۵- به علت اینکه در سمت جنوب در تابستان نورش کم می شود ونسبت به زمستان مقدار انرژی گرمایی که خورشید می دهد کمتر است اشکالی برای قرارگیری پنجره در جنوب وجود ندارند.
۶- برای ایجاد کوران در فضای داخلی ساختمان بهتر است برای استفاده از باد ساختمان ها را در جهت بادهای مطلوب بسازند
۷- تعبیه درهای ارتباطی بین اتاقها و استفاده از دیوارهای قابل کنترل به منظور هدایت جریان هوا به همه اتاقها.
۸- برای محافظت ساختمانها در برابر تابش در فصول گرم سال استفاده از رنگ روشن در روی دیوارها و بامهای روبه تابش آفتاب و استفاده از درختان خزان دار برای ایجاد سایه بر روی ساختمان و خنک سازی در مواقع گرم سال.
۹- برای کاهش اتلاف حرارت در ساختمان استفاده از پلانهای متراکم و فشرده.
۱۰- پیش بینی فضاهای گرمازا مثل آشپزخانه در مرکز پلان ساختمان و استفاده از شیشه های دوجداره در بعضی مواقع ۳ جداره.
۱۱- استفاده از انواع مختلف پرده شبکه های عایق متحرک ودریچه پشت پنجره به منظور جلوگیری از اتلاف حرارت ساختمان از بازشوها.
۱۲- برای استفاده از انرژی خورشید درگرمایش ساختمان سازماندهی پلان به صورتی که امکان نفوذ آفتاب به فضاهای داخلی فراهم آید استقرار ساختمان در جهت تابش حداکثر انرژی خورشیدی در مواقع سرد و استفاده از پنجره ها و نوگیری های سقفی رو به آفتاب زمستانی
۱۳- استفاده از مصالح ساختمانی با ظرفیت حرارتی زیاد و سطوح تیره رنگ در بخش های آفتابگیر ساختمان.
۱۴- برای محافظت ساختمان در برابر بارش چون بیشترین میزان بارش در شهر لنگرود در ماه های سرد سال می باشد پس بهتر است برای محافظت از ساختمانها در برابر بارش در این فصول اقداماتی صورت گیرد به این منظور باید توجه به جهت وزش بادهای توام با باران در انتخاب جهت استقرار ساختمان.
۱۵- پیش بینی آبروهای مناسب در اطراف بام برای جمع آوری آب باران و هدایت آن به زمین.
۱۶- پیش بینی جلوآمدگی برای بامها یا ایجاد ایوانهای عریض در اطراف ساختمان.
۱۷- پیش بینی سایه بانهای عریض و به هم پیوسته برای پنجر ها و بازشوهایی که خارج از سرپوشیده های یا ایوانها قرار دارند.
۱۸- به علت وجود باران در این منطقه باید از سقف های شیب دار استفاده کرد تا باران به راحتی تخلیه شود. برای استفاده از نور خورشید وقتی سقف شیب دار باشد نور بیشتری دریافت می کند در نتیجه اثر گرمایش و سرمایش بهتر است اما اگر سقف مسطح باشد درصد انرژی دریافتی کمتر است پس بهتر است سقفها دارای شیب باشند تا استفاده از نور خورشید بیشتر و بهتر باشد.
۵-۴- نتایج پژوهش
۵-۴-۱- پاسخها
با توجه به مطالعه حاضر۷۵ درصد از مراکزآموزشی کمتر از ۲۰۰ نفردانش آموز و ۲۵ درصد آن بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ نفر دانش آموز دارند.
در خصوص مساحت کل زمین مدارس مورد نظر، ۴۰ درصد از مدارس بین۱۰۰۰ تا۲۰۰۰ متر مربع وسعت دارند و ۵۰ درصد از مدارس وسعت زمینشان بین ۳۰۰۰-۲۰۰۰ متر مربع و ۱۰ درصد بیش از ۳۰۰۰ مترمربع وسعتشان می باشد.
در خصوص تعداد طبقات ساختمان مدارس شهر لنگرود، ۷۵ درصد ساختمانها دو طبقه می باشند، ۲۰ درصد از ساختمانها نیز سه طبقه بوده، و۵ درصد نیز ویلایی هستند.
در خصوص مواد و مصالح ساختمانهای آموزشی شهر لنگرود، ۷۵ سنگ، آجر، آهن و ۲۵ درصد بقیه بتن، اسکلت فلزی و آجر می باشد.
بر اساس بررسیهای بعمل آمده ۴۵ درصد از مدارس نوساز و ۳۵ درصد مرمتی و۲۰ درصد تخریبی میباشند.
از نظر جهات جغرافیایی ساختمان مدارس شهر لنگرود حدود ۶۵ درصد از مدارس شمالی- جنوبی میباشند و همچنین ۱۵ درصد از مدارس نیز جنوبی-شمالی و ۱۰ غربی- شرقی و ۱۰ غربی- شرقی می باشند.
از نظر ابعاد و اندازه کلاس های مدارس شهر لنگرود در حدود ۸۰ درصد از ابعاد و اندازه کلاس های مدارس شهر لنگرود مناسب و ۱۵ درصد بسیار مناسب و۵ درصد نامناسب می باشند.
در رابطه با سیستم گرمایشی و سرمایشی و نورگیری مدارس در فصول مختلف شهر لنگرود ۹۰ درصد مناسب، ۳۷ درصد نامناسب می باشند.
در رابطه با جهت گیری و اصول معماری ساختمان در مدارس شهر لنگرود۷۵ درصد مناسب، ۱۵ درصد نامناسب و ۱۰ بسیار مناسب می باشد.
از نظر همجوای مدارس متوسطه به کاربری های شهری در شهر لنگرود ۸۱ درصداز مدارس داخل بافت مسکونی قرار دارند، ۳۱ درصد از مدارس همجوار با مراکز تجاری هستند، ۱۶ درصد از مدارس نیزهمجوار فضاهای ورزشی می باشند، ۹ درصد از مدارس شهر لنگرود در جوار مراکز بهداشتی و درمانی قراردارد، ۹درصد در جوار مراکز اداری قرار دارند. ۶ درصد از مدارس در جوار پارک و فضای سبز و مراکز فرهنگی مانند کتابخانه هستند. همچنین ۳ درصد مدارس نیزدر جوار صنایع و کارگاهها قرار دارند و۳درصد از مدارس نیز در جوار مکانهای مذهبی قراردارند.
