و بعد ذره ذره به یاد می آویم
انگار که یکدیگر را دو ست می داریم.(ساده بودم،تو نبودی باران بود،چیزی نیست۱۳۷۷)
شاعر در این شعر نماد سکوت و بوسه را در کنار هم قرار داده است.پشت ماهیت نمادین این واژه دفتر ها شعر و معنا هست. و در این شعر نیز با این واژه ی همسو در کناریکدیگر شاعر تمام حس شاعرانه اش را رو می کند.هر چند خواننده باید با کشف و شهود در جریان زبان ساده و بی پیرایه شاعر برسد. سکوت نماد مشخصی است که در این شعر در جریان همبستگی بوسه قرار گرفته و کاملاً تحت شعاع واژه ی بعد از خود نقاب از رخساره برداشته است.تازه می فهمیم که قدر سکوت و بوسه را می دانیم،سکوتی که علامت رضایت،خویشتن داری و صبوری برای رسیدن به بوسه که نماد دوست داشتن،تمایل و عشق ورزیدن است. هر دو کنار هم دنیایی جز عاشقی و علاقمندی را در ذهن مخاطب تداعی نمی کنند.
شب /سکوت/آینه
اگر به کسی نگویید
من برای شب و سکوت و سردرد آینه
شفای نور و
مرهم گفتگو آورده ام.(ساده بودم تو نبودی باران بود،۱۳۷۷)
شب،سکوت و سردرد آینه ۳ سمبلی هستند که در این شعر موجب عمق بخشی وغنای معنی برخلاف ظاهر بی پیرایه و ساده شعر شده اندو مخاطب را به تفکر وا می دارند.البته هر سه نماد ماهیت های نمادین کاملاً متفاوت دارند اما با ذهن خلاق و متفکر شاعر به یکسو هدایت شده اند.شب نماد خفقان،دیکتاتوری و ظلمت است ، حال آینه نماد روشنگری،آگاهی و شناخت می باشد.شاعر با بهره گرفتن از شگرد آشنایی زدایی آینه را به بیماری سردرد دچار کرده است.ذات صفت نمادین را در این واژه آشفته و بهم ریخته است.ترسیمی از نماد آینه که دوران هاست دست نخورده با قی مانده،حال تنها با فنی ظریف و شاعرانه متزلزل شده است.و آینه با آن پیشینه ی قدیمی در بندهای این شعر حال همراه و همسو با شب است و شاعر در بند بعد آینه را برای رهایی از بیماری تازه رسیده و شب را زدودن بدی ها و تلخی های مزمن و قدیمی و پیشینه ای به درازنای تاریخ به درمان دعوت می کند. برای هردوی آن ها و در نهایت برای سکوتی نیز که در این شعر ناشی از غم و دلتنگی همراهی با شب و سردرد آینه شفای نور به ارمغان آورده است.شاعر با بهره گرفتن از همراهی این سه نماد که به لحاظ محتوا و ظاهر هیچ سنخیت و همسویی با هم ندارند.تصویری نو و رازآلود آفریده است که مخاطب را با خود همراه می کند. ابتدا برای بازیابی سه مفهوم متفاوت و سپس رمز گشایی از شگردهای خویش در رسیدن به مفهوم اصلی و رسیدن به برهانش برای به ارمغان آوردن نور برای هر سه نماد.
نور را می افشاند برآسمانی که شب بر آن چیره است. برای رهایی از ظلمت و خفقان که منجر به سکوت و دلتنگی شده است.سکوتی که این بار ناشی از نارضایتی و ناتوانی است.نور می افشاند برای زبان گشودن و برای رهایی آینه از سردردی شاید مزمن،با نور بخشی به آینه،آن را از سردرگمی و بی قراری که به درد منجر شده است می رهاند و دوباره حقیقت ،آگاهی و شناخت را در صورت آن هویدا می کند.بسیار شاعرانه ،لطیف و گاهی خشن شعر را به انتها هدایت می کند و این چنین خواننده با دو فضای کاملاً متفاوت مواجه می شود که برای برقراری رابطه بین این دو فضا باید بیندیشد و رازها را برملا کند تا به عمق همبستگی واژه گان و نماد در این شعر پی ببرد.شاعرانگی و خلاقیت شاعر د بکارگیری این سه نماد به طور مکمل موجب می شود افکار خواننده در سه دنیای متفاوت پرواز کند،بچرخد. شاید گمراه شود و دست و پا بزند برای رهایی از پیچیده گویی و در نهایت برای چهر گشایی از تصویرهای پراکنده این شعر به نور پناه می برد که نقطه عطفی است برای رسیدن به راز تصویر در این شعر.
بوسه/دریا
زن
عمری زلال در بوسه ای طویل
که باروری دریا را صد ساله می کند.(دفتر یکم،ص ۲۷)
بوسه و دریا نمادهای مکمل در این شعر برای رسایی پیام شاعر هستند با این تفاوت کهدر این شعر بوسه و دریا علاوه بر همسو شدن،بوسه جنبه حمایتی برای دریا دارد و به کمک دریا می شتابد. بوسه که از سوی زن به سمت دریا ارزانی گشته و این طویل بودن نشانه ی تمام میل و اشتیاق ،عشق و خواهان بودن زن را برای عرضه ی این بوسه ی بی نظیر است تا باروری دریا را صد ساله کند.از آنجا که اهمیت حیاتی دریا در زندگی انسان باعث گردیده است تا این پدیده در باورهای اساطیری و مذهبی انسان جایگاه خاصی را اشغال کند.تقریباً نزد همه ملل دنیا دریاهای مقدسی وجود دارد که سرچشمه ی فیض و برکت الهی و تطهیرکننده ی انسان از زشتی ها تلقی می شوند.هم چنین یونگ بر این عقیده است که دریا مظهر ناخودآگاهی جمعی است.زیرا اعماق بی انتها،زیر سطح بازتاب دهنده ی آن پنهان است.دریا برای پیدایی حالات رویایی و هجوم محتویات ناخودآگاه به خصوص در رویاها محل مناسبی به شمار می رود و بعضاً دریا مظهر روح به شمار می رود و اگر در این شعر دریا را تنها مظهر روح در نظر بگیریم و به مابقی ابعاد نمادین این واژه نپردازیم زن با بوسه ای طویل باروری روح،حیات و زندگی را صد ساله کرده است. که تاثیر عاشقی و در طول زندگی را با این تصویر به رخ می کشد.
دریا و بوسه در این شعر به زیبایی همراه شده اند بی آنکه به لحاظ محتوایی و ظاهر معنایی همسویی و تعاملی با هم داشته باشند. برای پی بردن به واقعیت عینی شعر باید ماهیت نمادین این دو واژه مورد توجه و بررسی قرار بگیرد.
اصلاً همه جا همین طور ترانه گران،گهواره شکسته
و چیزهای بی جهت بسیار است.
