۰۰۱/۰>PVALUE
جدول (۴-۱۵) به بررسی همبستگی کمال گرایی و حساسیت به اضطراب در بیماران می پردازد. نتایج این جدول نشان می دهد که بین حساسیت به اضطراب با کمال گرایی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بدین معنی که افزایش در یک از متغیر ها با افزایش در متغیر دیگر همراه است و بر عکس.
یافته جانبی شماره ۲: در بیماران افسرده و وسواسی بین احساس تنهایی و کمال گرایی رابطه وجود دارد.
جدول (۴-۱۶)آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه کمال گرایی و احساس تنهایی در بیماران
متغیر
کمال گرایی
احساس تنهایی
*** ۳۹/۰
۰۰۱/۰
۰۰۱/۰>PVALUE
جدول (۴-۱۶) به بررسی همبستگی کمال گرایی و احساس تنهایی در بیماران می پردازد. نتایج این جدول نشان می دهد که بین احساس تنهایی با کمال گرایی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد . بدین معنی که افزایش در یکی از متغیر با افزایش در متغیر دیگر همراه است و برعکس.
یافته جانبی شماره ۳ : در بیماران افسرده و وسواسی بین حساسیت به اضطراب و احساس تنهایی رابطه وجود دارد.
جدول (۴-۱۷) آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه حساسیت به اضطراب و احساس تنهایی در بیماران
متغیر
حساسیت به اضطراب
احساس تنهایی
*** ۵۲/۰
۰۰۱/۰
۰۰۱/۰>PVALUE
جدول (۴-۱۷) به بررسی همبستگی کمال گرایی و احساس تنهایی در بیماران می پردازد. نتایج این جدول نشان می دهد که بین احساس تنهایی با کمال گرایی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بدین معنی که افزایش در یکی از متغیر با افزایش در متغیر دیگر همراه است و برعکس.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- بحث و نتیجه گیری
تبیین یافته های مربوط به فرضیه های پژوهش
فرضیه اول این بود که بین بیماران افسرده و وسواسی از لحاظ حساسیت به اضطراب تفاوت وجود دارد.
نتایج بدست آمده با بهره گرفتن از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت نمره های دو گروه از نظر حساسیت به اضطراب معنادار نیست. بنابراین فرضیه اول تحقیق رد شد.
حساسیت به اضطراب به ترس از علائم عصبی گفته می شود که در نتیجه داشتن باورهایی نسبت به پیامد های فیزیکی، روانی یا اجتماعی ناگوار حاصل از علایم عصبی، پدیدار می شود (نیل و همکاران، ۲۰۰۷). بنابراین با توجه به این تعریف به نظر می رسد که چنین نگرانیهایی در اکثر بیماریهای روانی وجود داشته باشد. اضطراب به عنوان یک ویژگی محوری در اختلالات روانی مطرح است و ارتباط حساسیت به اضطراب با افسردگی نتیجه کوواریانس بین اضطراب و افسردگی است (اشمیت و همکاران، ۱۹۹۷؛ اشمیت، لرو و جکسون۱[۱۴۱]، ۱۹۹۹). حتی زمانیکه که بین افسردگی و اضطراب هم ابتلایی وجود ندارد افراد افسرده سطح بالایی از حساسیت به اضطراب را گزارش می دهند (کاکس۲[۱۴۲]و همکاران، ۲۰۰۱).. این یافته ها بیانگر این مطلب که خواص ذهنی اغلب خواص کلیدی افسردگی هستند، بنابراین عدم معناداری تفاوت دو گروه وسواسی و افسرده از نظر حساسیت به اضطراب دور از انتظار نیست.
فرضیه دوم این بود که بین بیماران افسرده و وسواسی از لحاظ کمال گرایی تفاوت وجود دارد.
نتایج بدست آمده با بهره گرفتن از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت نمره های دو گروه از نظر کمال گرایی معنادار نیست. بنابراین فرضیه دوم تحقیق نیز رد شد.
این مسئله که بین وسواس و کمال گرایی رابطه معناداری وجود دارد در مطالعات مختلف تایید شده است. پژوهش های انجام شده در زمینه رابطه کمال گرایی و نشانه های عمومی اضطراب در نمونه های غیر بالینی (فلت و همکاران، ۱۹۸۹، میناریک و آرنس ۱۹۹۶) این رابطه را تایید کرده اند. یافته ها نشان داده اند که بین بازخوردهای کمال گرایانه خود مدار و اضطراب صفت همبستگی وجود دارد (فلت، هویت و ریک، ۱۹۸۹). رابطه بین کمال گرایی جامعه مدار و اضطراب، مخصوصا بر حسب ترس از ارزشیابی منفی اجتماعی، تبیین شده است (عندلر و اوکادا۱[۱۴۳]، ۱۹۷۵). در پژوهش های بالینی نیز کمال گرایی با نشانه های اضطراب در بیماران دارای اختلالات روان شناختی متفاوت (هویت و فلت، ۱۹۹۳) و اختلالات اضطرابی (آنتونی و همکاران ، ۱۹۹۸، هیمبرگ و همکاران، ۱۹۹۵) مرتبط بوده است. اما با توجه به اینکه معیارهای شخصی کمال گرایانه و تحقق ناپذیر از طریق افزایش تجربه های شسکت، خود سرزنش گری و درماندگی را به فرد تحمیل می کنند و ارزش، معادل عملکرد می باشد (پیچ، ۱۹۸۴)، لذا تجربه های شکست در تحقق معیارهای کمال گرایانه، خود ارزشیابی های انتقادی و کاهش فاحش عزت نفس را به ارمغان می آورد تا آمادگی برای افسردگی به حد کافی برسد و این تبیینی برای عدم معناداری تفاوت دو گروه وسواسی و افسرده در کمال گرایی است.
همچنین فرضیه سوم این بود که: بین بیماران افسرده و وسواسی از لحاظ احساس تنهایی تفاوت وجود دارد.
اما نتایج بدست آمده با بهره گرفتن از تحلیل واریانس چند متغیره بازگویای آن بود که تفاوت نمره های دو گروه از نظر احساس تنهایی معنادار نیست. بنابراین فرضیه سوم تحقیق نیز رد سد.
هر چند احساس تنهایی و انزوا به عنوان یکی از علایم مشخصه بیماران افسرده می باشد (روکاچ و بروک، ۱۹۹۷؛ شیرر و دیوید هیزار، ۱۹۹۹). و همبستگی مثبت و معناداری بین احساس تنهایی با افسردگی وجود دارد (کاشیوپو و هاگز ۲۰۰۶ و نالن-هاکسمن و اهرن، ۲۰۰۲). اما از طرفی دیگر در بیماران وسواسی نیز به دلیل افکار وسواسی، ترس از الودگی، رفتارها ی خشک و نامنعطف در روابط، استفاده بیش از حد از مکانیزم دفاعی جداسازی و آیین مندیهای رفتاری ویژه موجب اجتناب و طرد از سوی دیگران و نزدیکان می شوند. به همین علت فشاری که دیگران از سوی افراد وسواسی متحمل می شوند موجبات تنهایی آنان را فراهم می اورد.