سعدی بارها در آثارخود به این نکته اشاره میکند که صبر عاقبتی خوب و خوش دارد و انسان صبور در عرصه زندگی پیروز میدان است و او است که در نهایت نتیجه دل خواه را میبرد. سعدی گویا خود این موضع؛ یعنی صبوری و رستگاری را تجربه کرده است و نتیجه آن را به طور ملموس دریافته است. این است که میگوید «راست گفتی» که اگر صبر کنی فرج مییابی، ولی این توانایی در هرکسی نیست
راســت گفــتــی کــه فرج یــابی اگر صبر کنی صبر نـــیکســت کســی را که توانایی هست
(همان: ۵۰۳)
شکر خــوشســت و لــیکن حــلاوتش تـو ندانی من این مـعامـلـه دانـم که طعم صبــرچشیدم
(همان: ۶۶۲)
غــنیمت دان اگــر روزی بشادی در رسی ای دل پس از چندین تحمّلها که زیر بــار غم کردی
(همان: ۷۵۴)
تحمل بار فراق و زهر جدایی به امید رسیدن و نوشیدن شربت گوارای وصال و چمیدن در گلشن وصل دوست راهیست که سعدی در صحرای صبر به روندهی راه نشان میدهد و از او میخواهد که با ابرام و محکم در این را قدم بردارد:
چه خــوش است در فـراقی همه عمر صبر کردن به امــید آنــکه روزی به کــف اوفتد وصــالی
(همان: ۷۷۸)
نبــایــد گر بــسوزنــدت که فــریاد از بـرخیزد اگر خواهی که چون پروانه پیش شمع بنشینی
(همان: ۱۰۳۲)
سعدی صـــبـور بــاش بــرین ریــش دردنــاک باشد کــه اتفاق یکی مـــــــرحـم اوفـــــتد
(همان: ۵۳۵)
دلا گــــــر عاشـــقی مــی سوز و مـــی ســاز تــنــا گر طــالبــی مـی پــرس و مــی پوی
(همان: ۸۱۱)
بسیار صـــــــــبر باید تــا آن طبــیــب دل را درکــــوی دردمــنــدان روزی گــذر بـباشد
(همان: ۱۰۰۵)
زنــدگانی صـــرف کردن در طلب حــیفی نباشد گـــر دری خواهد گشودن سهل باشد انتظاری
(همان: ۶۳۲)
زمان رفته باز آید ولیکن صــــــــبر می بــــاید کــه مستخلص نمی گردد بهاری بی زمستانی
(همان: ۷۹۸)
طبیب از من به جان آمد که سعدی قصه کوته کن که درت را نمــیدانـم بــرون از صـــــــــبر
(همان: ۸۰۰)
درمــانی جهد سودی نکند تن بــه قــضا دردادم ور تحمـــل نکنم جور زمان را چــه کــنـــم
(همان: ۶۹۰
۵-۱-۱۶- صبر نا بجا
سعدی در همه کار صبر را چارگر و مفید نمیداند. از نظر او، زمانی که صبر مایهی از دست رفتن زمان مناسب برای انجام کاری مفید و شایسته است روا نیست. ممکن است در اثر درنگ و صبر، ضرر و زیانهای جانی و مالی جبران ناپذیری رخ دهد. بنابراین مقام و زمان صبر معلوم است. در جایی نیز ممکن است صبر حمل بر بلاهت و نادانی شود. در چنین مواقعی از نظر سعدی صبر درست نیست و انسان عاقل باید به موقع انعکاس لازم را نشان دهد. سعدی چنین صبری را صبر به معنای واقعی نمیداند بلکه آن را حمل بر بلاهت میکند. صبر اساساً ریشه در عقل و اندیشه دارد. انسان عاقل در مواقعی خطر یا فسادی جبران ناپذیر در حال وقوع است و توانایی دارد با مداخله جلوی آن را بگیرد نمیماند و نگاه کند. سعدی چنین حالتی را صبر نمیداند بلکه آن را جهل و بلاهت میشمارد. او در این باره میگوید:
«نیک مردی به جای خود است نه چندان که بدان چیره گردند و دیدههاشان خیره. نه هرکه خواهد نامش به نیکمردی برآید بر حیف نا انصافانش صبر باید کرد، و این راخرد مندان مروت نخوانند بلکه سست رایی.»
«صبر وتأنی در همه کاری پسندیده باشد مگر در صدماتی که اگر تأخیری افتد تدارک آن فوت شود همچون گرفتن غریق وکشتن حریق.» (همان: ۱۱۲۱)
سعدی امّا در مقام و معنایی دیگر نیز صبر را بر نمیتابد. سعدی معتقد است اگر عشقی عشق راستین باشد، نباید عاشق سر راحت و آرام بر زمین بگذارد. زیرا منتهای عشق بی صبری است.
کمــال شــوق نــدارنــد عــاشقــان صـــــبـور که احتمال ندارد بـــــــر آتــش افسردن
(همان: ۷۱۱)
صبـــرم از دوســت مــفرمـــای و طـعنت بگذار کاین بلاییــست کـه از طبع بشر می نرود
(همان: ۵۹۴)
سعدی عشق و صبوری را دو مقوله ی نامتعارف می بیند وبر عاشق صبور زبان طعن و تمسخر می گشاید. چنین عاشقی از نظر سعدی بویی از عشق نبرده و ادعایی دروغین دارد. سعدی کمال عشق را در بی صبری می بیند .عاشق باید در تمام احوال آنی فارغ از یاد معشوق نباشد. کسی که می تواند سرراحت بر بالش بگذارد و به خواب رود ، از نظر سعدی هنوز در عشق تمام نیست:
هـــــــر که بی دوســت مـی بــرد خــوابــش هم چنان صـــبر هــست وپــایـــابــش
(همان: ۶۲۶)
قیــمــت عشــق نــدانـد قــدم صــدق نــدارد سست عهــدی که تحمل نکند بار جفا را
(همان: ۳۱۹)
سعدی معتقد است که در برابر دشمن صبری که حمل بر زبونی می گردد شایسته نیست. او میگوید در برابر دشمن باید با شجاعت و جسور بود تا بردباری و تحمّل را به معنی ترس تعبیر نکنند و بر آدم دلیری کنند:
جوشـــن بــیــار و نــیزه و بــر گستـوان ورد تـــا روی آفـــتاب معفر کنـــــم به گرد
گر بردبـــار بـــاشی و هـــشیار و نــیــکمـرد دشمن گمان بــرد که بترســـیدی از نبرد
(همان: ۲۱۵)
سعدی بر این باور است که دربرابر افراد بد نباید کوتاه آمد، زیرا این کار نه تنها باعث نمیشود که آن ها طریق صلاح اختیار کنند بلکه این عمل باعث میشود بر بدی و گژ رفتاری خود بیفزایند:
کــسی بــا بــدان نــیــکویــی چــون کــند؟ بـــــــدان را تحـــمل، بد افزون کـــند
(همان: ۱۸۴)
۵-۱-۱۷ - صبر و قناعت
سعدی صبر را برای انسان چون وسیلهای دفاعی میداند که میتواند از آن در برابر خواهشها و خواستههای نفس و وسوسههای اغواگر آن از خود دفاع کند و از فرو افتادن در سراشیب سقوط و نابودی جلوگیری به عمل آورد. او نفس را به ماری تشبیه میکند که به قوّت صبر و مقاومت در برابر آن میتوان از سموم زهرآگینش در امان بود:
بر ســر آنم کــه پــای صبــر در دامــن کشم نفس را چون مار خـــط نهی پیرامن کشم
می توان با مقابله با تأمین مالی این جرم ارتکاب آن را سخت و دشوار نمود. ممنوعیت تأمین مالی تروریسم نوعی پیشگیری وضعی در راستای عدم تحقق اقدامات تروریستی است، زیرا که اقدامات تروریستی مخصوصاً در سطح بین المللی محتاج نیروی انسانی و امکانات وسیعی است که همه آنها منوط به تأمین مالی گروه تروریستی است.
با توجه به تحولی که در نوع ارتکاب اعمال تروریستی از فردی به سازمان یافتگی بروز کرده است امروزه مبارزه با تروریست ها نمی تواند تنها در قالب برخورد با مباشرین اقدامات تروریستی محدود گردد. به این دلیل که در جرایم غیر سازمانی با دستگیری مجرم اعمال مجرمانه او تمام یا خاتمه می یابد. ولی در جرایم سازمان یافته پس از دستگیری یکی از افراد باند یا سازمان، بلافاصله فرد دیگری جانشین او شده و اعمال مجرمانه ادامه می یابد. بنابراین مبارزه و پیشگیری از وقوع جرم زمانی می تواند با موفقیت بیشتری توأم باشد که اموال و دارایی های سازمان های مجرمانه و تروریست ها مورد شناسایی قرارگرفته و در صورت احراز منشاء حصول مجرمانه آنها و یا جمع آوری این اموال به منظور ارتکاب اقدامات تروریستی، اموال مزبور ضبط گردد تا امکان ارتکاب جرم درآینده کاهش یابد.
هر چند عمدتاً اقدامات مخرب تروریستها پشتوانه ایدئولوژیک دارد، اما این گروه ها تا زمانی به حیات خود ادامه می دهند که هزینه های مالی هنگفت آنها تأمین گردد. تأمین مالی گروه های تروریستی با توجه به ممنوعیت های قانونی و اینکه از حیث اصول حقوق جزا، معاونت در این قبیل جرایم محسوب می شود همیشه مخاطره آمیز است. اما اگر این تأمین در لفافه پولشویی صورت بگیرد مسیر کشف آنها تیره تر می گردد. از این رو پولشویی یکی از مهمترین شیوه هایی است که تأمین مالی تروریسم از طریق آن صورت می گیرد. این روش مخصوصاً در گردش مالی بانکهای مرتبط به هم در سطح جهان انجام می پذیرد.[۲۳۲]
در سطح بین المللی، کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم مصوب ۱۹۹۹، قطعنامه شماره ۱۳۷۳ مصوب ۲۰۰۱ شورای امنیت و پیشنهادات گروه ضربت اقدامات مالی[۲۳۳] (فاتف) از جمله مهمترین اسناد در زمینه ممنوعیت تأمین مالی تروریسم به شمار می آیند.
