۲-۲-۲-۲ دیدگاه ژنتیکی
۲۰
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
در تحقیقاتی که دوقلوهای یک تخمکی را با دوقلوهای دو تخمکی مقایسه کردند، میزان توارثپذیری ۴۸/۰ تا ۶۱ /۰ به دست آمد. این بدان معنی است که وراثت حداقل نیمی از تنوع در آسیبپذیری در برابر اختلالهای خوردن را توجیه میکند ( هالجین و ویتبورن، ۱۳۸۸). همینطور نشان داده شده است که بستگان فرد مبتلا به اختلالات خوردن در طول عمرشان ۱۰ برابر بستگان یک فرد عادی در معرض خطر ابتلا به اختلالات خوردن هستند (باکانو، بولیک، کلومپ، فیشر، هلمی، کیل، ۲۰۰۵)[۹۲]. اگر چه محققان مناطقی مرتبط بر روی کروموزمهای ۱، ۳، ۴ و بر روی بازوی کوتاه کروموزوم ۱۰ را به ترتیب در رابطه با بیاشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی شناسایی کردهاند، این نتایج نیاز به بررسیهای بیشتر دارد (دالی[۹۳]، ۲۰۱۱ ). جنس مؤنث مهمترین عامل خطرساز بالقوه برای ابتلا به اختلالات خوردن است. اما هنوز به طور دقیق مشخص نشده است که این ارتباط ناشی از عوامل زیستی یا عوامل اجتماعی است( دالی، ۲۰۱۱ ).
۲-۲-۲-۳ عوامل محیطی
محیط نقش مهمی در پیدایش بعضی اختلالات خوردن دارد. به طور مثال نشان داده شده است که مادران کودکانی که بعدها مبتلا به اختلالات خوردن می شوند، طی بارداری در معرض استرس بیشتری بودهاند. اتفاقات حین زایمان (مثل هماتوم سفال) یا زایمان زودرس، شانس بروز اختلالات خوردن را افزایش می دهد. برخی از عوامل محیطی مرتبط با اختلالات خوردن عبارت از تجارب زیان بار عمومی مانند مورد بی توجهی قرار گرفتن از جانب دیگران، سوء استفاده فیزیکی یا جنسی و تجارب زیان بار مرتبط با غذا و وزن مانند رژیم گرفتن خانواده، چاقی کودکی یا والدین، نظرات انتقادی خانواده یا دیگران نسبت به غذا خوردن و شکل بدن فرد یا فشارهای شغلی برای لاغر بودن می باشند ( دالی، ۲۰۱۱ ).
۲-۲-۲-۴ دیدگاه روانشناختی
۲۱
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
از دیدگاه روانشناختی، اختلالهای خوردن در جوانانی ایجاد میشوند که از آشوب و عذاب درونی زیاد رنج میبرند و دل مشغول مسایل جسمانی میشوند و برای اینکه احساس آرامش و حمایت شدن کنند، به غذا روی میآورند. افراد مبتلا به اختلالات خوردن در درک کردن هیجانهای خود و نامیدن آنها مشکل دارند، و به مرور زمان یاد میگیرند که خوردن میتواند وسیلهای را برای حل و فصل کردن حالتهای هیجانی ناخوشایند و مبهم تأمین کند (لئون، فولکرسان، پری و ایرلی- زالد، ۱۹۹۵)[۹۴]. پژوهشگران برای آگاه شدن از ایجاد واکنش خوردن نابهنجار به عذاب درونی، مخصوصأ به این واقعیت توجه کردهاند که برخی از زنان مبتلا به پرخوری عصبی، سابقهی سوءاستفاده شدن جنسی و جسمی در کودکی داشتهاند (آندروز، والنتین و والنتین، ۱۹۹۵)[۹۵] .
پژوهشگرانی که روابط بین تجربیات صدمه دیدن در کودکی و وارد کردن آسیب جسمانی به خود در سنین بالاتر را بررسی میکنند، سعی دارند از ارتباط زیست- شیمیایی احتمالی بین سوءاستفاده شدن در دوران کودکی و اختلالهای خوردن آگاه شوند. به نظر میرسد هر دو، اختلالهایی را در سروتونین در بر داشته باشند، اما سوءاستفاده شدن با کاهش در کورتیزول-هورمون استرس- نیز ارتباط دارد (استیگر و همکاران، ۲۰۰۱)[۹۶].
نظریههای روانشناختی زیادی به منظور توضیح چگونگی ایجاد و تداوم اختلالات خوردن ارائه شده است. تبیینهای روانتحلیلگرانهی اولیه، بیاشتهایی را دفاعی در برابر تهدید تکانههای جنسی تلقی میکردند که در نتیجه بلوغ، بیدار میشوند. بعدها دو عامل برای شکلگیری و رشد اختلالات خوردن مورد تأیید قرار گرفت: ترسهای ناشی از بلوغ و کشمکشهای مربوط به استقلال. برای مثال آرتور کریسپ[۹۷] (۱۹۸۳) معتقد است که افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی به صورت ناخودآگاه بلوغ جسمی را با طرد و رها شدگی برابر میدانند. از طرف دیگر هیلدبروچ[۹۸] (۱۹۸۸) دختر مبتلا به بیاشتهایی عصبی را به عنوان فردی توصیف میکند که در یک خانواده سرکوبگر در تلاش برای اظهار وجود است. بر اساس دیدگاه وی، مادر دختری که در آینده به بیاشتهایی عصبی دچار میشود، نیازهای عاطفی کودک خود را به صورت همدلانه درک نمیکند. به این معنی که مادر بیش از آنکه پاسخگوی نیازهای اساسی کودک باشد، بر اساس نیازهای خود نسبت به کودک واکنش نشان میدهد. در نتیجه کودک از متمایز کردن ادراکات خود در خصوص احساسات بدنی و حالتهای هیجانی ناتوان میماند. همچنین مادر که به شدت به دلبستگی کودک وابسته است، او را از استقلال محروم میکند. در نهایت کودک احساسات خود را به شکلی ابراز میکند که معتقد است دیگران از او انتظار دارند، نه آنگونه که خود احساس میکند (میکوچی، ۱۳۸۴).
در دیدگاه روانشناختی، عوامل شناختی را با اختلالهای خوردن مرتبط میدانند. طبق نظریههای شناختی، افراد مبتلا به اختلالهای خوردن به مرور زمان، به علت مقاومت کردن در برابر تغییر دادن فرایندهای فکرشان، در دام الگوهای بیمارگون خود گرفتار میشوند (میزس[۹۹] و کریستانو[۱۰۰]، ۱۹۹۵). آنها به جای حل کردن مشکلات، از آنها اجتناب میکنند؛ به جای ارزیابی واقعگرایانه، به تفکر کامرواسازی متوسل میشوند و حتی زمانی که گرفتار مشکلی جدی هستند، در صدد حمایت اجتماعی برنمیآیند (تروپ[۱۰۱]، هولبری[۱۰۲]، ترولر[۱۰۳] و تریزور[۱۰۴]، ۱۹۹۴).
۲۲
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
دیدگاه سنتی نظریهپردازان سیستمهای خانواده این است که برخی از دخترها برای تأکید کردن بر استقلال خود از خانواده بیش از حد دخالت کننده، به بیاشتهایی عصبی مبتلا میشوند (مینوچین[۱۰۵]، روزمن[۱۰۶] و بیکر[۱۰۷]، ۱۹۷۸).
۲۳
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
مینوچین و همکاران (۱۹۷۸) مطرح کردند که خانواده های مبتلا به AN معمولأ چهار ویژگی مهم را به نمایش میگذارند: ۱) در هم تنیدگی: روابط موجود در این خانواده ها با نبود فاصله عاطفی مناسب و مداخله افراطی در زندگی یکدیگر ویژگی پیدا میکند. ۲) حمایتگری افراطی: اعضای خانوادهای که در آن AN وجود دارد، بیش از حد حامی و نگران یکدیگر هستند. آنها با وسواس مراقب هستند که به احساسات یکدیگر لطمه نزنند و در این زمینه، ممکن است دردسر زیادی تحمل کنند تا در بین آنها تضادی رخ ندهد. این خانواده ها نسبت به بروز هر نوع علامتی از تألم در یک عضو بسیار حساس هستند و به سرعت برای رفع تنش دست بکار میشوند. به این ترتیب، مانع از آن میشوند که عضو خانواده توانایی خود را بکار گیرد و روش غلبه بر استرس را بیاموزد.
۳) انعطافناپذیری: این خانواده ها شدیدأ به حفظ موقعیت خود تعهد دارند. تغییر را تهدیدکننده میدانند و اغلب آن را انکار میکنند. ۴) درگیر شدن نوجوانهای مشکلدار در تضادهای والدین: در این خانواده ها که به طور افراطی از تضاد با یکدیگر اجتناب میکنند، وقتی نوجوان دچار بیاشتهایی روانی میشود، والدین برای فرار از تضاد به نوجوان مشکلدار متوسل میشوند. به این ترتیب به جای توجه به تضادها سرپوش میگذارند. سایر نظریههای خانواده، بر این پایه استوارند که بیاشتهایی عصبی به عنوان راهی برای حفظ تعادل حیاتی خانواده بروز میکند ( میکوچی، ۱۳۸۴). از نظر خانوادگی گاهی مادر افسرده است و از نظر هیجانی پاسخگو نیست، یا اینکه والدین رفتار غیرقابل پیشبینی دارند که بر حس ایمنی کودک اثر میگذارد. گاهی عدم توجه پدر میتواند منجر شود که دختر نوجوان در تلاش برای جلب توجه پدر، بر ظاهرش تأکید بیمورد داشته باشد. گاهی نیز یکی یا هر دو والد، رشد فردی کودک را تشویق نمیکنند. بنابراین کودک هنگام رسیدن به سن مناسب تفرد، فاقد ظرفیت درونی برای مدیریت فرایند جدا شدن و فردیسازی است. گاهی والدین تأکید زیادی بر ظاهر دارند یا اینکه دارای ویژگیهایی هستند که به طور ناخواسته در رشد بیاشتهایی عصبی سهیم است. مثلأ حفظ ازدواج والدین وابسته به وجود کودک است و رشد کودک میتواند تهدیدی برای این ثبات باشد. کودک به صورت ناهشیار کودک باقی ماندن را انتخاب میکند چرا که بیاشتهایی میتواند توجه والدین را به یک مشکل مشترک (یعنی نجات فرزندشان) منحرف کند (رومنی،۲۰۰۹).
از دیدگاه اجتماعی- فرهنگی گستردهتر، عامل اصلی در ایجاد اختلالهای خوردن، نگرشهای جامعه نسبت به خوردن و رژیم گرفتن است. آرمانی کردن لاغری توسط جامعه، باعث میشود که خیلی از نوجوانان دختر، زیبایی را با هیکل ترکهای برابر بدانند. هنگامی که دختر نوجوان بزرگتر میشود، مجله ها را میخواند، با دوستانش صحبت میکند، تلویزیون میبیند و به سینما میرود و مکررأ با زیباتر نشان دادن لاغری روبهرو میشود. همهی اینها در دورهی رشدی اتفاق میافتند که افراد به نحوهای که دیگران آنها را برداشت میکنند، دل مشغول میشوند، مفهومی که (( خود اجتماعی)) نامیده میشود (استریگل- مور[۱۰۸]، سیلبراستین[۱۰۹] و رودین[۱۱۰]، ۱۹۹۳).
۲۴
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
در بین بسیاری از نظریههای روانشناختی، نظریه شناختی- رفتاری مؤثرترین نظریه در ایجاد درمانی مبتنی بر شواهد بوده است. بر اساس این نظریه، حساسیت بیش از حد روی غذا خوردن، شکل بدن و وزن، نقش محوری را در تداوم اختلالات خوردن بازی میکند (فیربورن[۱۱۱]، کوپر[۱۱۲]، شافرن[۱۱۳]، ۲۰۰۳). نظریههای شناختی- رفتاری اختلالات خوردن، بر نقش نگرشها و باورهای مربوط به وزن، شکل و خوردن در شکلگیری و تداوم اختلالات خوردن و علایم آن تأکید میکنند. این باورها عمومأ در افکار خودآیند راجع به وزن، شکل و خوردن منعکس میشود. مطالعات کوپر، کوهن-توی[۱۱۴]، تود[۱۱۵]، ولز[۱۱۶] و تووی (۱۹۹۷) و رز[۱۱۷]، کوپر و ترنر[۱۱۸] (۲۰۰۶) اهمیت این باورها را در بروز اختلالات خوردن تصدیق میکنند. به هر حال، وجود افکار خودآیند منفی و باورهای نامطلوب مربوط به شکل و وزن ممکن است توضیحات شناختی مناسبی برای اختلالات خوردن فراهم کنند (رز و همکاران، ۲۰۰۶). چند مدل شناختی- رفتاری برای رشد و تداوم ED که شاید مدل فیربورن (۱۹۹۷) معتبرترین آنها باشد، ارائه شده است. این مدل پیشنهاد میکند که محدودیت مصرف غذا که مشخصه شروع ED است، دو منبع اصلی دارد. ۱) نیاز به احساس تحت کنترل داشتن زندگی است که بر روی کنترل غذا خوردن منتقل میشود. این نیاز به کنترل در افرادی که مضطرب، کمالگرا یا فاقد عزت نفس هستند، بیشتر است.
