منابع بالقوه ی تفاوت ها
دسته دوم منابع تفاوت های سود حسابداری و سود مالیاتی بطور بالقوه می تواند ناشی از مدیریت سود و مالیات شرکت ها باشد.اولی بر سود حسابدرای و دومی بر سود مالیاتی تاثیر میگذارد. با این حال،از تعامل یا تاثیرات متقابل این دو نوع تحریف سود نیز نباید غافل شد.
2-6-2-1) مدیریت سود
2-6-2-1-1) تعریف
تعریفی از مدیریت سود های حسابداری که مورد پذیرش همگان باشد در ادبیات مدیریت سود وجود ندارد. چه از لحاظ هدف از چنین اقدامی، و چه از لحاظ قانونی یا غیر قانونی دانستن آن، بین صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد. دیدگاه رفتار فرصت طلبانه معتقد است که مدیران از عدم تقارن اطلاعاتی بین درون و بیرون شرکت در جهت حداکثر سازی مطلوبیت خویش در مواجهی با قراردادها و نهادهای ناظر استفاده می کنند. بنابراین، سرمایه گذاران بواسطهی اطلاعات غیر قابل اتکاء گزارش شده گمراه میشوند. واتز و زیمرمن (1978) نخستین کسانی بودند که از رویکرد فرصت طلبی در توجیه رفتار اختیاری مدیران با سود های حسابداری به منظور متاثر ساختن پیامد های قراردادی و از اینرو متاثر ساختن انتقال ثروت بین شرکت و طرفهای قرارداد آن، استفاده کردند. از این دیدگاه مدیریت سود محتوای اطلاعاتی و در کل کیفیت سود را تخریب می کند. طرفداران دیدگاه علامت دهی استدلال می کنند که مدیران سود های حسابداری را جهت مخابرهی اطلاعات محرمانهی خویش راجع به چشم اندازهای شرکت مدیریت می کنند و از اینرو مدیریت سود به عنوان یک ابزار علامت دهی ارائه خدمت می کند. مدیران احتمالاً بواسطهی بکارگیری مدیریت سود روی قیمت سهام اثر میگذارند و در نتیجه جریان هموار و رو به رشدی از سود طی زمان بوجود میآورند. دیدگاه علامت دهی معنی دیگری نیز میدهد مبنی بر اینکه مدیریت سود بعضی وقت ها از سوی سهامداران تقاضا می شود. زیرا اولاً، مدیران از طریق آن میتوانند هزینه سرمایه را با ایجاد جریان هموارتر یا پیش بینی پذیرتر سود کاهش دهند و ثانیاً جریان هموارتر سود بصیرت سرمایه گذاران نسبت به ارزش شرکت را متاثر میسازد. از اینرو یک معنی تلویحی مهم از این دیدگاه این است که مدیریت سود بر محتوای اطلاعاتی سود میافزاید. از سوی دیگر، افرادی مانند اسکات(1997) ادعا می کنند که مدیریت سود می تواند بواسطهی هدف کارا کردن فرایند انعقاد و اجرا و نظارت بر قراردادها ( از این پس قرارداد کارامد) نیز درخواست شود. کارایی فرض می کند که مدیریت سود کنترل داخلی و تصمیم گیری، شامل نظارت بر مدیران، محدود کردن فرصت ها، حداقل سازی مالیات ها، کاهش مذاکرات هزینهبر تمدید وام و حداقل کردن هزینه های قرارداد بستن را تسهیل مینماید (سون و راث ،2008).
مدیریت سود یکی از انواع دستکاریهای سود است. دستکاری سود بمعنی اقدامات اگاهانه مدیران با هدف رساندن سود به سطح مطلوب است. از تعریف بالا میتوان سه ویزگی اساسی برای دستکاری سود تعریف کرد.(1) دستکاری سود توسط مدیران صورت میگیرد نه حسابداران (2) این عمل آگاهانه و عمدی است ازینرو، بایستی آنرا از اشتباهات سهوی در تهیه صورتهای مالی تفکیک کرد و (3) مدیر از فرصتهای موجود در استاندارد های حسابداری و مقررات مربوطه و نیز از اختیارات خویش در اداره شرکت که از سوی مالکین به وی تفویض شده، استفاده می کند (عباسی و مرادی،1390). دستکاری سود به سه شکل مدیریت سود،ارائه متقلبانه سود و حسابداری خلاقّانه تبلور مییابد. مدیریت سود حالت خاصی از دستکاری سود است، به این صورت که مدیر از طریق بکارگیری اختیارات خویش که از محدوده استانداردهای حسابداری و مقررات مربوط به اداره شرکت تجاوز نکند سود حسابداری را مدیریت می کند. حسابداری متقلبانه به قیمت انحراف از استانداردهای حسابداری و قوانین مقررات صورت میگیرد. حسابداری خلاقانه نیز دستکاری سود با بهره گرفتن از رویه هایی است که به دلیل شفا نبودن یا عدم وجود استاندارد خاصی صورت میگیرد و لذا انحراف از مقررات محسوب نمی شود. دستکاری در چارچوب استانداردهای حسابداری مدیریت کاغذی/حسابداری سود و در چارچوب توان تصمیم گیری برای عملیات شرکت مدیریت اقتصادی/واقعی سود نام گذاری می شود. دستکاری به قیمت انحراف از استانداردهای حسابداری تقلب کاغذی/حسابداری در ارائه سود و به بهای تخطی از اختیارات تفویض شده از سوی مالکین تقلب واقعی/اقتصادی در ارائه سود است (عباسی و مرادی،1390؛رِحمان و همکاران،2013).
Watts & Zimmerman
Scott
Sun & Rath
Rehman et al.