آیینه بیاورید/ چشمان ابر ترک برداشت/ در ظهری که پیشانی خورشید شکافت/ و آیینه/از شرم/باران گرفت (همان:۴۹)
چشمان ابر ترک برداشت:کنایه از اینکه ابر به خاطر مصیبت شهادت امام حسین(ع)با اشک خود جهان را بارانی کرد، آینه از شرم باران گرفتن: کنایه از اینکه روی آینه بخارآلود شد و حتّی گریست.
و صدای چهار چرخی آهن دل/ تکرار پشت تکرار(همان:۵۲)
آهن دل: کنایه از بی رحم
برف میبارد/ امّا/ سرد نیستم/ ابروانم گشادهاند (همان:۵۴)
ابروان گشادهاند: کنایه از اینکه شاداب و خندانم
روزی که تمام شدم/ دانههای حسرت را بپاشید (همان:۵۵)
تمام شدم: کنایه از اینکه به دیار باقی شتافتم
۴-۳-۲-۲-۵ صنایع معنوی
صنایع معنوی را می توان به انواع زیر تقسیم بندی کرد:
۴-۳-۲-۲-۵-۱ پارادوکس یا متناقض نما
از هرچه همسایهی بی سایه/ بدم میآید (همان:۳۷)
روزها میگذرند / و شبها/ در سکوتی مشوّش/ من هم نمیشنوم (همان:۵۳)
در همین دورِ نزدیک/ یا نزدیکِ دور/ خانهای دارم گالی پوش(همان:۱۶)
۴-۳-۲-۲-۵-۲ حسّامیزی
امیدتان صدای روشن سپیدههاست (همان:۵۱)
۴-۳-۲-۲-۵-۳ مراعات نظیر
ماه را پاره نمیکنم/ غروب/ تماشاییست (همان:۳۱)
عشق را نوشتم/بی آنکه بدانم/شور بهاری با من/و رنگین کمانی با هفده رنگ/ بر پیشانی(همان:۴۳)
بهار/ سبزپوش شکوفهی شیدا (همان:۳۶)
دل به پاییز میدهم/ برگ ریزبرگهای بهارانی که میرود/ برگ ریز روزان سفید (همان:۳۶)
خاکستری/ سیاه/ آفتاب همیشگی/ با تلنگری میآید (همان:۳۷)
شانهای بیاورید/ برای پریشانی گیسوانش (همان:۴۲)
دریا- انار/ سیب- آب/ در بلوغ شاعر آینه میشود (همان:۴۴)
این روزها/ پرندگان سمفونی ققنوسند(همان:۵۷)
باران میبارد/ خیس نمیشوم (همان:۴۷)
۴-۳-۲-۲-۵-۴ تضاد یا طباق
مثل همیشه/ جورابهایت سیاه بود و / سفید/ سرما را دوست نداشتی(همان:۱۸)
روز/ فریاد بلند بیداری ست/ و شب/ کمی از سکوت تو/ به گاه شکوه (همان:۳۲)
خاطره پشت خاطره/ گاهی تلخ/ گاهی شیرین (همان:۵۲)
۴-۳-۲-۲-۵-۵ تلمیح
همیشه با ماست/ سرزمینی که بوی یوسف میدهد (همان: ۵۷)
۴-۳-۲-۲-۵-۶ اقتباس
«در اصل به معنی پرتو نور و فروغ گرفتن است و در اصطلاح اهل ادب، آن است که حدیثی یا آیتی از کلام الله مجید یا بیت معروفی بگیرند و چنان در نظم و نثر بیاورند که معلوم باشد قصد اقتباس است نه سرقت و انتحال» (همایی، ۱۳۸۹: ۲۳۹).
زمین دفتر عاشقانههاست/ و خدا زیباست (همان:۱۱)
اقتباس دارد به «الله جمیلُ و یُحبُّ الجمال»
به گل قیامتی داد/ یا حَیُّ یا قیّوم (همان:۱۹)
اقتباس از سورهی بقره، آیه ۲۵۵
ب- اشعار مجموعهی «پیشانی بهار»
فطرت آفتابی
در جزیرهی مجنون / عشق حرف اوّلت بود/ با نُتهای حماسی/ و مکاشفهای تماشایی/ میخواستی با عشق زمینی؛ به خدا برسی/ با فطرت آفتابی تغابن/ و با عشق به چفیه/ پلاک/ پیشانی بند/ و تسبیح یا زهرا (س)/ نه مدالی بود/ نه قرطاسی پیش رو/ فقط خدا بود و/ خدا/ و همین ات/ که امروز میدرخشی برای همیشه! (محمّدی پور،۸:۱۳۸۶)
ترانهی همدلی
با لبخند بارانی/ سرشار خنده میشوند/ و با اذان محبّت/ به خدا نزدیکتر/ ترانهی همدلی/ پای شوقشان را/ دو چندان میکند/ و با نماز عاشقانه در سنگر/ قرار است/ همین فردا/ با رمز «یا …» / مؤمنانه به رقص آیند (همان:۱۰)
طرح
سوار بر- ابر/ پرندهی زخمی عشق/ تا نهایت آفتاب/ لحظه شماری میکند/ این زخم را/ حتّی/ زیباترین آواز هم/ مرهم نمیشود (همان:۱۱)
کربلای چهار
تا کربلای چهار آمدم/ پشت نیزارهای شهامت/ درنگی/ پیشانی برخاک/ و پروازی که هنوز با من است/ و ضربدری که عاشقانه/ بر جوانیات کشیدی (همان:۱۲)
یادی همیشه
همین دیروز؛ شلمچه بودم/ هنوز بوی تو دارد/ تویی که نیامدی/ تویی که آمدی/ با خاطراتی که هر روز میآیند/ مشتی خاک شلمچه را بر میدارم/ تا برایت که نیامدی/ و برایت که آمدی/ شعری بسرایم/ به جاودانگی یادی که همیشه میماند (همان:۱۳)
لایق بودید (برای سردار غیور شهید حسین املاکی)
هر کس لایق نمیشود/ با طعم نیلوفران عاشق/ و پا به پای یاس/ تا خدا برود/ لایق بودید/ با بوسهای بر خاک و دستی بر آتش/ در باغی از شقایق خوابیدید/ و سوار بر ابر/ امروز مسافر هفت آسمانید/ ما هر چه باریدیم/ نشد/ که نشد (همان:۱۴)
ای به خدا نزدیکتر
بررسی سبک شناختی اشعار سه تن از شاعران شرق گیلان- قسمت ۳۱