۲۵
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
۲) اهمیت بیش از حد قائل شدن برای شکل و وزن در افرادی است که به دلیل تجربیات قبلی (یا به علت تغییرات ظاهری که در دوره بلوغ رخ میدهد) نسبت به ظاهرشان حساس هستند. هر دو مورد به کاهش مصرف غذا و کم کردن وزن منجر میشوند. پس از آن، دیگر فرآیندها در خدمت تداوم ED هستند (گوورز و گریین، ۲۰۰۹).
۲-۳ سوءاستفادهی دوران کودکی
۲۶
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
هرگونه رفتاری که آزار عمدی فیزیکی، هیجانی، جنسی و یا سهلانگاری و غفلت نسبت به کودک در پی داشته باشد، کودک آزاری محسوب میشود( سازمان بهداشت جهانی )[۱۱۹]. آثار روانشناختی طولانی مدت کودک آزاری بروز مشکلات رفتاری و روانشناختی عمده در دوران نوجوانی و بزرگسالی است (کریستوفرسون، پولسن و نیلسن، ۲۰۰۳ )[۱۲۰]. هر روزه هزاران کودک و نوجوان سوزانده شده، کتک میخورند، گرسنگی میکشند و مورد شکنجه و آزار جنسی قرا میگیرند و یا توسط مراقبین خود مورد بدرفتاری قرار میگیرند. برخی از کودکان آماج اشکال مختلف آزار جنسی یا جسمی قرار نمیگیرند اما از آزار روانشناختی مثل طرد شدن، مورد تمسخر قرار گرفتن و ترسانده شدن رنج میبرند( محمدخانی، محمدی، نظری و صلواتی، ۱۳۸۱ ). طبق سومین مطالعه ملی بروز کودک آزاری و غفلت ( محـمدخانی و همکاران، ۱۳۸۱ )، تقریبأ ۲ تا ۳۵ درصد وکودکان مورد بدرفتاری قرار گرفته اند و از یک صدمه جدی جسمانی یا روانی- عاطفی در اثر آزار، رنج میبرند. همهگیر بودن مشکل کودک آزاری و افزایش گزارشات مربوط به صدمات و آسیبهایی که متوجه کودکان است، دولتهای جهان را بر آن داشته است تا توجه جدیتری به حقوق کودکان داشته باشند. تصویب پیمان نامه جهانی حقوق کودک به عنوان یک توافق جهانی در سال ۱۹۸۹ میلادی شاهدی برای این تلاشها در جهت تضمین بقا و رشد، تحصیل و سلامتی و همچنین حمایت از کودکان در برابر انواع سوءرفتارهای جسمی، جنسی یا بهره کشی از آنها در کار و جنگها است (رحیمی و قاسم زاده، ۱۳۷۷ ).
هر چند پدیده کودک آزاری از اعصار دور در جوامع انسانی وجود داشته، لیکن تنها در سال های اخیر به صورت علمی مورد توجه قرار گرفته و مبارزه با آن به تدریج آغاز گشته است.آزار کودکان درسطوح و به اشکال مختلفی از جمله، آزار جسمی مانند کتک زدن یا انواع تنبیه های بدنی،آزار روانی و عاطفی مانند بیتوجهی، غفلت از برآوردن نیازهای اولیه کودکان، و آزار جنسی در بیشتر جوامع امروزی وجود دارد (بارکر، ۱۹۹۰). هیچ آمار دقیقی از بروز کودک آزاری در دست نیست. آمارهای فراوان وقوع کودک آزاری در خلال سالیان، دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است. تخمینهای گوناگونی از چند هزار تا چندین میلیون در این مورد وجود دارد. به هر حال مسلم است که میزان وقوع کودک آزاری بسیار بالاست(واکر[۱۲۱]، ۱۹۸۸). تخمین زده شده که سالانه حدود ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کودک بر اثر کودک آزاری جان خود را از دست می دهند. میانگین سن کودکانی که مورد بدرفتاری واقع می شوند ۱۴/۷ سال و میانگین سن کودکانی که بر اثر آزارگری میمیرند ۶۱/۲ سال است (کریتن[۱۲۲]، ۱۹۸۷).
۲۷
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
از آنجا که انجام پژوهشهای تجربی کنترلشده در مورد کودکآزاری غیرممکن است، لذا غالب پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته، گذشتهنگر هستند. بعضی از تحقیقات نشان دادهاند که کودک آزاری و مخصوصاً سوء استفاده جنسی، به ویژه در سنین پایین میتواند موجب مسائلی چون مشکلات رفتاری، مسائل اجتماعی، اشتغال ذهنی با مسائل جنسی، کاهش توانایی های شناختی و پیشرفت تحصیلی، بیاعتمادی، کاهش کنترل تکانه ها، مکانیزم های دفاعی ضعیف یا ناپخته، تحول نایافتگی خود، وابستگی، افسردگی، خشم و احساس گناه گردد (اینبندر[۱۲۳] و همکاران، ۱۹۸۹).
یک باور تقریباً همگانی وجود دارد که تنبیه بدنی را شیوه ای مناسب برای تربیت بچه ها می دانند. تقریباً نصف والدین آمریکایی برای اصلاح بد رفتاری بچه های خود به تنبیه بدنی متوسل می شوند (صدیق سروستانی، ۱۳۸۵). بر طبق آمار موجود، سالانه حدود سه میلیون کودک (چهار درصد تمام کودکان زیر ۱۷ سال) به شدت مورد ضرب و جرح قرار می گیرند(لوین[۱۲۴] ،.(۱۹۹۵ طبق گزارش ادارۀ خدمات بهداشتی و انسانی آمریکا[۱۲۵]، در سال ۲۰۰۰ از هر ۱۰۰۰کودک آمریکایی ۳۰ نفر مورد غفلت و۱۸نفر مورد آزار جسمی، جنسی و روانی قرار گرفته اند.عوامل عمده خشونت خانوادگی را فشار روانی، فقر، ارزش های پدرسالارانه، بیماری روانی و اختلال شخصیتی ذکر کرده اند (وندنبرگ[۱۲۶]، ۲۰۰۴). انزوا، بیکاری، مشکلات خانوادگی، بی سوادی و فقدان مهارتهای سرپرستی نیز از جمله علل کودک آزاری مطرح شده اند (تیو[۱۲۷]، ۲۰۰۱). اگرچه هیچکدام از دو فرد آزارگر دقیقاً مانند هم نیستند اما، عوامل مشترکی جهت شناسایی آزارگران مستعد وجود دارد. بسیاری از مطالعات نشان می دهند که احتمال کودک آزاری در والدین با سابقه افسردگی، اضطراب، مشکلات سلامت روانی و عمومی بیشتر است ( از جمله: میلر و پرین[۱۲۸]، ۱۹۹۷ ؛ کوهی[۱۲۹]، ۲۰۰۶ ؛ پیتمن و باکلی[۱۳۰]، ۲۰۰۶ ).
۲۸
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
پژوهشهای بسیاری ( ازجمله: هیلدیارد و ولف[۱۳۱]، ۲۰۰۰) به بررسی ویژگیهای خاص کودکان آزاردیده پرداختهاند. در یک مطالعه معلوم شد که کودکان مورد غفلت قرار گرفته کمتر در تعاملات اجتماعی با سایر کودکان شرکت می کنند، سازگاری اجتماعی و تحصیلی این کودکان ضعیف بوده و به طور مداوم از تعاملات دوری میکنند. همچنین، پولاک و سیکچتی، هورنانگ و رید[۱۳۲] ( ۲۰۰۰ ) در تحقیقی بر روی کودکان مورد غفلت قرار گرفته متوجه شدند کودکانی که از لحاظ جسمی و روانی مورد غفلت واقع شده اند، نسبت به همسن و سالان خود، مشکلات قابل توجهی در سازگاری شخصی و هیجانی، رشد شخصیت و تعدیل و تنظیم هیجانات خود دارند. به علاوه، ایرلند، اسمیت وتورنبری [۱۳۳](۲۰۰۲) در مطالعه گروهی از نوجوانان دریافتند که آزارهای دوران کودکی با رفتارهای ناسازگارانه و ضداجتماعی و عدم سازش با همسالان در نوجوانی رابطه دارد. سرزنش خود، احساس گناه به خاطر حادثه رخ داده و مشکل درتنظیم هیجانات از دیگر مشکلات کودکان آزاردیده است. کودکانی که مورد آزار قرار میگیرند عزت نفس و اعتماد به نفس پائینی دارند و خود را کمتر از دیگران می دانند (مارگولین[۱۳۴]، ۲۰۰۰). متخصصان بالینی و محققان مطرح کردهاند که آسیب و سوءاستفادهی دوران کودکی به ویژه سوءاستفادهی جنسی می توانند به صورت نیرومندی اختلالات خوردن بعدی را تبیین نمایند (رورتی و یاگر ۱۹۹۶ )[۱۳۵] .
رشد کردن و بزرگ شدن در یک محیط سوء استفادهگر میتواند ارتباطات بالقوه متعددی با مدل تنظیم هیجان در ایجاد نشانگان ED داشته باشد( برلین و کسیدی، ۲۰۰۳ ؛ شیپمن، ۲۰۰۷ ؛ اسپینراد ، استیفتر ، دونلان مککال و ترنر، ۲۰۰۴ ). در بزرگسالان، سوءاستفادهی هیجانی دوران کودکی ( CEA ) گزارش شده توسط فرد با بازداری هیجانی و سبک اجتنابی فرد و عدم پذیرش هیجانی مرتبط است. به طور خلاصه، سوء استفاده هیجانی با الگوهای غیرانطباقی تنظیم هیجان در هر دو دورهی کودکی و بزرگسالی ارتباط دارد. همانگونه که آسیب شناسی خوردن به عنوان نتیجه تلاشهای ناکارآمد تنظیم هیجان مفهوم سازی شده است، بنظر میرسد که CEA تأثیر غیر مستقیمی در آسیب شناسی خوردن بعدی از طریق رشد این مهارتهای تنظیم هیجان ناکارآمد، داشته باشد. گیلبا- اسکچمن[۱۳۶] و همکاران (۲۰۰۶) دریافتند افراد کم اشتها در قیاس با افراد پراشتها از آگاهی هیجانی کمتری برخوردارند در مقابل، افراد پراشتها نسبت به کم اشتها در تنظیم هیجانات خود مشکلات بیشتری نشان دادهاند.
۲۹
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
۲-۴ تنظیم هیجان
۳۰
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
هیجان وضعیت پیچیده یی است در پاسخ به تجربه های دارای بار احساسات. هر هیجان شدید حداقل شش مؤلفه دارد ( فریجدا[۱۳۷]، ۱۹۸۶؛ لازاروس، ۱۹۹۱). مؤلفه های هیجان عبارتند از: ۱) تجربهی شخصی و ذهنی هیجان. ۲) پاسخهای جسمانی درونی، به ویژه آنهایی که با دستگاه عصبی خودمختار ارتباط دارند. ۳) شناختهای شخص در بارهی هیجان و موقعیتهای مرتبط با آن. ۴) جلوههای چهره. ۵) واکنشهای شخص به هیجان. ۶) گرایش به اعمال معین. هیچ یک از این مؤلفه ها به تنهایی گویای حالت هیجانی نیست، بلکه ترکیبی از همهی آنهاست که هیجان معینی را به وجود میآورد. علاوه بر این هریک از این مؤلفه ها ممکن است بر دیگر مؤلفه ها اثر بگذارد (زمینه روانشناسی هیلگارد، ترجمه محمدنقی براهنی و همکاران، ۱۳۸۵).
تنظیم هیجـان به عنوان یکی از متغیـرهای روانشناختی، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته اســت ( گلمن[۱۳۸]، ۱۹۹۵؛ شاته[۱۳۹] و همکاران، ۱۹۹۸؛ مایر، کاروسو و سالووی[۱۴۰]،۱۹۹۹ ).
شواهد زیادی نشان میدهند که تنظیم هیجانی با موفقیت یا عدم موفقیت در حوزه های مختلف زندگی مرتبط است (شاته، مالو[۱۴۱]، تورستنسون[۱۴۲]، بولار [۱۴۳]و روک[۱۴۴]، ۲۰۰۷؛ جاکوبس[۱۴۵] و همکاران، ۲۰۰۸). تنظیم هیجان نقش مهمی در سازگاری ما با وقایع استرسزای زندگی دارد. نتایج پژوهشها نشان داده اند که ظرفیت افراد در تنظیم مؤثر هیجان ها بر شادمانی روانشناختی، جسمانی و بینفردی تأثیر میگذارد (گروس[۱۴۶]، ۱۹۹۹؛ کلینگر[۱۴۷]، ۱۹۹۳؛ ریف و سینگر[۱۴۸]، ۱۹۹۶).
