کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



بررسی تفاوت بین دختران و پسران با اختلال یادگیری با توجه به عامل پایه تحصیلی در ابعاد مقیاس پردازش شناختی از روش آماری تحلیل واریانس دو سویه استفاده شد نتایج نشان داد که نمره­های پایه­ های تحصیلی مختلف در ابعاد پردازش شناختی جز در سرعت پردازش تفاوت معنی­داری ندارد، در بین دختران و پسران در زمینه پردازش شنوایی، پردازش مفهومی و سرعت پردازش تفاوت معنی­داری وجود دارد و مشکلات دختران بیشتر از پسران بود و تعامل بین پایه­ های تحصیلی و جنسیت در ابعاد پردازش شنوایی و پردازش مفهومی معنادار بود. همچنین برای بررسی تفاوت بین ابعاد مقیاس ارزیابی پردازش شناختی در میان دانش­ آموزان با اختلال یادگیری از آزمون اندازه ­گیری مکرر استفاده شد، یافته­ های پژوهش نشان داد که تفاوت معنی­داری بین ابعاد مختلف مقیاس در دانش­ آموزان با اختلال یادگیری وجود دارد و بین کودکان گروه نمونه کمترین میانگین مربوط به بعد پردازش متوالی و پس از آن بعد توجه می­باشد و بیشترین میانگین مربوط به بعد پردازش بینایی است که این یافته می ­تواند در آموزش این کودکان بکار گرفته شود. دارا بودن بیشترین مشکلات در بعد توجه با نظر به اهمیت مهارت­های توجه برای تمرکز بر فعالیت­ها به ویژه در کلاس درس و تاثیراتی که به وضوح در یادگیری و پردازش اطلاعات دارد، استفاده از روش­ها و برنامه ­های آموزشی که بر تقویت این بعد اثر می گذارند، می ­تواند گام موثری در پیشرفت تحصیلی آنان باشد.

 

واژه­های کلیدی: اختلال یادگیری، پردازش شناختی.

 

فهرست مطالب

 

عنوان                                         صفحه

 

 

 

 فصل اول: مقدمه

 

1-1- کلیات. 2

 

1-2- بیان مسأله 3

 

1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش. 7

 

1- 4- اهداف پژوهش 9

 

1-4-1- هدف کلی. 9

 

1-4-2- اهداف جزئی 9

 

1-5- سوال­های پژوهش. 9

 

1-6- تعریف مفهومی متغیرها 10

 

1-6-1- پردازش اطلاعات. 10

 

1-6-2- اختلال یادگیری. 10

 

 

 

فصل دوم: مبانی نظری و پژوهش­های پیشین

 

2-1- مقدمه. 12

 

2-2- سیرتحولی تاریخی اختلالات یادگیری 12

 

2-3- تعاریف اختلال یادگیری 15

 

2-4-  مشکلات ویژه اختلال یادگیری. 18

 

2-4-1- نقص توجه 18

 

عنوان                                         صفحه

 

 

 

2-4-2- پردازش اطلاعات. 18

 

2-4-3- مشکلات هماهنگی حرکتی. 20

 

2-4-4- مشکلات اجتماعی. 20

 

2-4-5-  اختلال خواندن. 21

 

2-4-6- مشکلات زبان شفاهی 22

 

2-4-7- اختلال نوشتن. 23

 

2-4-8- اختلال حساب 23

 

2-4-9- مشکلات حافظه. 24

 

2-5- سبب شناسی اختلال یادگیری. 25

 

2-5-1- عوامل عصب شناسی. 26

 

2-5-2-عوامل ژنتیکی. 26

 

2-5-3- عوامل محیطی. 27

 

2-5-4- تاخیر در تحول. 27

 

2-6- شیوع اختلال یادگیری ویژه. 28

 

2-7- نظریات پردازش اطلاعات 28

 

2-7-1- نظریه اتیکنسون و شفرین 29

 

2-7-2- نظریه سطوح پردازش. 31

 

2-7-3- نظریه رمز دو گانه. 32

 

2-7-4- مدل پردازش توزیع موازی 33

 

2-7-5- مدل پیوندگرایی 34

 

2-8- پیشینه پژوهش 35

 

2-8-1- پردازش اطلاعات در افراد با اختلال یادگیری     35

 

2-8-2- پردازش اطلاعات در افراد با نیازهای ویژه      39

 

2-9- نتیجه­گیری از تحقیقات پیشین 40

 

عنوان                                         صفحه

 

 

 

فصل سوم: روش تحقیق

 

3-1- مقدمه. 42

 

3-2- طرح تحقیق و بیان متغیرهای تحقیق. 42

 

3-3- جامعه آماری، نمومنه و روش نمونه گیری. 43

 

3-4- تعاریف عملیاتی متغیرها 44

 

3-4-1- پردازش اطلاعات. 44

 

3-4-2- اختلال یادگیری. 44

 

3-5- ابزار پژوهش. 44

 

3-5-1- پرسشنامه پردازش شناختی 44

 

3-6- شیوه اجرای پژوهش 52

 

3-7- روش تجزیه و تحلیل پژوهش. 53

 

 

 

فصل چهارم: نتایج پژوهش

 

4-1- مقدمه. 55

 

4-2- یافته­ های توصیفی متغیرهای پژوهش 55

 

4-3- یافته­ های مربوط به سوالات پژوهش. 56

 

 

 

فصل پنجم: بحث و نتیجه­گیری

 

5-1- مقدمه. 68

 

5-2- تحلیل سوالات پژوهش. 68

 

5-3- جمع بندی 73

 

5-4- محدودیت­های پژوهش 74

 

5-5- پیشنهادهای پژوهشی. 74

 

5-6- پیشنهادهای کاربردی 75

 

عنوان                                         صفحه

 

 

 

فهرست منابع و مآخذ

 

منابع فارسی. 76

 

منابع انگلیسی. 80

 

 

 

پیوست‌ها. 85

 

کلیات

 

 

 

تمام دانش­ آموزان در سنین و دوره­های تحصیلی مختلف از نظر سطح یادگیری یکسان نبوده و بعضی از آن­ها به ویژه در سال­های اول تحصیل، شرایط همگون با گروه خود را از دست داده و رفتار آن­ها آموزگاران را مجبور  به  ارجاع به متخصصان می­ کند (برادری، 1377؛ به نقل از محمدی، بهنیا و فرهبد، 1388). اگرچه این کودکان دارای ظاهر و هوش طبیعی هستند، لیکن در مدرسه هنگام آموزش خواندن، نوشتن و حساب  دچار مشکلات جدی می­شوند. واژه ” اختلالات یادگیری ” برای تبیین چنین مواردی، اولین بار توسط ساموئل کرک[1] در سال 1963 بکار برده شد. تقریبا نیمی از کودکانی که خدمات آموزش و پرورش ویژه دریافت می­ کنند و حدود 5 درصد از کل جمعیت مدارس دولتی به عنوان اختلال یادگیری شناخته شده ­اند (لیون[2]، 1996). و معمولا نسبت آن در پسران بیشتر از دختران و سه تا چهار برابر بیشتر است. مشکل هر فرد دارای  اختلال یادگیری منحصر به فرد است که ترکیب و سطوح مختلفی از مشکلات و سختی­ها را نشان می­دهد. یکی از ویژگی­های مشترک افرادی که در یادگیری دچار اختلال هستند، حوزه­های نابرابر توانایی­هاست. اصطلاح اختلال یادگیری به یک اختلال نوروبیولوژیکی در یک یا بیشتر فرایندهای روانشناختی پایه مربوط به فهم یا کاربرد زبان گفتاری یا نوشتاری گفته می­شود. این شرایط که ممکن است بر توانایی شخص در صحبت کردن، گوش دادن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی تاثیر بگذارد، به علت کارکرد نابهنجار مغز بوجود می­آید (لرنر و جونز[3]، 2008). به دلیل کارکرد بد مغز، کودکان مبتلا به اختلال یادگیری اطلاعات را به شیوه­ای متفاوت از کودکان عادی دریافت  و  پردازش می­ کنند (بشرپور، عیسی زادگان و احمدیان، 1391).

 

یکی از بارزترین ویژگی­های انسان و متمایز کننده وی از حیوانات، شناخت و تفکر اوست. انسان نه تنها به ادراک مستقیم از جهان دست می­زند بلکه دارای توانایی­هایی برای دریافت و پردازش اطلاعات است و این توانایی نیز به مدد تحول و تکامل ساختمان عصبی بسیار منظم و در عین حال پیچیده انسان است، که در جریان تکوین فرد حاصل شده است (مقدم، استکی، سعادت و کوشکی، 1389). وجود هر گونه نارسایی یا نقص در پردازش اطلاعات می تواند منجر به رفتارهای ناسازگارانه، مشکلات تحصیلی و دشواری در پرداختن به امور روز مره شود.

 

 

 

1-2- بیان مسئله

 

 

 

بسیاری از کودکان با مشکلات تحصیلی در مدرسه رو به رو هستند که این امر گاهی به شکست تحصیلی و ترک تحصیل منجر می­شود. مساله ناتوانی در درک و یادگیری مطلوب برخی مطالب آموزشی در برخی از دانش­ آموزان و دانشجویان در سال­های اخیر به طور فوق­العاده­ای مورد توجه متخصصان و کارشناسان تعلیم و تربیت قرار گرفته است (افروز، 1385؛ به نقل از برقی ایرانی، شقاقی و صادقیان، 1389).

 

در واقع اصطلاح ” اختلالات یادگیری ” اختلالات نوروبیولوژیکی خاصی هستند که بر توانایی مغز در ذخیره، پردازش اطلاعات یا برقراری ارتباط تاثیر می­گذارند. وازرت آموزش و پرورش آمریکا در گزارش 1994 اعلام داشت که بیش از 4 درصد تمام دانش­ آموزان دبستانی به خدمات ویژه در زمینه یادگیری نیاز داشته اند و 2/54 درصد از این کودکان برخوردار از  برنامه ­های آموزش ویژه و انواع آن در مدارس عادی بوده ­اند (سیف نراقی و نادری، 1389). مطالعات و پژوهش­های انجام شده، ارتباط زیادی را بین شکست تحصیلی، ترک تحصیل، بزه دیدگی و بزهکاری و ناتوانی­ های یادگیری بیان کرده و اهمیت موضوع را در اقدامات به موقع و پیشگیرانه

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-12-04] [ 05:57:00 ب.ظ ]




مختلف روانی نوجوانان را وادار می­ کند که در بسیاری از موقعیت­ها ابراز وجود کنند و این امر در موقعیت­های مطلوب، از عوامل تسهیل کننده­ سازگاری است و از آسیب­های فردی و اجتماعی جلوگیری می­ کند (رحیمیان بوگر و همکاران، 1386). نداشتن بهره­ی کافی از مهارت­های اجتماعی و رفتارهایی که در آن­ها نشانه­ای از ابراز وجود دیده نمی­ شود مانند کم­رویی، گوشه­گیری، خجالتی بودن، تسلیم­طلبی و ناکارآمدی در تعاملات میان­فردی، از یک سو و وجود رفتارهای پرخاشگرانه، انفجاری و واکنشی از سوی دیگر، نوعی اختلال در روابط اجتماعی محسوب می­شود، در حالی­که ابراز وجود به گونه­ای متناسب منجر به سازگاری در تعامل اجتماعی می­گردد و به فرد امکان می­دهد در احقاق حقوق خود پافشاری کرده و احساسات خود را به روشی مثبت و مؤثر بیان کند (زبدا[2] و همکاران، 2007). برنامه ­های آموزش ابراز وجود به گونه­ای طراحی شدند، تا رفتارهای قاطعانه و اعتماد به نفس را در افراد افزایش دهد و از اضطراب اجتماعی آن­ها بکاهند (آگباکورو و استیلا[3]، 2012). پژوهش­های انجام شده نشان داده­اند، نوجوانانی که از قدرت استدلال و ابراز وجود در حد کافی برخوردار هستند، از سازگاری و سلامت روانی خوبی بهره می­برند (قربان شیرودی و همکاران، 1389). در واقع وجود مشکلات پایدار در ارضای نیازها و ارتباطات اجتماعی آشفته، می ­تواند منجر به ناسازگاری اجتماعی در افراد و به­خصوص نوجوانان شود، در حالی­که رشد و تقویت ابراز وجود در نوجوانان، از جمله عناصر اساسی و با اهمیت در ایجاد سازگاری، خودپنداره­ی مثبت و افزایش انگیزه­ی پیشرفت می­باشد. تحقیقات نشان داده­اند که مهارت­های ابراز وجود با بسیاری از مفاهیم بهداشت روان ارتباط دارد، زیرا موجب تقویت اعتماد به نفس در افراد می­گردد و احساس شایستگی و تسلط را در آن­ها افزایش می­دهد (تاون­آند[4]، بدون سال؛ ترجمه پرویز نظیری و آرش مولا، 1378: 38). بنابراین با آموزش ابراز وجود می­توان به افراد، به خصوص نوجوانان آموخت که به گونه­ای مناسب به بیان خواسته­ها و نظرات خود اقدام کنند و در نتیجه­ی ابراز آزادانه­ی تمایل و عقاید خود، به احساس ارزشمندی و رضایتمندی در روابط متقابل دست یابند.

