1-1- مقدمه. 3
1-2- بیان مسئله. 4
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق. 7
1-4- اهداف پژوهش. 7
1-5- سوالات پژوهش. 8
1-6- فرضیه های پژوهش. 8
1-7- تعاریف متغیرها 8
1-7-1- اعتیاد. 9
1-7-2- افسردگی 9
1-7-3- خودکارآمدی 9
1-7-4- درمان شناختی گروهی 10
1-7-5- ذهن آگاهی 10
1-7-6- درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) 10
1-8- تعاریف عملیاتی 11
اعتیاد: 11
افسردگی: 11
فصل دوم. 12
مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق 12
2-1- مقدمه. 13
2-2- پیام دبیر کل سازمان ملل متحد(26 ژوئن 2005) 13
2-3- تعاریف و مفاهیم اعتیاد. 14
2-3-1- ماده 14
2-3-2- وابستگی 16
2-3-3- معتاد. 17
2-3-4- پیشگیری 17
2-3-5- نظریه های سوء مصرف مواد، وابستگی و درمان آن. 18
-3-5-1- نظریه های علوم اعصاب 18
2-3-5-2- نظریه های زیست شناختی 19
2-3-5-3- نظریه های روانشناختی 20
2-3-5-4-نظریه دو وجهی اعتیاد. 25
2-3-6-علل خانوادگی 27
2-3-7-عوامل فرهنگی و اجتماعی 28
2-3-8-مواد اعتیاد آور. 29
2-3-9- تقسیم بندی انواع مواد. 29
2-3-9-1- تحریک کننده های سیستم عصبی مرکزی CNS ) ) 29
2-3-9-2- کند کننده های سیستم عصبی مرکزی 30
2-3-9-3- شبه افیونها 32
2-3-9-4- توهم زاها 34
2-3-10- سوء مصرف مواد و سلامت روانی 35
2-3-11-آزمایش های ترک اعتیاد. 35
2-3-12- چرا جامعه ایران در مقایسه با سایر جوامع بیشترین معتاد را دارد؟. 37
2-4- درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) 38
2-4-1حضور ذهن 39
2-4-2- اهداف MBCT 42
2-4-3- ملاحظاتی در ارتباط با کاربرد حضور ذهن برای متخصصین 44
2-4-4- آیا حضور ذهن در گروه یاد گرفته می شود یا در درمان انفرادی؟. 44
2-4- 5-دستورالعمل جلسات MBCT 45
2 – 4 – 6 – کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی 50
2 – 5- افسردگی 52
2 – 5 –1- شیوع افسردگی 53
2 – 5 – 2- سبب شناسی 53
2 – 5 – 3- طبقه بندی و نشانه های افسردگی 55
2 – 5 – 4- ملاکهای DSM-4-TR در مورد دوره افسردگی اساسی 57
2 – 5 – 5- خصایص بالینی 58
2 – 5 – 6- سیر و پیش آگهی افسردگی 59
2 – 5 – 7- معنای نابهنجاری 59
2 – 5 – 8- مفهوم افسردگی 59
2 – 5 – 9- عارضههای افسردگی 60
2 – 5 – 10- ویژگیهای افراد افسرده 61
2 – 5 – 11- همه گیر شناسی 63
2 – 5 – 12- تحریفهای شناختی در افسردگی 63
2 – 5 – 13- تبیین مکاتب مختلف در مورد افسردگی 65
2 – 6- خودکارآمدی 69
2 – 6 – 1- مفهوم خودکارآمدی 69
2 – 6 – 2 – خودکارآمدی و سلامت روانی 70
2 – 6 – 3 – مولفه ها و ساختار خودکارآمدی 71
2 – 6 – 4 – منابع خودکارآمدی 72
2 – 6 – 6- خودکارآمدی و جنسیت 74
2 – 6 – 7- نظریه خودکارآمدی 75
2 – 6 – 8 – مراحل رشد خودکارآمدی 76
2 – 7- درمانهای رایج 78
2 – 7 – 1 -شناخت درمانی 78
2 – 7 – 2 – جلسات شناخت درمانی 78
2 – 7 – 3 -روانکاوی 79
2 – 7 – 4 – نور درمانی 80
2 – 7 – 5 – الکترو شوک درمانی 80
2 – 7 – 6 – موسیقی درمانی 80
2 – 7 – 7 – حرکت یا رقص درمانی 81
2 – 7 – 8 – درمان شناختی- رفتاری 81
2 – 7 – 9 – واقعیت درمانی 81
2 – 7 – 10 – گروه درمانی 83
2 – 7 – 11 – روان درمانی حمایتی 84
2 – 7 – 12- رواندرمانی خانواده 84
2 – 7 – 13 – درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد. 86
2 – 7 – 14 – یادگیری مهارتهای اجتماعی 87
2 – 7 – 15 – مهارت دهگانه زندگی 88
2-8-1-پیشینه تحقیقات انجام شده 90
2-8-2- پیشینه مربوط به ذهن آگاهی 90