در ارتباط با تاسیسات و تجهیزات گرمایشی و سرمایشی مدارس شهر لنگرود، ۴۴ درصد از مدارس دارای پنکه وبخاری هستند، ۴۱ درصداز بخاری گازی وکولر استفاده می کنند و ۱۲ درصد نیز دارای شوفاژ وپنکه سقفی می باشد. و ۳ درصد هم دارای بخاری کولروپنکه می باشند.
ساخت مدارس شهر لنگرود از نظر اصول طراحی اقلیمی به این شکل بوده است که، ۹۰درصد دارای طراحی اقلیمی نبوده و فقط۱۰ درصد اصول طراحی اقلیمی را رعایت کرده بودند.
از نظر همسازی فضاهای آموزشی و فرهنگی با اقلیم در شهر لنگرود، ۶۰ درصد بطور متوسط همساز با اقلیم و۴۰ درصد زیاد همساز با اقلیم می باشد.
در نهایت اینکه در رابطه با بهتر شدن فضاهای آموزشی و فرهنگی از نظر همسازی با آب و هوا منطقه پیشنهادات زیر ارائه شد:
تبیین رابطه بین ورزش و رشد اقتصادی با بهره گرفتن از مدل رشد و مبانی ریاضی آن
در مدل رشد اقتصادی، اقتصادی را فرض کنید که درآن خانوار تنها عامل تولید کالاها و نیز عرضهکننده عامل تولید است. همچنین فرض می شود که هر خانوار دوره زمانی t را صرف تحقق سه هدف می کند: انباشت سرمایه ، تولید کالا و ورزش و فراغت .
که در آن زمان سپری شده برای انباشت سرمایه انسانی، زمان صرف شده برای تولید و نیز زمان صرف شده برای ورزش و فراغت میباشد. با توجه به اینکه ورزش نقش اساسی در سلامت فرد دارد، باعث افزایش بهرهوری شده و بهبود سرمایه انسانی را در پی دارد. این ادعا را میتوان از طریق نظریه سرمایه انسانی بکر[۳۸] که در فصل گذشته توضیح داده شد توجیه کرد. بکر نشان میدهد که ورزش دارای مشخصات کالای سرمایهای است که فرد از آن، عایدی بدست می آورد. ورزش باعث می شود که فرد سالمتر زندگی کرده، بهرهوری آن افزایش یافته و باعث افزایش تولید ملی شود. در واقع، به نظر بکر، زندگی افراد مثل ماشینهای مختلف میباشد که میتوانند کیفیتهای مختلف داشته باشند. این تفاوت کیفیت، از طریق ورزش ایجاد می شود. با توجه به نظر بکر، ورزش باعث بهبود سرمایه انسانی می شود (گراتون و تیلور، ۲۰۰۲). اگر را سرمایه انسانی بدون ورزش در نظر بگیریم لذا بهبود یافته سرمایه انسانی است که با وجود ورزش بدست آمده است، لذا داریم (زیرنویس زمان (t) برای سادگی نگارش حذف شده است):
از این رو انباشت سرمایه انسانی می تواند بصورت زیر تعریف گردد:
که در آن عامل کارآیی (تحصیلات – دانش) و مشتق زمانی میباشد.
لذا تابع تولید بصورت زیر تعریف می شود:
که بر اساس سرانه نیروی کار بصورت زیر در می آید:
که تولید سرانه، سرمایه سرانه و عامل بهرهوری میباشد.
انباشت سرمایه بصورت تعریف می شود که در آن : و پسانداز سرانه میباشد.
محدودیت بودجه دولتی نیز بر حسب سرانه بصورت زیر است:
که سرانه هزینه های دولت و نرخ ثابت مالیات بر درآمد میباشد (با این فرض که درآمد دولت فقط از محل مالیاتها تأمین می شود).
حال در نظر بگیرید که تابع مولد ورزش بصورت زیر تعریف شود:
نشان دهنده مخارجی است که در ورزش صورت میگیرد و نشان دهنده درآمد قابل تصرف میباشد. همانطور که ملاحظه می شود رابطه بین ورزش و مولد ورزش بصورت صعودی کاهنده میباشد.
اگر ورزش صورت نگیرد آنگاه تابع مولد ورزش برابر با صفر خواهد بود
نمودار (۳-۱) ارتباط بین زمان اختصاصی به ورزش و مخارج ورزشی سرانه را نشان میدهد. در واقع با افزایش زمان ورزش، مخارج سرانه ورزش افزایش مییابد ولی این افزایش کاهنده میباشد.
رابطه بین زمان اختصاصی به ورزش و مخارج ورزشی سرانه
باید تابع مصرف، با توجه به قیود مشخص، ماکزیمم شود:
s.t:
(۸)
و به ترتیب نرخ رجحان زمانی و نرخ تنزیل میباشند.
پسانداز سرانه برابر است با
که در آن، : درآمد قابل تصرف، : مخارج ورزشی یا مولد ورزشی و : مصرف سرانه میباشد. در واقع نشان میدهد که پسانداز سرانه، از اختلاف بین درآمد قابل تصرف با مخارج ورزشی و مصرف سرانه بدست می آید.
و چون و آنگاه میتوان را بصورت زیر نوشت:
(۹)
(۱۰)
تابع همیلتون را تشکیل داده و آن را حل میکنیم:
(۱۱)
بعد از لگاریتمگیری و سپس مشتقگیری بر حسب زمان از هر دو طرف معادله (۱۲) داریم:
(۱۷)
از معادله (۱۳) داریم:
(۱۸)
از معادله (۱۶) داریم:
(۱۹)
از معادلات (۱۸) و (۱۹) داریم:
(۲۰)
با لگاریتمگیری و سپس مشتقگیری از طرفین معادله (۱۸) میتوان به نتیجه زیر رسید:
(۲۱)
از معادلات (۱۷) و (۲۰) و (۲۱) داریم:
(۲۲)
در شرایطی که بنگاه ها اندازه متفاوتی دارند، نوسانات در تولید بنگاه های بزرگ اثر قابل توجهی بر تولید و قیمت صنعت می گذارد، در حالی که این مطلب برای بنگاه های کوچک صادق نمی باشد. به عبارتی، رفتار بنگاه های کوچک اثر ناچیزی بر سهم بازاری بنگاه های دیگر می گذارد اما توسعه یک بنگاه بزرگ می تواند به نابودی رقبای وی منجر میگردد که می توان آن را با یک مثال عددی بصورت زیر روشن تر ساخت.