 

پایان ­نامه­ی حاضر از پنج بخش مقدمه، ادبیات تحقیق، روش پژوهش، تجزیه و تحلیل یافته­ها و نتیجه­گیری تشکیل گشته که به ترتیب شرح داده شده است. لازم به ذکر است که در این پایان ­نامه واژه­های ابراز وجود، جرأتمندی و قاطعیت به یک معنا به کار رفته است.

 

 

 

1-2- بیان مسئله

 

نوجوانی از حساس­ترین، مهم­ترین و حیاتی­ترین دوره­های زندگی انسان به شمار می­رود. این دوره در واقع پلی است که فرد را از وابستگی دوران کودکی، به استقلال و مسئولیت­ پذیری در زندگی می­رساند (هارجی، ساندرز و دیکسون،[5] 2000؛ ترجمه­ی خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت، 1384: 83). در طی دوره­ی نوجوانی که از 19-10 سالگی ادامه دارد، روابط با همسالان تعمیق می­شود و استقلال در تصمیم ­گیری رشد می­ کند. نوجوانی دوره­ی کاوش، انتخاب و فرآیند تدریجی به سمت خودپنداری منسجم است. در این میان یکی از مشکلاتی که تأثیر بازدارنده بر کارآمدی نوجوانان دارد و از شکل­ گیری هویت سالم، شکوفایی استعدادها و قوای فکری- عاطفی آنان جلوگیری می­ کند، مشکل برقراری و حفظ ارتباطات اجتماعی است (مهرابی­زاده هنرمند، تقوی و عطاری، 1388). انسان، موجودی اجتماعی است و نیازمند برقراری ارتباط با دیگران می­باشد به گونه­ای که شکوفایی استعدادها و خلاقیت­هایش از طریق تعامل بین فردی و ارتباطات اجتماعی شکل گرفته و به فعلیت درمی­آید. بنابراین لزوم فراگیری آموزش­های منتهی به ارتقای مهارت­های اجتماعی، امری بااهمیت به شمار می­رود. در ابتدا افراد، از سه الگو برای اظهار افکار و احساسات خود استفاده می­ کنند. این الگوها که توسط رفتارهای فرد مشخص می­شود عبارتند از: پرخاشگری، قاطعیت و کم­جرأتی. ناتوانی در کنترل یا ابراز هرکدام از این­ موارد زمینه­ساز بروز اختلالاتی برای انسان می­گردد (کیپر[6]، 2006). عدم قاطعیت یک مشکل بین فردی است، که در موقعیت­های اجتماعی، تعامل­های شغلی، خانوادگی و جمعی مشخص می­شود و زمینه­ساز مشکلات دیگری از جمله اختلالات روانی می­گردد. بسیاری از بزهکاری­ها و رفتارهای منحرف در نوجوانان به این دلیل به وجود می­آید که آن­ها قدرت نه گفتن در جای مناسب را ندارند و از مهارت­های اجتماعی لازم برخوردار نیستند، بنابراین یکی از اصولی که می ­تواند مانع از وجود بسیاری از مشکلات اجتماعی گردد، برخورداری از ابراز وجود یا قاطعیت است. ابراز وجود یکی از عناصر مهم در روابط اجتماعی به شمار می­رود که هم قابل آموزش و هم قابل تغییر و اصلاح است (رس وگراهام[7]، 1991؛ ترجمه­ی علیرضا رضایی و منیجه شهنی ییلاق، 1380: 1). مبحث ابراز وجود، سابقه­ای طولانی در رفتار درمانی دارد و آموزش آن در واقع، نوعی مداخله­ی نظام­دار است که به بهبود اثر بخشی شیوه­ی ارتباطی پرداخته و به افراد آموزش می­دهد، احساسات ممنوع خود را به گونه­ای صحیح ابراز کنند (قربان شیرودی و همکاران، 1389). از نگاهی دیگر، ابراز وجود به عنوان توانایی دفاع از خود و نیز توانایی «نه گفتن» به تقاضاهایی است که فرد نمی­خواهد انجام بدهد (گاندوگجی[8]، 2012).

 

برخورداری از سبک قاطعانه در مقایسه با سبک پرخاشگرانه یا منفعلانه، باعث به حداقل رسیدن احساس خشم و یا ترس، در ارتباط با دیگران می­شود (زبدا و همکاران، 2007). نوجوانانی که ابراز وجود را به عنوان یکی از مؤلفه­های ارتباط مؤثر در اختیار دارند می­توانند با بیان مسائلشان راه­حل­های بهتری در سایه­ی ارتباطات خود کشف کنند و از حمایت­های اجتماعی برخوردار شوند.

 

آموزش ابراز وجود، در شکوفایی استعدادها و رشد خلاقیت دانش­ آموزان نیز نقش مؤثری را ایفا می­ کند (رحیمیان بوگر، 1386). تعداد زیادی از پژوهشگران معتقدند که، آموزش مهارت­های اجتماعی مانند ابراز وجود باعث می­شود که نوجوانان بتوانند با ابراز نظرهای مختلف، رد کردن خواهش یا دستور همسالان و بیان نظرها و احساس­های مخالف خود به اعتماد به نفس بالایی برسند، آن­ها همچنین متذکر شدند که نباید نقش مهم این مهارت را در ایجاد روابط سالم عاطفی-اجتماعی از یاد برد (زبدا و همکاران، 2007). لین [9]و همکاران (2004) در گزارشی از نتایج آموزش ابراز وجود به دانشجویان اظهار می­دارند که آن­ها با به کارگیری این روش­ها در تعاملات بین فردی، صمیمیت و خلوص نیت نشان داده و روش­های مؤثرتری در حل تعارضات، کاهش اضطراب و تنش­هایی که مربوط به موقعیت اجتماعی است به کار می­گیرند.

 

از آن­جایی­که نوجوانی یکی از مراحل مهم تحول انسان به شمار می­رود، با عوامل تنیدگی­زای فراوانی همراه می­باشد. در این دوره به علت تغییرات ساختار اجتماعی و رشد جسمانی، بین بلوغ فیزیولوژیکی و بلوغ اجتماعی، ناهماهنگی ایجاد شده و زمینه­ساز مشکلات خاصی می­گردد. هنگامی که نوجوانان نمی­توانند به طور موفقیت­آمیز، بر بحران­ها و چالش­های تحولی غلبه کنند، دچار پریشانی­های مختلف روان­شناختی می­شوند و اختلال قابل ملاحظه­ای در جریان بهنجار زندگی روزمره و جنبه­های عاطفی، اجتماعی و شناختی آن­ها بروز خواهد کرد که به دنبال آن شخصیت نوجوانان دچار اغتشاش می­گردد. از همین رو یکی از موضوعات مورد بررسی در دوره­ی نوجوانی، سازگاری است (گاربر، کیلی و مارتین[10]، 2002). سازگاری، فرآیندی دو سویه است. از یک طرف فرد به صورتی مؤثر با اجتماع ارتباط برقرار می­ کند و از طرف دیگر اجتماع، ابزارهایی تدارک می­بیند که فرد از طریق آن توانایی­های بالقوه­ی خویش را تحقق می­بخشد. در این تعامل، فرد و اجتماع دستخوش تغییر و تحول شده و سازش نسبتا پایدار به ­وجود می­آید (پنجه­بند، تیموری و شکرایی، 1386). سازگاری دارای ابعاد اجتماعی، عاطفی، جسمانی و اخلاقی است که در رأس همه­ی آن­ها سازگاری اجتماعی قرار دارد. به طوری­که این سازگاری پیش درآمد رسیدن به سازگاری اخلاقی و عاطفی نیز تلقی می­شود. سازگاری اجتماعی دانش­ آموزان که یکی از مهم­ترین نشانه­ های سلامت روان آن­ها محسوب می­شود، عبارت است از توان فرد برای برقراری ارتباط سالم با دیگران و این­که فرد، ضمن توجه به احساسات و نیازهای خود هیچ گونه آسیبی به خود و دیگران وارد نکند و این امر در نتیجه­ی برخورداری از مهارت­های اجتماعی است. بنابراین می­توان گفت در طی دوره­ی نوجوانی، نیاز به تعادل هیجانی- عاطفی و سازگاری از مهارت­های اجتماعی مورد نیاز دانش­ آموزان متوسطه، به شمار می­رود (اوا، فیندلر و راندلف[11]، 1986: 42). یکی از مهم­ترین و اساسی­ترین مهارت­های اجتماعی که در برقراری، حفظ و انسجام روابط بین فردی اهمیت دارد ابراز وجود است که از جمله متغیرهای تأثیرگذار بر سازگاری اجتماعی دانش­ آموزان نیز محسوب می­شود. زیرا آموزش ابراز وجود، یکی از روش­هایی است که می ­تواند به افراد کمک کند، مهارت­های مورد نیاز در تعاملات اجتماعی را یاد بگیرند و بتوانند احساسات و تمایلات خود را، با در نظر گرفتن احساسات و خواسته­ های دیگران بیان کند (دریر[12] و همکاران، 2005). پژوهش­هایی که در رابطه با ابراز وجود صورت گرفته، نشان دادند که ابراز وجود، یک مداخله­ی اولیه­­­ و اصلی برای سازگاری با دنیای جدید و محیط ناپایدار و پرهرج و مرج امروزی است. بنابراین شناخت فواید، اثرات روانی – اجتماعی و عوامل بازدارنده­ی ابراز وجود، جهت رسیدن به قدرت سازگاری نقش به سزایی دارد.

