کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مهر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    



جستجو



 



در ادامه ابزارهای به کاربرده شده در این تحقیق توضیح داده شده است:

۳-۲-۱-

فرایند تحلیل سلسله مراتبی یکی از معروف‌ترین فنون تصمیم گیری چند منظوره است که اولین بار توسط توماس ال. ساعتی عراقی الاصل در دهه ۱۹۷۰ ابداع گردید. فرایند تحلیل سلسله مراتبی منعکس کننده رفتار

    1. . مخفف عبارت:Terminal Handling Charge ↑

    1. .Supplier,Input,Process,Output,Customer ↑

    1. .Analytical Hierarchical Process ↑

    1. .Failure Mode and Effect Analysis ↑

    1. .ROI Container Cargo Alliance ↑

    1. .Sea-Land ↑

    1. Intermodalism.3 ↑

    1. .Twenty Foot Equivalent Unit ↑

    1. .container storage yard ↑

    1. .container leasing companies ↑

    1. .Mearsk ↑

    1. . Niels Schermer ↑

    1. . United Nation Conference on Trade And Development ↑

    1. .Container Yard ↑

    1. .Container Freight Station ↑

    1. .http://www.containerconsultants.com/ ↑

    1. .Trade Imbalances ↑

    1. .Intermodal ↑

    1. .Graveyard ↑

    1. .Rodrigue ↑

    1. . Container Leasing Companies ↑

    1. .Boile ↑

    1. .Forwarders ↑

    1. .Wolff ↑

    1. .Kroon ↑

    1. Frauenhofer ↑

    1. . Switch pool ↑

    1. .Systems with return logistics ↑

    1. .Systems without return logistics ↑

    1. .Shen ↑

    1. .AMPL ↑

    1. .Fleischmann. ↑

    1. . Rob Konings ↑

    1. .Six In One ↑

    1. .Fallpac ↑

    1. .ISO ↑

    1. .Intermodal ↑

    1. .Lashing ↑

    1. .Choong ↑

    1. .Intermodal ↑

    1. ۱۶٫Multimodal network ↑

    1. ۱۷٫Mississippi River ↑

    1. .Hanh ↑

    1. .Los Angeles ↑

    1. . Long Beach ↑

    1. . Container leasing firms ↑

    1. . Intermodal transport operators ↑

    1. .Lopez ↑

    1. . IMC ↑

    1. .Li ↑

    1. .Jula ↑

    1. .Depot-direct ↑

    1. .Street turn ↑

    1. .Shintani ↑

    1. .Repositioning ↑

    1. .Calling Port ↑

    1. .Song ↑

    1. .Lam ↑

    1. . Di Francesco ↑

    1. .Chou ↑

    1. .Chang ↑

    1. .Theofanis ↑

    1. . INLAND DEPOT FOR EMPTY CONTAINERS ↑

    1. . De Brito ↑

    1. .Repositioning ↑

    1. .Le-Griffin ↑

    1. .Lun ↑

    1. .Value Based Pricing ↑

    1. Length of Planning Horizon, ↑

    1. ABC Analysis ↑

    1. .Diaz ↑

    1. . Winter ↑

    1. . Tioga Group ↑

    1. .United Nation ↑

    1. .MAD=MEAN ABSOLUTE DEVIATION ↑

    1. .MSE=MEANSQUERED ERROR ↑

    1. .United Nations ↑

    1. .Ports of Long Beach ↑

    1. .Braekers ↑

    1. .Mohd Zain ↑

    1. .Klang Port, Malaysia ↑

    1. . Forwarders ↑

    1. .Andersson ↑

    1. .Longer and Heavier Vehicles ↑

    1. Risholmen. ↑

    1. .BSR ↑

    1. .Karmelic ↑

    1. .Jahn and Schlingmeier ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:44:00 ب.ظ ]




«مهارت شهروندی فعال» آن گونه که در بالا تعریف شد، می‌تواند از طریق آموزش های رسمی و غیر رسمی برای شهروندان،ایجاد شهروندی فعال کند (اسکیرینز[۵۶]، ۲۰۰۱۱: ۲۰۲).

شناخت، تعریف و سنجش شهروندی فعال

در این قسمت از نظر هوسکینز و ماسچرینی (۲۰۰۸)با توجه به تعریف شهروندی فعال،ابعاد مختلف مفهوم فوق را توضیح می‌دهیم؛ در این زمینه شهروندی فعال با توجه به چهار بعد تغییرات اجتماعی، زندگی جمعی، دموکراسی و ارزش‌های دموکراتیک توصیف می شود (هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۴).

۱٫ اعتراض و تغییرات اجتماعی

با اعتراض و تغییر اجتماعی، فعالیت ها جهت می گیرند.می توان به فعالیت هایی اشاره کرد که گاهی اوقات به شکل های غیر متعارف مشارکت یا کنشهای مطابق با مشارکت برمی گردد، مانند اعتراض، تظاهرات، تحریم و اعتصابات سیاسی در اینجا برای عملیاتی کردن بعدفوق یک سوال خاص می توان پرسید:آیا در ۱۲ ماه گذشته فعالیت مشارکتی داشته اید که منجر به« بهبود چیزی» شود یا «مانع از اشتباه شدن کارها و امور» در کشور خود شود؟ لیست فعالیت ها ممکن است شامل موارد مخالف، مانند شرکت در تجمع قانونی، امضا کردن طومار، تحریم محصولات و حتی خرید عمدی برخی از محصولات به دلایل سیاسی، اخلاقی و یا زیست محیطی (تحت عنوان مصرف اخلاقی) باشد.