ترانه ی گران و گهواره ی شکسته دو نماد مکمل برای نشان دادن اعتراض اجتماعی شاعر هستند. گهواره چه مانند روم باستان از چوب تراشیده شده باشد و یا فقط سبدی از شاخه های مو باشد نماد سینه ی مادر است و بلافاصله جانشین آن می شود.گهواره عامل حمایت ضروری و نشانه گرما و نرمی و چون خاطره یی از اصل و مبدأ است که در غم ناخودآگاه بازگشت به رحم وجود دارد. تاب خوردن گهواره در ارتباط با سعادتی است ناشی از امنیت خیال،از سویی گهواره در ارتباط با سفر است به این جهت که گهواره را اغلب چون قایق یا نشست گاه بالون می سازند.گهواره زهدانی است که یا برآب می راندو یا رد آسمان پرواز می کند، و طی الارض سرنشین خود را امن و امان می سازد.(فرهنگ نمادها،ص )
و حال ترانه نمادی برای روشگری و انتقال پیام های اجتماعی و عاطفی و… است.
که شاعر با بهره گرفتن از این ابزار مخاطبانش را به سمت و سوی آرمان شهر هدایت می کند.شاعر ترانه می گوید گاه ساده و روان و گاه با رمز و راز،زمانی رمز و راز را به شعرش وارد می کند که دیکتاتوری و خفقان اجازه ندهد او آزادانه منظور و محتوای شعرش را به فکر و اندیشه ی خوانده جاری کند. پس در پشت پرده های نا زلال رمز و راز معنی می آفریند و خواننده را همراه خود به پستوهای شعری اش می کشاند.شاعر با این کار قصد دارد بین خواننده و شعرش رابطه ای پنهانی و دور از چشم والیان شهر ایجاد کند. تا این چنین و در پستوها و لایه های زیرین ترانه اش دست به روشنگری و افشاگری از دردها و تلخی های روز جامعه اش بزند.
حال شاعر در این شعر از گرانی ترانه که همان سانسور دیکتاتوری ها و خفقان و در نهایت نایاب شدن ترانه می گوید.دیکتاتوری دست و پای شاعران را بسته،ترانه در این همه ظلمت و تاریکی تولید نمی شود و اگر بشود بسیار کم و پنهانی است که توسط شاعر این شرایط سخت به گرانی ترانه تعبیر شده است.حال گهواره که نماد سینه و آغوش مادر است اگر در این شعر سینه یمادر همان وطن و سرزمین باشد شکسته استبداد این گهواره را شکسته استو ترانه وگهواره به لحاظ مفهوم در یک مسیر گنجانده نمی شوند،ذهن مخاطب در رویارویی ظاهر با این دو واژه در کنار هم دو فضای متفاوت را تصور می کند.حال اگر کمی تعمق و تأمل به اندیشه های پنهای شاعر در جهت خلق این فضا پی برد به تصویری یکسان ،یکسو و به جا می رسد. شاعر بسیار روان و ساده و تنها با بکارگیری دو نماد در ظاهر متفاوت معنایی عمیق و متفکرانه خلق کرده است.و مخاطب تنها با پی بردن و تأمل کردن د رارزهای پشت پرده ی این شعر می تواند با خواست شاعر همراه و یک صدا شود.علاوه بر استفاده از ۲ نماد که قش مکملی در کنار هم ایفا می کنند.شاعر با آشنایی زدایی در این واژگان و زدودن کهنگی و تکرار در بکارگیری آن ها(ترانه ی گران،گهواره ی شکسته)به ایجا تسهیل در ذهن و فکر مخاطب جهت پی بردن اختناق و ظلم در اجتماع آن روزها دامن زده است.
توفان مکن ای بشر!
کبوتر مرده بر آشیانه ی زیتون
ترانه نخواهد خواند.( ص ۱۰۸-دفتر یکم)
نمادهای مکمل در این شعر کبوتر مرده و آشیانه زیتون هستند.زیتون درختی است سرشار از نمادها،اعم از صلح،باروری،تزکیه،نیرو،پیروزی و پاداش تفسیر از نماد زیتون این است که این درخت متبرک را با ابراهیم و مهمان نوازی اش همسان می داند،که مهمان نوازی ابراهیم تا روز قیامت برقرار است.(HAY,285,294) درخت ابراهیمی رستگاران،که در حدیث آمده زیتون است.درخت زیتون مسلماً بهشت برگزیدگان است.و کبوتر که در افواه به عنوان یک ساده لوح معروف است و در نگاه شاعرانه نماد عشق دانسته شده است.ص ۵۲۵ جلد چهارم)
حال در این شعر فضایی اعتراض به مشکلات و اختناق های اجتماعی دارد شاعر در پس این واژگان اعتراض هایش را پنهان کرده است. تا از حس شاعرانه اش بی حجاب و بی پرده رونمایی نکند.اگر کبوتر را همان ساده لوح یا حتی عاشق بدانیم و شگرد آشنایی زدایی که شاعر از آن در این نماد بهره گرفته است برای خلق تصویر را هم در نظر بگیریم.فرد ساده لوح یا عشقی که از شدت ظلم و دیکتاتوری مرده است.حالا دیگر در آشیانه زیتون با آن همه خوبی جان نمی گیرد و نوایی سر نمی دهد.با بهره گرفتن از این دو نماد در کنار هم و شگرد آشنایی زدایی (کبوتر مرده-آشیانه زیتون) اوج اختناق و تیره گی بیش از حد جامعه را به تصویر می کشد.عاشقی که از پا در آمده،آشیانه هایی از جنس و ماهیت ذاتی زیتون هم دیگری ثمری ندارند. جان و خونی در رگ های جامعه نیست.
سنگ/ستاره
گاهی اوقات
که می شود از صدای سنگ
سراغ ستاره را گرفت
می پرسم این میل مهربان را
آیا علف از بلوغ آفتاب نخواهد نوشید؟!
در سنت،سنگ به انتخاب خود جایی را اشغال می کند.بین روح و سنگ ارتباطی نزدیک وجود دارد. برطبق افسانه ی پرومتئوس سنگ ها زاینده ی نوع بشراند و عطر آدمی را دارند.سنگ و انسان حرکت مضاعف صعود و نزول را انجام می دهند.فرهنگ نمادها ص۶۳۱ جلد سوم) به علاوه سنگ نماد زمین و مادر است.و یکی از وجوه نمادگرایی…. است.
خصوصیت آسمانی ستاره آن را جزء نمادهای روح،به خصوص برخورد میان دو نیروی باطنی و ظاهری است.ستاره ها در تاریکی نفوذ می کنند،آنها فانوس های دریایی هستند که در شب ناخودآگاه می درخشند.
حال اگر در این شعر سنگ را صرفاً نماد زمین بگیریم و فاصله ی زمین تا جایگاه ستاره را در نظر بگیریم و بند بعدی شعر که اطلاع سنگ را از ستاره با این همه فاصله و به درازنای تاریخی پدید آدن جهان دوری زمین و آسمان وجود و حضور حس مهربانی،عشق و دوست داشتن است،حس درونی که فاصله ها را می پیماید و حال در این جا به ماهیت دیگر نمادین این دو واژه که روح است و بیانگر ارتباط روحی بین آدم و با تمامی تفاوت ها و جدایی هاست.شاعر در لایه های زیرین این واژه به ظاهر متفاوت مفهومی لطیف و شاعرانه را به خواننده نوید می دهد. در بند بعدی شعر این مهربانی را توسعه می دهد تا رابطه علف و طلوع آفتاب مهربانی بین تمام ذرات جهان موج می زندو زنده است.حتی سنگ حتی علف.
