کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



هندی در آن‌ها بسیار بالاست و فهم رابطه‌ی دو مصراع آن‌ها دشوار است». مهم‌ترین شاعران این روش عبارتند از: اسیر شهرستانی، قدسی، محمد قلی سلیم و بیدل دهلوی (شمیسا، ۱۳۷۷: ۱۹۲).
«گاهی انقلاب‌ها و جریانات اجتماعی باعث تغییر سبک‌ها می‌شود؛ سبک هندی که از اوایل قرن یازدهم تا اواسط قرن دوازدهم به مدت صد و پنجاه سال در ایران و هند و آسیای صغیر معمول بود، در نتیجه همین انقلاب‌های اجتماعی به وجود آمد. «با روی کار آمدن حکومت صفوی و رسمی شدن مذهب شیعه، شاهان صفوی جز شعرهای مذهبی به دیگر انواع شعر درباری، عرفانی و عاشقانه بی‌توجهی کردند و این باعث شد که شعر دیگر در انحصار طبقه خاصی نباشد و اصناف گوناگون مردم به شعر روی آوردند». (انوشه، ۱۳۷۶: ۷۹۵).
«به دلیل گستردگی حوزه زمانی و مکانی سبک هندی، تنوعاتی در این سبک پدید آمد که باعث پیدا شدن تمایزاتی میان شعر شاعران پیرو سبک هندی مقیم ایران و هند شده است. گروهی سبک متداول شاعران ایرانی این دوره را سبک صفوی نامیده‌اند و سبک هندی را دربارهی پیروان هندی این شیوه به کار برده‌اند؛ و در تقسیمی دیگر سبک شعر این دوره، سبک صفوی نامیده شده که برای آن، دو شاخهی سبک صفوی ایرانی یا اصفهانی و سبک هندی قائل شده‌اند. در شاخهی هندی این سبک به دلیل بومی نبودن زبان فارسی در هند و محیط فرهنگی آن جا، زبان شعر پیچیده‌تر و اغلب با لغزش‌های دستوری و گاه سستی کلام همراه است. این نکته نیز گفتنی است که اگر چه در ایران در سدۀ دوازدهم هجری در قبال سبک هندی و انحطاطش واکنشی نشان داده شد اما نفوذ این سبک در پاکستان و تاجیکستان و افغانستان تا دوران اخیر ادامه داشته است» (انوشه، ۱۳۷۶: ۷۹۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در پیدایش سبک هندی عواملی چون مذهب، سفر شاعران به هند، توسعهی شهر اصفهان، رفاه اقتصادی و علاقه شاهان صفوی به فرهنگ را می‌توان دخیل دانست. توضیح آنکه، حکومت صفویه به شعر مدحی و درباری توجه نداشت و با آمیزه‌های سنتی عرفانی در تضاد بود؛ همین امر باعث شد شعر از دربارها خارج شود و همهی اصناف حق ادعای شاعری یابند و توجه آنان به امور جزئی و پند و اندرز و…معطوف شد. از طرفی عدم درآمد از شعر مدحی باعث شد که شاعران به دربارهای هند روی برند و آشنایی آن‌ها با تفکرات هندوان نیز تا حدودی در تغییر سبک دخیل گشت. رفاه اقتصادی مردم نیز علتی شد تا هر کس به وسع خود به نحوی به ادبیات و شعر و شاعری بپردازد و شعر در میان عامه رواج یابد وهمهی این عوامل کم‌کم زمینه پیدایش سبک هندی را به وجود آورد.
«قالب شعر در سبک هندی، «تک بیت» است که شکل غزل می‌یابد و به این صورت در یک بیت کامل می‌شود. منتهی این ابیات وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، قالب غزل می‌سازند. شاعر در این راستا می‌بایست مصرع اول را با مضمونی تازه بیان کند تا مطلب او جدید باشد. این امر باعث می‌شد که روز به روز امکان شاعران برای ایجاد روابط تازه محدودتر شود و آنان به سراغ ربط دادن امور دورتر بروند و کم‌کم در ورطهی تعقید و اغراق افتند و ابهام در شعر به وجود آید. به این جهت است که می‌گویند در سبک هندی ابهام وجود دارد» (شمیسا، ۱۳۷۵: ۲۸۷-۲۸۶).
«این سبک که گاهی آن را به دو دوره مکتب وقوع و سبک هندی تقسیم میکنند، ویژگی‌های تازه‌ای مانند کاربرد زبان و تعبیرات عامیانه، جزئی گویی و جزئی نگری و مضمون سازی و نازک خیالی، بازی با کلمات و چیستان سازی و معما آفرینی و … را در شعر فارسی را میدهد». (درگاهی، ۱۳۸۳: ۵۴-۳۵).
«مهم‌ترین مختصات سبک هندی را از نظر زبانی این‌گونه بر شمرده‌اند: رو آوردن طبقات مختلف مردم به شعر، وسعت دایره واژگان شعر و خارج شدن بسیاری از لغات ادبی قدیم از دایره آن. از نظر فکری شعر این دوره معنی گراست و توجه به معنی بیش از توجه به زبان است. شاعران این دوره، عموماً مضمون سازند و از هر چیزی که در عالم طبیعت وجود دارد؛ برای مضمون سازی استفاده می‌کنند. طول و عرض معنا در شعر این دوره از یک بیت بیشتر نیست. از نظر ادبی باید گفت سبک هندی به بدیع و بیان زیاد توجه نمی‌شود و هر چند که اساس این سبک بر تشبیه است؛ از سایر عناصر بیانی و بدیعی جز به صورت طبیعی استفاده نمی‌شود. صنعت تلمیح بیش از صنایع دیگر مورد توجه است و قالب مسلط این دوره غزل است. اما غزلی که در مقایسه با گذشته آرای تعداد ابیات بیشتری است و تکرار قافیه نیز در آن امری طبیعی است. اساس سبک هندی را تمثیل دانسته‌اند یعنی؛ ممثل کردم مطلبی معقول به صورت محسوس. معروف‌ترین شاعران این سبک کلیم کاشانی و صائب تبریزی هستند» (زیبنده، ۱۳۹۰).
۲-۶-۶ سبک شعر دوره‌ی بازگشت
«سبک بازگشت در بسیاری از تحلیل‌های امروز، به طور معمول چون با مهر تقلید – آن هم به مفهوم رایجش- شناخته میشود، گاهی حتی از سبک هندی نیز بیشتر مورد بی مهری و کم توجهی شده است. این سبک گرچه بر تتبع و تقلید استوار است و گاهی ایستایی و افت در شعر این دوره ایجاد کرده، اما صدور این احکام کلی، ما را از دست‌یابی به ظرایف و بعضا «اطلاعات موجود در آن محروم می_نماید. هر اثر ادبی به محض قرار گرفتن در دایره ادبیات- چه اصیل و چه تقلیدی- خواه ناخواه و کم و بیش از جهاتی، آیینه روزگار خویش و طرز فکر و رفتار مردمان زمان خود است. تک تک این متون، به شرط داشتن ویژگی‌های ادبی باید مورد کاوش و سنجش قرار گیرند تا هم برخی از ناگفته‌های تاریخ آن دوره به دست آید و هم خصوصیات زبانی و ادبی روزگار متن بهتر شناخته شود» (مسجدی، ۱۳۸۶: ۱۶۳-۱۳۷).
شاع
ران دوره قاجار به زعم خود، جهت رهایی ادبیات از چنگال ابتذال و تدنی سبک هندی چاره را در رواج ادبیات قدیم دیدند و از این رو در قصیده به تقلید قصاید سبک خراسانی قرن پنجم و ششم و در غزل به تقلید غزلیات سبک عراقی پرداختند. تتبع شاعران این دوره در مختصات شعری فصحای قدیم و مخصوصاً مختصات زبانی سبک خراسانی، باعث پیدایش سبک شناسی در ایران گردید. دوره‌ی بازگشت ادبی از نیمه قرن دوازدهم آغاز و تا پایان قرن سیزدهم ادامه داشت.
شعر دوره‌ی بازگشت دارای سبک نوینی نیست، اما در تاریخ ادبیات دوره‌ی بین انقراض صفویه تا آغاز سلطنت فتحعلی شاه را که از نظر شعری دوره‌ی بسیار ضعیفی است دوره‌ی فترت می‌نامند. با روی کار آمدن سلسله قاجار و تثبیت حکومت مرکزی در ایران جنبشی در ادبیات پیدا می‌شود. عبدالوهاب نشاط که کلانتر اصفهان بود، انجمن ادبی نشاط را تاسیس می‌کند. از شاعران معروف دوره فترت هاتف اصفهانی و پسرش سحاب اصفهانی هستند.
«بدین ترتیب جنبش بازگشت در نیمه‌ی دوم قرن دوازدهم-یعنی از اواخر دوره‌ی افشاریه-اشاعه یافت اما رواج اصلی و اشاعه‌ی کامل آن از زمان فتحعلی شاه قاجار به بعد است.
نهضت بازگشت دو شاخه اصلی دارد: اول قصیده سرایی به سبک خراسانی و عهد سلجوقی. شعر کسانی چون صبا و خاقانی و سروش و شیبانی از این دست است. دوم غزل‌سرایی به سبک عراقی یعنی تقلید از حافظ و سعدی» (شمیسا، ۱۳۷۷: ۲۰۴).
«اما در مورد تقلید در سبک بازگشت نیز باید گفت: «ادبیات هر قومی را سنتی است که باعث امتیاز آن از ادب اقوام دیگر میگردد؛ چنان که همین سنت تقلید صیغه مخصوصی به ادب پارسی داده و بیش از پیش گنجینه ادبی این مرز و بوم را غنی ساخته است. جای شک و شبهه نیست که اگر واقعاً کار این مقلدان تقلیدی صرف و ناقص، از کار شایسته استاد بوده هیچ گونه ارزش هنری نداشته باشد، وجود و عدم آن علی السویه است، ولی اگر با همه نقص کار دارای جهات امتیازی باشد آن وقت دیگر نمی_توان وجود آن را بیهوده دانست و ارزشی برای آن قائل نبود» (وصال به نقل از مسجدی، ۱۳۸۶: ۱۶۳-۱۳۷).
۲-۶-۷ سبک شعر نو در دوران معاصر
«تحول اجتماعی مهمی که می‌توانست تفکر و در نتیجه سبک را تغییر دهد؛ انقلاب مشروطه بود. انقلاب مشروطه یکی از مهم‌ترین عوامل تغییرات اجتماعی و سیاسی و مخصوصاً فرهنگی در تاریخ ایران است و از این رو مهم‌ترین تغییر سبکی را در پی داشت که سبک نو در شعر و نثر است. به این معنی که یکسره ادبیات به دو بخش کهن و نو تقسیم شد». (شمیسا، ۱۳۷۷: ۲۲۹).
۲-۷ زمینه‌ها و بسترهای شکل گیری سبک هندی
«درک ماهیت و چگونگی شکل گیری سبک شعر فارسی عصر صفوی که به «سبک هندی یا اصفهانی» مشهور است، مستلزم تأمل در بسترهای سیاسی و اجتماعی به وجود آورنده آن از دو سده و اندی پیش است. توفان سهمگین مغول از شرق تا غرب جغرافیای فرهنگی ایران و سایر بلاد اسلامی را در نوردید و علاوه بر به جا گذاشتن ویرانیها، موجد تحولاتی دیر پا در عرصه فرهنگ شد؛ به گونه‌ای که بر آمدن دولت صفویه با شعارهای دینی شیعی، یکی از نتایج دراز مدت آن بود که در غیاب نظام خلافت، امکان بروز و ظهور مییافت، چیزی که دانشمندان، تاریخ دانان و منتقدان، کمتر به آن توجه کرده‌اند، اما تأثیر مخرب خود را در فرهنگ و ادب به جا گذاشت. در مسیر این یورش برق آسا، اغلب مراکز علمی و ادبی ایران، شهرهایی که از شرق به غرب در نوار شمالی فلات قاره ایران قرار داشتند، مانند بخارا و سمرقند، غزنین، طوس، سرخس، نیشابور، ری، قزوین، تبریز نابود شد و نظامیهها و کتابخانه‌های آن‌ها از بین رفت و حاکمان فرهنگ پرور این شهرها نیز پراکنده شدند. در نتیجه، اضمحلال سیاسی، فروپاشی فرهنگی را نیز رقم زد و چنانکه دیده میشود، تا چندین قرن بعد نیز هیچ کدام این شهرها نتوانست عظمت و شکوه فرهنگی گذشته خود را بدست آورد و شاعری بزرگ و نویسنده‌ای چیره دست در دامن آن‌ها پرورده نشد. اگر سعدی، حافظ و خواجو توانستند به بلوغ هنری برسند، در سایه امنیت سیاسیای بود که اتابکان فارس با دادن باج و خراج، فارس و شهرهای اطراف را از موج نخستین و ویرانگر مغولان در امان نگه داشته بودند. محققان بزرگی به مسأله آغاز انحطاط فرهنگی و بحران ادبی در تمدن ایرانی در دوران بعد از مغول اشاره کرده‌اند». (شفیعی کدکنی،۱۳۸۰: ۳۱) .
۲-۸ دلایل بی توجهی پادشاهان صفوی به شعر و فرار شاعران