 

یکی از تغییرات تجربه شده در دوره­ی نوجوانی، تغییر در خودپنداره می­باشد (بالدوین و هافمن[13]، 2002). باورهایی که فرد درباره خودش فراهم می­آورد، اصطلاحا خودپنداره نامیده می­شود (بدار، دزیل و لامارش[14]، 2006؛ ترجمه­ی حمزه گنجی، 1392: 53). خودپنداره یکی از مهم­ترین عوامل برای سلامت فردی می­باشد و به در واقع بسیاری از مشکلات رفتاری با این متغیر مرتبط می­باشد (آگوستو[15] و همکاران، 2009). بدون شک، اساسی­ترین کلید شخصیت و رفتار انسان تصویری است که فرد در ذهن خود از خویشتن دارد. در واقع می­توان گفت تصویری که انسان از خود دارد، استعدادهای او را در زمینه ­های گوناگون رقم می­زند. لذا هرچه نگرش بهتری از خود داشته باشد، مؤثرتر و خلاق­تر خواهد بود. واکنش­های دیگران، مشاهده­ رفتارهای خود، مقایسه­ خود با اشخاصی که به ما شباهت دارند و در محیط ما زندگی می­ کنند، از جمله منابع تشکیل­دهنده­ی خودپنداره به شمار می­روند. خودپنداره در واقع، به عنوان سیستم سازمان­دهنده­­ی ادراکات و تجربیات هر فرد است و برخورداری از خودپنداره­­ی مثبت عامل اساسی سازگاری عاطفی- اجتماعی، احساس خود ارزشمندی و توانایی در مقابله با چالش­های زندگی است (جینگ،[16] 2007). در آموزش ابراز وجود، تصویر ذهنی فرد از خویشتن که شامل احساسات در مورد خود و عملکردهای خود است، بهبود می­یابد. بنابراین ابراز وجود با خودپنداره و حرمت خود ارتباط نزدیک دارد و به ایجاد حس خودباوری در روابط بین فردی کمک می­ کند. افرادی­که از توانایی ­جرأت­ورزی برخوردار هستند، نه تنها در مواجهه با مشکلات و عوامل تنش­زا رویارویی بهتری دارند، بلکه از جهت رفتار موفقیت­آمیز در برخورد با این عوامل ارزیابی شناختی مثبتی از خود داشته و به تبع آن هیجان­ها و عواطف خوشایندی را تجربه خواهند کرد (ابوترابی کاشانی و بیات، [17]2010). دانش­ آموزان با به کارگیری مهارت­های ابراز وجود، مانند انتقاد سازنده و بروز احساسات مثبت و منفی می­توانند بر محیط کنترل داشته باشند و خود را به صورت فعالانه دخل و تصرف نمایند. بنابراین آن­ها با بهره گرفتن از رفتار ابرازمند و دوری از رفتارهای پرخاشگرانه و منفعلانه خود را خوب ارزیابی کرده و بدین صورت، احتمال ایجاد خودپنداره­ی مثبت را در خویش بالا می­برند. خودپنداره­ی مثبت نشان دهنده­ی این است که فرد خودش را در مقام شخصی، با نقاط قوت و ضعف می­پذیرد و این امر موجب اعتماد به نفس او در روابط اجتماعی می­شود (بونگ و اسکالویک[18]، 2003). پس می­توان گفت، بین خصوصیات افراد با خودپنداره­ی بالا و برخورداری از ویژگی­های ابراز وجود رابطه وجود دارد (ناتویگ، آلبرکسن و کیوانسترام[19]، 2003). دفاع از حقوق شخصی خود، توانایی نه گفتن، شروع کردن، خاتمه دادن و چگونگی حل مشکلات خاص اجتماعی، تحمل فشارها و احساس آزادی و تشخیص در انتخاب کردن، به دست آوردن پذیرش و اعتماد دیگران و دوری از طرد شدن اجتماعی از خصوصیات مشترک افراد دارای خودپنداره­ی مثبت و دارای ابراز وجود است (دلوتی[20]، 1981). بنابراین می­توان گفت، رفتار جرأت­ورزانه با خودپنداره­ی مثبت، عزت نفس، تسلط، خودبسندگی و اعتماد به نفس همگرایی و همبستگی دارد (محامد، 1378: 32). بنابر آنچه ذکر گردید، آموزش ابراز وجود رویکردی رفتاری است که حمایت وسیعی به دست آورده و به خصوص برای افرادی­که دارای مشکلات بین فردی هستند، ارزشمند است. این آموزش اغلب در فضایی گروهی، به کار برده می­شود و تأکید دارد به افراد بیاموزد، بدون این­که حقوق دیگران را زیر پا بگذارند از حق خود دفاع کنند. افرادی­که یاد گرفتند خود را ابراز کنند، معمولا در مورد خودشان احساس خوبی دارند و تشخیص دادند که روی پای خود ایستاده­اند، بدون این­که دیگران را مورد تحقیر و انتقاد قرار دهند، در نتیجه عزت نفس آن­ها افزایش می­یابد.پس می­توان گفت آموزش جرأت ورزی علاوه بر این­که بر روابط بین فردی نقش گسترده­ای دارد. رفتارهایی از قبیل استقلال، اعتماد به نفس و خودآگاهی را در فرد تقویت می­ کند (یعقوبی، 1377: 23).

 

انگیزه، قلب یادگیری و مهم­ترین شرط یادگیری است. همچنین مایه­ی جنبش انسان و عامل آغاز کننده، راهنما و نگه­دارنده­ی رفتار، تا زمان دست­یابی به هدف مطلوب نیز می­باشد. یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر انگیزه­ی دانش­ آموزان انگیزه­ی پیشرفت است که عبارت است از، گرایش کلی به تلاش کردن برای موفقیت و انتخاب فعالیت­های موفقیت/ شکست هدف­گرا است (اسلاوین[21]، 2006؛ ترجمه­ی یحیی سیدمحمدی، 1385: 373). از دیدگاه نوتا و سریسا [22](2003) این آموزش در مورد دانش­ آموزان نامصمم و ناتوان در تصمیم ­گیری تحصیلی نیز موثر است. زیرا ابراز وجود کردن، توانایی دانش­ آموزان را برای جمع­آوری اطلاعات مهم به منظور تصمیم ­گیری بهبود می­بخشد و تمایل آن­ها را برای کسب اهداف حرفه­ای نیرومند می­سازد.

 

با توجه به آن­چه ذکر شد، می­توان گفت، دانش­آموزانی که در ابراز عقاید خود دچار مشکل هستند، در بسیاری از مواقع دچار سرخوردگی و شکست می­شوند و این مسئله باعث کاهش عزت نفس آن­ها و افزایش روز افزون اضطراب برای حضور در محیط­های اجتماعی می­گردد، علاوه بر این عدم برخورداری از توانایی ابراز وجود به طور معمول باعث افت تحصیلی و ایجاد چرخه­ی نادرستی از رفتارها و عواطف نابهنجار می­شود. بنابراین با آموزش به موقع مهارت­هایی، مانند ابراز وجود در سنین نوجوانی می­توان نوجوانان را تا میزان قابل ملاحظه­ای در مقابل این­گونه چرخه­های نامعقول رفتاری و عاطفی ایمن ساخت.

 

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

 

­  در عصر حاضر اغلب پدر، مادرها الگوی تربیتی جرأت­مندی را به فرزندان خود آموزش نمی­دهند. بنابراین تعداد زیادی از دانش­ آموزان، با مشکل اضطراب و عدم ابراز وجود روبرو هستند و یا توانایی لازم را برای نشان دادن خود در کلاس درس ندارند و اغلب سکوت اختیار می­ کنند. بسیاری از معلمان، مدیران و مشاوران در مدارس با دانش آموزانی روبرو می­شوند که رفتاری منفعلانه داشته و نمی­توانند از خود دفاع کنند. متأسفانه این دانش­ آموزان به اشتباه، از سوی معلمان به عنوان افراد مؤدب و منضبط در نظر گرفته می­شوند و همین امر به اضطراب و عدم ابراز وجود در آن­ها دامن می­زند (حسینی بیرجندی، 1382: 89). این دانش آموزان در واقع افرادی هستند که خود، احساسات و خواسته­هایشان را در بسیاری از مواقع نادیده می­گیرند و دیگران معمولا آن­ها را  کمرو و فاقد اطمینان به خود می­دانند. از طرف دیگر، ابراز وجود به صورت طبیعی برای همه اتفاق نمی­افتد زیرا افراد ساختارهای منفعلانه را از قبل آموخته­اند، بنابراین لازم است با آموزش رفتارهای مبتنی بر ابراز وجود، رفتارهای منفعل را یادزدایی نمود (رنجبرکهن و سجادی­نژاد، 1389). رفتار توأم با ابراز وجود، در موقعیت­های اجتماعی و تحصیلی افراد از اهمیت به­سزایی برخوردار است و یادگیری این مهارت، منجر به احساس توانمندی، اعتماد به نفس بیشتر، کاهش استرس و پیشگیری از آسیب­هایی مانند اعتیاد، مصرف سیگار، انحرافات و سوء استفاده­های جنسی در نوجوانان می­شود. آموزش قاطعیت در سنین نوجوانی علاوه بر کاهش احساس ناتوانی و سر درگمی، روش­های حل مشکلات، برطرف کردن تعارضات، روش­های تصمیم ­گیری و رفتارهای توأم با قاطعیت را در نوجوانان­ توسعه می­دهد (ترودو[23] و همکاران، 2003). یکی دیگر از مسائلی که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته سازگاری اجتماعی است. تغییرات گسترده­ای که در تمامی جنبه­های زندگی نوجوان رخ می­دهد، مرحله­ای بحرانی را ایجاد می­ کند که طبعا مشکلات و ناسازگاری­هایی را به همراه خواهد داشت. نوجوانان با مشکلاتی در زمینه­ سازگاری در روابط بین فردی، بلوغ و زمینه ­های تحصیلی مواجه می­شوند که در این صورت ایجاد شایستگی­های لازم در آن­ها برای مقابله­ی مؤثر و کارآمد با چالش­های حال و آینده ضروری به نظر می­رسد. سازگاری اجتماعی در نوجوانان به عنوان مهم­ترین نشانه­ی سلامت روان است. علاوه بر این از یک طرف، رشد اجتماعی مهمترین جنبه­ی رشد وجود هر شخصی است و از طرف دیگر معیار اندازه ­گیری رشد اجتماعی هرکس سازگاری او با دیگران است. نوجوانان در صورت موفق شدن در برقراری ارتباط با دیگران، مورد پذیرش اجتماعی قرار می­گیرند و زمینه­ سازگاری آن­ها فراهم می­شود. بنابراین لازم است خلق و خو و سازگاری اجتماعی نوجوانان با دیگران توسط مربیان و والدین مورد توجه قرار گیرد (رشیدزاده، فتحی­آذر و هاشمی، 1390).

 

پژوهش­ها نشان می­ دهند اگر دانش­ آموزان درک درستی از خود داشته باشند، بیشتر از فرآیندهای یادگیری خودتنظیمی استفاده می­ کنند و عملکرد تحصیلی­شان بهبود خواهد یافت. به طور کلی خودپنداره با موفقیت تحصیلی ارتباط دارد نتایج پژوهش­ها نشان می­دهد دانش­آموزانی که از خودپنداره­ی مثبت برخوردار هستند درباره­ی خود و توانایی­هایشان احساس بهتری دارند در نتیجه در تکالیف آموزشگاهی بهتر عمل می­ کنند (طالب­زاده نوبریان و همکاران، 1390). از این رو لازم است خودپنداره به گونه­­ای عمیق­تر و گسترده­تر مورد توجه قرار گیرد

 

مسئله­ موفقیت یا عدم موفقیت در امر تحصیل از دغدغه­های اصلی نظام آموزشی است و موفقیت و پیشرفت تحصیلی در هر جامعه نشان­دهنده­ی کارآمدی این نظام در زمینه­ هدف­یابی و توجه به رفع نیازهای فردی است. بنابراین یکی دیگر از مواردی که در این­جا باید مورد توجه قرار گیرد انگیزه­ی پیشرفت است. این انگیزه باعث تحرک، پویایی و برنامه ­ریزی صحیح در دانش­ آموزان می­شود و از این طریق می ­تواند بر موفقیت تحصیلی آن­ها اثر بگذارد. در واقع شرط مهم برای رشد و شکوفایی هر جامعه­ای وجود افراد آگاه، کارآمد و خلاق است و پرورش و تقویت انگیزه­ی پیشرفت سبب ایجاد انرژی و جهت­دهی مناسب رفتار، علایق و نیازهای افراد در راستای اهداف ارزشمند و معین می­باشد (وست و سادوسکی[24]، 2011). در آخر نیز باید به این نکته توجه کرد که دانش­ آموزان و نوجوانان سرمایه­های آینده جامعه محسوب می­شوند، نقش بی بدیل این قشر در روند رشد، توسعه و تعالی کشور بر هیچ کس پوشیده نیست، لذا هرگونه سرمایه گذاری برای این گروه سنی در جهت رشد و شکوفایی به عنوان پشتوانه­ای اساسی ضروری است.