فاتف در مورد تأمین مالی تروریسم پیشنهاداتی مشهور به پیشنهادات هشتگانه ارائه کرده است که عبارتند از: تصویب و اجرای قطعنامه های سازمان ملل به ویژه قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت که در مورد پیشگیری و خنثی کردن برنامه های تأمین مالی اعمال تروریستی است، جرم شناختن تأمین مالی تروریسم و پولشویی مرتبط با آن، ضبط و مصادره دارایی های سازمانهای تروریستی، گزارش دهی معاملات مشکوک مرتبط با تروریسم، ارسال وجه جایگزین در خدمات ارسال پول یا ارز، دقت در انتقالات الکترونیکی، نظارت بر سازمان های غیر انتفاعی و همکاری بین المللی.[۲۳۴]
در مقررات داخلی برخی از کشورها نیز تأمین مالی تروریسم با پیش بینی تدابیر سختگیرانه مورد توجه قرار گرفته است. در کشور انگلیس، قانون «ضد تروریسم، جنایت و امنیت» مصوب ۲۰۰۱ برای مؤسسات مالی محدودیت های زیادی مقرر کرده و به همین ترتیب به پلیس و محاکم اختیارات زیادی برای کنترل و نظارت مؤسسات مالی اعطا کرده است. ویژگی امنیتی _ اطلاعاتی این قانون بیش از همه، خود را در ماده ۱۹ نشان می دهد. به موجب این ماده در موارد مذکور هر گونه تکلیف راز داری در ارتباط با اطلاعات ضبط شده نزد واحد درآمدهای داخلی زایل گردیده و افشای این گونه اطلاعات به منظور انجام تحقیقات و یا رسیدگی های کیفری و یا با قصد تسهیل اجرای مسؤلیت های اطلاعاتی توسط سازمانهای دولتی ذیربط مجاز شناخته شده است.[۲۳۵]
قانون «پاتریوت» مصوب سال ۲۰۰۱ ایالات متحده آمریکا که به واسطه بخش سوم آن به قانون ضد تأمین مالی تروریسم مشهور گشته هشت طریق را برای کنترل پولشویی و ممانعت از تأمین مالی تروریسم مقرر کرده است که عبارتند از: توسعه دامنه جرایم مقدم یا اصلی به جرایمی خاص از جمله تروریسم، برخورد با مؤسسات مالی زیر زمینی، افزایش اختیارات وزارت دارایی در برخورد با تأمین مالی تروریسم، تلقی ملاحظات مربوط به پولشویی به عنوان یک دغدغه مهم و تعیین کننده در زمانی که برنامه ریزان فدرال دست به اقدامات تلفیقی میان دو یا چند مؤسسه مالی می زنند، اصلاح جریمه های مدنی و افزایش میزان آنها، اتخاذ شیوه هایی برای تسهیل اجرای درخواست های خارجی برای تعیین جریمه مدنی، افزایش اختیارات دادگاهها برای صدور حکم مبنی بر الزام محکوم، به اعاده اموال به کشور آمریکا و انجام اصلاحات در مقررات جزایی برای تشدید میزان مجازاتها با توجه به اولویت بندی مکانی.[۲۳۶]
این قانون قواعدی را در خصوص افتتاح حساب و گردش مالی و ارتباط با بانکهای خارجی و همچنین کنترل دارایی اشخاص به دور از قواعد رازداری بانکی پیش بینی کرده است. علاوه بر این، صلاحیت فرا سرزمینی را نیز برای اعمال این مقررات نسبت به مؤسسات مالی خارجی یا اتباع خارجی پیش بینی کرده است.[۲۳۷]
مقررات بین المللی و داخلی برخی کشورها گویای این است که تأمین مالی تروریسم تزریق قدرت و قوت به بازوان تروریسم است و اگر در برابر آن سدی بنا نشود نه تنها منابع تزریق کننده متعدد و متنوع می شوند بلکه این منابع در اسرع وقت مخفی گشته و نتیجتاً در آینده نزدیک جامعه بشری عرصه تاخت و تاز تروریستها خواهد شد.
مبحث دوم: تکنیک های مبتنی بر افزایش خطرات قابل پیش بینی ارتکاب عملیات تروریستی
هر قدر که خطر مترتب بر ارتکاب جرم بیشتر باشد افراد کمتری رغبت به ارتکاب جرم خواهند داشت. با به کار گیری این دسته از اقدامات پیشگیرانه وضعی می توان ترتیبی اتخاذ نمود که احتمال دستگیری و شناسایی تروریست ها افزایش یابد. از این طریق می توان این مجرمین را از ارتکاب جرم منصرف نمود یا اینکه قبل از موفقیت آن ها برای انجام اقدامات مورد نظرشان آنها را دستگیر نمود و از وقوع این جرایم جلوگیری نمود.
این دسته از تدابیر پیشگیرانه نیز پنج تکنیک تقویت محافظت از آماج جرم، نظارت طبیعی، کاهش گمنامی، مراقبت غیر رسمی و تقویت نظارت رسمی را در بر می گیرد.
گفتار اول: تقویت محافظت از آماج جرم
تقویت محافظت از آماج بالقوه جرم موجب انصراف بزهکار بالقوه از عملی کردن تصمیم ارتکاب جرم می شود و حتی در صورت اقدام مرتکب نیز موجب ناکامی وی در اتمام موفقیت آمیز عملیات اجرائی جرم می گردد. پس از شناسایی آماج های بالقوه که احتمال ارتکاب عملیات تروریستی علیه آنها زیاد است، نوبت به ارائه روش های گوناگون پیشگیری وضعی به منظور حمایت و حفاظت از آماج های مذکور می رسد.
به منظور مشکل ساختن ورود یا خروج برخی اشخاص یا اشیاء به محل هایی خاص اتخاذ تدابیر مناسب جهت کنترل ورودی ها و خروجی های آن محل ها امری ضروری است که می تواند در پیشگیری از وقوع برخی از جرایم سودمند باشد.
برای مثال بکارگیری دوربین های مداربسته حول آماج های احتمالی موجب افزایش خطر دستگیری مجرمین و همچنین افزایش احساس امنیت در مکان های مورد نظر می شود. افزایش مراقبت همسایگی نیز از این دسته تکنیک هاست. زیرا موجب می شود با مشارکت همسایه ها محافظت بیشتری از آماج جرم صورت پذیرد و از این طریق احتمال وقوع جرم توسط مجرمین کاهش یابد.
بند الف: تروریسم هسته ای
برای پیشگیری از تروریسم هسته ای با توجه به اینکه تبعات یک انفجار هسته ای فاجعه بار خواهد بود، کشورها باید قبل از هر چیز توجه خود را به جلوگیری از دسترسی پیدا کردن یا استفاده تروریست ها از وسائل هسته ای معطوف نمایند. اعمال تدابیر حفاظتی و نظارتی مناسب در نگهداری تمامی سلاح ها و انواع مواد هسته ای با درجه تسلیحاتی، امری حیاتی بوده که مستلزم صرف هزینه های مالی و لجستیکی فراوان است. ایمن داشت ذخائر بین المللی مواد هسته ای برای بسیاری از کشورها یک اولویت است و این روند باید گسترش یافته تا مواد هسته ای و سلاح های هسته ای دور از دستان تروریست ها بماند.
در این خصوص اولویت هر کشور باید محافظت از سلاح های هسته ای و مواد هسته ای با درجه تسلیحاتی باشد. تقویت حفاظت از تأسیسات هسته ای مانند رآکتورها در برابر حمله و ایمن داشت مواد هسته ای درجه پایین، هم از اولویت برخوردار هستند.
در این راستا حمایت فعال کشور ها از «طرح اقدام برای ایمنی و امنیت منابع تابشی» آژانس بین المللی انرژی اتمی مطمئنا مفید واقع خواهد شد. بر اساس این طرح کمک به کشورها برای تقویت رآکتورها و دیگر تأسیسات خود در برابر حملات تروریستی با اینکه می تواند از وقوع برخی حوادث فاجعه آمیز احتمالی جلوگیری کند، تنها بخشی از راه حل است. بنابراین ایجاد محدودیت در رسیدن سلاح ها و مواد تازه به بازار امری حیاتی است. این امر مستلزم اعمال رژیم منع گسترشی بزرگ می باشد. در این خصوص ترویج اهداف پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی آژانس بین المللی انرژی اتمی در جهت تشویق کشور ها به خلع سلاح و نابودسازی ذخائر موجود و همچنین تبلیغ عضویت جهانی در پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای از اهمیت بسزایی برخوردار است.[۲۳۸]
بعلاوه بکارگیری آژیر خطر، دوربین های مدار بسته و دیگر تکنولوژی های پیشرفته که در حفاظت و نظارت بر مکان هایی که مواد مذکور در آن حفظ و نگهداری می شوند، می تواند نقش بسیار مهمی را در پیشگیری از جرایم تروریستی ایفاء نماید.
بند ب: تروریسم هوایی
برای پیشگیری از تروریسم هوایی از قبیل بمب گذاری در هواپیما یا هواپیما ربایی نیز می توان اقدامات پیشگیرانه وضعی متعددی را اعمال نمود. به عنوان نمونه می توان در مسافرت های حساس با استخدام نیروهای امنیتی با لباس شخصی و به کارگیری دوربین های مخفی در درون هواپیما، رفتار مسافرین را زیر نظر گرفت و در صورت مشاهده رفتارهای مشکوک به بمب گذاری یا هواپیما ربایی، به موقع از وقوع چنین جرایمی پیشگیری نمود.
طرح مارشال اسکای در بر گیرنده اقدامات شدید ضد هواپیما ربایی است که در راستای ممانعت از هواپیما ربایی اعمال می گردد. این طرح بیانگر وضعیت ها و مواردی است که در آن حالت ها، تروریست ها باید فوراً تحت کنترل و بازداشت در در داخل هواپیما قرار گیرند. این طرح بر آن است که قبل از وقوع حوادث تروریستی و در زمانی که خطرات قریب الوقوع در این خصوص وجود دارد از پیش آمد آن جلوگیری نماید. بنابراین معمولاً در زمانی قابل اجرا می باشد که تروریست ها شروع به هواپیما ربایی کرده باشند.[۲۳۹]
در این ارتباط، ایالات متحده آمریکا، انگلستان، آلمان و برخی کشورهای دیگر موافقت نموده اند که مطابق برنامه مارشال اسکای قواعدی را وضع نمایند که بر اساس آن به مقامات اجرای قانون در پروازها این اختیار داده شود که بتوانند در مواقع ضروری اشخاص مشکوک به هواپیما ربایی یا بمب گذاری در داخل هواپیما را توقیف کنند. علاوه بر این در اجلاس سی ایلند[۲۴۰] موافقت شده که همکاری بین المللی براساس طرح مارشال اسکای بیشتر شود.[۲۴۱]
بند ج: تروریسم مجازی
تدابیر نظارتی[۲۴۲] از جمله راهکارهایی است که برای پیشگیری از جرایم سایبری کاربرد دارد. برای مثال نظارت شبکه ای با خصوصیت بازدارنده ای که دارد می تواند به عنوان اقدامی پیشگیرانه مورد استفاده قرار گیرد. این اقدام به دو شکل فنی و انسانی قابل اجراست.
