مدیریت دانش فرایند شناسایی دارایی هوشمند و ایجاد فرهنگ و زیر ساختهای اطلاعاتی است که مشارکت و فراگیری را ترغیب می نماید . این فرایند به دنبال ایجاد سرمایه هوشمند به وسیله بدست آوردن ، پرورش و استفاده از تمامی آن چیزی است که کارکنان می دانند . این سرمایه در سازمان های دانش محور امروزی ، زبان مشترکی است که ایده ها ، مفاهیم و اطلاعات جدید را بکار گرفته ، “دانش جمعی ” را به وجود می آورد که با انتقال آن به محصولات و خدمات جدید ، ارزش افزوده ایجاد می کند . در حقیقت نکته اساسی در مدیریت دانش تعیین و استخراج گوهر دانش از دریای ژرف اطلاعات است . با توجه به این که ارزش می توان هم مادی و هم غیر مادی باشد مدیریت دانش راهنر ایجاد ارزش از دارایی های هوشمند دانسته اند (Belinger,2004) . این مدیریت سرمایه های هوشمند را ازتخریب حفظ نموده ، فرصت هایی را برای افزایش کیفیت تصمیمات ، خدمات و فرآوده ها از طریق افزودن آگاهی و ارزش و فراهم آوردن انعطاف پذیری جستجو نموده و باممیزی از سرمایه های هوشمند ، عملیات بحرانی و تنگناهای بالقوه ای که جریان دانش را ازمسیر استفاده منحرف می سازند ، مشخص می نماید . به این ترتیب نیروی انسانی سازمان را قادر به مواجهه با موقعیت های مطرح شده و پیش بینی موثر و ساختن آینده می نماید (Sveiby,2001).
واژه مدیریت دانش تعاریف مختلفی داردکه برخی از آنها عبارتند از بخشی از مجموعه سلسه مراتب متشکل از داده ها ، اطلاعات ، دانش و معرفت است .
-
- موقعیتی است که به اطلاعات داخل سازمان ارزش می بخشند .
-
- مسیری است که در آن دانش خلق و کسب شده و برای نیل به اهداف استفاده می شود .
-
- روند آگاهانه ایجاد ، اعتباربخشی ، ارائه و توزیع دانش و کاربرد آن است .
-
- فرایند نظام مند نمودن ، انتخاب ، سازماندهی و ارائه دادن ، اطلاعات و دانش بگونه است که درک فرد را در زمینه خاص و مورد نظر بهبود دهد .
-
- به سازمان کمک می نماید تا از مجموعه تجربیات حاصله درک مدون و شفافی بدست آورده و انعظاف پذیری را افزایش می دهد .
مجموعه از اعمال منظم و نظام مند است که برای بدست آوردن با ارزش ترین نتیجه از دانش در دسترس انجام می شود ( کوریا و دیگران ، ۲۰۰۳: به نقل از کاویانی و نیازی ).
اجرای مدیریت دانش در سازمان منجر می شود دانش تولید شده توسط افراد برای همیشه در سازمان باقی بماند و در نتیجه ی خروج کارکنان از سازمان ، دانش تولید شده با توجه به هزینه ای که سازمان صرف تولید آن کرده است از سازمان خارج نمی شود . هدف مدیریت دانش شناسایی ، جمع آوری ، دسته بندی، و سازماندهی ، ذخیره ، اشتراک ، اشاعه و در دسترس قرار دادن دانش در سطح سازمان می باشد . در سازمان هایی که به شکل سنتی اداره می شوند دانش از بالا به پایین در طول خطوط سازمانی در جریان است . در این صورت دانش به ندرت در زمان درست و درجایی که بیشترین نیاز به آن وجود دارد ، قابل دسترس است . اما در سازمان های دانش محور که به اجرا و پیاده سازی مدیریت دانش پرداخته اند ، دانش در کل سازمان جاریست و هرکس به فراخور نیاز خود در زمان مناسب می تواند از آن در جهت انجام وظایف خود استفاده کند . برای تفهیم بیشتر این مساله می توان چرخه مدیریت دانش را به شکل (۲-۲) در نظر گرفت (کریمی ، ۱۳۸۵) .