مجالی نیست!
درگفتگوی ابر و باد
یکدستی باران
کر نمی کند
باید نشست به گرده ی اسبی و
شبانه گریخت،
یا
تا فتح آن سرود سرخ
ایستاد و مزامیر زندگی را
بلند بلند خواند مرد.
ابرو باد هر دو نمادهایی هستند که در همان ابتدا با حضور این دو تکلیف فضای شعر کاملاً در هن خواننده روشن است.ابر از نظر نمادین وجوهمختلفی را در بر می گیرد،که اصل ترین آنها در ارتباط با طبیعت مخلوط و غیر مشخص آن است.ابر را وسیله ی به جامه در آمدن خداوند و مظهرت نیز دانسته اند و اما نقش ابرهای باران ساز،مشخصاً در ارتباط با بروز فعالیت آسمانی است و نماد گرای آن به تمامی سرچشمه های باروری ،از جمله باران مادی،وحی پیامبرانه و مظهریت وابسته است.(فرهنگ نمادها،جلد اول ص ۳۰)
و از آنجا که نمادگرایی باد چند وجه دارد به دلیل انقلاب درونی اش ،نماد بی ثباتی،ناپایداری و بی استحکامی است.باد نیرویی اولیه است که متعلق به تیتانها است،و خشونت و کوری آنان از همین جا است.(جلد دوم ص۶) فضای شعر برخلاف ظاهر آرام و روان و بی پیرایه بسیار آشفته و طوفانی است و به دلیل به کارگیری این دو نماد اگر به ماهیت این دو نماد پی برد و از راز ها پرده گشایی کرد جنجال و بی قراری ها نهفته در این شعر رونمایی می کند.که هر کدام از این نماد ها میتواند نماینده فرد یا گروهی در جامعه و اعتراض ها باشد.
سرزمین من
لبریز از بوی بوسه و کودک است(ص ۴۴دفتریکم،از آوازهای کولیان اهوازی)
کودک نماد معصومیت است: این مرحله ،مرحله ی قبلی از خطای آدم و حوا و بنابراین مرحله ی عدنی است که در سنت های مختلف به بازگشت به مرحله ی جنینی تعبیر شده است و کودک نزدیک به مرحل جنینی است. کودکی نماد سادگی طبیعی و نماد خود جوشی و خود به خودی است.(ص ۶۲۴،جلد چهارم)
و وبسه هم که نماد وصلت و پیوند دو سر است. دو نماد بوسه در کنار هم نیز در خط ابتدایی این شعر تکلیف مخاطب را به شرط رمز گشایی مشخص می کند.سرزمینی که لبریز از بوی بوسه و کودک است .برخلاف فضاهای اعتراضی در مابقی اشعار سید علی صالحی حال در این باد وطنی کاملن متفاوت مواجهیم،دنیای تصاویر در این شعر بسیار لطیف ،آرام و لبریز از مهر است.در ظاهر بوسه و کودک شاید در دو جهت متفاوت باشد،اما شاعر با خلاقیت و ابتکار از این دو نماد در راستای القای مفهوم مورد نظرش بهره گرفته است و در نگاه اول کاملاً ذهن مخاطب را به تفکر و تأمل وا می دارد. ولی با تأمل و روسخ به پستوی شعر و افکار شاعر م یتوان به قصد و خواست اصلی شعر پی برد.
خواب گل و خاطرات گهواره:
گاهی اوقات
هیچ میلی به دیدن یک عده آدمی ندارم
اما باز با دست باز و دل بسته می آیند،
می آیند مسافران دور دریا را
روش کتابخانهای در تمامی پژوهشهای علمی مورد استفاده قرار میگیرد. لیکن در بعضی از آنها در بخشی از فرایند پژوهش از این روش استفاده می شود و در بعضی دیگر موضوع پژوهش از لحاظ روش، ماهیتا کتابخانهای است. در روش کتابخانهای از انواع منابع برای جمعآوری داده میتوان بهره گرفت. از این منابع میتوان به اسناد، کتابها، مقالات و مجلات و پایگاههای دادهی علمی اشاره کرد (حافظنیا، ۱۳۸۴). در این پژوهش، جهت تعیین لایه های نقشه استراتژیک از مطالعات کتابخانهای استفاده شده است.همچنین جهت جمع آوری داده های کمی به آمارنامه شهراصفهان که به صورت سالانه انتشار می یابد رجوع گردیده است.نظر سنجی های صورت گرفته از شهروندان نیز به عنوان دیگر داده های آماری مورد بررسی می باشد.
- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
در پژوهش حاضر، با توجه به ماهیت روش و نوع متغیرها از تکنیکهای مختلف نیز استفاده شده است. در این بررسی از روشهای BSC و QFD جهت تجزیه و تحلیل استفاده شده است، که جهت این کار از نرمافزار Excel استفاده شده است.
از روش QFD برای اولویت بندی پروژه های شاخص بر مبنای اهداف برنامه استفاده شده است. این تکنیک در پژوهش برای اولویت بندی پروژه های شاخص با رویکرد اهداف استراتژیک مورد استفاده قرار میگیرد.
- خلاصه فصل
در این فصل توضیحاتی در مورد روش پژوهش و معرفی متغیرهای پژوهش داده شد. سپس جامعه آماری و نمونه آماری بیان گردید. در ادامه ابزار گردآوری اطلاعات بیان شد و سپس توضیحاتی در رابطه با قلمرو مکانی، زمانی و موضوعی پژوهش آورده شده است و در مورد روش تجزیه و تحلیل اطلاعات توضیحاتی ارائه شد و تکنیکها مورد استفاده بیان گردید.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
- فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده¬ها
- مقدمه
تجزیه و تحلیل داده ها فرآیندی چند مرحله ای است که طی آن دادههایی که از طریق بکارگیری ابزارهای جمعآوری در نمونه (جامعه) آماری فراهم آمدهاند، خلاصه، کدبندی، دستهبندی و در نهایت پردازش میشوند تا زمینه برقراری انواع تحلیلها و ارتباطات بین داده ها به منظور آزمودن فرضیه فراهم گردد. در این فرایند، داده ها هم از طریق مفهومی و هم از لحاظ تجربی پالایش میشوند و تکنیکهای گوناگونی برای استنتاجها و ارزیابیها استفاده می شود. در این فصل محقق با گردآوری، استخراج، دستهبندی و نظم و ترتیب دادن داده های مورد نیاز به ارزیابی داده های حاصل از نظرات خبرگان دانشگاهی و مدیریت شهری می پردازد. بدین صورت که در ابتدا به معرفی برنامه استراتژیک سازمان می پردازد و در ادامه کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی برنامه تدوین می شود و بدین منظور مقاصد راهبردی و اهداف برنامه برای هر یک از مناظر تدوین می شود. در ادامه نیز به تدوین شاخص و ارزیابی برنامه اصفهان ۹۵ پرداخته می شود و در انتها نیز با بهره گرفتن از روش QFD به اولویت بندی پروژه های شاخص تدوین شده، برای ادامه فرایند اجرای برنامه اصفهان ۹۵ پرداخته خواهد شد.