در حالت فنی، ابزارها یا برنامه هایی بر روی سیستم نصب می شوند و کلیه فعالیت های شبکه ای اشخاص، حتی ضرباتی که بر روی صفحه کلیدشان زده اند یا نقاطی را که بوسیله ماوس بر روی آنها کلیک کرده اند را ضبط می کنند سپس مأمور مورد نظر می تواند با بررسی این سوابق، موارد غیرقانونی را تحت پیگرد قرار دهد. نظارت انسانی نیز با حضور فیزیکی اشخاص ناظر در محلهایی صورت می گیرد که امکان سوء استفاده از ابزارهای الکترونیکی برای ارتکاب جرایم تروریستی وجود دارد.
شایان ذکر است نظارت شبکه ای بیشتر در مواردی اثر بازدارنده خواهد داشت که کاربر بداند فعالیت هایش تحت نظارت قرار دارد. زیرا نظارت مخفی فقط برای جمع آوری اطلاعات اولیه علیه متهم بکار می رود و در صورتی که به موقع اقدام نگردد اثر پیشگیرانه ای ندارد.
بند د: تروریسم دریایی
در سال ۲۰۰۲ میلادی از طرف گروه های بین الاجلاسی کمیته امنیت دریانوردی سازمان بین المللی دریانوردی[۲۴۳] پیشنهاد گردید که کلیه کشتی های با تناژ ناخالص ۵۰۰ تن و بیشتر که به سفرهای بین المللی می پردازند، ملزم به حمل طرح های امنیت کشتی[۲۴۴] گردند. این طرح صاحب کشتی یا مأمورین شرکتی که امنیت کشتی را بر عهده گرفته اند را موظف می نماید که اشخاص متبحری را برای طراحی و اعمال طرح های امنیتی که می توانند در محافظت از کشتی در برابر حملات مفید واقع گردند، استخدام نمایند. طراحی چنین طرح هایی می بایست با توجه به خصوصیات و نقشه کشتی مورد نظر صورت پذیرد. از دیگر پیشنهادات این نهاد در این عرصه کنترل محموله کانتینر از مبدأ تا مقصد نهایی می باشد. بدیهی است از این طریق می توان محافظت بیشتری را از محموله هایی که ممکن است برای تروریست ها جذابیت داشته باشد به عمل آورد. در مواردی که این محموله ها حاوی کالاهای چند وجهی از قبیل مواد هسته ای، شیمیایی و بیولوژیکی باشند این راهکار حائز اهمیت بسزایی می باشد.[۲۴۵]
یکی از کشورهایی که اقدامات زیادی را در این خصوص اجرا نموده کشور ژاپن می باشد. در آنجا حفاظت دریایی با بهره گرفتن از قایق ها و هواپیما های گشت زنی تشدید شده است. دوربین های بسیاری برای نظارت بر مسیر های کشتی ها در دریا و بندرگاه ها به کارگرفته شده و همچنین جمع آوری اطلاعات مخفیانه و آنالیز آنها به نحو سازمان یافته ای انجام می شود. همچنین سیستم مراقبت از طریق کنترل حمل و نقل کشتی ها و محموله های آنها و تعقیب کشتی های مظنون از وقوع جرایم تروریستی یا جرایم دیگر پیشگیری می نماید. علاوه بر اینها گشت زنی در مناطق بندری مهم که نیازمند مراقبت و توجه بیشتر می باشد، بیشتر شده است. به منظور ممانعت از قاچاق مواد انفجاری و سلاحهای جنگی، بازرسی گمرکی سخت گیرانه ای نسبت به اموال شخصی مسافران و خدمه انجام می گیرد. محموله های تجاری وارداتی و نامه های دریافتی به صورت سخت گیرانه مورد بازرسی قرار می گیرند. علاوه بر این باید اطلاعات تخصصی از جمله نتایج بازرسی گیاهان و حیوانات قرنطینه شده به طور کاملی به مقامات مربوطه گزارش شود.[۲۴۶]
گفتار دوم: نظارت طبیعی
در مطالعاتی که در اوایل دهه ۷۰ توسط اسکار نیومن در رابطه با مجتمع های مسکونی انجام شده بود به برخی عوامل فیزیکی اشاره شد که در ایجاد ترس از محیط، و یا وقوع جرم ارتباطی نزدیکی داشتند. مطالعات کاربردی اخیر در مورد جرایم محیطی نشان می دهد که جرایم محیطی در تعداد محدودی نقاط با موقعیت های خاص (کانونهای جرم) اتفاق می افتد. نکته قابل توجه آن است که افزایش موقعیت هایی مشخص باعث افزایش جرم و کاهش موقعیت ها باعث کاهش جرم می شوند و این امر ارتباط مستقیم بین جرم و موقعیتی که در آن اتفاق می افتد را مشخص می دارد. از این رو سعی شد در این خصوص با ارائه راهکارهای مختلفی از جمله نظارت طبیعی، عوامل ارتکاب جرم را خنثی نمود.[۲۴۷]
نظارت طبیعی به معنای توانمندسازی محیط از طریق در معرض دید قرار گرفتن و آسانی نظارت است که امکان نظارت بر مناطق مختلف را بوسیله شهروندان یا ارگانهای انتظامی فراهم می کند. به عنوان نمونه بر این اساس این امکان فراهم می شود که مناطق شهری در معرض دید عمومی قرار گیرند و از ایجاد مناطق غیر قابل نظارت و به اصطلاح «مناطق کور» جلوگیری بعمل آورده شود.
به طور کلی نظارت طبیعی به تدابیری اطلاق می شود که از طریق اصلاح طراحی محیطی و بهبود شرایط طبیعی موجب افزایش توانایی انسان و یا تجهیزات فنی در مراقبت از یک منطقه می شود. مراقبت طبیعی مجموعه ایست از روش های افزایش توانایی انسان ها یا ماشین ها برای مراقبت از یک منطقه خاص. مراقبت و نظارت قوی ظاهراً منافع متعددی به همراه دارد. نظارت و مراقبت دقیق موجب بازداشتن مجرمین بالقوه از ارتکاب جرایم می شود. زیرا در چنین وضعیت هایی آن ها تصور می کنند که دیگران مواظب اعمال آنان می باشند و در مقابل فعالیت های غیرقانونی آن ها واکنش نشان خواهند داد، از این رو از انجام اقدامات بزهکارانه خودداری می ورزند. برای مثال بهبود روشنایی خیابان ها و معابر با قادر ساختن ساکنین و رهگذران به نظاره جریان فعالیت های موجود در سطح خیابان از بسیاری از بزهکاری های شبانه جلوگیری می کند.
علاوه بر این با طراحی علمی فضاهایی که می توانند آماج جرایم مختلف باشند یا اینکه محتمل است جرایم در آن مکان ارتکاب یابند، می توان نظارت طبیعی را افزایش داده و از این طریق از وقوع جرایم پیشگیری نمود. این اقدام به رویکرد «پیشگیری از وقوع جرم از طریق طراحی محیطی»[۲۴۸] مشهور است.
بکارگیری رویکرد فوق الذکر از آن جهت مهم است که باید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد و این در حالی است که در جوامع امروزی عمدتاً به مجازات و تنبیه پس از وقوع جرایم تاکید می شود. گویی باید جرمی واقع شود تا به جلوگیری از آن اندیشید.
رویکرد حاضر این امکان را فراهم می کند تا با طراحی کالبدی شهر از طریق طرح کالبدی ساختمان و طراحی پلان و دسترسی به سایتهای جرم خیز، بتوان از ایجاد محیط های مناسب برای جرم و جنایت، پرهیز کرد تا بعنوان بازدارنده ای از ارتکاب جرایم عمل شود. از آنجا که هر مکان شهری محل رفتارهای ویژه شهروندی است و از سویی دیگر غالباً محیط هایی بیشتر جرم خیز محسوب می شوند که کمتر تحت نظارت عمومی باشند. از این رو می توان از طریق طراحی کالبد شهر یا ساختمانها از ارتکاب جرایم شهری جلوگیری بعمل آورد. انواع جرایم در هنگام وقوع بگونه ای با ساخت کالبدی شهر ارتباط دارند، چرا که اگر محیطی مناسب برای جرایم فراهم نشود، بسیاری از جرایم بصورت خود بازدارنده کاهش می یابند. این امر از آن جهت مهم است که مطالعات اجتماعی نشان می دهد که با بهره گرفتن از این راهکارها می توان ترس بزهکاران از ارتکاب جرایم را افزایش داده و از این طریق از وقوع جرایم پیشگیری نمود و احساس امنیت و ایمنی شهروندان را ارتقا داد.[۲۴۹]
مهم ترین ویژگی شرایط آلودگی رفتاری و جرم خیزی در زمان شب، تاریکی و کم نوری و توزیع نا مناسب سیستم روشنایی است که بر محیط حاکم می شود. در این شرایط بزهکاران از پایین بودن امکان دیده شدن سوء استفاده می کنند و اقدام به اعمال بزهکارانه می نمایند. بنابراین با عدم آشکار شدن فرم به علت تاریکی، اولین گام به سوی به وجود آمدن فضایی بدون دفاع و آسیب پذیر برداشته می شود. این نوع فضا ها که دلایلی غیر از دلایل کالبدی، آنها را به فضاهایی بدون دفاع بدل ساخته، با تأمین روشنایی و حل کردن مسأله نورشان، قابلیت تبدیل شدن به فضاهایی بدون مسأله و با دفاع را خواهند داشت و بدین وسیله می توان از آسیب پذیر بودن آنها جلوگیری کرد.
این اقدامات توانایی انسان را در مراقبت از منطقه ای خاص افزایش می دهد. برای مثال می توان با افزایش روشنایی مکان ها و محوطه هایی که امکان دارد هدف عملیات تروریستی قرار گیرد از ارتکاب چنین جرایمی پیشگیری نمود. این شیوه از پیشگیری وضعی سعی دارد فرصت ارتکاب جرم را با افزایش خطر ارتکاب آن از میان ببرد.
این شیوه امکاناتی را به وجود می آورد که نظارت اشخاص عادی نیز، با جلب توجه آنها، افزایش پیدا کند و از این طریق با بهره گیری از مشارکت مردم از وقوع جرایم تروریستی پیشگیری می نماید. برای مثال می توان با روشن نمودن قسمت هایی از مترو یا فرودگاه ها که این امکان وجود دارد که در آن مکان ها بمب گذاری صورت پذیرد نظارت مسافرین بر آن مکان ها را افزایش داد و از وقوع جرایم تروریستی از این طریق پیشگیری نمود.
گفتار سوم: کاهش گمنامی
کاهش گمنامی و سهولت شناسایی مرتکبان اقدامات بزهکارانه نیز از جمله تدابیری است که از طریق شناسایی تروریست ها و ممانعت آنها در ارتکاب جرایم مورد نظرشان موجب پیشگیری از وقوع جرم می گردد یا اینکه خطر دستگیری پس از ارتکاب جرم را افزایش داده و از این طریق موجب انصراف بزهکاران از انجام عملیات اجرایی جرم می شود.