اعتراض و تغییر اجتماعی نیز به مشارکت و یا اقدام داوطلبانه در فعالیت‌های برگزار شده توسط سازمان های جامعه مدنی اشاره دارد که در جهت ‌پاسخ‌گویی‌ دولت و تغییرات اجتماعی مثبت فعالیت می‌کنند. در پیمایش هوسکینز وماسچرینی (۲۰۰۸) مواردی که به اهدای پول و عضویت در سازمان ها برمی گردد، ضعیف ترین شکل های اعتراض و فعالیت های تغییر اجتماعی را جهت می‌دهد. به طور سنتی، سازمان های غیر دولتی با توجه به شیوه های حرفه ای با درجه بالایی از ساختار های سازمانی و رسمی،در این زمینه فعالیت می کنندوبا اشکال جدید و نوآورانه و با پیدایش و گسترش اینترنت و ICT این فعالیت ها شکل جدیدی به خود گرفته است،اندازه گیری شد(هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۵).

۲٫ زندگی جمعی

بعد دوم، مربوط به زندگی جمعی است. ( مارشال،۱۹۵۰: ۴۰) مفهوم “عضویت در جامعه” را به عنوان یک جنبه از شهروندی معرفی کرد. در نظریه های اجتماعی شهروندی بر ارزش های همبستگی و مشارکت اجتماعی، به عنوان تحقق یک جامعه خوب تمرکز دارند، تاکیدبسیار مهم این است که چگونه مردم در یک جامعه با یکدیگر و دیگران برخورد می‌کنند. «زندگی جمعی» یک شکل از شهروندی فعال است، که افراد در فعالیت هایی که از جامعه حمایت می‌کند، شرکت دارند. به عنوان مثال مشارکت در سازمان های فرهنگی و مذهبی. جامعه به یک گروه از مردم اشاره دارد. شبکه ای از روابط است که در آن مردم با منافع مشترک و بر اساس این منافع مشترک همکاری می‌کنند. همان‌ طور که بس و همکاران (۲۰۰۲) توصیف کردند، یک فرد ممکن است به جوامع مختلف تعلق داشته باشد. جامعه به طور سنتی دارای مفهوم جغرافیایی است، و بسیار به فرد اشاره دارد اما به طور فزاینده، به جهانی شدن، تأکید دارد. کوچک‌ترین واحد خانواده است و واحدهای گسترده تر شهرها، کشورها یا گروهی از کشورها هستند(هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).

هوسکینز و ماسچرینی(۲۰۰۸) در پژوهش خود شش سازمان محلی را برای اندازه گیری انتخاب کردند که شامل، سازمان های مذهبی، کسب و کار، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و اولیا و مربیان.و از آن ها درباره هر چهار شاخص عضویت، فعالیت های مشارکت، اهدا کردن پول و کار داوطلبانه و کمک غیر سازمانی سوال کردند.در این زمینه شاخص های ایده آل از نحوه زندگی جمعی نیز شامل میزان شرکت در فعالیت های سازمان یافته و فعالیت های غیر رسمی است و اعمالی که به وضوح با رفتار های مطلوب مساعد مانند رفتارهای یاری رسان به عنوان مثال حتی کمک به همسایه خویش مرتبط است. علاوه بر این، مشارکت باید در طیف گسترده ای از جوامع ممکن بوده و شامل مشارکت رسمی تردر جامعه نیز باشد(هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).

۳٫ دموکراسی پاسخگو

بعد مورد استفاده دیگر در تعریف شهروندی فعال، زندگی سیاسی است. این مفهوم، بیش از حد گسترده است و با فعالیت های اعتراض و تغییر اجتماعی دارای ارتباطات نزدیکی است. یکی از جنبه‌های زندگی سیاسی که بسیار مهم است جنبه ای از شهروندی فعال، به نام مشارکت در دموکراسی است. گاهی اوقات به مشارکت به طور متعارف اشاره شده است. این جنبه از شهروندی فعال توسط اوگریس و وست[۵۷] (۲۰۰۶) با عنوان شناسایی شاخص های سیاسی مطرح شده است.در این زمینه اشکال شهروندی فعال (اوگریس و وست،۲۰۰۶ ،ص۷ )
در مدل نمایندگی یا لیبرال دموکراسی ،انتخاب چند نماینده منتخب برای گروه و یا مردم است که برای مردم تصمیم گیری می‌کنند.در این زمینه حالت متعارف مشارکت سیاسی بر می‌گردد به فعالیت هایی که در مدل دموکراسی نمایندگی برای “مردم” در دسترس است. مشارکت در سیاست محدود به رأی‌ گیری، فعالیت های سیاسی مربوط به شخص، تماس با نمایندگان منتخب و مقامات دولتی است.