2 – 8 – 3- پیشینه تحقیقات مربوط به افسردگی 97
2– 8– 4- پیشینه تحقیقات مربوط به خودکارآمدی 100
فصل سوم. 104
روش اجرای تحقیق 104
3-1- مقدمه. 105
3-2- طرح پژوهش. 105
3-3-جامعه آماری 105
3-4- حجم نمونه و شیوه نمونه گیری 105
3-5- روش جمع آوری داده ها 106
3-6- ابزار گردآوری داده ها 106
3-6-1- پرسشنامه خودکارآمدی شرر. 106
3-6-2- پرسشنامه افسردگی بک۲ (BDI-II) 107
3-6-3- پرسشنامه خصوصیات جمعیت شناختی 108
3-8- روش تجزیه وتحلیل داده ها 108
3-9- نحوه رعایت نکات اخلاقی 108
فصل چهارم. 109
تجزیه و تحلیل داده ها(یافتهها) 109
یافته های توصیفی 110
تحلیل داده ها 114
بررسی فرضیه های پژوهش. 114
فرضیه اول. 115
فرضیه دوم. 116
فصل پنجم. 117
نتیجه گیری و پیشنهادات. 117
5-1-مقدمه. 118
5-2-تبیین فرضیات پژوهش. 118
5-3-محدودیتهای پژوهش. 121
5-4- پیشنهادات 122
منابع و مآخذ. 123
پیوست 1. 132
خلاصه راهنمای جلسات 132
پیوست 2. 137
پیوست 3. 139
پرسشنامه افسردگی بک. 139
چکیده انگلیسی 150
چکیده
اعتیاد یکی از شایعترین بیماریهای مزمن روانی اجتماعی است و افسردگی یکی از شایعترین بیماریهای روانی همراه در بیماران مبتلا به این بیماری است که خود مداخلات روانشناختی مجزایی را طلب می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناخت گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) بر افزایش خودکارآمدی و کاهش نشانه های افسردگی بر روی افراد وابسته به مواد مخدر بوده است. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی همراه با آزمایش و کنترل بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل 30 نفر از بین افرادوابسته به مواد مخدر تحت درمان که تمایل خود را برای شرکت در پژوهش اعلام کرده بودند، بوده است.
پس از انتخاب نمونه و گمارش تصادفی آزمودنیها در گروههای آزمایش و کنترل، پرسشنامههای پیش آزمون افسردگی و خودکارآمدی توسط آنان تکمیل شد. سپس برای شرکت کنندگان در پژوهش گروه آزمایش8 جلسه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) به صورت گروهی(هر جلسه به مدت 90 تا 120 دقیقه) در مرکز سوء مصرف مواد آناهیتا شهر تهران برگزار شد. در جلسه هشتم نیز از افراد خواسته شد تا پرسشنامههای افسردگی و خودکارآمدی را مجدداً تکمیل نمایند. در طی هشت جلسه دوره کارگاه، نتایج حاصل از آزمون آنالیز کوواریانس نشان میدهد بین نمره خودکارآمدی در گروه کنترل و گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود ندارد. به عبارت دیگر آموزش گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش خودکارآمدی موثر نبوده است(078/0=F؛ 782/0=SIG، 01/0<P). ولی همین آنالیز نشان میدهد بین نمره افسردگی در گروه کنترل و گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر آموزش گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش نشانه های افسردگی موثر بوده است(68/10=F؛ 003/0=SIG، 01/0>P).
با توجه به نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در مورد افسردگی موثر و مفید بوده ولی در مورد خودکارآمدی این چنین نبوده که میتوان این عدم تاثیر را مربوط به شرایط محیطی و یا عدم همکاری آزمودنیها دانست. در کل از این رویکرد میتوان برای افزایش کیفیت زندگی و بهرهوری شخصی و البته اجتماعی افراد بیمار و همچنین افزایش کیفیت زندگی افراد عادی استفاده کرد.
کلید واژگان: اعتیاد، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT)، افسردگی، خودکارآمدی،ذهن آگاهی.