۲-۸-۱ ترویج مذهب شیعه و تثبیت مبانی ایدئولوژیک
«به عقیده من علت عمده بی توجهی سلاطین صفوی به شعر و شاعری توجه عمده آن‌ها به تثبیت و تحکیم مبانی ایدئولوژیکشان برای استقرار حکومتی متمرکز و نیرومند بر قلمروی وسیع و یکپارچه بوده مورد توجهشان واقع می‌شده … حکومت صفوی تجلی یک مبارزه عقیدتی تقریباً هزار ساله بود که امروز وقت به فعل درآوردن ادعایشان بود. بدین جهت آن‌ها توجه عمده خود را نخست برروی سامان بخشیدن به چهار چوب ایدئولوژیک و سپس بر روی محمل‌ها و سدهای نشر اندیشه خویش که همانا عوامل نظامی، سیاسی، فرهنگی بود متمرکز کرده بودند و دلیل ما بر این مدعا همین که بزرگ‌ترین اندیشمندان شیعی چون میرداماد، شیخ بهایی، ملاصدرا و … در طول حیات همین سلسله پیدا شدند و عمدتاً از میان همین کسان نیز رایزنان حکومتی صفویه بودند». (شمس لنگرودی، ۱۳۷۱: ۲۲-۲۱ ).
«دودمان صفوی بر حسب سیاست خود و ضدیتی که با نیروی عظیم معنوی آل عثمان یعنی آیین سنت داشتند، بیشتر ه
م خود را صرف ترویج مذهب شیعه می‌کردند و کمتر به شعر و ادب می‌پرداختند». (آرین‌پور، ۱۳۷۲: ۷).
«در عصر صفویه چون طبقه مداحان و ادبای رسمی جای خود را به صوفیان ولایت شعار داد، شعر هم جز در آنچه می‌توانست خادم مذهب و مروج سیاست حکومت باشد نقش مقابل ملاحظه‌ای نیافت». (زرین کوب، ۱۳۶۷: ۱۰۱).
۲-۸-۲ نخست بعضی از شاهان صفوی
«(شاه تهماسب) مردی بود لئیم و بسا از بامداد تا شام را به رسیدگی دفترها می‌گذراند تا طلب‌ها را تا آخر دریافت و ذخیره کند. خست او باعث شد که مستمری سپاهیان را در چهارده سال آخر از پادشاهی خود نپردازد … پادشاه دین پناه شاعران را به بهانه آن که مبالغه گر و دروغ پردازند به خود راه نمی‌داد اما حقیقت حال آن بود که نمی‌خواست سیم و زری که انباشته بود صرف آنان شود و در همین حال چنان به ارباب دانش‌های عقلی بی اعتنا بود که بسیاری از دانشمندان ایران در عهد وی از کشور بیرون رفتند». (صفا، ۱۳۵۶: ۱۶).
۲-۸-۳ توجه به زبان عربی
«در عهد صفوی جریانی پیش آمد که اشتغال به ادب عربی و تألیف و تدوین کتاب‌های فراوانی را بدان زبان و فنون وابسته بدان افزایش بسیار داد و آن مهاجرت خاندان‌های متعددی از عالمان شیعی جبل عامل و بحرین و مرکزهای شیعی عراق عرب به ایران و سکونت در شهرهایی مانند تبریز و شیراز و قم و مشهد و اصفهان. این عالمان تازی گوی در تعلیم و تألیف، طبعاً به زبان عربی سخن می‌گفتند و شاگردان و تربیت شدگان آنان نیز همین رسم را دنبال می‌کردند، این است که در این دوره که عهد بی اعتنایی به ادب پارسی بود، دوره احیای مجدد زبان و ادب عربی و فنون وابسته به آن در ایران است. (صفا، ۱۳۵۶: ۳۶۷ )» لازم به یادآوری است که در همین زمان زبان رسمی دربار هند زبان فارسی است.
۲-۸-۴ توجه بیش از حد به علمای مذهبی و کم توجهی به شاعران
«مؤلف کتاب سلم السموات که خود معاصر شاه عباس اول بود، خاطر نشان می‌کند که بر خلاف ملوک ماضیه چون سلاطین و ملوک متأخرین را حفظ قواعد دین و تربیت علمای مجتهدین بر مراعات حال شعرا و استماع مفتریات ایشان غالب است چندان التفاتی به مقامات ایشان نیست». (زرین کوب،۱۳۶۷: ۱۰۱).
«هم شاهان و بزرگان دولت آن عهد به جای توجه به ادب، بیشتر مصروف تربیت و نگهداشت عالمان دین بود و این تربیت و بزرگداشت را سیاست دینی صفویان و نیازشان به تقویت بنیاد تشیع ایجاب می‌کرد و طبعاً زیانش به حوزه‌های علوم عقلی و به ادب و شعر متوجه می‌شد». (صفا، ۱۳۶۷: ۴۹۵ ).
۲-۹ وجه تسمیه سبک هندی
از بررسی نوشته‌های گوناگون در باره نام گذاری این سبک، سه نظر به دست می‌آید:
۱- نظری که محل تولد و رشد این طرز را ایران (و در اصفهان) می‌داند و به این سبب آن را سبک اصفهانی می‌نامند.
۲- نظری که محل تولد و رشد این طرز را هندوستان دانسته و بدین سبب آن را سبک هندی می‌نامند.
۳- نظری که این طرز را نه بر آمده از یک شهر و سرزمین، بلکه برآیند تاریخی شعر فارسی و زیبایی شناسی هندی می‌داند.
«گروه اول عقیده دارند که چون بیشتر شاعران این سبک در اصفهان ساکن بودند و در آنجا بالیده و برخی از آن‌ها مثل صائب حتی پس از مرگ در آنجا مدفون هستند، سزاوار است این سبک، اصفهانی نامیده شود (از جمله مدافعان این نظر مرحوم امیری فیروز کوهی است (فیروز کوهی، ۱۳۳۱).
گروه دوم پرورش شاعران در دربار هند و تشویق شاعران گورکانی را عامل اصلی پیدایش سبک هندی می‌دانند». (از جمله یحیی آرین پور) (آرین‌پور،۱۳۷۲: ۸).
اما به طور کلی نام گذاری سبک‌های شعر فارسی به شیوه کنونی (عراقی و…) از چند دیدگاه قابل تأمل و بررسی است و نارسایی‌هایی نیز دارد که باز نگری اساسی آن ضرورت دارد و جای یک تقسیم بندی اصولی خالی است و نیاز آن به خوبی حس می‌شود تقسیم بندی سبک‌های شعر فارسی بر پایه محل پیدایش و چهار چوب جغرافیایی دو دشواری عمده دارد:
یکی اینکه از اسم این سبک‌ها نمی‌توان به محتوا و ویژگی‌های آن پی برد و نام سبک در بر دارنده هیچ یک از ویژگی‌های آن نیست و این با موازین نامگذاری سازگاری ندارد.
دوم اینکه با وجود گستردگی جغرافیایی ایران (به ویژه ایران قدیم) محدود کردن سبکی به یک منطقه خاص ممکن است شاعران هم زمان با این سبک را که در ناحیه‌ای دیگر و با ویژگی متفاوت اشعاری سروده‌اند، بیرون از این گردونه قرار دهد. نمونه برجسته این دور افتادگی، شاعران بزرگی چون خاقانی و نظامی‌اند که در این تقسیم بندی جایی ندارند. اما با وجود این کاستی‌ها دو سبک خراسانی و عراقی یک گام از سبک هندی جلوترند زیرا بر سر خراسانی و عراقی بودن آن‌ها اختلاف نظری نیست، در حالیکه بر سر زادگاه سبک هندی اختلاف هنوز برجاست و همچنان بین هند و اصفهان معلق مانده است.
«شگفت انگیزتر این که این نابسامانی در دو سبک بعدی به اوج می‌رسد و حتی از این معیار ضعیف جغرافیایی هم عدول می‌شود و روشن نیست بر چه پایه‌ای نامگذاری صورت می‌گیرد، یکی به نام «دوره بازگشت» و دیگری به نام شخص «نیمایی». حال با وجود این پراکندگی آیا باز هم باید بر سر اصفهانی یا هندی بودن این سبک به نزاع برخاست یا اینکه چاره‌ای اساسی اندیشید». (حسین‌زاده، ۱۳۷۹: ۲۲).
۲-۱۰ جامعه در عهد صفویه
در تاریخ ایران دوران اسلامی عصر صفوی یکی از دوره‌هایی است که تأثیرات عمیقی بر حیات اجتماعی و ارزش‌های فرهنگی ایران از خود به جاگذاشته است و این تأثیرات حتی تا قرن معاصر ن
یز به خوبی قابل تشخیص است. جامعه صفوی یک اجتماع ترکیبی بود متشکل از عناصر، ترک، تاجیک، گرجی و … که شاه در رأس هرم جامعه قرار داشت، در قاعده هرم مردم عادی شامل دهقانان، مناطق روستایی، صنعتگران، دکانداران، تجار کوچک شهرها بودند.
« جامعه عصر صفوی، یک جامعه فضیلت سالار بود که صاحب منصبان بر اساس ارزش و شایستگی‌شان و نه بر اساس نسبشان منصوب می‌شدند به خاطر همین گرایش به فضیلت سالاری بود که عناصر مختلف و متنوع از هر طبقه و گروه و نژاد مختلف می‌توانستند به مقامات و مناصب بالایی دست یابند. وجود طبقات مختلف چون علما و مشایخ و دهقانان و اصناف بازاری گروه‌ها را بخش‌های نیمه مذهبی- مذهبی رابطه و اتحاد محکمی که میان این‌ها به وجود می‌آمد بیانگر سیاست حاکمان صفوی در ایجاد مناسب با حکومت می‌باشد».(مشکور، ۱۳۵۶: ۶۰).
«ثبات قدرت دویست و پنجاه ساله‌ی صفوی و پیش گیری نسبی آن دولت از ایلغار ها و قتل و غارت‌های پیاپی قوم‌های نیم وحشی که به ایران می‌تاختند مایه‌ی گسترش آبادانی‌ها و فزونی جمعیت و روایی صنعت و بازرگانی شد، آیین‌ها و قائده ها و قانون‌هایی که در آنچه به نگهبانی کشور از دستبرد یغماگران می‌پیوست فراهم آمد، راه‌های کاروان رو در درون کشور ساخته شد و شهرها آبادانی‌ها و رباط‌ها و کاروان سراها و جاده‌های بسیار در همه سوی ایران احداث گشت. در کارهای هنری صنعتی و معماری آنچنان پیشرفتی فراز آمد که آن دوران را از ممتازترین زمان‌های تاریخ ایران ساخت».(صفا، ۱۳۶۷: ۷۴).
در این دوره مساجد مدارس و عمارات بسیاری ساخته شد، بسیاری از آرامگاه‌ها و اماکن مذهبی مرمت و بازسازی شد. ساخت آرامگاه‌های گوناگون نسبت به مساجد در معماری این دوره متداول‌تر بود و احترام و اعزازی خاص به اولیاء نشان داده می‌شد حال آن که از معماری غیر مذهبی هم عماراتی از نوع کاخ‌ها و بالاتر از همه کاروان سراها باقی مانده است، مرمت و تزئین و زینت کاری از نقاط قوت معماری این دوره بود، با این وجود با توجه به فراوانی ثروت ایران در مقایسه با دوره‌های گذشته میزان این آبادانی‌ها و ساخت و سازها کمتر است. البته بیشتر این آبادانی‌ها و توجه‌ها در زمان شاه عباس شکل گرفت و شاهان بعدی توجه چندانی به این ساخت و سازها نداشتند و «معماری از کمیت و حجم و تا حدودی کیفیت افت پیدا کرد» (آژند، ۱۳۸۰: ۴۴۱).
صفویان دولتی پردرآمد و ثروتمند بودند، شاه اسماعیل فردی بخشنده و گشاده دست بود ولی فرزندش شاه تهماسب مال دوست بود و به جمع مال و منال و خزینه حرص تمام داشت چنانکه در این دوران هیچ پادشاهی به اندازه او در جمع کردن بیت‌المال و پر کردن خزینه از پول نقد و طلا و نقره و پارچه‌های نفیس و اسلحه و…سعی و اقدام نکرده بود.
«شاه عباس اول بر اثر رونق دادن به کار تجارت و اقتصاد بر درآمد خزانه افزوده بود، لیکن او ثروت سرشار دولت را صرف اصلاحات گوناگون لشکری و کشوری و احداث راه‌ها و کاروان سراها و بناهای آباد می‌کرد و به همین سبب هنگام مرگش آنچه در خزینه‌ها مانده بود با آنچه نیایش تهماسب نهاده بود توانایی برابری نداشت. با این حال ثروت دولت پس از مرگ وی به علت اصلاحاتی که کرده بود، همچنان راه افزایش می‌سپرد».(صفا، ۱۳۷۰: ۸۰).
خاندان صفوی در پایان عهد خود گنجینه پر ثروتی داشته و آن را در دوران طولانی فرمانروایی از راه درآمدهای حاصل از املاک متعدد، هدیه‌های داخل و خارج و درآمدهای دیگر فراهم آورده و ذخیره کرده بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-09-06] [ 10:32:00 ق.ظ ]