شاخص مشارکت در سیستم های نمایندگی به خوبی در بررسی های اخیر قابل ملاحظه است. سه جنبه است که می‌تواند میزان رأی‌ دادن رأی‌ دهندگان، مشارکت در احزاب سیاسی ومیزان نمایندگی زنان در مجلس را اندازه گیری کند.همچنین ما با داده های مربوط به احزاب سیاسی از جمله میزان مشارکت در سازمان‌های سیاسی، داوطلب شدن، اهدا کردن پول و عضویت ،میزان مشارکت سیاسی را می‌توانیم برآورد کنیم.میزان نمایندگی زنان در مجلس نیز مهم است زیرا ارزش های برابری در مشارکت را معین می‌کند(هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).

۴٫ ارزش‌های دموکراتیک

تعریف شهروندی فعال نه تنها انواع مشارکت را مورد بررسی قرار می‌دهد، بلکه بر ارزش ها تأکید می‌کند. دلیل این امر این است که، مشارکت، فی نفسه، نه لزوماً برای یک جامعه دموکراتیک که برای حقوق بشر ارزش قائل است. به عنوان مثال، مشارکت دسته جمعی شهروندان در آلمان نازی حقوق بشر و یا ادامه دموکراسی را تضمین نمی کند به منظور اندازه گیری شهروندی فعال، ارزش های درگیر در تعامل لازم است ارزشهایی دموکراتیک باشد.

منظور مان را از ارزش چنین معنی می‌کنیم که «باور پایدار , یک حالت خاص از رفتار است ،که از نظر شخصی و اجتماعی نسبت به حالت های جایگزین رفتار و دیگرحالات ارجح تر است و یا اعتقادات جهانی (‌در مورد رفتار مطلوب) مختلف است که مبنای فرآیندهای نگرشی می شود.ارزش ها به طور خاص، چون مبنایی برای انتخاب‌های ما هستند» ( کانر و بکر ۱۹۹۴، ص (۶۸،(هوسکینز و ماسچرسنی، ۲۰۰۸: ۴۶۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]




۲-۲-۲-۳ دلایل ورشکستگی

تعیین دلیل یا دلایل دقیق ورشکستگی و مشکلات مالی در هر مورد خاص کار آسانی نیست . و در اغلب موارد دلایل گوناگونی با هم منجر به پدیده ورشکستگی می‌شوند . طبق تحقیق دان و براد استریت دلایل اصلی ورشکستگی مشکلات مالی و اقتصادی می‌باشد .

نیوتن (۱۹۹۸) دلایل ورشکستگی را به طور کلی به دو دسته درون سازمانی و برون سازمانی تقسیم ‌کرده‌است. از نظر وی دلایل برون سازمانی عبارتند از :

۱- ویژگی‌های سیستم اقتصادی ۲- رقابت ۳- تغییرات در تجارت و بهبودها و انتقالات در تقاضای عمومی ۴- نوسانات تجاری ۵- تأمین مالی ۶- تصادفات

وی عوامل درون سازمانی ورشکستگی واحدهای تجاری را عواملی می‌داند که می توان با برخی اقدامات واحد تجاری از آن ها جلوگیری کرد و اغلب آن ها ناشی از تصمیم گیری غلط است و مسئولیت آن ها را باید مستقیماً متوجه خود واحد تجاری دانست. این عوامل عبارتند از : ایجاد و توسعه بیش از اندازه اعتبار ، مدیریت ناکارا ، سرمایه ناکافی ، خیانت و تقلب.

جوناآیابئی[۲۷] نیز شاخص های نشان دهنده ورشکستگی شرکت ها را ‌به این صورت تقسیم ‌کرده‌است:

کاهش سود نقدی ، بستن کارخانه ها یا شعبه های شرکت ، زیانها ، زیاد بودن فصول کم کاری و توقف عملیات ، استعفای مدیران ارشد ، افت قیمت سهام.

۲-۲-۲-۴ مراحل ورشکستگی

نیوتن (۱۹۹۸) مراحل نامطلوب شدن وضع مالی شرکت را به دوره نهفتگی ، کسری وجه نقد ، نبود قدرت پرداخت دیون مالی یا تجاری ، نبود قدرت پرداخت دیون کامل و در نهایت ورشکستگی تقسیم کرد . اغلب ورشکستگی ها از این مراحل پیروی می‌کنند اما برخی شرکت ها ممکن است بدون طی همه مراحل به ورشکستگی کامل برسند.

در مرحله نهفتگی ممکن است یک یا چند وضعیت نامطلوب به طور پنهانی برای واحد تجاری وجود داشته باشد بدون اینکه فوراً قابل شناسایی باشد مثلاً تغییر در تقاضای تولید ، استمرار افزایش در هزینه های سربار ، منسوخ شدن روش های تولید و… از این عوامل هستند . زیان اقتصادی اغلب در دوره نهفتگی رخ می‌دهد و همچنین بازده دارایی ها سقوط می‌کند . کشف مشکل در این مرحله بهترین وضع برای شرکت است . و همینطور ممکن است راه حل های آسانتری که در این مرحله مؤثر است در مراحل بعد پاسخگو نباشد و همچنین کشف و رفع مشکل در این مرحله اعتماد عمومی را دستخوش تزلزل نخواهد کرد . برطرف کردن مشکل در مراحل بعد باعث کاهش اعتماد عمومی به شرکت خواهد شد و در نتیجه دسترسی به وجوه دشوارتر می شود و شاید شرکت ناچار به رد پروژه های سودآور شود.

