عقیدتی
عملگرا
نسبت به اقدام جمعی
مشارکتجویانه
تفردگرایانه
نسبت به سیستم سیاسی
اعتماد
عدم اعتماد
روزنبام[۱۶] برای تعریف فرهنگ سیاسی دو شیوه را ارائه نموده است:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱- تعریف فرهنگ سیاسی با تأکیدی روانشناختی
۲- تعریف فرهنگ سیاسی با جهتگیری جمعی
در تعریف اول، روزنبام سطح تحلیل را فردی میداند و میگوید: «فرهنگ سیاسی شامل تمام شیوه های مهمی است که یک شخص بواسطۀ آنها ذهناً به سوی عناصر ضروری نظام سیاسیاش سوگیریکرده است. برای مطالعه چنین فرهنگ سیاسی توجه به آگاهی و احساس فرد نسبت به نمادها، قواعد و نهادهای اساسی نظام سیاسی جامعه و چگونگی پاسخش به آنهاست.
تعریف دوم، روزنبام به جهتگیری جمعی کنشگران به سوی عناصر اساسی نظام سیاسی مربوط میشود.
بررسی اینکه چگونه توده های عظیم شهروندان به ارزیابی نظام سیاسیشان میپردازند؛ در این حوزه قرار میگیرد. با توجه به این دو تعریف، روزنبام فرهنگ سیاسی را از نوع جهتگیری ذهنی به سوی مسائل سیاسی میداند. البته او معتقد است که باید به تعیین و تمیز «ساخت جهتگیری ذهنی» پرداخت. به همین دلیل وی به ذکر عناصر مشترک در فرهنگ سیاسی میپردازد (به نقل از رضایی، ۱۳۷۸، ص. ۱۵).
۱-۲-۴- جامعه مدنی
جامعه مدنی به عنوان یک نقطه محوری برای فرایند دموکراتیک شدن، شناخته میشود، چرا که نقش نیروهای اجتماعی را در تعریف، کنترل و مشروعیت بخشی به قدرت دولت افزایش میدهد. در مذاکرات پیرامون توسعه، گفته میشود که رشد جامعه مدنی در شکل مدرن آن در نهایت میتواند یک نقش سیاسی قاطع را بازی کند، نه تنها از طریق به تحلیل بردن حکومتهای اقتدارطلب و کمک به پایداری و نگهداری از نظام دموکراتیک، بلکه کیفیت حکومت را در آن نظام سیاسی بهبود میبخشد (برانل و دیگران، ۲۰۰۴، ص. ۱۳). جامعه مدنی میتواند تحت هر نظامی (اعم از لیبرال، اقتدارگرا، دموکراتیک) به غیر توتالیتاریسم ظاهر شود. اگر جامعه مدنی را از دولت جداکنیم، جامعه مدنی عبارتست از: حوزهای از نهادهای مستقل تحت حمایت قانون که در آن افراد و اجتماعات از ارزشها و اعتقادات متنوعی برخوردارند و گروه های خودگردان که در همزیستی مسالمت آمیز با یکدیگر به سر میبرند و به صورت نهادهای واسطه و داوطلبانه میان دولت و افراد عمل میکنند (قوام، ۱۳۷۹، ص. ۱۵۲). جامعه مدنی از یک سو شرایط ضروری را برای پایهگذاری دموکراسی پارلمانی فراهم می سازد و از سویی دیگر قدرت بیش از حد دولت را، با توانمند ساختن مردم برای مشارکت در زندگی دموکراتیک، تحت کنترل در میآورد.
جامعه مدنی، در توسعه و بقای دموکراسی نقش فزایندهای دارد و مرزهای ملی را نه تنها در کشورهای دموکراسی لیبرال در غرب، بلکه هم چنین در کشورهای آسیای میانه نشان میدهد. در جدول زیر نقش جامعه مدنی در مدلهای مختلف دموکراسی نشان داده شده است:
جدول۱-۵- نقش جامعه مدنی در مدلهای مختلف دموکراسی
مدل دموکراسی
نقش جامعه مدنی
دموکراسی کثرت گرا
تحت کنترل در آوردن دولت، تحمیل فشار برای آزادی عمل رهبران سیاسی و رژیم دموکراتیک امن
دموکراسی مشارکتی
ایجاد مجاری برای مشارکت، بهبود توانایی مردم برای مشارکت در زندگی سیاسی
دموکراسی نخبهگرا
جامعه مدنی بیش از حد سیاستزده، تهدیدی برای نظم و هم چنین محدود کننده باشد.
دموکراسی بین المللی
افزایش راهکارهای غیر تجاری و غیر دولتی در تشکیلات جامعه مدنی و افزایش نقش جامعه مدنی جهانی
(کارتر، ۲۰۰۲، صص. ۲۲۳-۲۱۳)