 

1-4- اهداف تحقیق (هدف کلی، اهداف جزئی)

 

1-4-1- هدف کلی

 

هدف پژوهش حاضر، آن بود که به بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر سازگاری اجتماعی، خودپنداره و انگیزه­ی پیشرفت دانش­ آموزان اول و دوم دبیرستان یزد در سال تحصیلی 1392-1391 بپردازد، تا بتواند بستری مناسب جهت افزایش دانش موجود فراهم سازد. در همین راستا این پژوهش تلاش کرده است تا با آموزش ابراز وجود به عنوان یک مهارت و کفایت در ارتباطات میان فردی، اطلاعات، باورها، جرأت­ورزی، عزت­نفس و سلامت روانی دانش­ آموزان را افزایش دهد و اطلاعاتی جهت استفاده­ی روان­شناسان و مشاوران تربیتی فراهم آورد.

 

 

 

1-4-2- اهداف جزئی

 

تعیین تفاوت بین سازگاری اجتماعی گروه کنترل و آزمایش در پیش­آزمون و پس­آزمون
 

تعیین تفاوت بین خودپنداره­ی گروه کنترل و آزمایش در پیش­آزمون و پس­آزمون
 

تعیین تفاوت بین انگیزه­ی پیشرفت گروه کنترل و آزمایش در پیش­آزمون و پس­آزمون
 

تعیین تفاوت بین ناراحتی از ابراز وجود دانش­ آموزان گروه کنترل و آزمایش در پیش­آزمون و پس­آزمون
 

تعیین اثر بخشی آموزش ابراز وجود بر سازگاری اجتماعی دانش­ آموزان
 

تعیین اثر بخشی آموزش ابراز وجود بر خودپنداره­ی دانش­ آموزان
 

تعیین اثر بخشی آموزش ابراز وجود بر انگیزه­ی پیشرفت دانش­ آموزان.
 

تعیین اثر بخشی آموزش ابراز وجود بر کاهش ناراحتی از ابراز وجود دانش­ آموزان.
 

 

 

 

تعداد صفحه :237

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




فرزندان که والدین نسبت به ادای آن مسئولیت دارند و در مقابل حقوق والدین که انجام آن برعهده فرزندان است.

 

سبک زندگی یکی از ابعاد مهم پیشرفت است، به گفته­ آیه­الله خامنه­ای[2]: «در این بخش پیشرفت ما چشمگیر نیست، باید آسیب­شناسی کنیم؛ که چرا ما در این بخش پیشرفت نکردیم؟ بعد از آن­که علت­ها را پیدا کردیم، آن وقت بپردازیم به این­که چگونه می­توانیم این­ها را علاج کنیم؛ در این زمینه نخبگان، حوزه، دانشگاه، رسانه، تریبون­دارها، مدیران بسیاری از دستگاه­ها؛ به خصوص دستگاه­هایی که با فرهنگ و تربیت و تعلیم سروکار دارند، موظف هستند».

 

نکته قابل توجه این­ است که رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است.

 

در سبک زندگی اسلامی، بزرگان ما الگوهای راستین زندگی هستند. درست برخلاف زندگی به سبک امریکایی که در آن جوانان رقاصه، خواننده، بازیگر و ورزشکار الگو شده ­اند.

 

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ‏ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص)».[3]

 

خدایا قرار ده زندگیم را زندگی محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد(ص). (زیارت عاشورا)

 

بدین­جهت و به خاطر اهمیت این موضوع نوشتار حاضر تدوین و در چند فصل مرتب گردیده است که در فصل اول واژه­های کلیدی پایان نامه تعریف شده و سپس در مورد سبک زندگی صحبت شده است. سبک زندگی اسلامی در فصل دوم معرفی شده است. در فصل سوم آسیب­های زندگی خانوادگی بیان شده است. در فصل چهارم راه­های رسیدن به سبک زندگی اسلامی آورده شده است.

 

اشاره

 

در این فصل سعی بر آن است که توضیحاتی در مورد پژوهش، ضرورت پژوهش، پیشینه­ی آن و. آورده شود. سپس توضیحاتی درمورد بعضی از اصطلاحات و مفاهیمی که مرتبط با تحقیق هستند آورده شود؛ مانند: سبک زندگی، آسیب­شناسی، خانواده، سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی خانوادگی و. .

 

1-1- توضیح عنوان پژوهش

 

این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که سبک زندگی خانوادگی در ایران کنونی چه
آسیب­هایی دارد و به تعبیر دیگر از منظر آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام) به سبک زندگی خانوادگی مردم ایران نگاه کنیم چه آسیب­هایی را در آن می­بینیم، این آسیب­ها در مرحله اول باید شناسایی، سپس علت­یابی و درنهایت درمان شوند، اما این پایان ­نامه فقط عهده­دار قسمت اول یعنی آسیب­شناسی سبک زندگی است و اگر درجایی ریشه­یابی (علت­یابی) کرده و یا نسخه­ای برای درمان تجویز می­ کند، استطرادی و طفیلی می­باشد.

 

1-2- تبیین ضرورت و فایده تحقیق

 

فرهنگ­سازی و آگاه­سازی خانواده­ها با روش­های نوین سبک زندگی اسلامی با بهره گرفتن از قرآن و احادیث و. که یکی از ضروری­ترین نیازهای امروز جامعه است. و ضروری است خانواده­ها به وظایف خود در این راستا آگاهی یابند.

 

انجام دادن پژوهشی در این زمینه ضروری به نظر می­رسید؛ بدان امید که بتواند، برای جوانان عزیز این مرز و بوم مفید واقع شود. ولی باتوجه به محدودیت رساله بیشتر انرژی ما مصروف به آسیب­شناسی می­شود.

 

 1-3- بیان سؤالات اصلی و فرعی تحقیق

 

1-3-1- سؤال اصلی: چه آسیب­هایی سبک زندگی خانوادگی در ایران امروز را تهدید می­ کند؟ (از منظر قرآن و روایات)

 

1-3-2- سؤالات فرعی:

 

سبک زندگی یعنی چه؟
 

سبک زندگی خانوادگی یعنی چه؟
 

اعضای خانواده در مقابل یکدیگر چه وظایفی دارند؟
 

چه عللی باعث به وجود آمدن اختلاف در خانواده­ها شده است؟
1-4- بیان فرضیات اصلی و فرعی تحقیق

 

1-4-1- فرضیه اصلی: با توجه به نظرات قرآن و روایات آسیب­های متعددی را در سبک زندگی امروز خانواده ایرانی می­توان پیدا کرد.

 

1-4-2- فرضیه ­های فرعی:

 

این آسیب­ها ناشی از دور شدن از فرهنگ قرآن و اهل بیت می­باشد.
 

این آسیب­ها با کار درست و علمی و همه جانبه قابل درمان است.
 

یکی از عواملی که باعث آسیب به فرهنگ خانواده شده، تهاجم فرهنگی غرب و غلبه تجددگرایی (مدرنیته) می­باشد.
 

 

1-6- بیان نوع و روش تحقیق

 

روش تحقیق کتابخانه­ای می­باشد و این تحقیق از نوع تبیینی ـ کاربردی است.

 

1-7- ایده یا نظریه جدیدی که در این پایان‌نامه طرح خواهد شد

 

اکثر آسیب­هایی که به خانواده ایرانی وارد می­شود، به خاطر دوری از فرهنگ قرآن و اهل بیت
می­باشد.

 

 1-8- نوآوری و ابتکار موجود در این پایان‌نامه به لحاظ روش، نتیجه، مسأله یا .

 

برای اولین بار همه آسیب­های زندگی خانوادگی از منظر قرآن و احادیث فهرست­بندی و سپس
طبقه ­بندی می­شود، که راه برای پژوهش بعدی هموار شود.

 

1-9- تعریف اصطلاحات و بعضی مفاهیم مرتبط با آن­ها

 

در ابتدای هر تحقیقی باید معنای کلمه یا کلمات کلیدی آن تحقیق، برای خواننده مشخص شوند، از این رو در این تحقیق هم این معانی است.

 

1-9-1- سبک زندگی

 

سبک زندگی، مفهومی است که در غرب آدلر[4] آن را ابداع کرد ولی پیروان کلاسیک او و دیگران به تفصیل آن پرداخته­اند: سبک زندگی شیو­ه­ای نسبتا ثابت است که فرد اهداف خود را به آن طریق دنبال می­ کند؛ یعنی راهی است برای رسیدن برای اهداف؛. این شیوه­ها، حاصل زندگی دوران کودکی فرد و تأثیرات محیطی و. است، به سخن دیگر، سبک زندگی، بُعد عینی و کمیت­پذیر شخصیت افراد است. به همین دلیل، نظریه «سبک زندگی» آدلر، نظریه «شخصیت» او نیز محسوب می­شود.[5]

 

1-9-1-1- تعاریف ارائه شده توسط دانشمندان غربی­ها در مورد سبک زندگی

 

زیمل[6] می­گوید سبک زندگی تجسم تلاش انسان است برای یافتن ارزش­های بنیادی خود در فرهنگ عینیی­اش و شناساندن آن به دیگران؛ به سخن دیگر، انسان برای معنای مورد نظر خود (فردیت برتر)، شکل (صورت)های رفتاری­ای را برمی­­گزیند. زیمل، توان چنین گزینشی را «سلیقه» و این اشکال به هم مرتبط را «سبک زندگی» می­نامد.
 

وبلن[7] در جایی، سبک زندگی را الگوی رفتارجمعی می­داند. این رفتارها از جنس رسوم و عادات اجتماعی و روش­های فکری هستند و درجای دیگر، سبک زندگی فرد را تجلی رفتاری سازوکار روحی، عادات فکری و معرفت او قلمداد می­ کند.
 

وبر[8] سبک زندگی را از جنس رفتار می­داند که تمایلات آن را هدایت می­ کنند و فرصت­های زندگی بستر بروز آن را فراهم می­آورند.
 

