۱-تکبیرگوی محترم در شبهای چهارشنبه در هنگام اقامه نماز جماعت وقتی امام در رکعت دوم دست برای قنوت بلند میکند، میگوید: «اللهم کن لولیک الفرج» در نماز مغرب و «اللهم عج لولیک الفرج» در نماز عشاء (منحصر به یک شب چهارشنبه خاص نیست) در حالی که معمولاً «کذلک الله ربی» میگویند. ناگفته نماند که حالت و سبک گفتن نیز بسیار عاطفی و هم راه با شور است؛
۲-همان تکبیر گو پس از پایان نماز عشاء، ابتدا با حالتی حزین دعای «الهی عظم البلاء… را میخواند و وقتی به «یا مولای یا صاحب الزمان» میرسد با حالت گریه آن را تکرار و بعد از آن دعای سلامتی حضرت را «اللهم کن لولیک…» میخواند؛
۳-مجری برنامه که قبل از سخنرانی نکاتی را یاد میآورد، بیشتر به گونه عاطفی به شرح حال برخی علما در آمدن به جمکران میپردازد؛
۴-فراوانی ذکر مصیبت در هنگام دعای توسل چنان که معمولاً در طول دعا دست کم پنج بار ذکر مصیبت طبیعی و قطعی است؛
۵-تهیه و توزیع نوار لوحهای فشرده احساسی و عاطفی در واحد سمعی و بصری، چنان که به گفته مسئول محترم آن، برخی نرمافزارهای تهیه شده توسط آن واحد به شرح ذیل است: نجوای عارفان، فیض حضور، آرام جان، قرار سبز، نوای انتظار ۱و۲، شمس ولایت و … تقریباً ۲۲ مورد نرم افزار فوق، جنبه احساسی و عاطفی دارد و شامل مولودی، مداحی، مناجات با حضرت و… است. از طرفی، در فهرست کامل محصولات فرهنگی- رسانهای آن واحد برای فروش، ۱۴۰ عنوان سی دی و نوار کاست موجود بود، اعم از آن چه خود آن واحد تهیه کرده یا مراکز دیگر که از آن تعداد فقط ۳۷ مورد جنبه آموزشی و معرفتی داشت که عمدتاً سخنرانی بود؛
۶- در مراسم ویژه ایام نیمه شعبان و جشنهای آن نیز امور احساسی و عاطفی غلبه دارد، چنان که در شب نیمه شعبان سال (۱۳۸۵) و شب قبل و بعد آن، مسئولان فرهنگی مسجد در هر شب دوازده ساعت برنامه در نظر گرفته بودند که از آن میزان، جای گاه برنامههای عاطفی و احساسی تقریباً دو سوم بوده است، شامل مداحی، هم خوانی، شعرخوانی، دعا و زیارت و اجرای برنامه مجری.
۷-واحد انتشارات مسجد مقدس جمکران علی رغم تلاش گسترده برای چاپ کتب پیرامون حضرت در سطح وسیع و شمارگان زیاد و زحمات فراوانی که مسئولان دل سوز آن بر عهده گرفتهاند، به چاپ کتابهای احساسی و عاطفهای گرایش دارند، چنان که از مجموع ۱۱۶ کتاب درباره حضرت حجت u که توسط آن انتشاراتی محترم چاپ شده است (تا پایان سال ۱۳۸۵)، تعداد حدود ۵۲ مورد تقریباً با گرایش عاطفی بالاست. برخی از عناوین کتب منتشر شده از این قرار است: مهربانتر از مادر، مسافر گم شده، عطر یاس، در آسمان عشق، تشرف یافتگان (چهار دفتر)، بهتر از بهار، آن آشنا آمد، یار غایب از نظر (مجموعه اشعار)، نامههای جوانان به امام زمان، نامههای دختران به امام زمان و …
۲۷-آسیب شناسی جشنهای نیمه شعبان
فضیلت نیمه شعبان (سخنی درباره نیمه شعبان)
نیمه شعبان روز میلاد امام زمان، روز زنده شدن آروزها، احیای امیدها، رونق گرفتن تمناهای عالی انسانی است.