شکل ۲-۲ نمودار چرخه مدیریت دانش
باز خورد
ارزشیابی آموزش
اندازه گیری
نگهداری دانش
توسعه دانش
به اشتراک گذاشتن دانش
خلق دانش
تشخیص دانش
عناصر اصلی چرخه مدیریت دانش مطابق شکل ، تولید، سازماندهی ، ذخیره ، اشتراک و استفاده می باشد. دانش از طرق مختلفی به دست می آید ، یا از طریق افرادی که دانش را دارا می باشند و یا از طریق انتشارات مختلف ، کنفرانس ها، نشست ها به دست آید . دانش به دست آمده در داخل یا خارج سازمان ، که مفید بوده و سازمان را در ادامه حیات خود یاری می رساند ، شناسایی شده و کلیه آنها جمع آوری می شود. سپس دسته بندی شده و براساس نظم خاصی سازماندهی می شود . دانش سازماندهی شده ذخیره و نگهداری می شود ، این دانش می تواند به اشکال مختلفی ذخیره و نگهداری شود مثلاً در پرونده ها ، پایگاه داده ها ، کتابخانه ها و سپس دانش ذخیره شده به اشتراک گذاشته می شود و در نتیجه ی اشاعه آن ، در سطح وسیعی در دسترس همگان قرار می گیرد . سرانجام این دانش باید مورد استفاده و بهره برداری کسانی که به آن نیاز دارند قرار بگیرد. دانش می تواند در سطح گسترده ای به کمک اینترنت در دسترس و مورد استفاده بسیاری از افراد قرار گیرد (همان منبع ، ۱۳۸۵).
۲-۲-۲ تعاریف مدیریت دانش از دیدگاه صاحبنظران
از مدیریت دانش تعاریف مختلفی به عمل آمده است . اما دقت در تعاریف روشن می سازد که بیشتر تفاوت تعاریف در ظاهر و بیان تعریف است و در اصل همه صاحبنظران بر یک مفهوم واحد از مدیریت دانش تاکید دارند :
تعریف اسوان (۱۹۹۹) از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد می شود ، چرا که این تعریف اهداف را تشریح و مدیریت دانش را در جایگاه سازمانی مناسب قرار می دهد : مدیریت دانش هر گونه فرایند یا عمل تولید ، کسب ، تسخیر، ترویج و جامعه پذیری و کاربرد آن است (واعظی ، حبیبی).
-مدیریت دانش ، مثل ارتباطات ، در بهترین وجه به عنوان روش یا شیوه ی عمل سازمانی تلقی می شود. مدیریت دانش شیوه ی شناسایی ، در اختیار گرفتن ، سازماندهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش می باشد ، که پس از آن توزیع می شود و به عبارت دیگر در دسترس دیگران قرار می گیرد تا برای خلق دانش بیشتر بکار گرفته شود (رادینگ ، ۱۳۸۳).
-راستوگی (۲۰۰۰) تعریفی ارائه کرد که به نظر می رسد که منشور مدیریت دانش را در بر می گیرد . او بیان کرد که مدیریت دانش ممکن است به عنوان “فرایندی سیستماتیک و یکپارچه کننده از هماهنگ کردن فعالیت های گسترده ی سازمان در مورد کسب ، خلق ، ذخیره سازی ، تسهیم ، منتشرکردن ، توسعه و گسترش دادن دانش بوسیله ی افراد و گروه ها در جهت اهداف عمده سازمانی ” تعریف شود.
-پترش : مدیریت دانش ، کسب دانش درست برای افراد مناسب در زمان صحیح و مکان مناسب است ، به گونه ای که آنان بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمان ، بهترین استفاده را از دانش ببرند.
-ویگ : مدیریت دانش بنایی سنجیده ، صریح و اصولی برای تجدید و استفاده از دانش در جهت افزایش تاثیر و بازگشت دانش مربوط به سرمایه دانشی است .
-هی بار : مدیریت دانش شامل مراحل تسخیر اجتماع دیدگاه های خبرگان و متخصصان یک شرکت در هر جایی که باشند در بانک اطلاعاتی ، بر روی کاغذ و یا در اندیشه نیروها ( و پخش آن در هر جائیکه به سود بیشتری بینجامد)، می باشد.
-مکنتاش : مدیریت دانش با تجزیه و تحلیل و شناسایی دانش لازم و سودمند درگیر بوده و درپی برنامه ریزی چند بعدی وکنترل مناسب در توسعه سرمایه های دانش ، در جهت برآورده کرده اهداف سازمانی است .
-ادل: مدیریت دانش ، خط مشی های اصولی را برای یافتن ، درک کردن و استفاده از ارزش و ایجاد ارزش ، معین می نماید .