۳۱
فصل دوم: پیشــینه پژوهــش
تنظیم هیجان بعنوان فرایند آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرار احساس درونی و هیجان مرتبط با فرایندهای اجتماعی- روانی، فیزیکی در به انجام رساندن اهداف فرد تعریف میشود ( ویمز و پینا[۱۴۹]، ۲۰۱۰). در واقع تنظیم هیجانی تنها سرکوب هیجان ها نیست، بلکه شخص نباید همیشه در یک حالت آرام و ساکن از برانگیختگی هیجانی قرار داشته باشد. در عوض تنظیم هیجانی، شامل فرایندهای نظارت و تغییر تجربیات هیجانی شخص است (تامپسون، ۱۹۹۴ ). هیجانات دارای کیفیت بالایی هستند به این صورت که میتوانند باعث واکنش مثبت یا منفی در افراد شوند. اگر متناسب با موقعیت و شرایط باشند باعث واکنش مثبت و در غیر اینصورت باعث واکنش منفی میشود. بنابراین زمانی که هیجانات شدید میشوند یا طولانی میشوند و یا با شرایط سازگار نیستند آن زمان نیاز به تنظیم کردن آنها لازم است (گروس، ۱۹۹۸ ). تنظیم هیجان به معنای تلاش افراد برای تأثیر گذاشتن روی نوع، زمان و چگونگی تجربه و بیان، تغییر طول دوره یا شدت فرایندهای رفتاری، تجربی و یا جسمانی هیجانها است و به طور خودکار یا کنترل شده، هشیار یا ناهشیار و از طریق به کارگیری راهبردهای تنظیم هیجان انجام میگیرد، راهبردهایی مانند باز ارزیابی، نشخوار فکری، خود اظهاری، اجتناب و باز داری (سلون، کرینگ[۱۵۰]،۲۰۰۷ ؛ موس[۱۵۱]، اورز[۱۵۲]، ویلهلم[۱۵۳] و گروس[۱۵۴]، ۲۰۰۶ ).
شواهدی دال بر رابطه بین برخی از عوامل فردی و خانوادگی با عدم سلامت روان و مشکلات هیجانی وجود دارد (استاکر[۱۵۵] و همکاران، ۲۰۰۷ و شک، ۱۹۹۰، به نقل از شریفی، ۱۳۸۲). در واقع عوامل خانوادگی میتوانند میانجی رابطه بین مشکلات هیجانی و راهبردهای تنظیم هیجان باشند (صالحی و همکاران، ۱۳۹۰). همچنین، گارنفسکی[۱۵۶] و کراج[۱۵۷] و اسپینهاون[۱۵۸] (۲۰۰۰ و ۲۰۰۱) رابطه روشنی بین تجربه های حوادث منفی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و آسیبهای روانی و مشکلات هیجانی بدست آوردند. آنان نشان دادند که استفاده از برخی راهبردهای تنظیم هیجان، روی تجربهی هر فرد از حوادث منفی زندگی تأثیر میگذارد. هیجانها در خدمت اهداف هستند و تنظیم هیجان از طریق مهار و مدیریت هیجانهای ناخوشایند و دردآور به دستیابی به اهداف کمک میکنند. طبق نظر کوپ، تنظیم هیجان شامل تعدیل کردن، مدارا کردن با هیجان و ثابت نگه داشتن هیجان میباشد. دنهام[۱۵۹] (۱۹۹۸) معتقد است هنگامی نیاز به هیجان احساس میشود که حضور مداوم یا عدم حضور هیجانها در دستیابی به اهداف خلل وارد کند. تنظیم هیجان نتیجه ترکیب فرایندهای رفتاری، شناختی و هیجانی است. جرمن[۱۶۰] و همکاران تنظیم هیجان را راهبردهای مورد استفاده در کاهش، افزایش، سرکوب و یا ابقای هیجان میدانند و معتقدند تنظیم هیجان از ویژگیهای ذاتی و فطری آدمی میباشد.که در نوزادان هم دیده میشود (بارون[۱۶۱]، پارکر[۱۶۲]، ۲۰۰۰) و در برخورد با محیط و بخصوص شیوه های فرزندپروری رشد مییابد یا سرکوب میشود(چانگ[۱۶۳]، شوارتز[۱۶۴]، دوگ[۱۶۵]، ۲۰۰۲).
۳۲
٢-۲- ۶ـ حق داشتن حریم خصوصی
در آیات متعددی از قرآن و روایات از ائمه بر لزوم رعایت حریم خصوصی تأکید شده است. تحقیق در منابع حقوق اسلام نشان میدهد که قدمت حمایت از این حق در حقوق اسلام بسیار بیشتر از سایر نظامهای حقوقی است. به عبارتی حریم خصوصی که در بیش از ۱۴۰۰ سال پیش در اسلام مورد تأکید قرار گرفته ، تاریخچه توجه جدی در غرب به آن به قرون ١٧ و ١٨ میلادی برمیگردد. [۳۷]
نکته مهم در تفسیر آیات در روایات اسلامی مربوط به حریم خصوصی این است که آیات و روایات مذکور بیشتر در قالب احکام تکلیفی از مصادیق حریم خصوصی حمایت کردهاند. لذا مسئولیت ناقض این حریم را که در زمره احکام وضعی است باید از دل احکام تکلیفی استنباط کرد. [۳۸]
به عنوان مثال در این زمینه میتوان آیات ۲۷ و ٢٨ سوره نور و همچنین آیه ١٢ سوره حجرات در ارتباط با حفظ حرمت مسکن و همچنین ممنوعیت تجسس در امور مردم میباشد. با توجه به توضیح کامل در زمینه حریم خصوصی در فصل دوم به همین مختصر اکتفا میشود.
۲-٢ـ٧ـ موقعیت بازداشت موقت در نظام دادرسی اسلامی
در حقوق اسلام در ارتباط با اینکه در چه جرائمی بازداشت موقت جایز است، اختلاف نظر وجود دارد. از نظر فقهای عامه بازداشت در کلیه جرائم چنانچه مصلحت جامعه اسلامی ایجاب کند بلااشکال است. منتها برخی از فقهای مذکور این نوع بازداشت را از جنس تعزیر دانستهاند و برخی دیگر آن را زندان احتیاطی نامیدهاند. [۳۹] به نظر میرسد اگر قبل از صدور حکم این نوع بازداشت تعزیر نامیده شود، با مبانی حقوقی،همخوانی نداشته باشد .
در میان فقهای امامیه برخی آن را جایز اعلام نمودهاند. در توجیه این نظر دلایلی از آیات قرآن و سنت میآورند: در آیات قرآن ، آیه ١۶ سوره مبارکه مائده استناد میکنند. با مراجعه به شأن نزول آیه و توجه به معنای آن (که در ارتباط با فردی است که به جرمی متهم شود ، اتهام از ناحیه ورثه میت بر گواهان نیز وارد شده از این جهت که ورثه هر دو شاهد را نیز به جرم اختلاس متهم نمودهاند و در این آیه به حبس آندو حکم داده شده است) میتوان فهمید که مراد از حبس در این آیه، زندان احتیاطی است که در جهت جلوگیری از پایمال شدن حق زیاندیده اعمال شده است و بسیاری از مفسران خطاب «تحبسونهما» را متوجه قضات میدانند.[۴۰]
علاوه بر این آیه، به روایتی از کتاب وسایل الشیعه استناد شده که امام صادق (ع) از پیامبر نقل نمودهاند که در اتهام خون، متهم را تا ۶ روز حبس مینمود ودر این مدت اگر اولیاء مقتول نمیتوانستند برای اثبات قتل دلیل بیاورند او را آزاد میکردند.[۴۱]
این روایت و عقیده حاکم بر آن در قانون آیین دادرسی کیفری ما مورد پذیرش قرار گرفته است و در ماده ٣٢ به آن تصریح شده است.
در مورد مدت بازداشت موقت نیز بین فقها اختلاف نظر وجود دارد. شیخ طوسی و گروهی دیگر از فقها مدت حبس را حداکثر ۶ روز دانستهاند. صاحب جواهر با نقل قولی از اسکافی که مدت را سه روز دانسته، خود نیز این مدت را ۶ روز صحیح میداند و این سه روز را ناشی از اشتباه میداند.[۴۲] با توجه و تعمق در این اختلاف، نگرانی و توجه فقها به محدودیت داشتن زمان بازداشت کاملاً به چشم میخورد، سلب آزادی از متهمی که هنوز جرم او به اثبات نرسیده است، آثار ناگواری دارد که حتی جامعه نیز از آن متضرر میشود. به هر حال از کلام تمام فقها احتیاط در بازداشت استنباط میشود و همه جواز آن را در صورتی میدانند که مصلحتی مهمتر از حق آزادی متهم بر بازداشت مترتب باشد.
٢-۲- ٨ـ حق داشتن مترجم:
مترجم یا گزارشگر در دادگاههای اسلامی وجود داشته است. مترجم یکی از کارمندان دفتری دادگاه به شمار میآمده است. هرگاه یکی از طرفین دعوا پیش قاضی میآمد و به زبانی جز زبان قاضی سخن میگفته، مرد یا زن مسلمان که عادل و آزاد بود میتوانست به عنوان مترجم قاضی را در گفت و شنود با طرفین یاری نماید.[۴۳]
به طور مسلم اگر یک فرد نتواند صحبتهای دادگاه را بفهمد، نخواهد توانست از اتهامی که علیه او اقامه شده دفاع کند که عدم توجه به این موضوع ناقض حق دفاع متهم میباشد.
۲-٢ـ٩ـ منع اکراه و شکنجه در حقوق اسلام
در فقه امامیه واز نظر جمهور فقها، در شرایط اقرار به این امر تصریح شده که اقرار کننده باید عاقل، قاصد و مختار باشد. پس اقرار مجنون و مکره به واسطه التزام به حدیث رفع فاقد اعتبار شرعی است.[۴۴]
در خصوص منع اکراه و شکنجه جسمی و روحی متهمین، آیات و احادیث زیادی در فقه اسلامی آمده است که نشانگر دیدگاههای مترقی دین اسلام در آن زمان بوده است و در حالی که در قرون گذشته و قبل از الغای شکنجه در سایر مکاتب بشری، متهمان رسماً و قانوناً برای اخذ اقرار تحت فشار و آزادی قرار میگرفتند، در نظام عدالت کیفری اسلام برای رعایت حقوق متهم، نه تنهااخذ اقرار و گرفتن اطلاعات بوسیله آزار و شکنجه متهمان ممنوع شده است، بلکه اگرچنین اطلاعاتی نیز گرفته شود فاقد اعتبار شمرده شده و اثری بر آن مترتب نیست. در این زمینه روایات بسیاری وجود دارد اما به دلیل کوتاهی کلام به ذکر یکی از آنها اکتفا میشود. در روایتی از امام علی (ع) آمده است که ایشان زمانی که احساس نمودند که متهم دچار ترس و تشویش شده و. ممکن است به خاطر این ترس اقراری خلاف واقع بنماید و بیجهت گرفتار و مجازات شود، بلافاصله پس از سوال از اتهامش میگوید: «اگر میخواهی بگو «نه» ». بدین وسیله متهم متوجه میشود که تحت هیچ گونه فشار و اجباری قرار ندارد و میگوید: «نه مرتکب سرقت نشدم». در آن واقعه چون شاهد ودلیل دیگری هم نبوده است ، امام (ع) بلافاصله وی را آزاد میکند. [۴۵] چنین قضاوت و تصمیمی نشان دهنده عدم اعتبار چنین اقراری نزد حاکم است. زیرا شرایط یک اقرار صحیح وجود نداشته است.
در نهایت مشخص شد که بسیاری از حقوق متهم که امروزه به عنوان اصول غیرقابل انکار شناخته میشود از همان بدو اسلام از امور بدیهی و الزامی برای دادرسی شناخته شده بود و عدم توجه به این مبانی میتوانسته صحت و اعتبار امر قضاوت شده را به خطر بیاندازد که نشانگر اهمیت و فایده رعایت این حقوق میباشد. لازم به ذکر است حقوق دیگری برای متهم در نظام اسلامی قابل بررسی است اما به جهت محدودیت تنها به موارد مهم آن در این فصل اشاره شد. رعایت کامل همین حقوق نیز در یک فرایند دادرسی کیفری میتواند نویدبخش یک دادرسی عادلانه و مطلوب باشد. اگرچه در زمان حکومت پیامبر (ص) و امام علی(ع) با انتصاب قضات شایسته و صالح در حکومت اسلامی امکان اجرای عدالت وجود داشته است و قضات بر اساس رهنمودهای آن بزرگواران سعی در برقراری یک دادرسی عادلانه مینمودند، اما با ورود سایر خلفا به دستگاه حکومتی و عدم توجه و تخصص لازم در این زمینه علیرغم وجود قواعد و روایات کافی در جهت ایجاد یک دادرسی عادلانه و همچنین برای حفظ مقام خود در بسیاری موارد این حقوق نادیده گرفته میشد. استقلال قضایی که یکی از پایههای یک دادرسی عادلانه است با انتخاب قضات ناصالح و اعمال نظر در عملکرد آنها خدشهدار میشد و نقض حقوق متهم در ادوار مختلف خلافت اموی و عباسی نتیجه آن بوده است.
گفتار دوم: پیشینه حقوق متهم در حقوق موضوعه
اگر چه بخش اعظم نظام حقوقی فعلی ما برگرفته از شرع مقدش اسلام می باشد ،اما نمی توان تاثیر حقوق غرب و کشور های اروپایی را در آن نادیده گرفت .آنچه امروزه به عنوان نظام دادرسی اتهامی و یا مختلط شناخته می شود ملهم از قاون دادرسی کیفری زمان ناپلئون در فرانسه است .بنا براین لازم است در جهت رفع نقایص موجود در نحوه رسیدگی در عین توجه به اصول و قواعد اسلامی نگاهی به تحولات کشورهای پیشگام در این زمینه داشت . بنابراین در این قسمت ابتدا پیشینه حقوق متهم و تحولات آن در اروپا وسپس همین موضوع در ایران مد نظر قرار می گیرد.