1-1- مقدمه
دلایل نخستین استفاده از مواد با توجه به گذشته، علایق و انگیزه هر فرد، متفاوت است و یک عامل مشترک سبب شناسی برای افراد وجود ندارد. در خصوص سبب شناسی اعتیاد ، عوامل مختلفی مطرح است که از آن جمله مسائل زیست شناختی، جامعه شناختی و روان شناختی هستند. اما به نظر می رسد پاسخ شخص به داروها و موادمخدر به تلفیقی از این عوامل مربوط باشد. از آنجا که اعتیاد برآیند مجموعه ای از اختلالات مراحل رشد، تکوین شخصیت، اختلال روانی و ساختار نامطلوب محیطی است، لاجرم در درمان اعتیاد اصلاح کل این مجموعه باید مورد توجه قرار گیرد(نابدل ، 1386).
سومصرف مواد یکی از مشکلات بزرگ جوامع بشری است، با وجود اینکه تلاشهای زیادی برای کنترل و از بین بردن آن به عمل آمده است، ولی هنوز این بلای اجتماعی قربانیان زیادی می گیرد. کشور ما ایران نیز به دلایل موقعیتهای جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و مسائل دیگر با این معضل رو به رو است و برای کنترل و مقابله با آن هزینه های مادی و انسانی زیادی پرداخته است. سوء مصرف مواد زیانهای قابل توجهی را به جامعه جهانی به لحاظ از دست رفتن بهره وری، انتقال بیماری های عفونی، ایجاد مشکلات خانوادگی و اجتماعی، افزایش جرم و لزوم تشخیص مراقبت های بهداشتی و درمانی تحمیل می کند. علل شیوع اعتیاد متعدد بوده و با توجه به ویژگی های جوامع مختلف می تواند متفاوت باشد. یکی از عواملی که برای سومصرف مواد، در اکثر نظریه های روانشناختی مطرح شده است آسیب پذیری افراد در مقابل مسائل و مشکلات طبیعی و غیر طبیعی زندگی است. سبک زندگی و شیوه های تصمیم گیری افراد به مسائل و مشکلات زندگی حائز اهمیت بسیار است. با توجه به اینکه در پروتکل های درمانی اعتیاد در کشور ما توجه چندانی به مسائل روانشناختی این بیماران نمی شود، بررسی های بیشتر در این خصوص ضروری به نظر می رسد.
اعتیاد به مواد یکی از معضلات بهداشتی، روانی و اجتماعی جهان امروز است اعتیاد به داروهای مجاز و غیر مجاز در چند دهه گذشته بسیار فراگیر شده و حاکی از بروز یک مشکل جدی در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی است. در ایجاد اعتیاد، عوامل اجتماعی و روان شناختی از یک طرف و عوامل زیست شناختی و داروشناختی از طرف دیگر نقش دارند. عوامل اجتماعی و روان شناختی بیشتر در شروع و عوامل زیست شناختی در ادامه وابستگی مطرح هستند.
سومصرف مواد و وابستگی و اعتیاد به آن اختلالی پیچیده است که با علل و آثار زیستی، روانی ، اجتماعی و معنوی همراه است. در هم پیچیدگی عوامل زیستی، روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این گرفتاری و معضل را به یکی از پیچیده ترین مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی تبدیل کرده است. امروزه اعتیاد یک مشکل سلامتی و بهداشت عمومی در سرتاسر جهان و در تمام کشورها محسوب می شود(باتون و همکاران[1]، 2001) به ندرت کشوری در روی کره زمین میتوان پبدا کرد که با مشکل سومصرف مواد تغییر دهنده خلق و خو و رفتار درگیر نباشد.
آثار و نتایج منفی، زیانبار و مخرب فردی، خانوادگی، اجتماعی، اخلاقی، معنوی و فرهنگی سومصرف، وابستگی و اعتیاد به مواد سبب شده است تا افراد معتاد و خانواده های آنان و مسولان جامعه برای پیشگیری، ترک و جلوگیری از بازگشت اقدام کنند و از افراد متخصص مثل روان پزشکان، روان شناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی یاری بخواهند. در سال های اخیر در کشورهای پیشرفته متخصصان بهداشت روانی و موسسات آموزشی و درمانی نظریه ها، مدل ها، روش ها، راهکارها و فنون مختلفی را در پیشگیری و درمان اعتیاد و جلوگیری از بازگشت پس از ترک اعتیاد ابداع، آزمایش و تجربه کرده اند . با وجود این، هنوز شیوه درمان قطعی برای آن یافت نشده است. حتی پس از آن که فرد وابسته، مصرف مواد مخدر را برای مدتی طولانی قطع نماید، نیز نمی توتن امیدوار بود که مصرف مواد را از سر نگیرد.