شیخ حرّ عاملی از بزرگان اصحاب نقل میکند که امام صادق u فرمود:
«شبی که حضرت قائم در آن متولد شد، هیچ نوزادی در آن متولد نمیشود مگر این که مؤمن خواهد شد و اگر در سرزمین کفر متولد گردد خداوند او را به حرکت امام مهدی به سوی ایمان منتقل میسازد.[۲۵۶]
در نیمه شعبان زیارت حضرت امام حسین u و همچنین زیارت امام زمان u مستحب است امام صادق فرمود:
«شب نیمه شعبان بهترین شب بعد از شب قدر است. این شب در نزد خدا چنین مقامی دارد که ولادت با سعادت امام زمان در سحرگاه این شب واقع شده و بر عظمت آن افزوده است.[۲۵۷]
مقام معظم رهبری در سخنان خود به مناسبت نیمه شعبان سال ۱۳۸۷ هـ.ش در مورد این روز میفرماید:
روز نیمه شعبان روز امید است. این امید، مخصوص مجموعه شیعیان یا حتّی مخصوص امت مسلمان هم نیست. اصل امید به یک آینده روشن برای بشریت و ظهور یک موعود، یک منجى، یک دست عدالت گستر در سرتاسر جهان، تقریباً مورد اتفاق همه ادیانی است که در عالم سراغ داریم، ادیان الهی و آسمانی نخواستهاند امید واهی به مردم بدهند، آنها واقعیتی را بیان کردند…»[۲۵۸]
به همراه تولد مهدی (عج) شادی و امید در دل همه مشتاقان و آرزومندان، تحقق وعده الهی (وعده قسط و عدل جهانی و پیروزی مستضعفان) زنده میشود.
جشنهای نیمه شعبان
پیروان مذاهب به خاطر علاقهای که نسبت به رهبر مذاهب و پایه گذار آن دارند و نیز به خاطر علاقهمندی به اولیای مذاهب خاطره ولادت و یا پیروزیهایشان را جشن میگیرند.
نکته چشمگیر در این جشنها آن است که در برخی موارد گویا شور و نشاط بیشتر است و جشنها را باشکوه بیشتری برگزار میکنند و برای رونق آن کوشش فراوانتری میشود این امر در مورد جشن ولادت امام زمان هر چه با شکوهتر است.[۲۵۹]
جشن نیمه شعبان جشنی توأم با آگاهی دادن و آگاهی یافتن و آمادگی برای شرکت در نهضتی بزرگ و انسانی، نهضتی که سازنده و حیات بخش است و بالاخره جشن همه مستضعفان جهان است. شرکت کنندگان در جشن بیاد دوران حکومت حیات بخش او آمادگی خود و استقبال از چنین موقعیتی را اعلام میدارند. مردم این جشن را گرامی میدارند از آن جهت که حیات و تولد مهدی u سرنوشت ساز و عامل توجیه بقاء و راز زندگی توأم با حشمیت و شرافت است.[۲۶۰]
« اگر چه از اساس این روز الهی همواره روز جشن و سرور و اعلام وجود و حضور شیعیان و حضور اهل بیت بوده و هست و بر جلوه جهانی و شکوه ملکوتی آن افزوده می شود اینک چند سالی است که به عنوان دهه مهدویت وسعت زمانی و گستردگی برنامه های آن در داخل و خارج از کشور بیشتر و پربارتر شده و با نشاط و شور و رونق و اخلاص کامل تر برگزار می شود. در واقع این دهه مدرسه همگانی و دانشگاه بزرگ ولایی می شود که شعب حیاتی فرهنگی و اخلاقی و تربیتی آن در جوامع شیعه بلکه سایر جوامع فراگیر شده و مرد و زن و پیر و جوان و عالم و جاهل همه از برکات معرفت و هدایت آن بهره مند می شوند و چه آفاق جدیدی که هر سال از آن ظاهر و ابواب علم و معرفت و بصیرت بیشتر که از آن به روی مردم گشوده می شود همه اقشار و طبقات به ویژه جوانان مومن و پرشور در این میدان وسیع با اظهار وجود عزت و کرامت اسلام و قداست و معنویت و استعلای فرهنگ مهدوی را گرامی میدارند و فرق ضاله را مایوس می سازند».[۲۶۱]
آسیبها
جشنها و مراسمى که به نام امام عصر(ع) و براى بزرگداشت یاد ایشان برپا مىشوند، فرصت مناسبى براى تجدید پیمان با آن امام، یادآورى تکالیف و رسالتهاى ما نسبت به آن حضرت، ترویج فرهنگ انتظار و آمادهسازى جامعه براى ظهور یگانه منجى عالم بشریت است اما منحصر کردن شیوه بزرگداشت و پاسداشت جشن میلاد نیمه شعبان در برگزاری مجالس شادی و چراغانی و توزیع نقل و شیرینی از آسیبهایی است که زمینه غفلت را فراهم میسازد.
