است)
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی تجربی رابطه بین دارایی های نامشهود و معیارهای ارزیابی عملکرد در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران می باشد. در شرایط کنونی شاهد تبدیل دارایی های نامشهود به عنوان یکی از مهمترین فاکتورها در جهت رشد و تعالی شرکت ها، سازمان ها و در نگاهی وسیع تر جوامع هستیم. از طرفی به دلیل ماهیت نامشهود این دارایی ها بحث های زیادی پیرامون چگونگی اندازه گیری و ارزیابی آن به وجود آمده است. از طرف دیگر بررسی عملکرد شرکتها از مهمترین موضوعات مورد توجه مدیران، سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و سایر اشخاص ذینفع محسوب می شود و نتایج حاصل از آن مبنای بسیاری از تصمیم گیریها در داخل و خارج از آن است. در این تحقیق نسبت دارایی های نامشهود گزارش شده در صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به کل دارایی های آن ها و سه معیار ارزیابی عملکرد شامل نسبت بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) ، نسبت بازده داراییها( ROA ) و نسبت ارزش بازار به دفتری سهام (MBVR)، مورد توجه قرار گرفته است . هدف این تحقیق پاسخ به این سوال است که آیا بین میزان دارایی های نامشهود و عملکرد مالی شرکت ها رابطه ای وجود دارد یا خیر.
جهت گیری این تحقیق کاربردی می باشد. در این تحقیق از رویکرد قیاسی – استقرایی استفاده شده است. برای تبیین پیشینه تحقیق از روش کتابخانه ای و بررسی مقالات علمی، کتابها، گزارشها و اطلاعات موجود در شبکه های اطلاع رسانی اینترنتی و پایان نامه های مرتبط مقطع دکتری و کارشناسی ارشد استفاده شده است. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق نیز از اطلاعات میدانی (اطلاعات مستخرج از صورتهای مالی شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل آنها نیز از نرم افزارهای آماری (SPSS) استفاده می شود.
در این تحقیق جامعه آماری شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که از طریق نمونه گیری آماری (کوکران) تعدادی از آنها برای تحقیق تعیین می شود. نسبت دارایی های نامشهود به کل دارایی ها متغیر مستقل و معیارهای ارزیابی عملکرد مالی، متغیرهای وابسته تحقیق می باشد. در این پژوهش با بهره گرفتن از رگرسیون خطی ساده و ضریب همبستگی، تجزیه و تحلیل داده ها انجام می شود. از آزمون K-Sبرای تعیین نرمال بودن داده ها ، روش رگرسیون برای بیان ارتباط متغیرها ، آماره آزمون t برای آزمون معنادار بودن ضرایب معادله رگرسیون و در نهایت از آماره آزمون فیشر برای تعیین معناداربودن معادله رگرسیون استفاده خواهد شد . در نهایت با توجه به آزمونهای فوق نتایج زیر بدست آمد :
بین متغیرمستقل(نسبت دارایی های نامشهود به کل دارایی های شرکت) با معیار ارزیابی عملکرد ROE رابطه منفی معنادار وجود داشته ولی ارتباط متغیر مستقل با متغیر های وابسته ROAوMBVR معنادار نیست .