صدور کارت شناسایی برای تمامی شهروندان و الزام آنان به حمل و به همراه داشتن این کارتها در مواقعی که به آماجها نزدیک می شوند نمونه ای از این تکنیک می باشد. در خصوص اتباع کشورهای خارجی نیز کشورهای مختلف با اجباری کردن بازرسی پاسپورت های مسافرانی که قصد دارند از طریق دالان های هوایی، زمینی یا دریایی نقل مکان کنند از ورود تروریست ها وسایر مجرمین به کشورشان جلوگیری می کنند.
برای توقف موفقیت آمیز تروریست ها در مرزها، ضروری است تا اطلاعاتی از کسانی که وارد کشور می شوند در سریع ترین زمان ممکن تهیه شود و اطلاعات آنها را در رابطه با فهرست سیاه کنترل کرد. مثلاً در ژاپن در این خصوص پلیس ملی، وزیر دادگستری و وزیر اقتصاد به طور مشترک سیستم پیشرفته ای را ایجاد کرده اند که اطلاعات مسافرین و خدمه هواپیما را قبل از اینکه به ژاپن برسند تهیه می نماید. این اطلاعات به طور اتوماتیک و بر اساس لیست سیاه، به مقامات حکومتی مربوطه جهت کنترل ارائه می گردد.[۲۵۰]
بند الف: تروریسم هوایی
از جمله اقداماتی که در این راستا می توان انجام داد بازرسی دقیق پاسپورت و دیگر مدارک شناسایی مسافرین در فرودگاه ها می باشد. برای مثال در آمریکا مسئولین فرودگاه ها ملزمند که مسافران را چک کنند تا اینکه دریابند آیا مسافرانی که از انگلستان وارد آن کشور می شوند، در مدتی که در انگلستان بوده اند پاسپورت معتبر داشته اند یا خیر. خطوط هوایی فرانسه نیز در صورتی که مشخص شود که شخصی از مسافرانشان پاسپوت غیر معتبر یا پاسپورت متفاوت داشته است، در ارتباط با کنترل مسافر مزبور مسئول می باشند. در این خصوص ماده ۱۱ پروتکل مبارزه علیه مهاجرت قاچاقی از راه زمینی، هوایی و دریایی و کنوانسیون مکمل سازمان ملل در ارتباط با مبارزه با جرایم سازمان یافته، حصول اطمینان از اینکه همه مسافران مالک واقعی اسناد مورد نیاز برای ورود به کشور مقصد هستند را لازم دانسته اند. [۲۵۱]
ابن سینا امر ملائم را کمال و فعلیت مختص شیء می داند.و می گوید ملائم هر شیء خیری است که به آن شیء اختصاص دارد و خیر مختص به هر شیء کمال و فعلیت آن شیء است [۸]. (ابن سینا،۱۳۶۳، ص،۱۱۲)
با این وصف هر قوه ای با ادراک امر ملائم با آن قوه در واقع به کمال و فعلیت می رسد.ممکن است سؤال شود که گاه برخی لذات نه تنها سبب کمال شِئ نمی شوند بلکه سبب هلاک و نقصان آن نیز می شوند. مانند افراط در حصول لذات از راه های غیر مشروع. ولی اگر خوب توجه نماییم این سخن ابن سینا درست بوده و استثنا بردار نیست زیرا هر لذتی نسبت به قوه ی خود کمال و فعلیت است هر چند ممکن است در نهایت برای نفس انسانی کمال و فعلیت نباشد مثلا لذت آمیزش از راه غیر مشروع برای قوه ی شهویه فعلیت و کمال است و مضر بودن آن برای خود قوه شهویه نیست بلکه در نهایت برای نفس انسانی مضر است.
۲- وی در تعریف امر ملائم تعبیر دیگری نیز دارد.ملائم یعنی آن چیزی که در قیاس با آن شیء برتر است . (ابن سینا،۱۴۰۰ه.ق، ص ۷۳ )در واقع این تعریف بیان دیگری از همان تعریف اول است زیرا آن امری که در قیاس با شیء برتر است فعلیت و کمال همان شیء است. [۹]
۳- او در رساله اضحویه امر ملائم را چنین تعریف می کند :ملائم و موافق یک شیء چیزی است که سبب تکمیل جوهر شیء یا تکمیل فعل خاص آن شیء می شود.(ابن سینا،۱۳۶۴ش،ص۷۹ ) تعبیر تکمیل در این تعریف عبارت اخرای فعلیت است لذا نمی توان در مقایسه با تعریف اول آن را یک تعریف دوم به حساب آورد .البته ااین تعریف نسبت به تعریف اول یک قید اضافه دارد اینکه امر ملائم همیشه سبب تکمیل و فعلیت جوهر شیء نمی شود بلکه گاه سبب تکمیل فعل خاص آن شیء می شود
۱-۲. چگونگی رابطه سعادت و لذّت
گفتیم که ابن سینا ماهیت سعادت را از سنخ لذت می داند و اشاره شد که میان سعادت و لذت و میان شقاوت و رنج ارتباط کامل برقرار است. آنجا که سعادت است لذت و خوشى هم هست و آنجا که شقاوت است رنج و الم و ناراحتى هم هست. امّا هم اکنون سؤال اساسی این است که ابن سینا رابطه سعادت و لذت را چگونه ترسیم می کند و سعادت را چه نوع لذتی می داند؟روشن است که نمىتوانیم هر نوع لذتی را سعادت و همچنین هر نوع رنجی را شقاوت بدانیم و بگوییم سعادت یعنى لذت و شقاوت یعنی رنج و ألم و مرادمان از لذت و رنج جنس آن باشد نه نوع خاصی از لذت و رنج، زیرا لذت و همچنین رنج حالات روانى خاصى هستند که به موجبات خاصى پدید مىآیند. ممکن است لذتى باشد که به دنبال خود رنجى را بکشاند و ممکن است رنجى باشد که مقدمهی یک لذت باشد.و یا ممکن است نیل به یک لذت سبب فوت لذتهاى مهمتر و بزرگترى شود و یا رنجى سبب گردد که جلوی رنجهاى مهمتر و بزرگترى گرفته شود. در همه این احوال لذت، لذت است و رنج، رنج؛ یعنى لذتى که مثلًا مستلزم رنج بزرگترى در آینده است یا سبب فوت لذّت بزرگترى در حال حاضر یا در آینده است واقعا لذت است، و همچنین رنجى که مقدمه لذت بزرگترى در آینده است و یا مانع رنج بزرگترى در حال حاضر یا آینده است واقعا رنج است؛ اما از نظر ابن سینا این گونه لذتها سعادت نیستند و این گونه رنجها شقاوت به شمار نمىروند. زیرا همچنان که خواهیم گفت ابن سینا سعادت را مطلوب بالذات و برترین لذت می داند. بلکه آن لذت، سعادت شمرده مىشود که مانع لذت بزرگتر و یا موجب رنج بزرگترى نباشد، و آن رنج شقاوت شمرده مىشود که مانع رنج بزرگتر و یا مقدمه لذت بزرگتر نباشد.
بله اگر فرض کنیم اوضاع جهان این گونه مىبود که هیچ لذتى مقدمه رنج و هیچ رنجى وسیله و مقدمه لذت واقع نمىشد و هرگز میان دو لذت تزاحم واقع نمىشد و همچنین میان دو رنج، البته مىگفتیم که لذت عین سعادت و رنج عین شقاء است، امّا اینگونه نیست .پس هر چند میان سعادت و لذت رابطه نزدیک است امّا نمىتوان «سعادت» را مرادف با «لذت» دانست.
حاصل سخن اینکه با توجه به اینکه ابن سینا عنصر اصلی در سعادت را ادراک و نظرمی داند ولی نه مطلق ادراک بلکه نوعی خاص از ادراک که حتما رسیدن به کمال و خیر هم به او ضمیمه شده باشد. و با توجه به اینکه لذت از امورى نیست که در همه موارد، یکسان و در یک حد پیدا مىشوند، بلکه امری مشکک بوده و دارای سه قسم(لذات حسی ظاهری،لذات حسی باطنی، لذات عقلی) می باشد و با عنایت به این نکته که لذت در مورد لحظه های کوتاه مدت نیز به کار می رود ولی سعادت صرفا در مورد لذت های پایدار کاربرد دارد. از این رو سعادتمند به کسی می گویند که لذت های وی از نظر کیفیت و کمیت در بالاترین حد ممکن خود باشد. به عبارت دیگر سعادت آن است که لذت بر دردها و آلام به طور مطلق فزونی داشته باشد.