-بکمن : مدیریت دانش ، رسمی سازی و دسترسی به تجربه ، دانش و دیدگاه های استادانه را که قابلیت های جدید ، قدرت کارایی بالاتر ، تشویق نو آوری و افزایش ارزش مشتری را در پی داشته باشند ، هدف قرار می دهد .
-مالهوترا (۲۰۱۰): مدیریت دانش انجام دادن کارهای درست به جای درست انجام دادن کارهاست . تاکید روی اثربخشی است نه کارآیی ، وجود کارآیی بدون اثربخشی به شکست سازمان منجر می شود.
داقفوس (۲۰۱۰): مدیریت دانش ترکیب فرآیندهای اداره ، کنترل ، خلاقیت ، کد گذاری ، اشاعه واعمال قدرت دانش در سازمان است و هدف اصلی آن اطمینان از این است که شخص نیازمند ، دانش مورد نیاز خود را در زمان مقتضی به دست می آورد ، به گونه ای که توانایی تصمیم گیری به موقع و درست برای او ممکن می شود
-هنری و هدیپث(۲۰۱۱) : مدیریت دانش سیستمی است که دارایی دانش جمعی سازمان را (دانش صریح و ضمنی ) اداره می کند . و یک فرایند مارپیچی است که شامل شناسایی ، اعتبارسنجی ، ذخیره و پالایش دانش برای دسترس کاربران به آن است ، و نتایج زیر رادر پی دارد:
۱-استفاده مجدد دانش توسط دیگران برای نیازهای مشابه .
۲- حذف دانش به دلیل فقدان اعتبار .
۳-تغییر شکل دانش و خلق آن در شکل جدید .
-هاربرت ساینت و انگ : مدیریت دانش عبارت است از ایجاد ارزش از دارایی های پنهان شرکت . زمانی این هدف تامین می شود که بتوانیم توانایی های سازمانی و فردی را به
گونه ای پرورش دهیم که در ایجاد ، تبادل و گردآوری دانش توانا باشند. این امر مستلزم آن است که برای افراد بشر ارزشی والا قائل شویم .
-گوتچو(۱۹۹۹) : مدیریت دانش مدل تجاری میان رشته ای است با همه جنبه های دانش ، نظیر خلق ، کد گذاری ، سهیم سازی دانش و بررسی این موضوع که چگونه این فعالیتها یادگیری و نوآوری را افزایش می دهدند .
-مکینتاش (۱۹۹۹) : مدیریت دانش عبارت است از تجزیه و تحلیل موجود و مورد نیاز دانش که شامل فرآیندهای برنامه ریزی و کنترل برای توسعه دارایی های دانش برای نیل به هدفهای سازمانی می باشد.
-افرازه (۱۳۸۳): مدیریت دانش فرایند کشف ، کسب ، توسعه و ایجاد، تسهیم ، نگهداری ، ارزیابی و به کارگیری دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی ، فن آوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت می پذیرد .
به طور خلاصه مدیریت دانش در سازمانها به دنبال آن است تا نحوه و چگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی مدیریت دانش در سازمانها به دنبال آن است تا نحوه و چگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی و سازمانی را به مهارتهای فردی و گروهی تبیین و روشن نماید . با بررسی وتحلیل اهمیت و ویژگی های دانش در حیطه عملکرد سازمانها می توان دریافت که برخورداری از دانش و اطلاعات روزآمد برای ادامه حیات سازمانها به یک ضرورت انکار ناپذیر تبدیل شده است . در جدول (۵-۲) به بیان برخی از تعاریف از دیدگاه های گونان پرداخته ایم . همان که دیده می شود اغلب تعاریف ، مدیریت دانش را به مثابه یک جریان و فرایند در نظر گرفته اند که این نشات گرفته از ماهیت سیال دانش است . در .واقع حتی اگر ما آگاهانه به اداره نمودن دانش اقدام ننمائیم ، اما دانش وجود دارد ، خلق می شود و به اشتراک گذارده می شود . بوسیله مدیریت بر آن ، به این رویه یک ساخت عملیاتی داده می شود تا فرایند های دانش تحت کنترل و اداره ماقرار گیرند .
دقت در تعاریف مدیریت دانش مشخص می کند که :
الف ) مدیریت دانش یک فرایند مستمر بوده و همیشه بودن آن در سازمان یک ضرورت است .
ب) افراد به عنوان سرمایه های اصلی سازمان مورد توجه می باشند .