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه.2
بیان مساله.3
اهمیت موضوع5
اهداف پژوهش .6
فرضیات پژوهش.7
متغیرهای تحقیق .7
مدل تحلیلی تحقیق. 8
روش انجام پژوهش 9
قلمرو پژوهش.10
واژگان کلیدی پژوهش.10
ساختار تحقیق.11
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه13
مبانی نظری تحقیق14
سرقفلی و دارایی های نامشهود 14
چالش های پیش و روی دارایی های نامشهود 16
رویه های حسابداری دارایی های نامشهود و مشکلات پیش رو.17
مخارج تحقیق و توسعه 19
نقش افشای اختیاری در مواجه با چالش های دارایی های نامشهود. 20
ارتباط ارزشی.21
ارزیابی عملکرد .25
پیشینه تحقیق.47
فصل سوم : روش تحقیق
مقدمه .52
جامعه آماری پژوهش.52
تعیین اندازه نمونه آماری52
نوع و روش تحقیق55
روش های جمع آوری اطلاعات.56
فرضیات تحقیق.56
نحوه محاسبه متغیرهای تحقیق57
روش آماری58
فصل چهارم : یافته های تحقیق
مقدمه65
آزمون کولموگرف – اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن داده ها.65
تحلیل همبستگی67
رگرسیون و تحلیل واریانس68
بررسی ارتباط متغیر ROE ومتغیر مستقل.69
بررسی ارتباط متغیر ROA ومتغیر مستقل70
بررسی ارتباط متغیر MBVR ومتغیر مستقل.72
فصل پنجم : نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
مقدمه75
نتایج حاصل از تحقیق75
تعبیر و تفسیر نتایج آزمون فرضیه ها .76
نتیجه گیری.77
مشکلات و محدودیتهای تحقیق77
پیشنهادات78
پیوستها.79
فهرست منابع و ماخذ.98
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول 3-1- شرکتهای مورد بررسی55
جدول 4-1-نتیجه آزمون K-S برای متغیرها.66
جدول 4- 2 – نتیجه آزمون K-S برای متغیرهای نرمال شده.66
جدول 4-3- نمایش رابطه متغیر مستقل (Intangible Assets) با متغیرهای وابسته67
جدول 4-4- نمایش نتایج آزمون F برای متغیر ROE69
جدول 4-5- نمایش رابطه بین متغیر مستقل با متغیرROE.70
جدول 4-6- نمایش نتایج آزمون F برای متغیر ROA.71
جدول 4-7- نمایش رابطه بین هر متغیر مستقل با متغیر ROA71
جدول 4-8- نمایش نتایج آزمون F برای متغیر MBVR.72
جدول 4-9- نمایش رابطه بین هر متغیر مستقل با متغیر MBVR.73
1-1- مقدمه
با نگاهی دقیق به جهان پیرامون این حقیقت آشکار می شود که جهان امروز تفاوت بسیار با گذشته دارد. از ویژگی های جهان امروز می توان به جهانی سازی اقتصاد، تولید انبوه، ظرفیت مازاد در اکثر بازارها ، رقابت بر مبنای زمان ، حجم انبوه اطلاعات و کارایی ارتباطات، دانش، اطلاعات و قدرت روز افزون مشتری اشاره کرد که این همه بیانگر یکپارچگی و پیچیدگی بازار های جهانی و پویایی محیط فرا روی شرکت ها و موسسات تولیدی و خدماتی است. در چنین فضایی این سؤال اساسی مطرح است که راز بقا و موفقیت سازمان ها در بازار های رقابتی امروز چیست ؟
برمبنای نظریات متخصصان مدیریت راهبردی ، پاسخ سؤال در ایجاد ، حفظ و تداوم مزیت رقابتی پایدار یافت می شود . به این معنا که سازمان ها برای مصون ماندن از امواج سهمگین محیطی و نیز سازگاری با الزامات رقابتی ، چاره ای جز کسب و تداوم نفوذ رقابتی پایدار ندارند. در سال های اخیر موضوع استفاده از فن آوری اطلاعات در امور تجاری و کسب و کار و همسویی یا انطباق آن با راهبردهای سازمان به مسأله ی مهمی برای مدیران ارشد اجرایی در اقصی نقاط دنیا تبدیل شده است. متأسفانه بسیاری از مدیران با دنباله روی از این موج ، هزینه های بسیاری را به سازمان خود تحمیل کرده اند و به دلیل کم توجهی به همسویی با راهبردهای سازمان موفق به کسب نتایج قابل قبول و ایجاد ارزش برای سهامداران و ذی نفعان نشده اند .
