به هر حال در گستره اجتماعی تولید رسانه ای نفوذهایی بر سازمانهای رسانه ای اعمال می شود که می توان آنها را در نمودار زیر نشان داد:
نمودار نفوذهای حاکم بر سازمان رسانه ای
به هر حال، باید این نکته را به خاطر داشت که در جامعه شناسی رسانه ای متن محصول سازمان تولید کننده آن است.
۴- خبر به روایت مکتب «گلاسگو»:
گروه رسانه ای دانشگاه گلاسگوی انگلیس[۳۶] مرکب از گروهی از اساتید دانشگاه گلاسگو است که با پژوهشها و یافته های غیر قابل انکار، توجه همگان را در زمینه مباحث مربوط به خبر به خود جلب کرده است. بدیهی است که این یافته های پژوهشی با موج مخالفت مالکان رسانه هایی که تحت مطالعه این گروه قرار داشته اند، نیز مواجه شده است و اما مکتب گلاسگو چه برداشت و روایتی از خبر دارد و چگونه به آن دست یافته است؟
این گروه پژوهشی، که با اعتبار «شورای پژوهشی علوم اجتماعی انگلیس» پا گرفت تاسال ۱۹۸۲ سه اثر ارزشمند در زمینه تحقیق خود منتشر ساخت اولین اثر تحت عنوان خبرهای بد[۳۷] منتشر شد: Bad news UK Routledge, 1979 & Kegan paul. هشت نویسنده کتاب خبرهای بد اعلام کردند که تلقی نسبت به اینکه رسانه های دیداری، عینی تر از رسانه های نوشتاری به پخش رویدادها می پردازند، یک برداشت نادرست و غلط است. آنان نوشتند که پژوهششان نشان می دهد که این پنداشت رایج در مورد خبرهای تلویزیون که: «نمایش وقوع رویداد است به همان شکل که رخ می دهد» یک برداشت بی پایه است. یکی از مهمترین یافته های خبرهای بد، که گروه گلاسگو برای تدوین آن، همه خبرهای تلویزیون انگلیس را در ظرف شش ماه (از ژانویه تا ژوئن ۱۹۷۵) ضبط و بررسی کرده بود این بود که اخبار تلویزیون انگلیس کاملاً جانبدارانه علیه اتحادیه های کارگری و کارهای سازمان یافته تدوین می شوند و علاوه بر این به جای بررسی ریشه های رویدادها عمیقاً بر پیامدهای رویدادها متمرکزند .خبرهای بد باورهای حرفه ای ها را در مورد بیطرفی خبری مورد تردیدی قرار داد.
آثار بعدی گروه گلاسگو به این ترتیب منتشر شد:
بازهم خبرهای بد[۳۸] که درسال ۱۹۸۰ به وسیله ناشر اثر اول منتشر شد. خبرهای واقعاً بدتر[۳۹] دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۸۲ به وسیله انتشارات Writers & Readers انگلیس به بازار کتاب راه یافت.
گروه گلاسگو باز هم به پژوهشهای خود ادامه داد و سه سال بعد (۱۹۸۵) با اثری دیگر تحت عنوان خبرهای جنگ و صلح[۴۰] توجه همگان را به خود معطوف ساخت. در این اثر که به وسیله انتشارات Open University Press به بازار کتاب عرضه شد، مقولاتی همچون خبرهای جنگ فالکلند، اعتصاب معدنچیان انگلیس و نحوه پخش و درج خبرهای مربوط به ایرلند شمالی مورد بررسی قرار گرفتند.
اعضای گروه گلاسگو همچنان به بررسی وکالبد شکافی نحوه تولید خبرها ادامه دادند واثر دیگری را به نام گرفتن پیام، خبرها، حقیقت و قدرت[۴۱] تدوین کردند که به وسیله انتشارات Routledge انگلیس در سال ۱۹۹۳ به ادبیات مربوط به روزنامه نگاری افزوده شد.
به عقیده گروه گلاسگو: خبر یک پدیده طبیعی نیست، بلکه محصول مصنوع ایدئولوژی است.
آرای گروه گلاسگو در مورد نحوه برخورد رسانه ها با مخاطبان تا حدودی شبیه به نظر مارشال مک لوهان، محقق کانادایی در مورد مخاطبان است مک لوهان معتقد است که رسانه ها با داده به ماساژ مخاطبان می پردازند و پیامهای رسانه ای بی آنکه آستانه حسی مخاطبان را تحریک کنند، وارد ذهن آنها می شوند. مک لوهان این روند را به گونه ای صریح تر چنین بیان می کند: پیامهای رسانه ها، شبیه گوشت آبداری است که دزدها برای پرت کردن حواس سگهای نگهبان به کار میگیرند. او مخاطبان را امتداد تکنولوژی ارتباطی و حتی عناصری در درون تکنولوژی توصیف میکند.