فرض کنید که ۱۰۱ بنگاه با تولیدات مشابه در صنعت وجود داشته باشد، ۵۰ درصد از بازار در اختیار بنگاه i ام بوده و سهم بنگاه های دیگر هر کدام ۰٫۵ درصد باشد. از طرفی Eij, Eii برابر ۵- است(یعنی کشش قیمتی برای هر بنگاهی یکسان است) با این وجود بنگاه i موقعیت صنعت را بصورت متفاوتی از دیگر بنگاه ها در نظر می گیرد: هر عاملی که انجام می دهد، اثر چشمگیری بر دیگر بنگاه ها خواهد داشت. برای بنگاه i موقعیت، همانند وقتی است که انحصار دو جانبه بر صنعت حاکم باشد بنابراین، نسبت تعداد معادل کششها برابر خواهد بود. به عبارت دیگر، میزان کشش متقاطع برای بنگاه بزرگ برابر است با:
برای هر یک از بنگاه های کوچک j این موقعیت همانند وقتی است که ۳۰۰ بنگاه در صنعت وجود داشته باشد. بدین صورت که اگر یکی از بنگاه های j بخواهد ۵ درصد سهم بازاریش را افزایش دهد، باید این افزایش از گرفتن سهم بازاری سایر بنگاه ها انجام شود. بدین ترتیب که ۹۹ بنگاه کوچک داریم که سهم هر کدام ۰٫۵ درصد بوده و یک بنگاه داریم که ۵۰ درصد از بازار را در اختیار دارد. می توان این یک بنگاه را معادل ۱۰۰ بنگاه هم اندازه (با سهم ۰٫۵ درصد) در نظر گرفت. پس تعداد کل بنگاه های باقی مانده برابر با ۱۹۹ (۱۰۰+۹۹) بنگاه می شود که باید افزایش ۵ درصدی هر یک از بنگاه های j از سهم بازاری ۱۹۹ بنگاه هم اندازه باقی مانده گرفته شود. پس نسبت کششها برابر با ۱۹۹ می گردد. به عبارتی کشش متقاطع برای ۱۰۰ بنگاه کوچک برابر است با:
همانطور که نشان داده شد، برخلاف بنگاه های کوچک، بنگاه i نمی تواند قوانین وابستگی متقابل را نادیده بگیرد. بنابراین، توزیع اندازه، مستقل از تعداد بنگاه، اثرات مهمی در وابستگی متقابل بنگاه ها خواهد داشت و تغییر در مقدار فروش یک بنگاه می تواند به نابودی همسایه های نزدیک آن منجر شود.
تمرکز و اطلاعات
در هر بازار برخی از مدیران تلاش می کنند که اطلاعاتی در مورد فعالیتها و سیاستهای سایر بنگاه ها (مثل قیمت، سرمایه گذاری تولید و برنامه های ادغام، ویژگی کالاها، تحقیقات و پروژه های تولید کالاهای جدید و غیره) بدست آورند. مشخص است که دامنه این کار بطور مستقیم با تعداد بنگاه ها در صنعت افزایش می یابد. اما افزایش در تعداد بنگاه های هم اندازه منجر به کمتر شدن وابستگی متقابل بین بنگاهها در صنعت خواهد شد، و بنابراین جمع آوری اطلاعات از فعالیت سایر بنگاه ها احتمالاً کم ارزش تر خواهد شد. در حالتی که اندازه بنگاه ها یکسان نباشد، تنها توجه به بنگاه های بزرگ هر صنعت کافی خواهد بود.
توجه به تجربه شخصی، نوسانات طبیعی، فصلی یا اتفاقی و حجم فروشف نسبت به اهمیت سهم خود در بازار آگاهی دارند: هر کاهش غیر منتظره زنگ خطری است که می تواند تعادل بازار را بر هم زند. برای سهولت، یک بازار با کالای همگن را در نظر بگیرید که یک بنگاه رهبر، قیمت را تعیین و سایر بنگاه های پیرو آن را اجرا می کنند. بنابراین، ممکن است که یک بنگاه بخواهد از طریق ارائه تخفیف به برخی از مشتریان رقیب، سهم بازار خود را افزایش دهد. چقدر این احتمال وجود دارد که این تخفیف پنهانی کشف شود؟ و چقدر احتمال دارد که این سیاست توسط سایر رقبا دنبال گردد و عمل مقابله به مثل سایر بنگاه ها برانگیخته شود و منجر به بر هم خوردن تعادل قبلی گردد؟ نکته این است که بنگاه ها یکسری نوسانات تصادفی را در فروش خود انتظار دارند. اما مشکل تشخیص این مسئله است که کاهش در فروش به خاطر نوسانات تصادفی بوده است یا بخاطر بنگاه ارزشان فروش استیگلر (۱۹۶۴) نشان می دهد در جایی که شاخص تمرکز بالا باشد، واریانس مورد انتظار فروش یک بنگاه بخاطر تغییر تصادفی مصرف کننده، حداقل است. بنابراین، بنگاهی که همیشه یکسان عمل می کند، بلافاصله توسط سایر رقبا مظنون به تقلب می شود.
ارتباط بین تمرکز و وابستگی متقابل بین بنگاه ها عاملی است که همکاری و تبانی بین بنگاه های همان صنعت را تسهیل می کند. همکاری بین آنها باعث ارتابط دو جانبه و تبادل اطلاعات بین این بنگاه ها می شود. برای n بنگاه، کانال ارتباط وجود دارد. واضح است که با افزایش nT شبکه اطلاعات نیز رشد سریع پیدا می کند. قطع هر یک از این کانال های ارتباطی، منجر به شکست (متوقف ساختن) روند همکاری می شود. بنابراین، هر چه تعداد بنگاه ها در بازار (صنعت) بیشتر باشد، تبانی مشکل تر و شکننده تر می شود. استدلال فوق در نابرابری اندازه بنگاه ها نیز صادق است. هر چه نابرابری شدیدتر باشد، امکان بیشتری وجود دارد که یک بخش مهمی از کالاها بوسیله چند بنگاه که سیاستهای خود را با یکدیگر هماهنگ می کنند، کنترل گردد و قیمت این کالاها بوسیله این بنگاه ها کنترل و تعیین شود. تمرکز نه تنها وابستگی متقابل در انحصار چند جانبه را تقویت می کند، بلکه شرایط همکاری را نیز بوجود می آورد که این امر عدم اطمینان را در رقابت بین انحصار گرهای چند جانبه کاهش می دهد. البته این بدان معنا نیست که تمرکز بصورت خودکار باعث قیمت های انحصاری و سودهای انحصاری می شود. بنگاه ها با افزایش موانع ورود به بازار، می توانند از نفوذ رقبای جدید به بازار ممانعت نموده و از این طریق خود را حمایت نمایند.