در این شیوه تمامیت اهتمام در آخرین ساعت عصر پانزدهم شعبان به پایان میرسد، بیآنکه شرط ضروری این پاسداشت که همانا قشر معارف مهدوی، مصونیت بخشی به مردم در وقت بروز امواج فتنه، تردید و تهدید است ادا شده باشد.
این نحوه از مجالس جشن و سرور ناخواسته کناره گیری از حضور فعال در صحنههای مناسبات اجتماعی را القا میکند و چشم مردم را بر تهدیدهای نظامهای استکبار و استعماری میبندد. نگاهی به فهرست برنامههای رسانهای چون صدا و سیما در ایام برگزاری جشن میلاد نشان میدهد که این رسانه مهم و تأثیر گذار که حضرت امام از آن به عنوان دانشگاه عمومی یاد کردند با وجود داشتن امکاناتی وسیع بدون هیچ گونه برنامه ریزی جدی و آمادگی شایسته به ناگاه در صحنه جشن و شادی مردم حاضر میشود و با ارائه برنامههایی ضعیف، فاقد محتوا فاقد طرح کلان و منسجم و با اتکا به چند برنامه عجولانه و ترتیب مجالس میهمانی رنگارنگ با حضور چند هنرپیشه، چند خواننده، چند ورزشکار، سرو ته ماجرا را هم میآورد در این میان اگر همت طبیعی مردم در برگزاری جشن و برپایی طاق نصرت و … نبود معلوم نبود این همه شبکه رادیویی و تلویزیونی در این ایام چه میکردند؟ انصافاً تا کی میتوان از فلسفه غیبت و راز طول عمر امام سخن به میان آورد؟
با این نحوه گفت و شنود کدامین نسل را میتوان در برابر هجمه های بزرگ رسانهای غرب- که عموماً توجه خود را معطوف آخرالزمان، ظهور منجی و امثال اینها کردهاند- بیمه کرد و یا معرفت ضروری و لازم را در مورد حجت حی خداوند در میان مردم منتشر ساخت تا از مرگ در جاهلیت در امان مانده باشند؟
طی چند سال گذشته سازمان تبلیغات اسلامی هر دو سال یک مرتبه اقدام به برگزاری یک نشست تخصصی میکرد، نشستی که تنها گروهی از خواص با کارت دعوت در آن راه مییافتند آن هم با حضور برخی سخنرانان رده بالای سیاسی که حضورشان و ضرورت حفظ امنیتشان به خودی خود مانع از حضور عمومی مردم میشد که در سال جاری همین نشست هم تعطیل شد.[۲۶۲]
و متأسفانه در سالهای اخیر بسیاری از جشنها و مراسم نیمه شعبان کار کرد اصلی خود را از دست داده و به مجالس خنثی و بیمحتوا و گاه ضد انتظار و مروج سکون و رکود تبدیل شدهاند. حتی در مواردی دیده شده است که در این جشنها و مراسم اعمالی صورت میگیرد که خلاف شرع آشکار و خواسته حضرت بقیه الله الاعظم و ارواحنا له الفداه است. اعمالی چون بخش موسیقیهای مبتذل، اختلاط زن و مرد، اسراف و تبذیر، اجرای نمایشهای سخیف و بیمحتوا، نگاههای مسموم، رقص و پایکوبی، شرابخواری و مصرف مواد مخذر، فروش فیلمهای سوپر و نیمه سوپر با نازلترین قیمت و مولودی و مداحیهای ضعیف و موهن و …[۲۶۳]
در این شرایط وظیفه گروهها و تشکلهای فعال در حوزه فرهنگ مهدوی دو چندان شده و بر آنها لازم است که ضمن تلاش برای حفظ کارکرد اصلی مجالس و مراسم مهدوی از هر عملی که بر خلاف احترام و قداست این گونه مراسم و مغایر با خواستههای امام عصر u است جلوگیری کنند.