  • زین سبب چون طلق حل کرده است باد اندر شمر

تا از او در کیمیا صنعت نماید مهرگان
(همان: ۳۸)
گاهی به طور غیر مستقیم می توان از آداب و رسوم و عقاید اجتماعی آن زمان در اشعارش سراغ گرفت؛ به عنوان مثال احتمالاً می توان در این بیت، عقیده ی برتری داشتن اولاد پسر بر دختر را که در آن زمان و شاید هنوز هم در جامعه ی ما رواج داشته و دارد، دریافت:

  • شعاع درخش تو بر هر که تابد نیاید ز اولاد آن دوده دختر

(همان: ۱۲)
در پندها و نصیحت های مستقیمی که گه گاه در قصایدش می آورد نیز می توان جلوه هایی از اندیشه ی شاعر را دریافت و دیدگاه او را نسبت به زندگی و فلسفه ی حیات شناخت:

  • یار را حاضر کنی در دی بهارت حاضر است

کی بُود هرگز بهاری خوشتر از دیدار یار؟
با گلستان شکفته بر سر سرو بلند
عشق بازی کن مکن یاد از گلی کاید ز خار
(همان: ۴۳)

  • کارِ جهان خدای جهان این چنین نهاد

نفع از پی گزند و نشیب از پی فراز
گر کار چند روز برآشفت اندکی
نیکو شود به بخت خداوندگار باز
(همان: ۴۴)
یکی از برجسته ترین عناصر شعر ازرقی،"خیال” است. گاهی آن چنان خیال بر عناصر دیگر شعرش غلبه می کند و سایه می افکند که شعر در گرداب استعاره ها و مجازها می پیچد و مخاطب در رسیدن به معنی دچار سرگردانی می شود. خیال شاعر گاهی همچون منجنیقی شعر او را از عصر و زمانه ی او بر می گیرد و به چند قرن بعد پرتاب می کند، یعنی از سادگی و روانی تشبیهات و بیان طبیعی و تصاویر نزدیک به طبیعتِ دوره ی خراسانی دور می شود و بدون این که در میانه ی راه به وادی سبک عراقی فرود آید سر از سبک هندی در می آورد.
استعاره های او مانند اغلب معاصرانش بیشتر در زمینه ی اسما و ترکیبات اسمی است و تصرف در حوزه ی معانی فعلی کمتر دارد. استعاره های اضافی از قبیل"خدنگ فکرت” و “دیده ی غرایب” در دیوان او به کثرت دیوان مسعود سعد و بلفرج رونی نیست، ولی در شعرش نوعی دیگر ترکیبات استعاری به طور فراوان دیده می شود که تا حدّی امتیاز شعر او به شمار می رود و این گونه ترکیبات استعاری در شعر گویندگان دوره های بعد مورد توجه بسیار واقع می شود و نظامی در آفرینش این گونه استعاره ها افراط می کند و در شعر حافظ نیز نمونه های عالی این گونه ترکیبات را به فراوانی می توان یافت. از قبیل"یاقوت گل فروغ” و “گل ارغوان نسب” و “مرجان لاله کار” و “خیل صاعقه حمله” و “مرجان فروغ لاله” و “مینا نهاد برگ” و “فال قضا پیوند” و “الماس آب چهره” و “سیمرغ صبح” که در بیشتر آن ها پیوند تصویری و جنبه ی مشابهت به طور کامل رعایت شده و از مقوله ی ترکیبات اضافی معاصران او نیست.
در اغلب تشبیهاتِ ازرقی، عامل اغراق دارای اهمیت بسیار است. به طوری که می کوشد همه چیز را از آن چه هست حتی در تشبیه، وسیع تر و نیرومندتر و پر رنگ تر کند.
از میان صنایع بدیع معنوی، بیشتر به اغراق و مبالغه، حسن تعلیل، ایهام تضاد و تناسب و حسن تخلص توجه دارد. از صنایع بدیع لفظی هم که در شعرش بیشتر مورد استفاده قرار داده می توان به جناس، تکرار و مراعات نظیر اشاره کرد.
فصل سوم
بدیع و پیشینه ی آن
۳- بدیع و پیشینه ی آن
«بدیع در لغت به معنی نوآورده شده یا نو آورنده است و در اصطلاح علمی است که بدان شناخته می شود وجوه تحسین کلام بعد از حصول بلاغت آن»(رجایی، ۱۳۷۶: ۳۳۶) سیروس شمیسا در کتاب بدیع از دیدگاه زیبا شناسی می نویسد: «بدیع بحث از فنونی است که کلام عادی را کم و بیش تبدیل به کلام ادبی می کند و یا کلام ادبی را به سطح والاتری تعالی می بخشد»(شمیسا، ۱۳۸۱: ۲۳)
«دانشِ بدیع، بررسی و شناخت ابزار و شیوه هایی است که به وسیله ی آنها، در میان اجزای سخن، تناسبها و رابطه هایی به وجود می آید. این تناسب ها باعث ایجاد موسیقی سخن در نثر، و افزایش آن در شعر می گردد».(موسوی، ۱۳۸۲: ۴۶)
جلال الدین همایی در کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی در تعریف صنایع بدیعی می گوید:« اموری را که موجب زیبایی و آرایش سخن ادبی می شود محسنات یا صنعتهای ادبی می نامد».(همایی، ۱۳۸۴: ۳۷)
در قرآن مجید، کلمه ی “بدیع” دو بار به کار رفته است: ۱- بدیع السموات و الارض و اذا قضی امرا فانّما یقول له کن فیکون.(بقره: ۱۱۷). ۲- بدیع السموات و الارض انی یکون له ولدو لم تکن له صاحبه و خلق کل شیء و هو بکلّ شیء علیم.(انعام: ۱۰۱).
به سبب تاریخ دراز در ادبیات فارسی می شود اختلافی که از قبل وجود داشته و هنوز هم وجود دارد سخن گفت. بدیع از نظام ارزشمند ادبی است که قرن ها پیش وجود داشته بدون آنکه تحولی در آن صورت گرفته باشد. بدیع حد و مرز مشخصی ندارد. از نظام هایی همانند عروض، قافیه و نقد ادبی خالی نیست.
در کتاب های سنتی بدیع عیوبی مشاهده می گردد که هنوز هم ای عیوب در کتاب های بدیع وجود دارد. یکی آن است که این صنایع مطابق حروف الفبا تنظیم نشده است و طبقه بندی منطقی ندارد، به عنوان مثال یکی از کتب معروفی که دارای صنایع بدیعی مغشوش است کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی استاد علامه جلال الدین همایی است.(ر.ک: به کتاب نگاهی تازه به بدیع، سیروس شمیسا، ۱۳۸۱، صص،۲۱-۲۲).
کتاب البدیع تألیف ابن معتز در قرن سوم به زبان عربی، و ترجمان البلاغه ی محمد بن عمر رادویانی در قرن پنجم به زبان فارسی، کتاب حدائق السحر فی دقائق الشعر رشیدالدین وطواط در قرن پنجم و المعجم فی معاییر اشعارالعجم تألیف شمس قیس رازی در قرن هفتم، از کتاب های بلاغت فارسی هستند که در آن ها بدیع مورد بحث واقع شده است.
۳-۱- نگاهی به آثارِبدیعِ معاصر
در زمان معاصر، محمد خلیل رجایی، استاد همایی و غلامحسین آهنی با همان الگوی پیشینیان کارهای ارزشمندی در زمینه ی بلاغت ارائه دادند.
ضعف و کاستی های تقسیم بندی پیشینیان در ارائه ی مطالب بلاغت، نگرشی تازه به این موضوع به ویژه بدیع را می طلبید. اثر ارزشمند شفیعی کدکنی(موسیقی شعر)، راه را برای پژوهش در بدیع نیز به عنوان بخش عمده ای از موسیقی شعر هموار کرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