۱- پیشینه حقوق متهم در اروپا
برخلاف آموزه هایی که درخصوص برابری افراد و سایر اصول دادرسی وجود داشت،در قرون وسطی در اروپا، رفتار برابر در حوزه های کیفری به شکل امروزی به عنوان یک ارزش در نیامده بود. به عبارتی« مساله قاضی ایجاد تناسب میان مجازات و موقعیت و در آمد مجرم بود ، نه میان جرم و مجازات ».[۴۶]به علاوه یکی از اساسی ترین اصول دادرسی عادلانه یعنی رعایت تساوی بین طرفین دعوا رعایت نمی شد و اگر چه گاهی رفتارهای بی رحمانه ای همچون شکنجه ها و مجازات های خشن در سخن ارباب کلیسا همچون سنت اگوستین تقبیح می شد اما هیچگاه ممنوع نشد. بر پایی دادگاه های تفتیش عقاید به اندازه کافی گویای نحوه محاکمه و عدم رعایت حقوق متهم در حین دادرسی در آن زمان بوده است ونیازی به توضیح بیشتر نیست .اما در اواخر قرون وسطی و بعد از ظهور دوره رونسانس جامعه اروپایی به سمت وسویی سوق داده شد که تاکید بیشتری بر حقوق فردی داشت . که بعد ها تلاشهای صورت گرفته، رفته رفته وارد قوانین دادرسی شدو حقوق بسیاری برای متهم تثبیت شد.آنچه که در کد ناپلئون مشاهده می شود نتیجه ی همین تلاش هاست .آزادی خواهان با تجربه تلخی که از دوران قبل داشته اند با تصریح به اصل برائت خواهان حقوقی اساسی برای متهم از جمله حق دفاع ، حق داشتن وکیل و محدودیت در بازداشت ها بوده اند .این تحولات به سرعت در سایر کشور های اروپایی نیز ادامه یافت و بر پایه همین اصل برائت و اصول دیگر حقوق بشری باعث ایجاد نهاد های مختلف حمایتی در قوانین دادرسی شد .با تشکیل نهاد های بین المللی و توجه جهانی به مسائل حقوق بشری توجه به حقوق متهم انسجام خاصی به خود گرفت ؛به نحوی که کشور های مختلف با توجه به آن دست به اصلاحات زیاد در قوانین دادرسی زدند .به عنوان مثال در کشور ایتالیا انتقادات زیادی بر قانون ۱۹۳۰ وارد شد .اصل تساوی سلاح ها موجب شد تا اختیارات دادستان در حد یک مقام تعقیب محدود شود ودر جهت ترافعی نمودن دادرسی بازپرس از نظام حقوقی آن کشور حذف شد . همچنین در جهت رعایت هر چه بیشتر حقوق متهم جانشین های زیادی برای بازداشت موقت ارائه و اختیار قضات در این زمینه بیشتر شد .در نهایت اینکه جهت تسریع در رسیدگی شیوه های نوینی از جمله دادرسی اختصاری پیش بینی شد. فراتر از تمام این اصلاحات باید گفت یک تحول بسیار بزرگ در حقوق اروپا تصویب کنوانسیون اروپایی حقوق بشر در سال ۱۹۵۰ و به دنبال آن نهادهای اجرایی آن یعنی کمیته و دیوان اروپایی حقوق بشر بوده است . این نهاد ها باتوجه به اختیارات خود نقش بسیا ر موثری در تکمیل و اجرای اصول حقوق بشری و رعایت کرامت انسانی در دادرسی های کیفری دارند.در فصول بعدی تاثیر این دونهاد بیشتر بررسی خواهد شد.
۲-پیشینه حقوق متهم در ایران
با توجه به عنوان پایان نامه که در نظر دارد حقوق متهم در نظم دادرسی فعلی را مد نظر قرار دهد ،توجه به سابقه ی این حقوق در تاریخ دادرسی ایران حائز اهمیت است.در سطور ذیل در نظر است تا از یک سو وضع متهمان در ایران باستان و از سوی دیگر نظام دادرسی ایران در ارتباط با حقوق متهم در عصر معاصر را به تصویر کشیده شود.
۲-۱- در ایران باستان
حسب بررسی مورخین و اسناد موجود در ایران باستان «حقوق دفاعی متهم» به معنای واقعی عبارت وجود نداشته است؛ زیرا در آن دوران کلیه شئون مملکتی از جمله حق و قانون وامر دادرسی متعلق به اراده پادشاه و قدرت قشون بوده است. هیچ حقی اعم از حق دفاع یا آزادی دفاع و امثال آن در مقابل آن، حق شمرده نشده است. تصمیمات و احکام پادشاه در نظر مردم وحی و الهام اهورامزدا به شخص پادشاه بوده است؛ قوه عالیه قضایی در اختیار شاه بوده و آن را به افراد سالخورده واگذار میکرده است. [۴۷]به علاوه در ایران باستان مانند روم و یونان قدیم، استفاده از روشی غیر معقول اوردالی یا (در) در صورت تردید در انتساب بزه انتسابی به متهم معمول بوده است. (در رابطه با این موضوع در توضیح عصر ساسانی مطالب بیشتری گفته میشود). در آن دوران مسئولیت جزایی جمعی و جنایت یک فرد مستلزم هلاکت تمام خویشاوندان او بوده است.
در امور جزایی در حین بازجویی و در صورت لزوم،بازپرس از طریق وعده و وعید و حتی تهدید، متوسل به اخذ اقرار از متهم میشده است. عدم حضور متهم در محکمه،ظرف سه روز متوالی و اصرار شاکی به صدور حکم به عنوان صحت ادعای شاکی تلقی میشده است و همین امر قرینه اثبات دعوا محسوب میشده و بر اساس آن ،قضات مبادرت به صدور رأی میکردند. به گفته ویل دورانت گروهی به نام سخنگویان قانون وجود داشتهاند که مردم برای پیشرفت دعاوی خود در امور قضایی با آنها مشورت میکردند.[۴۸] جهت بررسی حقوق متهم دوره باستان را در دو قسمت بررسی میشود. قسمت اول دوره هخامنشیان و اشکانیان و در قسمت دوم ، دوره ساسانیان مدنظر قرار میگیرد.
۲-۱-۱-دوره هخامنشیان و اشکانیان
باید توجه کرد که در ارتباط با بررسی حقوق متهم لازم است که نحوه رسیدگی و تشریفات آن معلوم باشد تا از لابهلای آن بتوان حقوقی را که برای متهم لحاظ شده استنباط کرد. اما متأسفانه از شیوه دادرسی در این دو دوره مطالب زیادی در دست نیست. مرتضی راوندی در خصوص این موضوع مینویسد: «از سازمان قضایی اشکانیان که مدت ۵ قرن در منطقه وسیعی از آسیا حکومت میکردند، اطلاعات دقیقی نداریم» [۴۹] .
با توجه به اطلاعات موجود به نظر میرسد که قضات و دادرسی در دوره هخامنشی در دست دو گروه بوده است؛ از یک طرف دادرسانی در شهرها وجود داشتهاند که به شکایات و تظلمات مردم رسیدگی میکردند، و علاوه بر آنها فرمانداران مستقر در شهرها نظارت در امور حقوقی و قضایی را برعهده داشتند و خود آنها میتوانستند در تمام مراحل رسیدگی و اظهارنظر نمایند که این موضوع نشان دهنده عدم استقلال قضایی دادرسی بوده است و این خود نقض یکی از حقوق متهم در دسترسی به یک محکمه عادلانه و بیطرف محسوب میشود. [۵۰]
از طرف دیگرعلاوه بر این دو مقام گاهی شخص شاه در مرکز، دیوان عدالت تشکیل میداد و به اتفاق دادرسان مورد اعتماد خود، به دعاوی رسیدگی میکرد .همچنین به نظر میرسد که بحث احضار و توقیف متهم به اتهام خاص نیز وجود داشته است و برای متهمین جرائم خاص که بیشتر جرائم سیاسی بوده، دادگاههای مهمتری در نظر گرفته میشده و قضات آن را از افراد بزرگ و مورد اعتماد بیشتر انتخاب میشدهاند؛ «کورش اردن تاس را احضار و توقیف کرد و بعد مجلس مشورتی از هفت نفر رجال درجه اول خود تشکیل داد و فرموده تا او را محاکمه کنند. بعد از محاکمه اردن تاس محکوم به اعدام گردید» [۵۱] .
به نظر میرسد در جرائم سیاسی اصل بیطرفی قضات رعایت نمیشده و تنها بر اساس رأی و نظر پادشاه اقدام به رسیدگی محاکمه و صدور حکم صورت میگرفته است ؛به علاوه برای اثبات جرائم به جای فرض بیگناهی متهم، از روش های خاص پیش خوراندن آب گوگرد، یا ریختن سرب داغ بر روی زبان و سینه استفاده میشده که با توجه به شباهت اجرای آن در بیشتر حکومتها در ایران باستان در قسمت مربوط به ساسانیان توضیح داده میشود.
٢ـ١ـ ۲-دوره ساسانی:
قبل از شرح حقوق متهم در این دوره لازم است گفته شود به گواهی مورخان « نظم و ترتیب در قضا به منتهای کمال خود رسیده بود… . اوامری صادر شده بود که از نظر جریان دعوا به این صورت که هر یک از طرفین که بخواهند به پرگویی محاکمات را طول بدهند و کارها را معوق و مشکل نمایند، جلوگیری شود و ممکن بود بر هر قاضی که بنا بر منفعتی باطلی را حق یا حقی را باطل نماید، اقامه دعوا نمود.»[۵۲] به نظر میرسد در این دوران، بتوان به حضور و دخالت پلیس قضایی در دادرسی اشاره نمود. در این دوران پلیس به نام «کویپان» وجود داشته که از خصوصیات و شرایط انتصاب این بود که بایستی با مراحل رسیدگی دادگاه در تعقیب پروندهها و رسیدگی به اتهامات آشنا باشد. همچنین لازم بود که صلاحیت اموری راکه دادگاه به او دستور میدهد ،داشته باشد ودر تشخیص مسائلی که مربوط به اثبات گناهکاری متهم لازم است تسلط داشته باشد .این پلیس که نقش دادسرا را در تحقیقات مقدماتی ایفا میکرده یک نیروی کاملاً موثر و منظم در این دوره به شمار میآمده است.[۵۳]
از جمله حقوق متهم که در این دوران علاوه بر موارد بالا میتوان برشمرد به شرح ذیل میباشد:
١ـ جلب یا توقیف متهم در مرحله اول انتساب اتهام به وی ممکن نبوده است؛ بلکه هرگاه دلایل کافی دال بر مجرمیت وی وجود داشت و قاضی توجه اتهام به وی را زیاد میدانست، آنگاه ممکن بود دستور جلب وی را صادر کند.
٢ـ در جهت حفظ حقوق افراد دیگر لازم بود که کویپان، پس از حصول یقین نسبت به صحت نام و مشخصات شخص او را جلب یا توقیف نماید و در صورت جلب شخص دیگر کویپان پاسخگو میبوده و مسئولیت داشته است.
٣ـ طرفین حق انتخاب وکیل داشتهاند و حتی در صورتی که یکی از طرفین وکیل ارائه مینمود، قاضی میبایست از صحت انتصاب وی اطمینان حاصل کند.
۴ـ در صورت بیاساس بودن اتهام یا عدم انتساب آن به متهم، روند دادرسی به سرعت متوقف میشده است.
۵ـ در صورتی که بنا به دلایل واهی متهم زندانی میشد، و بعداً بیگناهی وی مشخص میشد بلافاصله بایستی آزاد میشد و شاکی (به دلیل ایراد اتهام واهی به او) وادار به جبران خسارت از وی میشد .
۶ـ، زمانی که دادگاه شاکی را محکوم به بیحقی میکند، برای جبران خسارت احتمالی که به متهم وارد میشده ، اخذ تأمین از شاکی پیشبینی شده بود.
٧ـ اخذ وثیقه یا بازداشت موقت متهم به عنوان تأمینهای کیفری تنها برای جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم و یا برای جلوگیری از جبران ضرر و زیان ناشی از جرم امکانپذیر بوده است.
٨ـ اگر بازداشت شاکی و متهم (هر دو ) لازم بوده نباید آن دو را در یک مکان بازداشت مینمودند.
٩ـ متهم حق انکار اتهام منتسب به خود را داشته است و در صورتی که برای اثبات بیگناهی خود وجمعآوری دلایل و مدارک نیازمند دلیل بوده، محکمه باید به او فرصت مناسب میداده است.
١٠ـ اگر فردی، متهم به دو جرم میشد، اثبات شدن جرم اول دلیل یا قرینه بر ارتکاب جرم دوم نبوده است و لازم بود قاضی با کمال دقت به اتهام ثانوی رسیدگی و اتخاذ تصمیم نماید.
١١ـ تنبیه متهم و به عبارتی اعمال شکنجه پیش از اثبات جرم و برای گرفتن اعتراف در مراحل بازجویی و رسیدگی ممنوع بوده است. به عبارتی در عصر ساسانی برای گرفتن اقرار هر نوع آزار و اذیت ولو زندانی کردن امکانپذیر نبوده است.