- معرفی برنامه ریزی استراتژیک سازمان
همان طور که اشاره گردید عناصر برنامه اصفهان ۹۵ مطابق با الگوی دیوید تدوین گردید. اولین گام در تهیه برنامه اصفهان ۹۵ تدوین ماموریت شهرداری اصفهان بود که فلسفه وجودی سازمان را مشخص می نماید.در ادامه چشم انداز شهر اصفهان از منظر ماموریت های شهرداری اصفهان تدوین گردیده است و در ادامه با تحلیل عوامل محیطی اهداف کلان سازمان تهیه و سپس استراتژی های سازمان مشخص گردیده است.همچنین در ادامه پروژه ها و اقدامات در بازه زمانی برنامه مشخص گردیده است .
- تعیین کارت امتیازی متوازن جهت ارزیابی عملکرد در قالب برنامه
باتوجه به اینکه در این قسمت، ارزیابی عملکرد برنامه اصفهان ۹۵ با بهره گرفتن از BSC انجام می پذیرد با تشکیل جلسات خبرگی و استفاده از نظرات خبرگان دانشگاهی و مدیریت شهری به بررسی چگونگی ارتباط برنامه با کارت امتیازی متوازن پرداخته شد. بدین منظور در مرحله اول مناظر کارت امتیازی متوازن تشکیل گردید که پس از جمع بندی های صورت گرفته، ۴ منظر ذینفعان، فرایند های داخلی، مالی، و رشد و یادگیری برای کارت امتیازی متوازن سازمان تهیه گردید. در ادامه با توجه به چشم انداز سازمان، مقاصد استراتژیک تعیین گردید و در قالب مناظر چهارگانه BSC قرار گرفت. سپس با توجه به مقاصد راهبردی، اهداف راهبردی تدوین می گیرد و در انتها شاخص های ارزیابی برای هریک از اهداف راهبردی تهیه شده است. در ابتدای برنامه راهبردی شهرداری اصفهان، بر روی شاخص های منتخب هدف گذاری کمی صورت پذیرفته است که میزان موفقیت هر هدف راهبردی با بهره گرفتن از آن قابل محاسبه می باشد. با بهره گرفتن از این ساختار می توان ارزیابی برنامه را به صورت سلسله مراتبی از سطح شاخص ها تا بالاترین سطح که مقاصد استراتژیک است انجام داد.
-
- ارتباطات لجستیک
موفقیت در محیط امروزی تجارت، نیاز به مدیریت سیستم پیچیده ارتباطات دارد. ارتباطات زیر باید بصورت مؤثر اتفاق افتد:
-
- بین سازمان، تأمین کنندگان و مشتریانش
-
- بین واحدهای اصلی درون سازمان همانند لجستیک، مهندسی، مالی، بازاریابی
-
- فعالیتهای مختلف لجستیکی که توضیح داده شد.
-
- جنبه های مختلف هر فعالیت لجستیکی، از قبیل هماهنگی انبارش مواد، در جریان ساخت و محصول
-
- اعضای مختلف زنجیره عرضه، از قبیل واسطه ها و مشتریان و تأمین کنندگان ثانویه که ممکن است بطور مستقیم با شرکت در ارتباط نباشند.
ارتباطات یک اتصال حیاتی بین فعالیتهای لجستیکی و مشتریان شرکت ایجاد می کند. ارتباط دقیق و سر موقع، بنیاد مدیریت موفق لجستیک است. سیستم های ارتباطی یک شرکت ممکن است به پیچیدگی یک سیستم اطلاعات مدیریت یا به سادگی ارتباط کلامی بین افراد باشد.
-
- پردازش سفارش
این سفارش مشتری است که فرایند لجستیک را فعال می کند و اقداماتی را که که باید برای ارضای تقاضا انجام شود، جهت می دهد.
اجزای پردازش سفارش به سه گروه شکسته می شوند:
الف) المان های عملیاتی: از قبیل ثبت سفارش و اصلاح آن، زمان بندی، آماده سازی برای ارسال و صدور فاکتور
ب) المان های ارتباطی: از قبیل تغییر در سفارش، تحقیق در مورد وضعیت سفارش، ردیابی و تسریع، اصلاح اشتباه، و تقاضای اطلاعات مربوط به محصول
ج) المان های اعتبار و وصول: شامل بررسی اعتبار و پردازش و وصول حسابهای دریافتنی
سرعت ودقت فعالیتهای پردازش سفارش یک شرکت تأثیر بسزایی در سطح سرویس به مشتری دارد. زیرا سیکل پردازش سفارش یک ناحیه کلیدی از رابط مشتری با شرکت است، و می تواند تأثیر زیادی در تصور مشتری از سرویس و در نتیجه ارضای مشتری داشته باشد.
-
- برنامه ریزی تولید
برنامه ریزی تولید هم می تواند جزء لجستیک محسوب شود زیرا از یک طرف این لجستیک است که قطعات و مواد اولیه را برای تولید فراهم می کند و از طرف دیگر بنا به نیاز مشتری، کالاهای تولید شده را ارسال می کند، بنابراین برنامه ریزی تولید بصورت مستدل در مرکز فرآیندهای داخلی لجستیک جای دارد. البته هنوز به تولید بعنوان یک موجودیت مستقل با اهداف و برنامه هایش نگریسته می شود، که این ریسک را بدنبال دارد که بر تولید بعنوان هدف اولیه تمرکز شود تا رضایت و نیاز مشتری.
-
- بسته بندی
در دو حوزه بازاریابی و لجستیک نقش ایفا می کند. در بازاریابی، بسته بندی بعنوان شکلی از تبلیغات عمل می کند، سایز، وزن، رنگ و اطلاعات چاپ شده مشتریان را جذب می کند و اطلاعات در مورد محصول را منتقل می کند. در لجستیک، بسته بندی نقش دوگانه ای را ایفا می کند. اول، محصول را از خرابی در هنگام انبارش و حمل و نقل حفظ می کند. دوماً، بسته بندی صحیح می تواند انبارش و جابجایی محصولات را تسهیل می کند و در نتیجه کاهش هزینه های جابجایی مواد را باعث می شود. این بحث برای شرکتهایی که در حد بازار جهانی کار می کنند، پراهمیت تر ظاهر می شود. همچنین، چون هر بسته بندی در نهایت دور ریخته می شود، بایستی جنبه های زیست محیطی نیز در بسته بندی لحاظ شود.
-
- پشتیبانی قطعات و سرویس
علاوه بر جابجایی مواد اولیه، در جریان ساخت و محصول نهایی، لجستیک باید درگیر با بسیاری از فعالیت های تعمیر و سرویس محصولات باشد. مسئولیت لجستیک با تحویل محصول به مشتری خاتمه نمی یابد. بخشی از فعالیت تجاری یک شرکت، می تواند تدارک سرویس بعد از فروش برای مشتریان باشد. این شامل تهیه قطعات جایگزین هنگامیکه محصول از کار افتاده یا درست کار نکند، باشد. بعنوان مثال، فروشندگان خودرو باید دپارتمان سرویس کارآمدی را دارا باشند تا سرویس کامل و تعمیر را فراهم کنند. تأمین قطعات یدکی و جایگزین برای فعالیت سرویس و تعمیر حیاتی است، و لجستیک مسئول اطمینان از در دسترس بودن قطعات در زمان و مکان مورد نیاز مشتری است.