مرحله کسری نقد وقتی شروع می شود که شرکت برای اولین بار برای ایفای تعهدات جاری یا نیاز فوری خود به وجه نقد دسترسی نداشته باشد . اگر چه ممکن است دارایی های فیزیکی شرکت چند برابر نیازش باشد و سابقه سودآوری کافی هم داشته باشد. مسئله این است که دارایی ها به اندازه کافی قابل نقد شدن نیستند و سرمایه حبس شده است.

در مرحله نبود قدرت پرداخت دیون مالی یا تجاری ، شرکت می‌تواند وجه کافی را از کانال های مصرف به دست آورد و ابزارهای مناسب در اختیار مدیریت است مثلاً استفاده از افراد حرفه ای مالی یا تجاری ، کمیته اعتبار دهنده و تجدید ساختار در تکنیک های تأمین مالی . از طریق این روش‌ها می توان مشکل را در این مرحله شناسایی و برطرف کرد.

در مرحله نبود قدرت پرداخت دیون کامل شرکت رو به نابودی رفته است . کل بدهی ها از ارزش دارایی ها ی شرکت بیشتر است و شرکت نمی تواند از ورشکستگی کامل خود اجتناب کند.

۲-۲-۳ بررسی قانون ورشکستگی در برخی کشورها

نتایج حاصل از تحقیقات ‌در مورد علل ورشکستگی در بسیاری کشورهای سراسر جهان متفاوت است. ازجمله : لاپورتا[۲۸] ، لوپز[۲۹] ، دی سیلانز[۳۰] ، اشلیفر[۳۱] و ویشنی[۳۲] (۱۹۹۹) اختلافات بین کشورها در نوع قوانین ، مقررات و اجرای آن ‌در مورد روش های ورشکستگی را بررسی کردند . نتایج یافته های آن ها نشان می‌داد که کشورهای دارای سیستم قضایی قویتر و حفاظت از سرمایه گذار ، بازارهای اعتبار را تشویق می‌کنند. کلاسنس[۳۳]، جانکو[۳۴] و کلاپر[۳۵] (۲۰۰۲) دریافتند که در یک نمونه از کشورهای آسیای شرق بستانکاران بیشتر در معرض تحمل هزینه های ورشکستگی هستند (کلاسنس و دیگران ۲۰۰۰).

کلاپر (۲۰۰۱) ۳۷ کشور و داده های قانونی ، مالی و سایر مشخصه‌ های آن ها را که بر ورشکستگی قانونی شرکت ها تأثیر می‌گذارد بررسی کرد ، وی دریافت که اگر کارایی سیستم قضایی بالا باشد ، حقوق بستانکاران در کشور ، قوی ، سیستم مالی بازارگرا و روابط بانکی ضعیفتر باشد ، ورشکستگی های قانونی شرکت ها بیشتر خواهد بود.

۲-۲-۴ بررسی قانون و ورشکستگی ایران

طبق ماده ۱۴۱ لایحه اصلاحیه قسمتی از قانون تجارت مصوب سال ۱۳۴۷ وظایف شرکت در صورت ورشکستگی به شرح زیر بیان شده است :

اگر بر اثر زیان های وارده حداقل نصف سرمایه شرکت از میان برود ، هیئت مدیره مکلف است بلافاصله مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام را دعوت نماید تا موضوع انحلال یا بقای شرکت مورد شور و رأی واقع شود. هر گاه مجمع مذبور رأی به انحلال شرکت ندهد باید در همان جلسه و با رعایت مقررات ماده ۶ این قانون ، سرمایه شرکت را به مبلغ سرمایه موجود کاهش دهد. در صورتی که هیئت مدیره بر خلاف این ماده به دعوت مجمع عمومی فوق العاده مبادرت نکند و یا مجمعی که دعوت می شود نتواند مطابق مقررات قانونی منعقد گردد هر ذینفع می‌تواند انحلال شرکت را از دادگاه صلاحیتدار درخواست کند.

طبق قانون تجارت ، شرکت ورشکسته شرکتی است که دارای زیان انباشته حداقل به میزان نصف کل سرمایه شرکت باشد. در این صورت باید مجمع عمومی فوق العاده تشکیل و ‌در مورد انحلال یا ادامه فعالیت شرکت تصمیم‌ گیری شود ‌بنابرین‏ قانون از ذینفعان و بخصوص اعتبار دهندگان حمایت اندکی می‌کند و شرکت را ‌در مورد بقا یا انحلال مخیر می‌داند. در حالی که امکان از دست رفتن کل سرمایه آن ها بر اثر این تصمیم‌ گیری وجود دارد. از طرف دیگر حتی تعریف ورشکستگی شرکت هم مبتنی بر منافع سهام‌داران بوده معیار را زیان انباشته و سرمایه اسمی می‌داند. قدرت پرداخت دیون شرکت به عنوان معیاری که برای تعیین وضع مالی شرکت و تداوم فعالیت آن نقش کلیدی دارد ، در قانون در نظر گرفته نشده است (منصور ،۱۳۷۹).