نکتهای که لازم است به آن توجه شود این است که ریشه دادرسی و قوانین ایران باستان را باید در هفت نسک از بیست و یک نسک اوستای کهن جستجو کرد که به داتیک (حقوق) شناخته میشده است. فشرده بخش حقوقی اوستا در کتاب «دینگرد» گردآوری شده است. به علاوه یکی دیگر از منابع حقوق دوران ساسانی کتابی است به نام «ماتیکان هزار داتستان»که مسائل مختلف دادرسی در آن نوشته شده است. این کتاب توسط جمشید جی بلسارا در سال ۱۹۱۴ به انگلیسی ترجمه شده و به عنوان مهمترین منبع برای مطالعه حقوقی این دوره استفاده میشود. نکات ذکر شده در بالا با توجه به جملات و متون قانونی حاصل از این ترجمه استخراج شده است.[۵۴]
علیرغم وجود نکات بالا در زمینه حق دفاع و سایر حقوق متهم مسائلی در دوره ساسانی وجود دارد که قابل تأمل است. علاوه بر دلایلی عمومی که برای اثبات جرم مورد استفاده قرار میگرفته دلایل و اماراتی هم وجود داشته است به عنوان مثال سوء سابقه و بدنامی مجرم در محل سکونت او از امارات ثبوت جرم بوده است. همچنین ایراد اتهام به ارتکاب جرم مشابه به متهم در محلهای مختلف که او در تمام آنها اقامت داشته، دلیل بر ثبوت جرم بوده است. در نهایت اینکه اگر یکی از طرفین با سوءنیت بیانات قبلی خود را تغییر دهد، به دیده مجرم به او نگریسته میشده است.[۵۵]
تمام موارد بالا نشان دهنده نادیده گرفتن فرض برائت در مورد متهم است. حتی در مورد بزهکاران حرفهای و مرتکبین جرم به عادت هم نمیتوان به استناد بزهکاری قبلی آنها را مجرم شناخت. زیرا هر قدر هم فرد دارای سابقه کیفری باشد، باز هم امکان اینکه جرم جدید مورد اتهام را مرتکب نشده باشد وجود دارد در یک فرایند دادرسی عادلانه سوابق متهم میتواند از موارد اعمال کیفیات مشدده و افزایش میزان مجازات یا تبدیل نوع و درجه آن موثر باشد.
ایراد دوم در عدم رعایت فرض بر افت آزمایش ایزدی یا «ور» است. این امر به عنوان یکی از دلایل مهم و کاربردی در جهت اثبات جرم موضوعیت داشته است . این دلیل عبارت از آزمایشهای سختی بوده که خواهان (شاکی) یا خوانده (متهم) به آن برای اثبات ادعای خود استناد میکرده و این کار زمانی بوده که آنها نمیتوانستند به طریق دیگر ادعای خود را اثبات کنند. علت موضوعیت این امر به خاطر اختلاط شدید اندیشههای دینی با مقررات جزایی در عصر ساسانیان بوده است.[۵۶]
به هر حال فردی که در مظان اتهام قرار می گرفته ،مجبور بوده علیرغم عدم وجوددلیل علیه خود به یکی از این آزمایش (که انواع آن را در دوره ساسانی تا ۳۳ نوع برشمردهاند) تن دهد و در صورت جان سالم به در بردن از آن حکم به برائت او صادر میشده است. در نهایت باید توجه کرد که در زمان ساسانی جامعه ایران بر پایه امتیازات طبقاتی استوار بوده است و ریشه این طبقهبندی نیز از دستورات اوستاست که از روزگار هخامنشیان و اشکانیان به این طرف در جامعه ایران وجود داشته است.
به علاوه روحانیان همواره در رسیدگی به پروندهها مخصوصاً مسائل وابسته به امور مدنی و مذهبی نقش آفرینی میکردهاند و دادگاهها به دو عنوان شخصی و روحانی تقسیم میشده است؛ به لحاظ همین نفوذ موبدان و روحانیان زرتشتی میتوان گفت که موارد یاد شده تنها مسائلی است که در اسناد یافت میشده، اما وجود گروههای طبقاتی در دادرسی و زدوبندهای روحانیون درباری با حکومت همراه با برچسبهای بیدینی که توسط مغان زردشتی زده میشد، نشان از بیثباتی و کمبود امنیت قضایی در روزگار ساسانیان بوده است و این باعث شد که پژوهشگران به شیوههای دادرسی و اجرای عدالت در آن دوران به دیده تردید بنگرند.[۵۷]
اما به هر حال وجود همین حقوق در متون قانونی آن دوران با نگاهی به زندگی ایرانیان در آن زمان نشان دهنده توجه زیاد به مسائل کیفری و توجه به افراد در معرض مجازات و اتهام بوده است و شاید بتوان گفت چنین توجهی در آن زمان با مقایسه شرایط مشابه اعراب در دوران جاهلی که فاصله کمی از لحاظ مسافت با ایرانیان داشتهاند، کم نظیر و حتی بینظیر بوده است.
٢- ۲- در دوران معاصر
در این بند هدف این است که ابتدا به طور مختصر سابقه حقوق متهم در عصر مشروطیت و تحولات آن دوران بررسی شود. اما چون در فصل دوم در بررسی هر یک از حقوق متهم به تفکیک، لازم است مبانی هر یک در قوانین مختلف قبل از آن بیان شود، لذا پس از بررسی دوره مشروطه دوره جمهوری اسلامی مطالب کاملاً به صورت مختص بیان میشود تا در جای خود به شرح آن پرداخته شود.
٢-۲-١- دوره مشروطیت
استبداد بیحد و حصر و مطلق پادشاهان صفویه و قاجاریه و عدم محدودیت اختیارات آنها در رفتار با زیر دستان و عدم رعایت حقوق و آزادیهای فردی در رسیدگی به جرائم ،موجب قیام عمومی با هدایت علماء دین و طبقات تحصیل کرده و روشنفکر شد. این قیام و نهضت مردمی منتج به تدوین و تصویب اولین سند رسمی به نام قانون اساسی مشروطیت در سال ۱۲۸۵ هـ . ش با فرمان مظفرالدین شاه شد. به دنبال آن متمم قانون اساسی مشروطیت در سال ۱۲۸۶ هـ . ش در دوره سلطنت محمدعلی شاه با فرمان وی تصویب شد.
عنوان صفحه
نمودار۵-۴ توان های رفت و برگشت موج های پمپ و مولفه های استوکس رسم شده
توسط نرم افزار مطلب با روش طیفی چبیشف ۷۸
نمودار۵-۵ توان های رفت و برگشت موج های پمپ و استوکس ها رسم شده توسط
نرم افزار مطلب با روش طیفی چبیشف به صورت خط صاف در مقایسه با روش
حل گر عددیode45 به صورت ستاره ۷۸
نمودار۵-۶ توان های رفت و برگشت موج های پمپ و مولفه های استوکس رسم شده
توسط نرم افزار مطلب با روش طیفی چبیشف به صورت علامت مثبت در مقایسه با
روش تقریب اولیه به صورت خطوط صاف سیاه رنگ ۸۰
نمودار ۵-۷ توان پمپ و مولفه های استوکس اول و دوم در مسیر رفت و برگشت. ۸۲
فصل اول
مقدمه
علاقه تازه به لیزرها و تقویت کننده های فیبری بر اساس فیبرهایی با ناخالصی های عناصر کمیاب خاکی نگاه جدیدی را به روش های ساخت فیبرها القا می کند. استفاده از فیبرهای نوری به منظور کاهش دادن توان پمپ مورد نیاز برای تقویت کننده ها و لیزرهای فیبری اولین بار توسط اسنیتزر[۱] و همکارانش در اوایل سال های ۱۹۶۰ نشان داده شد که توسط استون[۲] و بروس[۳] نیز در سال های ۱۹۷۰ دوباره بررسی شد. این بررسی ها از سال ۱۹۸۵ دوباره با جدیت مورد پیگیری قرار گرفت. تولد دوباره این شاخه به خاطر کاربرد لیزرهای فیبری و تقویت کننده های نوری در مخابرات نوری بوده است. این انگیزه تجاری در ترکیب با لیزرهای پمپ نیمرسانای پر توان و ترکیب کننده ها و جدا کننده های طول موج کم تلفات، باعث ایجاد پیشرفت های سریع در وسایل فعال فیبری شده اند.]۳[
تمایل به ارتباطات فیبری، انگیزه ای قوی برای به کاربردن فیبرهای فعال و ترکیبات سازگار آن ها به وجود آورد. به خصوص اینکه برای متصل کردن اجزای فیبری فعال به فیبرهای مخابراتی آلائیده شده می توان از روش اتصال ذوبی[۴] استفاده کرد که دارای تلفات و بازتاب پایین است و در تقویت کننده ها، اتصال مطمئن، اختلال و پارازیت[۵] پایین و بهره بالا ایجاد می کند.]۳[
بسیاری از یون های مختلف کمیاب خاکی از قبیل اربیوم، نئودمیوم و ایتریبیوم می توانند برای لیزرهای فیبری با توانایی عملکرد روی یکبازه وسیع طول موجی از ۴/۰ تا ۴ میکرومتر استفاده شوند. اولین لیزرهای فیبری در سال ۱۹۶۱ با بهره گرفتن از فیبر با ناخالصی نئودمیوم[۶]با قطر هسته ۳۰۰ میکرومتر روی کار آمد. چندی پس از آنکه فیبرها در دسترس قرار گرفتند، در سال ۱۹۷۳ فیبرهای سیلیکای کم تلفات برای استفاده در پمپ های دیودی لیزرمورد استفاده قرار گرفتند.]۲[
لیزرهای فیبری تا سال های۱۹۸۰ کاملا گسترش یافتند و سایر ناخالصی ها از قبیل هولمیوم، ساماریوم و تالیوم نیز مورد استفاده قرار گرفتند.]۲[
در حقیقت استفاده از فیبرهای سیلیکا در طی سال های ۱۹۷۰، زمانی در مخابرات کاربردی شد که تلفات فیبر به اندازه قابل قبولی کاهش یافت. با ظهور تقویت کننده های نوری در دهه ۱۹۹۰، فواصل انتقال سیگنال ها با جبران تلفات تجمع یافته به صورت دوره ای تا چندین هزار کیلومتر افزایش یافت.]۳[
تقویت کننده های با ناخالصی اربیوم[۷] توجه زیادی را به خاطر ناحیه عملکرد طول موجی حدود ۱.۵۵ میکرومتر(ناحیه طول موجی مناسب برای مخابرات نوری) به خود جلب کرد.
شاخه اپتیک غیرخطی فیبرنوری نیز در طول سال های ۱۹۹۰ رشد کرد.]۱[
در سال ۱۹۲۲ پراکندگی رامان که از آثار غیر خطی است توسط رامان[۸]و همکارانش کشف شد و در سال ۱۹۳۰ مورد آزمایش قرار گرفت.
پراکندگی القایی رامان در فیبرهای رامان بسیار مفید است و باعث تولید طول موج های مختلف برای کاربردهای پزشکی و مخابرات نوری می شود.]۱۸[
لیزرهای فیبری رامان با توجه به اولین توصیف کلاسیک آن به صورت تجربی با توان و بازده بالا به طور موفقیت آمیزی ساخته شد. ]۱۹[
وارد نمودن ناخالصی هایی از قبیل فسفر و ژرمانیم (به صورت GeO2 وP2O5) در قسمتی از فیبر، باعث ایجاد اثرات غیرخطی مانند پراکندگی القایی رامان می شود و به جابجایی و تغییر طول موج پمپ به طول موج بلندتری می انجامد و نیز باعث گستردگی جابجایی فرکانسی و ایجاد بهره رامان بزرگ تر می شود .]۱۸[ و ]۱۹[
توسعه لیزرهای رامان در طول دهه ۱۹۹۰ صورت گرفت. با ظهور صفحات براگ فیبری، تعویض آینه های کاواکی با این صفحات امکان پذیر شد. ]۱[
به خاطر کاربردهای صفحات براگ در مخابرات نوری، تکنیک هولوگرافی برای تولید این صفحات در ناحیه طول موجی ۵۵/۱ میکرومتر به سرعت روی کارآمد. در اوایل سال های ۱۹۹۰ کارهای قابل توجهی برای فهم مکانیزم فیزیکی خاصیت حساس به نور فیبرها انجام شد که باعث پیشرفت تکنیک هایی برای ایجاد تغییرات بزرگ در ضریب شکست شد. حوالی سال ۱۹۹۵ صفحات فیبری به صورت تجاری در دسترس قرار گرفتند و حوالی سال ۱۹۹۷ تبدیل به یک مولفه استاندارد تکنولوژی موج نوری شدند. ]۲[
این تکنولوژی در دهه۱۹۹۰ طوری پیشرفت کرد که جزء اصلی لیزرهای فیبری شد. ]۳[
بنابراین لیزرهای فیبری آبشاری رامان برای بسیاری کاربردهای مستقیم و غیر مستقیم از قبیل پمپ تقویت کننده های فیبری رامان و سایر لیزرهای فیبری بسیار سودمندند. ]۱۹[
از طرفی استفاده از روش های عددی حل معادلات دیفرانسیل مربوط به توان لیزرهای فیبری آبشاری رامان نیز توسعه یافت و حل تحلیلی این معادلات با بهره گرفتن از تقریب های خاصی صورت گرفت.
روش های حل عددی موجود برای حل دستگاه معادلات به کار گرفته شد و روش های نوین حل عددی نیز ابداع شدند. از جمله این روش ها می توان به روش طیفی اشاره کرد که نسبت به روش های تفاضل محدود و المان محدود برتری دارد. چراکه خطای گسسته سازی کمی تولید می کند، دارای دقت بالا بوده و الگوریتم های عددی مورد استفاده در این روش برای انجام تبدیلات (مانند تبدیل سریع فوریه) در قالب کتابخانه های عددی در نرم افزار متلب قابل استفاده می باشد.]۲۲[
از طرف دیگر روش های طیفی از نظر هندسه مساله، انعطاف پذیری پایین تری نسبت به سایر روش ها دارند و معمولا کاربرد آن ها پیچیده است. به علاوه بیان طیفی جواب در مسائلی که شامل ناپیوستگی در تابع و یا مشتق تابع هستند، مشکل است.]۲۲[
به همین منظور در این بررسی علاوه بر استفاده از روش طیفی از روش تحلیلی حل معادلات دیفرانسیل مربوطه (روش تقریب اولیه) و از روش حل گر عددیode45 نیز استفاده می کنیم.
