۲-۴-۳) معیارهای ارزیابی عملکرد
تا کنون معیارهای ارزیابی عملکرد به روش های مختلفی ارائه شده اند. یکی از این طبقه بندیها، طبقه بندی آن ها به دو دسته معیار حسابداری و معیار اقتصادی است.
گروه اول، معیارهای حسابداری است که در آن عملکرد واحد تجاری بر اساس حاصل ضرب سود شرکت در ضریب تعدیل سود به ارزش مورد ارزیابی میگیرد. گروه دوم، معیارهای اقتصادی است که در آن عملکرد واحد تجاری بر اساس قدرت کسب سود داراییهای موجود و سرمایه گذاریهای بالقوه و مابه التفاوت نرخ بازده و هزینه سرمایه شرکت مورد ارزیابی قرار میگیرد. (جهانخانی، ۱۳۷۴، ۴۴-۶۳)
در این بخش با ذکر انواع معیارهای مطرح شده در هر یک از دو گروه به بررسی نقاط ضعف و قوّت این معیارها پرداخته می شود.
۲-۴-۳-۱) معیارهای حسابداری
معیارهای حسابداری که از طریق مدل حسابداری مطرح می شود شامل سود، رشد سود، سود هر سهم، تقسیم سود، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، عرضه و تقاضای سهام و جریان نقدی آزاد میباشد.
الف- سود
در مدل حسابداری، ارزش سهام برابر است با سود هر سهم ضربدر نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E * EPS). این مدل در عین سادگی دارای یکسری ایرادهای عمده نیز میباشد.
ب- رشد سود
رشد سود هم مثل سود دارای همان اشکالات اساسی است بنابرین دو شرکت ممکن است نرخ رشد برابر داشته باشند، ولی کارایی آن ها متفاوت باشد.
پ- سود هر سهم (EPS)
سود هر سهم در حقیقت از تقسیم سود خالص بعد از مالیات بر میانگین موزون تعداد سهام عادی به دست میآید. طبعاً همان ایرادهای اساسی که بر سود و رشد سود وارد است بر سود هر سهم نیز وارد میباشد. یعنی با دستکاری کردن سود و یا تغییر روش های پذیرفته شده در حسابداری سود هر سهم نیز تغییر خواهد کرد. در حقیقت سود هر سهم تعیین کننده ارزش سهام شرکت نیست، زیرا تحقیقات نشان میدهد که در مواردی سود هر سهم کاهش یافته ولی قیمت سهام افزایش یافته است.
سود هر سهم فقط مربوط به یک دوره زمانی معین است و نمی توان با توجه به آن در مورد ارزش شرکت قضاوت کرد. آن چیزی که تعیین کننده قیمت سهام یک شرکت است عرضه و تقاضای سهام است و عرضه و تقاضا مستقیماً به پیشبینی سودهای آینده بستگی دارد. در پیشبینی آینده عوامل ذیل مطرح میباشند:
۱-میزان دریافت جریانهای نقدی مورد انتظار آتی؛
۲-ریسک یا درجه اطمینان نسبت به تحقق جریانهای نقدی مورد انتظار آتی؛
۳-مدت زمان ریسک جریانهای نقدی.
با در نظر گرفتن موارد فوق مشاهده می شود که سود هر سهم به تنهایی نمی تواند مبنای اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت باشند.
ت- تقسیم سود
بسیاری بر این باورند، شرکتی که سیاست تقسیم سود ثابت دارد و هر سال مقداری از سود خود را بین سهامداران تقسیم میکند، این عمل نشان دهنده موفقیت آن شرکت میباشد.در حالی که در عمل اینطور نیست و در عمل اینطور نیست و در حقیقت اگر به تقسیم سود، به عنوان معیار اندازه گیری عملکرد اتکاء کنیم قطعاً نتیجه گیری صحیح نخواهد بود.
سود تقسیمی به سیاست سرمایه گذاری در شرکت بستگی دارد. شرکتهایی که فرصتهای سرمایه گذاری سودآور دارند، سود را به عنوان یک منبع تأمین مالی مثل سایر منابع مالی از قبیل وام، صدور سهام عادی و ممتاز تلقّی میکنند.