با این حال، ماده ۱۴۳ تا حدودی بر منافع اعتبار دهندگان (یا صاحبان دین) تکیه ‌کرده‌است در این ماده تصریح می‌گردد:

در صورتی که شرکت ورشکسته شود یا هنگام انحلال معلوم شود که دارایی شرکت برای تأدیه دیون آن کافی نیست دادگاه صلاحیتدار می‌تواند به تقاضای هر ذینفع ، هریک از مدیران و یا مدیر عاملی را که ورشکستگی شرکت یا کافی نبودن دارایی شرکت به نحوی از انحاء ، معلول تخلفات او بوده منفرداً یا متضامناً به تأدیه آن قسمت از دیون که پرداخت آن از دارایی شرکت ممکن نیست ، محکوم کند (منصور،۱۳۷۹).

طبق این ماده شکایت از مسئولان ورشکستگی شرکت منوط به عدم قدرت پرداخت دیون است و به طور ضمنی این معیار در نظر گرفته شده است. علاوه بر این در ماده ۴۱۲ قانون فعلی نیز مختصراً به تأدیه دیون اشاره شده است در قسمتی از این ماده آمده است : ورشکستگی تاجر یا شرکت تجاری در نتیجه توقف از تأدیه وجوهی که بر عهده اوست حاصل می شود (منصور،۱۳۷۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]




اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید، و مهر را به عنوان یک حق مسلم به زن اختصاص داد، و در آیات قرآن کراراً مردان را به رعایت کامل این حق توصیه ‌کرده‌است. (مکارم شیرازی۲۶۳٫۱۳۷۴) شرایط مهر با توجه به مواد ۱۰۷۹، ۱۰۷۸، ۲۱۵ قانون مدنی مهر باید دارای شرایط ذیل باشد

۱) مالیت داشتن: مرد نمی‌تواند بگوید تمام هوا را مهریه قرار می‌دهم.

۲) قابل تملک باشد: مرد نمی‌تواند پارک و خیابانی در شهر را مهریه همسرش قرار بدهد، زیرا جزو اماکن عمومی است.

۳) معین باشد: یعنی مجهول نباشد؛ یعنی نمی‌تواند فلان جواهری را که در ته اقیانوسی‌ است‌، مهریه قرار دهد.

چیزهایی که می‌توانند به عنوان مهر قرار بگیرند عبارت‌اند از :

الف) عین باشد مثل باغ ب) دین باشد: مثل چک، سفته، برات ت)منفعت باشد: مانند منفعت باغ پ) انجام کار مثل ساختمان خانه‌س) آموزش باشد :مثل آموزش قرآن و نقاشی ج) حقوق مالی باشد: مثل سرقفلی یا حق‌ تألیف ترجمه.

باید توجه نمود که فوت زوج در مهریه تأثیرگذار نیست و مهریه از ماترک شوهر (‌آنچه‌ به‌جا گذاشته) برداشته می‌شود. چنانچه زن هم بمیرد، مهریه ساقط نمی‌شود. مهریه ارث است و به وراث وی خواهد رسید.

گفتار دوم: نفقه

رابطه مالی زن و شوهر در زمان عدّه هم چنان باقی می‌ماند. قانون مدنی مطلقه رجعیه را در این دوره در حکم «زوجه» می‌داند.

«نفقه» اسم مصدر از باب افعال می‌باشد و انفاق به معنی صرف کردن است در اینجا نفقه یعنی هر چیزی که برحسب متعارف مورداحتیاج زن باشد. فقهای بزرگ امامیه و همچنین حقوق ‌دانان ملاک برای تشخیص مورداحتیاج را عرف می‌دانند. صاحب جواهر بعد از انتقاد ازنظر کسانی که نفقه را منحصر به اقلام معینی دانسته‌اند، رجوع به عرف را برای تعیین محتوای نفقه ارجح می‌دانند.

همچنین با توجه به اینکه ملاک احتیاج زن است، استثناء کردن دارو و سایر اشیاء موردنیاز او را مجاز نمی‌داند. (نجفی۳۳۲٫۱۳۹۷) قانون مدنی در ماده ۱۱۰۷ نفقه را تعریف می‌کند : «نفقه عبارت است از همه‌ نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن است» و پس‌ازآن به ذکر مصادیق آن می‌پردازد : «… از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به‌واسطه نقصان یا مرض» این ماده قبل از اصلاح در سال ۸۱ به‌جای تعریف نفقه فقط مصادیق آن را و آن‌هم به صورت حصری ذکر کرده بود و از این نظر موردانتقاد بود. (صفایی و امامی۱۳۸۸ ۱۳۲) اما با اصلاح سال ۸۱ این ایراد برطرف شد. البته قبل از تصویب و اصلاح سال ۸۱ دیوان عالی کشور در رأی شماره ۲۹۲/۲۳ این نظر را ‌به این صورت مورد تأیید قرار داده بود : «ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی کیفیت نفقه را که بر عهده شوهر است به طریق متناسب با وضعیت زن مقرر داشته و در صورت عادت داشتن زن به خادم یا احتیاج به هزینه بیشتر برای مسکن و غذا، در این صورت حق مطالبه آن را از شوهر خواهد داشت .(کمانگر، احمد، اصول قضایی حقوقی، ص ۱۷۸ به نقل از صفایی و امامی۱۳۸۸‌ ۱۳۲)

