همانطور که پیش از این گفته شد، یکی از حقوق کودکان بزهدیده، حق مشارکت در فرایند رسیدگی است.. در این راستا نظام عدالت کیفری وظیفه دارد فرصتها و امکانات لازم را برای مشارکت و ابراز عقیده آنان فراهم نماید.
بند ۲ ماده ۱۲ کنوانسیون حقوق کودک در این باره بیان میدارد که باید برای کودک فرصتهایی فراهم شود تا بتواند در هر یک از مراحل دادرسی، اجرایی و قضایی مربوط به وی به طور مستقیم و یا از طریق یک نماینده یا شخصی مناسب ، عقیده خود را ابراز نماید. ماده ۴۱ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان نیز دادگاه را مکلف نموده است برای مشارکت کودک در فرایند رسیدگی، بدون ورود آسیب به وی، تدابیر واقدامات مقتضی از قبیل فراهم آوردن امکان مشارکت او بدون حضور فیزیکی را اتخاذ نماید.
الف: همکاری با مرجع قضاییدرفراهمآوردن امکان مشارکت کودک بزهدیده درفرایند رسیدگی
کودکان آسیبپذیری بیشتری داشته و بیش از دیگران در معرض خطرات ناشی از بزه دیدگی دومین قرار دارند، به همین دلیل امروزه بسیاری از کشورها، شیوه های آسانتر و منعطفتری را برای مشارکت دادن کودکان در فرایند رسیدگی اتخاذ میکنند.
« پژوهشها نشان میدهد که توجه به نظر کودک در رابطه با شیوه بیان اظهارات بسیار مفید خواهد بود و به آنها حس کنترل بر اوضاع و احساس مشارکت میدهد »[۸۸]. مرجع قضایی برای تصمیمگیری در رابطه با شیوه مشارکت، پیش از هر چیز باید نظر کودک را در این باره جویا شود. مددکاران اجتماعی میتوانند با تشریح شیوه های مشارکت برای کودک و بیان نقاط مثبت و منفی هر یک از این شیوه ها، او را در تصمیمگیری یاری نمایند. سپس نظر وی را به مرجع قضایی منتقل کنند.
علاوه بر این، مرجع قضایی برای تصمیمگیری در این خصوص، نیازمند کسب اطلاعاتی در زمینه محدودیتها و آسیبهایی که بر روی اظهارات کودک تأثیرگذار است، میباشد. مددکاران اجتماعی به عنوان کارشناسانی که آموزشهای لازم را در زمینه کودکان بزهدیده دیدهاند، میتوانند با ارائه نظرات تخصصی، در این مورد نیز با مرجع قضایی همکاری داشته باشند.
روش ضبط ویدئویی اظهارات کودک و نیز انتقال اظهارات کودک به دادگاه توسط متخصصین، از شیوههایی است که امروزه در بسیاری از کشورها به منظور آسان کردن مشارکت کودکان مورد استفاده قرارمیگیرد. در این میان مددکاران اجتماعی، هم در انتخاب شیوه مشارکت و هم در اجرای این روشها، میتوانند تأثیرگذار باشند. برای آشنایی بیشتر با فعالیتهای مددکاران در این زمینه، در ادامه به شرح هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
۱- ضبط ویدئویی اظهارات کودک بزهدیده
در این روش اظهارات کودک بزهدیده که در مصاحبه با مددکاران آموزش دیده بیان شده، در یک نوار ویدئویی ضبط و در دادگاه پخش میگردد.
ضبط اظهارات کودک در محیطی حمایتی و صمیمی، او را از تکرار وقایع نزد مرجع قضایی معاف نموده و از آسیبهای ناشی از حضور در دادگاه در امان میدارد. بهعلاوه، این امکان را برای مرجع قضایی فراهم میکند که در صورت لزوم اظهارات را چندین بار بازنگری نموده و به جزئیات آن توجه نماید. مزیت دیگر این روش، ضبط جزئیاتی است که ممکن است به مرور زمان از ذهن کودک پاک شود. در سیستم قضایی ما معمولاً فاصله بین وقوع جرم و زمان تشکیل دادگاه، چندین ماه به طول میانجامد و در طول این مدت ممکن است کودک بسیاری از جزئیات را فراموش کند. ضبط اظهارات کودک در زمانی نزدیک به وقوع جرم میتواند در حفظ جزئیات واقعه مؤثر باشد.