به این ترتیب می توان گفت که نگاه گروه گلاسگو به صنایع رسانه ای، نگاهی نقادانه و غیر خوش بینانه است. اعضای این گروه برخلاف این باور روزنامه نگاران و تولیدکنندگان برنامه های تلویزیونی، که پرهیز از دیدگاه های شخصی و نهادی در راه دستیابی به تولیدات خبری بیطرفانه امری محتمل و امکان پذیرست، می گویند: مفهوم بیطرفی فقط یک ایدئال است و خبرها آینه واقعیتها نیستند.
اعضای گروه گلاسگو با بررسی نحوه پوشش خبری تلویزیون انگلیس به این نتیجه رسیدند که شیوه انتخاب، ارائه و تدوین رویدادهای تلویزیونی به گونه ای است که در نهایت در خدمت صاحبان قدرت باشد. به عنوان مثال در پوشش خبرهای مربوط به منازعات صنعتی در انگلیس، تلویزیون این کشور هماره با کارگران رویداد مدارانه برخورد کرده است، به نحوی که آنان را به طرزی پیوسته- هر گاه خبری از ایشان پخش کرده است- در این حالات نمایش داده است:
در حال تظاهرات؛
در حال جلوگیری از ورود کارگران به کارخانه ها؛
و در حال تشکیل گردهمایی.
و این یعنی پرهیز آگاهانه از طرح ریشه های منطقی تظاهرات و ممانعت از آغاز کار و علت نیاز به گردهمایی.
و اما از دیگر سو، تلویزیون انگلیس هر گاه قصد پخش خبر در مورد کارفرمایان این کارگران را داشته، نحوه پوشش خبری آ ن به این صورت بوده است که انگار کارفرمایان حقایق را اعلام میکنند.
گروه گلاسگو با طرح این دو نکته، یعنی نحوه پوشش خبری کارگران و کارفرمایان می گوید: این درست است که هر دو طرف ماجرا پوشش داده شده اند و ظاهر امر نیز از بیطرفی خبری و پرهیز از جانبداری حکایت می کند، اما در حقیقت کارگران به عنوان منبع ناآرامی در اذهان مخاطبان ترسیم شده اند.
طبعاً نکاتی که از سوی اعضای گلاسگو طرح شدند واکنشهایی به دنبال داشتند زیرا که این یافتهها از یک تلاش آگاهانه برای القای دیدگاه های از پیش طراحی شده پرده برمی داشتند. در این واکنشها اصلی ترین حرف این بود که توطئه ای در کار نیست و مسأله سرعت تنظیم خبر و همچنین رویه های کار، محوری ترین نقش را در استحاله نسبی رویدادها به قالب خبر دارند اما در عین حال مطرح شدن آرای گروه گلاسگو هوادارانی را نیز برای این دیدگاه ها فراهم آورد، به طوری که یک سال پس از انتشار کتاب خبر های بد یعنی در سال ۱۹۷۷ دو محقق به نامهای پاول والتون[۴۲] و هوارد دیویس[۴۳] با انتشار کتاب خبرهای بد برای اتحادیه گرایان تجاری به نتایج مشابهی دست یافتند: کارگران را به طرزی کلیشه ای در محیطهای ناآرام و شلوغ و در حال جلوگیری از ورود سایرکارگران به کارخانه ها و یا در خیابانها نشان می دهند، اما دوربینها در اتاقهای کارفرمایان- و نه در خیابانها- روبه روی آنان قرار می گیرند تا در محیطی آرام و از موضعی برتر به ارزیابی بپردازند، و این امور در حالی روی می دهند که کارگران امکان حضور در استودیو را نمییابند- تا نکند به آنان شخصیت و رسمیت داده شود- نظرات فرد اینگلیس[۴۴] در کتاب مقدمه ای بر تئوری رسانه ها[۴۵] نیز بر همین منوال هستند. او با دفاع از آرای اعضای گلاسگو می گوید: صرف نظر از اینکه نظرات سیاسی مصاحبه شونده و مصاحبه گر چه باشند، آنچه در تلویزیون بی.بی. سی[۴۶] و شبکه های تجاری تلویزیونی انگلیس به نمایش در می آید دقیقاً مطابق با نظرات دوایر حاکم است و با همان اهمیت نسبی که این دوایر برای خبرها قائل هستند، به طرز سلسله مراتبی- همخوان با اولویتهای دولت انگلیس- ارائه می شوند فرداینگلیس هم به یافته های گلاسگو در مورد نحوه پوشش خبری اعتصاب معدنچیان انگلیس استناد می کند و می پرسد: چرا دوربین تلویزیون در صف پلیسها می ایستد و فیلمبرداری می کند؟ تا مخاطبان به طرزی ناخود آگاه طرف حمله معدنچیان قرارگیرند و سنگهای پرتاب شده آنان را ببینند اما فرود باتونها را بر بدن کارگران تماشا نکنند؟ به عقیده فرد اینگلیس این کارها نقض آشکار بیطرفی مندرج در منشور کاری این سازمانهای خبری است.