اصول تمرکز
اقتصاد دانان متعددی سعی کرده اند تا با معرفی یکسری اصول (اکسیوماتیک) تمرکز، به یک شاخص ایده آل دست یابند. اگر چه در این زمینه موفقیت هایی بدست آمده است. ولی تاکنون نتوانسته اند شاخص تمرکزی که هم به لحاظ نظری معقول باشد و هم کاربرد عملی داشته و بدون ایراد باشد را معرفی نمایند. بطور کلی شاخص تمرکزی را می توان به عنوان یک شاخص مناسب به حساب آورد که اولاً دارای پایه های نظری قوی و ثانیاً با اصول (اکسیوماتیک) زیر منطبق باشد:
اصل رتبه بندی منحنی تمرکز: اگر منحنی تمرکز صنعت A در تمامی نقاط بالاتر از منحنی تمرکز B باشد، آنگاه باید شاخص تمرکز در صنعت A بزرگتر از صنعت B باشد.
اصل انتقال: با انتقال تمام یا بخشی از فروش یک بنگاه کوچک به بنگاه بزرگتر، تمرکز بازار افزایش خواهد یافت.
اصل ورود (خروج): با ورود (خروج) یک بنگاه کوچک به بازار، اگر سهم نسبی بازار بنگاه های موجود در بازار تغییر نکند، تمرکز کاهش (افزایش) خواهد یافت.
اصل ادغام: اگر دو یا چند بنگاه ادغام شوند، تمرکز بازار افزایش خواهد یافت. زیرا هنگامی که بنگاه ها ادغام می شوند، تمامی سهام بازار دو یا چند بنگاه به بنگاه بزرگتر منتقل شده و این امر باعث افزایش تمرکز بازار خواهد شد.
معرفی شاخص های تمرکز
شاخص تمرکز اطلاعات موجود در منحنی تمرکز را بطور خلاصه و در قالب یک عدد معین بیان می کند، از جمله این شاخص ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
معرفی تعداد بنگاه ها
این شاخص ساده ترین شاخص تمرکز بوده و بیشتر برای درک نظری موضوع مفید میباشد. این شاخص با تمامی اصول برشمرده در فوق بجز اصل انتقال منطبق و هماهنگ است. یکی از نقاط ضعف این شاخص که کاربرد آن را محدود نموده است، دادن وزن یکسان به تمامی بنگاههاست.
نسبت تمرکز k بنگاه
در اکثر مطالعات تجربی از این شاخص استفاده شده است. این شاخص به دو صورت قابل محاسبه است. نوع اول این شاخص، نسبتی از محصول بازار است که توسط k بنگاه بزرگتر تولید می شود.
CRk نسبت تمرکز k بنگاهی، ارزش تولید تجمعی k بنگاه برتر و X کل ارزش تولیدات صنعت، Si سهم بازار بنگاه i ام میباشد (سهم بازاری بنگاه را می توان بر حسب ارزش افزوده، تولید، دارایی، اشتغال یا غیره بدست آورد.)
نوع دیگر این شاخص اشاره به آن بخشی از بنگاه های بزرگتر دارد که درصد معینی مثلاً y درصد از تولید بازار را به خود اختصاص می دهند. یعنی:
-
- تعدادی از بنگاه های بزرگتر که y درصد از کل محصول بازار را ایجاد کرده اند و N کل بنگاه های صنعت است. از این تعریف در عمل کمتر استفاده شده است.
اگر چه این شاخص نسبت تمرکز k بنگاهی از قابلیت کاربرد بالایی برخوردار است، اما دارای نقاط ضعفی نیز میباشد. مهمترین محدودیت این شاخص این است که از میان اطلاعات موجود بر روی منحنی تمرکز فقط به یک نقطه اکتفا می گردد. مطابق با شکل زیر، برای ساختن CR4 برای صنعت A صرفاً از اطلاعات موجود در نقطه O استفاده شده و اطلاعاتی که در قبل و بعد از O وجود دارد مورد استفاده واقع نمی شود.
منبع خداداد کاشی (۱۳۸۵). صفحه ۱۰۷٫
مشکل اساسی زمانی بوجود می آید که منحنی تمرکز دو یا چند صنعت یکدیگر را قطع کرده باشند و محقق درصدد مقایسه سطح تمرکز و رده بندی آنها باشد. با توجه به شکل فوق، اندازه تمرکز دو صنعت A و B بر حسب نسبت تمرکز مثلاً ۸ بنگاه برتبر برابر با هم هستند، در حالی که اگر با ۸>k در نظر گرفته شود صنعت B متمرکز تر و چنانچه ۸<k در نظر گرفته شود. صنعت A متمرکز تر تلقی خواهد شد.
علاوه بر این هیچ پشتوانه نظری برای انتخاب k وجود ندارد و محقق بطور اختیاری مقدار k را تعیین می کند. نسبت تمرکز k بنگاه ممکن است تحت شرایطی دو اصل انتقال و ادغام را تامین نکند. بطوریکه اگر تغییری (انتقال یا ادغام) در صنعت صورت گیرد و k بناگه بزرگتر، از این تغییرات متاثر نشوند، در این صورت نسبت تمرکز k بنگاه میزان تمرکز قبل و بعد از تغییرات را یکسان گزارش خواهد کرد. زیرا این شاخص اطلاعات خارج از k بنگاه برتر را مورد توجه قرار نمی دهد.