مقدار لازم برای نفقه زن عبارت است از هر چیزی که زن بدان محتاج می‌باشد از خوراک و پوشاک منزل مستخدم هزینه نظافت و آرایش در حدود عادت و رسوم زنان هم‌ردیف او در آن شهر
قانون به مرد تکلیف می‌کند نفقه همسرش را بپردازد و به زن تکلیف می‌کند از شوهر تمکین کند اما همه می‌دانیم اگر پیوند عاطفی و روحی میان زن و شوهر سست یا شکسته شده باشد هر گونه حکم به شوهر جهت پرداخت نفقه و به زن ‌در مورد تمکین از شوهر در بهترین حالت و حتی ‌در صورتیکه از سوی طرفین کاملاً اجرا شود جز یک ارتباط توخالی و مادی نخواهد بود در چنین حالتی زن و مرد حتی زیر یک سقف زندگی می‌نمایند ولی در اصل از یکدیگر جدا و باهم بیگانه خواهند بود. (امامی. ۱۳۹۰ ۲۵۴)

۱_مرد مکلف است نفقه زن را بپردازد یعنی باید او را در خانه بپذیرد و سائل گذرانش را فراهم سازد…و در تبصره ۴ قانون مقررات مربوط به طلاق می‌خوانیم:« در طلاق رجعی گواهی کتبی اسکان زوجه مطلقه در منزل مشترک تا پایان عدّه الزامی است.» نفقه امری است که بعد از عقد ازدواج و پس از حضور زن در خانه شوهر مطرح می‌شود و فقط مربوط به زن و شوهر است. قوانین مربوط به نفقه شامل مواد و دستورات حاکم بر وظایف مرد در پرداخت هزینه های زندگی زن و ‌در مورد زن شرایط احراز چنین حقی است که مهمترین این شرایط تمکین است به عبارت دیگر در یک قرارداد ازدواج مرد مکلف است مخارج زندگی زن را بپردازد و در مقابل زن باید از مرد تمکین نماید. آیه شریفه الرجال قوّامون علی النّساء به ما فضّل الله بعضهم علی بعض و به ما انفقوا من اموالهم و… مردان برزنان حق برتری و نگهبانی دارند برتری آنان به علت مزایای طبیعی و هم به سبب این است که از مال خود نفقه زنان را می‌دهند.

۲٫به‌موجب ماده ۹۴۳ قانون مدنی «اگر شوهر زن خود را به طلاق رجعی مطلقه کند هر یک از آن‌ ها که قبل از انقضای عده بمیرد دیگری از او ارث می‌برد لیکن اگر فوت یکی از آن‌ ها بعد از انقضای عده بوده و یا طلاق بائن باشد از یکدیگر ارث نمی‌برند».

این موارد یادشده راجع به طلاق رجعی بود اما طلاق بائن حکم پایان یافتن‌ طلاق رجعی را دارد. ‌به این معنی که طلاق بائن بعد از اجرای صیغه طلاق، مثل پایان یافتن طلاق رجعی است و رابطه بعد از اجرای صیغه کاملاً قطع می‌گردد. ماده ۱۱۰۷٫نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن البسه‌، غذا‌، اثاث منزل و هزینه های درمانی و بهداشتی و خادم و در صورت عادت یا احتیاج به نقصان یا مرض چون طلاق به درخواست زوج بوده و طلاق رجعی است زوجه استحقاق نفقه ایام عده را دارد.بر طبق ماده ۵۳قانون حمایت خانواده جدید هرکس با داشتن استطاعت مالی نفقه ی زن خودرا در صورت تمکین او ندهد یا از تادیه نفقه ی سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند به حبس تعزیری درجه شش محکوم می شود. امتناع از از پرداخت نفقه ی زوجه ای که به موجب قانون مجاز به عدم تمکین است و نیز فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی یا کودکان تحت سرپرستی مشمول مقررات این ماده است.

