اندلر و بارکر درجریان تهیه پرسشنامه مقابله با بحران رفتارهای مقابله ای را به سه نوع رفتار مقابله ای مسئله مدار، هیجان مدار و اجتنابی تقسیم کردند و معتقدند که نوع سوم یعنی اجتنابی خود به دو قسمت اجتناب از مشکل و روی آوردن به اشخاص دیگر اجتماع و اجتناب و مشغول شدن به فعالیت هایدیگر تقسیم می شود (اکبرزاده، ۱۳۷۶).
راجر و جارویس و نجاریان (۱۹۹۳) نیز تهیه پرسشنامه ای جهت سنجش سبکهای مقابله ای چهار سبک مختلف برای مقابله مطرح کردند که بعارتند از مقابله شناختی، هیجانی، اجتنابی و انفصالی (توکلی خمینی، ۱۳۷۷).
ریو (۱۹۹۲) نیز در کتاب انگیزش و هیجان در معرفی و شناسایی انواع مهارت های مقابله ای میگوید «معمولا دو شیوه کنار آمدن با استرس وجود دارد به صورت مستقیم و به صورت دفاعی. روش های مستقیم کنار آمدن، مستلزم توجه شخص به واقعه استرس زا و به کارگیری امکانات رفتاری و شناختی برای تغییر دادن واقعه است به طوری که آن موقعیت از استرس زا بودن به موقعیت بدون استرس تغییر کند. روش های کنار آمدن دفاعی مستلزم اجتناب از واقعه استرس زا در زمانی که رخ داده و یا جلوگیری کردن از پاسخ هیجانی، شناختی، و فیزیولوژیکی به آن و به عبارتی کاهش دادن اثرات آن است» ( به نقل از سید محمدی، ۱۳۸۹).
در تقسیم بندی فوق روش های کنار آمدن مستقیم و روش های کنار آمدن دفاعی به چند دسته تقسیم میشوند. در قسمت اول روش هایی مانند مسئله گشایی برنامه ریزی شده، کنار آمدن مواجهه ای و استفاده از حمایت اجتماعی مطرح میباشد. مسئله گشایی یعنی محاسبه اینکه آن برنامه به ثمر برسد چه مشکلاتی باید صورت گیرد. کنار آمدن مواجهه ای مستلزم نزدیک شدن مستقیم به منبع استرس و تلاش برای تغییر دادن فوری آن است و در قسمت حمایت اجتماعی فرد سعی میکند با جلب حمایت دیگران بویژه دوستان، اعضای خانواده و دیگر نزدیکان به طور مستقیم با مشکل برخورد نماید. در حیطه دوم یا روش کنارآیی دفاعی مکانیزم های دفاعی، کاهش دهنده های شیمیایی استرس، پس خوراند زیستی و ورزش مد نظر میباشد. منظور از سبک های دفاعی به کار بردن سبک هایی مانند انکار، واپس روی، فرافکنی و واکنش وارونه برای تحریف واقعیت استرس زا میباشد. دومین نوع مقابله دفاعی استفاده از داروهای کاهش دهنده تنش مانند آرام بخش هایی مثل الکلف باربیتورات هاو بنزودیازپین ها که با اثرات پاراسمپاتیک موجب آرامش و خواب برای فرد میشوند. در قسمت پس خوراند زیستی نیز روش هایی از کنترل استرس مانند مراقبه (مدیتیشن)، پس خوراند زیستی و آرامش تدریجی مانند داروها و یا کاهش دهنده های شیمیایی باعث کاهش تنش میشوند که عوارض جانبی داروها را نیز ندارند و بالاخره ورزش نیز به عنوان یکی از روش های دفاعی بر حسب تحقیقات مک کان و هولمز (۱۹۸۴) میتواند باعث کاهش فشار روانی شود (سید محمدی، ۱۳۸۹).