با امید به این که خداوند متعال به همه ما توفیق تبلیغی مهدوی، همراه با معرفت و خلوص کامل و به دور از هر گونه افراط و تفریط عطا فرماید.[۲۶۴]
۲۸-آسیب سینمای غرب بر فرهنگ انتظار
وحشت استکبار
اهمیت تحقیق در موضوع آسیب شناسی فرهنگ انتظار و سینمای غرب را میتوان از وحشتی که به این وسیله در دل مستکبران عالم ایجاد میشود، فهمید؛ چرا که امروزه تلاش استکبار جهانی، به سرکردگی آمریکا- خصوصاً بعد از فروپاشی نظام شوروی- در این است که خود را یکّه تاز میدان قرار دهد و هر گونه ندای مخالف را سرکوب کند و در دل انسانهای آزاده عالم و مشتاقان عدالت، تخم یأس و پژمردگی بپاشد و افراد را از بهبودی اوضاع و دل بستن به الهی، ناامید کند. مسأله مهدویّت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در راستای رسیدن به این اهداف، مطرح شد.
مسأله آینده (فیوچریسم)، برای بشر از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ آمریکا با نشان دادن آیندهای تاریک و خونبار برای بشر، در فیلمهایی که به وسیله هالیود (مرکز فیلم سازی آمریکا) به تصویر کشیده میشود، سعی کرده است که خود را منجی بشریّت معرّفی کند!
در دهه ۱۹۹۰ دو نظریه جدی پیرامون مدینه فاضله یا آرمان شهر، مطرح شد؛ یکی، «نظم نوین جهانی» که توسط جرج بوش ابراز شد و دیگری، «پایان تاریخ» که از سوی فوکویاما مطرح شد. این دو نظریه به نحوی از نیت سیاسی غرب، در ایجاد یک فرهنگ جهانی و تحمیل آن بر جهان، پرده برمیدارد. اهداف آنها در مجموعه فیلمهایی که ساختهاند به وضوح دیده میشود؛ در فیلمهایی مثل «روز استقلال» که در مورد آن تبلیغات گستردهای به راه انداختند؛ داستان فیلم از این قرار است که یک گروه فضایی به زمین حمله میکنند و آمریکاییها دفاع میکنند و در نهایت، در روز استقلال آمریکا، اینها دشمن رادفع میکنند.
پیام این گونه فیلمها این است که آمریکا، تنها سیستمی است که جهان رااز خطراتی که در آینده رخ میدهد، حفظ میکند. در فیلم نوسترا داموس نیز این آمریکا است که در مقابل مسلمانان میایستد و همین طور در بازی کامپیوتری مشهور «یا مهدی» که اسم اصلیش «جهنم خلیج فارس» است، خلیج فارس را مرکز حرکتهای تروریستی جهان جلوه میدهد و خود را سردمدار مبارزه با آن معرفی میکند. از بعد روانشناسی، این بازی، افرادی را نسبت به امام زمان و لفظ «یا مهدی» شرطی میکند؛ ولی باطن قضیه، تلاش برای توجیه حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس است.