کلاکهون[9] سبک زندگی را چنین تعریف می­ کند : «مجموعه­ها یا الگوهای خودآگاه و دقیقا توسعه یافته­ی ترجیحات فردی در رفتار شخصی مصرف کنند.»[10]
 

جرالد لسلی[11] و همکاران او در مورد سبک زندگی می­گویند:
سبک زندگی رفتارهایی که با قشربندی حیثیتی و اعتباری مرتبط می­باشند و چگونگی نمایش رفتارها توسط فرد است. سبک زندگی هم الگوهای مصرف را شامل می­شود و قدرتی که از این ناحیه کسب
می­شود.[12]

 

بوردیو[13] سبک زندگی را فعالیت­های نظام­مندی می­داند که از ذوق و سلیقه فرد ناشی می­شوند و بیشتر جنبه عینی و خارجی دارند و در عین حال به صورت نمادین به فرد هویت می­بخشند و میان اقشار مختلف اجتماعی تمایز ایجاد می­ کنند.[14]
 

لیزر[15] در یک­جا سبک زندگی را طرز مشخص یا متمایز زندگی کردن گروهی از مردم معرفی می­ کند؛ نظامی که از تأثیر فرهنگ (ارزش­ها، منابع، نمادها و قوانین) بر نیروهای زندگی در گروه شکل می­گیرد.[16]
 

گیدنز[17] سبک زندگی را مجموعه ­ای از رفتارها تعبیر کرده که فرد آن­ها را به کار می­گیرد تا نه فقط نیازهای جامعه خود را برآورد، بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده، دربرابر دیگران نیز مجسم سازد.[18]
 

 

تعریف لغوی سبک زندگی در سایت های معتبر (ویکی، بیزینس و دیکشنری) :

 

سبک زندگی، روش زندگی اشخاص، گروه‌ها یا جوامعی است که در مواجهه با روابط فیزیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی روزانه خود می‌باشد.
 

سبک زندگی شامل فعالیت‌ها، رفتارها، عادت ها، علایق، عقاید و ارزش‌ها می‌شود.
 

سبک زندگی ترکیبی از انگیزه­ها، نیازها و خواسته‌هاست که تحت تأثیر عواملی مانند فرهنگ، خانواده و گروه‌های اجتماعی می­باشد.[19]
 

 

1-9-1-2- تعریف صاحب نظران اسلامی

 

آیت‌الله مصباح یزدی: واژه­ی سبک زندگی که در ادبیات امروزی به‌ مثابه­ی واژه‌ای کلیدی مطرح شده است، از نظر لغوی و موارد کاربرد، گستره­ی وسیعی را در‌بر‌می‌گیرد؛ یعنی از رفتارهای خاصی که هر فردی برای زندگی خود بر‌می‌‌گزیند تا رفتارهای خانوادگی، فامیلی، محلی، شهری، کشوری و بین‌الملل قابل اطلاق است.[20]

 

نظر آقای محمدسعید مهدوی­کنی در مورد تعریف سبک زندگی: «الگوی همگرا (کلیت تامی) یا مجموعه منظمی از رفتارهای درونی و بیرونی، وضع­های اجتماعی و دارایی­ها که فرد یا گروه بر مبنای پاره­ای از تمایلات و ترجیح­ها (سلیقه­ها) است و در تعامل با شرایط محیطی خود ابداع یا انتخاب می­ کند.»

 

یا به اختصار، سبک زندگی : «الگو یا مجموعه­ی نظام­مند کنش­های مرجح است».[21]

 

حجت الاسلام شهاب مرادی می­گویند: سبک زندگی در تعریف ایرانی‌اش یعنی روش زندگی براساس ایمان؛ روشی مبتنی بر الگوهای اسلامی. . تعریف سبک زندگی فراتر از مهارت زندگی و یا حتی اخلاق اجتماعی است که باید به شکل دقیق مورد توجه قرار گیرد.[22]

 

آقای علی اکبر رشاد نیز می­گوید: سبک زندگی، به دو صورت قابل تعریف است:

 

ـ بالمعنی الاعم،

 

ـ بالمعنی الاخص.

 

درخصوص تعریف بالمعنی الاعم می‌توان گفت که «سبک زندگی عبارت است از تحقق عینی اسلام در عرصه‌های حیات انسان». به این ترتیب سبک زندگی عبارت خواهد بود از تحقق عینی اسلام با همه‌ی ابعاد و اعماق آن، آنگاه که اسلام محقق شد و نه فقط در مقام نظر، نفس‌الامر و نزول. از دین دست‌کم می‌توان دوازده تعبیر داشت که یکی از تعابیر، «دین محقق» است، یعنی آنچه که در حیات انسان (جوارح و جوانح انسان) محقق شده است و آنچه در جوارح و جوانح انسان تحقق‌یافتنی است، سبک زندگی است. علامه‌ی طباطبایی نیز دین را به نحوی در المیزان تعریف می‌کنند که به سبک زندگی نزدیک می‌شود.

 

اما سبک زندگی بالمعنی الاخص و در معنای محدودتر آن که بتواند با تعاریف رایج نیز یک نوع مجاورت و موازات پیدا کند به این صورت است: «منظومه‌ای از شیوه‌های مواجهه‌ی جوانحی و جوارحی با عرصه‌های حیات» و اگر اسلامی بود،‌ این عبارت به تعریف اضافه می‌شود: «مبتنی بر مبانی معرفتی ـ ارزشی برآمده از منابع معتبر با کاربست منطق علمیِ موجه اسلامی».[23]

 

 

 

1-9-2- سبک زندگی دینی

 

سبکی است که الگوهای مطرح در آن از ترجیحات دینی یا مبتنی بر مبانی دینی پدید آمده است. به لحاظ عینی درون هر نوع فرهنگ مبتنی بر مذهب و مکتبی (اعم از شیعه، سنی، مسیحی، بودایی و .) این الگوها وجود دارد. اما چون اسلام همه حوزه­های زندگی را پوشش داده و بر ایشان دستور دارد، لذا کامل­ترین سبک­های زندگی را عرضه می­ کند.[24] عباراتی که می­توان سبک زندگی اسلامی را با آن معرفی کرد مانند: «حَیاهً طَیِّبَهً»، «أُسْوَهٌ»، «مَحْیَا» و . .

 

﴿مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ﴾[25]؛ «هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزه‏اى، حیاتِ [حقیقى‏] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند پاداش خواهیم داد».

 

﴿لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً﴾[26]؛ «قطعاً براى شما در [اقتدا به‏] رسول خدا سرمشقى نیکوست: براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى‏کند».

 

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ‏ مَحْیَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص)»[27]؛ «خدایا قرار ده زندگیم را زندگی محمد و آل محمد و مرگم را مرگ محمد و آل محمد(ص)». (زیارت عاشورا)

 

 

 

1-9-3- نقش نیت در سبک زندگی اسلامی

 

سبک زندگی اسلامی نمی­تواند به نیت­ها کاری نداشته و در عین حال که تأکید آن روی رفتار است، به حداقل­های عواطف و شناخت­ها نیز نظر دارد. در واقع در سبک زندگی اسلامی، می­شود رفتارها را به مهر­ه­های متعددی تشبیه کرد که علوم انسانی به خود آن مهره­ها و بدون ارتباط با عوامل دیگر می­پردازند، ولی در سبک زندگی اسلامی نه تنها به خود آن مهره­ها، بلکه به آن­چه که سبب ارتباط آن­ها باهم می­شود و همانند نخ تسبیح در تمام آن­ها وجود دارد، نیز می ­پردازد. حتی رفتاری مثل نماز، اگر اعتقاد به خدا و معاد را پشتوانه خود نداشته باشد رفتار اسلامی محسوب نمی­ شود.[28]

 

 

 

1-9-3-1- مبانی اصولی در سبک زندگی اسلامی

 

سبک زندگی فقط ظاهر افراد را شامل نمی­ شود که احیانا زیبایی­هایی نیز داشته باشد. بلکه این ظاهر رفتار وقتی دو ویژگی پیدا می­ کند عنوان سبک زندگی بیشتر به آن انطباق پیدا می­ کند: 1- اینکه آن رفتار ظاهری عادت رفتاری انسان بشود و تبدیل به یک رسم یا عادت فردی شود. 2- جمعی از انسان ها این ظاهر و روش را برای خودشان انتخاب کرده­اند.

 

سبک زندگی یعنی ظاهر رفتار و عادت و جمعی بودن[29] که هر سه با هم تعریفی از سبک زندگی
می­شود.

 

سه رکن مهم وجود دارد برای این­که انسان بتواند خودش و خصوصیات زندگی­اش را معرفی کند. رکن اول، که براساس آن زندگی را بنا می­ کنند، موضوع جهان بینی است. جهان بینی هر شخص، تأثیر باورهایش بر زندگی­اش است. جهان بینی را معلومات فرد مشخص نمی­کند. باورها و اعتقاداتش آن را مشخص می­ کند. رکن دوم، ایدئولوژی است. ایدئولوژی­ها را می­توان به بایدها و نبایدهای اخلاقی و فقهی، اطلاق کرد.[30] رکن سوم، سبک رفتاری و ظاهری است که به آن سبک زندگی می­گویند.[31]

 

 

 

1-9-3-1-1- تفاوت سبک زندگی و اخلاق

 

آیا سبک زندگی که همان ظاهر و صورت رفتاری می­باشد. از نگاه دین اهمیت دارد یا نه؟ باتوجه به تفاوت سبک زندگی با اخلاق، باید بگوییم که فقط اسلام با اخلاق ما کار ندارد بلکه با سبک زندگی ما نیز کار دارد. مثلا این­که ما عصبی مزاج هستیم یا نه، جزء سبک زندگی نیست (بلکه به اخلاق مربوط می­شود)، اما این­که چگونه عصبانیت خود را ابراز کنیم جزء سبک زندگی است، مثلا این­که با ناسزا گفتن، فریاد زدن و. عصبانیت خود را بروز دهیم جزء سبک زندگی محسوب می­شود. این­که ما آدم کریم و با

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:57:00 ب.ظ ]




تواند باشد. براساس نوع مدیریت سیاسی ، اجتماعی و جهت گیری های ایدئولوژیک و درسطحی مقدورات مادی و مالی نظام های حکومتی و آموزشی  است که آن ها را به سوی گرایش  به تمرکز گرایی و تمرکز زدایی از آموزش و پرورش و نهایتاً برنامه ریزی درسی می کشاند. در حال حاضر برای بسیاری از کشورها رفتن به سمت عدم تمرکز یک مد است و آن کشورها فکر می کنند که تمرکززدایی کاری است مدرن که باید انجام شود . اما باید توجه کرد که عدم تمرکز، یک اکسیر جادویی نیست و مشکلات و مسایل خاص خود را به همراه خواهد داشت. برای کاهش تمرکز باید به طور هم زمان از تمام زیرمجموعه های یک مجموعه، از جمله بخش مالی، مدیریتی، و برنامه ای، کار را شروع کرد، و بدترین حالت ممکن زمانی است که تمرکززدایی فقط در یک بخش رخ دهد که این امر کیفیت کار مدارس و کیفیت یادگیری را بدتر از قبل خواهد نمود.

 

 

 

موضوع تمرکز و عدم تمرکز از موضوعاتی است که در درازای تاریخ آموزش و پرورش محل بحث و منازعه علمای تعلیم و تربیت و خط مشی گذاردن آموزشی بوده است.تاریخ یک صد ساله ی اخیر، یعنی قرن بیستم، خود به تنهایی نمایانگر آن است که بسیاری از نظام های آموزش دست کم روزانه با مسئله ی تمرکز و عدم تمرکز دست به گریبان بوده اند، چون روزانه پژوهش های آزمایش، تجربی و ملاحظات نظری کاستی هایی را در نظام های متمرکز و غیر متمرکز روبروی دیدگان    می گذارد (فتحی،1386). نظام های آموزش و پرورش در کشورهای اروپایی و امریکایی، تقریباً از سه دهه پیش برنامه ریزی درسی غیرمتمرکز را تجربه کرده اند (OECD،1979).

