نقش شفافیت در گزارشگری مالی
بر اساس چارچوب مفهومی گزارشگری مالی، اطلاعات مالی باید با دوجنبه مربوط بودن و اتکاپذیری را داشته باشد. اماکیفیت اطلاعات در خصوص شفافیت، بیشتر از دیدگاه افشای اطلاعات مناسب و به موقع است (مدهانی، 2009). افشا به مفهوم انتشار اطلاعات است. اما عکس العمل حسابداران نسبت به افشا چندان که باید جالب نیست. امروزه افشای اطلاعات تنها محدود به اطلاعات مالی در چارچوب گزارشگری مالی نیست، بلکه شرکتها معمولا دسته ای از اطلاعات غیر مالی را نیز با هدف اثر گذاری بر تصمیمات استفاده کنندگان افشا میکنند.
شفافیت یکی از عوامل اثر گذار بر جذابیت شرکت برای سرمایه گذاران و به عنوان یکی از عناصر در چارچوب نظامهای راهبری شرکتها است. میزان شفافیت بسته به توان و تمایل مدیریت برای تصحیح هرگونه تمایزهای آگاهی دهنده برای مشارکت کنندگان بازار است. در درازمدت، بازارهای سرمایه تنها از طریق استقرار یک محیط اطلاعاتی شفاف پیشرفت خواهند کرد.
در این محیط شفافیت اطلاعات مالی نقشی اقتصادی دارد، به واقع شرکت هایی که در تحقق استانداردهای شفافیت ناتوانند، ریسک زیادی دارند که اعتبار مدیران آنها را تحت الشعاع قرار میدهد. در این حالت این شرکتها با کاهش اعتماد سرمایه گذاران و سهامداران مواجه خواهند شد که منجر به زیان بازار سرمایه و کاهش جایگاه اعتباری شرکت و کاهش نقد شوندگی در بازار خواهد شد. از طرف دیگر مدهانی(2009) معتقد است که مزایای با اهمیتی در افشای داوطلبانه برای ایجاد یک سیستم شفاف وجود دارد. افشای داوطلبانه اطلاعات وگزارشگری مالی شفاف در درازمدت به شرکتها کمک میکند تا مزایای رقابتی ایجاد کنند.
بوشمان و همکاران (2001) یک طرح ارزیابی برای شفافیت شرکتی ایجاد کردند که در قیاس با شاخصهای شفافیت مورد استفاده در سایر بررسیها جامعتر بود. آنان شفافیت را در سه طبقه اندازه گیری کردند. 1) اندازه گیری کیفیت گزارشگری شرکت شامل حجم، اصول ارزیابی، به موقع بودن و قابل اعتبار افشای شرکتها (کیفیت حسابرسی). 2) اندازه گیری حجم بدست آوردن اطلاعات خصوصی شامل تحلیل و رواج جدولهای ترکیبی سرمایه گذاری و فعالیتهای تجاری داخلی. 3) اندازه گیری کیفیت اطلاعات شامل مالکیت خصوصی و عمومی رسانهها (با هدف اطلاع رسانی و حضور در اذهان عمومی).
Madhani
Bushman et al