چنان که در فیلم نوسترا داموس آمده، این مطلب را به مخاطب القاء میکنند که «امام عصر u فردی بیرحم و خون ریز است و در اثر جنگ، تعداد زیادی بیوه و یتیم بر جای میگذارد؛ آن حضرت را با لباسهای عربی نشان میدهند که هر کاری بخواهد میتواند با فشار دادن یک کلید انجام دهد؛ ولی ما باید متحد شویم و جلوی او را بگیریم؛ دنیا باید مانع قیام او شود؛ زیرا او برای مردم جز بلا و مصیبت چیزی به ارمغان نمیآورد. باید کاری کرد که مردم از او منتفر شوند.»
آنان میخواهند چهره فردی که مظهر رحمت واسعه الهی است را خشن و خون ریز جلوه دهند تا مردم از آن بزرگوار فاصله بگیرند و زمینه ظهور فراهم نشود.[۲۶۵]
فرهنگ انتظار و مهدویت هدف فیلم سازان آمریکایی
در جهان ارتباطات مطمئناً بسیاری از وسایل ارتباطی ما دچار تغییرات ساختاری و غیر ساختاری می شود. حوزه های ارتباطی انسان ها ساحت هنر است که ساحتی آسمانی ـ زمینی دارد. در تغییراتی که در این ساحت پدید آمد، هنر «سینما» تولد یافت. سینما به عنوان «هنر هفتم» و به صورت یک هنر صنعت توانست با سیطره و به کارگیری هنرهای دیگر جایگاه وسیعی را در دنیا کسب کند. طبق بررسی هایی که صورت گرفته، کنش انسانی، اغلب محصول دریافت های شهودی است تا دریافت های عقلانی؛ عنصر سینما «تصویر» است. تصویر جایگاه ویژه ای در دستگاه فکری و روانی انسان دارد و از این رو اگر ما پنج حس خود را پنج دروازه روحمان بدانیم برای ارتباط با پدیده های پیرامونی در هر شبانه روز ۷۹ درصد اطلاعاتمان را از چشممان یعنی از طریق تصویر به دست میآوریم و این همان نقطه اثر سینما است و از آنجا که جهان امروز، جهان تصویر است و عمدهترین بخش فعال در این میدان، سینما و صنعت فیلم سازی است و از این طریق میتوان بر افکار عمومی تأثیر فراوان گذاشت، فیلم سازان آمریکایی مسأله انتظار و مهدویت را نشانه گرفتهاند و سینما بهترین حربه برای تأثیر مستقیم آن بر روی موضوعی چون انتظار و «آخرالزمان» که حجم عظیمی از ناخود آگاه هر انسان را به صورت خود اختصاص داده است میدانند.
درگیری «خیر» و «شر» و خوبی و بدی، هسته اصلی و جانمایه هر قصه و ابزار اصلی داستان پردازی و به تبع آن سینما است. «قهرمان» و «ضد قهرمان» که در سینما«هرو»[۲۶۶] و «ولاین»[۲۶۷] شناخته می شوند، عناصری غیر قابل اجتناب، نه تنها در سینما که در تمام داستان های اساطیری به شمار می روند. یکی از مفاهیمی که ناخودآگاه و خودآگاه انسان امروز را فارغ از دغدغه های روزمره به خود مشغول کرده، پایان زمان و نبرد نهایی خیر و شری است که بشر از سال های کهن به آن اهتمام داشته و آن قهرمان و ضد قهرمان نهایی است. سینما به عنوان مدرنترین کارخانه رؤیا پردازی، خیلی زود به این اصل اولیه قصه گویی متوسل شد و تولد نوعی خاص از سینما و گسترش و توسعه آن به عنوان یک صنعت و تجارت، مرهون این اصل است. واقعیت این است که سینما امروزه به عنوان یکی از ابزارهای چشمگیر در توسعه تمدن مادی درآمده است. سینما به دلیل جذابیت های ظاهری و فریبنده فراوان و کارکردهای عینی و مؤثر آن، مورد توجه عوام و خواص قرار گرفته است. برخی غرق شکوه مادی آن شده اند که بیشتر مردم جهان