موس و یلینگز (۱۹۸۲) ابعاد مقابله را در ۳ مقوله طبقه بندی کردهاند که عبارتند از: الف: مقابله ارزیابی محور که با کوشش هایی برای تعریف و مشخص کردن واقعیت های یک رویداد همراه است. ب: مقابله مسئله محور که تلاش برای تغییر یا از بین بردن منبع استرس (مانند ترک اعتیاد) یا درگیری مستقیم با پیامدهای یک رویداد جهت جبران آن (مانند قبول مسئولیت کارهای خانه توسط مرد در هنگام بیماری همسرش) میباشد، یا کوشش هایی جهت تغییر مشکلات روانی به وجود آمده در افراد و یا ایجاد فضای خوشایند (مانند دادن اعتماد به نفس و خود ارزشی) میباشد. و ج: مقابله هیجان محور است که هدف اصلی آن تلاش برای تحت کنترل درآوردن هیجانات برانگیخته شده توسط عوامل استرس زا جهت کسب آرامش میباشد. در همین راستا موس (۱۹۹۳) یک مفهوم چند بعدی مقابله را در دو مقوله طبقه بندی کردهاست که عبارتند از محور مقابله و روش مقابله. در چارچوب محور مقابله دو سبک ارتباطی مهم وجود دارد یکی سبک مسئله محور و دیگری سبک هیجان محور است که آن ها را به ترتیب مقابله روی آوردی و مقابله اجتنابی نامیده است. روش مقابله نیز شامل دو موقوله است: مقوله اول شناختی که در برگیرنده نوعی عمل درونی و ذهنی برای مبارزه علیه تنیدگی است، مقوله دوم رفتاری است که نوعی پاسخ بیرونی را شامل می شود(به نقل از موهینو، کریچنر و فورنز، و به نقل از دانش پور، ۱۳۸۹).
در پایان با توجه به موارد مطرح شده در فوق چنین استنباط می شود که بیشتر نظریه پردازان راه های مقابله را به سه نوع مسئله مدار، اجتنابی و هیجان مدار تقسیم میکنند. افراد با توجه به تیپ های شخصیتی، عملکرد خانواده و الگوهای تربیتی که تجربه نموده اند یک سبک و یا تلفیقی از روش های فوق را در برخورد با فشار روانی مورد استفاده قرار میدهند (اندلر و پارکر، ۱۹۹۰).
۶-۲ارتباط مؤثر
۱-۶-۲تعریف ارتباط
ارتباط عبارت است از فرایند ارسال و دریافت پیام. با توجه به این تعریف:
-
- هر ارتباطی مستلزم حضور دو یا چند واحد اجتماعی است. یعنی ارتباط میتواند بین دو یا چند نفر، یک نفر و یک رسانه، و غیره صورت گیرد.
-
- هدف اصلی از برقراری ارتباط، انتقال پیام است. این پیام میتواند به صورت کلامی یا غیر کلامی منتقل شود. در واقع یک پیام را می توان به صورت آشکار یا ضمنی منتقل کرد.
- هر گونه اشکالی در انتقال پیام میتواند باعث اختلال در ارتباط گردد. برای مثال ممکن است پیام به صورت کامل منتقل نگردد یا اینکه یک نفر پیامی را ارسال کند ولی فرد مقابل مفهوم دیگری را دریافت نماید. یا حتی کسی پیامی را بفرستد ولی دیگری هیچ پیامی را دریافت نکند. از این موارد معمولاً به عنوان “سوء تفاهم” یاد می شود. یک ارتباط مؤثر ارتباطی است که راه را بر سوء تفاهم های احتمالی ببندد.
برقراری ارتباط اولین ضرورت یک زندگی اجتماعی است. عده ای انسان را حیوانی اجتماعی می دانند. بنابرین شاید یکی از مهم ترین برتری های انسان بر سایر جانداران، تنوع و گسترده وسیع ارتباطی است که میتواند ایجاد کند.
ارتباط مؤثر
– تنها وسیله ی انتقال اطلاعات بین افراد میباشد.
– تنها راه نشان دادن احساسات به دیگران است.
– بهترین راه تصحیح سوء تفاهم ها است.
– پیش شرط هر نوع آموزش مؤثر، و در نتیجه
– لازمه ی رشد یک اجتماع است.
یک ارتباط ناموثر:
– باعث ایجاد سوء تفاهم می شود.
– منجر به نارضایتی، احساس تنهایی و تعارض در افراد خانواده و جامعه میگردد.
– در طول زمان میتواند اعتماد به نفس فرد را مختل کند و احساس درماندگی و در نتیجه آسیب های روانی و اجتماعی ایجاد نماید.
– توانایی فرد برای مقابله با مشکلات زندگی را کاهش بدهد.
عناصر اصلی ارتباط(کلامی و غیرکلامی)
ارتباط وجوه مختلفی دارد. به طور ضمنی اشاره شد که ارتباط متضمن دو عنصر اصلی است. این دو عنصر عبارتند از عناصر کلامی و عناصر غیر کلامی ارتباط.