سیروس شمیسا، میر جلال الدین کزازی و وحیدیان کامیار از مؤلفان جدید بدیع محسوب می شوند که در این میان کتابِ سیروس شمیسا اولین کتاب در این زمینه و کتاب وحیدیان کامیار تا این لحظه کامل ترین کتاب محسوب می شود.
یکی از کتاب هایی که در این زمینه به تازگی تألیف شد، کتابی است به نام بدیع نو. مؤلف این کتاب، مهدی محبتی است. این کتاب در سال ۱۳۸۰ در ۳۱۲ صفحه توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است. این کتاب در هشت فصل تنظیم شده که شامل تاریخچه ی بدیع از گذشته تا امروز، آسیب شناسی بدیع، بدیع سنتی، مباحث تازه ی بدیع،سخن بازی، نقد و بررسی چند اثر جدید با نام روش های طبقه بندی صنایع بدیعی، بررسی دو شعر از دیدگاه زیبا شناسی علمی و معرفی اصول مشترک در شاهکار های ادبی است. مطالبی چون تاریخچه ی بدیع در عربی و فارسی از مطالب مفید کتاب محسوب می شود که به طور مفصّل به آن پرداخته شده است. پرداختن به آسیب شناسی بدیع نیز در فصل دوم از مطالب ارزنده ی کتاب محسوب می شود. هر چند دیگران به ویژه سیروس شمیسا قبل از ایشان، این مطالب را با عنوان برخی از عیوب کتب بدیع ذکر کرده است.(نگاهی تازه به بدیع، مبحث برخی از عیوب کتب بدیع)
با نگاهی مقایسه ای و انتقادی به کتب بدیعی معاصر باید گفت همان گونه که پیش از این گفتیم، مباحث بدیع در کتب قدیمی با نام هایی چون صنایع ادبی، آرایه های ادبی و ترفندهای ادبی نامیده شده است. آن طور که مشخص است این اختلاف سلیقه ی مؤلفان کتاب های بدیع بر مؤلفان کتب بدیع در قرن حاضر تأثیر نهاده است. به عنوان نمونه می توان نشانه های این تأثیر را در کتاب “بدیع نو” نوشته ی مهدی محبتی مشاهده کرد. زیرا مباحث فوق در این کتاب نیز با نام های مختلفی چون: ترفندهای هنری(ص ۱۹)، ترفندهای ادبی(صص۶۴و۱۸۱)، صنایع بدیعی(صص ۵۶و۳۲)، آرایش های هنری(ص۵۱)، زیبایی های بدیع(ص۵۷) و صنایع و ظرایف(ص۶۵) نامیده شده است؛ امّا ظاهراً بسامد لفظ صنایع نشان می دهد این لفظ در نظر ایشان بیشتر مقبول افتاده است. صفحات ۳۲, ۴۰, ۴۵, ۵۰, ۶۴, ۱۳۲, در این کتاب مؤید این نظر است. مؤلف این کتاب(بدیع نو) در مبحث “آسیب شناسی بدیع” یکی از اشکالات مهم را تداخل مباحث و موضوعات حوزه های مختلف ادبی در قلمرو بدیع می داند و می گوید: « اشکال مهم دیگر، تداخلِ مباحث و موضوعات حوزه های مختلف ادبی در قلمرو بدیع است و علّت این نارسایی نیز عدم بینش ساختاری و کلی نگر به زیبا شناسی سخن است. آن چه امروز تحت عنوان صنایع بدیعی داریم، برخی متعلق به عروض یا قافیه یا معانی یا بیان یا دستور یا علم کلام و منطق و مانند آن هاست(محبتی، ۱۳۸۰: ۶۰).
به رغم پرهیز آقای محبتی بر تقسیم بدیع بر لفظی و معنوی، هیچ انسجامی بین آن ها دیده نمی شود. به عنوان مثال تضاد و مقابله در صفحه ی ۱۰۲ ذکر گردید، در حالی که پارادوکس که به نحوی به همان مباحث مربوط می شود، در صفحه ی ۱۷۱ ذکر شده است. استدلال این مؤلف این بوده که چون پارادوکس(متناقض نما) جزو آرایه های جدید است، نباید در کنار آرایه های قدیمی ذکر شود. امّا یکی از اشکالات ایشان، تقسیم بندی مطالب بدیع به دو بخش جدید و قدیم است. هر چند بسیاری از مسائلی که با عنوان آرایه ی جدید بیان شده است به هیچ وجه آرایه نیست. آرکی تایپ، نماد گرایی، طنز و مسائلی از این قبیل، از این دست مسائل محسوب می شوند.
سیروس شمیسا موسیقی لفظی کلام را در سه روش تسجیع، تجنیس یا روش تکرار دانسته است(شمیسا، ۱۳۶۸: ۱۳). بنابراین بدیع لفظی را در این سه گروه طبقه بندی کرده است. در بدیع معنوی نیز آرایه ها را در پنج گروه طبقه بندی کرده است و باید گفت این کار اولین اقدام در طبقه بندی آرایه ها محسوب می شود. مسلماً این طبقه بندی در کارِ آقای وحیدیان بی تأثیر نبوده است. به عبارت دیگر آقای وحیدیان در کتابِ بدیع از دیدگاه زیبا شناسی، این طبقه بندی ها را اصلاح و تکمیل کرده است. مخصوصاً که با نگاهی به کتاب نامه ی کتابِ نگاهی تازه به بدیع، در می یابیم که یکی از منابعِ مورد استفاده ی وحیدیان کامیار، کتابِ نگاهی تازه به بدیع بوده است. با وجود این دو کتاب ارزشمند، مؤلفِ کتابِ بدیع نو(مهدی محبتی) هیچ گونه طبقه بندی منطقی را در کتاب خود رعایت نکرده و آرایه ها را بی هیچ نظم و ترتیب منطقی در کتاب خود ذکر کرده است. مثال های به کار رفته در این کتاب اغلب تکراری است. به ویژه مثال هایی که برای بدیع سنتی به کار برده، همان مثال های صناعات ادبی جلال الدین همایی است. با این تفاوت که مثال ها در کتاب استاد همایی از تنوع بیشتری برخوردار است امّا در کتاب بدیع نو، گاه تنها به یک مثال، آن هم از مثال های کتاب صناعات ادبی اکتفا شده است.
انتقاد دیگری که بر کتب بدیعی قرن معاصر وارد است این است که اگر چه آوردن شاهد و مثال جالب از کتاب های بدیع دیگر با ذکر مأخذ هیچ ایرادی ندارد، امّا سؤال بر سر این است که آیا برای برخی از آرایه ها مثل جناس خط یا جناس مرکب، جز این مثال های تکراری در هزار سال شعر و نثر فارسی شاهد دیگری پیدا نمی شود؟ اگر این طور است-که نیست- باید گفت چنین آرایه هایی به هیچ وجه سودمند نیستند و اگر هم این طور نیست، پس باید اقرار کرد که مؤلفان محترم برای ارائه ی شاهد و مثال هیچ زحمتی به خود نداده اند. شاید مؤلفان محترم این استدلال را داشته اند که هدف داشتند نگاهی گذرا به بدیع سنتی بیندازند(منظور کتاب بدیع نو تألیف مهدی محبتی است) و برای چنین کاری نیز اشکالی در مثال های محدود و تکراری نیافتند امّا در این صورت نیز آیا چنین توجیهی پذیرفتنی است؟
در مبحث «ردالعجز علی الصدر» و «ردالصدر علی العجز» اختلاف نظر وجود دارد. آن چه جلال الدین همایی«ردالعجز علی الصدر» می خواند(همایی، ۱۳۸۴: ۶۷)، سیروس شمیسا آن را «ردالصدر الی العجز» معرفی کرده است(شمیسا، ۱۳۶۸: ۵۹). نظر سیروس شمیسا همان نظر شمس قیس رازی(شمس قیس رازی، ۱۳۷۳: ۳۰۱) و قبل از او، رادویانی( رادویانی، ۱۳۶۲: ۳۱) است. امّا نظر جلال الدین همایی نظر رشیدالدین وطواط(وطواط، ۱۳۶۲: ۱۸) است. به نظر می رسد این اختلاف نظرها علاوه بر واژه ی «الی» و «علی»، بر سر تأویل «ردّ» رخ داده باشد که با استدلال به تداعی معانی به خوبی می توان بر درستی نظر رادویانی و به تبعیت از ایشان نظر جلال الدین همایی را دریافت. زیرا در ردّالعجز علی الصدر یا ردّالصدر علی العجز نوعی تکرار و تداعی معانی مطرح است و فرد با دیدن واژه ی دوم متوجه می شود که این واژه در جای دیگری نیز تکرار شده است. بنابراین به جایی که واژه را برای اولین بار دیده، باز می گردد. البته باید گفت این نام گذاری ها هیچ تأثیری در موسیقی شعر ندارد و به ارزش موسیقیایی آن چیزی نمی افزاید، ولی مسلماً طرح درست این گونه مسائل، خوانندگان را از سر در گمی می رهاند و به فهم بهتر مطلب کمک می کند.
در بعضی از کتب بدیعی به درستی به عیوب کتب بدیعی اشاره شده است. مثلاً در مقدمه ی “نگاهی تازه به بدیع” آمده است:«عیوب و اشکالات کتب بدیعی از قبیل تشتت در اسماء و اصطلاحات، نداشتن نظم و نسقی علمی، عدم استفاده از مفاهیم کارآمد و روشنگری چون صامت و مصوت و هجا، تعاریف سطحی و ناقص، مثال های تکراری و کهنه و غیره و غیره…» (شمیسا، ۱۳۶۸: ۴). و یا در “بدیع از دیدگاه زیباشناسی” ایراداتی از قبیل:« تعاریف و مطالب سطحی و نارسا، تقلید کردن علما از همدیگر، عدم توجه به نقش و ارزش زیبایی آفرینی و… ذکر شده است».(وحیدیان کامیار، ۱۳۷۹: ۱۰).
این ایرادات گاهی مربوط به کتب ادبی عربی بوده و عیناً در کتب فارسی نیز راه یافته است. بعضی از مؤلفین کتب بدیعی در مورد برخی از صنایع، دقت های خاص و قابل ستایشی کرده اند. (مانند دقت های سیروس شمیسا در بخش ایهام) امّا دیگر صنایع را با همان تعاریف و احیاناً مثال های گذشتگان ذکر کرده اند. به طور کلی تعاریف نارسا، متضاد و غلط، اسامی مختلف برای تعریف واحد، تعاریف مختلف برای اسامی واحد، مثال های غلط و تکراری، عدم اطلاع دقیق مؤلفان از کتب پیشینیان، عدم دقّت در تقسیم بندی صنایع به لفظی و معنوی، باعث گردید که فهمیدن و فهماندنِ بدیع تا حدی مشکل باشد.از مباحث قابل بحث در ادبیات فارسی، تأثیر پذیری بیش از حدّ بدیع ادبیات فارسی از ادبیات عرب است. گر چه مسائل زیبا شناسی کلام و هنرهای سخن آرایی در تمام زبان ها به نحوی وجود دارد و در بسیاری از موارد این هنرها و صنایع مشترکند، امّا نمی توان ادّعا کرد که تمام مواردی که در زبانی، «هنر» یا «عیب» محسوب شده اند در تمام زبان ها همان نقش را داشته باشند.از آنجا که مباحثِ علوم بلاغی از جمله بدیع، تحت تأثیرِ زبان و ادبیات عرب وارد ادبیات فارسی شده است، از این جهت دو عیب عمده متوجه بدیع و ادبیات فارسی شده است. اوّل این که بعضی از این صنایع با زبان و ادبیات فارسی سازگاری ندارند و نمی توانند سخن فارسی را بیارایند، یا آن مواردی که عیب سخن پنداشته شده اند، شاید در زبان فارسی عیب محسوب نشوند. به عنوان مثال«تنافر حروف و تتابع اضافات» را جزء عیوب کلمه و کلام دانسته اند که در مقدمه ی بعضی از کتب بدیعی فارسی از جمله المعجم، معالم البلاغه، زیباشناسی سخن پارسی و … آمده است. میر جلال الدین کزازی در مقدمه ی زیباشناسی سخن پارسی در مورد تنها مثال تنافر حروف(هرگاه حروف تشکیل دهنده ی کلمه، باعث شوند کلمه به سختی تلفظ شود) می گوید:«از این رو نمونه ای که بدیع نویسان از سر ناچاری در پارسی برای این آهو یافته اند و به دست داده اند، به هیچ روی نمونه ای درست و به سزا نمی تواند بود. آن نمونه “پنهانست” در این بیت از مولوی است:
! دو دهان داریم گویان همچو نی یک دهان پنهانست در لب های وی
«پنهانست» واژه ای نیست که بتواند نمونه ای از ناسازی آوایی باشد. پنهانست از دو واژه ی ساده «پنهان» و «است» ساخته شده است که هیچ کدام واژه ای درشت و ناهموار نیست»(کزازی، ۱۳۶۸: ۳۰). و در مورد تتابع اضافات که از عیوب کلام محسوب شده است، می گوید:«بی گمان هر پی آوردی(تتابع اضافات) در واژگان سخن را به آهو و عیبناک نمی توان کرد. راستی را که پی آورد واژگان در بیت های زیر از سعدی و حافظ به هیچ روی ناپسند و ناشیوا شمرده نمی تواند شد» (همان: ۳۸). در حالی که در کتب معالم البلاغه(ص ۱۶)، فنون بلاغت(ص ۲۲)، بیت زیبا و مشهور سعدی"خواب نوشین….” به خاطر اضافه شدن چند کلمه به همدیگر، معیوب و غیر فصیح دانسته شده است. با این که آقای کزازی آگاهانه این موارد را به درستی مورد نقد قرار داده، امّا مطابق دیگر کتب، از آن ها به عنوان عیوب سخن پارسی یاد شده است.
سیروس شمیسا در نگاهی تازه به بدیع، در مورد تتابع اضافات، که در زبان عربی از عیوب فصاحت کلام است، در مبحث هم صدایی می گوید:«تتابع اضافات در زبان فارسی(بر خلاف عربی) مستحسن و مقبول است زیرا تکرار منظم مصوت کوتاهe است.» سپس در پاورقی ادامه می دهد«این که در مقدمه ی کتب بلاغی نوشته اند تتابع اضافات مُخل فصاحت است ناظر بر ساخت زبان عربی است که در آن هر کلمه بنا به موقعیت نحوی خود حرکتی متفاوت با کلمه ی بعدی دارد:ذُکِرَ رَحمَهِ رَبّکَ عَبدَهُ زکریا، پایان هر کلمه حرکتی است. حال در فارسی همه ی کلمات مختوم به e می شود.(شمیسا، ۱۳۶۸: ۸۱).
دوّم این که توجّه بیش از حدّ علمای بلاغت قدیم به کتب بلاغت عربی و توجّه متأخرین به کتب پیشینیان و کتب عربی باعث توقف بدیع فارسی شده است. به همین دلیل عناوین و مثال های بدیعی در اکثر کتاب ها اکثراً شبیه و مانند است. گر چه نباید در این زمینه تلاش ها و زحمات برخی از علمای قدیم و حال را نادیده گرفت.
میر جلال الدین کزازی در پاسخ به این پرسش که چرا زیبا شناسی سخن پارسی آن چنان که شایسته ی آن است باز نموده نشده است، می گوید:«ادب فارسی با همه ی فسونکاری و دلارایی اش همواره در سایه و کنار مانده است؛ و اگر بدان پرداخته اند چونان دنباله و وابسته ای از ادب تازی بوده است؛ از این روی، این دو ادب که در ساختار زبان شناسی و کاربردها و بنیادهای زیباشناختی از هم جدایند با هم درآمیخته اند، بدین سان چهره ی راستین سخن پارسی در پرده ی پوشیدگی نهان مانده است. چه بسا در بررسی زیباشناسانه ی آن از روش ها و هنرهایی سخن رفته است که پیوندی چنان با زبان و ادب پارسی ندارد»(کزازی، ۱۳۶۸: ۹). یا در مورد صنعت “ایهام دوگانه” می گوید:«ساخت بیت یا جمله آن چنان باشد که بتوان دو معنای ناساز از گونه ی ستایش یا نکوهش و آفرین و نفرین از آن ستاند» و در ادامه می گوید:«پایه ی دوگانگی بیشتر بر ساخت جمله ی پارسی نهاده شده است که نیک ساده است، به گونه ای که جای واژه در جمله گونه ی نحوی آن را رقم می زند در دوگانگی. با دیگرگون کردن جای واژگان، می توان نهاد را به گزاره و گزاره را به نهاد دیگرگون کرد» این است که، این ساختار در زبان عربی وجود ندارد؛ مثلاً در این مثال:
ای خواجه ضیا شود ز روی تو ظُلَم با طلعت تو سور نماید ماتم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ق.ظ ]




  • . Gasprom ↑
  • . Lukoil ↑
  • . Azerbaijan International Operatig Company ↑
  • . Freedman, “Russian -Iranian Relations in the 1990s”. ↑
  • Ibid ↑
  • . آ.گ.زادوخین، سیاست خارجی روسیه؛ خودآگاهی و منافع ملی، (تهران: مؤسسۀ چاپ و انتشارات ابرار معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۴)، صص ۱۹۱- ۱۹۰. ↑
  • . کرمی، تحولات سیاست خارجی روسیه؛ هویت دولت و مسألۀ غرب، صص ۱۸۴-۱۸۳ ↑
  • همان. ↑
  • . Diaspora ↑
  • . کرمی، تحولات سیاست خارجی روسیه؛ هویت دولت و مسألۀ غرب، ص ۱۸۸. ↑
  • . Concept ↑
  • . کرمی، تحولات سیاست خارجی روسیه؛ هویت دولت و مسألۀ غرب، صص ۱۸۷- ۱۸۶. ↑
  • . International Identity ↑
  • . Non-specific enemies of Russia ↑
  • . Godzimirski, Op.cit., p.22 ↑
  • . Other ↑
  • . Godzimirski, Op.cit., p.22 ↑
  • . کرمی، تحولات سیاست خارجی روسیه؛ هویت دولت و مسألۀ غرب، ص۹۸. ↑
  • همان، صص ۱۱۲- ۱۱۰. ↑
  • . سید حسین حجازی، «دکترین امنیت ملی روسیه؛ ریشه ها، عناصر و آرمانها»، در: کتاب کشورهای مستقل مشترکالمنافع؛ CIS، (۲)، تدوین ابراهیم خاتمی خسروشاهی، گردآوری شورای غیردولتی روابط خارجی مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، (تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳)، صص ۳۴۸- ۳۴۷. ↑
  • . Hiski Haukkala, “Russian Reactions to the European Neighborhood Policy”, in: Problems of Post-Communism, Vol. 55, No. 5, (September/October 2008), p.43- 44 ↑
  • . کرمی، تحولات سیاست خارجی روسیه؛ هویت دولت و مسألۀ غرب، ص ۱۱۳. ↑
  • . Haukkala, Op.cit., p.46 ↑
  • . Derek Averre, “Russian Foreign Policy and The Global Political Environment”, in: Problems of Post-Communism, Vol. 55, No. 5, (September/October 2008), p.35 ↑
  • . منصور رحمانی، «استراتژی دفاعی و امنیتی روسیه در حوزۀ جنوبی»، در: کتاب کشورهای مستقل مشترکالمنافع؛ CIS، (۲)، تدوین ابراهیم خاتمی خسروشاهی، گردآوری شورای غیر دولتی روابط خارجی مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، (تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳)، ص.۱۷۲ ↑
  • . Buffer states ↑
  • . برزگر، پیشین،ص۱۸۲. ↑
  • . رحمانی، پیشین، صص ۱۷۳- ۱۷۲. ↑
  • . نظامی، پیشین، صص۹۰- ۸۶. ↑
  • . کولایی، سیاست و حکومت در آسیای مرکزی، ص۱۲۴ ↑
  • .Godzimirski, Op.cit., p.21 ↑
  • . Jonson, “Russia and Central Asia”, p.98 ↑
  • . رحمانی، پیشین، ص ۱۷۸. ↑
  • . برزگر، پیشین، ص ۱۹۳. ↑
  • . محمد رضا دبیری، «نهاد سیاسی، حقوقی جامعۀ کشورهای مستقل مشترکالمنافع، عامل بازدارنده یا شتاب دهندۀ همکاری»، فصلنامۀ مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال چهارم، دورۀ دوم، شمارۀ ۱۲، (زمستان ۱۳۷۴)، صص ۴۱- ۳۷. ↑
  • . نظامی، پیشین، ص ۱۰۹. ↑
  • . رحمانی، پیشین، ص ۱۹۸. ↑
  • . (The GUAM Organization for Democracy and Economic Development)، گوام سازمانی است که به عنوان یک اتحاد سیاسی، اقتصادی و استراتژیک و برای تقویت استقلال و حاکمیت چهار کشور گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی (جمهوریهای استقلال یافته از شوروی) طراحی شد. همکاری میان این چهار کشور در کنفرانس پیمان کاهش تسلیحات متعارف در سال ۱۹۹۶ در وین اتریش آغاز شد. در ۱۰ اکتبر ۱۹۹۷ رؤسای جمهور این کشورها در جریان اجلاس سران شورای اروپا (Council of Europe) در استراسبورگ با یکدیگر ملاقات کردند و اهداف خود را برای توسعۀ همکاریهای دوجانبه و منطقهای، امنیت منطقهای و اروپایی و روابط اقتصادی و سیاسی اعلام کردند و سازمان گوام (GUAM) را تأسیس کردند. در سال ۱۹۹۹ ازبکستان نیز به این گروه پیوست و نام آن به GUUAM تغییر یافت. همچنین منشور گوام در خلال اجلاس سران این گروه در یالتا در ۶و۷ ژوئن ۲۰۰۱ توسط این ۵ کشور امضا شد. ولی بعد از واقعۀ اندیجان، ازبکستان در ۲۴ مه ۲۰۰۵ از این سازمان خارج شد.
    ( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    .۲۰۰۹, Last View at: 15 April http://www.guuam.org/general/browse.html Available at: ↑

