در خلال نوجوانی میتوان به سه نوع رویداد اضطرابی اشاره کرد: 1- تحریک بدنی پراکنده که براساس تظاهرات بدنی متعدد نمایان میگردد. 2- اضطراب روانی فراگیر که به وسیله ترس مفرط روانی مشخص می شود. 3- اضطراب به منزله (علامت محرک – نشانه) که در آن »من« در مقابل یک خطر بالقوه اضطراب را برانگیزد. به هنگام بحران اضطراب یا بروز اضطراب های دوامدار، یعنی حالتهایی که با احساس خطر قریبالوقوعی که واجد موضوع معینی نیست و با احساس از هم پاشیدگی و حتی واقعیتزدائی همراهند، نوجوان بیپناه و درمانده است و نمیتواند علتی برای این حالت عاطفی خود بیابد اما وقتی این وهلههای اضطرابی تکرار میشوند یا پابرجا میمانند ، نوجوان در تبیین آنها کوشش میکند، تبیینهایی که غالباً بر ترسهایی که در مورد وضعیت جسمانی خوددار متمرکزند (مارسلی[9]،1984).