در پایان این روش ها را با ارائه نمودار با یکدیگر مقایسه می نماییم.
به این ترتیب خلاصه فصول این بررسی به قرار زیر است:
در فصل اول به کلیاتی در مورد فیبرها، نحوه تولید و ساخت، خواص نوری آن ها و برخی آثار غیرخطی که هنگام انتشار موج نوری در آن ها پدید می آید می پردازیم.
در فصل دوم به بررسی پراکندگی القایی رامان به طور اخص در فیبرهای نوری پرداخته و در پایان نیز توضیحاتی در مورد صفحات براگ فیبری آورده شده است.
در فصل سوم چیدمان های مختلف لیزرهای فیبری آبشاری رامان و کاربردهای متنوع آنها را مورد بررسی قرار داده و معادلات مربوط به توان این لیزرها را در حالت کلی مشخص می کنیم.
در فصل چهارم معادلات مربوط به توان این لیزرها را برای تولید دو مولفه استوکس اول و دوم مورد بازنویسی قرارداده و آن ها را به روش تحلیلی با اعمال تغییر متغیر لازم حل می نماییم. در پایان با بهره گرفتن از الگوریتم تقریب اولیه نمودارهای مربوطه را رسم می کنیم.
در فصل پنجم روش های عددی را مورد بحث قرار داده و معادلات مربوطه را به دو روش حل گر عددی ode45 و روش طیفی حل نموده و نمودار توان های پمپ و مولفه های استوکس را با این دو روش رسم می نماییم.
به طور کلی می توان گفت که منحنی ها و نمودار های رسم شده با سه روش ذکر شده در این بررسی در مقایسه با نمودارهای رسم شده در سایر مقالات چه از نظر عددی و چه از نظر تجربی توافق نسبتا خوبی دارند و می توانند در کنار سایر روش های عددی برای حل معادلات دیفرانسیل مرتبه اول غیر خطی مورد استفاده قرار گیرند.
فیبرها و خواص نوری آن ها
۱-۱-فیبرها
فیبرها در ساده ترین شکل خود دارای هسته ای استوانه ای شکل از جنس سیلیکا با ضریب شکست هستند و اطراف آن ها را غلافی با ضریب شکست پوشانده که از ضریب شکست خود هسته کوچکتر است. چنین فیبرهایی، فیبر با ضریب پله ای[۹]نامیده می شوند و با فیبرهای با ضریب تدریجی[۱۰] که در آن ها ضریب شکست هسته فیبر به صورت تدریجی از مرکز هسته تا مرز هسته و غلاف کاهش می یابد متفاوتند.
تفاوت ضریب شکست نسبی هسته- غلاف است که در بسیاری روابط مربوط به فیبرها کاربرد دارد و پارامترVپارامتری است که به وسیله آن می توانتعداد مدهایی را که توسط فیبر مهیا می شوند،بدست آورد.]۱[
که a شعاع هسته فیبر واست. تفاوت اصلی بین فیبرهای تک مد و چند مد،اندازه هسته فیبر است و اگر پارامتر Vکوچکتر از ۴۰۵/۲ باشد فیبر تک مد خواهد بود.
شعاع هسته a به طور معمول برای فیبرهای چند مد حدود ۳۰-۲۵ میکرومتر است و برای فیبرهای تک مد لازم است زیر ۵ میکرومتر باشد.]۱[
شکل ۱-۱ این دو نوع فیبر را نشان می دهد.]۳[
شکل ۱-۱ (a)-فیبر با ضریب تدریجی
شکل ۱-۱ (b)- فیبر با ضریب پله ای
شکل ۱-۱ فیبر با ضریب تدریجی و پله ای
کارمندیابی یا جذب منابع انسانی : “فرایند جذب منابع انسانی، فرایند منظمیاست که نیازمندیهای پرسنلی را بررسی میکند تا به وسیله آن اطمینان حاصل شود، تعداد کارکنانی که با مهارتهای مورد نیاز سازمان، در هر زمان مناسب است و نیروی انسانی برای مواقع لزوم در دسترس میباشد” (دعائی، ۱۳۸۴، ص ۲۵).
توسعه منابع انسانی : “توسعه منابع انسانی یعنی فرایند تغییر در مهارتها، دانش، نگرشها و رفتار اجتماعی کارکنان برای افزایش عملکرد آنان” (دسنز و رابینز[۲۱]، ۱۹۸۸، ص ۲۴۰).
پاداش دهی منابع انسانی : “سیستم پاداش خدمات کارکنان شامل انواع پاداشهایی است که از طرف سازمان به کارکنان به عنوان حاصل استخدام و جبران خدمات آنان عطا میشود” (بیارز و روی[۲۲] ، ۱۹۸۷، ص ۲۹۰).
امور رفاهی کارکنان : “امور رفاهی کارکنان عبارتست از حفظ و نگهدای منابع انسانی و فراهم آوردن خدمات و شرایطی که باعث رفع خستگی ناشی از کار و ایجاد روحیه در کارکنان میگردد” (دعائی، ۱۳۸۴، ص ۳۵).
امور اداری و پرسنلی کارکنان : فعالیتهای (دیسنز و رابینز، ۱۹۸۸) مربوط به تعیین حقوق و دستمزد، کنترل و نظارت و رسیدگی به امور جاری کارکنان در حوزه امور اداری و پرسنلی کارکنان میباشد.
ب ـ تعاریف عملیاتی
ارزیابی میزان کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت در مدیریت منابع انسانی: در پژوهش حاضر منظور از میزان کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت منابع انسانی نمره ای است که نمونهی آماری از پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت به دست میآورد.
ارزیابی میزان کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت در سازماندهی منابع انسانی : در این پژوهش میزان کاربست سیستم اطلاعات مدیریت در سازماندهی منابع انسانی از طریق سئوالهای شماره ی۱ تا ۵ پرسشنامه محقق ساخته سنجیده میشود.
ارزیابی میزان کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت در جذب منابع انسانی : در این پژوهش میزان کاربست سیستم اطلاعات مدیریت در جذب منابع انسانی از طریق سئوالهای ۱ تا ۱۲ پرسشنامه سنجیده میشود.
ارزیابی میزان کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت در توسعه منابع انسانی : در این پژوهش میزان کاربست سیستم اطلاعات مدیریت در توسعه منابع انسانی از طریق سئوالهای ۱۳ تا ۱۹ پرسشنامه سنجیده میشود.
ارزیابی میزان کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت در ارزشیابی و پاداش دهی منابع انسانی : در این پژوهش میزان کاربست سیستم اطلاعات مدیریت در ارزشیابی و پاداش دهی منابع انسانی از طریق سئوالهای ۲۰ تا ۲۳ پرسشنامه سنجیده میشود.
ارزیابی میزان کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت در امور رفاهی منابع انسانی : در این پژوهش میزان کاربست سیستم اطلاعات مدیریت در امور رفاهی کارکنان از طریق سئوالهای ۲۴ تا ۳۱ پرسشنامه سنجیده میشود.
ارزیابی میزان کاربرد سیستم اطلاعات مدیریت در امور اداری و پرسنلی منابع انسانی : در این پژوهش میزان کاربست سیستم اطلاعات مدیریت در امور اداری و پرسنلی کارکنان از طریق سئوالهای ۳۲ تا ۳۹ سنجیده
میشود.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه
در این فصل جهت ارزیابی کاربرد سیستمهای اطلاعات مدیریت در مدیریت منابع انسانی، ابتدا مباحث مربوط به سیستم اطلاعات مدیریت، که شامل: تعریف سیستم و اطلاعات برای درک بهتر سیستم اطلاعات مدیریت و سپس تعریف سیستم اطلاعات مدیریت، تاریخچه سیستم اطلاعات مدیریت، انواع سیستم اطلاعات مدیریت، جایگاه سیستم اطلاعات مدیریت، ضرورت سیستم اطلاعات مدیریت، سیستم اطلاعات مدیریت منابع انسانی و ارزیابی سیستم اطلاعات مدیریت و سپس مباحث مربوط به مدیریت منابع انسانی که شامل: تعریف مدیریت منابع انسانی، هدف و وظایف مدیریت منابع انسانی است مورد بحث قرار میگیرد و در نهایت این فصل با بررسی پژوهشهای مرتبط با موضوع تحقیق در خارج و داخل دنبال میشود.
۲-۱- تعریف سیستم[۲۳]
سیستم مجموعهای است که از چندین جزء وابسته به یکدیگر تشکیل یافته است. منصورکیا (۱۳۸۱) عقیده دارد که “سیستم عبارت است از تعدادی روش وابسته به یکدیگر که با اجرای روش های مزبور، قسمتی از هدف یک سازمان تأمین میشود” (ص ۴۲). در طول سالیان دراز تعاریف گوناگونی از سیستم بیان گردیده است که اکثراً یک مفهوم را میرسانند. نظر مشترک بیشتر مطالبی که درباره سیستم جمع آوری شده است آن را به این صورت تعریف کرده است که: “سیستم مجموعهای از عناصر است که برای رسیدن به یک هدف مشخص و مشترک گرد هم آمده اند به طوری که بین این عناصر یک رابطه تعاملی وجود دارد و نظم در روابط بین عناصر وجود دارد. یعنی هر عنصر دارای یک نقش میباشد” (صرافی زاده و پناهی، ۱۳۸۴، ص ۴).
در نتیجه سیستم عبارت است از مجموعهای از عناصر که به یکدیگر تأثیرات متقابل دارند. مهمترین خاصیت هر سیستم، وابستگی متقابل عناصر آن به یکدیگر و تشکیل یک مجموعه برای انجام وظیفهای خاص است.
۲-۱-۲- عناصر سیستم
همانطور که گفته شد یک سیستم مجموعهای از اجزاء میباشد که با هم، برای برآوردن یک هدف یا مقصود، در کنش متقابل میباشد. تحت چارچوب این تعریف، عناصر لازم برای وجود هر سیستمیمیتواند مشخص گردد. این عناصر، محیط[۲۴]، نهاده[۲۵]، فرایند[۲۶]، بازده[۲۷] و بازخورد[۲۸] را در بر میگیرد.
محیط سیستم
هر سیستمیدر یک محیط عمل میکند و با محیط خود تعامل دارد، از آن دریافتیهایی دارد و به آن خروجیهایی میفرستد. محیط سیستم را احاطه میکند. در عین حال هم بر آن اثر میگذارد و هم از آن متأثر میشود. سلمانی (۱۳۷۶) عقیده دارد که “محیط برای یک سیستم مشخص عبارت است از مجموعه همه اشیایی که تغییر در ویژگیهای آنها بر روی سیستم اثر میگذارد و همچنین اشیایی که رفتار سیستم باعث تغییر در ویژگیهای آنها میشود” (ص ۱۰). سیادت و ربانی (۱۳۸۱) در تعریف دیگر محیط سیستم را به شرح زیر تعریف نموده اند:
هر سیستم توسط محیطی خاص احاطه گردیده است و از عوامل محیطی از قبیل عوامل فرهنگی، طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی متأثر است و بر آنها اثر میگذارد. این تأثیر و تأثر جریانی یک جانبه نبوده و جنبه متقابل دارد. بنابراین، محیط هر سیستم را یک سری عوامل تشکیل میدهند که با اینکه جزء سیستم نیستند اما تغییری در هر یک از آنها میتواند تغییراتی را در سیستم مسبب گردد. سیستم برای ابقاء در محیط بایستی پاسخگوی نیازهای محیطی باشد و خود را با شرایط و اوضاع و احوال محیط خود تطبیق دهد (ص ۳۳).
آنچه به عنوان محیط تلقی میگردد به اهداف، نیازها و فعالیتهای سیستم و نیز به نوع سیستم، بستگی دارد. در نتیجه همه سیستمها دارای محیط خاص خود میباشند و سیستم با محیط خود از طریق داده و ستاده در کنش متقابل است.
داده یا ورودی
هر آنچه از محیط وارد سیستم میشود داده یا ورودی نام دارد. اطلاعات، انرژی و تجهیزات در ارتباط با محیط هم میتوانند نهاده باشند و هم ستاده. “منظور از وارده کلیه انرژیها و موادی است که به نحوی در سیستم وارد میشوند و تحرک سیستم را سبب میگردند” (سیادت و ربانی، ۱۳۸۱، ص ۲۷). بنابراین سیستم نیازمند دریافت دادهها از محیط میباشد. سن[۲۹] (۱۹۹۰) در رابطه با ورودی سیستم عقیده دارند که:
“معمولاً دو نوع ورودی وجود دارند که وارد سیستم میشوند: ۱- ورودی مولد[۳۰] که ورودیهای فعال شونده هستند و دادههایی که به وسیله سیستم دریافت گردیده و خروجی را پدید میآورد و ۲- ورودی نگهدارنده[۳۱] که برای بهبود و توازن سیستم از محیط دریافت میگردد و توازن و پایداری سیستم را تضمین میکند” (ص ۱۰۴).