شاخص هرفیندهال- هیرشمن
یکی از شاخص های مهم و کاربردی برای بیان مفهوم تمرکز شاخص هرفیندهال- هیرشمن می باشد. بر خلاف شاخص نسبت تمرکز، این شاخص به تمام اطلاعات موجود (تمام نقاط) در منحنی تمرکز توجه می کند. به عبارتی این شاخص از اطلاعات تمام بنگاه های صنعت استفاده می نماید. این شاخص عبارت است از مجموع توان دوم سهم بازار تمامی بنگاه های موجود در یک صنعت:
که در آن سهم بازاری هر بنگاه به توان ۲ رسیده است و این بدان معنی است که به سهم بازار هر بنگاه وزنه ای معادل سهم بازار همان بنگاه تعلق گرفته است. در نتیجه به سهم بنگاه های بزرگتر اهمیت بیشتری داده می شود.
شاخص آدلمن
آدلمن شاخص H را با جمع زدن شیب منحنی تمرکز در تمامی نقاط آن بدست آورد. با توجه به شکل (۲-۳) شیب منحنی تمرکز در فاصله کوچک K تا L را می توان به صورت زیر تعریف کرد:
تغییر در تولید تجمعی در فاصله k تا l بر حسب درصد
=شیب منحنی تمرکز
تغییر در تعداد بنگاه ها در فاصله K تا L
اگر در فاصله K تا L، m تا بنگاه وجود داشته باشد و ارزش تولید (یا بطور کلی سهم بازاری) این m بنگاه برابر a و کل تولید بازار ارزشی معادل X داشته باشد در این صورت شیب منحنی تمرکز برابر است با:
= شیب منحنی تمرکز
با جمع شیب منحنی تمرکز در تمامی نقاط به ترتیبی که به شیب هر نقطه آن وزنی برابر سهم بازار بنگاه هایی که در آن نقطه متمرکز شده اند داده شود، شاخص تمرکز برای کل صنعت به دست می آید:
اگر mi برابر یک باشد، یعنی هر بار به فراوانی تجمعی بنگاه ها بر روی محور افقی یک بنگاه اضافه گردد و سپس شیب منحنی تمرکز محاسبه شود، شاخص هرفیندهال حاصل می گردد.
شاخص هانا-کای
هانا و کای گروهی از شاخص هیا تمرکز را به شکل یک تابع محدب ساده معرفی نمودند:
برای افزایش سطح عملکرد کارکنان، مدیران بایستی بر روی کارکنان سرمایهگذاری کند و به نیازهای سطح عالی کارکنان اهمیت بدهند، همچنین کارکنان را شناسایی کرده و آنها را تشویق به مشارکت در تصمیم گیری نمایند.
موافق این تئوری وقتی عوامل انگیزشی و عوامل نگهدارنده در یک موقعیت شغلی ضعیف است، کارکنان سازمان به کار خود علاقهای نشان نمیدهند و میزان مرخصی استعلاجی، تقاضای انتقال به واحد و یا سازمان دیگر، درخواست مرخصی بدون حقوق، بازنشستگی، بازخرید و استعفا در آن سازمان زیاد است.
ولی در مواردی که کارکنان به شغل خود علاقمند هستند، اما شغل خود را بیش از حد معمول ترک میکنند، عوامل انگیزشی قوی و عوامل نگهدارنده ضعیف است و وقتی که کارکنان کمتر شغل خود را ترک میکنند و علاقه به شغل خود در آنان کم است، عوامل انگیزشی ضعیف و عوامل ابقا قوی است. وقتی که کارکنان کمتر شغل خود را ترک میکنند و علاقه به شغل خود در آنان زیاد است، در این صورت عوامل انگیزشی و ابقا هر دو قوی است.
تفاوت نظریه مازلو و آلدرف:
۱- در نظریه مازلو تا یک نیاز برطرف نشود، به نیاز بعدی نمیرویم، اما در نظریه آلدرفر به طور همزمان میتوان نیازها را برطرف نمود.
۲- در نظریه آلدرفر نیازها سلسله مراتبی نیست.
انتقادات وارد بر نظریه مازلو:
۱- از آنجا که نیاز افراد متفاوت است، حدود در آن مشخص نیست.
۲- احترام از دیدگاه دیگران دلایل مختلفی دارد. احترام در بعضی وراثتی است و برخی دیگر آن را کسب میکنند (اکتسابی)
۲-۱-۹- نظریه بهداشتی ـ انگیزشی هرزبرگ
این نظریه توسط یک روانشناس به نام فردریک هرتزبرگ ارائه شد. هدف هرتزبرگ شناخت عوامل محیطی و انگیزشی بود. کار او تأثیر عمیقی بر مدیریت منابع انسانی داشت. از طریق این دیدگاه مفاهیمی چون غنی ساختن شغلی، توسعه فردی و رضایت شغلی مبنی بر اینکه انگیزه از دل افراد بیرون میآید، نه از دل سیاستهای اعمال شده توسط سازمان، تکامل یافتند. این امر همچنین بر روش پرداخت حقوق و مشوقهای سازمانی نیز تأثیر گذاشته است. هرتزبرگ معتقد است که باید آن انگیزهای را که بیشترین اهمیت را برای افراد دارد، انتخاب کرد. بسیاری از سازمانها بر این باور هستند که پول تنها انگیزه برای کارکنان است، اما کار هرتزبرگ نمایانگر رویکردی جامعتر است (هرتزبرگ، برناردمانس و بارباراسنایدرمن، ۱۹۵۹). هرتزبرگ به دنبال این پرسش که «مردم از کار و شغل خود چه میخواهند؟» از مردم میخواست که به صورت مفصل درباره اوضاع یا شرایطی که میتوانست در رابطه با شغلشان بسیار خوب یا بسیار بد باشد، صحبت کنند. سپس او این پاسخها را طبقهبندی کرد و چنین نتیجه گرفت که پاسخهایی که متضمن احساس خوب افراد درباره کارشان است با پاسخهایی که احساس بد افراد را نسبت به کارشان نشان میدهد، بسیار متفاوت است. برخی از این ویژگیها رابطه مستقیم و پایدار با رضایت شغلی دارند و بقیه عوامل با نارضایتی شغلی ارتباط دارند. عوامل ذاتی مانند پیشرفت، شناخت یا داشتن شهرت، ماهیت کار، مسئولیت، ترقی و رشد با رضایت شغلی ارتباط دارند.