از نظر هاو ما (1990) مزیت رقابتی تمایز در ویژگی ها یا ابعاد هر شرکتی است که آن را در مقایسه با رقبا قادر به ارائه خدمات بهتر به مشتریان می کند . مزیت رقابتی مشهود از منابع فیزیکی و مشهود سازمان ایجاد می شود و معمولاً از تعهد شرکت نسبت به مقدار زیادی منابع در عرصه های خاص که به راحتی قابل تغییر نیستند ناشی می شود که از آن جمله می توان به سرمایه گذاری سنگین در ماشین آلات اشاره کرد . در مقابل ، مزیت نامشهود مزیتی است که امکان مشاهده آن به شکل فیزیکی به راحتی مقدور نیست و از قابلیت های سازمان منتج می گردد که ناشی از نام تجاری، شهرت، شیوه های برنامه ریزی، سبک های مدیریتی، فرآیندها، ساختارها و سیستم های سازمانی، مکانیزمهای یادگیری ، روش های هماهنگی و نیز کارهای تیمی است . به طور کلی می توان گفت هرقدر مزیت رقابتی ، نامشهود باشد امکان تقلید آن مشکل تر و زمان برتر خواهد بود . ضمن اینکه جابه جایی و جذب مزیت نامشهود بسیار مشکل تر از مزیت مشهود است . شرکت های موفق برای ارزیابی عملکرد خود تنها به شاخص های مالی متکی نیستند بلکه عملکرد خود را از سه منظر دیگر یعنی مشتری ، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد نیز مورد ارزیابی قرار می دهند .
اگر سازمان ها بتوانند سرمایه های انسانی ، اطلاعاتی و سازمانی خود را به خوبی تعریف کنند، شاخص های مناسبی برای اندازه گیری آن ها طراحی کنند و در نهایت آن ها را با راهبردها و اهداف سازمانی هم سو نمایند ، قادر خواهند بود از نتایج شگفت انگیزی که خواهند داشت در جهت افزایش سود و منافع ذی نفعان بهره ببرند. همان طور که کاپلان و نورتون (2004،ص 47) بیان می کنند: « مهم ترین دلیل برای اندازه گیری دارایی های نامشهود این است که اگر سازمانی بتواند سرمایه های انسانی مانند مهارت و دانش کارکنان خود را با سرمایه های اطلاعاتی مانند سیستم اطلاعاتی مدیریت منابع انسانی و سرمایه های سازمانی مانند کار تیمی و فرهنگ سازمانی همسو کند، موفق به خلق یک مزیت رقابتی قوی خواهد شد که رقبا به راحتی نمی توانند آن را کپی برداری کنند.»
با توجه به اهمیت روز افزون دارایی های نامشهود در «اقتصاد جدید» ، می توان ( با توجه به مشکلات احتمالی اندازه گیری ) بحث کرد که تمام دارایی های نامشهود (خریداری شده یا ساخته شده توسط شرکت) باید در صورت های مالی (به ارزش منصفانه) به منظور حداکثر سازی ارتباط ارزشی این صورت ها شناسایی و گزارش شوند . ارتباط ارزشی داده شده ی یک صورت مالی، توانایی تأیید یا تغییر در انتظارات سرمایه گذاران از ارزش شرکت است . بنابراین اگر سهام بین سرمایه گذاران مبادله می شود ، قیمت بازار باید نشان دهنده خلاصهای از توافق انتظارات جمعی سرمایه گذاران از ارزش شرکت باشد. بنابراین ارتباط ارزشی و (قابلیت اعتماد) صورتهای مالی می تواند توسط بررسی رابطه بین عملکرد مالی یک شرکت و اعداد حسابداری آن تعیین شود .
1-2- بیان مساله
امروزه بیشتر شرکت ها به دنبال روش هایی برای تبدیل کردن ارزش «نامشهود» دارایی های فکری خود به درآمد، کاهش هزینه و دیگر انواع منافع مشهود هستند. برخی شرکت ها روی این دارایی ها به عنوان مزیت رقابتی تکیه می کنند. دیگر شرکت ها روی درآمد بدست آمده از داراییهای فکری – مانند گواهی های توزیع نرم افزار به عنوان درآمدی با حاشیه سود بالا تکیه می کنند. درهرحال، بدون توجه به استراتژی شرکت در این زمینه ، ارزش فعلی و آتی شرکت، به طور روزافزونی به داراییهای نامشهود آن مربوط می شود.
در سال 2007 ، داراییهای نامشهود و فکری حدود 90% ارزش 2000 شرکت بزرگ جهانی را تشکیل میدهد. این رقم در سال 1978، 20% و در سال 1998، 70% بود.(گرانتر،2007)
از اواسط دهه 80 میلادی،بحث هایی برای ارزیابی قابل اعتماد و کمی کردن ارزش داراییهای نامشهود وجود داشت. با به وجود آمدن رسوایی شرکت وردکام، این نگرانیها در حوزه حسابداری وسیع تر شد و حسابداران به دنبال راهی برای توضیح تفاوت بین «ارزش دفتری » یک موسسه و ارزش بازار آن بودند.
