« کارثه نابلس » نمونه بارزی از این نوع است . ( همان ، ص ۱۳۹)
اگرچه ابراهیم دربسیاری ازوهله های زندگی کوتاه مدتش با مرگ روبه روشده و ابیات زیادی
دروصف آن سروده است اما اوهرگز انسانی ضعیف ومأیوس نبود و اندوه و حزن هیچگاه وی
را درورطه افسردگی وگوشه گیری نینداخت ؛ چرا که غم دروجود اودلیلی قاطع و راسخ دارد
وآن واقعیت پیرامونش است ، حوادث تلخ وروزمره ای که برفضای بیرون حاکم ودرد ورنجی
که جسمش گرفتارآن است . مرگ در نظرطوقان امری است الهی و محتوم و آنچه اهمیت دارد
چگونه و برای چه مردن است .
ج ) زن
عشق اززیباترین مفاهیمی است که ازبدو تولد شعر ، بخش عظیمی ازآن را بـه خود اختصاص
داده است ، و همواره با تعابیر متفاوت و تشبیه های بدیـع ، تپش قلب عاشق را درمعرض دیـد
مخاطب قرارمی دهد . اگرچه بیشتر ادیبان آن را تجربه کرده اند اما ازدیر باز تا کنون بعضـی
از آنها به طور خاص حیات شعـری خویش را صرف سرودن غزلهـای عاشقانـه کرده اند .
شاعرانـی چون عمر بن ابی ربیعه * ، جمیل بثینه * ، و نزار قبانی* کـه نام آنهـا تداعی کننده
شعر عاشقانه است .
* عمر بن ابی ربیعه : از شاعران امـوی است و نسبش به بنـی مخزوم از قبایل بنی قریش می رسد . پدرش عبدالله ملقب به « العدل » است .
در مکه به سال ۲۳هجری متولد شد . ودر آنجـا رشد نمود و ذائقه شعربش شکوفـا شد . عشق را اساس شعرش قرار داد و زن الهام سروده هایش شد …
نهایتا در سال ۹۹هجری وفات یافت . واز او دیوان شعـری که بارها تجدید چاپ شده است و بیشتر آن درعشق و غزل است بر جای مانده است .
* جمیل بثینه : جمیل بن عبد الله بن معمر درسرزمین « القری » واقع درنزدیکی شهر مدینه متولد شد.منسوب به قبیله قضاعه است که در شمال حجاز ساکن و مشهور به بنی عذره شدند . عشق پاک و عذری منتسب به این قبیله است .
جمیل در این سرزمین ودرخانواده ای ثروتمند و والا مقام بزرگ شد . او بسیار بلند قامت ، زیبا هیکل وخوش اخلاق و خوش تیپ بود .
عاشق بثینه دختر« حبأ بن حنّ بن ربیعه » گشت وبه خاطرعشق به وی مشهور به جمیل بثینه شد . از او دیوان شعری برجای مانده که بخش اعظم آن در باب غزل عذری یا همان غزل پاک می باشد . (مهدی محمد ، ۱۹۹۳م ، ص۶ )
* نزار قبانی : شاعر عشق وزن در تاریخ ۲۱/۳/۱۹۲۳ با آغاز فصل بهار در دمشق متولد شد ، پدرش توفیق قبانی صاحب تولیدی پوشاک و کارگاه شیرینی پزی بود. در سال ۱۹۴۵م مدرک حقوق از دانشگاه سوریه دریافت کرد .
نزار در انتقام جویی خواهرش « وصال » که در پی عشق نا کامش خود کشی کرد ، شعر را در خدمت عشق قرار داد .
مجموعه های شعری « قالت لی سمراء » ، « طفوله نهد » ، « أنت لی » ، « سامبا » ، « قصاید » ، « الرسم بالکلمات » ، « حبیبتی » ، « رسائل امرأه غیر مبالیه » ، « الشعر قندیل أخضر » و کتاب « قصتی مع الشعر» از آثار اوست . ( خلیل حجا ، ۱۹۹۹م ، ص ۳۲۱ )
ابراهیم طوقان کـه شاعری است سرشار از عاطفـه ، از سرودن غزلهای عاشقانـه مصون
نمانده است و زن دردیوان او جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است ، اگـر چه دیرتر
از آنچه که انتظارش می رفت پدیدار شد .
و دلیل این تأخیر، زادگاه او و پرورش وی درمحیط آکنده از محدودیت حاکم بـرفرهنگ قومش
است ،چراکه دختران فامیل و کوی و محله بیشتر اوقات پوشیده ودرحصارخانه هایشان زندگی
را سپری می کردند و دیدارهای مداوم خیلی کـم اتفاق می افتاد . لذا عشق در وجود ابراهیم تا
زمانیکه برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه آمریکایی بیروت شد ، نهفته ماند . او درآنجا با فنون
صحیح شعر و جلوه های رنگارنگ دوست داشتن آشنا شد و زیباترین غزلهایش را آفرید .
یوسف بکاردراین باره می نویسد : ” این اشعار اگر چـه گاهـی رنگ غزل امـوی را بـه خـود
می گیرد ، اما درواقع متعلق به هیچ یک از مکاتب غزل عربی نمی باشند و موسیقـی و بیـان
و اسلوب خاص خود را دارند . “ ( بکار ، ۲۰۰۶م، ص۵۷)
مشخصه قابل توجه غزلهای ابراهیم فقدان تصاویری است که دور ازاحساس هستند ، به این
معنا کـه غزل وی بـر اساس زندگی بنا شده است و دخترانـی کـه در طول تحصیـل شیفتـه آنها
مـی شود ، موجوداتی خیالـی نیستند کـه شبانـه در قالب پـری یا جـن بـه خواب او بیاینـد ، بلکـه
موجودات زنده ای هستنـد کـه در عالـم واقـع وجود دارنـد و همانگونـه اند کـه ابراهیـم آنهـا را
وصف می کند . ( شراره ، ۱۹۶۴م ، ص۴۳ )
اولین تجربه طوقان در عشق ، آشنایی او با « ماری الصفوری » بود از همان زمانی که او به
سال ۱۹۲۶م از روستایش « کفرکنه » وارد دانشگاه آمریکایی بیروت شد و در آنجا یکسال
ماند که درطول این اقامت ،قلب شاعرجوان علی رغم بی اعتنایی وبی مبالاتی محبوب ،ضرب
آهنگ تپشهای عشق را در جریان خونش احساس کرد .
او اولین غزل عاشقانه اش را که در مجله ( الأحرار المصورّه البیروتیه ) به چاپ رساند ، در
وصف حال وهوای درونی خود وزیبایی معشوق سرود .) السمان ، المرأه فی شعر إبراهیم طوقان )
عند شباکی
بکوری عند شباکی لأنشق طیب ریّـاکِ
و لا سلوی سوی نجوی أسِرّ بها لمغناکِ
أُسرِّحُ نحوَه طرفاً اُمنّیه بمـرآکِ
و طرفاً فی قرار ( الدّار ) موعوداً بلقـیاکِ
تمرُّ علیّ سا عاتُ اُشیِّعُها بذکراکِ
و أخشی أن یرفَّ الجفنُ یحرمنی محیّاکِ
نقد صورت و معنی در شعر ابراهیم طوقان- فایل ۲۱