را تشکیل می دهند و عده اندکی متأملانه با آن برخورد می کنند. قطعاً توجه به این نکته در خصوص مطالعه علمی و تمرکز بر مسئله آخرالزمان تأثیر مهمی در این روند دارد. مسئله دیگر زمینه های فلسفی و فکری و مبادی مادی یا ماوراء الطبیعی رسانه ها، به خصوص سینما، و فنون و «عملیات روانی» آن است که سهم بسزایی در تصمیم گیری های خرد و کلان رسانه ای دارد، از آنجایی که برای ساخت این گونه فیلم ها هزینه های نجومی و تلاش ها و تخصص های گوناگون به کار گرفته می شود. سینمای هالیوود همواره غرب و نشانه ها و نمادهای جامعه غربی و شخصیت های متأثر از فرهنگ غربی و همه مظاهری که به نوعی متأثر از جامعه سفید پوستان اروپایی و امریکایی و به خصوص « انگلوساکسون»هاست را مظاهری را از بخش سفید و نیروهای خیر داستان پردازی خود قلمداد می کند و هر آنچه در مقابل آن قرار می گیرد جزو عناصر سیاه و شر به حساب می آورد. در یک نگاه کلی از منظر آنها هر آنچه در فرودست آنها قرار نگیرد، در مقابل آنها تعبیر خواهد شد. این همان دیدگاهی است که امروز در گفت و گوهای سیاسی دولتمردان آمریکایی دیده میشود.
در دوران جنگ سرد بعد از جنگ جهانی دوم، سینمای نو ظهور به قضیه آخرالزمان رویکردی مبسوط نشان داد و با تلاش متمرکز بر دو هویت دولت نازیسم و پس از آن اردوگاه شرق سیاسی با محوریت دولت شوروی، بخش عمده ای از آثار هالیوود و اروپای غربی ناظر به این قضیه شد. با فروپاشی ارودگاه شرق و ابرقدرت شوروی عملیات راهبردی تقابل با تمدن و تفکر اسلام انقلابی مورد توجه قرار گرفت و نوعی خاص از رویکرد به مسئله آخرالزمان مورد توجه قرار گرفت؛ در حالی که در خلال این رویکرد، اصولی خاص نیز به صورت پیدا و پنهان مورد توجه قرار گرفتند. در این خصوص سینمای هالیوود در دنیای رسانه ای غرب در ترسیم جایگاه خود در تضاد خیر و شر دچار تردید و شک، پنهان کاری انحراف نشده و همیشه خود را مظهر خیر و سفیدی و دیگران را مظهر شر و سیاهی قلمداد کرده و می کند.
موضوعی دیگر که جا دارد به آن اشاره شود، پرداخت جدی و همیشگی نسبی نسبت به اخلاق و دین است. امور انسانی و اجتماعی می آید؛ یعنی نسبت خیر و شر در مراتب مختلف معنا می یابد. موضوع مهمی که همواره دستمایه آغاز داستان است، ایجاد جو نا امنی و اضطراب و وحشت (ترور) که مقدمه ای برای پذیرش قدرت برتر و حاکمیت خشن و بی رحمانه است. این اتفاق یکی از سرفصل های راهبرد فرهنگی است که در بعضی از این فیلم ها دنیا به پایان خود می رسد و چیزی جز انهدام گسترده و نابودی نسل بشر باقی نمی ماند . فیلم «نوستر آداموس» «فردا چگونه به بشر نگاه خواهد شد»[۲۶۸] و «روز بعد»[۲۶۹] نمونه ای از این فیلم ها هستند؛ در حالی که در بعضی دیگر افرادی باقی می مانند که در تلاش زندگی دوباره به تجدید تلاش و ایجاد حکومت صهیونیستی می پردازند؛ مانند فیلم «حکومت آتش» ، «نبرد آخر» ، «روز استقلال» و «آرماگدون».
هالیوود با ساخت این فیلم ها قصد دارد ترس و وحشت ناشناخته و هولناک و عظیمی را در دیدگان مخاطب ساده و بی دفاع خود ماندگار سازد تا تعابیر اصلی آخرالزمانی ناشی از کتب غیر آسمانی مانند تلمود را به خورد مخاطب دهد.