مرجع رسیدگی :شعبه ۲۴ دادگاه تجدیدنظر تهران

تجدیدنظرخواهی خانم گیتی..به طرفیت همسرش خسرو…….با وکالت سید احمد….نسبت به دادنامه‌ شماره….سال ۸۳ صادره شعبه ۲۵۵ دادگاه عمومی خانواده تهران در پرونده….دایر بر صدور گواهی عدم امکان سازش و اجازه طلاق به زوج و مکلف نمودن او به پرداخت مهریه زوجه به نرخ روز و مبلغ یک‌صد و ده میلیون ریال بابت اجرت‌المثل در حق زوجه دادگاه با بررسی محتویات پرونده و نظر به اینکه مبلغ حق‌الزحمه مقید در دادنامه تجدیدنظر خواسته مناسب به نظر می‌رسد و ‌در مورد نفقه معوقه حکمی صادر نشده تا مورد تجدیدنظرخواهی قرار گیرد و ‌در صورتیکه زوجه از این بابت برای خود حقی قائل باشد می‌تواند مبادرت به تقدیم دادخواست نماید لکن چون طلاق به تقاضای زوج بوده و نوع آن رجعی می‌باشد و زوجه استحقاق نفقه ایام عده را دارد به استناد مواد ۳۵۸ و ۳۶۰ق آ د م د ع در امور مدنی سال ۷۹ دادنامه بدوی را با قید این‌که نوع طلاق رجعی است و زوج مکلف است مبلغ یک‌صد و پنجاه‌هزار تومان بابت نفقه ایام عده در حق زوجه پرداخت نماید تصحیح و تأیید می‌گردد. این رأی به استناد مواد ۳۶۸ و۳۹۷ قانون مرقوم ظرف مدت بیست روز قابل فرجام‌خواهی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]




۱۰٫ فرهنگ : (اینگل‌هارت، ۱۹۹۰؛ داینر، داینر و داینر، ۱۹۹۴ ؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱؛ داینر و اسکلن، ۲۰۰۳؛ بیسواس – داینر و تامیر، ۲۰۰۴ ؛ داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷؛ آریندل، ‌هاتزیچریستو، ‌ونزیک، رزنبرگ، تیلرت و استما، ۱۹۹۷؛ داینر، ۱۹۹۵ ؛ داینر و سلیگمن، ۲۰۰۲ ؛ آنونی موس[۱۹۶]،۱۹۹۳؛ میرز و داینر، ۱۹۹۷).

حال به اختصار به توضیح و تفسیر برخی از این عوامل که با پژوهش حاضر مرتبط است می‌پردازیم.

۱-۲-۷ سن : شاید چنین تصور شود که شادی یا ناشادی به دوره معینی از شرایط سنی (دوره نوجوانی، جوانی و پیری) مربوط باشد، ‌در حالی که برخی مطالعات بین‌المللی نشان می‌دهند که دوره سنی معینی را نمی توان به شادی یا ناشادی اختصاص داد ( کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱). مطالعات بات و بیرز (۱۹۹۷) نشان می‌دهد که بهزیستی و رضامندی از زندگی با افزایش سن کاهش نمی یابد (نقل از داینر و میرز، ۱۹۹۷).

در حالی که مطالعات دیگری از جمله داینر و سا (۱۹۶۸) با مطالعه ۶۰۰۰ بزرگسال از ۴۰ ملت ‌به این نتیجه رسیدند که بهزیستی از بیستمین تا هشتادمین سال زندگی به طور چشمگیری میل به افزایش دارد. ‌بنابرین‏ بهزیستی یک سازه وابسته به سن است. آن ها در حالی که تغییر کمی را در برخورد با عواطف منفی در گروه‌های سنی یافتند و نیز ‌به این نتیجه رسیدند که عاطفه خوشایند با افزایش سن کاهش می‌یابد (نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

فقدان، کاهش و نیز میل به افزایش بهزیستی در چرخه زندگی بدین علت فرض شده است که، افراد برای سازگاری با شرایط، توانایی بیشتری کسب می‌کنند (ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

ریف (۱۹۹۱) دریافت که بزرگسالان مسن تر، در مقایسه با افراد جوان تر، سازگاری بیشتری را بین آرمان‌ها و ادراک خود واقعی دارا می‌باشند (نقل از ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

مطالعات اینگل‌هارت (۱۹۹۰؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱) در دهه ۱۹۸۰ در ۱۶ کشور گوناگون این موضوع را مورد تأیید قرار می‌دهد، که عوامل پیش‌بینی کننده شادی ممکن است همراه با سن تغییر کند. به طور مثال، عواملی مانند رضامندی از روابط اجتماعی و سلامت بدنی که در سنین بالاتر مهمتر هستند ؛ خود در میزان شادی دخیل هستند.

– بات[۱۹۷] و بیزر[۱۹۸] (۱۹۸۷) ۱۳۸۵۸ آزمودنی را در ۱۳ کشور مورد بررسی قرار دادند و بهزیستی را در زمینه‌های مختلف در ارتباط با سن بررسی کردند و به نتایج زیر دست یافتند :

* درآمد با سن افزایش می‌یابد، همان گونه که بهزیستی افزایش می‌یابد.

* وضعیت بهداشت افراد سالمند، خصوصاًً افراد خیلی پیر، بهتر می‌شود.

* رضایت مندی از ارتباطات اجتماعی با افزایش سن در اکثر کشور‌ها افزایش می‌یابد، اما رضایت زناشویی برای بسیاری از افراد ۲ نقطه افت دارد – یکی هنگامی که افراد کودکان کوچک دارند و دوم هنگامی که این کودکان، نوجوان می‌شوند.

* رضایت شغلی در این مطالعه، در گروه میانسالان در بالاترین حالت بود، ولی به طور طبیعی باز نشستگی برای اکثر افراد منجر به از دست دادن رضایت شغلی می‌شود.