مددکاران برای انجام مصاحبه، باید آموزشهای لازم را در زمینه چگونگی طرح سؤالات و شیوه های برخورد با کودکان در سنین مختلف دیده باشند. آنها باید اعتماد کودک راجلب نموده و محیطی را فراهم کنند که کودک در آن احساس آرامش و امنیت داشته باشد. سپس هدف از انجام مصاحبه را به شیوهای که برای کودک قابل فهم باشد، توضیح داده و به او یادآوری کنند که گفتههایش ضبط میشود. سؤالاتی که از کودک پرسیده میشود، باید کوتاه و ساده باشد و او را به سمت پاسخ راهنمایی نکند. مصاحبه کننده در طول مصاحبه باید آرامش خود را حفظ نموده و از شنیدن سخنان کودک مضطرب نشود؛ زیرا هر گونه تغییر حالتی در فرد مصاحبهکننده ممکن است کودک را از توصیف جزئیات منصرف نماید. [۸۹]
۲- انتقال اظهارات کودک بزهدیده به دادگاه
« امروزه در برخی از کشورها از جمله ایالات متحده، برای متخصصین بیطرف این امکان وجود دارد که با کودکی مصاحبه نموده و سپس اظهارات وی را در دادگاه بازگو کنند »[۹۰]. علت اتخاذ این روش این است که گاهی کودکان به دلایلی از جمله سن کم، سطح پایین قابلیتهای زبانی و مهارتهای حافظه، مشکلات تمرکز، کمرویی و … توانایی بیان اظهارات حتی به صورت ضبط ویدئویی را نیز ندارند.
در این صورت مددکاران میتوانند به یاری کودک آمده، به عنوان فردی آموزش دیده که هم برای کودک و هم برای دادگاه قابل اعتماد است، اظهارات کودک و نظرات وی را به دادگاه منتقل نمایند و بدینوسیله « امکان مشارکت کودکان بدون حضور فیزیکی در جریان رسیدگی »[۹۱] را فراهم آورند.
ب : ایجاد آمادگی در کودک بزهدیده برای مشارکت در فرایند رسیدگی
کودکانی که به عنوان بزهدیده وارد سیستم قضایی میشوند به خصوص کودکانی که مجبور به حضور در دادگاه هستند، آسیبدیدگی های مضاعفی را تجربه میکنند. این مسأله یکی از عواملی است که باعث میشود کودکان بزهدیده خود را از چشم نظام عدالت کیفری پنهان نموده و تحمل رنجهای ناشی از بزه دیدگی را، به ورود به سیستم ناآشنا و ارعابآور قضایی ترجیح دهند.
یکی از تدابیری که امروزه در برخی از کشورها برای رفع این مشکل اندیشیده شده است، برنامههای مربوط به آماده کردن کودک برای مشارکت در فرایند کیفری و حضور در دادگاه است. « هدف از اجرای این برنامهها، تلاش در جهت کاهش آسیبهای بالقوهای است که بهدلیل درگیر شدن کودکان در نظام عدالت کیفری ایجاد میشود »[۹۲].
برای آشنایی بیشتر با اقدامات مربوط به آمادهسازی کودکان، در این قسمت از بحث، به بررسی مؤلفه های اصلی آن ـ که با توجه به برنامههای اجرایی در کانادا تنظیم گردیده است ـ خواهیم پرداخت. این مؤلفه ها عبارتند از : آموزش و اطلاعرسانی درباره فرایند رسیدگی ، کاهش استرس کودکان و همراهیکردن کودکان در دادگاه.
پیش از ورود به بحث باید توجه داشت که برای آمادهکردن کودک، لازم نیست کلیه برنامهها را در مورد وی اجرا نمود؛ بلکه باید هر کودک را به صورت جداگانه ارزیابی کرده و با درنظرگرفتن نیازها و دغدغه های وی، برنامههای لازم برای آمادهشدن او را تنظیم نمود. مددکار اجتماعی با مصاحبههایی که با کودک بزهدیده و خانواده وی انجام میدهد، میتواند نیازها و نگرانیهای آنها را دریابد و برنامههای خود را بر روی این نیازها متمرکز سازد.
۱ـ آموزش و اطلاعرسانی درباره فرایند رسیدگی
بسیاری از دغدغه های کودکان ناشی از ناآگاهی درباره فرایند دادرسی است. کودکان اطلاعاتی درباره چگونگی فرایند دادرسی و جایگاه خود در این فرایند ندارند. آنها نمیدانند به عنوان بزهدیده چه اقداماتی باید انجام دهند و چه مقرراتی را باید رعایت نمایند و همین ناآگاهی باعث نگرانی آنها و خانوادههایشان میشود.