و مراد شیخ از لذت در تعریف سعادت نوع خاصی از لذت است نه مطلق لذت .و آن لذتی است که از سایر اقسام لذت برتر است. یعنی لذت عقلی زیرا اشاره شد که ابن سینا لذت را ادراک ملائم وامر ملائم را کمال و فعلیت مختص شیء می داند. از طرفی شیخ بارها تأکید می کند که عالیترین ویژگی و عمل خاص انسان که او را از سایر حیوانات متمایز می سازد اندیشه و تأمل است. این نکته بدین معناست که شیخ سعادت را کمال و فعلیت قوه عاقله می داند.البته آن لذت عقلی که شیخ آن را سعادت انسان می داند صرف درک کلیات یا مبادی موجودات وحتی صور مفارقه نیست بلکه مراد او برترین مرتبه ادراک عقلی یعنی اتصال نفس به فیض الهی و از بین رفتن وسائط بین او و حضرت معشوق است .(ابن سینا،۱۴۰۰ه.ق، ص۲۷۵)
۱-۳. مصداق سعادت نهایی انسان
گاه تعریف یک امر به تنهایی برای شناخت آن چیز کافی نیست .بلکه شناسایی مصداق آن نیز ضروری است .یعنی پس از شناسایی مصداق یک معرَّف است که ابهام ما در مورد آن برطرف شده و برایمان اطمینان شناخت حاصل می شود. به عبارت دیگر گاه تعریف به تنهایی نمی تواند تمام ابهام ما در مورد شیء مجهول را بر طرف سازد. دلیل بر این مطلب این است که گاه ما با علم به تعریف یک شیء در تعیین مصداق آن دچار اشتباه می شویم . به عنوان مثال در تعریف مثلث گفته می شود مثلث شکلی است سه ضلعی که مجموعه زوایای داخلی آن۱۸۰ درجه است. اما صرف این تعریف برای شناخت مثلث کافی نیست و تا مادامی که ما مصداق مثلث را نبینیم همچنان احساس ابهام می کنیم لذا ضروری می نماید که جهت روشنتر شدن مفهوم سعادت، نظر ابن سینا در مورد مصداق سعادت نهایی انسان را نیز بررسی نمایم. ابن سینا مصداق برترین لذت یعنی سعادت حقیقی و غایی انسان را در دو بعد معرفی می کند بعد عملی و بعد نظری. دربعد نظری ابن سینا سعادت را در این می بیند که انسان به جهانی علمی و عقلانی تبدیل شود که مشابه با جهان عینی و خارجی است (ابن سینا،۱۳۶۳ ص۱۱۰و۱۱۰) که در این صورت نفس به فیض الهی متصل شده و وسائط بین او و حضرت معشوق از بین می رود و این برترین لذت و نشاط است. و این برای نفوسی میسر است که از هر نوع عادت سوء بری بوده و در عین حال در مرتبه علم هم بالغ بوده به گونه ای که مبادی موجودات و صور مفارقه را ادراک میکنند.(ابن سینا،۱۴۰۰ه.ق، ص۲۷۵)
و در بعد عملی و از حیث تعلقی که نفس به بدن دارد سعادت انسان را در این می داند که نفس به هیئت استعلائیه دست یابد و قوه عملی اش به عدالت برسد (ابن سینا،۱۳۶۳ ،ص۱۱۰و۱۱۰) مراد شیخ از هیئت استعلائیه و عدالت در قوه عملیه استقلال نفس و پدید آمدن تعادل نفسانی و پرهیز از افراط و تفریط است . یعنی شیخ بر این عقیده است که اگر انسان بتواند از خواسته های قوای مادون خود، استقلال خویش را به دست گیرد و بین خواسته های درونی خود تعادل ایجاد کند و فضایل اخلاقی را در وجود خویش به ملکه های نفسانی تبدیل کند به مرز سعادت در بعد عملی رسیده است (ابن سینا،۱۳۶۳ ، ص۱۱۰و۱۱۰)
ابن سینا تأکید می کند که لازمه رسیدن به این مرتبه از سعادت مفارقت نفس از بدن و انقطاع نظر از خسایس عالم طبیعت و وقف نظر بر ذات حق و مطالعه عقلی آن جناب است . (ابن سینا،۱۴۰۰ه.ق،ص۷۴ و همو۲۰۰۷ص۴۲)
گفتیم که ابن سینا مصداق برترین نوع لذت یعنی لذتی که مانع لذت بزرگتر و یا موجب رنج بزرگترى نباشد را لذت عقلی می داند. وی با تقسیم قوای ادراکی به ظاهری و باطنی از یک سو و تقسیم قوای باطنی به خیال وهم و عقل از سوی دیگر تأکید می کند که برترین نوع لذت لذت عقلانی است.(ابن سینا،الف۱۳۷۵ش،ص۱۳۹) تأکید وی بر این مطلب به گونه ای است که اگر به مباحثی که وی در باب لذت مطرح نموده توجه نماییم؛ خواهیم دید که هدف اصلی وی از طرح مباحث مربوط به لذت اثبات این نوع از لذت و برتر بودن آن از سایر اقسام لذت است. وی برای اثبات برتربودن لذت عقلی چند دلیل اقامه نموده است.
استدلال اول :قیاس اولویت
شیخ ابتدا برتر بودن لذات باطنی را اثبات می کند سپس به قیاس اولویت تمسک جسته و می گوید : حال که اثبات شد لذات باطنی از لذات ظاهری برترند پس در لذات عقلی چه می گویی؟
اما استدلال وی در برتربودن لذت باطنی از لذات حسی چنین است :برترین لذات حسی ،لذت منکوحات و مطعومات است اما کسی که برای او پیروزی یا غلبه در امری ولو امری خسیس چون نرد و شطرنج حاصل می آید، در آن لحظه اگر مطعوم یا منکوحی بر او عرضه شود از آن اعراض می کند. ویا طالب ریاست یا عفت برای مراعات حشمت از لذایذ مزبور اعراض می کند و یا شخص کریم لذت انعام را بر آنها ترجیح می دهد(ابن سینا،۱۳۷۵ش، ص ۱۳۷)
استدلال دوم :
ادراک عقلی برترین لذت است؛ هم از جهت ادراک و از جهت مدرَک.اما از جهت ادراک، آن است که ادراک حسی به علت جزئی بودن، فانی بودن،و نیاز آن به اقتران و مباشرت حاس و محسوس ضعیف ترین نوع ادراک است در مرتبه بعد ادراک های خیالی و وهمی قرار دارند زیرا آنها علی رغم جزئی وفانی بودن، نیازمند اقتران نیستند و سرانجام بالاترین و قویترین ادراک عقلی است که در عین نداشتن عیوب دوم و سوم به خاطر کلیت از عیب اول هم بری است. اما از جهت مدرک، آن است که مدرکات عقل، مبدأ اول ، ملائکهی او ،معانى ثابت و صور روحانى است اما مدرک حس محسوسات جزئی و فانی است. (ابن سینا،۱۳۶۴ش،ص ۷۹ )
استدلال سوم :
لذت عقلی برترین لذت است زیرا این نوع لذت اقوی،اکثر و الزم لذات است. اقوی است زیرا در ادراک عقلی حقیقت شیء ملائم برای نفس حاصل می شود اما ادراک شهوانی یک ادراک ظاهری است و حقیقت شیء ملائم برای نفس حاصل نمی شود .دیگر اینکه مدرَک عقل از سنخ مأکولات نبوده بلکه مدرک او بها و خیر محض است که خود مفیض هر خیر است و همچنین است حال دیگر مدرَکات عقلی یعنی جواهر روهانی. اما اکثر است چون مدرَک عقل کل است و مدرک حس بعضی از کل و دیگر اینکه در ادراک حسی بعضی از محسوسات ملائم و بعضی منافی نفس هستند اما تمام مدرَکات عقل ملائم نفس بوده و سبب تکمیل ذات او می شوند. و الزم است زیرا صور عقل با ذات عقل متحد شده و عقل آنها را جمال ذات خود می بیند. به خاطر همین اتحاد لذت او نیز شدیدتر است (ابن سینا،۱۳۶۳ش ، ص۱۱۲)
ابن سینا پس از اثبات برتر بودن لذت عقلی بر سایر اقسام لذت به این سؤال پاسخ می دهد که با این وصف چرا بیشر آدمیان به لذات عقلی و غیر حسی اقبال نداشته و بدانها شوقی ندارند. وی معتقد است که علت این امر اشتغال نفس به امور حسی و استغراق در مادیات و مقارنت با بدن است. یعنی علت اینکه ما از لذتهای نفس ناطقه محرومیم به خاطر شواغل بدنی است که مانند امراض می مانند. و دیگر اینکه به خاطر غرق شدن نفس در طبیعت، مناسبت میان نفس و صور عقلی بسیار کم است است. مانند مریضی که از شیرینی لذت نمی برد یا حتی رنج می برد و هرگاه مریضی او رفع می شود لذت شیرینی را ادراک می کند.(ابن سینا،۱۴۰۰ه.ق، ص : ۷۳ )
شاید بتوان با توجه به تعریف ابن سینا از لذت علت دیگر این امر را این بدانیم که علم به لذت بخش بودن یک امر برای اقبال به آن شرط هست ولی کافی نیست زیرا اشتیاق به لذتی خاص نیازمند نوعی ذوق و چشیدن آن لذت است به همین جهت است که ابن سینا در تعریف لذت تنها به واژه ادراک بسنده نمی کند بلکه قید وصول را نیز بدان می افزاید.(ابن سینا،الف ۱۳۷۵ش،ص۱۳۹) لذا افرادی که تجربه لذات عقلی را نداشته و به چنین ذوقی نرسیده اند،اقبال و شوقی بدین نوع لذت ندارند. ابن سینا تأکید می کند که حتی براهین عقلی سبب شوق ما به این نوع لذت نمی شوند. و حال ما همچون شخص عنین است که علم به وجود چنین لذتی داریم ولی به علت نداشتن تجربه نمی توانیم آن را تصور کنیم. (ابن سینا،۱۳۶۳ش ،ص:۱۱۲)
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که هرچند ابن سینا برترین مرتبه سعادت انسان را سعادت عقلی می داند و معتقد است که به هر نسبت که معارف انسان نسبت به خدا و صفات و افعال خداوند بیشتر باشد، انسان کاملتر است و از سعادت واقعى که سعادت عقلى است بیشتر بهرهمند مىباشد. اما سعادت انسان را منحصر در سعادت عقلی نمی داند و تصریح می کند که فعل نفس فقط ادراک معقولات نیست بلکه افعال دیگری هم دارد که بدن در آنها مشارکت دارد و سعادت افعال اخیر رسیدن به ملکه عدالت است.[۱۰] (ابن سینا،۱۳۶۳ش،ص ۱۰۹) با این وصف سعادت در انسان که مرکب از روح و بدن است باید خیری باشد که هم مقتضای قوای روحی انسان باشد و هم مقتضای قوای بدنی انسان .در واقع همچنان که در فصل دوم خواهیم گفت شیخ سعادت انسان را در دو بعد دنبال می کند بعد نظری و بعد عملی
۱-۴. نکات
پیش از پرداختن به بحث درجات و مراتب سعادت و شقاوت جهت تکمیل نظر ابن سینا در باب چیستی و ماهیت سعادت و شقاوت و مختومه نمودن این قسمت از بحث، اشاره به چند نکته ضروری است:
نکته۱چرایی تعریف سعادت به لذت
شاید این سؤال به ذهن خطور کند که چرا ابن سینا سعادت را به لذت تعریف کرده است و حقیقت سعادت را از سنخ لذت و حقیقت شقاوت را از سنخ رنج و ألم دانسته است نه به اخلاق و فضیلت. مگر نه این است که فضیلت به خاطر فضیلت از فضیلت و عمل به خاطر لذت برتر است؟
خطور این سؤال و ابهام به ذهن ناشی از مساوق دانستن سعادت با لذتهای آنی و شهوانی و غفلت از نکته ی سابق است که سعادت مساوی با نوع خاصی از لذت است نه مطلق لذت.