طبق آرای دیوید بارات هم گروه رسانه ای گلاسگو ثابت کرد که رسانه ها با بهره گرفتن از فنون برجسته سازی[۴۷] دستور جلسه بحث و فحص را برای خوانندگان (به شیوه ای که رسانه ها مایل هستند) فراهم می آورند و اعتصابها بخصوص در انگلیس به عنوان تهدیدی عیله منافع ملی به نمایش درمی آیند و این شیوه پوشش خبرها عملاً بازتاب منافع گروه های حاکم بر جوامع است. بارات به عبارتی از جورج گربنر استناد می کند، که مورد استناد اعضای گروه گلاسگو هم قرار گرفته است: وسایل ارتباط جمعی بازوی فرهنگی نظم صنعتی هستند. و به همین دلیل خبرهای صنعتی که اولاً از زاویه دید منافع کارفرمایان و ثانیاً با تکیه بر ارزش خبری کشمکش تهیه میشوند، سرشار از جانبداری و فقدان بیطرفی هستند.
به هر حال، طبق تحقیقات گروه گلاسگو و پیروان آن و همچنین تا حدودی در نتیجه مطالعات مرکز پژوهشهای فرهنگی معاصر دانشگاه بیرمنگام تعریف خبر از این دیدگاه صاحب گزاره های ویژه ای شد که در فصل تعاریف خبر اجمالاً به آنها اشاره شد اما اصلی ترین گزاره های اندیشه گروه گلاسگو در زمینه خبر، که باید مورد توجه روزنامه نگاران جهان سوم قرار گیرد و از خوش بینی آنان نسبت به ادعای غربی «بیطرفی خبری» بکاهد، عبارتند از:
-
- خبر به طرزی اجتماعی ساخته می شود؛
-
- رویدادهایی که گزارش می شوند، به دلیل اهمیت ذاتی آنها نیست بلکه معیارهای پیچیده گزینش خبر نقش اصلی را ایفا می کند؛
-
- خبر پس از انتخاب[۴۸]در معرض استحاله شدن[۴۹]قرارمی گیرد.
عوامل استحاله رویدادها عبارتند از:
شکل درج و بخش- اعم از خط، صدا وتصویر-، خواص فیزیکی و فنی رسانه ها و شکل کاربرد آنها.
یکی از مثالهای ملموس گروه گلاسگو درباره استحاله رویداد که در تحقیق خود به آن اشاره کرد این است: «افزایش دستمزدها تورم زاست» این القا در مورد خبرهای صنعتی صورت می گیرد، و فرقی نمی کند که خبر صنعتی مربوط به چه چیز است، هر چه باشد رسانه ها این ذهنیت را القا خواهند کرد که افزایش دستمزدها تورم زاست. پس از دیدگاه گلاسگو خبر یک «رویه» و یک «گفتمان» است که نه تنها واقعیتهای اجتماعی و حقایق را بیطرفانه منعکس نمی کند بلکه در «ساخت اجتماعی واقعیت» هم مداخله می کند.
جان هارتلی نیز تقریباً از یک جهت به خبر از همان زاویه دید مکتب گلاسگو می نگرد و میگوید: خبر یک محصول اجتماعی و ایدئولوژیک در چارچوب تئوری نشانه شناسی عمومی است. جالب این است که گروه گلاسگو هم درکتاب باز هم خبرهای بد سه فصل را به مباحث زبان شناسی اختصاص داده است. جانبداری تقریباً در اکثر خبرها وجود دارد، زیرا نهادهایی که اخبار را مخابره و ارائه می کنند خاستگاههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارند و لذا خبرها همواره از یک زاویه ویژه ارائه می شوند از این منظر، آنچه مثلاً در صفحه اول گاردین، دیلی اکسپرس یا واشنگتن پست ارائه می شود، الزاماً با واقعیتها و رویدادهایی که در جهان عینی و بلافصل تجربه ما رخ داده است، برابر نیست و نمی تواند گزارشهایی وفادارانه در قبال حقیقت رخدادها تلقی شود به عبارت بهتر باز هم بر بحث گزینش رویداد و استحاله رویداد و اینکه رویدادهای جهان عینی در عبور از رویه های کاری و حرفه ای (ژورنالیسم) به خبرهای جهان رسانه ای مبدل می شوند، تکیه می شود البته ممکن است بتوان از پیش احتمال طرح پاسخهای خوش بینانه را داد: عده ای ممکن است بگویند که تفاوت خبر با رویداد به سبب وجود آزادی مطبوعات است و به همین دلیل است که یک رویداد با شکلهای خبری متفاوت عرضه می شود و لذا به هیچ وجه این استحاله به وجود دیدگاه های از پیش طراحی شده مربوط نمی شود. این عده به این ترتیب با این نظر که خبرها محصولات نهایی فرایند پیچیده ای هستند که با گزینش معطوف به مقولات ساختمند اجتماعی انتخاب می شوند، مخالفت می ورزند.
