چارچوب مالیات پرهیزی شرکت سهامی عام
چارچوب مالیات پرهیزی ساختاری از عقاید زیربنایی است که اصول و رهنمودهایی برای ایجاد، تحلیل و تفسیر مالیات پرهیزی فراهم میآورد (فیوکوفیوکا،2013). در تئوری، تمکین مالیاتی فرد توسط نرخهای مالیات، احتمال لو رفتن و مجازات، میزان جرائم، درجه ریسک پذیری و نیز خصائص ذاتی نظیر متعهد بودن در برابر وظیفه شهروندی تبیین می شود (هانلون و هیتزمن،2010). اجتناب از مالیات تصمیم گیری یک فرد ریسک گریز در شرایط عدم اطمینان است. جرائم و مجازات رفتار فرد را در قالب موازنه هزینه-فایده محدود مینماید و عدم اطمینان مرتبط با ممیزی و محکومیت ریسک پذیری فرد را افزایش میدهد. مالیات سود رابطه ای بین تحصیل دار مالیاتی (نمایندهی دولت) و مودی است. سود متغیری تصادفی است و مودی بی هیچ هزینه ای قادر به مشاهده میزان واقعی آن است اما دولت تنها با تحمل هزینه (هزینه حسابرسی) می تواند سود واقعی را مشاهده نماید.گزارشگری و ممیزی مالیاتی یک بازی سه طرفه است که تضاد منافع بر آن حاکم است؛ بازیگران این صحنه اشخاصی فکور و منطقی هستند که رفتاری راهبردی جهت حداکثر سازی منافع خویش بروز می دهند. دولت به دنبال حداکثر سازی درآمد های مالیاتی پس از کسر هزینه های ممیزی است و مودی نیز حداقل کردن مالیات های پرداختی را تعقیب می کند. سود گزارش شدهی مودی اطلاعاتی راجع به عملکرد واقعی وی منتقل مینماید. دولت مودی را موظف مینماید تا عملکرد خویش را به وی گزارش نماید و آنگاه دولت سود اظهار شده را جهت تایید درستی و صحت آن ارزیابی مینماید و در صورتیکه سود اظهاری بیش از حد اندک باشد به یک حسابرسی میاندیشد. دولت تحصیل دار مالیاتی را تشویق می کند تا رشوه نپذیرد و سیستم مالیات سودی پیاده سازی می کند که مودی را از طفره رفتن از مالیات باز دارد. با این حال احتمال رشوه خواری در فرایند وصول مالیات بین تحصیل دار مالیاتی و مودی هنوز باقی میماند (فیوکوفیوکا،2013).
بسیاری از عقاید فوق در خصوص مودیان شرکتی نیز کاربرد دارد با این حال، بخاطر تفکیک کنترل و مالکیت مشکلات دیگری علاوه بر مسائل زیر ساختی این تعمیم، بوجود میآید (هانلون و هیتزمن،2010). اولاً، در تئوری مالیات پرهیزی فرد، مودی مالیاتی شخصی حقیقی است که دانسته و عمداً اظهاری دروغین یا گمراه کننده مینماید یا هرگونه مورد بخصوصی که بدهی مالیاتی وی را تقلیل میدهد از قلم میاندازد. شرکت سهامی عام یک شخصیت حقوقی ایجاد شده توسط قانون تجارت است که جدا و متمایز از شخصیت حقیقی سهامداران خویش است و البته، عاجز از دانستن و درک مالیات پرهیزی. اگرچه شرکت حقوق و تعهدات قانونی، همانند یک شخص حقیقی دارد اما در هر صورت به یک فرد، یک نماینده جهت تصمیم گیری و اجرا به وکالت از سوی خویش نیاز دارد. بنابراین، در وضعیت شرکتی، تاکید بر اداره کننده است تا خود شرکت. این تفویض اختیار، شرکت را از جریمهی طفره رفتن از مالیات رها نمیسازد زیرا تا اندازه ای همانند شخص حقیقی، در برابر تصمیمات نماینده مسئولیت دارد (فیوکوفیوکا،2013).
ثانیاً، تئوری مالیات پرهیزی فرد، رویکردی رفتاری دارد، یعنی رفتار انسان تحت شرایط ریسکی تببین مینماید و در نهایت، این رفتار انتخابی اخلاقی است. شخصیت حقوقی فاقد خصایص طبعی فوق است. چنین انتخابی تنها توسط فرد صورت میگیرد زیرا فقط انسان خصایصی نظیر محافظه کاری، میانه روی، تهور، انصاف، ایمان و امید دارد همان ویژگی هایی که توسط علم اخلاق و مذهب تعریف میشوند. هنگامیکه قانون برای شرکت حقوق، مزایا، مسئولیت ها و تعهدات، به مثابه یک فرد همانند یک سرمایه گذار، وام گیرند، عرضه کننده و غیره توصیف می کند فی الواقع، شرکت را به اخلاقیات انتخاب ( علم الاخلاق)، نتیجه انتخاب (نتیجه گرایی) و بده-بستان اخلاقی در وضعیتهای گوناگون (اخلاق اقتضایی) ربط میدهد؛ شرکتی که عاجز از تشخیص خوب وبد، باید ها و نبایدها، و فضایل و رذایل میباشد (همان منبع).
Fukofuka