-
-
- جز در دوران کودکی که هنوز شخصیت فرد شکل نگرفته است، نمیتوان انسانی را بدون آداب یا سبک زندگی تصور کرد. در حقیقت، هیچ کس بیادب نیست؛ همانگونه که بیتربیت، بیفرهنگ و بیشخصیت نیست؛ حتی اگر انسان تحت تأدیب صحیح قرار نگیرد، بیادب نمیشود، بلکه بدادب، بدتربیت و بدشخصیت میشود. اگر ما شکل خاصی از زندگی را با اراده و اختیار خود انتخاب نکنیم، ناخودآگاه در قالبهای تعیینیافته محیط و جامعه قرار میگیریم؛ بنابراین چه خوب است که آگاهانه و از سر اختیار صورت زندگی خود را تعیین کنیم و اجازه ندهیم شرایط محیطی، رنگ شخصیت ما را عوض کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
- سبک زندگی به یک نوع هویت اجتماعی ختم میشود. پدیدارشناسان فرهنگی تأکید میکنند که سبک زندگی برای افراد شخصیت میسازد؛ یعنی فرد، کلاس هویتی خود را با نوع ارتباطات، نوع شغل، سبد مصرفی و سایر ظواهر انتخابیاش معرفی میکند. از سوی دیگر، فرد بر اساس سبک زندگی (چیزی که میخورد و میپوشد، جایی که زندگی میکند، ماشینی که سوار میشود و با کسانی که حشر و نشر دارد و…) آرامآرام به رفتارهایی عادت میکند و از درون شکل میگیرد. این موضوع باعث میشود که نظام ارزشی خاصی نیز برایش درونی شود.
- تجزیه و تحلیل ما هم از شخصیت و هویت دیگران تا اندازهای به همین ظواهر وابسته است و موضعگیریها، رفتارها و قضاوتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگیِ دیگران برای ما با سؤالهایی که از آنان میکنیم، قابل پیشبینی خواهد بود.
سبک زندگی در نهایت در سطح کلان اجتماعی، همگرایی و واگرایی پدید میآورد. کسانی که سالها مانند هم زیستهاند، آرامآرام مانند هم فکر میکنند و حساسیتها و علاقههایی مشترک خواهند داشت. این همگرایی از پیش تعریف نشده، به موضعگیریها و قضاوتهای اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی یکسان خواهد رسید و یک قطب همنوا و یا قدرت اجتماعی پنهان تشکیل خواهد داد. (شریفی، احمد حسین، همیشه بهار، تهران: انتشارات نهاد رهبری، ۱۳۹۱، ص ۲۹تا۳۱)
-
کارکردهای سبک زندگی
-
- فهم زندگی
-
-
سبک زندگی راهنمای نقشه زندگی است که به فهم و درک آن کمک می کند تا با فکر کردن به زندگی و مخلوقات با آن تعامل برقرار کند و به احساس برسد نه تنها در مورد خود به جستجو بپردازد بلکه راجع به چیستی زندگی و دیگر افراد اطراف خود نیز به کاووش بپردازد ودر مورد نحوه ارتباط برقرار کردن با دیگران، خود، طبیعت و همه هستی و خدا را مورد جستجو قرار داده تا معنایی دست یابد و به فهم زندگی برسد اینکه با خدای خود چگونه ارتباط داشته باشد و روابطش با دیگران در چه حدی باشد و به چه شکل و شیوه ای عمل کند. سبک زندگی فرد میتواند فهم دقیقتر از زندگی را برای فرد بازگشاید تا او به شناخت بهتری برسد. اگر شخص فهمی ازسبک زندگی خاص خود را نداشته باشد، امکان درک و تفسیر و ارتباط با اطراف را نخواهد داشت. شناخت سبک زندگی، فهم درستی از نوع زندگی به ما خواهد داد که ریشه در افکار و نگرشهای ما دارد.
-
-
-
-
- امکان پیشبینی
-
-
-
سبک زندگی به ما امکان پیشبینی میدهد. بدون سبک زندگی ما مجبور خواهیم بود لحظه به لحظه مطالب را باز آموزی کنیم، شکست ها و خطاهای گذشته را دوباره تجربه کنیم. اما با داشتن یک نقشه و طرح می توانیم آن را برای آینده بازسازی و آماده نماییم. این طرح (سبک زندگی) همواره به طور خودآگاه یا ناخودآگاه پیش روی ما گسترده است. این امکان پیشبینی از سبک زندگی در عمق وجود ما حضور دارد. اینگونه نیست که آن را فراموش کنیم یا در مواقع هیجانهای شدید آن را از دست بدهیم یا…؛ بنابراین این نقشه همواره امکان پیشبینی خودمان را به ما میدهد؛ برای مثال نگرش من به زندگی، امکان این پیشبینی را به من میدهد که اگر به جنگ ناخواستهای گرفتار شدم، چگونه رفتار خواهم کرد.
-
-
-
-
- امکان کنترل
-
-
-
سبک زندگی به ما امکان کنترل میدهد. اگرچه از دیدگاه وجودی[۱۲]، هیچ کس نمیتواند زندگی را کنترل کند؛ اما در سطح کارکردگرایی[۱۳] تا حدی میتوانیم کنترلهایی داشته باشیم. می توانیم به آن چه می خواهیم برسیم، از آن چه که ممکن است برای ما اتفاق بیفتد جلوگیری کنیم. موقعیتی را فراهم سازیم که به مسیر مورد نظر خودمان برسیم. بدون شک تفاوت بسیار است میان زمانی که ما نقشه شناختی از خودمان داریم، با زمانی که اینچنین نیست. به همین ترتیب، هر قدر سبک زندگی خود را بشناسیم و بر آن مسلط باشیم، بهتر میتوانیم زندگی خود را مدیریت کنیم. همچنین در کنار شناخت سبک زندگی خود، شناخت سبک زندگی اطرافیان و دیگران نیز میتواند ما را برای کنترل بیشتر بر اوضاع و سبک زندگی خویش تواناتر کند؛ چرا که انسان موجودی اجتماعی است و گاهی از سبک زندگی دیگران تأثیر میپذیرد و بر آنها تأثیر میگذارد.
-
-
- سلیقه (ذائقه):
-