هیئت تدوین استانداردهای حسابداری در این زمینه اعلام کرد که » گزارشهای مالی سنتی نمی توانند محرکهای ایجاد ارزش را برای اقتصاد نوین «نمایش دهند. به طور سنتی، شرکتها دو نوع دارایی را شناسایی می کنند؛ داراییهای مشهود و داراییهای نامشهود . در حالی که روشهای ارزیابی داراییهای مشهود (مانند زمین، تجهیزات، مسکن و.) به خوبی توسعه یافته است، دارایی هایی نامشهود به سختی ارزیابی شده و تقریباً غیرقابل مدیریت هستند.بیشتر مدل های ارزشگذاری به این نکته اشاره می کنند که ارزش یک دارایی نسبت معکوسی با عدم قطعیت مزایای اقتصادی آتی آن دارایی دارد(روبیچک و مایرز،1966 ؛ ربه و ریلی ،1966 )
امروزه، ارزش اقتصادی معمولاً توسط سرمایه نامشهود ایجاد می شود. بانک فدرال رزرو فیلدلفیادر سال2000 تخمین زده است که بیشتر از یک تریلیون دلار در دارایی های نامشهود سرمایه گذاری شده است.(اکستین،2004) .
متأسفانه حرفه ی حسابداری هنوز نتوانسته چالش اندازه گیری و گزارش نتایج عملکرد واحدهای دانش- محور را به خوبی پشت سر گذارد. تعدادی از مطالعات به این نتیجه رسیده اند که ارزش ارتباطی اطلاعات حسابداری در دهه های اخیر بدلیل افزایش دارایی های نامشهود گزارش نشده،کاهش یافته است.(براون همکاران،1999؛دامونتیر و رافورنیر ،2002).
تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین دارایی های نامشهود و عملکرد مالی شرکت ها در بازار بورس اوراق بهادار تهران می پردازد و با بررسی ارتباط بین میزان داراییهای نامشهود گزارش شده در ترازنامه شرکت ها وعملکرد مالی آن ها به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا دارایی های نامشهود دارای ارزش ارتباطی هستند؟ به عبارت دیگر، آیا داراییهای نامشهود گزارش شده توسط شرکتها ارتباط معناداری با عملکرد مالی آن ها دارند؟
1-3- اهمیت موضوع
اقتصاد امروز ، اقتصاد محصولات نامشهود است ؛ این محصولات عمدتاً توسط دارایی های نامشهود شرکت ها ساخته می شوند .(فخاریان ؛1380)
روند تحول اقتصاد در جهان به سوی تولید و عرضه محصولات نوین است که منشأ اصلی ایجاد آنها، دیگر همانند گذشته سرمایه های فیزیکی نیست. سهم تولیداتی نظیر اطلاعات، خدمات مشاوره ای ، تحقیق و توسعه ، خلاقیت و نوآوری و امثالهم در سازمان ها روبه افزایش است. انجمن حسابداران خبره انگلستان چنین پیش بینی کرد که در سال 2005، کشاورزی و صنعت در بریتانیا فقط 15% از کل اقتصادرا تشکیل خواهد داد و 85% بقیه متعلق به خدمات و دانش خواهد بود.( فخاریان، 1380).
در چنین شرایط پیچیده ای ، ارزش گذاری دقیق و قابل اعتماد شرکت ها دشوار شده است و با توجه به این که روش های متداول حسابداری ، این گونه دارایی ها را محاسبه و در ارزشیابی کل شرکت منظور نمی کند.فاصله بین ارزش بازار شرکت ها و ارزش دفتری روز به روز بیشتر می شود.این فاصله به ویژه در شرکت های مبتنی بر دانش و شرکت های متکی به فناوری پیشرفته وسیعتر است .
در سال 1997 ارزش بازار شرکت مایکروسافت معادل 1488 میلیارد دلار تعیین شد. این مبلغ که برابر مجموع ارزش سهام شرکت های بوئینگ، مک دولاند، شرکت نفتی تکزاکو و شرکت بوش بود، 4/13 برابر ارزش دفتری شرکت را نشان می داد.به بیان دیگر تنها 7% ارزش بازار شرکت مایکروسافت با بهره گرفتن از روش های