  • . «حمایت ترکمنستان ازطرح نابوکو»، سایت خبری- تحلیلی ایراس، سه شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۸،
    Available at: http://www.iras.ir/Default_view.asp?@=7761&T ، آخرین مشاهده در تاریخ ۱۰/۶/۱۳۸۸. ↑
  • . مارتینوف، پیشین. ↑
  • . Jonson, “Russia and Central Asia”, p.101 ↑
  • . باقر نعمتی، پیشین، صص ۲۹۵- ۲۹۴. ↑
  • . زادوخین، پیشین، صص ۲۷۴- ۲۷۳. ↑
  • همان، صص ۲۷۶- ۲۷۵. ↑
  • . در آوریل ۲۰۰۹، انفجار در خطوط لوله صادرات گاز ترکمنستان به روسیه، قطع جریان گاز این کشور را در پی داشت و این امر موجب بروز اختلاف میان عشق‌آباد و شرکت گازپروم گردید. روزنامه نی‌زاوی‌سی‌مایا گازی‌یتا این اختلاف و در پی آن سخنان قربان‌قلی بردی محمدوف، رئیس جمهور ترکمنستان در حمایت از طرح خط لوله گاز «ناباکو» را نمادی از تلاش این کشور برای تجدیدنظر در سیاست انرژی خود ارزیابی کرد.
    Available at:
    http://www.ng.ru/economics/2009-04-27/1_gazprom.html?mthree=1
    Last View at: 30 June 2009 ↑
  • . «میزگرد همکاریهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز»، فصلنامۀ مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال نهم، دورۀ سوم، شمارۀ ۳۲، (زمستان۱۳۷۹)، ص۲۷۱. ↑
  • . ادوارد. م. ایوانف.«روابط اقتصادی روسیه و کشورهای آسیای مرکزی»، فصلنامۀ مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ترجمۀ سعید نقی زاده، سال هشتم، دورۀ سوم، شمارۀ ۲۶، (تابستان ۱۳۷۸)، صص ۷۳- ۶۸. ↑
  • . مهدی مطهرنیا، «ناتو، گسترش به شرق و رئالیسم روسی»، در: کتاب کشورهای مستقل مشترکالمنافع؛ CIS، (۲)، تدوین ابراهیم خاتمی خسروشاهی، گردآوری شورای غیردولتی روابط خارجی مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، (تهران: مؤسسۀ فرهنگی مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳)، صص ۶۰- ۵۹. ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ق.ظ ]




یعنی نمی توان قبل از خرید، خدمت را دید،لمس کرد و خریداران به دنبال شواهدی دال بر کیفیت خدمات هستند.
۲- تفکیک ناپذیری خدمات
کالا ابتدا تولید می شود سپس احتمالاً انبار شده و در نهایت فروخته می شود. اما همان طور که گفتیم، خدمت صرفنظر از این که ارائه کننده ی آن اشخاص یا ماشین آلات باشند از ارئه کننده ی خود جداشدنی نیست.
۳- فناپذیری خدمات
خدمات یک رفتار یا عملکرد هستند و به همین دلیل فناپذیر هستند، یعنی نمی توان آنها را برای فروش یا مصرف بعدی انبار کرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴- نقش خریداران خدمت
خریداران خدمت در تولید و فروش آن نقش مستقیم دارند. این یکی از مهمترین ویژگیهای خدمت است که کمتر در منابع مکتوب به آن پرداخته شده است.
۵- تغییرپذیری خدمات
کالاهای تولید تحت شرایط کنترل شده می توانند کیفیت و بهره‌وری بالایی داشته باشند، اما کیفیت خدمات بسیار متغیر است. بدین معنی که یک خدمت بستگی به شخص ارائه کننده، زمان، مکان و نحوه ی ارائه خدمت دارد.
نتایج و دستاوردهای حاصل از ارائه خدمات الکترونیکی(جهانگیر، ۱۳۸۹).
با تحقق ارائه خدمات الکترونیکی در نظام اداری کشور، دستاوردها و نتایج زیر حاصل می شود:

    1. کاهش محسوس مراجعه حضوری ارباب رجوع به ادارات و سازمان های دولتی
    1. ماشینی، مکانیزه و الکترونیکی کردن فعالیت های تکراری اداری و مالی برای سرعت بخشیدن پاسخگویی به مراجعه کنندگان.
    1. فراهم آوردن فرصت های بهتر برای کارمندان در جهت ارتقاء علمی و حرفه ای خود با الکترونیکی شدن فعالیت های تکراری و زمان بر.
    1. بهبود کارایی و بهره وری سازمان تا حد قابل توجهی نسبت به وضعیت جاری.
    1. آماده سازی ادارات و سازمان های دولتی برای تبدیل شدن آن ها به سازمان های الکترونیکی.
    1. کاهش ترددهای بی مورد شهری و ترافیک با توجه به کاهش مراجعه حضوری ارباب رجوع.
    1. کاهش قیمت تمام شده خدمات اداری در صورت الکترونیکی شدن آن ها.
    1. افزایش سرعت و دقت رسیدگی به امور مردم و جلب رضایت ارباب رجوع.
    1. دسترسی سریع، آسان و به موقع مردم به اطلاعات و خدمات مورد نیاز اداری در در ۲۴ ساعت شبانه روز، ۷ روز هفته و تمامی روزهای سال.
    1. کمک به پیاده سازی و تحقق دولت الکترونیک.
    1. حرکت در راستای ایجاد دولت کوچک، کارا و چابک.
    1. افزایش سلامت اداری و کاهش فساد اداری از طریق شفاف سازی فرآیندهای اداری و سازمانی با الکترونیکی شدن آن ها.
    1. بی‌نیازی ارباب رجوع از پیگیری امور خود در مراکز استان‌ها به ویژه تهران.
    1. استقلال ارائه خدمات از محل فیزیکی ادارات و حرکت به سمت تحقق دورکاری در نظام اداری کشور.
    1. توزیع متعادل خدمات اداری در تمام نقاط کشور و برای تمام مردم و تحقق عدالت.
    1. عدم نیاز به صرف هزینه‌های کلان برای بنای ساختمان های اداری.

۲-۷-۳ مدل
خدمات مرجع تقریری
رفتارهای آتی در استفاده از خدمات الکترونیک
خدمات مرجع ارشادی
خدمات مرجع تحقیقی
شکل ۲-۲ رفتارهای آتی در استفاده از خدمات الکترونیک(روتشتاین, ۲۰۰۵)
۲-۷-۴ جمع بندی
این خصوصیات مشکلات ارائه خدمات را نسبت به ارائه کالاها چند برابر می نماید غیر قابل ذخیره شدن خدمات ، عدم امکان محافظت توسط حق امتیاز ، مشکلات قیمت گذاری، همراه بودن فرایند تولید و توزیع ، درگیر بودن مشتریان در فرایند تولید، مشکلات تولید انبوه خدمات، مشکل استاندارد سازی و کنترل کیفیت، عدم امکان سیاهه شدن خدمات، عدم امکان استفاده از نمونه برداری های آماری به هنگام تولید و غیر قابل تفکیک بودن عملیات بازاریابی از تولید و … از جمله عواملی است که ارائه خدمات را با مشکلات و مسائل زیادی همراه می نماید. دو بعد همزمانی و نابود شدنی وجه مشترک خدمات الکترونیکی و خدمات در دنیای فیزیکی می باشد. خدمات الکترونیکی به هنگام مصرف تولید میشوند و به این دلیل نابود شدنی هستند.
۲-۸ منافع ادراک شده و خدمات الکترونیکی
۲-۸-۱ مدل های رایج سنجش کیفیت خدمات الکترونیکی
۲-۸-۱-۱ مدل سروکوال الکترونیکی (e- servqual)
شامل هفت بعد کارایی، پایایی، اجرا، حریم شخصی، پاسخگویی، جبران و تماس است یک مقیاس اصلی و یک مقیاس بازیابی خدمات را به وجود می آورند. چهار بعد کارایی، پایایی، اجرا و حریم شخصی مقیاس اصلی ای سرو کوال را شکل می دهند. مقیاس اصلی مربوط به زمانی است که کاربران به مشکل یا مساله ای در استفاده از سایت برنمی خورند. سه بعد دیگر پاسخگویی، جبران و تماس مقیاس بازیابی را برای ای سروکوال ایجاد می کنند. مقیاس بازیابی مربوط به زمانی است که کاربران در استفاده از سایت مشکل داشته باشند.
۲-۸-۱-۲ مدل دیویدسن و کوپر[۳۷]
بر اساس این مدل شکاف کیفیت خدمات الکترونیک زمانی وجود ندارد که :
- مدیر می داند که مشتری چه لازم دارد و اینجا شکاف اطلاعات وجود ندارد.
- سازنده وب سایت آنچه مدیر می داند را اجرا می کند و در اینجا شکاف طراحی وجود ندارد.
- مشتری نیازش را دریافت می کند و در اینجا شکاف اجرا وجود ندارد(دیویدسن و کوپر، ۲۰۰۲).
۲-۸-۱-۳ مدل وب کوالTM
وب کوال نسخه ای برای کیفیت وب سایت با دوازده بعد است. ابعاد این مدل عبارتند از:
تناسب اطلاعات با وظیفه، تعامل پذیری، اعتماد، پاسخگویی، طراحی، قابلیت درک مستقیم، جاذبه بصری، نوآورانه بودن، جاذبه احساسی، ارتباطات منسجم ، فرآیندهای کاری، جایگزینی متداوم(دیویدسن و کوپر، ۲۰۰۲)..
۲-۸-۱-۴ مدل سایت کوال
این مدل، یک مدل مفهومی درباره ی عوامل اثرگذار بر ادراکات مصرف کننده از وب سایت های B2C است. فرضیه زیربنایی این مدل را دو ساختار اصلی کیفیت تشکیل می دهند که یکی با تمرکز بر اطلاعات (کیفیت دستیابی،کیفیت محتوایی، کیفیت نماینده بودن، کیفیت ذاتی) و دیگری با تمرکز بر فرآیندها(پایایی، پاسخگویی، اطمینان، همدلی، محسوسات) کیفیت ها را تعیین می کنند(دیویدسن و کوپر، ۲۰۰۲)..
۲-۸-۱-۵ مدل اثر نامتقارن عملکرد
این مدل به بررسی میزان رضایت از وب سایت می پردازد.این مدل می تواند روشن کند که چرا بهبود در عملکرد عوامل کلیدی وب سایت ها، افزایش در رضایت کلی را به دنبال ندارد.
۲-۸-۱-۶ مدل ای کوال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:31:00 ق.ظ ]




—اهداف و فعالیتهای مربوط شده (یکی شده) را اولویت‌بندی کنید.
—زمانی را برای تنظیم و ترتیب دادن و فعالیتهای یکی شده مقدر کرده و مطابق با برنامه‌تان حرکت کنید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