و نکته مهمتر اینکه حقیقت آنست که با نگاهی اجمالی به هر یک از افعال و امیال و خواسته های خود به وضوح در می یابیم که محرک و عامل اصلی ما در انجام آن کارها رسیدن به لذت و گریز از درد و رنج است ممکن است تصور شود که این حکم را نمی توان درباره همه فعالیت ها و رفتارهای آدمی جاری دانست؛ زیرا در برخی از کارها محرک اصلی و عامل انجام آن ،حکم عقل یا دستور خداوند است. اما اگر نیک بنگریم خواهیم دید که در اینگونه فعالیت ها باز رسیدن به لذت(لذت اطاعت از خداوند و رسیدن به پاداش اخروی و امثال آن.) است که ما را مشتاق به انجام آنها می کند حتی اگر کسی خوشی و لذت های خویش را فدای دیگران نموده و برای رفاه دیگران مرارت های فراوان متحمل می شود، از این ایثار یا از مدح حاصل از این ایثار لذت می برد . حتی کسی که دست به خود کشی می زند باز در پی رسیدن به لذت است زیرا می خواهد از ناراحتی ها و مشکلات زندگی خلاص شده وبه راحتی و آرامش برسد. بنابراین می توان این اصل را پذیرفت که محرک اصلی انسان در همه فعالیت ها و رفتارهایش تحصیل لذت و دوری از رنج و ألم است (ابن سینا ،۱۳۸۲ش، ص۱۴۵)
نکته ۲- تعابیر دینی ابن سینا از سعادت:
ابن سینا در بحث سعادت و به تصویر کشیدن غایت نهایی انسان از متون دینی متأثر است. به گونه ای که این تأثیر در ادبیات و کلام او کاملا مشهود است .مثلا وی در رساله احوال نفس در تعریف معاد و سعادت عقلانی از تعبیر مقاربت با حضرت حق استفاده می کند.(ابن سینا،۲۰۰۷م،ص: ۱۲۷)و یا می گوید :سعادت عبارت است از انقطاع نظر از امور پست و وقف نظر بر جلال حضرت حق و مطالعه عقلی خداوند.[۱۱] (ابن سینا،۱۴۰۰ه.ق،ص۷۴) و یا اینکه سعادت سرمدی و دخول در بهشت را یکی دانسته و آنها رابه صورت مترادف به کار می برد.(ابن سینا،۱۳۲۶ه.ق ،ص: ۱۳۲)
یکی دیگر از شواهد تأثیر پذیری ابن سینا از شریعت اسلام در مسأله سعادت این است که حصول سعادت واقعی را در این دنیا میسر نمی داند.
دیگر اینکه وی در موارد متعددی برای تبیین دیدگاه خود درباره مسأله سعادت و معاد از آیات قرآنی بهره می گیرد. به عنوان مثال، ایشان برای تبیین مراتب چهارگانه عقل نظری از آیه نور به عنوان شاهد بهره می گیرد( ابن سینا،۱۳۲۶ه.ق، ص۱۲۶)همچنین در بحث وضعیت نفوس ناقص از جهت نظری پس از مفارقت ازبدن از آیه« حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (٩٩)لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا …….. »[۱۲] و در تبین وضعیت نفوس ناقص از جهت عملی،آیه «وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ»[۱۳] و در توضیح وضعیت نفوس پاک پس از مرگ از آیه« وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهٌ إِلى رَبِّها ناظِرَهٌ »[۱۴] سود می جوید .(ابن سینا،۱۴۰۰ه.ق ، ص: ۲۷۵)
نکته ۳- میزان تأثیر بدن و عوامل خارجی در سعادت
سعادت را به چند وجه اعتبار کرده اند حکمای قبل از ارسطو مانند فیثاغورث،سقراط و افلاطون سعادت را مختص به نفس دانسته اند و برای بدن حظی و نصیبی قائل نیستند رواقیون و برخی از طبیعیان بعد از ارسطو سعادت را دو قسم دانسته اند: نفسانی و جسمانی و گفته اند سعادت نفسانی تا با سعادت جسمانی منضم نباشد،تام و تمام نیست (طوسی،۱۳۶۰،ص۸۳و۸۴)
به نظر می رسد که ابن سینا همچون حکمای پیش از ارسطو سعادت را مختص به نفس دانسته و برای بدن حظی و نصیبی قائل نیست. طبق این دیدگاه فقر،ضعف جسم ، امراض و دیگر نقائص، مضر به سعادت نیست. زیرا سعادت اساسا با این امور سنجیده نمی شود . دلیل بر این مدعا این است که از یک طرف وی سعادت را یک امر اخروی می داند . از طرف دیگر همچنان که اشاره کردیم ابن سینا اهمیت بیشتری را برای معاد روحانی قائل است و عنصر اصلی در سعادت را نظر و معرفت می داند که از ابعاد روح است نه جسم.
ابن سینا برخلاف ارسطو برای عوامل خارجی در رسیدن به سعادت نقشی قائل نیست .نظر وی در باب سعادت همچون کلبیون است یعنی وی نیز بر این عقیده است که: سرچشمه سعادت را تنها در درون خود باید جستجو نمود.وآنچه مایه خوشى است عوامل درونى و روحى است و عوامل بیرونى باعث رنج و درد مىباشند و آدمى به غلط دنبال آنها مىرود و از همین جا رنج و بدبختى پیدا مىشود. هر چه انسان خود را از بیرون بیشتر بىنیاز کند و متوجه عوامل درونى گردد بیشتر و بهتر از سرچشمه سعادت سیراب خواهد شد.
شاید بتوان نظر شیخ درباره میزان تأثیر عوامل خارجی را چنین بدانیم که شیخ عوامل خارجی را مطلقا بی تأثیر نمی داند و بودن آنها راسبب رونق و کمال سعادت می داند ولی آنها را شرط ضروری سعادت که نبود آنها خواه ناخواه نوعى ناکامى به بار مىآورد و چیز دیگر نمىتواند جانشین آنها گردد نمی داند.یعنی شیخ عومل روحی و درونی را در درجه اول و عوامل خارجی را در درجه دوم در سعادت دخیل می داند اما همچنان که شهید مطهری اشاره می کند «معمولا افراد بشر از آنجا که معلوماتشان از محسوسات آغاز مىگردد اول متوجّه عوامل خارجى و بعد متوجّه عوامل بدنى و در آخر متوجّه عوامل روحى مىگردند. لهذا غالبا افراد بشر به پول بیش از سلامت و به سلامت بیش از شخصیت اخلاقى اهمیت مىدهند. از این رو معلّمان و باریک بینان بشر کوشش کردهاند که بشر را از طرفى متوجّه حفظ سلامت و بهداشت و سایر عوامل بدنى بکنند و از طرفى او را با کانونهاى عظیم لذت و خوشى که در روان خود دارد آشنا کنند و همّت او را از افراط در توجه به عوامل بیرونى منصرف و متوجه درون نمایند. نصایح و مواعظ معلّمان اخلاق غالبا بر محور این گونه مباحث دور مىزند».(مطهری،بی تا،ج۷،ص۶۸)
نکته ۴- اینکه سعادت امری اخروی است:
سعادتی که مورد نظر ابن سینا است سعادت اخروی است. وی حصول سعادت حقیقی را فقط بعد از مرگ ممکن می داند . هر چند ابن سینا بهره گیری از لذت عقلی را در همین دنیا برای متأملین در جبروت و اعراض کنندگان از شواغل دنیا قابل وصول می داند(ابن سینا، ۱۳۷۵،ص ۱۴۰ ) اما تصریح می کند که« دریافت این لذت و سعادت، جز در آخرت نبود؛ یعنى نفس سعادت و لذت را آنگاه دریابد که از پیوند با بدن تخلص یابد، و از آثار طبیعت بیزار شده و از این عالم متجرّد شود و به نظر عقل به ذات بارى تعالى و به ذات ملایکه روحانى نگاه کند، و غایت لذت در این حال بود، و غایت شقاوت مر او را در ضدّ این حال باشد که گفتیم.» (ابن سینا، ۱۳۶۴ش، ص۸۱)
واین بدین خاطر است که همچنان که گفتیم شیخ از یک طرف سعادت را کمال قوه عاقله می داند و از طرف دیگر بهره مند شدن از لذات عالیه عقلی را در گرو فارق شدن نفس از بدن می داند و دیگر اینکه شیخ تأکید می کند که برای رسیدن به سعادت حقیقی انسان باید با خواسته های نفسانی اش مبارزه نموده و آنها را در حد اعتدال نگه دارد. و این جز با تحمل رنج در دنیاحاصل نمی شود.
این نظر شیخ نقطه مقابل نظر ارسطو است که قبلا بدان اشاره کردیم و گفتیم که ارسطو سعادت را دارای مراتب و مدارجی می داند که به اندازه سعی و تلاش انسان حاصل می شود تا برسد به درجه اقصی که سعادت تام حاصل می گردد و این درجه در همین دنیا قابل وصول است زیرا آدمی در همین دنیا می تواند معتقد به آراءحق و انجام دهنده کارهای خیر و انواع فضایل باشد.
نکته۵- نوع نگاه شیخ به تکلیف
شاید بتوان از تعریف ابن سینا از سعادت این مطلب را استفاده نمود که وی در اخلاق غایت گرا است نه وظیفه گرا .یعنی او معتقد است که هر کاری را باید با توجه به نتیجه اش انجام داد. اگر نتیجه کاری خوب بود خواه برای خود شخص، خواه برای گروهی، یا برای عموم آن کار را باید انجام داد و در غیر این صورت نباید انجام داد .بر طبق نتیجه گروی قائل شدن به سعادت به عنوان نتیجه نهایی اعمال امری معقول است. برخلاف وظیفه گرایی که معتقد است عامل اخلاقی باید فعل را فقط بخاطر خود فعل و یا از آن رو که وظیفه اوست انجام دهد خواه این وظیفه را عقل تعیین کرده باشد یا وحی یا عرف، و نتایج عمل اصلاً در انجام دادن یا انجام ندادن آن تأثیر ندارد. صاحبان این نظر مشکل بتوانند سعادت را بعنوان غایت قصوای فعل اخلاقی توجیه کنند. علاوه بر این اساساً آیا وظیفه گرائی مطلق ممکن است یا نه؟ آیا ممکن است در وراء انجام وظیفه هیچ امر دیگری در نظر نباشد؟ این سؤالی است که معتقدان به اصالت تکلیف باید به آن پاسخ گویند.
۱-۵. مراتب سعادت و شقاوت
سعادت از امورى نیست که در همه موارد یکسان و در یک حد پیدا مىشوند، بلکه امری مشکک است یعنی قابل کم و زیاد و نقص و کمال و شدت و ضعف است زیرا ازطرفی میان سعادت و لذت و میان شقاوت و رنج ارتباط کامل برقرار است. و از طرف دیگر می دانیم که لذت از جمله کیفیات است و قابل شدت و ضعف مىباشد.لذا مراتب داشتن لذت و الم به طور طبیعی مقتضی تشکیکی شدن سعادت و شقاوت و در نتیجه ،تفاوت یافتن درجات سعدا و اشقیا خواهد بود. مطلب دیگر اینکه همچنان که بعداً خواهیم گفت که سعادت به عامل واحد بستگى ندارد، بلکه عوامل متعددی در آن دخیل اند. به هر اندازه که عوامل سعادت بیشتر فراهم باشند سعادت کاملتر است و به هر اندازه که کمتر فراهم باشند سعادت ناقصتر است.