در صورتی که مددکار اجتماعی به این نتیجه برسد که بخشی از نگرانیهای کودک بزهدیده و خانواده وی ناشی از ناآگاهی است، میتواند با ارائه آموزشهای لازم از دغدغه های آنان بکاهد. مددکار اجتماعی برای اینکه به خوبی از عهده انجام این وظیفه برآید، باید اطلاعات کافی درباره مسائل حقوقی و شیوه های آموزش آن به کودکان و خانواده ها داشته باشد.
ارائه اطلاعات و آموزشها باید با توجه به نیاز کودک باشد. بنابراین مددکار ابتدا باید آنچه کودک نمیداند و دانستن آن برایش مفید است به خوبی درک کند و سپس با زبان و شیوهای که برای او قابل فهم است، نگرانیهایش را برطرف کند.
برای تعیین میزان اطلاعات کودک، میتوان از سؤالات ازپیشتعیینشده کمک گرفت. برای مثال برای دریافتن سطح اطلاعات کودک درباره دادگاه میتوان پرسید [۹۳]:
ـ آیا شما میدانید چرا باید به دادگاه بروید؟
ـ در دادگاه چه کسانی حضور دارند؟
ـ وظیفه قاضی در دادگاه چیست؟
ـ منظور از متهم و بزهدیده در دادگاه کیفری چیست؟
ـ قاضی در دادگاه درباره چه کسی از شما سؤال می کند؟
ـ چرا باید در دادگاه حقیقت را گفت؟ اگر شخصی در دادگاه دروغ بگوید، چه اتفاقی میافتد؟
یکی از مفاهیمی که در این مرحله باید برای کودک بزهدیده تشریح شود « مفهوم مسؤولیت » است. کودکان درباره مسؤولیت، ذهنی آشفته دارند. کودک بزهدیده اغلب، در رابطه با آنچه که اتفاق افتاده است، احساس گناه میکند. گمان میکند او متهم را دچار مشکل کرده است و در برابر آشفتگیهایی که به خاطر فاش کردن ماجرا دامن گیر دیگران شده است، خود را مسؤول میداند. « کودکان برای مشارکت مؤثر در فرایند کیفری، باید بدانند که در برابر رفتار دیگران مسؤول نیستند. هنگامی که شخصی تصمیم میگیرد که قانونشکنی کند، باید تبعات آن را نیز بپذیرد. همچنین کودک باید بفهمد که با گفتن ماجرا، مسؤول نتیجه دادگاه نیست؛ بلکه این قاضی است که تصمیم گیرنده است. اظهارات او قسمتی از مدارک و اطلاعات زیادی است که قاضی جمعآوری میکند. تنها وظیفه او این است که ماجرا را آنگونه که اتفاق افتاده است، به زبان خودش برای قاضی بیان نماید »[۹۴].
۲ـ کاهش استرس کودک بزهدیده
یکی از روشهایی که امروزه در برخی از کشورها مورد استفاده قرار میگیرد و کارایی خود را در کاهش استرس کودکان به اثبات رسانده است، روش نقش بازیکردن می باشد. « نقش بازیکردن از طریق ایجاد یک فعالیت سرگرم کننده و آشنا کردن کودک با تشریفات ناآشنای دادگاه، اضطراب کودک را کاهش میدهد»[۹۵].
در این روش، کودک با قرار گرفتن در نقش بزهدیده در دادگاه و پاسخدادن به سؤالات، مهارت های مربوط به خوب گوشدادن، فکرکردن و بلند و واضح پاسخدادن را میآموزد. همچنین یاد میگیرد که کجا و چگونه بگوید که سؤالی را نفهمیده است و یا پاسخ را نمیداند.
یکی دیگر از روش های کاهش استرس کودک آموزش تکنیکهای خودآرامسازی به آنها میباشد. روش فوق این امکان را برای کودک فراهم میکند که هنگام مواجهه با عوامل تنشزا ، بدون نیاز به کمک دیگران از اضطراب و استرس خود بکاهد[۹۶].
هنگامی که کودک نشانه های استرس را بروز میدهد، تنفس به شیوه مؤثر اولین اقدام برای به نظم درآوردن انرژی اوست. برای اجرای این تکنیک بهتر است، کودک در وضعیتی آرام و راحت قرار بگیرد. سپس باید نفس عمیقی کشیده، مدتی مکث نموده، به آرامی هوا را خارج نماید و همزمان با خارج شدن هوا عضلات بدن خود را شل کند. کودک برای به دست آوردن آرامش باید این نوع تنفس را ۱۰ تا ۲۰ بار انجام دهد.