فرایند تبدیل یا پردازش
سیستمها، انرژی و دادههای گرفته شده از محیط را تغییر شکل میدهند این اعمال مستلزم نوعی سازماندهی و پردازش میباشد. سیادت و ربانی (۱۳۸۱) فرایند پردازش را بدین شرح تعریف نموده اند که “واردهها در سیستم طبق برنامهای که سیستم دارد، در جریان تغییر و تبدیل قرار میگیرند و عملیاتی روی آنها انجام میشود” (ص ۲۹). بنابراین پردازش تغییراتی است که بر روی ورودیهای سیستم انجام میگیرد و آنها را به خروجی تبدیل میکند.
بازده یا خروجی
سیستمها نوعی محصول به محیط خود صادر میکنند. خروجی هر چیزی است که با خروج از سیستم عبور از مرز سیستم به محیط وارد میشود. پس از طی جریان عملیات (سیادت و ربانی، ۱۳۸۱) بازده به صورت نوعی کالا یا خدمات از سیستم صادر میشود. خروجیهای یک سیستم نیز مانند ورودیهای آن ممکن است نوعی ماده، انرژی، محصول، خدمت و اطلاعات باشد. این خروجیها را میتوان به سه دسته طبقهبندی کرد: دسته اول خروجیهایی هستند که به طور مستقیم توسط سیستمهای دیگر مصرف میشوند. دسته دوم خروجیهایی هستند که در فراگرد تولید همان سیستم، در مرحله بعد مصرف میشوند. دسته سوم خروجیها، برای خود سیستم یا سایر سیستمها قابل استفاده نیستند بلکه ضایعاتی دور ریختنی هستند که وارد سیستم اکولوژیکی میشوند.
بازخورد
بقای هر سیستم به توانایی سیستم برای تطبیق آن با محیط بستگی دارد. به منظور تطبیق محصولات سیستم با انتظارات محیط همواره بایستی کنترلی روی سیستم وجود داشته باشد، عملیاتی جهت اصلاح کار سیستم. سیادت و ربانی (۱۳۸۱) بازخورد را به شرح زیر تعریف نموده اند:
در طول جریان وارده عملیات صادره، همواره یک مدار ارتباطی در سیستم وجود دارد که وضع سیستم را از هر نظر مشخص می کند. وظیفه بازخورد تعیین انحرافات است که وضع سیستم را از هر نظر مشخص می کند. وظیفه بازخورد تعیین انحرافات است که سیستم با توجه به آنها درصدد رفع انحرافات و ابعاد اصلاح لازم بر میآید. سیستمیموفق به ادامه حیات خویش میگردد که توجه دقیق به بازخورد نموده و تغییرات و تبدیلات لازم را، متناسب با شرایط زمان و مکان در خود اعمال نماید (ص ۳۲).
شکل ۲-۱- خصوصیات مشترک سیستمها
منبع: «مک لئود»[۳۲] ۱۹۹۰، ص ۱۱٫
۲-۱-۲- اطلاعات
دادههایی که به گونهای پردازش شده و برای کسی مفید باشند اطلاعات نامیده میشود. مفهوم دو واژه (صرافی زاده و پناهی ۱۳۸۴) اطلاعات[۳۳] و داده[۳۴] یکسان نمیباشد. دادهها حقایق و پدیدههایی هستند که در رابطه با یک شیء یا یک پدیده به طور عام مطرح میشوند و یک ویژگی از آن پدیده را به ما منتقل میکنند، به خودی خود مفهوم دارند ولی کاربردی برای آنها متصور نیست، اما اگر مورد پردازش قرار گیرند و به اطلاعات تبدیل شوند دارای معنا میشوند. سن[۳۵] (۱۹۹۰) عقیده دارد که “اطلاعات عبارت از شکلی از دادههاست که برای دریافت کننده آن مفهوم دارد. به عبارت دیگر دادههایی است که دارای ارزش حقیقی و ادراکی هستند و به میزان آگاهی دریافت کننده درباره یک موضوع یا حادثه خاص میافزاید” (ص ۵۸). رضائیان (۱۳۸۵) در تعریف دیگر اظهار میدارد که “اطلاعات دادههایی است که شکل و ساختار دارد و سازمان یافته است” (ص ۷۸). در نتیجه دادههای ساختار یافته یا تفسیر شده را که برای فرد خاص در ارتباط با موضوع معینی دارای مفهوم میباشد را اطلاعات گویند.
۲-۱-۳- اهمیت اطلاعات
در عصر حاضر اهمیت اطلاعات روز به روز افزایش مییابد تا جایی که مدیران میدانند بدون داشتن اطلاعات صحیح و به موقع سازمان آنها قادر به ادامه حیات خویش نیست. صرافی زاده و پناهی (۱۳۸۴) در رابطه با اهمیت اطلاعات عقیده دارند که:
هر سازمانی که دادههای صحیح، دقیق، بهنگام و جامع در اختیار داشته باشد و بتواند در کمترین زمان، به دادههای مورد نیازش دستیابی داشته باشد، موفق تر است. نقش اطلاعات در مدیریت سازمانها، نقش حیاتی و اساسی است. هر چه فضای اطلاعاتی یک سازمان به دقیق تر، شفاف تر، منسجمتر و سیستماتیک تر باشد، سازمان بهتر میتواند به اهدافش نایل آید، وجود فضای اطلاعاتی نادقیق، کدر، آشفته، متناقض، ناساختمند از مهمترین عوامل عدم پیشرفت در مدیریت سازمانها است (ص ۹۳).
بنابراین در محیط پیچیده امروزی، اطلاعات یکی از مهمترین منابعی است که در اختیار مدیران قرار دارد و مدیران در همه سطوح برای هر نوع تصمیم گیری به اطلاعات صحیح نیازمند و اهمیت اطلاعات بیش از پیش آشکار گردیده است.
۲-۱-۴- ویژگیهای اطلاعات
اگر اطلاعات را دادههای پردازش شده تعریف کنیم، باید گفت چنین اطلاعاتی دارای ویژگیهایی میباشد (بهشتیان و ابوالحسنی، ۱۳۷۳) از جمله: دقیق بودن، بموقع بودن و ذیربط بودن آن، به سخن دیگر، هنوز بسیاری از مردم اطلاعات را با دادهها اشتباه میکنند. برخی از کاربران اطلاعات از حجم زیاد دادهها رنج میبرند. گرچه امروزه همه ما در معرض هجوم آلودگی ناشی از کثرت اوراق چاپی، جنون یادداشت برداری و نامه نگاریهای اداری و نیز اطلاعات نادرست قرار داریم، با اینحال اطلاعات سودمند همچنان دور از دسترس بسیاری است که به آن نیاز دارند. منظور از دقیق بودن اطلاعات این است که اطلاعات روشن بوده و دقیقاً معنی دادههایی را منعکس سازد که بر آن مبتنی است. به موقع بودن اطلاعات به معنای آن است که دریافت کنندگان اطلاعات به هنگام نیاز به اطلاعات همان زمان دسترسی داشته باشند. ویژگی ذیربط بودن اطلاعات باعث میشود که به این پرسشها که از سوی دریافت کننده مطرح میشود پاسخ گوید: اطلاعات به، چه، چرا، کجا، چه وقت، چه کسی و چگونه برسد. از طرف دیگر اطلاعات ذیربط برای یک دریافت کننده، لزوماً برای دریافت کننده دیگر ذیربط نیست. رهنورد (۱۳۸۴) عقیده دارد که “اطلاعات علاوه بر ویژگیهای بموقع بودن، دقیق بودن و ذیربط بودن باید دارای ویژگیهای کامل بودن، صحت داشتن، موثق بودن، قابلیت انعطاف و سادگی، نیز باشد” (ص ۵۴).
۲-۱-۵- افزایش تقاضا برای اطلاعات
دلایل گوناگونی برای افزایش روز افزون تقاضا برای اطلاعات وجود دارد افزایش پیچیدگیهای محیطی، گسترش بازارهای جهانی، افزایش رقابت و نیاز سازمانها به اطلاعات برای اخذ تصمیم گیریهای حیاتی از جمله این عواملند. بست[۳۶] (۲۰۰۲) عقیده دارد که “افزایش پیچیدگی محیطی که سازمانها در آن فعالیت دارند و محیطی که تصمیمات در آن اتخاذ میشود باعث نیاز بیشتر به اطلاعات است” (ص ۷۳). علاوه بر این موارد توسعه و پیشرفت فناوریهای گوناگون مانند فن آوری اطلاعات و مخابراتی موجب توجه بیشتر به اطلاعات گردیده است. لاودن[۳۷] (۱۳۸۷) عقیده دارد که “جهانی شدن اقتصاد صنعتی، ارزش اطلاعات را بسیار بالا برده و نظامهای اطلاع رسانی راه ارتباطات و توانایی تجزیه و تحلیل اقتصاد و مدیریت در سطح جهانی را برای شرکتها فراهم میسازند” (ص ۲۲). علاوه بر پیچیدگی روز افزون محیط بیرونی، پیچیدگی محیط داخل سازمان نیز تقاضا برای اطلاعات را افزایش میدهد. صرافی زاده و پناهی (۱۳۸۴) عقیده دارند که “عواملی که در داخل سازمان موجب افزایش تقاضا برای اطلاعات میشوند عبارتند از: الف- بزرگ شدن غالب سازمانها، ب- تنوع محصولات و خدمات. ج- افزایش تخصص و فعالیتها در سازمان” (ص ۲۱). علاوه بر موارد فوق افزایش دانش، تحصیلات و آموزش تصمیم گیران و کاربران اطلاعاتی موجب تقاضای بیشتر و جامع برای اطلاعات گردیده تا در فعالیتهای سازمانی به آنها کمک نماید.
رهیافت قدیمی متکلمان نسبت به وحی، از سنخ معرفت و گزاره است بدین صورت که خداوند خود یا توسط فرشتهی وحی آن را به نبی ابلاغ میکند. و پیغمبر در مواجهه با فرشته یا خطاب الهی، یک سری احکام و آموزههایی را دریافت میکند. طبق این دیدگاه، شأن پیامبر، شأن پیام و خبرگیری از مقام قدسی است. اما مشخص است که این دیدگاه فقط به نزول وحی توجه میکند و از جهت صعود و ارتقای نفس نبوی غافل مانده است.
برخلاف این نظریه، حکما وحی را از جنبهی صعود مینگرند که روح نبی در اثر تهذیب و تعالی به عقل اول متصل شده و مطالب وحیانی خود را مستقیماً از آن دریافت میکند[۱۹۶].
علاّمه طباطبایی که وحی را شعور باطنی میداند[۱۹۷]، آن را نیرویی غیر از شعور فکری انسانها میداند[۱۹۸]. به همین جهت روش کسانی را که از طریق تجربی و طبیعی میخواهند به حقیقت وحی دست یابند، باطل میداند[۱۹۹].
علاّمه طباطبایی، کیفیت نزول وحی بر پیامبر(ص) را سه مرحله ذکر میکند؛ یعنی نزول از سوی خداوند بدون واسطه، با واسطهی جبرئیل، و با واسطهی اعوان جبرئیل.
تشریح نظریهی علاّمه دراینباره بدین گونه است که «برای به دست آوردن حقیقت مطلب و جمع بین آیات قرآن بایستی بگوییم کیفیت نزول وحی سه مرحله دارد:
مرحلهی اول، مرحلهی نزولی وحی است؛ من الله از جانب خدا بلاواسطه.
مرحلهی دوم: مرحلهی پایینتر و آن اینکه از جانب خدا بلاواسطه نباشد، بلکه از ناحیهی جبرئیل است؛ یعنی در جایی که خدا وحی میکرد. جبرئیل هم بوده و خداوند توسط آن جبرئیل وحی مینموده است.
مرحلهی سوم: مرحلهی پایینتر و آن اینکه از جانب جبرئیل هم بلاواسطه نباشد، بلکه توسط اعوان و یاران او وحی میشده است[۲۰۰].
در تمام این سه مرحله، اهل هر سه مرحله؛ یعنی حضرت حق، جبرئیل و سفرای کرام حاضر بودهاند و نزول وحی هم در هر یک از مراحل توسط همهی اینها یعنی توسط سفرای کرام، توسط جبرئیل و توسط حق صورت میگرفته است.
غایهالامر در بعضی از موارد، نظر اصلی به خود ذات حق بوده است؛ به طوری که جبرئیل و سفرای کرام نظر نمیشده است و این در مواردی است که حال رسول الله تغییر میکرده.
علاّمه مبدأ علوم وحیانی را روح خلق اعظم و عقل اول در لسان فلاسفه ذکر میکند و آن را به نور پیامبر تطبیق میدهد که از رهگذر اتصال روح پیامبر با خلق اعظم تحقق مییابد.
ایشان در تفسیر آیهی ۵۱ سورهی شوری میفرماید: )وما کان بشر ان یکلّمه الله الاّ وحیاً أو من وراء حجاب او یرسل رسولاً فیوحی بإذنه ما یشاء( فراز الاّ وحیا را بالاترین وحی میداند در حالی که دیدگاه مشهور آن را رتبه پایین نسبت به دو رتبهی دیگر میداند. ایشان معتقد است در این وحی، بین «موحی» یعنی خداوند و «موحی الیه» یعنی پیامبر هیچ واسطهای نیست و پیامبر وحی را مستقیماً از خداوند دریافت میکند.
علامه، تکلم و تکلیم الهی را مطلق انتقال حقیقت و پیام به مخاطب ذکر میکند که نحوهی آن در عوالم فرق میکند. انتقال پیام در عالم مادهی بیشتر با الفاظ و امواج است، اما در عالم مثال و عقل متناسب با آن خواهد بود[۲۰۱].