در نظریه انگیزش و بهداشت روانی، طبیعت انسان از لحاظ چگونگی ارضای نیازهای خود دارای خصوصیتی دوگانه است. یکی از ویژگیهای آدمی این است که در اثر فقدان عوامل و شرایط لازم، احساس عدم رضایت میکند و هنگانی که شرایط و عوامل فراهم شود، این احساس عدم رضایت کاهش یافته و به تدریج به بیتفاوتی می انجامد. اکثر عوامل فیزیولوژیک دارای این نوع تأثیر میباشند و این دسته عوامل را میتوان عوامل بهداشتی یا حافظ وضع موجود نامید.
برای مثال تشنگی که خود منشاء یکی از ناراحتیهای غیرقابل تحمل است از این نوع به شمار میرود که هرگاه بروز کند تمام نیازهای انسان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و هنگامی که با نوشیدن آب احساس تشنگی رفع شود، این احساس تبدیل به بیتفاوتی و نهایتاً منجر به بیزاری میگردد. این نیازها که به وسیله عوامل طبیعی و خارجی ارضا میشوند، پس از مدتی به عنوان حقوق مکتسبه تلقی میشوند و فقط شخص را به تحصیل مزایای بیشتر بر میانگیزانند. یکی دیگر از خصلتهای آدمی وجود نیازهایی است که در یک سو برای او رضایت و کامیابی فراهم میآورد و سوی دیگر، فقدان رضایت یا بیتفاوتی به وجود میآورند. به کمک ارضای این نیازها است که میتوان شاغل را راضی کرد. این نیازها که به وسیله عوامل شغلی و درونی - و نه محیطی- ارضا میشوند، عبارتند از کسب موفقیت، تحسین به خاطر انجام کار، مسئولیت بیشتر و رشد در کار. این رضایتها اگر با محتویات شغلی به نحو مطلوبی ترکیب شوند، پایدار خواهند بود. با توجه به این عوامل دوگانه، مدیر میتواند عوامل ناراضی کننده را محدود و عوامل راضی کننده را توسعه دهد. در این وضع گرچه بهسازی محیط شغلی لازم شمرده میشود، ولی نمیتوان به آن بسنده کرد و به موازات آن میتوان انگیزههای خلاقانه آدمی را که رضایت واقعی را در ذات کیفیت و نتیجه انجام کار جستجو میکنند، بیدار کرد و به کار گرفت. مدیر، با بهره گرفتن از این برداشت دو بعدی میتواند فلسفه مدیریت و شیوه رهبری منابع انسانی را متحول کند. (سید جوادین، ۱۳۸۶ ،۴۶۰).
هرزبرگ یک مجموعه از عواملی را که منجر به عدم رضایت شغلی میشود، مشخص و آنها را بهداشتی یا نگهدارنده معرفی میکند. همچنین مجموعه عواملی دیگر را که باعث ایجاد رضایت شغلی و انگیزه در شغل میشود، تحت عنوان عوامل انگیزش مطرح نموده است.
عوامل بهداشتی (نگهدارنده) مانند حقوق، مقام، شرایط کاری، سرپرستی، خطمشیها، مدیریت سازمان، روابط متقابل و … مستقیماً با فعالیت کاری افراد ارتباطی ندارد، اما وقتی کیفیت آنها کاهش پیدا کند، باعث نارضایتی میشود.
عوامل انگیزاننده مانند شرایط ذاتی شغل، موفقیت، ماهیت شغل، رشد و ترقی و … که میتواند منجر به رضایت شغلی افراد گردد.
کاربرد: این نظریه ارتباط خاصی با محیط کاری دارد. مدیران برای اینکه بتوانند در محیط کار ایجاد انگیزه نمایند، لازم است از دانش خود برای اطمینان از اینکه عوامل نگهدارنده در محیط کار وجود دارند، به عنوان مبنای انگیزش استفاده نمایند.
عدم وجود عوامل بهداشتی (نگهدارنده) یا کیفیت پایین این عوامل میتواند منجر به عدم رضایت نیروی کار شود. زمانی که مدیران عوامل نگهدارنده رضایتبخشی در سازمان و محیط کار فراهم نمایند، میتوانند بر روی عوامل انگیزشی نیز متمرکز شوند.
عوامل بهداشتی | عوامل انگیزشی |
حقوق و مزایا سیاستهای شرکت و مدیران روابط با همکازان سرپرستی |
پیشرفت پاداش کار مسئولیت ترفیع رشد |
مقایسه نظریههای سلسله مراتب نیازها و انگیزش و بهداشت روانی:
با مقایسه این دو نظریه، مشاهده میشود که هر دو، سلسله روابط واحدی را مورد تأیید قرار میدهند. تأکید نظریه اول بر نیازهای انسانی و روانی فرد در محیط کار و خارج از محیط کار است، در حالی که نظریه دوم توجه خود را بر چگونگی تأثیر شرایط کار بر نیازهای اساسی همان شخص متمرکز میسازد. آن چه که تحت عوامل حفظ بهداشت روانی از آنها یاد میشود به طور کلی این است که مدیران و کارکنان فنی و تا حدودی کارمندان دفتری در جامعه نوین به درجهای از پیشرفت اجتماعی و اقتصادی رسیدهاند که اکنون فقط نیازهای درجه عالی میتواند برای آنان عواملی برانگیزنده محسوب شود و نیازهای سهگانه درجه پایینتر، دیگر برای هیچ یک از کارکنان عامل برانگیزاننده نیرومندی محسوب نمیشود، بلکه پیشرفت کارکنان در سطح کنونی فقط برای حفظ بهداشت روحی آنان ضروری است، زیرا تجربه نشان داده است که پول و مزایا فقط نیازهای جسمانی و ایمنی افراد را ارضاء میکند، در حالی که نیازهای اجتماعی را روابط با سرپرستی و دیگر افراد که نمونههایی از عوامل بهداشت روحی است، ارضاء می کند. ارضای نیازهای جسمانی، ایمنی، اجتماعی و قدر و منزلت جزو عوامل بهداشت روانی هستند و ارضای نیازهای خودیابی و قدر و منزلت جزو عوامل انگیزشی، یعنی ارضای نیاز قدر و منزلت جزو هر دو دسته عوامل بهداشت روانی و انگیزشی میتواند باشد. هرگاه این نیاز عامل انگیزش محسوب میگردد که با کسب پست سازمانی از طریق شایستگی ارضاء شود، و اگر کسب پست سازمانی از طریق رابطه باشد، جزو عوامل بهداشت روانی خواهد بود.