برای تنظیم برنامه زمانی دقیق‌تر، بهتر است به موارد ذیل توجه کنید:
تجزیه و تحلیل عملیات برنامه‌ریزی.
توجه به عادات رفتاری و کاری.
یکی کردن موارد بالا و ساده کردن کارها. (حقیقی و علیمردانی، ۱۳۷۷، ص۱۶).
موفقیت، یعنی رسیدن به هدف در زمان معین، در زبان مدیریت به هر یک از خواسته‌های انسان، هدف گفته می‌شود و برای هر کدام نیز زمانی تعریف شده است. خواسته و معیار مدیریت این است که هدف باید دقیق باشد و چارچوب محکمی داشته باشد، یعنی عدد، رقم و مبلغ داشته باشد. هدف مدیریتی باید سررسید معینی داشته باشد. یعنی برای رسیدن به آن، مدت معینی مشخص شود. (سروش، ۱۳۸۱، ص۳۱).برای هدف‌گذاری موارد ذیل را در نظر بگیریم:
هدف باید روشن، قابل اندازه‌گیری، واقع‌بینانه، قابل دسترسی و محدوده زمانی معینی داشته باشد (خسروی و قربانی، ۱۳۸۳، ص ۸۵).هدف مدیریت زمان صرفاً انجام دادن کاری بنابر برنامه‌ای که تعیین کرده‌اید نیست. همچنین منظور از این نوع مدیریت به انجام رساندن ماموریتهای که رئیس، مشتری یا هر شخص دیگر در محدوده زمانی برایتان تعیین می‌کند، نیست. تنها دلیل مدیریت زمان، افزایش توانایی شما برای رسیدن به هدفهای ویژه است. از آنجا که مدیریت زمان ارزشمند است، باید پیوسته آن را در نظر داشت. راه این کار، تمرکز بر هدفهایی است که می‌جویید، نه چسبیدن به برنامه‌ها و سایر شیوه‌های رسیدن به آن هدفها (ظهوریان،۱۳۸۹).برنامه‌ریزی، زمان را ذخیره می‌کند. یک برنامه‌ریزی یک ساعته خوب، سه یا چهار ساعت وقت را ذخیره می‌کند، و نتایج بهتری حاصل می‌شود. (مکنزی، ۱۳۷۴، ص ۱۳۸).تا زمانی که ندانید برای فردا چه اقدامی انجام خواهید داد، برای امروز نیز نمی‌توانید تصمیم‌گیری کنید. برای استفاده بهتر از زمان، برنامه‌ای موفق خواهد بود که در آن اهداف آینده مشخص شده باشد. (هیندل[۵۹]، ۱۳۸۳، ص ۱۶).توانایی تعیین هدفهای روشن، سپس برنامه‌ریزی برای دستیابی به آنها مهارت مهم و اساسی است که همه آنهایی که این توانایی را دارا بودند در زندگی به دستاوردهای بزرگی رسیده و در تمام عرصه‌های زندگی از آن بهر‌مند شده‌اند.
هدف‌گذاری به شما کمک می‌کند که : کوششهای خود را متمرکز کنید؛ افکارتان را پالایش دهید؛ به یاری آنها اولویتهای خود را تشخیص دهید؛ انگیزه‌تان را افزایش دهید؛ ارتباطات خود را بهتر سازید؛ دستاوردهای خود را بیشتر کنید. (لوئیس[۶۰]. ۱۹۹۵، صص ۲۰۶-۲۰۵).بهترین روشی که ما را قادر خواهد ساخت تا زمان موجود را سازماندهی کنیم و همچنین از زمان برای رسیدن به اهداف شخصی و حرفه‌ای استفاده مناسب و بهینه کنیم برنامه‌ریزی است. به عبارت دیگر برنامه‌ریزی، آماده نمودن امکانات و منابع و وسایل جهت تحقق بخشیدن به اهداف می‌باشد. (خاکی، ۱۳۸۲، صص ۵۶-۵۵)
تعیین اولویت‌ها
کلیدموفقیت مدیریت زمان، انجام فعالیتهای اولویت‌بندی شده طبق فهرست و در نظر گرفتن وضوح کامل در این اولویت‌بندی و نحوه تنظیم و طراحی فعالیتها طبق طبقه‌بندی ABC است.
وظایف A: از جمله مهمترین وظایف مدیریت هستند، آنها وظایفی هستند که بطور صحیح فقط بوسیله فرد و یا بوسیله یک سیستم قابل اجرا هستد (این وظایف غیرقابل واگذاری هستند) و بیشترین درجه اهمیت را در عملیات مدیریتی دارا هستند.
وظایف B: فعالیتهایی هستند که از لحاظ درجه اهمیت در حد متوسط هستند و آنها را می‌توان به دیگران واگذار کرد.
وظایف c: وظایفی هستند که در عملیات قابل انجام،‌دارای کمترین درجه از نظر اهمیت هستند، اما به طوری ظاهر می‌شوند که به نظر می‌رسد از جمله مهمترین و بزرگترین کارها هستند (مطالعه نامه‌های اداری، تلفن زدن، پرونده‌ها، مکاتبات و بسیاری دیگر از کارهای اداری).
تجزیه و تحلیل ABC دقیقاً به معنای این نیست که وظایف بخش A بایستی تماماً انجام بشود و وظایف بخش C می‌تواند کامل انجام نشود، بلکه تجزیه و تحلیل ABC موجب می‌گردد C تا یک توازن و ارتباط منطقی بین تمامی وظایف برقرار گردد و در نهایت نتایج دقیق و سودمندی به بار آید. این سازماندهی، ما را به داشتن یک جدول کاری سوق می‌دهد و این همان اولویت‌یندی فعالیت است. در عمل تجزیه و تحلیل ABC، فعالیتها وقتی بهترین بازدهی را دارند که :
— برای هر روز فقط یک یا دو فعالیت درجه A در نظر بگیرید (در حدود ۳ ساعت)
—دو تا سه فعالیت درجه B برای هر روز اختصاص دهید (در حدود ۱ساعت).
—زمانی برای فعالیت‌های درجه C در نظر بگیرید. (در حدود ۴۵ دقیقه) (خاکی، ۱۳۸۲، ص۷۵ الی ۷۷).
دو عامل مهم که اولویت هر کاری را تعیین می‌کند: شامل: فوریت و اهمیت آن کار می‌باشد.(اهمیت*فوریت=اولویت)
کاری که از اولویت بالایی برخوردار است هم فوری است و هم مهم، کاری که از اولویت متوسط برخوردار است می‌تواند فوری باشد یا مهم. اما هرگز هر دو آنها نیست، کاری که ازاولویت کمتری برخوردار است نه مهم است نه فوری.در صورتی که کاری باید حتماً انجام پذیرد، آن هم توسط شما، اهمیت آن را طبق مقیاس زیر درجه‌بندی کنید:
۱٫بی‌اهمیت، با انجام ندادنش مشکل مهمی روی نمی‌دهد؛۲٫ مهم، اگر انجام نگیرد مشکلات جدی به وجود می‌آید ؛۳٫ ضروری، حتماً باید تمام شود.
برای محاسبه اولویت کارها هر دو نمره را در هم ضرب کنید. برای مثال، کاری که هم خیلی مهم است و هم خیلی ضروری نمره (۹=۳*۳) بدست می‌آورد.درحالی که کار دیگری که گرچه مهم است اما آنقدر فوری نیست ممکن است نمره (۶=۲*۳) بدست ‌آورد (لوئیس، ۱۹۹۵، صص ۲۱۵-۲۱۴). کاری باید انجام شود که به انجام رسیدن هر چه زودتر آن سود فراوانی به همراه داشته باشد و کاری هم از همه دیرتر باید صورت گیرد که در نتیجه تأخیر آن کمترین زیان به بار آید. یکی از بزرگترین راه های ذخیره وقت، انجام دادن امور براساس اولویت است. با انجام دادن امور براساس اولویت، هرگز کارهای مهم بر زمین نمی‌ماند و زمان در دسترس به کارهای غیرضروری اختصاص نمی‌یابد. (رابینز[۶۱]، ۱۹۹۱، ص ۶۱۶).
مبانی نظری رسانه
در نیم قرن گذشته نظریه‌پردازان فعال در قلمرو رسانه‌ها ، تلاش کرده‌اند تا به قواعدی دست یابند که با به کاربستن آنها بتوانند دامنه اثربخشی و اثرگذاری رسانه‌ها را فزونی بخشند. حاصل این تلاش‌ها از یک سو فرمول‌بندی چند نظریه و مدل نظری در قلمرو رسانه ها و روان‌شناسی مخاطب واز سوی دیگر تراکم حجم زیادی از ادبیات پژوهشی در این قلمرو است. در هر یک از نظریه‌ها و مدل‌های ارائه شده در این قلمرو، هم حیطه کارکرد رسانه‌های جمعی، مورد علاقه و کنکاش نظام‌مند و عالمانه قرار گرفته است و هم دامنه اثرات رسانه ها مورد نظر قرار گرفته است. محققان نیز با بهره‌گیری از مبانی نظری آن، مدل‌های نظری، اصول و قواعدی را فرمول‌بندی نموده‌اند که با به کاربستن آنها می‌توان دامنه اثرات یک رسانه را در دستکاری اذهان مخاطبان، تغییر سبک زندگی آنان و تعدیل و تغییر کنش‌های مختلف آنها، افزایش داد. مرور ادبیات پژوهشی رسانه‌ها آشکار می‌سازد که برای این قلمرو حداقل سه گروه نظریه (تئوری) فرمول‌بندی شده‌اند. گروه اول را «نظریه‌های متقاعدسازی» نام نهاده‌اند. این گروه از نظریه‌ها، فرایند تغییر نگرش و مجاب‌سازی مخاطبان را مطمح‌نظر قرار داده‌اند. حامیان این دسته از نظریه‌ها، بر این باورند که تأثیر نهادن بر مخاطبان و مجاب‌ساختن آنان، مستلزم رعایت برخی اصول و قواعدی است که اساساً بر گرفته از مطالعات و پژوهش‌های صورت گرفته در قلمرو روان‌شناسی است.
نظریه‌های گروه دوم به تبیین دامنه اثرات رسانه‌های عمومی پرداخته‌اند. به همین سبب، این گروه از نظریه‌ها به «نظریه‌های مربوط به اثرات وسایل ارتباط‌جمعی» نام گرفته اند. نظریه‌های مندرج در ذیل این گروه را می‌توان بر روی یک پیوستار جای داد. در یک سوی این پیوستار نظریه‌ای قرار دارد که تأثیر رسانه‌ها را در «دستکاری اذهان» مخاطبان، بی‌بدیل می‌داند. اما، در سوی دیگر پیوستار، نظریه‌هایی‌ جای می‌گیرند که تأثیر رسانه‌ها را در دستکاری اذهان مخاطبان، و تعیین یا تغییر سبک زندگی آنان ناچیز می‌شمارند. در میانه پیوستار نیز نظریه‌هایی جای می‌گیرند که تأثیر رسانه‌ها را بر افکار و رفتار مخاطبان نه آنچنان زیاد می‌دانند که مخاطب را موجودی منفعل تلقی نمایند و نه آنچنان محدود که مخاطب را نفوذناپذیر قلمداد کنند.گروه سوم نیز نظریه‌ها و فرضیه‌هایی هستند که شگردها و تکنیک‌های مورد استفاده رسانه‌ها برای «دستکاری تعمدی اذهان و رفتار مخاطبان» را مورد بحث و امعان‌نظر قرار می‌دهند.
نظریه‌های مربوط به اثرات رسانه‌هانخستین نظریه‌ای که پیرامون دامنه اثرات رسانه‌های عمومی فرمول‌بندی شده است «نظریه گلوله» است، که از آن با اسامی دیگری، نظیر نظریه سوزن تزریقی یا نظریه کمربند انتقال، نیز یاد می‌شود. نظریه گلوله، پس از پایان جنگ جهانی اول فرمول‌بندی شده است. به نظر می‌رسد اثرات شگرف تبلیغات جنگی و عملیات روانی بر مخاطبان نظامی و غیرنظامی در طول جنگ جهانی اول، نقش زیادی در فرمول‌بندی این نظریه ایفاء کرده است. یافته‌های زیادی در دست است که نشان می‌دهد در طول جنگ جهانی اول، تبلیغات جنگی، که عمدتاً از طریق دو رسانه رادیو و روزنامه‌ها صورت می‌گرفت، تأثیر عمیقی بر روحیه، انسجام و نگرش‌های مخاطبان آماج بر جای گذاشته شده است.در سال‌های پس از جنگ جهانی این اندیشه در نظر مردم، چه عادی و چه تحصیل کرده، رواج یافت که وسایل ارتباط جمعی قدرتی فوق تصور دارند و می‌توانند افکار فلسفی و سیاسی را منقلب نموده و شکل تازه‌ای بدان بخشند و تمامی رفتارها را هدایت نمایند.اینک نیز بقایای نظریه گلوله همچنان در موضع‌گیری‌ها و فرضیه‌سازی‌های برخی محققان و مؤلفان علوم رفتاری نمایان است. به عنوان مثال، کامبز (۱۹۸۵) در تأیید دیدگاه گلوله در بیانی کوتاه اذعان داشته است که «دانشجویان ارتباطات سیاسی باید از اول بیاموزند که در آینده همیشه می‌توان از ارتباطات برای شکل‌دهی افکار انسان‌ها استفاده کرد».(الیاسی،۱۳۸۸) همچنین الیاسی (۱۳۸۸) از ملکات (ترجمه شکرخواه، ۱۳۸۵) نقل می کند که ایشان تأکید داشتند که نوسازی و توسعه در برخی کشورهای دنیا مرهون دامنه اثرات فراگیر رسانه‌های ارتباط جمعی است. به باور او ،رسانه‌ها آن‌چنان اذهان و افکار شهروندان کشورهای مختلف را تحت تأثیر قرار داده‌اند که آنان در مسیر توسعه قرار گرفته‌اند.با وجود این، برخی شواهد پژوهشی نشان داده‌اند که آدمی موجودی انتخابگر و پردازش‌کننده اطلاعات، و برخوردار از عقل سلیم است. از همین روی به باور آنان، دامنه تأثیر رسانه‌ها بر افراد نامحدود است. یا به تعبیر روان‌شناسان ،آدمی براساس تجارب گذشته و نظام‌باورهای خود، تصمیم می‌گیرد که «خود را در معرض چه نوع اطلاعاتی قرار دهد.» از همین روی، او رسانه‌ای را بر می‌گزیند که پیام‌ها و اطلاعات منتشره از طریق آن با نظام‌ باورهای او همخوانی بیشتری داشه باشد.در تقابل با دیدگاه گلوله، دیدگاه نظری دیگری فرمول‌بندی و ارائه شده است که از آن تحت عنوان اثرات محدود رسانه‌ها» یاد می‌شود. جوزف کلاپر (۱۹۶۰) در اثری تحت عنوان «اثرات ارتباط جمعی» به تشریح این الگوی نظری پرداخته است. به باور کلاپر اولاً: وسایل ارتباط جمعی به صورت مستقیم بر مخاطبان تأثیر نمی‌گذارند بلکه اثرات خود را از طریق عوامل واسطه‌ای بر جای می‌نهند. ثانیاً: عوامل واسطه‌ای رسانه را تبدیل به یک عامل ثانویه و نه یک عامل علی، می‌سازد.خلاصه آنکه براساس نظر متولیان دیدگاه «اثرات محدود»، رسانه‌ها تأثیرات ناچیزی بر مخاطبان خود برجای می‌گذارند. چنین اثرات محدودی نیز زمانی نمایان خواهد شد که مخاطبان خواهان آن باشند.اما، علیرغم باور حامیان دیدگاه محدود رسانه‌ها، شواهدی در دست است که نشان می‌دهد در برخی شرایط، رسانه‌ها می‌توانند علیرغم تمایل مخاطبان، بر آنان تأثیر بگذارند. به عبارت دیگر، مخاطبان ممکن است به صورت ناهشیارانه (ناخودآگاه) تحت تأثیر پیام‌های رسانه‌ای قرار گیرند. تأثیر ناهشیارانه رسانه بر مخاطبان را «تحریک زیر آستانه‌ای» نام نهاده است. و انسان می‌تواند محرک‌هایی را که از آن آگاه نیست، دریافت کند و تحت تأثیر آن قرار بگیرد.(الیاسی ،۱۳۸۸)سومین نظریه مربوط به اثرات رسانه‌ها، «نظریه کاشت» است فرمول‌بندی این نظریه حاصل تحقیقات گسترده‌ای است که گرینر و دیگران (۱۹۸۰) پیرامون اثرات تلویزیون انجام دادند. به باور گرینر و همکارانش، تلویزیون با نفوذ فراگیر در بین خانواده‌ها مبادرت به کاشت جهان‌بینی، نقش‌ها و ارزش‌های رایج در ذهن آنان می کند.
به زعم بانیان و حامیان نظریه کاشت، تلویزیون بیش از هر رسانه دیگری، اندیشه‌ها، سبک زندگی و روابط درون و برون فردی افراد جامعه را شکل می‌دهد. چرا که این رسانه بیش از رسانه‌های دیگر در زندگی روزمره مردم حضور دارد.به طور خلاصه می‌توان نتیجه گرفت که همه نظریه‌پردازانی که در این بخش از آنها سخن به میان آمد معتقدند که رسانه‌ها، به ویژه رسانه‌های دیداری و شنیداری، قادرند بر اندیشه‌ها، زندگی و الگوهای رفتاری مخاطبان تأثیر بگذارند. لیکن، همانگونه که نشان داده شده، بین صاحب‌نظران بر سر میزان تأثیر رسانه‌ها اتفاق‌نظر جامعی وجود ندارد. برخی معتقدند که رسانه‌ها تأثیری شگرف، قوی، بی‌بدیل و بی‌رقیب بر اندیشه و رفتار مخاطبان بر جای می‌گذارد. در حالی که، برخی دیگر از نظریه‌پردازان، به اثر تعدیل‌یافته رسانه‌ها معتقدند. اینان معتقدند که عوامل و متغیرهای فردی، محیطی، و اجتماعی قادرند اثرات رسانه‌ها را دستخوش تغییر سازند.براساس مطالب مندرج در سطور بالا می‌توان نتیجه گرفت که اولاً: رسانه‌ها قادرند با تمرکز بر بخشی از واقعیات و حقایق، و پوشش فراگیر آن، اذهان گروه وسیعی از افراد جامعه را معطوف موضوعات خاص نمایند. ثانیاً: رسانه‌ها با ارزش‌گذاری برخی حقایق و اغراق در آن ارزش‌گذاری، می‌توانند بر ارزش‌گذاری‌های جامعه تأثیر بگذارند و ثالثاً: برجسته‌سازی رسانه‌ها اغلب پیرامون موضوعاتی موفقیت‌آمیز است که در وهله اول، مخاطبان آشنایی چندانی با آنها نداشته باشند و در وهله دوم، آن موضوعات، همخوانی بالایی با نیازها و خواسته‌های آنان داشته باشند. رابعاً: برجسته‌سازی در قلمروهایی که با اولویت‌های سیاسی جامعه هماهنگ باشد بیشتر احتمال وقوع دارد. همچنین به دنبال پیدایش و گسترش وسایل ارتباط جمعی که مرهون توسعه سریع تکنولوژی می باشد، رسانه ها به بطن جوامع انسانی نفوذ کرده اند، به گونه ای که انسان هابخش قابل توجه ای از اوقاتشان را با وسایل ارتباط جمعی به سر می برند.امروزه دربسیاری از افراد جوامع،به خصوص نوجوانان و جوانان،هر روزچند ساعت از وقت خود را صرف تماشای برنامه های مختلف تلویزیون می نمایند، همین امر است که نه تنهااهمیت و نقش وسایل ارتباط جمعی را نشان می دهند،بلکه نمایانگر شکل گیری روابط جدیدی است که تغییرات اساسی در زندگی نوجوانان و جوانان و رفتارشان بوجود آورده است (ناصری ،۱۳۷۷،ص۱و۲).لازمه رشد و توسعه در هر زمینه ای ، برنامه ریزی اصولی و حساب شده است که مشارکت همه نهادها و سازمانها،به ویژه نهادهای فرهنگی همچون صدا وسیما را می طلبد.رسانه صدا و سیما ، از قابلیت‌ها و امکانات گسترده تری برای اثر گذاری بر نگرش و رفتارنوجوانان و جوانان دارد.بهره گیری از اشکال و قالب های هنری و آموزش الگو های مناسب از شناخت و رفتارمبتنی بر اصول و فنون برنامه ریزی در جهت رشد و توسعه نوجوانان و جوانان است.تهیه و تولید برنامه هایی از این سنخ مستلزم شناخت میزان برنامه ریزی،نظم و مدیریت زمان در زندگی نوجوانان و جوانان می باشد.براساس مطالب و یافته‌های پژوهشی و نظرات کارشناسی، می‌توان مهم‌ترین ویژگی‌های یک رسانه اثربخش (به ویژه در رسانه رادیو و تلویزیون) را به شرح زیر خلاصه کرد:۱٫ انجام مطلوب کارکردها: متخصصان وسایل ارتباط جمعی مهم‌ترین کارکردهای رسانه‌های ارتباط جمعی را به شرح زیر فهرست کرده‌اند.- پرکردن اوقات فراغت مخاطبان با برنامه‌های مفرح و متنوع (کارکرد تفریحی، سرگرمی و آرام‌بخش).- اطلاع‌رسانی سریع و به موقع پیرامون رخ داد‌های نزدیک و دور.
- آگاه سازی و آموزش مخاطبان در خصوص مسائل عمومی و تخصصی.- همگن سازی و شکل‌دهی افکار عمومی و ایجاد انسجام اجتماعی، به ویژه در شرایط بحرانی.- اعطای هویت اجتماعی و افزایش تعلق ملی.- تبلیغ و ترویج هنجارها و ملاک‌های اجتماعی (کارکرد اخلاقی).این شش کارکرد را می‌توان در چهار کارکرد خبر، آموزش، تبلیغ و سرگرمی خلاصه کرد. رسانه‌ها زمانی می‌توانند نظر مخاطبان را جلب نمایند که این کارکردها را به صورت مطلوب انجام دهند. هرچه رسانه‌های یک جامعه این کارکردها را بیشتر ارائه کنند، و وابستگی یک جامعه به رسانه‌ها نیز بیشتر باشد، آن رسانه‌ها بیشتر می‌توانند بر نظرات و رفتار مردم آن جامعه تأثیر بگذارند.»تهیه و انتشار برنامه رادیویی نیز همانند برنامه تلویزیون دارای اصول و قواعد خاص خود است. گراس (۱۹۸۸) آن اصول را به شرح زیر برشمرده است:- تنوع برنامه‌ها: یک برنامه رادیویی جذاب حاوی این برنامه‌ها است: گزارش‌های خبری (بدون تغییر)، موسیقی (پاپ، محلی و کلاسیک)، نمایش، گفت‌وگو، مذاکره مذهبی، گوناگون (ترکیب موسیقی، کمدی، فکاهی و …) و اطلاعیه‌ها.- نظم و ترتیب. در برنامه‌ریزی رادیویی برای جذب مخاطبان بایداز طریق الگوی برنامه معمولی، تنظیم شود. همچنین محتوا، سبک و زمان‌بندی برنامه‌ها باید دارای الگوی خاصی باشد.- تکرار، برای یادگیری شنیداری، بسیار ضروری است. بنابراین، موضوعات کلیدی باید تکرار شوند.- مناسب بودن، برنامه رادیویی باید با نیازها و سلایق مخاطبان تناسب داشته باشد. همچنین سبک و شکل برنامه باید به گونه‌ای تنظیم شود که مخاطبان به آن عادت کنند.- صدا. برای جذب مخاطب لازم است از صدای جذابی استفاده شود، چراکه آهنگ هیجانی همراه با صدای جذاب، بیش از منطق و استدلال می‌تواند بر مخاطبان تأثیر بگذارد.- مقوله‌بندی، لازم است برنامه‌های رادیویی براساس مقوله‌های سه‌گانه محتوا، قصد و مبدأ مقوله‌بندی شوند. در مقوله‌بندی براساس محتوا برنامه‌های رادیویی را می‌توان در مقوله‌های نظیر گزارش‌های خبری، تفسیر و تحلیل‌ها، اطلاعیه‌ها، برنامه‌های آموزشی و اطلاعاتی، موزیک، مصاحبه، مناظره، برنامه‌های مذهبی، نمایش، برنامه‌های ویژه زنان و برنامه‌های ویژه کودکان دسته‌بندی کرد. این نوع مقوله‌بندی مفیدترین نوع‌بندی رادیویی است. در مقوله‌بندی براساس هدف، برنامه‌ها برای دست‌یابی به واکنش‌های خاصی در مخاطبان دسته‌بندی می‌شود. مثلاً برنامه‌ها را می‌توان در مقوله‌هایی نظیر ایجاد واکنش هیجانی، ایجاد اعتماد و امید، افزایش انسجام و ترغیب به رأی دادن، دسته‌بندی کرد. در مقوله سوم (مبدأ) برنامه‌ها بر اساس منبع پیام مقوله‌بندی می‌شوند. برای نمونه پیام را می‌توان به انواع رسمی، غیررسمی، موثق، آگاه، نیمه‌آگاه، نظامی و سیاسی دسته‌بندی کرد.
۲- عرضه غیرمستقیم آموزش و تبلیغ، بررسی‌های متعدد نشان داده‌اند که آموزش و تبلیغ غیرمستقیم بیش از آموزش و تبلیغ مستقیم بر مخاطبان تأثیر می‌گذارد. از همین روی، رسانه‌های اثربخش به جای ارائه مستقیم آموزش و تبلیغ، می‌کوشند تا اهداف آموزشی خود را از طریق پخش اخبار، گزارشات اجتماعی، فیلم‌ها و سریال‌ها محقق سازند. آنان می‌دانند مخاطبان انتظار دارند که از طریق برنامه‌های تلویزیونی به «لذت بصری» و از طریق برنامه‌های رادیویی به «لذت سمعی» دست یابند.
۳-بهره‌گیری از گویندگان و گزارش‌گران جذاب، مقبول و مسلط، در بخش اقناع‌ نشان داده شد که گویندگان جذاب بیش از دیگران قادرند بر مخاطبان تأثیر بگذارند. از همین روی یک رسانه اثربخش باید از میان داوطلبان مختلف گویندگی و گزارش‌گری، آنانی را برگزیند که از جذابیت چهره‌ای زیادی برخوردار باشند، صدای جذابی داشته باشند و مهارت کلامی آنان بالا باشد.۴- رعایت اصول و روش‌های تبلیغاتی، رسانه‌ها علاقه‌مندند تا در موضوعات خاص، اذهان مخاطبان را «دستکاری» و بر رفتار آنان تأثیر بگذارند. چنین تأثیری زمانی حاصل خواهد شد که آن رسانه‌ها اصول و روش‌های تبلیغات را (که پیش‌تر از آن سخن به میان آمد) رعایت نمایند.۵- توجه به نیازهای مخاطبان،گرچه رسانه‌ها می‌کوشند تا بر اولویت‌های شهروندان تأثیر بگذارند، اما چنین تأثیری زمانی ایجاد خواهد شد که رسانه‌ها در تهیه و پخش برنامه‌های خود نیازهای مخاطبان را مطمع‌نظر قرار دهند. برای این منظور لازم است گروه‌های پژوهشی رسانه‌ها به صورت مستمر مبادرت به پیمایش نیازها، ترجیحات و جهت‌گیری‌های مخاطبان نمایند. البته این بدان معنا نیست که رسانه‌ها به گونه‌ای گام بردارند که با بی‌اعتنایی و مخالفت‌جویی مخاطبان رو به رو شوند. رسانه‌ها در تنظیم برنامه‌ها و گزارشات خود از «گستره پذیرش» مخاطبان شروع نمایند، و پس از جلب اعتماد آنان، پیام‌های ویژه خویش را، که در جهت تنظیم اولویت‌های مخاطبان تنظیم شده‌اند، عرضه دارند. رسانه‌ها از این طریق نه تنها می‌توانند انعکاس‌دهنده واقعیت‌ها باشند، بلکه می‌توانند سازنده واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی نیز باشند.
۶- توجه به منش ویژه مخاطبان،مطالعات و تحقیقات بین فرهنگی (برای مثال شولتز، ۲۰۰۰) نشان داده است که شهروندان هر جامعه‌ای دارای ویژگی‌های منش‌شناختی (کارکتر ولوژی) خاصی هستند. بی‌اعتنایی رسانه‌های محلی به این ویژگی‌ها موجب کاهش مقبولیت آنها می‌شود. از همین روی، توصیه شده است که رسانه‌ها برای افزایش دامنه اثربخشی خود اولاً: ویژگی‌های منش‌شناختی مخاطبان خود را بشناسد. ثانیاً: برنامه‌های خود را براساس آن ویژگی‌ها، تهیه و تنظیم نماید. ثالثاً، از پخش برنامه‌هایی که موجب هتک حرمت مردم، و یا برانگیختن حس مخالفت‌ورزی آنان می‌شود اجتناب نمایند.