روش دیگر خودآرامسازی، تصویرسازی ذهنی است. تصویرسازی به معنای فکرکردن به منظرهها، تصویرها و احساسهایی است که برای کودک خوشایند است. کودک باید چشمهای خود را ببندد، فکر خود را متمرکز کند و خود را در مکانی تصورکند که در آنجا احساس آرامش، آسودگی و اطمینان خاطر دارد. این روش راهی مؤثر برای رها شدن از نگرانیها و تغییر نگرشهای منفی است.
تکنیک انقباض عضلانی نیز یکی از روش های رایج خودآرامسازی است. برای استفاده از این روش کودک باید عضلات بدن خود را به ترتیب منقبض کند، کمی نگهدارد و سپس رها کند تا تفاوت بین این دو حالت را در یابد. کودک در طول انجام این عمل باید نفس عمیق بکشد و در حالی که هوا را خارج میکند ماهیچهها را نیز رها کند تا هر چه اضطراب و تنش است از بدن او خارج شود.
مددکار میتواند این تکنیکها را طوری آموزشدهد که برای کودک سرگرم کننده باشد. به این ترتیب علاقه کودک به تمرین و تکرار، بیشتر شده و مهارتهای خودآرامسازی در وی ارتقاء مییابد.
۳ـ همراهی کردن کودک بزهدیده در دادگاه
« یکی از راه های مؤثر برای کاهش نگرانیهای رایج کودکان، همراهیکردن آنها در دادگاه میباشد»[۹۷]. « حضور فیزیکی یک فرد آشنا و صمیمی روشی عملی و آسان برای جلوگیری از اضطراب کودک و کمک به تمرکز وی در دادگاه است »[۹۸]. فرد همراه باید از نگاه کودک، صمیمی و قابل اطمینان باشد؛ بنابراین توجه به نظر او درباره اینکه چه کسی در دادگاه همراه او باشد، اهمیت زیادی دارد[۹۹]. مددکار اجتماعی باید در این مورد با کودک گفتگو کند و در صورت لزوم مشورتهای لازم را به او ارائه دهد.
بسیاری از کودکان دوست دارند در جلسه دادگاه والدین همراهشان باشند. در اغلب موارد حضور والدین، حمایت عاطفی مؤثری را فراهم نموده و باعث اطمینان خاطر و احساس امنیت کودکان میشود. اما گاهی نیز حضور آنها در دادگاه برای کودک مفید نیست. زیرا ممکن است آنها افراد پراسترسی باشند، یا از اینکه کودک ماجرای بزه دیدگی خود را فاش میکند احساس شرمندگی کنند و این مسأله بر اظهارات او تأثیر گذار باشد. مددکار اجتماعی با درنظرگرفتن همه جوانب، باید به کودک کمک کند تا بهترین تصمیم را در این مورد بگیرد.
علاوه بر این، مددکار میتواند به افرادی که همراه کودک هستند آگاهیهای لازم را درباره وظایفشان در دادگاه و چگونگی حمایت از کودک ارائه کند. همراه کودک باید بداند که هنگامی میتواند بهترین کمک را به کودک بنماید که آرامش خاطر داشته باشد و خود را مطمئن و دلگرم نشان دهد[۱۰۰]. او باید پیش از تشکیل دادگاه، در طول جلسه دادگاه و پس از پایان آن، همراه کودک بماند و در همه این مراحل همواره کودک را دور از متهم نگهدارد. همچنین باید در کودک احساس امنیت ایجاد نماید و در مواقع لزوم حمایتهای لازم را از او به عمل آورد.
« در بسیاری موارد کودک تمایل دارد شخصی که او را برای دادگاه آماده کرده است، در دادگاه نیز او را همراهی کند. به همین دلیل مددکار اجتماعی با توجه به تاریخ برگزاری دادگاه باید برنامه ریزی لازم را برای حضور داشته باشد »[۱۰۱].