۲-۱-۱۰- نظریه دو ساحتی انسان یا نظریه X وY
داگلاس مک گریگور برداشتها، طرز تلقی و نگرش مدیران را در زمینه ماهیت و انگیزش انسانها به دو گروه تقسیم میکند و به منظور آنکه هیچگونه پیشداوری در مورد آنها صورت نگیرد، آنها را با دو حرف X و Y مشخص کرده است. در این شیوه ما شاهد دو دیدگاه منفی و مثبت هستیم، در دیدگاه منفی کارکنان علاقه زیادی به کار کردن ندارند، مسئولیتپذیر نیستند و باید بر رفتار آنان نظارت کرد، وی این دیدگاه را نظریه X معرفی کرد و دیدگاه دیگر به عنوان نظریه Y که دیدگاهی مثبت نسبت به کارکنان دارد و آنان را مسئولیتپذیر و مشتاق کار در نظر میگیرد که به دلیل خود نظارتی نیازی به نظارت ندارند.
جدول ۲- ۳ پیش فرض مدیران در مورد جنبههای انسانی کار
همچنین درصد باسوادی در تونس ۷۴ درصد است که در میان کشورهای آفریقایی درصد مناسبی است. .( صادق الحسینی ،۲۰۱۱)
۱۲-۴-تضاد ساختارهای اقتصادی و سیاسی
با وجود تمام شاخص های اقتصادی مثبت، رو به رشد، قابل قبول و در برخی موارد چشمگیر، تونس در دوره بن علی از ساختار سیاسی متصلبی برخوردار بود. بطوری که تمرکز قدرت در دستان بن علی در طی ۲۴ سال گذشته که با استفاده شدید از نیروی های نظامی همراه بوده است، اجازه بروز و ظهور هیچ گونه مخالفتی را نمی داد. بن علی، دیکتاتوری تمام عیار بود که با یک کودتا بر علیه اولین رئیس جمهوری پس از استقلال در سال ۱۹۸۷ به ریاست جمهوری تونس رسیده بود و انتظار دیگری از او نبود. اما او توانست با پیگیری سیاست های آزاد اقتصادی و نیز ترویج آزادی های اجتماعی خلا آزادی های سیاسی را پر کند و برای ۲۴ سال بر مردم کشورش حکم براند. اما از آنجایی که این تضاد و تناقض به گواهی تجربه سایر کشورها نمی توانست پایدار بماند، به ناگاه و در زمانی که شاید کمتر کسی حتی تصورش را می کرد، در عرض کمتر از یک ماه مجبور به فرار از کشورش شد. .( صادق الحسینی ،۲۰۱۱)
ساختار سیاسی تونس در زمان بن علی، ساختاری کاملا دیکتاتوری بود که البته در میان کشورهای عربی و نیز همسایگان آفریقایی تونس امری معمول است. وجه تمایز تونس با دیگر کشورهای همسان به لحاظ ساختار سیاسی در آفریقا و در جهان عرب، تنها گویا رشد اقتصادی بالاتر تونس و شرایط اقتصادی مطلوب تر این کشور است.
شاید اگر بن علی با ابتکار خود اجازه مشارکت بیشتری به مردم در عرصه سیاسی می داد، فضای سیاسی را کمی بازتر می کرد و با آزاد گذاشتن مطبوعات و برگزاری انتخابات، اعتراضات مردم را به جای خیابان در فرایند سیاسی کشور وارد ساخته و سرشکن می کرد، نه تنها به این وضعیت دچار نمی شد چه بسا می توانست آتاتورک تونسی ها نام بگیرد. به این معنا شاید بتوان بزرگترین اشتباه بن علی را عدم اجازه تخلیه اعتراضات از مسیرهای دموکراتیک دانست. اشتباهی که حتی می تواند به قیمت از دست رفتن دستآوردهای پیشین او در عرصه اقتصاد تمام شود.( صادق الحسینی ،۲۰۱۱)
تونس کشوری است که عمدتاً از سیستم اقتصاد آزاد تبعیت میکند و صنایع کارخانهای این کشور که اصولاً با هدف صادرات فعالیت میکنند، منبع اصلی درآمدهای ارزی این کشور به شمار می آیند.
تولیدات صنعتی بیش از ۳۲ درصد تولید ناخالص داخلی بخش های مختلف اقتصادی تونس از جمله نفت، معدن (به ویژه فسفات)، منسوجات، کفش، مواد غذایی، کالاهای الکترونیکی و مکانیکی را تشکیل میدهند.
منسوجات با ۹۰ درصد صادرات، منبع مهم درآمدهای ارزی این کشور محسوب میشود.
گردشگری از منابع بسیار مهم درآمدهای ارزی برای این کشور است به گونه ای که در سال ۲۰۰۸ بیش از پنج میلیون و ۸۰۰ هزار گردشگر خارجی به تونس سفر کردند. حدود یک میلیون نفر از اتباع تونس که در خارج زندگی میکنند نیز منبع مهم درآمد ارزی برای این کشور محسوب میشوند.
طی سال های اخیر افزایش شدید بهای نفت خام به اقتصاد تونس فشارهای زیادی وارد کرد، چون این کشور از واردکنندگان فرآورده های نفتی است. ( خبرگزاری موج ، ۱۳۹۰ )
۱۳-۴-مبادلات تجاری
از نظر اقتصادی و تجاری، تونس با اروپا روابط زیادی دارد و پس از رژیم صهیونیستی، نخستین کشور شمال آفریقا و جنوب مدیترانه است که با اروپا قرارداد شراکت اقتصادی به امضا رسانده است. این قرارداد استراتژیک زمینهساز حضور اقتصاد تونس در عرصهی جهانی، سازگاری آن با پدیده جهانی شدن و رقابتی سازی آقتصاد و بازار این کشور گردید.