نکته دیگر که در این خصوص مطرح است، استمرار فیلمسازی در ژانرها و گونه های مختلف سینمایی اعم از عاطفی، رمانتیک، کمدی، حماسی، حادثه ای، سیاسی، جنگی، تخیلی، کودک و نیز در قالب های انیمیشن، بازی رایانه ای و غیره سود می جوید و از همه ظرفیت های انسانی هم استفاده می کند. این شگرد انبوه سازی در برخی اوقات بسیار کارساز است و در یک دوره زمانی کاملاً عملیاتی می نماید. در فیلم «هفت دیوید» «فینچر» که فیلمی صد درصد آخرالزمانی است، کارگردان با مطرح کردن هفت گناه مشهور مسیحیت و یهودیت فرجامی تلخ را مطرح می کند که به عزا نشستن انسان و مصیبت وارگی زندگی انسان معاصر را ترسیم می کند، مضاف بر اینکه عنصر روایت باعث تمرکز در موضوع نیز می شود.
حقیقت این است که مسئله حضور منجی، نحوه پرداخت آن و مسئله آخرالزمان، بلایا و مصیبت های قبل از ظهور … جنگ در لابلای آن متجلی است؛ به گونه ای که حتی دین«هندو»کالکی را به عنوان دهمین تجلی «ویشنو» که منجی خویش می داند، سوار بر اسب سپید و با شمشیری آخته تصور می کند که جهان را دچار محنت شده است، نجات می دهد.
این همان نقطه کشش است که تمام مخاطبان را جذب می کند و وقتی سینما با ارائه تصویر با تأکید بر نقاط روشن ذهنی مخاطبان، سایر نقاط مبهم را نیز روشن و تصویر مورد نظر را بزرگتر جلوه میدهد و آن اسطوره منجی غربی یا انتظار در تفکر غربی در صهیونیزم مسیحی را به تماشاچی های میلیونی تزریق می کند.
مثلاً در فیلم «ماتریکس» منجی، هویت صهیونیزم مسیحی را دارد؛ یعنی تلفیق صهیونیزم را با مسیحیت دارد، چون « نئو» باز تولید مسیحیت و « زایان»همان صهیون است و در فیلم هایی مثل «آرماگدون»مخاطب به آرمان های یهودی نزدیک می شود و فیلم «روز استقلال » در حقیقت با یک نوع آخر الزمان کاملاً آمریکایی روبروست.
واقعیت این است که سینمای امروز بسیار ملهم از اندیشه های فلسفی است که نظریه های مطرح شده در جهان معاصر مثل «پایان تاریخ» و «برخورد تمدن ها» الهام گرفته است و از این رو مسئله منجی بسیار کم رنگ و بحث فرجام تاریخ پررنگ شده است؛ در حالی که گرایش به این فیلم ها نیز افزایش یافته است و عجیب این که از ۲۲ فیلم برتری که از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ انتخاب شده اند، ۱۹ فیلم به نحوی به آخرالزمان ربط دارد. از جمله این فیلم ها فیلم «ارباب حلقه ها» است. در این فیلم جنگ خیر و شر مطرح است. این فیلم قوی از یک کارگردان ونزوئلایی است و عجیب اینکه نحوه پرداخت جنگ خیر و شر در این فیلم همان رویکردی است که کارگردان «ترمیناتور ۲» یعنی « جیمز کامرون» دارد. نحوه جنگ خیر و شر، سلاح ها و انسان ها در این فیلم متعارف نیستند. تصاویر این فیلم شبیه همان مفهوم های انتظاری است که متون اسطوره ای و یا در متون مذهبی در جنگ آخرالزمان بیان شده است. در « ارباب حلقه ها» هم مسئله فرجام و هم نحوه پرداخت به آن فرجام به نحوی بیان جنگ آخرالزمان است؛ یعنی به شدت با آن جریان های اسطوره ای که پیرامون نبردهای خیر و شر داریم، مشابه است، این در حالی است که مفاهیم چندی در قالب واقعیت به خورد مخاطبان داده می شود که از جمله آنها مفاهیم پیچیده ماتریالیسم دینی است.[۲۷۰]