آن توسط یک نفر قاضی دادگستری انشاء و در نتیجه «واجد اوصاف و خصوصیات و اعتبار رأی مقام قضا بوده و از مصادیق تصمیمات و آرای قطعی مراجع اختصاصی اداری … نمی باشد» و در دیوان عدالت اداری هم قابل اعتراض نیست؛ از سوی دیگر، این کمیسیون به لحاظ آنکه خارج از سازمان دادگستری و زیر نظر «قوۀ مجریه» تشکیل می شود، مرجعی قضایی هم نیست.
مرجع اعتراض به این رأی نیز دادگاه عمومی تعیین شدهاست و توسط یک نفر قاضی که به لحاظ جایگاه قضایی همطراز قاضی کمیسیون است رسیدگی می شود و این امر (که رأی یک قاضی نزد قاضی همطراز دیگری مورد اعتراض و رسیدگی قراربگیرد) خود امر غریبی است. زیرا علیالقاعده مرجع تجدیدنظر از رأی قاضی، باید از حیث سلسله مراتب قضایی واجد شأن و جایگاه قضایی بالاتری نسبت به مرجع صادرکننده رأی معترض عنه باشد.
اما مشکل اصلی و مهم ماده واحده مصوب، همان عدم تعیین هیچ گونه مهلت مقطوع قانونی برای اعتراض به تشخیصهای گذشته و جدید و همچنین اعتراض به آرای کمیسیون و در نتیجه تزلزل همیشگی مالکیت دولت بر اراضی ملی است. موضوع عدم تعیین مهلت اعتراض به اصل تشخیص چون مشترک بین همۀ مصوبات پس از انقلاب اسلامی است در آخر این فصل بررسی خواهد شد؛ اما آنچه مربوط به هیئت ماده واحده است و عجیب به نظر میرسد عدم تعیین مهلت برای اعتراض به آرای کمیسیون است. زیرا گرچه پذیرش تعیین مهلت اعتراض به اصل تشخیص به دلایلی که خواهد آمد توسط شورای نگهبان در وضعیت فعلی نیز دشوار به نظر میرسد، اما با اخذ وحدت ملاک از مهلتهای تعیین شده برای تجدیدنظرخواهی در قوانین آیین دادرسی و نیز ماده ۱۸ اصلاحی قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب ۲۴/۱۰/۸۵ که به تأیید شورای نگهبان رسیده است و مهلت اعتراض نامحدود به آرای محاکم را به طور کلی از نظام قضایی ایران برچیده است، لازم بود قانونگذار برای اعتراض به آرای کمیسیون ماده واحده مهلتی تعیین می نمود تا لااقل تشخیص نسبت به اراضی که اعتراض نسبت به آن رسیدگی شده قطعیت واقعی یافته و برای همیشه متزلزل نماند. اما جالب آنکه در اصلاحیه مورخ ۵/۶/۸۷ مجلس شورای اسلامی نیز این موضوع لحاظ نگردید و صرفا به قابلیت اعتراض به آرای کمیسیون در دادگاه عمومی و تجدیدنظر به صورت مطلق اشاره شد.
گفتار چهارم: شعبه دادگاه ویژه در مرکز(خاتمه صلاحیت کمیسیون ماده واحده)
نامحدود بودن مهلت اعتراض به ملی اعلام شدن اراضی نزد کمیسیون ماده واحده تاکنون صدمات جبران ناپذیری به اراضی ملی و جنگل ها و مراتع زده تا آنجا که قانونگذار در صدد وضع مجدد محدودیت در مهلت و شرایط اعتراض به آن ها برآمد.
قانونگذار به موجب تبصره یک ماده ۹ قانون افزایش بهره وری، آخرین مهلت پذیرش اعتراض اشخاص توسط دبیرخانه این کمیسیون ها را ۱۱/۶/۱۳۹۰ اعلام نمود. به موجب این مصوبه، اعتراض اشخاص بعد از این تاریخ فقط توسط شعب ویژه دادگاه ها در مرکز که توسط رئیس قوه قضاییه تعیین می شود قابل رسیدگی است.
به تبع این مصوبه قانونی، وزارت جهاد کشاورزی آیین نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع را به تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۹۰ تصویب نمود که به موجب ماده ۱۹ آیین نامه اصلاحی مذکور : (با عنایت به تبصره ۱ ماده ۹ قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی، دبیرخانه هیئت صرفا تا تاریخ ۱۱/۶/۹۰ مکلف به پذیرش اعتراض میباشد و پس از این تاریخ، شعب ویژه مرجع پذیرش اعتراض میباشند)
به موجب مصوبه قانونی و آیین نامه اصلاحی صدرالاشاره، کمیسیون ماده واحده هم اکنون مجاز به پذیرش اعتراضات جدید نیست و فقط تا پایان رسیدگی به اعتراضات مطروحه قبلی موجودیت خود را حفظ خواهد نمود و پس از آن به لحاظ انتفای مأموریت محوله، عملا منحل خواهد بود. از نکات مثبت آیین نامه اصلاحی جدید، درج برخی تشریفات آیین دادرسی نظیر رفع نقص در دادرسی مدنی (تبصره یک ماده ۶) و مهمتر از آن، ملزم نمودن کمیسیون به بهره گیری از نقشه UTM دار و نیز تفسیر نقشه های هوایی سنوات سابق از جمله در بند ۴ تبصره ۶ ماده ۶ آیین نامه اصلاحی و همچنین ذکر ضرورت تطبیق محل مورد اعتراض با نقشه اجزای مقررات در تبصره ۲ ماده ۹ آیین نامه میباشد که در اثبات یا رد اعتراضات بر مبنای مستندات فنی مؤثر خواهند بود.
بند اول: زمینههای تصویب قانون
کمیسیونهای ماده واحده در طول ۲۳ سال با همۀ فراز و نشیبها به ترتیبی که گفته شد به عنوان مرجع بدوی رسیدگی به اعتراضات عمل نمودند. کم دقتی در تنظیم و تصویب ماده واحده و اجرای آن، اختلاف نظر مجریان و برداشتهای متفاوت از قانون مشکلاتی را ایجاد نمود و پیچوخمهایی در اجرای ماده واحده به وجود آورد که به گوشهای از آن ها اشاره شد. اما مهمترین معضل مربوط به اجرای مقررات تشخیص و «اعتراض» همانا بی ثباتی و تزلزل دائمی مالکیت دولت بر منابع ملی و تغییرات پی در پی اسناد و نقشههای تهیه شده ناشی از قابل اعتراض بودن همیشگی تشخیصهای انجام شده و همچنین عدم تعیین مهلت قانونی برای اعتراض به آرای صادره از کمیسیون ماده واحده است.
لذا مسئولان سازمان جنگلها و مراتع همواره در پی آن بودهاند که با آماده سازی سازوکار قانونی، مسألۀ «قطعیت» تشخیصهای انجام شده را به نحوی حل نموده و ضمن مسدود نمودن راه اعتراض به تشخیصهای گذشته و تثبیت مالکیت دولت بر اراضی ملی، اعتراض به تشخیصهای جدید را نیز مقید به مهلت قانونی مشخصی نمایند.