1-2- بیان مسئله
تاریخچه پیشگیری از بازگشت اعتیاد به اواسط دهه 1970 بر میگردد. در طی این سالها عدهای به رواج استراتژیهای پیشگیری علاقمند شدند(دیپونت[2]، 1388). بررسیها نشان می دهند 20 تا 90 درصد معتادانی که تحت درمان قرار میگیرند، دچار بازگشت[3] میشوند. مرور مطالعات گذشته نشان میدهد، اثربخشی درمانهای نگهدارندۀ دارویی، بدون مداخلههای روانی اجتماعی، به علت اطلاعات دارویی[4] پایین و میزان بالای ریزش[5] ضعیف میباشد(روزن[6] و همکاران،2006).
تحقیق بر مراقبه متعالی[7]™، مراقبه ذهن آگاهی، مراقبه ویپاسانا[8]، یوگا و سایر فنون مراقبهای بهبودهای معناداری را در توان بخشی نوجوانان و زندانیان الکلی گزارش کردهاند(ویتکیویتز ، مارلات و واکر[9]، 2005). کاهش فشار روانی به وسیله مراقبه ممکن است عامل عمدهای در پیشگیری از بازگشت باشد(هاوکینز[10] ، 2003). در اوایل سال 1975 مراقبه در کاهش فشار روانی در سیستم عصبی پاراسمپاتیک مفید تشخیص داده شد(بنسُن[11]، 1975 به نقل از سالوستری[12]، 2009).
مطالعات جدید بر مراقبه ذهن آگاهی، رویکرد اصلی کابات – زین[13](1990) را برای درمان سومصرف مواد و نیز افسردگی، اضطراب و درد به کار بردهاند. مکانیزم شناختی چگونگی انجام این کارها با پیشگیری از بازگشت و نیز فواید طولانی مدت مراقبه ناشناخته باقی مانده است(ویتکیویتز ، مارلات و واکر ، 2005).
عناصر مراقبه ذهن آگاهی شامل وارسی بدنی، یا فن آگاهی از بدن، شامل یکسری از تغییرات عمدی میباشد که در آغاز بر کل بدن و سپس بر هر بخشی از بدن در یک شیوه بدون داوری متمرکز میشود. فراگیران برای مشاهده هیجانات، شناخت و اتفاق های بیرون در ضمن برگشت آگاهی از تنفس آموزش میبینند. تمرینهای رسمی ذهن آگاهی نیز شامل مراقبه قدم زنی میباشد. از نظر کابات-زین هدف ذهن آگاهی حالتی تغییر یافته از هوشیاری نیست بلکه حالتی از خود مشاهدهگری بدون ارزیابی یا در لحظه بودن است(کابات-زین، 1990).
به عقیده ویتکیویتز و مارلات(2004)، تعدادی عوامل تعیین کننده بازگشت وجود دارد که عبارتنداز: خودکارآمدی؛ یعنی درجه ای که در آن فرد احساس اطمینان و توانایی انجام رفتار معینی را دارد، انتظارات پیامد؛ یعنی این که چگونه فرد اعتیاد را با اشتیاق به عنوان پیش بین بی اثر بازگشت، انگیزش به عنوان عاملی قوی در پیشگیری از بازگشت، مهارتهای مقابلهای، حالهای هیجانی نظیر اضطراب و افسردگی؛ و حمایت میان فردی یا اجتماعی در نظر میگیرد.
به عقیده ویتکیویتز و مارلات(2004) ، خود- کارآمدی یک پیش بین پیامدها از میان همه نوع رفتارهای اعتیادی نظیر قماربازی، سیگارکشیدن، مصرف مواد میباشد. به هر حال سازوکاری که به وسیله آن خود-کارآمدی عمل کند هنوز معین نشده است. سنجش خود-کارآمدی تاکنون دشوار بوده است. به عقیده گوالتنی و همکاران، زمینه های پرخطر از کمترین میزان خود-کارآمدی برخوردارند(ویتکیویتز و مارلات ،2004).
درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT[14]) ترکیبی از تمرینهای مدیتیشن، یوگا و شناخت درمانی است که به وسیله سگال و همکارانش(2002) پدید آمد و برای تسکین و درمان رنج انسانها، به خصوص رنجهای هیجانی که مردم را برای ابتلا به افسردگی آماده می کند گسترش یافت.