مبحث سوم : نقش مددکاران اجتماعی در مرحله صدور و اجرای حکم
در بین مراحل دادرسی مرحله صدور و اجرای حکم دارای اهمیت ویژهای است. بعداز طی مراحل مختلف، همه نگاه ها به حکم دادگاه است که ببیند تا چه اندازه با موازین علمی و عدالت اجتماعی سازگار است و چقدر به رسالت خود مبنی بر دفاع از مظلوم جامه عمل پوشانده است. عالمانه و عادلانه بودن حکم دادگاه واجرای صحیح آن باعث افزایش اعتماد مردم نسبت به دستگاه عدالت کیفری میشود و بالعکس ناعادلانه بودن آن باعث سلب اعتماد مردم و ناکارآمدی نظام کیفری خواهد شد.
روح عدالت خواهی جامعه از نظام عدالت کیفری انتظار دارد که علاوه بر محکوم کردن بزهکار، بزهدیده را نیز مورد حمایت و تفقد قرار دهد و آلام و خسارتهای وارد بر او را نادیده نگیرد؛ به ویژه هنگامی که بزهدیده، کودکی بیگناه و بیپناه است.
امروزه ضرورت توجه به بزهدیده و حمایت از او در حکم دادگاه مورد توافق جرمشناسان قرار گرفته است. این احکام حمایتی در خصوص کودکان بزهدیده باید حتیالامکان دو مؤلفه جبران آثار بزه دیدگی و پیشگیری از تکرار بزه دیدگی را مورد توجه خود قرار دهد. در این بین مددکاران اجتماعی، هم در مرحله صدور و هم در مرحله اجرای این احکام میتوانند تأثیرگذار بوده وبه عنوان یک کارشناس، مشاور و ضابط خبره خدمات لازم را به مرجع قضایی ارائه نمایند. در ادامه این مبحث به نقش مددکاران اجتماعی در صدور و اجرای دستورات دادگاه ضمن صدور حکم بزهکار و نیز نقش آنان در صدور و اجرای حکم حضانت کودک خواهیم پرداخت.
گفتاراول: نقش مددکاران اجتماعی در صدور و اجرایدستورات دادگاه ضمن صدور حکم بزهکار
مرحله صدور حکم فرصتی است برای نظام عدالت کیفری تا بتواند اهداف حمایتی خود را در حکم گنجانده و به این ترتیب اقدامی تأثیرگذار در جهت ترمیم آثار بزه دیدگی و پیشگیری از بزه دیدگی مجدد کودک انجام دهد. لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان صدور احکام حمایتی در رابطه با کودک بزهدیده را، ضمن صدور حکم بزهکار، مورد توجه قرار داده است.
ماده ۴۵ لایحه مذکور مقرر می دارد : « دادستان می تواند در جرایم موضوع مواد ۷ و ۸ و بند «د» و «هـ» ماده ۱۰ و ماده ۱۲ این قانون چنانچه شخص مرتکب از والدین کودک ونوجوان باشد و سابقه جرایم عمدی علیه کودک و نوجوان نداشته باشد، با موافقت کتبی مرتکب و رعایت غبطه کودک و نوجوان و در صورت لزوم با متناسب نمودن قرار تأمین صادر شده یا صدور قرار تأمین متناسب، تعقیب را معلق کند. دادگاه نیز میتواند رأساً یا به تقاضای دادستان با رعایت شرایط مذکور و احراز مجرمیت، صدور حکم را به تعویق اندازد. تعلیق تعقیب دعوی یا تعویق صدور حکم نباید موجبات بزه دیدگی یا ورود آسیب بیشتر به کودک و نوجوان را فراهم سازد. مرجع قضایی ضمن قرار صادره، اجرای یک یا چند مورد از دستورات زیر را برای مرتکب مقرر میکند :
الف) تکلیف به انجام یا خودداری از انجام امر یا رفتاری خاص؛
ب) تکلیف به گذراندن دوره های خاص آموزشی و فراگیری مهارتهای مربوط به تربیت و مراقبت کودک و نوجوان و ارائه گواهی آن ؛
ج) مراجعه به مراکز درمانی، بازپروری یا توانبخشی برای درمان اعتیاد، بیماری یا اختلالات رفتاری و روانی ویا جسمی؛
د) خودداری از اشتغال به کار یا حرفه معین؛
هـ) اقدام جهت درمان اعتیاد، بیماری یا اختلالات رفتاری و روانی و یا جسمی کودک و نوجوان؛
و) مراجعه به سازمانها و نهادهای حمایتی دولتی و یا غیردولتی به منظور بهرهمندی از خدمات و مساعدتهای اجتماعی آنها؛
نقش مددکاران اجتماعی در حمایت از کودکان بزه دیده- قسمت ۶