نکنه ای که در ابتدای این بحث باید یادآوری شود این است که طبقه بندی ابن سینا از مراتب مختلف نفوس انسانی مربوط به آخرت و هنگام مفارقت نفس از بدن است و وی بحثی در تقسیم و طبقه بندی نفوس در دار دنیا ارائه ننموده زیرا همچنان که گذشت وی اصلا سعادت را در این نشئه قابل حصول نمی داند.
ابن سینا در کتابهای مختلفش با عبارات مختلف و تقسیم بندی های گوناگون به بیان مراتب اشقیا و سعدا پرداخته و تقسیم بندی های گوناگونی را در این باب عرضه نموده است. که در این رساله سعی نموده ایم همه این تقسیم بندی های شیخ را بررسی نماییم.
تقسیم او در رساله احوال النفس:
او در این رساله نفوس را برحسب میزان بهره مندی از علم و عمل ،بر حسب یک تقسیم عقلی به سه دسته تقسیم می کند و تأکید می کند که این تقسیم هم با وحی موافق است و هم با آراء حکیمان:
۱- نفوس کامل در علم و عمل ؛که همان سابقون هستند و برترین درجه را در بهشت دارند و از عوالم سه گانه به عالم عقل رسیده اند و از مقارنت با اجسام و حتی نفوس فلکی به دور هستند۲- نفوس ناقص در علم و عمل؛ که اصحاب شمالند که منغمسون در عالم طبیعت و اجرام اند ۳- نفوس کامل در علم یا عمل که خود به دو گروه تقسیم می شوندالف) - نفوس کامل در عمل و ناقص در علم. ب-)نفوس کامل در علم و ناقص در عمل ؛این دوگروه همان اصحاب یمین اند که در مرتبه وسطی بوده و از عالم عنصری جدا گشته و به نفوس فلکی متصل شده اندو در آنجا در انعام، طیور ،حور ها و نظایر آن که وصف کنندگان از وصف آن عاجزند متنعم اند وبعید نیست که این گروه بعد از یک مدت زمان به سابقین بپیوندند.(ابن سینا ،۲۰۰۷م، ص۱۸۷) شیخ در باره گروه اخیر یادآور می شود که این گروه پیروان شریعت اند که دنباله روی انبیاء هستند اما حقایق علوم را به صورت مبسوط در نیافته اند (ابن سینا ،۲۰۰۷م، ص ۱۹۲)
تقسیم او در رساله اضحویه:
بنظر می رسد بین مشکلات فرزندپروری و گرایش به فرزند آوری وجود رابطه دارد .
بنظر می رسد بین رضایت زناشویی و ابعاد آن و گرایش به فرزند آوری وجود رابطه دارد .
بنظر می رسد بین تقدیر گرایی و گرایش به فرزند آوری وجود رابطه دارد .
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
روش شناسی تحقیق
تحقیق در زمینه فرزندآوری در علوم متعددی از جمله جامعه شناسی و جمعیت شناسی مورد توجه می باشد . جامعه شناسان نیز با بهره گرفتن از مباحث نظری به شناخت و تبیین این موضوع پرداخته اند .
از آنجا که فرزندآوری یکی از پدیده های اجتماعی پیچیده می باشد ، لذا با تکیه بر یک رویکرد تحقیقی نمی توان به شناخت دقیق دست یافت . لذا تلفیق رویکرد نظری و تجربی بهترین گزینه برای بررسی موضوع می باشد .
نوع تحقیق
تأکید بر تحقیقات در جامعه شناسی، صرفاً با تکیه بر روش پیمایشی نیست . هر چند که روش های پیمایشی نیز نتایج مفید و ارزنده ای در جهت کشف حقایق مهیا می سازد ، لذا در این تحقیق از روش اسنادی در تنظیم چارچوب تئوری و از روش پیمایشی در جهت آزمون فرضیات بهره گرفته شده است .
در این پژوهش بکارگیری روش علمی از اهم امور می باشد بطوریکه در این تحقیق با ارجاع به منابع نظری و تحقیقات پیشین با هدف دستیابی به یک چارچوب تئوریکی معقول تلاش و به افراد جهت جمع آوری اطلاعات مراجعه شده است. لذا از نظر شیوه ی بررسی و به لحاظ شناختی این تحقیق توصیفی و تبیینی است زیرا به توصیف فرزندآوری و عوامل موثر بر آن پرداخته شده است .
همانگونه که اشاره شد به لحاظ جمع آوری اطلاعات این تحقیق از نوع پیمایشی است . زیرا ابزار عمده جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه از زنان و مردان متاهل در گروه سنی ۲۵ تا ۴۵ ساله شهر جهرم است. سئوالات پرسشنامه بر اساس شاخصهای موجود در تئوریهای مرتبط عمدتاً توسط محقق و بعضاً از تحقیقات پیشین استفاده شده است .
تکنیک جمع آوری اطلاعات
روش عمده در این پژوهش پیمایشی است و در روش پیمایش (Survey) گردآوری انواع مختلف اطلاعات درباره ی محل یا اجتماع یا دوره ی خاصی از زندگی اجتماعی که می توان از روش های پرسشنامه و مصاحبه استفاده کرد ، می باشد (قنادان ، مطیع و ستوده، ۲۵۱:۱۳۷۵) .
در این تحقیق از روش پیمایش استفاده شده است و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد . گویه ها بر اساس طیف لیکرت که یا از تحقیقات مشابه و یا توسط محقق ساخته شده است مورد بهره گیری قرار گرفته است. پرسشنامه این تحقیق حاوی سؤالات باز و بسته می باشد که سؤالات متغییرهای مستقل و وابسته بصورت طیف لیکرت ارائه گردیده است و سؤالات زمینه ای با وضعیتی که به ویژگی های اقتصادی و یا ویژگی های فردی پاسخگویان اشاره دارد به صورت باز و بسته می باشد . شیوه اجرای پرسشنامه در تحقیق حاضر از نوع حضوری و محل اجرای آن شهر جهرم می باشد که توسط محقق پرسشگری شده است و اعتبار و روایی آن با آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی سنجیده شده است .
برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماریSpss با ورژن ۲۱ استفاده شده است . قابل ذکر است که متغیر وابسته در این پژوهش فرزندآوری و متغیرهای مستقل تقدیر گرایی، دینداری، جامعه پذیری جنسیتی ، مشکلات فرزند پروری ، مشارکت اجتماعی و رضایت زناشویی می باشد .
تعاریف مفاهیم و تعاریف عملیاتی
تعاریف مفاهیم جهت شناخت مفهوم با رویکرد علمی می باشد و در تعاریف عملیاتی محقق به دنبال شناخت شاخصها برای هر متغیر می باشد و بر این اساس گویه ها تنظیم و پرسشنامه تدوین می شود .
رضایتمندی زناشویی: رضایت زناشویی یک وضعیت روانی است که مزایا و هزینه های درک شده از ازدواج را به سوی شخص خاصی منعکس می کند و به زمان و فاکتورهای موقعیتی وابسته است و مسئلهای کاملا شخصی است (استون و شاکلفرد [۴۵]،۲۰۰۷ ) . گویه های که تعیین کننده این متغییر می باشند در ذیل ارائه شده است :
از ویژگی های شخصیتی و عادات همسرم در روابط جنسی راضی نیستم
از نحوه ابراز عشق و احساسات با همسرم بسیار خشنود هستم
تازمانی که همسرم در کنارم نباشد به من خوش نمی گذرد
ای کاش همسرم بیشتر مایل بود مرا شریک احساستش کند
اغلب به دنبال راهی برای افزایش جذابیت روابط جنسیمان هستیم
هرگز حتی برای یک لحظه از رابطه با همسرم تاسف نخورده ام
دینداری : عبارت از یک نظام مشترک و الزام آور از اعتقادت و اعمال که امور مقدس ، یعنی آن چیزهایی که جدا و مجزا و محترم هستند ، مربوط می شود . اعتقادات و اعمالی که همه آنهایی را که از اینها پیروی می کنند در یک اجتماع اخلاقی ،(کلیسا) گرد هم می آیند (ویلم ،۱۳۸۹؛به نقل از قیصری ،۱۳۸۹). گویه های ذیل بیانگر تعاریف مفاهیم می باشند .
اعتقاد به بهشت و جهنم دارم
شیطان واقعاٌ وجود دارد
اگر امر به معروف و نهی ا ز منکر را ترک کنیم فساد و فحشا همه جا را فرا می گیرد
همه اعمالی که در این دنیا انجام می دهیم در آخرت مورد محاسبه قرار می گیرد
خداوند را در هر لحظه ناظر بر اعمال خود می دانم
قرآن از سوی خداوند فرستاده شده است
اعتقاد به خدا دارم
گاهی اوقات احساس توبه می کنم و از خدا برای جبران گناهانم کمک می خواهم
احساس معنویت خاصی در هنگام نماز خواندن و دعا کردن دارم
پس از ارتکاب گناه احساس عذاب وجدان می کنم
هرگاه به حرم یکی از اولیاء می روم احساس معنویت عمیقی به من دست می دهد
بدون اعتقاد دینی احساس می کنم زندگی پوچ و بی هدف است
- چون به روز جزا ایمان دارم از دروغ گفتن و تهمت زدن به دیگران پرهیز می کنم
- اگر سود اقتصادی زیادی را کسب کرده باشم خمس و زکات آنرا پرداخت خواهم کرد
- مهم نیست که یک شغل درآمدش حلال باشد مهم این است که پردرآمد باشد
- احساس ترس از خداوند را تجربه کرده ام
- شرایط پذیرش اعمال مذهبی در درگاه خداوند تقلید و تبعیت از یک مرجع تقلید است
- آدم باید مراقب باشد لقمه حرام نخورد
- سعی می کنم نماز های یومیه را در اول وقت بخوانم
- در ایام ماه رمضان مقید به گرفتن روزه هستم
- هر چند وقت یک بار برای ادای نماز جماعت به مسجد می روم
جامعه پذیری جنسیتی: فرایندی است که طی آن هویت نقش جنسیتی فرد شکل می گیرد. این فرایند شامل مولفه هایی نظیر ترجیح نقش جنسیتی، شناسایی نقشهای جنسیتی و شناخت معیارهای نقش جنسیتی می باشد (شایان مهر،۱۳۸۵) که در اینجا به گویه های مورد نظر اشاره می شود .