 

همزمان با تحولات و تغییرات گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ، مطالبات و تقاضای اجتماعی برای مشارکت در تصمیم گیری های آموزشی و تأمین حقوق فردی و اجتماعی و ضرورت برنامه های درسی و آموزشی منعطف و سازگار با تغییرات اجتماعی ، فرهنگی و بین المللی از نیمه دوم قرن بیستم مطرح شده است . در همین رابطه، برخی نظام های آموزشی متمرکز برای رهایی از وضعیت نامطلوب و بحران زای خود، گرایش تمرکززدایی را اختیار نموده و بعضی نظام های آموزشی نیز رویکرد تمرکز گرایی را به عنوان پاسخی به بحث عدالت آموزشی و فرصت های برابر آموزش و تحصیل قلمداد نموده اند(فتحی،1386).

 

1-2- بیان مسئله :

 

آموزش عالی از مهمترین مراحل آموزش رسمی به شمار می آید که دارای وظایف و رسالت های متعددی درجهت رشد و پیشرفت نیروی انسانی جوامع است (عراقبه وهمکاران،1388). بالدرستون[1] (2000) بر این اعتقاد است که آموزش عالی به عنوان اصلی ترین نهاد توسعه دهنده منابع انسانی، در مسیر دستیابی به توسعه پایدار مبتنی برملاحظات جهانی شدن، نقش حساسی را بر عهده دارد(دوماسو هنچانس،[2] 2010).  لذا تحقق این وظایف ورسالت ها نیازمند ابزارهایی همچون برنامه درسی متناسب است. برنامه درسی اصلی ترین عنصر نظام آموزش عالی وبنیادی ترین ابزار برای فراهم آوری دانش، تجربه و مهارت دانشجویان برای عرضه خدمات به جامعه است(نیلی وهمکاران، 1389) و به عنوان قلب این نظام، نقش مهمی درتحقق اهداف این نهاد و ترسیم کننده نقشه ها و اهداف آن ایفا می کند (آلتباخ[3]، 1988). برای برنامه درسی عناصرمتفاوتی را بیان کرده اند؛ از جمله تایلر[4]( 1949)که چهارعنصر هدف، محتوا، روش و ارزشیابی را پیشنهاد کرده است. زایس[5](1976) از صاحب نظران سرشناسی و حامی دیدگاه چهار عنصری برنامه درسی است. آیزنر[6] (1994) نیز عناصربرنامه درسی را شامل هدف، محتوا، انواع فرصت های یادگیری، سازمان دهی محتوا و ارزشیابی می داند. اما معروف ترین و جامع ترین برداشت از عناصر برنامه درسی،الگوی کلاین است که در قالب نه عنصر اهداف، محتوا،فعالیت های یادگیری، روش های تدریس، مواد ومنابع یادگیری، ارزشیابی، زمان، فضا وگروه بندی مطرح کرده است (فتحی واجارگاه و شفیعی، 1386).

 

برنامه درسی در آموزش عالی از این امر ناشی می شود که آن عاملی مهم در ارتقای کیفیت آموزش عالی به شمار می رود (دهقانی و همکاران[7]، 2011). لذا تصمیم گیری درمورد چگونگی اجرای عناصر برنامه درسی در سطح دانشگاه ها باید به درستی انجام شود. تصمیم گیرندگان برنامه درسی، افراد یا گروه هایی هستند که با توجه به تخصص و مهارت خود می توانند تصمیمات مهمی را درباره عناصر برنامه درسی اتخاذ نمایند (آیمینی [8]،2011). ، ترکیب تصمیم گیرندگان و میزان تأثیرگذاری افراد و گروه ها در نظام برنامه ریزی درسی، به نظام سیاسی کشورها بستگی دارد (سراجی،1386 ). هر کشوری باید با توجه به شرایط خود مشخص کند که کدام وضعیت تمرکز یا عدم تمرکز را در تصمیم گیری های خود مناسب می داند(تموکنگ[9]، 2004). از نیمه دوم قرن بیستم با توجه به تحولات سریع سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ضرورت برخورداری از برنامه درسی منعطف و سازگار با تغییرات اجتماعی و فرهنگی و مشارکت بیشتر در تصمیم گیری های آموزشی احساس شده است(ایزدی، 1385 ). و از حدود 100 سال پیش،همواره این سوال در حوزه نظام آموزشی کشورها مطرح بوده است که تصمیمات مربوط به برنامه درسی در کجا و توسط چه کسی باید اتخاذ گردد (موسی پور، 1385). بنابراین از همان زمان دو رویکرد تمرکز و عدم تمرکز در برنامه درسی مورد توجه کشورها قرار گرفته و حوزه پرتلاطمی را به وجود آورده است. نحوه ترکیب تصمیم گیرندگان برنامه های درسی و توانایی های معلمان و اعضای هیأت علمی در استفاده از این انعطاف برنامه درسی، درجه تمرکز یا عدم تمرکز این گونه برنامه ها را تعیین می کند(نوروززاده و همکاران،1385).

 

چالش‌های عمد‌‌ه سر راه توسعه آموزش عالی د‌‌ر قرن بیستم، باعث گرایش به‌ خصوصی‌سازی آموزش عالی د‌‌ر کشورهای د‌‌ر حال توسعه شد‌‌ه است. رشد‌‌ اقتصاد‌‌ مبتنی بر اطلاعات، تغییر ترکیب جمعیتی، افزایش اقبال عمومی به آموزش، ظهور فناوری‌های جد‌‌ید‌‌، همگرایی سازمان‌های مد‌‌رن و کاهش اعتماد‌‌ مرد‌‌م به عملکرد‌‌ و اثربخشی د‌‌ولت‌ها از د‌‌لایل اصلی گرایش به ‌خصوصی‌سازی آموزش عالی د‌‌ر د‌‌و د‌‌هه اخیر بود‌‌ه است. د‌‌ر ایران نیز خصوصی‌سازی گسترد‌‌ه د‌‌ر اصل 44قانون اساسی د‌‌ر ایران پیش‌بینی و سیاست توسعه آموزش عالی خصوصی د‌‌ر برنامه توسعه سوم مورد‌‌ توجه قرار گرفته است؛ اما وجود‌‌ پاره‌ای موانع و محد‌‌ود‌‌یت‌ها باعث شد‌‌ه آموزش عالی خصوصی، به معنای واقعی آن، رخ ند‌‌هد‌‌.

 

تا اواسط قرن 20 میلاد‌‌ی د‌‌ولت‌ها همواره مسئولیت اولیه آموزش شهروند‌‌ان را بر عهد‌‌ه د‌‌اشته‌اند‌‌ و بزرگ‌ترین و تنها منبع تامین‌کنند‌‌ه بود‌‌جه مورد‌‌ نیاز آموزش‌وپرورش بود‌‌ند‌‌. با پید‌‌ایش فناوری‌های جد‌‌ید‌‌ و جهانی شد‌‌ن، آرمان‌های لیبرال د‌‌موکراسی با مفاهیم نئو لیبرال د‌‌رباره جامعه و د‌‌ولت ترکیب شد‌‌ و با جهانی شد‌‌ن اقتصاد‌‌ و کاهش نقش د‌‌ولت د‌‌ر تامین بود‌‌جه مورد‌‌ نیاز آموزش عالی، موسسات آموزش عالی میزان زیاد‌‌ی رقابتی و بازارمحور شد‌‌ند‌‌. از طرف د‌‌یگر اصول ارائه خد‌‌مات رفاه عمومی و اجتماعی توسط د‌‌ولت مورد‌‌ ترد‌‌ید‌‌ قرار گرفت و با رواج نگرش تجاری نقش آموزش عالی خصوصی گسترش یافت و تعد‌‌اد‌‌ بی‌شماری از فراهم‌کنند‌‌گان جد‌‌ید‌‌ آموزش عالی از قبیل بخش‌های انتفاعی، موسسات غیرانتفاعی، موسسات مجازی و سایر مراکز آموزش عالی به عرصه آمد‌‌ند‌‌ که می‌توانند‌‌ به سرعت با تغییرات جامعه، شرایط بازار و علایق د‌‌انشجویان سازگار شوند‌‌. بعد‌‌ از پایان جنگ جهانی د‌‌وم، سیاست کشورها از نخبه‌گرایی به سمت تود‌‌ه‌ای شد‌‌ن آموزش عالی حرکت کرد‌‌. به د‌‌لیل افزایش جمعیت و تقاضای رو به رشد‌‌ جوامع مد‌‌رن به تحصیلات عالی، آموزش عالی خصوصی گسترش چشمگیری یافت. افزایش شهریه د‌‌انشجویان، ترغیب اهد‌‌ای کمک توسط ذی‌نفعان و د‌‌رگیر‌کرد‌‌ن بخش خصوصی د‌‌ر ارائه خد‌‌مات آموزشی از جمله آن راهبرد‌‌ها بود‌‌ند‌‌. د‌‌ر ابتد‌‌ای قرن 21 ،نقش بخش خصوصی به عنوان شریک بالقوه د‌‌ولت، هم د‌‌ر تد‌‌ارک و هم د‌‌ر تامین بود‌‌جه آموزش عالی بیشتر آشکار شد‌‌ه است.

 

د‌‌ر ایران نیز د‌‌ر برنامه‌های توسعه سوم و چهارم صریحا بر توسعه بخش خصوصی آموزش عالی کشور تاکید‌‌ شد‌‌ و اقد‌‌امات جسته گریخته ‌ای همانند‌‌ تاسیس د‌‌انشگاه‌های غیرانتفاعی، آزاد‌‌ و د‌‌وره‌های شبانه صورت گرفته است؛ ولی شواهد‌‌ گویای این مطلب است که با وجود‌‌ تجربه‌هایی از این قبیل، آموزش عالی کاملا خصوصی به وجود‌‌ نیامد‌‌ه است و این‌گونه د‌‌انشگاه‌ها صرفا غیرد‌‌ولتی محسوب می‌شوند‌‌. وزارت علوم در تارخ 10/2/1379 آیین نامه ای تحت عنوان «آیین نامه واگذاری اختیارات برنامه ریزی درسی به دانشگاهها» در 13 ماده 4تبصره طراحی و ابلاغ نموده است که اهم اهداف این آیین نامه عبارتند از: الف- انطباق هر چه بیشتر برنامه های درسی با نیازهای جامعه؛ ب – نهادینه کردن برنامه ریزی درسی در دانشگاهها؛ ج-  روزآمد شدن برنامه ها با توجه به تحولات دانش بشری؛ د- تناسب بیشتر برنامه های درسی با امکانات و تواناییهای دانشگاهها. این آیین نامه تاکید دارد که دانشگاههای دارای هیات ممیزه می توانند برنامه های پیشنهادی خود را به دفتر گسترش آموزش عالی ارسال و پس از تایید آن را اجرا کنند. تحقیقات نشان می دهد که با وجود این اختیار، حتی دانشگاههای دارای هیات ممیزه هم چندان فعالیتی در این زمینه نداشته اند. (سبحانی نژاد، راهنما و شاه حسینی, 1390؛ سبحانی نژاد و شاه حسینی، 1391) هدف این پژوهش پرداختن به راهکارهای عملی برای تمرکز زدایی در برنامه درسی دانشگاهی از منظر اساتید و مدیران دانشگاه کردستان است.