در حقیقت اگر شرکت فرصت سرمایه گذاری سود آوری داشته باشد، تقسیم سود به ضعف مدیریت شرکت در اجرای فرصتهای سرمایه گذاری سود آور است. البته گاهی اوقات شرکت به دلیل اشباع شدن، فرصت سرمایه گذاری ندارد چنین مواقعی که بازده سرمایه گذاری کمتر از هزینه سرمایه است، تقسیم سود سیاست درستی خواهد بود. ولی نکته مهم این است که اولاً سود به راحتی میتواند توسط مدیران دستکاری شود؛ ثانیاًً صرف پرداخت سود سهام نمی تواند گویای موقعیت واقعی شرکت باشد. (مهدوی، ۱۳۸۵، ۳۶)
ث- نرخ بازده صاحبان سهام
میزان کارایی یک شرکت، در خلق سود خالص برای سهامداران را، بررسی میکند. در واقع این نسبت بیان میکند، که بنگاه اقتصادی به ازاء هر یک واحد سرمایهگذاری سهامداران، به چه میزان سود خالص برای آن ها کسب میکند
ج- معیار عرضه و تقاضا
برخی معتقدند که قیمت سهام بر اثر رابطه بین عرضه و تقاضا تعیین می شود و مدیر میتواند همانند سایر محصولات، سهام عادی خود را به عنوان یک محصول البته در بازار سرمایه عرضه نماید. اما باید توجّه داشت که عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت سهام خواهد بود. در کشورهای پیشرفته در این زمینه تحقیقاتی انجام شده و فرض گردیده است که اگر تعداد سهام عادی موجود در شرکت ثابت باشد، پس شرکت میتواند ازطریق تبلیغات و آگهی علاقه مردم را برای سرمایه گذاری در سهام جلب نماید و در نتیجه با زیاد شدن متقاضیان سهام شرکت میتواند موجبات افزایش قیمت سهام را فراهم کند.
چ- جریان نقدی آزاد
جریان نقدی آزاد مقداری از جریان است که اگر بین سهامداران تقسیم شود تأثیر در قدرت سوددهی شرکت نخواهد گذاشت. به عبارت دیگر جریان نقدی آزاد از تفاوت سود خالص عملیاتی بعد از مالیات و میزان سرمایه گذاری جدید انجام شده به دست میآید.
FCF = NOPAT – I
۲-۴-۳-۲) معیارهای اقتصادی
همان طور که پیشتر گفته شد، معیارهای اقتصادی عملکرد شرکت را با توجه به قدرت کسب سود داراییهای موجود و سرمایه گذاری بالقوّه و عنایت به نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه ارزیابی میکنند. به عبارت دیگر این معیارها سعی میکنند با تبدیل اطلاعات حسابداری از طریق انجام برخی تعدیلات به اطلاعات اقتصادی، اطلاعات اقتصادی را مبنای ارزیابی عملکرد شرکتها قرار دهند. این معیار شامل ارزش افزوده اقتصادی (EVA)، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA) و ارزش افزوده بازار (MVA) میباشد.
در اینجا با توجه به تحقیق حاضر سود هر سهم از معیار حسابداری و ارزش افزوده اقتصادی از معیار اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرد و در پایان اشاره کوتاه به ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و ارزش افزوده بازار میکنیم.
۲-۵) ارزش افزوده اقتصادی
۲-۵-۱) تاریخچه ارزش افزوده اقتصادی
از قدیم الایام اقتصاد دانان معتقد بودند، هر واحد تجاری به منظور تداوم فعّالیت و توسعه بایستی بازده ای بیش از هزینه سرمایه خود داشته باشد (مارشال، ۱۸۹۰) و در قرن بیستم این مفهوم شکل عملیاتی به خود گرفت و سود باقیمانده نام گذاری شد. شرکت ژنرال موتورز این مفهوم را در دهه ۱۹۲۰ به کار گرفت و ژنرال الکتریک “سود باقیمانده” را در دهه۱۹۵۰ ابداع کرد و از آن برای عملکرد بخش های غیر متمرکز خود استفاده نمود. سیلومونز در سال ۱۹۶۵ سود باقیمانده را به عنوان معیار درون سازمانی ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری پیشنهاد نموده و آنتونی در سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ سود باقیمانده را به عنوان معیار برون سازمانی ارزیابی عملکرد پیشنهاد نمود (بیدل، ۱۹۹۸).