اشتغال زنان موجب تضعیف پایگاه خانواده می شود
زنان باید در امور مختلف حتماٌ از شوهرانشان اجازه بگیرند
۳-۱) مقدمه
هدف تمامی علوم شناخت و درک دنیای پیرامون است. به منظور آگاهی از مسائل و مشکلات اجتماعی، روش های علمی تغییرات قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند. این روندها و حرکت ها سبب شده است که برای بررسی رشته های مختلف بشری از روش های علمی استفاده شود. از جمله ویژگی های مطالعه علمی که هدفش حقیقت یابی است، استفاده از یک روش تحقیق مناسب می باشد وانتخاب روش تحقیق مناسب به هدفها، ماهیت و موضوع مورد تحقیق و امکانات اجرای تحقیق بستگی دارد وهدف از تحقیق دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای تحقیق است (آذر و مؤمنی، ۱۳۸۴: ۱۲). بدون روش شناسی علمی، نتایج بررسی و تحلیل های مربوطه معتبر و قابل تعمیم نخواهد بود. روش تحقیق یکی از فصول مهم هر تحقیق علمی است. جان دیویی[۱] پژوهش را عبارت از فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت میداند. بنابراین پژوهش فرایندی است که از طریق آن میتوان درباره ناشناخته به جستجو پرداخت و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرد. روش علمی یا روش پژوهش علمی، فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت نامعین است (خاکی،۱۳۸۴: ۱۷).
از این رو در این فصل با هدف آشنایی خواننده از نحوه انجام تحقیق سعی می کنیم با توجه به اهداف تحقیق به توضیح روش تحقیق، جامعه آماری، شیوه نمونه گیری و حجم نمونه، ابزار و روش های جمعآوری اطلاعات، بررسی روایی وپایایی پرسشنامه و چگونگی تحلیل آماری بپردازیم.
۳-۲) نوع و روش تحقیق
به طور کلی روش های تحقیق در علوم رفتاری را می توان با توجه به دو ملاک الف) هدف تحقیق و ب) نحوه گردآوری داده ها تقسیم کرد(سرمد و دیگران، ۱۳۸۸: ۷۸) .
این پژوهش از نظر هدف کاربردی است چرا که هدف تحقیقات کاربردی توسعه دانش کاربردی در زمینهای خاص است یا به عبارت دیگر تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت می شوند.کاربرد این تحقیق به طور خاص برای مدیران شرکتهای وارد کننده آسانسورهای برند درشهرهای تهران،مشهد،کیش و قشم می باشد و به طور عام برای مدیران شرکت های وارده کننده دیگر در سایر شهرها می باشد.
از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات این پژوهش از نوع توصیفی[۲] است. تحقیق توصیفی شامل مجموعه روش هایی است که هدف آنها توصیف شرایط یا پدیده های مورد بررسی است. اجرای تحقیق توصیفی می تواند تنها برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری باشد و از آن جایی که هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر کشور سازنده تام تجاری بر ارزش ویژه برند می باشد یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است.
۳-۳) جامعه آماری
جامعه آماری عبارتست از مجموعه ای از افراد یا واحد ها که دارای حداقل یک صفت مشترک باشد(سرمد ودیگران ، ۱۳۸۸ : ۱۷۷). جامعه آماری به کل گروه افراد، وقایع یا چیز هایی اشاره دارد که محقق می خواهد به تحقیق در مورد آنها بپردازد (سکاران، ۱۳۸۸ : ۲۹۴).
جامعه آماری مورد نظر این تحقیق ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ نگاه این تحقیق به صنعت آسانسوردر درجه اول شهرهای فعال در صنعت ساخت و ساز بودند و در نگاه محدود تر شهر هایی که ساخت و ساز ساختمانهای لوکس در آنها رونق دارد و در درجه آخر افرادی که در این ساخت و ساز ها تصمیم گیرنده در مورد خرید آسانسور و برند آن هستند لذا در این خصوص ابتدا کلان شهر ها مد نظر قرار گرفتند و ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺗﻬﺮان، ﻣﺸﻬﺪ، اﺻﻔﻬﺎن، ﺗﺒﺮﯾﺰ، ﺷﯿﺮاز، ﮐﺮج، ﻗـﻢ و اﻫـﻮاز را ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان ﮐﻼن شهرﻫﺎی اﯾﺮان انتخاب شدند. اما طی بررسی بیشتر و با توجه به پروانه های ساختمانی صادر شده توسط شهرداریهای این کلانشهر ها مشخص شد ازﻣﺠﻤﻮع ۸ کلان شهر ذکر ﺷﺪه، بیش از همه۲ شهر رشد ساخت و ساز بالایی دارند که شامل تهران و مشهد میباشند و در درجات بعدی اصفهان و شیراز هستند وبا توجه به اطلاعات بازاریابی شرکتهای وارد کننده آسانسورهای برند دو شهر دیگر نیز که جز کلانشهر ها نیستند بازار مستعدی برای آسانسورهای وارداتی برند می باشند و این دو شهر کیش و قشم میباشند و با تحقیقات بیشتر مشخص شد که در اصفهان بیشتر ساختمانهای دولتی یا ساختمانهای مرکزی بانکها مصرف کننده آسانسور های وارداتی هستند که تصمیم گیری در مورد خریدهای این ساختمانها اکثرا از دفاتر ساختمان این اداره جات یا بانکها در تهران صورت می گیرد لذا اصفهان از جامعه آماری ما حذف شد و نکته جالب راجع به شیراز نیز این بود که اکثر سازندگان مجتمعهای تجاری و ساختمانهای مصرف کننده آسانسور و پله برقی در این شهر همان سازندگان قشم و کیش بودند لذا با توجه به این مساله شیراز نیز از جامعه آماری ما حذف شد و در نهایت ۴ شهر به ترتیب تهران، مشهد، کیش و قشم مد نظر قرار گرفتند و با شناسایی کارفرمایان، مهندسین،مشاورین و سایر افراد تصمیم گیرنده در انتخاب برند آسانسور پروژه های ساختمانی این شهرها جامعه آماری مورد نظر شکل گرفت.
۳-۴) روش نمونه گیری و حجم نمونه
گروه نمونه زیر مجموعه ای از جامعه آماری است که با مطالعه آن محقق قادر است نتیجه را به کل جامعه آماری تعمیم دهد (سکاران، ۱۳۸۸: ۲۹۵).
ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ و ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻣﺸﻬﺪ، کیش و قشم ﺑـﺎ اﺳـﺘﻔﺎده از روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻧﺪ . ﺣﺪاﻗﻞ ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ از ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺷﻬﺮﻫﺎی ذﮐﺮ ﺷﺪه ﺗﻬﺮان، ﻣﺸﻬﺪ، کیش و قشم در ﻗﻠﻤﺮو ﻣﮑﺎﻧﯽ ﺗﺤﻘﯿﻖ (جامعه آﻣﺎری ) ﻣﺠﻤﻮﻋﺎ ۲۳۰ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﻌﺪاد ﮐﻞ ﻧﻤﻮﻧـﻪ آﻣـﺎری از ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺧﻮاﻫﺪ شد. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻔﺎوت ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﻣﻮﺟﻮد در ﺷﻬﺮﻫﺎی اﻧﺘﺨـﺎب ﺷـﺪه، ﻣﺠﻤـﻮع ﺗﻌﺪاد ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺟﻤﻌﯿﺖ، ﺑﯿﻦ ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻓﻮق ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺪه اﺳﺖ. که از ﻣﺠﻤﻮع ۲۳۰ نفر ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﺑـﻪ ﺗﻌﺪاد ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺮ ﺷﻬﺮ، ﺗﻌﺪاد۱۳۰ ﻧﻔﺮ در ﺗﻬﺮان، ۵۷ ﻧﻔﺮ در ﻣﺸﻬﺪ، ۲۸ ﻧﻔﺮ در کیش و ۱۵ ﻧﻔـﺮ در قشم ا نتخاب ﺷﺪﻧﺪو در نهایت از ۲۳۰ پرسشنامه توزیع شده ۲۱۳ پرسشنامه قابل استفاده واقع شد .
۳-۵) ابزار و روش های جمع آوری اطلاعات و داده ها
مهم ترین روش های گردآوری اطلاعات در این تحقیق بدین شرح است:
۱- مطالعه کتابخانهای: روش کتابخانهای در تمامی تحقیقات علمی مورد استفاده قرار می گیرد، ولی در بعضی از آنها در از بخشی از فرایند تحقیق از این روش استفاده می شود و در بعضی از آنها موضوع تحقیق از حیث روش ، ماهیتاً کتابخانه ای است (حافظ نیا،۱۳۸۷: ۱۶۴). در این قسمت جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق، از منابع کتابخانه ای، مقالات، کتاب های مورد نیاز و نیز از شبکه جهانی اطلاعات (اینترنت) استفاده شده است.
۲- تحقیقات میدانی : در روش میدانی محقق جهت گردآوری اطلاعات ناگزیر است به محیط بیرون برود وبا انسانها ، سازمانها و مؤسسات ارتباط برقرار کند. او باید ابزار سنجش یا ظروف اطلاعاتی خود را به بیرون ببرد و با پرسشگری ، مصاحبه و مشاهده وتصویر برداری آنها را تکمیل نماید و سپس برای استخراج، طبقه بندی، تجزیه وتحلیل به محل کار خود بر گردد(حافظ نیا، ۱۳۸۷ : ۱۷۹).
ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه می باشد که به ترتیب از تحقیقات رنجبران و همکاران(۱۳۹۲)،یو و همکاران(۲۰۰۰) جهت پاسخگویی به فرضیات تحقیق الهام گرفته شده اند. پرسشنامه ها ی نهایی این تحقیق شامل دو دسته سؤالات کلی می باشند:
- سؤالات عمومی : در سؤالات عمومی سعی شده است که اطلاعات کلی و جمعیت شناختی در رابطه با پاسخ دهندگان جمع آوری گردد.
- سؤالات تخصصی: این بخش از پرسشنامه ها شامل ۶ سؤال مربوط به کشور سازنده نام تجاری،۷سؤال مربوط به قدرت نام تجاری،۴ سؤال مربوط به آگاهی از نام تجاری و ۱۸ سؤال مربوط به ارزش ویژه برند می باشد و به صورت بسته – پاسخ [۳] با حالت مقیاس پنج درجه ای طیف لیکرت است. این طیف از پنج قسمت مساوی تشکیل شده است و محقق متناسب با موضوع تحقیق تعدادی گویه در اختیار پاسخگو قرار می دهد تا نظر خود را درباره آن مشخص نماید. جدول ۳-۱ شکل امتیاز دهی به پرسشنامه ها و جدول۳-۲ ساختار کلی پرسشنامه های نهایی را نشان می دهد.
جدول ۳-۱) شکل امتیاز دهی به پرسشنامه ها
شکل کلی | کاملاً موافق | موافق | بی نظر | مخالف | کاملاً مخالف |
امتیاز دهی | ۵ | ۴ | ۳ | ۲ | ۱ |
جدول ۳-۲) ساختارکلی پرسشنامه های تحقیق
متغیر | ابعاد | شماره سؤالات |
کشور سازنده نام تجاری | - | ۶-۱ |