در بازار صنعتی ، جائیکه محصول ممکن است یک قطعه از وسیله تولیدی باشد، زمان خرابی می تواند بیاندازه برای مشتری هزینه زا باشد. اگر خرابی محصول منجر به توقف یا کاهش سرعت خط تولید شود، تأمین قطعات یدکی شرکت باید قادر باشد با سرعت و بدون چون و چرا پاسخگو باشد. پشتیبانی کافی سرویس و قطعات بی اندازه اهمیت دارد اگر سرویس پس از فروش بخشی از فعالیتهای بازرگانی شرکت باشد.
۲-۴- لجستیک معکوس
همان طورکه می دانید به طور عمومی و سنتی، تولیدکنندگان کالاها و اقلام در قبال کالاهای خود، پس از توزیع و سپس مصرف توسط مصر ف کنندگان، هیچگونه احساس مسئولیتی نمی کنند و تعهدی را در قبال تولیدات توزیع شده و مصرف شده خود نمی پذیرند. اما امروزه حجم محصولات تولیدی مصرف شده، خسارات قابل ملاحظه ای را در جهت تخریب محیط زیست به بار آورده است و همگان اعم از مصرف کنندگان و مسئولان نگران وضعیت محیط زیست خود هستند و با دغدغه فراوان، روند رو به بهبودی را برای وضعیت محیط زیست خود دنبال می کنند. به نحوی که همگان از تولیدکنندگان مختلف کالاها و اقلام انتظار دارند تا هزینه ضایعات و جمع آوری زباله های ناشی از تولیدات خود را بپذیرند و یا حداقل ضایعات کالاهای مصرفی را کاهش دهند.
این توجه روزافزون به مدیریت ضایعات و وضع قوانین جدید در خصوص ضایعات محصولات تولیدی به خصوص در اروپا، تولیدکنندگان کالاها را به
سمت بهبود فرایند تولید خود کشانده است، چرا که هزینه های انهدام و پاکسازی محیط زیست بسیار بالاست. از این رو، بیشتر شرکت ها و واحدهای تولیدی در اروپا و آمریکا مسئولیت جمع آوری ، پخش و به روز کردن کالاهای دست دوم تولیدی خود را عهده دار شده اند. علاوه بر این موضوع، برای تزریق پویایی و توسعه یک سیستم لجستیکی مناسب، ضروری است که در زنجیره تأمین یک سازمان لجستیک، جامع نگری خوبی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، بحث توزیع معکوس و سایر ابعاد لجستیک معکوس به منظور فراهم کردن رضایتمندی مشتری به خوبی لحاظ شود. بدین معنا که مشتری پس از تأمین نیازهایش، از سیستم لجستیکی مورد انتخاب خود احساس امنیت کند و مطمئن باشد که در صورت وجود هرگونه عیب و نقص در کالای توزیع شده که از ناحیه یکی از فرآیندهای تولید، توزیع و یا انبار ناشی شده باشد، به وسیله استقرار لجستیک معکوس قابل پذیرش و رفع شدن است و به صورت کاملاً منظم، اقلام کالاهای توزیع شده ای که برای مصرف کننده یا مشتری قابل استفاده نیستند در زنجیر ه تأمین به وسیله سیستم توزیع معکوس جمع آوری شده و توسط یکی از مراحل بهبود مستمر لجستیک معکوس در کمترین زمان ممکن برای مصرف کالا و اقلام مطلوب به مشتری بازگردانده می شود. این ایجاد رضایت مندی و امنیت خاطر برای مشتریان، به منزله دمیدن روح پویایی در یک سیستم لجستیکی است و استقرار این نظام و عملکردهای دقیق آن، می تواند خود به تنهایی تبلیغ خوبی برای افزایش رضایتمندی مشتریان، سودآوری بیشتر و نهایتاً افزایش مشتریان باشد. پس عمده دلایل فعال شدن شرکت ها در لجستیک معکوس (شکل ۳-۲) عبارتست از:
-
- قوانین و مقررات زیست محیطی که شر کتها را وادار می کند تا کالاها و محصولات از رده خارج (زاید( خودشان را جمع آوری نمایند و در رفتار تولیدی آینده خود مراقبت بیشتری کنند.
-
- مزایای اقتصادی استفاده از کالاهای عودت داده شده در فرایند تولید به جای پرداخت هزینه های بالای انهدام ضایعات کالای دست دوم و افزایش آگاهی های زیست محیطی مصرف کنندگان.
شکل ۲-۳: دلایل استفاده از لجستیک معکوس (تیبن و روگرز، ۲۰۰۲)
بدیهی است که مصرف مجدد و طولانی مدت کالاها و محصولات به هر طریق ممکن، جزو دیدگاه های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی سودمند به حساب می آید.
-
- مصرف کنندگان و مشتریان لجستیکی، از استقرار لجستیک معکوس بسیار استقبال می کنند و این به دلیل سود نهفته ای است در اثر استقرار لجستیک معکوس عاید آنها می شود. مطلوبیتهایی همچون احساس امنیت خاطر از سالم بودن کالاهای مورد تقاضا و ضمانت سیستم برای کالاها و اقلام توزیع شده و نیز تقبل هزینه های ناشی از سالم نبودن کالا و اقلام، از زمان جمع آوری آن تا تحویل دوباره کالا برای استفاده، از جمله دلایل این تمایل شدید است.
-
- مشتریان سیستم با استقرار سیستم لجستیک معکوس، ثبات و بقاء بیشتری را در فعالیتهای خود احساس می کنند و این ثبات و پایداری به ویژه در گروه های بزرگی از کالاهای برگشتی که مرور زمان از اعتبار و ارزش آنها می کاهد، کاملا مشهود است. اینگونه از برداشتها و احساس امنیت خاطرها از فرایند لجستیک معکوس، انگیزه بسیار زیادی برای مشتریان ایجاد کرده است تا جذب سیستمهایی از توزیع شوند که این نوع از نگرانیهای آنان را رفع نماید و دیگر این که توجه طیف وسیع از مشتریان به لجستیک معکوس، سبب روی آوردن شرکتها و سازمان ها به این فرایند شده است (تیبن و روگرز، ۲۰۰۲).
شبکه لجستیک معکوس که بخشی از زنجیره تأمین است ـ را میتوان اینگونه تعریف کرد: «انتقال دقیق، به موقع و درست مواد، اقلام و کالاهای قابل استفاده و غیرقابلاستفاده از انتهاییترین نقطه و آخرین مصرفکننده از طریق زنجیره تأمین به واحد مناسب موردنظر» به عبارت دیگر، لجستیک معکوس، فرایند حرکت و انتقال برای کالاها و تولیداتی است که در زنجیره تأمین ، قابلیت بازگشت دارند.
طراحی و اجرای شبکه لجستیک معکوس برای محصولات برگشتی، نه تنها هزینههای موجودی و حمل و نقل را کاهش میدهد بلکه باعث افزایش وفاداری مشتری نیز میگردد (لی و همکاران، ۲۰۰۹).