 

1-3- ضرورت واهمیت تحقیق:

 

معمولا برنامه درسی در هر جامعه تحت یکی از دونظام متفاوت ذیل انجام می گیرد: 1- برنامه ریزی درسی متمرکز که در آن کلیه مقوله ها،عناصر،مولفه ها،خط مشی ها،سیاست ها،راهبردها وتدابیرطراحی،تولید،اجراوارزشیابی برنامه های درسی درمرکز تصویب وعملی می شودو درچارچوب محتوا وعملکرد به مخاطبان وبه مجریان ابلاغ می گردد(پروند، 1382؛ به نقل از قاسم پور،1384).تمرکز زدایی به این معناست که مقامات محلی مسئولیت ها وقدرت مالیات گیری یامنابع مالی لازم برای رفع نیازهایش رابه عهده گیرد(هربرت،[10]2000). برنامه ریزی درسی غیر متمرکز که در آن نظام آموزش عالی، علاوه بر وزارتخانه، دانشگاه ها، دانشکده ها، گروه های آموزشی و مدرسان که در برنامه ریزی همکاری و مشارکت دارند (تقی پورظهیر،1384). تمرکز زدایی در بهبود کیفیت یادگیری که شامل: دروندادها (معلمان، کتب درسی و یا میزان کارآموزی معلم، فرآیندها (میزان زمان مستقیم آموزشی، میزان یادگیری فعال)، برون دادها (نمرات آزمون، میزان فارغ التحصیلی) و پیامدها (عملکرد در شغل آتی) است، سهیم است (بانک توسعه آسیای[11]،2001).

 

یکی از موضوعات اساسی در برنامه‌ریزی درسی، میزان تمرکز یا عدم تمرکز برنامه درسی است. میزان تمرکز برنامه درسی به صورت طیفی است که یک سر آن تمرکزگرایی مطلق و سوی دیگر آن عدم تمرکز کامل است. البته این دو حالت ممکن نیستند و برنامه‌های درسی کشورهای مختلف در حالتی بین این دو وضع است. عدم تمرکز یا تمرکززدایی مفهومی است که در مقابل تمرکزگرایی بکار می‌رود. برای درک بهتر این دو مفهوم، می‌توان تمرکز مطلق و عدم تمرکز مطلق را دو سر یک طیف با ویژگیهای زیر در نظر گرفت: در تمرکز مطلق که ممکن است در سطوح متفاوت سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، آموزشی و نظایر آن وجود داشته باشد، تمام اختیارات در دست حکومت مرکزی است و هیچ گونه حق تصمیم‌گیری به واحدهای موسسه‌ای پایین‌تر داده نمی‌شود و همگی، مجری سیاست‌های حکومت مرکزی هستند.

 

در سر دیگر طیف، یعنی در عدم تمرکز مطلق، حکومت مرکزی تمام اختیارات را به واحدهای موسسه‌ای پایین‌تر واگذار می‌کند. با چنین تعبیری از تمرکز و عدم تمرکز، معمولاً حرکتی از مرکز به سمت پیرامون است و باعث کاستن تدریجی درجه تمرکز و افزودن درجه عدم تمرکز می‌شود و البته به معنای ایجاد عدم تمرکز مطلق نیست. در نتیجه، با پذیرش نسبی بودن مفاهیم تمرکز و عدم تمرکز، فرایند تمرکززدایی نیز درجات متفاوتی خواهد داشت.

 

لذا مفاهیم تمرکز مطلق و عدم تمرکز مطلق، بیشتر در عالم ذهن قابل طرح هستند و در عمل، تنها درجه‌هایی از تمرکز و عدم تمرکز مورد بحث قرار می‌گیرند. درجات عدم تمرکز ممکن است از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشد. عدم تمرکز ممکن است در موسسات آموزشی به مواد درسی و مدیریت مالی محدود شود. به باور کارلسن [12]( 1999 ). چیزی را که در یک سطح، مصداقی از عدم تمرکز است، می‌توان به سادگی در سطحی دیگر از مصادیق تمرکز دانست. مثلا کشوری که حق استخدام و عزل مربیان را به دانشگاهها می‌دهد، در مقایسه با کشوری که این کار را جزو مسئولیتهای وزارت می‌داند، غیرمتمرکز عمل کرده است؛ اما همین کشور، در مقایسه با کشوری که این مسئولیت را به عهده دانشگاهها میسپارد، متمرکز عمل کرده است. به گفته لاکهید ( نقل در کارلسن، 1999 )، در نیوزلند که مدعی داشتن نظام آموزش عالی غیرمتمرکز است، در دوره ابتدائی، دانشگاهها نقشی در انتخاب مربیان ندارند. در حالی که به رغم اداره بسیار متمرکز در سیستم آموزشی فرانسه، این کشور پیشینه‌ای بسیار طولانی در مشارکت دادن مردم و قدرت‌های محلی برای تعیین محتوا و مطالب درسی دانشگاهها دارد؛ در حالی که این کشور معروف به داشتن نظام آموزش عالی متمرکز است. تمرکززدایی انتقال ‌دهنده قدرت تصمیم گیری، مسئولیت و وظایف از بالا به پایین سطوح سازماندهی است.

 

مهم ترین ویژگی عدم تمرکز، مشارکت افراد و گروه‌های ذینفع در سطوح و مراحل گوناگون است. مشارکت گسترده‌تر و سنجیده‌تر، حس تعلق به برنامه جدید را افزایش داده، مشروعیت و قابلیت اجرای برنامه درسی جدید را تضمین می‌کند. تشویق به عدم تلاش برای جلب حمایت و مشارکت گسترده‌تر مجریان برنامه‌های درسی با اندیشه اجرای سازگارانه و نیمه‌سازگارانه برنامه درسی، مستلزم وجود نگرشهای مثبت مجریان برنامه به خصوص مربیان است. مربیان مسوول مرحله اجرایی اصلاحات برنامه درسی هستند و آثار نهایی اصلاحات تا حد زیادی وابسته به مشارکت، فهم و دانش مربیان از تغییر بستگی دارد.

 

در برخی از کشورها، از جمله ایران که دارای نظام آموزش عالی و برنامه درسی متمرکز می‌باشد، تمایل به عدم تمرکز ایجاد شده است و عموم افراد و کارشناسان، بخش اعظم ناکارآمدی نظام آموزش عالی را معلول آن دانسته‌اند و چنین می‌پندارند که با تغییر نظام تصمیم‌گیری می‌توانند بر اکثر مسائل و مشکلات آموزشی فائق آیند. از این رو، آن را نوشدارو پنداشته و تصور می‌کنند با تغییر آن، نظام آموزش عالی و برنامه درسی کارآمدتر خواهد شد. یکی از دلایل دفاع از تمرکززدایی در نظام آموزش عالی و برنامه درسی بر این پایه استوار شده است که با واگذاری حق تصمیم‌گیری و مسئولیت پاسخگویی به دانشگاهها، کیفیت آموزشی بالاتر می‌رود؛ زیرا در این صورت، مدیران، مربیان و والدین سهم بیشتری در انتخاب محتوای برنامه‌های درسی و ارتقای کیفیت آموزش خواهند داشت.

 

از این رو، امروزه سعی بر آن است تا به منظور تمرکززدایی و مشارکت بیشتر دانشگاهها، مربیان و والدین در طراحی و تدوین برنامه‌های درسی، راهبردهای اجرایی بدست آمده از پایین به بالا را با راهبردهای بدست آمده از بالا به پایین تلفیق کنند؛ زیرا تصمیم‌گیری بر اساس هر دو راهبرد نسبت به تک تک آنها، اثربخشی بیشتری برای نظام برنامه درسی دارد. با این وجود، در تاریخ تجربی نظام‌های آموزشی و برنامه درسی، همواره سطوح و درجات متفاوتی از تمرکززدایی را می‌توان پشت زمینه یک نظام متمرکزِ در حد بالا یافت می‌شود که اغلب به خاطر ترس از آشفتگی است. چنانکه ناتوانی در کنترل اوضاع وجود داشته باشد، گرایش به سوی تمرکز مجدد وجود دارد و هیچ مصداقی از یک نظام آموزش عالی کاملاً غیرمتمرکز وجود ندارد.

 

یکی از مسائل اساسی در نظام برنامه‌ریزی درسی، پاسخ به این پرسش است که تصمیمات برنامه‌های درسی باید توسط چه کسانی و در چه سطحی گرفته شود؟ متخصصان برنامه‌ریزی درسی، در پاسخ به این سؤال، سه نوع نظام برنامه‌ریزی درسی متمرکز، غیر متمرکز و نیمه‌متمرکز را معرفی نموده اند. در نظام برنامه‌ریزی درسی متمرکز، معمولاً برنامۀ درسی را نهاد مرکزی تهیه می‌کند و مناطق و دانشگاهها به اجرای وفادارنه آن ملزم می‌باشند. در نظام برنامه‌ریزی درسی غیر متمرکز، تمامی اختیارات به سطوح پایین‌تر واگذار می‌شود و هر یک از واحدها آزادی و اختیار عمل دارند. در نظام برنامه‌ریزی درسی نیمه‌متمرکز، سیاست‌ها و چارچوب‌ها را نهاد مرکزی تدوین می‌کند و بخشی از اختیارات به مناطق و دانشگاهها واگذار می‌شود و نظارت و کنترل از سوی نهاد مرکزی اعمال می‌شود. نظام برنامه‌ریزی درسی ایران، در طی یکصد سال گذشته، گاه به سمت تمرکز و گاه به سمت غیرمتمرکز بودن میل نموده است.

 

در دهه های اخیر، تمرکززدایی در آموزش عالی به منظور به حداکثر رساندن سهم سطوح پایین‌تر، و افزایش مشروعیت و کارآیی نظام‌های در فاصله سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰، به دلیل تحولات گسترده در حوزۀ علوم و فنّاوری و نیز ناکارآمدی برنامه‌های درسی که به صورت متمرکز تهیه می‌شدند، حرکت به سوی برنامه‌های درسی غیر متمرکز و افزایش مشارکت افراد و گروه‌های ذینفع در تصمیمات برنامۀ درسی آغاز گردید. در واقع در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ به دانشگاهها و مربیان به عنوان نیروهای مؤثر در امر برنامه‌ریزی درسی نگریسته شد. با وجود آنکه ارتقای کیفیت آموزشی همواره یکی از دغدغه‌های نظام‌های آموزشی بوده است، هدف تمرکززدایی فقط ارتقای کیفیت آموزشی نبوده، بلکه این نوع اصلاحات تحت تأثیر تغییرات و تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه قرار داشته است.

 

آموزشی و اجرای مطلوب تر برنامه‌های درسی، سیری رو به توسعه داشته است و بیشتر کشورها در نقاط مختلف جهان، آن را دنبال کرده‌اند. سابقه این بحث به دهه ۱۹۵۰ برمی‌گردد. در آن زمان برنامه‌های درسی را عمدتاً صاحب‌نظران و متخصصان موضوعی که اصلی‌ترین وظیفه را در تولید برنامه‌های درسی برعهده داشتند تهیه می‌کردند و مربیان، به عنوان مصرف‌کننده، صرفاً مجری برنامه‌های درسی تولیدشده بودند.

 

اگر تمرکززدایی را به معنای انتقال قدرت از سطح نظارتی بالاتر به سطح پایین تر استان، منطقه، مدرسه و کلاس درس بدانیم می توان ساختار هرم تصمیم گیری را مبنای تعیین میزان تمرکز و فقدان تمرکز در نظام های آموزشی دانست. اخذ تصمیم در خصوص میزان تمرکز در نظام های آموزشی در پنج سطح زیر انجام می شود که شامل: 1)مدیریت عالی 2)وزارتخانه 3)استان ها 4)مدرسه 5)کلاس درس می باشد. در نظام های آموزشی متمرکز، بخش اعظم تصمیمات در سطوح مدیریت عالی اخذ می شود و به صورت قوانین و مقررات لازم الاجرا، به سطوح پایین تر در نظام ابلاغ می گردد. تمام واحدها مجری سیاست های حکومت مرکزی هستند و کنترل شدیدی بر آن ها اعمال می شود. در مقابل در نظام های غیر متمرکز، حدود اختیارات و تصمیم گیری مدیریت عالی به شدت کاهش می یابد و فقط اهداف و سیاست های کلی را این گروه تعیین می کنند.