و اگر در این قسم از وحی ـ فرضاً ـ تکلم لفظی و صوتی هم نباشد، استثناء منطقع نخواهد بود. لذا مراد از «الاّ وحیا» کلام خفی الهی و بدون واسطه بر پیامبر است و این کلام در عالم مادی کلام صوتی و در عالم عقل، عقلی خواهد بود[۲۰۲].
بنابر نظر علاّمه این سنخ از وحی، وحی متکامل و عالی خواهد بود که اختصاص بر بعضی از پیامبران و در رأس آنها حضرت محمد(ص) خواهد داشت. علاّمه وحی با واسطه مانند خواب را زیر مجموعه وحی با حجاب میداند.
خاتمیت
اصل خاتمیت یک آموزهی مسلّم اسلامی است که مورد نص قرآن و روایات است در تفسیر خاتمیت یک تفسیر مشترک و قدر متیقن بین اندیشمندان اسلامی وجود دارد و آن اینکه حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر آسمانی در زمین است و با بعثت و رحلت ایشان پروندهی نبوت در دو شکل تبلیغی و تشریعی مطلقاً بسته شد.
این معنای ظاهری خاتمیت است، لکن پرسشهایی در این زمینه مطرح میشود؛ از جمله این است که آیا خاتمیت، ختم هر گونه اتصال به عالم غیب است؟ آیا خاتمیت پایان اعتبار و حجیت هر نوع فعل و گفتاری است تا در تفسیر قرآن، هیچ ملجأ و مرجع معصومی نباشد؟ یا منظور از خاتمیت فقط در نبوت منحصر است و حجیت و اعتبار امام معصوم و عقل باقی است؟
متکلمان متقدم امامیه مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، محقق طوسی و علاّمه حلی کمتر به تفسیر خاتمیت پرداختهاند، اما قدر متیقن آرای آنان، پذیرفتن خاتمیت بعثت هر گونه پیامبر آسمانی است، و به دلیل اعتقاد به نصب الهی امامان و پذیرش عصمت آنان به استمرار حجیت الهی آن بزرگواران معتقدند.
طبق نظریهی دیگر که مربوط به فلاسفه و عرفاست، به خصوص در نظر حکمت متعالیه، با آیین اسلام، دیگر شریعت و پیامبر «نبی و رسول» ظهور نمیکند، اما این خاتمیت تنها در نبوت منحصر شده است و امکان ظهور ولی و اولیای الهی در هر زمان و مکانی وجود دارد[۲۰۳].
پرسشی که بسیار جلوهگری میکند و پاسخ آن ضروری است، این است که چرا خط نبوت به جای استمرار، میباید در نقطه ای به نام «محمدیه» ایستا بماند؟ به عبارت دیگر، فلسفه پایان نبوت توسط پیامبر اسلام چیست؟
متکلمان تقریرات مختلفی در این زمینه ارائه دادهاند که به آن پرداخته میشود:
۱ ـ کمال دین
دین و شریعت از زمان آغازین رو به کمال و هر شریعت، متکاملتر از شریعت قبلی بوده است و در شریعت اسلام، دین کمال یافت و مشخص است که سپس از نزول شریعت کامل، هیچ داعی و انگیزهای برای تجدید شریعت و فرو فرستادن پیامبران وجود ندارد. نکتهی قابل توجه اینکه منظور از کمال دین اشتمال آن بر اصول و قواعد رافع نیازهای انسان در دنیا و آخرت، و ارائه راهکارها و اصول و معیارهای کلی است. بنابراین در جزئیات و تغییر حوادث دنیوی که موضوع تغییر میکند، دین، راه اجتهاد را باز گذاشته است که این امر نشانگر پویایی اسلام و مطابقش با مقتضیات زمانه است.
علاّمه طباطبایی میفرماید:«ان الدین لا یزال یستکمل حتی یستوعب قوانینه جهات الاحتیاج فی الحیاه فاذا استوعبها، ختم ختماً فلا دین بعده وبالعکس اذا کان دین من الادیان خاتماً کان مستوعباً لرفع جمیع جهات الاحتیاج»[۲۰۴].
۲ ـ مصونیت منبع و تعدد آن
ادیان آسمانی پیشین، منبع آسمانی و سخنان پیامبرانشان، ناپدید و یا تحریف شد و حدود ۳۱۳ کتاب آسمانی بر آنها نازل شده که ناپدید شدهاند، در حالی که آیین مقدس اسلام توسط وحی در کتاب آسمانی قرآن تدوین و تجلی یافت و این کتاب آسمانی از هر گونه تحریف به دور است. )انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون([۲۰۵].
۳ ـ کمال و بلوغ مخاطبان
ظهور دین کامل نیازمند مقدمات و شرایطی است که مهمترین آن، قابلیت و پذیرش مخاطبی است. مخاطبان صدر اسلام به بعد نسبت به مردم به سایر ادیان به بلوغ عقل فردی و اجتماعی دسته یافتهاند که امتهای پیشین فاقد آن هستند. این مطلب را میتوان از عرصههای ذیل به دست آورد: ایمان و حمایت خالصانه از اسلام و پیامبر۳ نشانگر آمادگی مردم و نسلهای بعدی برای دین و خاتم بود. حفظ و قیامت از منبع دینی قرآن نیز یکی دیگر از دلایل است. همچنین امت پیامبر اسلام و مردم همعصر و عصرهای بعدی قابلیت دریافت آخرین و کاملترین وحی را دارا بودهاند و به بلوغ فکری رسیدهاند و قابلیت تصدی شئون دین را دارند.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: )کنتم خیر امه أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر([۲۰۶].
۴ ـ اصل امامت
اسلام با تعیین اصل امامت، راه ختم نبوت را هموار ساخته و دین آسمانی پیامبر اسلام را جاودانه ساخت. از آنجا که امامت، مرتبط با عالم غیب و امام، معصوم از خطاست، اسلام به عنوان کاملترین دین و خاتم ادیان جاودانه شد و پیامبر با رحلت خویش را به امامان سپرد.
۵ ـ اجتهاد و ارائه معیارهای تفسیر دین
یکی دیگر از تقریرات فلسفه ختم نبوت، اجتهاد است که در صورت عدم دسترسی به امام معصوم، مخاطبین با رجوع به این اصل، در معضلات فردی و اجتماعی به بنبست نرسند و مشکل لا ینحل باقی نماند.
۶ ـ اهتمام به عقل و نیازهای انسانی
ادیان آسمانی که از منبع قدسی سرچشمه میگیرند با فطرت و عقل انسانی همسو و همجهت میباشند، لذا عقل و عقلانیت و تفکر و معرفت عقلانی که موجب پیشرفت انسان در امور مادی و معنوی میگردد، مورد تأیید دین است.
علاّمه طباطبایی دربارهی فلسفه خاتمیت میفرماید: «خداوند شرایع را برای بشر فرستاد تا وی را منزل به منزل، به سعادت و کمال حقیقیاش رهنمون سازد. قوانین و احکام لازم برای این غرض، از دینی به دین بعد، کاملتر شد و در شریعت اسلام کمال یافت. براساس حکم عقل دین خاتم نمیتواند ناقص باشد؛ چرا که نسبت خاتم دادن به دینی که کامل نیست، باعث نقض غرض، در هدایت بشر به سوی سعادت واقعی اوست. قرآن خود بر این نکته تصریح کرده است. از سوی دیگر، کمال دین ملازم با جامعیت آن است و هیچگاه نمیتوان دینی را بدون آنکه جامع باشد، کامل دانست، بنابراین ثبات شریعت اسلام، مستلزم آن است که استکمال فردی و اجتماعی انسان با همین معارف و احکام و قوانین که قرآن تشریع کرده است صورت پذیرد و به بیشتر از آن، نیازی نیست[۲۰۷].
ایشان ذیل آیهی شریفهی )اوحی الی هذا القرآن لا نذرکم به ومن بلغ([۲۰۸] میگوید: جملهی لا نذرکم به ومن بلغ» شاهدی بر ابدی و جهانی بودن رسالت پیامبر اسلام(ص) است. از ظاهر «لا نذرکم» به «ومن بلغ» اگر چه برمیآید که خطابش به مشرکین مکه و یا عموم قریش یا جمیع عرب است الا اینکه مقابله بین «کم» و بین «من مبلغ» با حفظ این جهت که مراد از «من بلغ» کسانی باشند که مطالب را از خود پیغمبر شنیدهاند چه معاصرین و چه مردمی که بعد از عصر آن جناب به وجود میآیند دلالت دارد بر اینکه مقصود از ضمیر «کم» در جملهی «ولا نذرکم» چه کسانی هستند که پیامبر اکرم ایشان را پیش از نزول آیه یا مقارن یا پس از نزول انزار میفرمود پس اینکه فرمود «واوحی الی هذا القرآن لانذرکم به ومن بلغ» بر این هم دلالت دارد که رسالت آن حضرت عمومی و قرآنش ابدی و جهانی است و از نظر دعوت به اسلام هیچ فرقی بین کسانی که در زمان رسول الله (ص) بوده اند و کسانیکه در عصرهای بعد می آیند، نیست.
همچنین در تفسیر آیهی مبارکهی )تبارک الذی نزّل القرآن علی عبده لتکون للعالمین نذیراً([۲۰۹] میفرماید: زوالناپذیر و پربرکت است کسی که قرآن را به بندهاش نازل کرد تا بیم دهندهی جهانیان باشد.
بحث در آیهی کلمهی للعالمین است. و عالم به معنای خلق است و جمع آن عوامل میآید و عالمون به معنی اصناف خلق است. و این لفظ هر چند شامل همهی خلق از جماد و نبات و حیوان و انسان و جن و ملک میشود و لکن در خصوص آیهی مورد بحث به خاطر سیاقی که دارد یعنی انذار را غایت و نتیجهی تنزیل قرآن قرار داده و مراد از آن خصوص مکلفین از خلق است که ثقلان یعنی جن و انس است[۲۱۰].
فصل دوم: امامت
تعریف لغوی امامت
امام همانگونه که اهل لغت همانند مقاییس اللغه بیان داشتهاند، اسم مصدر است. پس به هر چیزی که انسان به آن توجه کند و مقصود او واقع شود اطلاق میشود. این واژه در اصل از مادهی امّ به معنای قصد کردن آمده است و امّ به معنای اصل و مرجع و جماعت و دین است.
امام به معنای جلو نیز آمده است. واژهی امام در معانی همچون پیشوا و معلم به کار رفته است که در تمام این معانی، قصد همراه با توجه خاص جلوه میکند. امام به معنای مقتدا به کسی گویند که مردم با قصد و توجه خاص به سراغ او میروند[۲۱۱].
تعریف اصطلاحی امامت
علمای شیعه همچون خواجه نصیر امامت را رهبری عمومی در امر دین و دنیا میدانند که دربردارندهی ترغیب مردم به حفظ مصالح دینی و دنیوی آنها و بازداشتن آنان از ضررهاست[۲۱۲].
و عدهای همچون سید مرتضی امامت را ریاست عامهی دینی میدانند که شخص از ناحیهی خدای متعال و نه به نیابت از مکلفان، آن را دارا میشود[۲۱۳]. علامه این تعاریف را کامل نمی داند ؛ زیرا ریاست عامه و حفظ مصالح دینی و دنیوی مردم، نیازمند به شخص معصوم ندارد.
علاّمه طباطبایی امام را مقتدا و پیشوایی میداند که مردم به او اقتدا کرده، در گفتار و رفتار از او پیروی نمایند. ایشان برای رسیدن به تعریف دقیقتر معتقد است که باید براساس آیات قرآن واژگان دیگر را مورد نظر قرار داد که در کنار امامت به کار رفتهاند. مهمترین واژهای که همیشه در کنار امامت قرار گرفته است، کلمهی هدایت است. به تعبیر علاّمه باید دانست که قرآن کریم هر جا نامی از امامت میبرد، دنبالهاش متعرض هدایت میشود؛ تعرضی که گویی میخواهد کلمهی نامبرده را تفسیر کند. مثلاً آیهی شرفه میفرماید:)ووهبنا له اسحاق ویعقوب نافله وکلاّ جعلنا صالحین وجعلنا هم ائمهً یهدون بأمرنا([۲۱۴] «ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را دادیم و همه را صالح قرار دادیم و مقرر کردیم که امامانی باشند که به امر ما هدایت کنند». همچنین آیهی دیگری میفرماید: )وجعلنا منهم ائمهً یهدون بأمرنا لمّا صبروا وکانوا بآیاتنا یوقنون([۲۱۵] «و ما از ایشان امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت میکردند و این مقام را بدان جهت یافتند که صبر میکردند و به آیات ما یقین داشتند».
طبق این دیدگاه، امام هدایت کنندهای است که به امری ملکوتی که در اختیار دارد، هدایت میکند. و هدایت امام فقط ارائه طریق نیست، بلکه ایصال الی المطلوب نیز میباشد.
از جمله آیاتی که این معنا را میرسانند آیهی مربوط به حضرت ابراهیم(ع) است آنجا که میفرماید: )وإذا تتلی ابراهیم رَبُّه بکلمات فأتمهنّ قال انی جاعلک للناس اماماً قال ومن ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین([۲۱۶].
از دیدگاه علاّمه امامت در این آیه، به معنای هدایت باطنی و از سنخ ایصال الی المطلوب است.
اینکه علاّمه طباطبایی براساس آیات قرآن کریم، امامت را در کنار هدایت تعریف میکند، از ابتکارات و نوآوریهای ویژه ایشان محسوب میشود که مبنای بحث امامت را با زاویهای دیگر نگاه میکند.
امامت و هدایت باطنی در قرآن کریم