متغیر وابسته: شکل نگرفتن رژیم حقوقی خزر
اصرار بر منافع مطلق شکل نگرفتن رژیم حقوقی خزر
چارچوب نظری
این پژوهش بر اساس دیدگاه واقعگرایی کلاسیک(رئالیزم) استوار است که دولتها را بازیگران اصلی نظام بین المللی می شناسد که منافع ملی مهم ترین و اصلی ترین محرک و انگیزه آنها در تعاملات بین المللی است. به باور واقعگرایان کلاسیک، دولتها به دنبال منافع مطلق هستند و همین عامل مانع اصلی شکل گیری توافقات پایدار بین المللی است.
۸ . روش پژوهش
در تدوین این رساله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده می شود. رخدادها و فرایندها توصیف می شوند تا در خلال این توصیف، امکان تجزیه و تحلیل پیامدها و تبعات فراروی میسر شود و توان پیش بینی افزایش یابد. در جمع آوری داده ها نیز از منابع ثانویه و کتابخانه ای استفاده شده و از سامانه های دیجیتال نیز مدد گرفته می شود. در صورت ضرورت از نظرات کارشناسان، خبرگان و تحلیل گران از طریق مصاحبه و پرسشنامه استفاده خواهد شد.
پیشینه موضوع
تا کنون آثار زیادی درباره رژیم حقوقی دریای خزر نگاشته شده است. تمام این آثار به رژیمهای حقوقی که احتمال دست یابی به آنها وجود دارد یا تبعات فقدان رژیم حقوقی پرداختهاند. با وجود این، کمتر حرف تازهای در این آثار درباره موانع و چالشهای فرا روی دست یابی به یک رژیم حقوقی مورد اجماع زده شده است. غالباً بحثها و تقریباً همهشان در چارچوب بحثهای صوری و شکلی حقوقی باقی ماندهاند و هیچ ورود به بحثی در آنها برای توضیح شرایط و مقدماتی که میتواند منجر به شکلگیری یک رژیم حقوقی مورد پذیرش همه باشد و یا عوامل ضروری دست یابی به چنین توافقی رخ نداده است. یک نکته که در پارهای آثار تا کنون نوشته شده به چشم میخورد به هم پیوسته ساختن مسائل مربوط به دریای خزر به شیوهای غلو آمیز و بسیار حادّ به سطح تحلیلی در سطح نظام جهانی است. اگر چه نادیده گرفتن تبادلات هر منطقهای - من جمله دریای خزر - از لحاظ امنیتی و سیاسی با سطوح بالاتر و کلانتر تحلیل (سطح جهانی) خطا است. با وجود این، در پژوهش حاضر از این عام سازی بیش از اندازه به دو دلیل خودداری میکنیم: اولاً ناهمخوانی آن با واقعیت حاکم بر محیط سیاسی پیرامون دریای خزر و ثانیاً این که چنین میزان بسط تحلیلی مقدورات معرفت شناختی اندکی را پیش روی ما میگذارد یعنی از طریق چنین تحلیل عامی دستاورد چندان شناختی را نمیتوان پیش چشم داشت که بتواند توضیح دهنده و تبیین کننده چرایی فقدان رژیم حقوقی در این پهنه آبی باشد.
برای مثال، ایرج افشار در کتاب «دریای خزر، پژوهش در جغرافیای طبیعی، نام و پیشینه تاریخی، رژیم حقوقی، محیط زیست و اقتصاد» که انتشارات وزارت امور خارجه آن را در ۱۳۸۱ به چاپ رساند؛ به عناصر زیست محیطی و اقتصادی پرداخته و اشاره ای به تفاوت دیدگاه کشورهای ساحلی ندارد. دکتر بهادر امینیان در کتاب «ناتو و امنیت منطقهی خزر» با تاکید بر متغیر منطقه ای و حضور ناتو در منطقه؛ از پرداختن به رژیم حقوقی خزر و تفاوت دیدگاه کشورهای ساحلی اجتناب دارد. فتح الله دهقان نیز در کتاب «بررسی منابع نفت و گاز حوزه دریای خزر و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران» تمرکز اصلی کتاب را بر تاثیر گذاری نفت و گاز بر سیاست خارجی کشورهای ساحلی خزر گذاشته از پرداختن به سایر پرهیز می کند.
قلمرو پژوهش
این پژوهش در چارچوب نظریه واقعگرایی کلاسیک عرضه می شود و محدود به مفروضات آن است. در عین حال از حیث زمانی به دوره پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ اختصاص دارد و از نظر مکانی به آبهای خزر و رژیم حقوقی آن محدود می شود.
فصل بندی پژوهش:
این پژوهش در پنج فصل ارائه می شود: فصل اول به کلیات و فصل دوم به مباحث حقوقی رژیم دریاها و دریاچه ها در حقوق بین الملل اختصاص دارد. در فصل سوم، پیشینه وضعیت حقوقی دریای خزر قبل از فروپاشی شوروی و فصل چهارم به وضعیت رژیم حقوقی دریای خزر پس از فروپاشی شوروی می پردازد. در فصل پنجم نیز مواضع و منافع متضاد کشورهای ساحلی در باره رژیم حقوقی دریای خزر بررسی می شود . در پایان نیز نتیجه گیری و افق پیش رو خواهد آمد.
منابع مقدماتی پژوهش
پایان نامه:
ابراهیمی، حسین. بررسی پیامدهای عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر بر امنیت ملی ج.ا.ا رساله کارشناسی ارشد علوم سیاسی، گرایش مطالعات ایران و سیاستگذاری عمومی دانشکده حقوق و علوم و سیاسی دانشگاه تهران، ۱۳۸۴.
بیژنی، مهدی، تأثیر منابع نفت و گاز در تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، رساله کارشناسی ارشد رشته روابط بینالملل، دانشگاه تهران، ۱۳۷۹.
شفائی هریس، علی. دریای خزر و مسائل آن به عنوان یک دریای بسته بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کارشناسی ارشد روابط بینالملل، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳.
علی زاده ، نسرین. وضعیت حقوقی دریای خزر و همگرایی زیست محیطی کشورهای ساحلی خزر، کارشناسی ارشد روابط بینالملل، دانشگاه تهران، ۱۳۸۴.
کریمی، داریوش. نظام حقوقی دریای خزر بزرگترین دریاچه جهان، کارشناسی ارشد روابط بین الملل، دانشگاه تهران، ۱۳۷۱.
لهراسبی، میثم. روابط ایران و روسیه و تعیین حقوق دریای خزر، کارشناسی ارشد روابط بینالملل، دانشگاه تهران، ۱۳۸۸ .
کتب:
افشار، ایرج. دریای خزر، پژوهش در جغرافیای طبیعی، نام و پیشینه تاریخی، رژیم حقوقی، محیط زیست و اقتصاد، تهران: وزارت امور خارجه، ۱۳۸۱.
امینیان، بهادر. ناتو و امنیت منطقهی خزر،تهران: دانشگاه امام حسین، ۱۳۸۱.
دهقان، فتح الله. بررسی منابع نفت و گاز حوزه دریای خزر و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر همدان، ۱۳۸۲.
……………، دریای خزر و امنیت ملی ،تهران: انتشارات بشیر، ۳۸۴.
Amir H. Ahmadi (ed), The Caspian region at a Cross road (London: Macmillan Press, 2000).