 

1-4- اهداف :

 

1-4-1- هدف کلی:

 

بررسی راه کارهای عملی تحقق نظام برنامه درسی غیر متمرکز در آموزش عالی ایران از منظر اساتید و مدیران آموزشی دانشگاه کردستان

 

1-4-2- اهداف جزئی:

 

شناسایی ملاک ها و نشانگرهای عوامل دوگانه مدیریتی و انسانی موثر در اجرای برنامه درسی غیر متمرکز در آموزش عالی
 

بررسی نقش عوامل ساختاری-مدیریتی و انسانی در تحقق نظام برنامه درسی غیر متمرکز در آموزش عالی ایران
1-5- فرضیه ها/ پرسش­های تحقیق:

 

1-5-1- سؤال کلی:

 

راه کارهای عملی تحقق نظام برنامه درسی غیر متمرکز در آموزش عالی کدامند و تقش آنها در اجرای این نوع برنامه درسی در آموزش عالی ایران به چگونه است؟

 

1-5-2- سؤالات جزئی :

 

با توجه به ادبیات برنامه درسی، ملاک ها و نشانگرهای عوامل دوگانه مدیریتی و انسانی کدامند؟
 

عوامل ساختاری – مدیریتی در تحقق نظام برنامه درسی غیر متمرکز در آموزش عالی چقدر می توانند موثر باشند؟
 

نقش عوامل انسانی در تحقق نظام برنامه درسی غیر متمرکز در آموزش عالی چیست ؟
 

بر اساس نتایج پژوهش، جایگاه هر کدام از عوامل چگونه است
1-6- تعریف واژه ها:

 

برنامه ریزی درسی:

 

نظری:برنامه ریزی درسی یعنی پیش بینی کلیه فعالیت هایی است که دانش آموز تحت رهبری وهدایت معلم، در مدرسه برای رسیدن به هدف های معین باید انجام دهد. به عبارت دیگر؛ برنامه ریزی درسی عبارت است از پیش بینی وتهیه مجموعه فرصت های یادگیری برای جهتی مشخص، به منظور نیل به آرمان ها وهدف های آموزش وپرورش که معمولأ درمدرسه انجام می گیرد (تقی پور ظهیر،1381،ص42).

 

عملیاتی:برنامه ریزی درسی عبارت است از؛برنامه ریزی برای فرصت های یادگیری در جهت ایجادتغییرات مطلوب در داشجویان.

 

تمرکز:

 

نظری:تمرکز یعنی جایگاه ومحل اقتار واختیار. به عبارت دیگر؛ اگر قدرت و اختیار اخذ تصمیم های سرنوشت ساز وراهبردی سازمان دریک محل حفظ وکمتر درسطوح مختلف توزیع شود، به معنی تمرکز است (زالتمن[13]،1973).

 

عملیاتی:هنگامی که اختیار وتصمیم گیری در رأس هرم سازمان متمرکز باشد، به این فرایند تمرکزمی گویند.

 

تمرکز زدایی :

 

نظری : تمرکززدایی فرایندی است که معمولأ حرکتی از مرکز به سمت پیرامون است و باعث کاستن تدریجی درجه تمرکز وافزودن درجه عدم تمرکز می شود وبه معنای ایجاد عدم تمرکز مطلق نیست (کارلسن[14] ،1999).

 

عملیاتی: تمرکز زدایی یعنی اینکه قدرت اختیار وتصمیم گیری در سطوح پایین سازمان توزیع و گسترش یابد.

 

  2-1- مقدمه :

 

همزمان با تحولات و تغییرات گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ، مطالبات و تقاضای اجتماعی برای مشارکت در تصمیم گیری های آموزشی و تأمین حقوق فردی و اجتماعی و ضرورت برنامه های درسی و آموزشی منعطف و سازگار با تغییرات اجتماعی ، فرهنگی و بین المللی از نیمه دوم قرن بیستم مطرح شده است . در همین رابطه، برخی نظام های آموزشی متمرکز برای رهایی از وضعیت نامطلوب و بحران زای خود، گرایش تمرکززدایی را اختیار نموده و بعضی نظام های آموزشی نیز رویکرد تمرکز گرایی را به عنوان پاسخی به بحث عدالت آموزشی و فرصت های برابر آموزش و تحصیل قلمداد نموده اند. مطالعات تجارب تمرکززدایی آموزشی در کشورهای گوناگون، نشان می دهد که با وجود آنکه ارتقای کیفیت آموزشی همواره یکی از دغدغه های نظام های آموزشی بوده است، هدف تمرکززدایی فقط ارتقای کیفیت آموزشی نبوده، بلکه این نوع اصلاحات تحت تأثیر تغییرات و تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه قرار داشته است. فتحی(1386)در مقاله ای تحت عنوان فراتحلیل تمرکز و عدم تمرکز در آموزش و پرورش با تاکید بر برنامه ریزی درسی می نویسد: تحلیل ادبیات پژوهشی موضوع این نکته را روشن می کند که، بودن در یکی از دو قطب متمرکز و غیر متمرکز یا حتی قرار گرفتن بر روی طیفی از تمرکز و عدم تمرکز هرچه است، چیزی جز یک امر مدیریتی نمی تواند باشد. براساس نوع مدیریت سیاسی ، اجتماعی و جهت گیری های ایدئولوژیک و درسطحی مقدورات مادی و مالی نظام های حکومتی و آموزشی  است که آن ها به سوی گرایش  به تمرکز گرایی و

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]




1-5. پیشینه موضوع در ایران و جهان باذکرمنابع معتبر 3

 

1-6. دامنه 3

 

فصل 2 5

 

2-1. تعریف 6

 

2-2 ارکان جرم 6

 

2-2-1. کارمند دولت 7

 

2-2-2. دولت 8

 

2-3. سابقه تاریخی تخلفات و تنبیهات اداری در ایران تا قبل از تدوین مقررات مدون 12

 

2-4 مراجع رسیدگی به جرایم کارکنان دولت(تاریخچه) 16

 

2-5 معیار صلاحیت در جرایم شغلی کارکنان دولت 20

 

2-5-1. مواردی که شخصیت اداری متهم، مرجع صالح به رسیدگی را معین می نماید 21

 

2-5-2. مرجع صالح به رسیدگی به جرایم رئیس جمهور 24

 

2-5-3. تعارض در صلاحیت( معاون و مباشر جرم) 26

 

2-5-4. تعارض صلاحیت (دادگاه ویژه روحانیت و دادگاه عمومی): 29

 

فصل 3 33

 

3-1. رشوه 34

 

3-2. تاریخچه رشوه در ایران و جهان 37

 

3-2-1. کانادا 39

 

3-2-2. ژاپن 40

 

3-2-3. چین 40

 

3-2-4. فرانسه 41

 

3-2-5. کره جنوبی 41

 

3-2-6. ترکمنستان 42

 

3-3 تاریخچه ارتشاء در حقوق موضوعه ایران 42

 

3-3-1. قبل از انقلاب 42

 

3-3-2. بعد از انقلاب 43

 

3-4. تعریف رشوه 43

 

3-4-1. تعریف لغوی رشوه 43

 

3-4-2. تعریف رشوه در کتب حقوقی 44

 

3-4-3. رشوه در شرایع و ادیان 45

 

3-4-4. رشوه در عرف بازاری 45

 

3-4-5. ترمینولوژی حقوق 45

 

3-5 مبحث اول: ارکان  جرم رشوه 46

 

3-5-1. عنصر قانونی 46

 

3-6 شرح ماده 48

 

3-7 ادله شرعی جرم انگاری رشوه 54

 

3-7-1. قرآن 54

 

3-7-2. سنت 56

 

3-7-3. اجماع 58

 

3-7-4. عقل 59

 

3-8 عنصر مادی در جرائم رشاء و ارتشاء 59

 

3-9 عنصر روانی در جرائم رشاء و ارتشاء : 60

 

3-10. مجازات جرم ارتشاء در حقوق ایران 61

 

3-10-1. موارد تشدید مجازات مرتشی 65

 

3-11 مجازات جرم رشاء در حقوق ایران 66

 

3-11-1. موارد تخفیف و معافیت از مجازات برای راشی 67

 

3-12. فقهای اسلام رشوه را به اقسام ذیل تقسیم کرده اند 70

 

3-12-1. رشوه اهدائی 70

 

3-12-2. رشوه بیانی 70

 

3-12-3. رشوه طعامی 70

 

3-12-4.رشوه خیالی یا سیاسی 70

 

3-12-5. رشوه زور و قلدری 71

 

3-12-6. رشوه ناموسی 71

 

3-12-7. رشوه مادی 71

 

3-13 فرق بین رشوه و هدیه 72

 

3-13-1. پیرامون هدیه و رشوه به شرح ذیل از نگاه فاضل نراقی 72

 

3-14. تفاوت رشوه با جعل 74

 

3-15. ابهامات در این زمینه 74

 

3-16. آثار فردی رشوه 77

 

3-16-1. قساوت و سنگدلی 77

 

3-16-2. قبول نشدن دعا و عبادت 78

 

3-17. آثار اجتماعی رشوه 78

 

3-17-1. مانع اجرای عدالت و قانون 78

 

3-17-2. فساد مالی و اداری 79

 

3-18 نقاط ضعف قوانین ایران 79

 

فصل 4 82

 

4-1. اختلاس 83

 

4-2. تعریف جرم اختلاس 84

 

4-2-1. معانی لغوی 84

 

4-2-2. تعریف فقهی جرم اختلاس 84

 

4-2-3. اختلاس در تعریف حقوقی 85

 

4-3 عناصر تشکیل دهنده ی اختلاس 89

 

4-3-1. عنصر قانونی 89

 

4-3-2. عنصر مادی 90

 

4-3-2-1. رفتار مادی 90

 

4-3-2-2. شرایط و اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم اختلاس 91

 

4-3-2-2-1. سمت مرتکب 92

 

4-3-2-2-2. ویژگی مال مورد اختلاس 93

 

4-3-2-2-3. مالکیت مال مورد اختلاس 96

 

4-3-2-2-4. سپرده شدن مال به نفع متهم 97

 

4-3-2-2-5. ارتباط سپردن مال با وظایف خدماتی مأمور 98

 

4-3-2-2-6. نتیجه حاصله 99

 

4-3-2-3. شروع به جرم اختلاس 99

 

4-3-3. عنصر روانی 100

 

4-4. مجازات اختلاس 101

 

4-4-1. مجازات قانونی اختلاس 101

 

4-4-2. تخفیف مجازات 102

 

4-4-3. تعلیق مجازات 105

 

4-5. اختلاس باندی 108

 

4-6. مقایسه اختلاس با جرایم مشابه 110

 

4-6-1. اختلاس و سرقت 110

 

4-6-2. اختلاس و تصرف غیر قانونی ( استفاده ی غیر مجاز) 111

 

4-6-3. اختلاس و خیانت در امانت 112

 

4-6-4. اختلاس و فروش و. اموال دولتی 113

 

4-7 موضوعات مربوط به آیین دادرسی و غیره 114

 

4-7-1. قرار تأمین 114

 

4-7-2. تعلیق شغل 115

 

4-8 خلاصه فصل 119

 

فصل 5 121

 

5-1. معاملات دولتی 122

 

5-2. مفهوم معامله 124

 

5-3. مفهوم مزایده و مناقصه 126

 

5-3-1. مزایده 126

 

5-3-2. مناقصه 126

 

5-3-2-1. تعریف مناقصه 127

 

5-3-2-2. تعریف مزایده 127

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]