و بالاخره به عنوان جمع بندی می توان آرای گروه گلاسگو را چنین ارائه کرد: خبر نه یک «پدیده طبیعی» که از رویداد منشأ می گیرد، بلکه یک «محصول» است. این محصول به وسیله یک صنعت تولید می شود و در ساختهای اقتصادی و بوروکراتیک همان صنعت و در رابطه با سایر صنایع و از همه مهمتر در ارتباط با دولت و سازمانهای سیاسی شکل می پذیرد و از یک دیدگاه کلی تر: خبر منعکس کننده و شکل دهنده ارزشهای حاکم در یک گستره خاص تاریخی است.
۲-۳ بخش سوم: خبر و مدل های انتشار اخبار:
۲-۳-۱ تعریف خبر:
خبر گزارش واقعیت هاست، اما هر واقعیتی را نمی توان خبر نامید.
در این تعریف به این دلیل نمی توان هر واقعیتی را خبر نامید که فلان واقعیت مثلاً بر همگان روشن است، نو نیست و چون کهنه است، قابل طرح نیست و وقتی واقعیت تازه نیست، نمی تواند جنبه خبری داشته باشد.
خبر، پیامی است که احتمال صدق و کذب در آن وجود دارد.
خیلی از خبرها به چاپ می رسند، اما روز بعد یا مدتی بعد تکذیب می شوند. بنابراین، تعریف فوق نیز فقط بخشی از مفهوم خبر را در بر می گیرد، اما در عین حال باید افزود که برخلاف تعریف پیشین، که خبر را گزارش می خواند، در این تعریف، خبر پیام نامیده می شود.
خبر، الزاماً گزارش رویداد جاری تازه نیست.
چرا؟ زیرا که ممکن است که جنبه های تازه ای از یک رویداد کهنه و قدیمی، و به عبارت دیگر زوایای جدیدی از آنچه را که قبلاً رخ داده است، آشکار کند و بنابراین به یک موضوع قدیمی، یک وجه تازه خبری بدهد.
رویدادی است که قرار است اتفاق بیفتد.
خبرهایی نظیر اینکه «فردا برف خواهد بارید».«کنکور سر اسری هفته آینده برگزار می شود» «سمینار مطبوعات بهار آینده تشکیل می شود».
از جمله خبرهایی هستند که مشمول تعریف فوق قرار می گیرند. طبعاً می توان راجع به این تعریفها و تعاریفی که پس از این ارا ئه خواهند شد، این نکته را اضافه کرد که واقعه ای که الزاماً برای یک نفرخبر تلقی می شود، ممکن است که برای دیگران کاملاً بی اهمیت باشد و اصلاً خبر تلقی نشود.
اگر یک نفر سگی را گاز بگیرد، ولی به عکس اگر سگی، فردی را گاز بگیرد، خبر نیست.
این تعریف از جمله تعاریف کلاسیک، که در تبیین مفهوم خبر به کار گرفته می شوند، به حساب میآید.
اطلاعات مربوط به آنچه رخ داده است، خبر نامیده می شود.
«اخبار اقتصادی در صفحات وسط مجله درج شده اند». «بازارهای مالی با شنیدن اخبار کاهش قیمت ارز دچار شوک شدند».
این دو اطلاع، هر دو حکم همان اطلاعاتی را دارند که در تعریف، خبر، نام گرفته است. براساس این تعریف، خبر اطلاع است.
خبر، مجموعه ای از لغات و عبارات است که وقوع یا انجام کاری را اطلاع دهد.
این تعریف اگر چه برکارکرد اطلاع رسان خبر متمرکز است، ما آن را مجموعه ای از لغات و عبارات می داند.
خبر، گزارش یک رویداد است، آنچه یک گزارش گر می نویسد، خبر نامیده می شود.
از این تعریف این نکته استنباط می شود که خبر با اتفاق یا رویداد فرق دارد . ممکن است که آنچه گزارش می شود، عیناً مانند واقعه ای که رخ داده است، نباشد و فقط جنبه هایی از آن رویداد را منعکس کند. در این تعریف کوشش می شود تااین نکته روشن گردد که میان حقیقت رویداد و واقعیت خبر تفاوت وجود دارد و در حقیقت نگرش شخصی خبرنگار و سازمان خبری و سایر عوامل مؤثر بر تغییر رویداد مخابره شده، تأثیرگذار هستند.