Aqavi Bahman: The Law & Politics of the Caspian Sea in the 21st Century (Bethesda: Ibex, 2003).
Ascher ,W. (ed) The Caspian Sea: quest for Security (Dodrech: Kluwer A.C, 1999).
-
- Gokay, (ed) The Politic of Caspian Oil(New York: Palgrave, 2001).
Charles van der Leeuw, Oil and Gas in the Causasus Caspian: a history (Rich mand): Curzon Press, 2000).
Kobori, I. (ed) Central Eurasian Water (Tokyo: United University, 1998).
فصل دوم:
مباحث حقوقی
بهره نخست: مبانی حقوقی رژیم دریاها و دریاچه ها در حقوق بین الملل
تمیز دادن دریاها و دریاچه ها از دو منظر قابل بررسی است؛ زمین شناسان برای تفکیک میان دریا و دریاچه به معیارهایی چون میزان نمک موجود در آب، عمق، ظرفیت حیاتی جانداران، طریقه تشکیل و بالأخره وجود فلات قاره متوسل می شوند(آقایی،۱۳۷۴،ص ۱۷۶). اما این تفکیک در حقوق بین الملل از جایگاهی قابل قبول برخوردار نیست بلکه معیارهایی دیگر وجود دارد. از جمله این معیارها کنوانسیون حقوق دریاها است که تمام دریاها و اقیانوسها را در بر می گیرد. حقوقی که این کنوانسیون برای کشورهای مجاور دریاها به رسمیت می شناسد؛ عبارت است از: حقوق مربوط به دریای سرزمینی، منطقه نظارت، منطقه انحصاری اقتصادی و بستر دریا که به دو منطقه فلات قاره و منطقه بین المللی اعماق تقسیم می شود. ماورای این مناطق، دریای آزاد به شمار می رود(ممتاز، ۱۳۷۴، ص۱۲۳).
مطابق مفاد ماده ۸۶ کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها، دریاها و دریاچه هایی که محاط میان دو یا چند کشور باشند از جمله آبهای داخلی محسوب می شوند منوط به اینکه به دریای آزاد راهی نداشته باشند. بر اساس این حکم:
در دریاهای بسته، آزادی دریانوردی وجود ندارد و قاعده عبور بی ضرر کشتی ها مصداق پیدا نمی کند. البته این قاعده استثناهایی هم دارد که عبارت است از مواردی که عهدنامه ها، راهکارهای دیگری را پیش بینی کرده و یا آزادی دریانوردی کشتی های دول ثالث در آن دریا، عرف محسوب شود. همچنین است اگر دولتهای ساحلی در قبال عبور بی ضرر کشتی های دول ثالث، سکوت اختیار کرده باشند. آزادی عبور کشتی های جنگی در زمان صلح نیز اگر به صورت اعطای یک امتیاز باشد، از موارد استثنا به شمار می رود.
۲- رژیم حقوقی حاکم بر این دریاها و تعیین مرزهای آن تابع معاهدات دولتهای ساحلی است. در صورت اعمال حق تصرف توسط یکی از دولتها و عدم اعتراض دیگری به آن، برای آن دولت حق اعمال حاکمیت به وجود می آید. گروهی بر این عقیده اند که به فرض نبودن معاهده ای در این زمینه فرض بر تساوی حقوق دول ساحلی دریاست.
۳- حق انحصاری ماهیگیری و استفاده از منابع دیگر مثل نفت، فقط برای دول ساحلی وجود دارد و کشورهای غیرساحلی حق چنین بهره برداریها را ندارند.
۴- حاکمیت انحصاری بر آن آبها نیز مختص به دولتهای ساحلی است، زیرا این آبها، آبهای آزاد نیستند و فقط دولتهای ساحلی حق اعمال حاکمیت را دارا هستند. این حاکمیت انحصاری شامل صلاحیت قانونگذاری و امور کیفری نیز هست. لازم به ذکر است که در حقوق «کامن لا» صلاحیت قضایی و کیفری تنها وقتی در مورد کشتی های خصوصی قابل اعمال است که جرم انجام شده، نظم عمومی و آرامش ساحلی را به هم بزند. در حالی که در حقوق فرانسه، هر جا منافع دولت محلی ایجاب کند یا مسأله ربطی به خدمات پلیسی داشته باشد و یا جرمی توسط خدمه کشتی علیه بیگانگان، حتی در عرشه کشتی، رخ داده باشد، این صلاحیت توسط دولت ساحلی قابل اعمال است(میرمحمدصادقی، صفحه، ۱۵۷).
اینها مواردی هستند که دولت ساحلی نسبت به آنها حق انحصاری داشته و دیگران هیچ حقی نسبت به آنها ندارند. اما در مورد اینکه چه نوع دریاهایی مشمول کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها می شوند بحثی مفصل وجود دارد. ماده ۱۲۲ کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها مقرر می دارد که خلیج، آبگیر و یا دریایی که سواحل آن متعلّق به چند کشور باشد و به اقیانوس یا دریای دیگر حتی توسط یک مجرای باریک راه داشته باشد یا شامل تمامی یا بخشی عمده از دریاهای سرزمینی و مناطق انحصاری اقتصادی دو یا چند کشور ساحلی شود؛ دریای بسته و یا نیمه بسته خوانده می شود. همچنین ماده ۱۲۳ همان کنوانسیون مقرر می دارد که کشورهایی که در حاشیه دریاهای بسته یا نیمه بسته قرار دارند باید با همدیگر در اعمال حقوق و در انجام وظایفشان، تحت مقررات کنوانسیون همکاری نمایند. بنابراین، اگر یک حوضه آبی مطابق مقررات کنوانسیون حقوق دریاها، دریای بسته یا نیمه بسته خوانده شود، فقط توسط همین کنوانسیون قابل تحدید حدود و تقسیم است و اگر ویژگیهای آن مطابق موارد مندرج در ماده ۱۲۲ نباشد؛ از شمول کنوانسیون خارج است. آنچه که از خلاصه مذاکرات و همچنین روح حاکم بر کنوانسیون برداشت می شود، این است که مواد ۱۲۲ و ۱۲۳ جهت محدود کردن کاربرد کنوانسیون به دریاهای معین، اضافه نشده، بلکه شناسایی اشکال مختلف دریا را مدنظر داشته است(یاکوشیک و فرزین نیا، صفحه، ۲۱).
از آنجا که کنوانسیون حقوق دریاها در مورد دریاچه ها کاربردی ندارد، چاره ای جز رجوع به رویه کشورها و اصول کلی حقوق بین الملل نیست. مطابق رویه بسیاری از کشورها و مطابق اصول کلی حقوق بین الملل، دریاچه ای که با بیش از یک کشور هم مرز باشد، باید توسط موافقتنامه ای حاصل از توافق طرفین تقسیم شود. این تقسیم، گاه به صورت امتداد مرزهای خاکی صورت می گیرد و گاه با ترسیم خط میانه دریاچه. مواردی هم بوده است که دریاچه ها به صورت مشاع باقی گذارده شده است. امّا رویه غالب کشورها این است که دریاچه ها در امتداد مرز خشکی تقسیم شود. دریاچه های ویکتوریا، چاد و آلبرت از جمله آبهایی هستند که با امتداد مرز خشکی کشورهای ساحلی تقسیم شده اند. در حالی که دریاچه تانگانیکا با ترسیم خط میانه تقسیم شده است. تنها دریاچه ای که به روش کاندومینیوم یا مالکیت مشترک اداره می شود، دریاچه ای است به نام «تی تی کاکا» که در حاشیه کشورهای بولیوی و پرو قرار دارد(جی پتینجر، شریفیان، صفحه،۱۲۷).