* تفریح، تمرینات جسمانی و بسیاری دیگر از تفریحات فعال با سن کاهش می‌یابد و افراد سالمند کمتر به مهمانی‌ها و دیگر انواع زندگی اجتماعی لذتبخش می‌روند.

* جذابیت جسمانی اهمیت اندکی ‌در مورد خوشبختی دارد، اگرچه برای زنان اهمیت بیشتری دارد، اما این عامل ناچاراً با افزایش سن، کاهش می‌یابد.

* مذهب یکی دیگر از منابع خوشبختی است که برای سالمندان اهمیت زیادتری دارد و رضایتمندی از آن با بالا رفتن سن، افزایش می‌یابد.

* ترس از افزایش سن، با سن افزایش می‌یابد و این منبع کاهش خوشبختی فردی است. این موضوع تا اندازه ای به خاطر کاهش سلامتی جسمانی، کاهش جذابیت، تنهایی و مرگ است (نقل از آرجیل ؛ ترجمه بهرامی و همکاران، ۱۳۸۳).

رضامندی از منابع عینی مانند درآمد و ازدواج به طور قابل ملاحظه ای با افزایش سن کاهش می‌یابد.

هر چند با در نظر گرفتن منابع عینی، افراد مسن تر، تجربه رضامندی بیشتری از کل زندگیشان دارند، تا جوانان احتمالاً این نتیجه بدین علت است که افراد مسن انتظارات و اهدافشان را بر اساس قید و بندهای موقعیتی شان منطبق می‌کنند (داینر، ۲۰۰۵).

در دوره نوجوانی، بر خلاف بزرگسالی نوسانات بیشتری از حالات شادی و یا ناشادی وجود دارد (کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱)،نوجوانان معمولاً یک زمان در حالات شادی و یک زمان در حالات غم قرار دارند (میرز و داینر، ۱۹۹۷).

در سال‌های اخیر اختلالات و مشکلات بسیاری در بین جوانان شناخته شده است که بهزیستی آنان را به خطر انداخته است. بیش از نیمی از این اختلالات نگران کننده، بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارد.

بسیاری از اختلالات ذهنی مانند، سوء استفاده از مواد، افسردگی، خودکشی و اختلالات خوردن در این گروه سنی رواج دارند. داده های پژوهشی بین‌المللی نشان داده است که حدود ۲۰ درصد از پسران نوجوان و ۱۰ درصد از دختران نوجوان به اختلال سوء مصرف مواد دچارند و درجات بالایی از خشونت و تجاوز جنسی نیز در این گروه سنی دیده می‌شود (ادواردز[۱۹۹]،۲۰۰۵).

در دوره بلوغ حالت‌های افسردگی به شدت افزایش می‌یابد و تقریباً ۵۰ درصد نوجوانان این حالت‌ها را تجربه می‌کنند. این اختلال بیشتر ویژگی دختران است که احتمالاً تحت تأثیر عوامل اجتماعی و هورمونی مختلف قرار دارند. دختران احساساتشان را بیشتر با اضطراب و خود سرزنشی، درونی می‌کنند (ادواردز، ۲۰۰۵).

علاوه بر این، میزان خودکشی در بین نوجوانان ۱۹-۱۵ ساله امریکایی دوبرابر نوجوانان گروه سنی ۱۴-۱۰ ساله است. نسبت قصد خودکشی در بین دختران نسبت به پسران ۳-به ۱ است و مرگ و میر ناشی از خودکشی در بین پسران نسبت به دختران ۴ به ۱ است (شهرآرای، ۱۳۸۴).

۲-۲-۷ جنس : در حالی که مطالعات نشان می‌دهد که زنان دو برابر مردان دچار اضطراب و افسردگی می‌شوند و یا مردان ۵ برابر زنان در برابر الکلیسم و اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی آسیب پذیر تر هستند (رابینسون و رجیتیر، ۱۹۹۱؛ نقل از میرز و داینر، ۱۹۹۵؛ استریک[۲۰۰]و رسو[۲۰۱]،کیتا[۲۰۲]،مکگرات[۲۰۳]،۱۹۹۰، گو، ۱۹۸۰؛ بریسکو[۲۰۴]؛۱۹۸۲؛ ویسمن[۲۰۵]و کلرمن[۲۰۶]، ۱۹۸۵؛ نلن – هکسما[۲۰۷]، ۱۹۸۷؛ نقل از گولومبورگ[۲۰۸] و فی ویش[۲۰۹]، ۱۹۹۷؛ ترجمه شهر آرای، ۱۳۸۴)، تفاوت چشمگیری از نظر میزان شادی یا احساس بهزیستی در زنان و مردان مشاهده نشده است (ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵). میچالوس (۱۹۹۱) با تحقیق روی ۱۸۰۰۰ دانشجو در ۳۰ ملت ‌به این نتیجه رسید که تفاوت‌های جنسی بسیار ناچیزی در احساس بهزیستی وجود دارد (ادینگتون و شامان، ‌۲۰۰۵). نتایج مطالعات مختلف نشان می‌دهد که جنس کمتر از یک درصد در بهزیستی مؤثر می‌باشد. (هارینگ، استوک و اکون، ۱۹۸۴ ؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:44:00 ب.ظ ]