۷- بهره‌گیری از افراد خلاق در تهیه و تدوین برنامه‌ها، افراد برخوردار از استعداد خلاقیت اغلب به گونه‌ای متفاوت از دیگران می‌اندیشند. متفاوت و واگرایانه اندیشی آنان نیز اغلب منجر به عرضه فرآورده‌هایی می‌شود که شگفتی و تحسین دیگران را برمی‌انگیزد. به همین سبب، متخصصان ارتباطات به رسانه‌ها توصیه می‌کنند که نویسندگان و تولیدکنندگان خود را از بین کسانی برگزینند که از استعداد خلاقیت بیشتری برخوردارند.
پیشینه تحقیق
تحقیقات انجام شده در داخل کشور پیرامون مدیریت زمان
نصر اصفهانی (۱۳۸۱) در مقاله‌ای تحت عنوان «فنون مدیریت زمان» به تعریف مدیریت زمان، رویکردهای متفاوت به زمان، چرخه بهره‌وری از زمان، قوانین مرتبط با مدیریت زمان و همچنین فنون مدیریت زمان اشاره کرده است و به این نتیجه رسیده است،(( بسیاری از افراد در به کارگیری روش های مناسب مدیریت زمان با مشکل مواجه‌اند)). به این دلیل که روش های مزبور با الگوهای عادتی آنان مغایر است. اگر چه فراموش کردن عادات قدیمی و خو کردن به روش های جدید، مشکل، ولی لازم است. در مدیریت زمان هدف آن است که وقت محدودی که در اختیار است، به شکل مفیدتر و سودمندتر مورد استفاده قرار گیرد، هدف این نیست که افراد انعطاف ناپذیر، فرمولی و حاشیه شوند، بلکه هدف آن است که به افراد کمک شود تا از قید و بندهای دست و پاگیر درونی و بیرونی خود خلاص شوند، بدون اینکه ذره‌ای از آزادی و استقلال‌شان کاسته شود. با بهره گرفتن از فنون مدیریت زمان می‌توان بهره‌وری مطلوب‌تری در وقت داشت.
دستمالچی و زینالی مقاله‌ای با عنوان «روش‌های پیشگیری از اتلاف زمان» را نوشته‌اند.در این مقاله ضمن اشاره به تاریخچه و برخورد انسانها با موضوع زمان و بهره‌گیری از زمان، در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، مدیریت زمان به عنوان یک روش مطمئن برای جلوگیری از اتلاف این سرمایه ملّی بررسی شده و به نقش مدیریت در بهره‌وری از زمان پرداخته شده است و در نهایت تأکید گردیده است که می‌بایستی روش‌های بهره‌وری بهینه از زمان به صورت وسیعی در برنامه‌های آموزش رسمی و غیررسمی گنجانده شود تا فرهنگ بهره‌وری بهینه از زمان به فرهنگ کارآمدی ایرانیان تبدیل گردد.
تحقیقی که جهان سیر و همکاران با عنوان تأثیر مدیریت زمان در پیشرفت تحصیلی دانسشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مراغه را انجام داده‌اند و از ۴۴۵۰ نفر جامعه آماری، ۳۵۴ نفر به روش نمونه‌گیری طبقه‌ای انتخاب شده اند. نتایج آزمونهای همبستگی نشان داد که بین مؤلفه‌های برنامه‌ریزی کوتاه مدت و نگرش به زمان با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد. ولی بین مؤلفه برنامه‌ریزی بلند مدت و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین بین میزان مدیریت زمان در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری دیده نشد. نتایج تحلیل واریانس یکسویه از سن، ترم و رشته‌های تحصیلی دانشجویان با مدیریت زمان نشان داد که بین سن و رشته‌های تحصیلی دانشجویان با مدیریت زمان تفاوت معناداری وجود دارد. ولی این تفاوت بین ترم‌‌های مختلف دانشجویان و مدیریت زمان دیده نشد.
بررسی تأثیر آموزش مدیریت زمان بر افزایش پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه، که نیلوفر شیشه بر اصفهانی در سال ۱۳۸۸ به صورت آزمایشی انجام داده‌اند. بنابراین از دو گروه آزمایشی و کنترل که هر کدام ۳۰نفر بودند تشکیل یافته. این تحقیق از دو فرضیه اصلی برخودار است. ۱٫ آموزش مدیریت زمان موجب افزایش معدل دانش‌آموزان می‌شود. ۲٫ بین آگاهی از مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه معنی‌دار وجود دارد.در پاسخ به فرضیه اول نتایج به دست آمده نشان می‌دهد اثر اصلی ترم و تعامل ترم و مدیریت زمان معنادار است اما اثر اصلی مدیریت زمان بر کل سه ترم معنادار نیست. در مورد فرضیه دوم نیز نتایج نشان می‌دهد که دو گروه دانش‌آموزان درمرحله پیش از آموزش تفاوتی نداشتند و پس از آموزش نیز تفاوت هنوز به سطح معناداری نرسیده است.
چگونگی مدیریت زمان مطالعه دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال ۱۳۸۵، این کار پژوهشی توسط دکتر فاطمه الحانی و دکتر علی راوری و همکاران به صورت یک مطالعه توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است و ۳۰۰نفر از دانشجویان مقاطع مختلف دانشگاه علوم پزشکی کرمان مورد بررسی قرار گرفتند و پرسشنامه مدیریت زمان مطالعه دراختیار آنان قرار گرفت؛ یافته‌ها نشان می‌دهند بین رشته تحصیلی و مدیریت زمان مطالعه در روز، اختلاف معناداری بدست آمد (۰۰۴/۰=P)، مقایسه نمرات مدیریت زمان نیز نشان داد که میانگین نمره دانشجویان پزشکی با ۸/۱۲=۵/۶۷ بالاترین و دانشجویان کارشناسی با ۱/۱۵=۱/۶۱ کمترین نمره را به خود اختصاص داده‌اند. آزمون آنوا اختلاف معناداری بین رشته‌های مختلف از نظر مدیریت زمان نشان نداد. همچنین نتایج نشان داد که ۱۸۶ نفر از دانشجویان (۶۲درصد) با توجه به شرایط ، گاهی اوقات و فقط ۴۸نفر (۱۶درصد) همیشه در طول ترم تحصیلی، زمان مطالعه خود را مدیریت می‌نمایند. در مقایسه با سایر رشته‌ها، دانشجویان پزشکی (۲/۲۶درصد) بیشتر زمان مطالعه خود را دائم مدیریت می‌کردند. ارتباطی بین رشته‌های مختلف تحصیلی با چگونگی مدیریت زمان مشاهده نگردید؛ نتایج نشان می‌دهد اغلب دانشجویان در طول ترم تحصیلی برنامه ریزی برای مدیریت زمان مطالعه خود ندارند. بنابراین لازم است اهمیت مهارت مدیریت زمان را با تأکید بیشتری به دانشجویان آموزش داد.
فروغی (۱۳۸۲) درمقاله خود تحت عنوان «مدیریت زمان» به مفهوم مدیریت زمان و موانع درونی جامعه‌ای که زندگی می‌کنیم ضرورت یک مدیریت برنامه‌ریزی، امری اجتناب ناپذیر است و موفقیت سلامت جسمی و روانی بطور قابل توجهی به مدیریت زمان بستگی دارد. موانع درونی جزء عامل بازدارنده انسانها می‌باشد و همچنین حوزه‌های بهبود بخشیدن به زندگی را متذکر شده است.
مؤذن جامی (۱۳۸۱) در مقاله‌ای تحت عنوان «مدیریت زمان» به پیشینه و نظریاتی پیرامون مدیریت زمان وتلقی فرهنگهای مختلف از این مفهوم را مورد بحث قرار داد و خاطر نشان کرد که پیشوایان دینی ما، بسیار بیشتر از نظریه‌پردازان غربی به اهمیت بهره‌برداری صحیح از وقت و زمان در همه جنبه‌های زندگی انسانی توصیه کرده‌اند و الگوی زمان را برای بهبود عملکرد مدیران پیشنهاد دادند.
جواهری‌زاده (۱۳۸۴)، تحقیقی تحت عنوان “بررسی ویژگیها و مهارت‌های مدیریت زمان در مدارس راهنمایی شهر تهران و مقایسه آن با وضع مطلوب” انجام داده است. این پژوهش از نوع توصیفی بوده و جامعه آماری در این پژوهش کلیه مدارس راهنمایی شهر تهران بوده است که از جامعه مذکور نمونه‌ای مرکب از ۱۰۰ نفر به صورت تصادفی انتخاب شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخصهای آمار توصیفی ، آزمون T وابسته و تجزیه و تحلیل عاملی استفاده شد. و با بهره گرفتن از ماتریس همبستگی مورد تحلیل قرار گرفت . این یافته‌های به دست آمده بین وضع مطلوب و موجود در مدیریت زمان تفاوت معنی‌داری وجود دارد و همچنین نتایج حاصل از سؤالات پرسشنامه مؤید این موضوع است که اهمیت و اولویت مدیریت بر وقت نزد اکثر مدیران نظام آموزش و پرورش روشن است. اما به طور عملی این اهمیت و اولویت مورد توجه قرار نگرفته است.
علی راست (۱۳۸۷)، در تحقیقی تحت عنوان “بررسی مقایسه‌ای میزان آشنایی دانشجویان کارشناسی رشته‌های مدیریت و غیر مدیریت با مدیریت زمان در مجموعه پردیس دانشگاه مازندران” پرداخته است. از بین جامعه آماری ۴۰۰نفر از بین دانشجویان رشته‌های مدیریت و غیرمدیریت به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش که با روش پیمایشی صورت گرفته، پرسشنامه مدیریت زمان می‌باشد که شامل سه قسمت است. بخش اول آن میزان شناخت دانشجویان از مفهوم مدیریت زمان، بخش دوم شامل مهارت فردی و بخش سوم میزان شناخت از مهارت سازمانی را مورد سنجش قرار می‌دهد. گردآوری داده‌ها درباره افراد مورد مطالعه از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای و تصادفی ساده صورت گرفته است. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات به نتایج زیر دست یافته است:
میزان شناخت از مفهوم مدیریت زمان در میان کلیه دانشجویان اعم از مدیریت و غیر مدیریت در حد متوسط بود.
شناخت از مفهوم مدیریت زمان و مؤلفه‌های تشکیل دهنده آن در بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی‌داری مشاهده شد.
در رابطه با مهارت فردی مدیریت زمان در بین دانشجویان مدیریت و غیر مدیریت تفاوت معنی‌داری مشاهده شد.
۴ . در رابطه با مهارت سازمانی مدیریت زمان در بین دانشجویان مدیریت و غیر مدیریت تفاوت قابل ملاحظه‌ای مشاهده شد.
صادقی علویچه (۱۳۷۶) تحقیقی تحت عنوان بهره‌وری از زمان (مدیریت زمان) انجام داده است.این پژوهش در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران واحد مرکز تحقیقات با ۱۰۰درصد کاربردی صورت گرفته است که بیان داشته است با وجود آنکه همه ما به یک میزان زمان در اختیار داریم ولی دیده می‌شود آنهایی موفق‌تر هستند که از وقت خود بهتر استفاده می‌کنند.الگوی رفتاری صحیح را باید با آموزش ایجاد کرد و این آموزش باید از خانواده شروع شود «مدیریت وقت» دانش، نگرش و رفتار افراد را در جهت بهره‌وری هر چه بیشتر از عمر ارتقاء می‌بخشد. برای اینکه بتوانیم حداکثر استفاده را از وقت خود بکنیم، باید مراحل زیر را انجام دهیم: تعیین و شناخت اهداف، برنامه‌ریزی، شناخت عوامل اتلاف وقت و از بین بردن آنها.
کرمی‌مقدم، تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه مهارت فردی مدیریت زمان با مهارت سازمانی آن در بین مدیران دبیرستانهای دولتی شیراز انجام داده است. این پژوهش در کارشناسی تحقیقات اداره کل آموزش و پرورش استان فارس واحد شیراز صورت گرفته است. هدف کلی این تحقیق مطرح ساختن مبحث مدیریت زمان و بیان نقش و اهمیت آن در زندگی شخصی و سازمانی به ویژه در مدیریت آموزشی و آموزش و پرورش است.نتایج این تحقیق نشان داده‌اند که بین مهارتهای فردی و مهارت سازمانی مدیریت زمان رابطه وجود دارد و نیز اینکه بین مهارت فردی مدیریت زمان با شش بعد سازمانی آن (هدفگذاری)، اولویت‌بندی اهداف و فعالیت‌های برنامه‌ریزی عملیاتی و تفویض اختیار، مدیریت ارتباطات و مدیریت جلسات رابطه وجود دارد همه این روابط موجود در سطح ۰۰۱/۰ > P معنی‌دار می‌باشد اضافه بر آن میانگین نمرات مدیران زن درمهارت فردی مدیریت زمان نسبت به مدیران مرد بالاتر است و در بعد مهارت سازمانی مدیریت زمان مدیران زن نسبت به مدیران مرد از میانگین بالاتری برخوردار بود در ادامه بیان داشتند که میزان مهارت سازمانی مدیریت زمان در هر شش بعد آن در مدیران زن به طور معنی‌داری بالاتر از مدیران مرد گزارش شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ق.ظ ]