در مورد رژیم حقوقی دریای باز باید گفت که خلیجهای تاریخی و کوچک به منزله آبهای داخلی تعیین شده و از نقطه پایینترین حد جزر در کناره ساحل صاف و هموار مبدا دریای سرزمینی ترسیم می شود. از این جا تا ۱۲ مایل دریایی، دریای سرزمینی و ۱۲ مایل بعدی آن منطقه نظارت به شمار میرود. از خط تعیین مبدا تا حداکثر ۲۰۰ مایلی آن نیز منطقه انحصاری اقتصادی به شمار میرود(یزدانی، صفحه، ۱۴۵).
بهره دوم. رژیم حقوقی دریای بسته
در دریاها و دریاچههای بسته، آزادی دریانوردی وجود ندارد:
چون این گونه آبها به منزله آبهای داخلی کشورهای ساحلی آن تلقی میشوند لذا آزادی دریانوردی یا «عبور بی ضرر» وجود ندارد. البته مگر در مواردی که موافقتنامه خاصی توسط دولتهای ذی نفع به امضا رسیده که، خلاف نکته فوق را مقرر دارد و آزادی دریانوردی را اعلام کند. گاهی دیده شده در مواردی که دولتهای ذینفع در قبال موارد خلاف اصل کشتیرانی انحصاری دول ساحلی سکوت کنند و عبور و مرور آزاد را تلویحا مجاز شمارند، یا مواردی که در جهت آزادی دریانوردی عرف و رویهیی در محل حاکم باشد وجود اینگونه رژیم حقوقی دریاها و دریاچهها نیز ممکن است (مثل دریای سیاه و بالتیک). این مساله در مورد کشتیهای جنگی دول غیر در زمان صلح نیز صادق بوده و عبور و مرور برای آنها آزاد است. البته این امتیازی اهدایی از سوی دول ساحلی است و آنان میتوانند در شرایط خاص، عبور و مرور آنها را به طور کلی ممنوع کنند(نوریان، صفحه، ۱۰۵).
بنابراین، رژیم حقوقی و تعیین مرزها تابع معاهدات یا اعمال تصرف دول مربوطه است: به طور کلی رژیم حقوقی دریاها و دریاچههای محاط بین چند کشور، تابع معاهدات فیمابین آن کشورها یا حقوقی است که هر یک از دولتهای مزبور در اعمال تصرف بلامعارض یا مستمر خویش کسب کردهاند. بنابراین مثلا در مورد دریای خزر، مفاد معاهدات فیمابین دول ساحلی رژیم حقوقی این دریا را تعیین میکند و در صورت سکوت معاهدات مزبور، موضوع تابع عرف و رویه مستمری است که توسط هر یک از دول ذیربط در اعمال حقوق متصرفانه خویش اعمال شده یا میشود بدون اینکه مورد اعتراض دیگران قرار گیرد(ملکی به نقل از http://www.caspienstudies.com/article).
۴-۲-۷ وضعیت افراد پاسخ دهنده از نظر حوزه محل خدمت ۹۱
۴-۳ آمار استنباطی ۹۲
۴-۳-۱ آزمون همبستگی رتبهای اسپیرمن ۹۲
۴-۳-۲ آزمون کالموگروف - اسمیرنوف ۹۳
۴-۳-۲ آزمون عدم هم خطی ۹۳
۴-۴ مدل سازی معادلات ساختاری ۹۵
۴-۴-۱ تحلیل عاملی ۹۵
۴-۴-۱-۱ بار عاملی ۹۷
۴-۴-۱-۲ تفسیر و معنای عاملها ۹۸
۴-۴-۲ تبیین شاخصها ۹۹
۴-۵ تفسیر و معنای آزمونها و مدل های اندازه گیری ۱۰۱
۴-۵-۱ مدل اندازه گیری رهبری تحولگرا ۱۰۱
۴-۵-۲ مدل اندازه گیری رهبری تبادلی ۱۰۳
۴-۵-۳ مدل اندازه گیری فراموشی سازمانی هدفمند ۱۰۵
۴-۶ تحلیل مدل مفهمومی پژوهش ۱۰۷
۴-۷ آزمون فرضیه های پژوهش ۱۰۹
۴-۸ نتایج شاخص های برازش مدل ۱۱۰
فصل پنجم نتیجه گیری، پیشنهادها
۵-۱ مقدمه ۱۱۴
۵-۲ نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل توصیفی ۱۱۵
۵-۳ نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل استنباطی ۱۱۷
۵-۳-۱ آزمون همبستگی رتبه ای اسپیرمن ۱۱۷
۵-۴ آزمون فرضیه های تحقیق ۱۱۸
۵-۵ رتبه بندی عوامل موثر در مولفهها ۱۲۰
۵-۶ نتیجه گیری کلی ۱۲۱
۵-۴ پیشنهادها ۱۲۳
۵-۴-۱ پیشنهادهای اجرایی برای دانشگاه قم ۱۲۳
۵-۴-۲ پیشنهادهای آتی ۱۲۵
۵-۵ محدودیتهای تحقیق: ۱۲۶
پیوست
پرسشنامه ۱۲۸
منابع و مآخذ
منابع فارسی ۱۳۲
منابع لاتین ۱۳۴
(چکیده لاتین) ۱۳۷
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۱-۱ مولفههای متغیرهای تحقیق ۸
جدول ۲-۱ : مقایسه رهبری تحول آفرین وتبادلی(خدیوی،۱۳۸۶) ۳۶
جدول۲-۲ نمونه تعاریف ارائه شده توسط محققان دیگر درخصوص فراموشی سازمانی ۵۱
جدول ۲-۳: مدل آزمی(۲۰۰۵) در باره فراموشی سازمانی ۵۵
جدول ۲-۴: حالتهای فراموشی سازمانی دی هالن و فیلیپس،(۲۰۰۴) ۵۷
جدول ۳-۱ جدول نمونه گیری مورگان ۷۵
جدول ۳-۲ سئوالات مرتبط با متغیرهای مدنظر در پرسشنامه تحقیق ۷۷
جدول ۳-۳ مقیاس بکارگرفته شده در پژوهش ۷۸
جدول ۴-۱ توزیع فراوانی اعضای نمونه آماری برحسب جنسیت ۸۵
جدول ۴-۲ توزیع فراوانی اعضای نمونه آماری برحسب سن ۸۶
جدول ۴-۳ توزیع فراوانی اعضای نمونه آماری برحسب سابقه کار ۸۷
جدول ۴-۴ توزیع فراوانی اعضای نمونه آماری برحسب نوع قرارداد ۸۸
جدول ۴-۵ توزیع فراوانی اعضای نمونه آماری برحسب تاهل ۸۹