به موجب این توافقنامه تعرفههای گمرکی و موانع دیگر تجاری در خصوص بسیاری از کالاها و خدمات برداشته شده است.در حال حاضر، بیش از ۷۰ درصد مبادلات تجاری تونس با اروپا صورت میگیرد و این گستردگی همکاری تجاری، توأم با عوامل دیگری همچون حضور حدود یک میلیون تبعه مهاجر تونسی در کشورهای مختلف اروپایی، مشارکت اروپا در بیش از دو سوم سرمایهگذاری خارجی این کشور که به بیش از ۳ میلیارد و ۲۷۰میلیون دلار می رسد و همچنین نقش گردشگران اروپایی در تأمین ۸۰ درصد از درآمدهای ارزی بخش گردشگری تونس سبب شده که اتحادیه اروپا به عنوان یکی از مهم ترین شرکای اقتصادی این کشور به شمار آید. ( خبرگزاری موج ، ۱۳۹۰ )
۱۴-۴-شاخص های اقتصادی
در طول ۲۵ سال گذشته، خط فقر در تونس به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. تولید ناخالص ملی تونس در سال ۲۰۰۸ میلادی ۳۶٫۳۳ میلیارد دلار اعلام شد و درآمد سرانه این کشور طی سالهای اخیر به بیش از ۳ هزار و ۳۰۰ دلار ارتقا یافت. در نهایت درآمد سرانه این کشور در سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۸ هزار دلار اعلام شد.میانگین نرخ سالانه رشد اقتصادی این کشور سه درصد و نرخ تورم سالانه آن حدود ۵٫۴ درصد است. حدود ۸۰ درصد جامعه تونس را قشر متوسط تشکیل میدهد.هر یک دلار آمریکا تقریباً برابر با ۵۰٫۱ دینار تونس است.صادرات تونس در سال ۲۰۰۸ برابر با ۴٫۱۹ میلیارد دلار شامل مواد هیدروکربنی، محصولات کشاورزی، فسفات، محصولات شیمیایی، منسوجات، وسائل مکانیکی و الکترونیکی بوده است.همچنین واردات این کشور نیز حدود ۲۳میلیارد دلار در سال برآورد شده است. (خبرگزاری موج ، ۱۳۹۰)
۱۵-۴-چالش های اقتصادی
البته در کنار این موارد و با وجود رشد صادرات، مردم تونس همچنان ازمشکلات اقتصادی فراوانی رنج میبرند. در پی تداوم وابستگی به همکاری تجاری با اروپا، آسیبپذیری اقتصاد تونس نیز همزمان با بحران اقتصادی شرق آسیا و کاهش هزینههای کار و قیمتهای صادرات در منطقه، آشکار شد. در نتیجه، مصرفکنندگان اروپایی از صنایع صادراتی تونس از جمله صنایع نساجی این کشور رویگردان شدند و این موضوع منتهی به بیکاری کارگران این بخش شد. ( خبرگزاری موج ، ۱۳۹۰ )
۱۶-۴-بیکاری
بیکاری از معضلات بزرگ تونس به شمار می آید که همواره به عنوان مشکلی بزرگ و حل ناشدنی برای آن وجود داشته است. نرخ بیکاری تونس در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی حدود ۱۵ الی ۱۶ درصد بود که این رقم هر سال افزایش بیشتری یافته است. بهطور کلی، قدرت اقتصادی تونس برای جذب بیش از ۹۰ درصد از مشاغل جدیدی که هرساله نیازمند آن بوده، به هیچ وجه بکار گرفته نشده است. برای مثال به اعتراضهای بهار سال ۲۰۰۰ میتوان اشاره کرد که اعتراضکنندگان بر نگرانیهای خود در مورد مشکل بیکاری تاکید داشتند. نرخ بیکاری تونس در سال گذشته ۳۰ درصد گزارش شده است.در سال ۲۰۰۸ توافقنامه اتحادیه تجارت آزاد اروپا - مدیترانه به عنوان ابزاری برای ورود به اقتصاد جهانی انتخاب شد. این انتخاب بر اساس ادغام در اقتصاد جهانی در برقراری ارتباط با اروپا صورت گرفت که در کنار مزایای استراتژیک آن، خطراتی را نیز متوجه اقتصاد تونس کرد. این تصمیم بهدلیل عدم رقابت کالاهای تولیدشده در تونس با کالاهای اروپایی، باعث سرازیر شدن تولیدات اروپایی به تونس و در نهایت موجب بیکاری شمار زیادی از کارگران تونسی شد. در حال حاضر ۲۲ درصد از نیروهای کار تونس در بخش کشاورزی و ۲۳ درصد نیز در بخش های صنعتی فعالیت دارند. ( خبرگزاری موج ، ۱۳۹۰ )
۱۷-۴-تولیدات
به طور کلی بخش های کشاورزی، معادن، منابع طبیعی، گردشگری و صنعت نفت در اقتصاد تونس نقش مهمی دارند.زیتون، انگور، گندم، میوهجات و سبزیجات از فرآوردههای کشاورزی تونس هستند. این کشور دارای منابع انرژی نفت، گاز طبیعی و معادن فسفات، آهن، روی و سرب است. تولیدات این کشور بیشتر شامل مواد شیمیایی، پارچه، برق و سیمان است. از این کشور نفت خام، روغن زیتون، مرکبات، آهن و سرب صادر میشود. ( خبرگزاری موج ، ۱۳۹۰)
۱۸-۴-فرصت های تجاری
در طی سالهای گذشته گروهها و افراد نزدیک به هستهی مرکزی دولت تونس تمامی فرصتهای خوب را در زمینهی تجارت به دست داشتند و به تدریج، پیشرفت اقتصادی این کشور سیر نزولی خود را آشکار کرد. علاوه بر خواسته های اسلامی، مردم تونس اعتراض خود به تصرف منابع ملی و فرصتهای تجاری کشورشان که در اختیار گروهی اقلیت بود و باعث بیکاری و بیثباتی و فقدان امنیت شغلی در زندگی آنان می شد را نیز در قیام مردمی اخیر نیز نشان دادند که نخستین قیام در نوع خود در جهان عرب بود. ( خبرگزاری موج ، ۱۳۹۰ )
۱۹-۴-گردشگری
اگر چه تونس منابع آبی زیرزمینی عظیمی که سایر کشورهای عرب از آن بهرهمند هستند، را در اختیار ندارد، توانسته است تا با توسعه گردشگری و سرمایهگذاری های خارجی، به رشد قابل توجه اقتصادی دست یابد. با توسعه زیرساخت های گردشگری، در سال ۲۰۰۸ بیش از ۵ میلیون و ۸۰۰ هزار گردشگر خارجی از تونس بازدید کردند که اغلب آنان از کشورهای اروپایی و شمال آفریقا بودند. ( خبرگزاری موج ، ۱۳۹۰ )
۲۰-۴-قیام تونس: