«جدای از اینکه مورخان نهضت معاصر در مصر را به عنوان دوران «محمد علی پاشاخدیوی» یا حمله فرانسه به مصر و شام و یا هر دوی آنها نسبت دهند، آثار بزرگ و تحولات عظیمی که در آن دوره یعنی از اوائل قرن ۱۹ میلادی تا کنون به وجود آمده است را نمی توان منکر شد، بدون شک اهتمام محمد علی پاشا به مصر و قرار دادن آن به عنوان مرکز تمدن معاصر، ارتباط میان مصر و استانبول را گشود و مصر و خصوصاً قاهره را مشعل دار تمدن بزرگی قرار داد که باعث شد که الأ زهر سیادت دینی، فرهنگی و سیاسی خود را بازیابد. تأسیس مدارس بزرگ در مصر حیات فکری و فرهنگی را زنده نمود و این مدارس که علوم گوناگون چون داروشناسی، مهندسی و پزشکی و… در آنها تدریس می شد، در ابتدا استادان آنها اروپایی بودند و چون این استادان نیازمند به مترجم بودند، میان استاد و دانشجو و مترجم دوایر فکری و گفتگوهای فرهنگی متعدی صورت می گرفت. محمد علی پاشا، گروههایی را به اروپا می فرستد تا از افق های تمدن اروپایی اطلاع یابند، اینان در بازگشت ضمن تدریس علوم جدید، کتابهای مختلفی را ترجمه و تألیف می کردند و به بدین ترتیب اثر بزرگی را در پیشرفت زبان عر بی داشتند، از جمله مظاهر این امر، مدرسه ی زبان بود که در آن به ترجمه ی بهترین آثار مغرب زمین می پرداختند، صدور اولین روزنامه که «جورنال الخدیو» نامیده می شد و بعد از آن مدتی با اسم «الوقایع المصریه» منتشر می شد. از نمونه های این پیشرفت بود.
از مهمترین درجاتی که ازاین حرکت فرهنگی توانست بدست آورد ظهور گروهی از فرهنگیان مصر بود که تحت تأثیر فرهنگ غرب بودند و زبان و ادبیات آنرا شناختند و در آخر به رنگ تقلید گونه ای که برای علمای آن زمان الأزهر زمامدار آن بودند رنگ جدیدی زدند»[۳۰]
همچنین تأسیس دانشگاهها مخصوصاً در مصر در سال۱۹۰۸اثری بزرگ در جهان عرب و نیزپیشبرد چرخهای آموزش زبان عربی به جلو داشت تا ادبیات عرب را از تاریکی مطلق به سوی نور و حیات و معرفت، پیش ببرد.
ظهور چاپخانه ها نیز از مهمترین عوامل نهضت معاصر به شمار می رود. ظهور چاپ در واقع انقلابی فرهنگی است که اثری عمیق درنشر فرهنگ و علم داشته است. در واقع رسالت چاپخانه ها، تکثیر کتب روزنامه ها و مجلات گوناگون در عصر نهضت بوده است.
علاوه بر چاپخانه ها، باید از کتابخانه های عمومی در عصر نهضت نام برد، وظیفه کتابخانهها حفظ آثار مکتوب بوده است. از مهمترین این کتابخانه ها می توان به «دارالکتب المصریه» اشاره کرد که در سال ۱۸۷۰ میلادی تأسیس شد.
تشکیل انجمنهای ادبی و نیز انجمن های زبان حرکت نهضت را بسیار آسان نمود، در نواحی مختلف جماعتهای ادبی مختلفی بوجود آمد که نقش بسیار مهمی در ترجمه و نیز تألیف آثار داشته است. در ادامه نباید از نقش مستشرقین غافل بود،اگر چه هدفهای آنها متفاوت بوده است، برخی از آنان در خدمت گرایش استعاری بودند و لکن برخی از آنان گرایشهای فرهنگی و علمی داشتند و حرکت تجدید طلبانه عصر نهضت را بسیار تحت تأثیر قرار دادند. از همه ی اینها گذشته به نقش رادیو نیز باید اشاره نمود که باعث نزدیکی میان سرزمینهای عربی شد و پیوندهای محکمی را در میدانهای ادبیات و فن و فکر ایجاد نمود. همه ی این شرایط، سرزمینی سرسبز را به وجود آورد تا درخت مدرسه احیاء رشد یابد و شکوفا شود، همان درختی که قوائد آن را شاعر بزرگ مصر، محمودسامی البارودی ترسیم نمود و امثال شوقی و حافظ و همچنین شاعران احیاء در عراق چون کاظمی و رصافی و زهاوی و جواهری آنرا به باروری رساندند.
در همان زمانیکه قصه پردازان و نمایشنامه نویسان به ترجمه و سپس اقتباس از نمونه های غربی می پرداختند، شعراء نیز به تقلید از نمونه هایی والا وعامی از سردمداران میراث شعری قدیم عرب پرداختند و آن به این دلیل بود که حرکت ترجمه غرب نمی توانست به خاطر ترجمه هایی اندکی که از اشعار اروپا بود چیزی را به شعرای عرب تقدیم بدارد و این در حالی بود که همین ترجمه های اندک فاقد صانت و وزن و قافیه بود و شعر ترجمه شد هم نمی توانست به آسانی در احساس و وجدان شاعر عربی نفوذ کند.»[۳۱]
مهمترین عوامل در ظهورنهضت ادبی معاصر مصر
«پس از عصر انحطاط، نهضت ادبی در کشورهای مختلف عربی و از جمله مصر به واسطهی عوامل متفاوتی شکوفا گشت و در اثر همین عوامل ملت عرب بیدار شدند و در راه آزادی و ترقی خود آماده ی مبارزه با انحطاط فرهنگی و عقب ماندگی علمی شد و برای از میان برداشتن موانعی که در مصر پیشرفت و آزادی خود می دید فعالانه کوشیدند.
در اینجا به بیان عوامل و مظاهر مؤثر در نهضت ادبی مصر می پردازیم»[۳۲]
۱- مدارس:
«مدارس که همواره نقش مهمی در پیشرفت کشورها و نشر دانش و فرهنگ داشته است تمامی سرزمینهای عربی به تعدد تأسیس گشته و تاکنون نیز باقی مانده است. پس از جنگ جهانی اول تعداد مدارس رو به افزایش نهاد و در کنار مدارس خصوصی با مدارس رسمی نیز توسط وزارت فرهنگ تأسیس شد که در توسعه علمی در سراسر سرزمین عربی کمک شایانی نمود.
در مصر قبل از روی کارآمدن محمدعلی پاشا تعلیم و تعلّم تنها به «الأزهر» منحصر می شد، هرچند که در شهرها و روستاهای اطراف قاهره نیز مکتب خانه هایی وجود داشت. دانشگاه الأزهر یکی از قدیمی ترین مدارس مصر به شمار می آمد که عهده دار مهمترین نقش در احیای تمدن و فرهنگ عربی در سبز فایل بود. محمد عبده نیز در اصلاح موارد درسی این دانشگاه و وارد ساختن علوم جدید در آن نقش مهمی را به خود اختصاص داد»[۳۳] اما به هر حال الأزهر برای تدریس در کلیه رشته ها کافی نبود. لذا محمد علی پاشا به افتتاح مدارس جدید همت گماشت، و در این امر به تأسیس سه نوع مدرسه ابتدایی- آمادگی- تخصصی اقدام کرد.
از جمله مدارس تخصصی مدرسه ی طب بود. حضور اساتید فرانسوی در مدرسه ی طب نقش مهمی در احیای زبان عربی داشت زیرا پس از تدریس مطالب به عربی ترجمه ی و در اختیار دانشجویان قرار می گرفت و در این خصوص به بحث پیرامون اصطلاحات و کتابهای فنی و لغوی قدیم نیز می پرداختند در زمان اسماعیل پاشا این حرکت سازنده بیش از پیش فعال شد در مدرسه «الحقوق»، «مدرسه المعلمین» و «مدرسه الفنون» و «الصناعات» و دارالعلوم الأدبیه در زمان او تأسیس شد و در سال ۱۹۰۸ میلادی نیز دانشگاه مصر تأسیس شد و این دانشگاه با پریایی سمینارها و کنفرانسهای ادبی و علمی، با حضور دانشمندان و ادبای اروپایی و عربی، نقش سازنده ای در شکوفا شدن نهضت فکری ادبی به عهده گرفت.
۲- صنعت چاپ
«چاپ یکی از بزرگترین وسایل نشر معارف در میان مردم است. در سال ۱۵۱۴ اولین نوشتهی عربی در شهر فانواز ایتالیا چاپ شد و آن کتاب اورلوجیون معروف به کتاب «السواعیه» حاوی نمازهای هر ساعت کلیساهای مسیحی بیزانس بود و در نیمه قرن شانزدهم بود که چاپ به آستانه، پایتخت عثمانی رسید. برای نخستین بار در سال ۱۶۱۰م در دیر قزحیا در لبنان چاپخانه ای بوجود آمد.
ناگفته نماند سوریه قدیمی ترین کشور عربی است که در آنجا کتابها را با حروف عربی چاپ کردند و این عبدالله الزاخر بود که برای آن امهات حروف عربی را ساخت و اولین کتابی را که چاپ کردند مزامیر داوود نبی بود.
از آن پس چاپخانه ها رو به ازدیاد نهاد و چاپخانه های متعددی در شام و مصر ایجاد شدند از جمله این چاپخانه ها، چاپخانه ی آمریکایی بود که از مالت به بیرون انتقال یافت، دیگری چاپخانه کاتولیکی بود که در سال ۱۸۴۸ در بیروت ایجاد شد و همچنین چاپخانه پدران فرانسیکان که در قدس تأسیس شد.»[۳۴]
۳- مطبوعات (روزنامه و مجلات)
«مطبوعات یکی از از ارکان اساسی نهضت جدید منسوب می شود و یکی از مهمترین عوامل است که به گسترش عربی فصیح و مقاومت در برابرنشر زبان عامیانه که استعمار برای آن کوشش می نمود کمک کرد. بعلاوه وسیله ای بود که مباحث ادبی و علمی و سیاسی و تاریخی و اجتماعی را منتشر ساخت.
مصر نخستین گاهواره روزنامه در کشورهای عربی می باشد.»[۳۵]
«در سال ۱۸۲۸ روزنامه ی الوایع المصریه منتشر شد. این روزنامه در زمان محمد علی روزنامه ی رسمی بود. اخبار حکومت را نخست به زبان ترکی و سپس به ترکی و عربی وبالأخره به عربی چاپ می کرد.
در سال ۱۸۵۵ رزق الله حسون الجلس در «قسطنطنیه نشریه ای هفتگی به نام مرأه الحیاه منتشر می کرد که در آن وقایع جنگ کریمه میان روس و عثمانی و نیز اخبار سوریه و لبنان را با انتقاد از اعمال عثمانیان می نوشت. اما در واقع روزنامه نگاری به همت لبنانیان پا گرفت.
چون ظلم و استبداد ترکان عثمانی بر مردم مسیحی سوریه و لبنان فزون یافت گروههایی از ایشان به مصر روی آوردند. چون اینان بیش از دیگران به زبانهای اروپایی و با ملل غربی آمیزش داشتند روزنامه نگاری در مصر بدست اینان رشد یافت. آنها با تشویق اسماعیل پاشا به نشر روزنامه و مجلات اقدام نمودند. اما در سایر بلاد اسلامی عربی نیز روزنامه های مهم و معروفی منتشر می شد که از جمله مشهورترین آنها در روزنامه السطنه در آستانه، حدیقه الأخبار در پاریس، الجوائب در استانبول و روزنامه های دیگر چون نظیر سوریا، الجنه البشیر و ثمرات الفنون، نزهه الأفکار، الوطن الکواکب الشرقی و روزنامه های دیگری چون الأهرام و المقطم که با گذشت زمان جزء بزرگترین روزنامه ها شدند.»[۳۶]
«اما مجلات عربی مقدم بر همه در سال ۱۸۶۵ مجلّه پزشکی الیعسوب منتشر شد. پس مجله علمی، ادبی و سیاسی الجنان بود که در سال ۱۸۷۰ منتشر شد و بعداً مجله های مهمی چون المقطف در مسائل علمی و صنعتی و تربیت بدنی و کشاورزی، مجله طیب، مجله الهلال، مجله المجمع العلمی و الأدیب و الکتاب منتشر شد.»[۳۷]
مطبوعات در پرورش ملت تأثیر بسزایی داشت. روحیه میهن دوستی و قومیت و مبارزه با استبداد و عشق به آزادی خواهی را در مردم بیدار کرد و تمدن غرب و سیستمهای اجتماعی و سیاسی و اختراعات آن سامان را به مشرق آورد. مطبوعات مدرسه ی سیّاری بودند که تهذیب عوام تنظیم افکار خواص و انگیزش همت ها را به عهده گرفته بودند.
ما اثرات بدی هم داشتند بعضی از آنها از رسالت والای خود منصرف شده و به تدریج به بی بند و باری و یا به نشر مطالبی که با اهداف وطن و استقلال آن منافات داشتند می پرداختند.
۴- مجامع علمی و ادبی:
ا زعواملی که در ظهور نهضت ادبی و ارتقاء سطح علم و فرهنگ در عصر حاضر مؤثر بود به تشکیل جمعیتهای علمی و ادبی است. این مجامع ادباء و علماء را به انجمنی کردن و تبادل آراء تشویق می نمودند و برای ایشان طرق درس و بحث را تسهیل می کردند.
نخستین بار یکی از مجامع به سال ۱۸۴۷ به نام «الجمعیّه السوریه» به کوشش میسیونهای مذهبی آمریکا در بیروت پدید آمد. پس از آن مجمع دیگری مرسوم به «الجمعیّه العلمیه السوریه» نیز در بیروت تأسیس شد. از رؤسای این مجمع حاج حسین بیهم بود در سال ۱۸۸۲م المجمع العلمی الشرق در بیروت تشکیل شد.
ولی به خاطر بد گمانی دولت عثمانی به اعضاء آن در همان آغاز فعالیت تعطیل شد.
اندیشه ی تشکیل مجامع علمی و ادبی در بلاد عرب اوج گرفت و اولین مجمع علمی و ادبی مصر نیز در سال ۱۸۶۸ تشکیل شد.
«از مهمترین مجامع عربی که تا این زمان هم مشغول به فعالیت هستند می توان «المجمع العلمی العربی» در دمشق و «المجمع الملکی لِلغهِ العربیه» در قاهره را نام برد.
۵- کتابخانه ها
از ثمرات عصر نهضت آن بود که صاحب همّتانی پیدا شدند که به تأسیس کتابخانه های عمومی و خصوصی پرداختند و آنها را به شیوه های نوین تنظیم کردند. تا ورود تشنه کامان را به سرچشمه های دانش آسان تر سازند. از مشهورترین تا این کتابخانه ها، کتابخانه المکتبه الظاهریه در دمشق، کتابخانه المکتبه الخدیویه در مصر و نیمه کتابخانه المکتبه الأزهریه در مصر بود. کتابخانهی المکتبه الشرقیه نیز در بیروت تشکیل شد و آن از غنی ترین کتابخانه های شرق بود.
۶- تئاتر
در عصر نهضت تئاتر یکی دیگر از عوامل نشر فرهنگ و فنون و تهذیب عقل و ذوق مردم و تألیف نمایشنامه ها به صورت فنی بود.
در نیمه ی قرن نوزدهم، در لبنان مردی به نام مارون النقاش پیدا شد که اروپا به خصوص ایتالیا را گشته بود و در آنجا با تئاتر آشنا شده بود. چون به بیروت بازگشت نمایشنامه ی «خسیس» اثر «مولیر» شاعر فرانسوی را با اندکی تصرفی به عربی ترجمه کرد.
و جمعی از دوستان خود را گردآورد و بازیگری در نمایشنامه را به آنها یاد داده و با حضور اعیان نمایشنامه ای در بیروت در خانه ی خود نمایش داد.
مارون النقاش در فن نمایشنامه نویسی تأثیر بسزایی داشت. بعضی از نویسندگان چون سلیم النقاش برادر زاده اش و ادیب اسحاق ونجیب حداد برای او نمایشنامه می نوشتند.
شیخ جلیل الیازجی نخستین کسی بود که نمایشنامه ای به شعر عربی نوشت. این نمایشنامه «المروءه الوفاء» نام داشت»[۳۸]
«در زمان اسماعیل پاشا گروهی از ادیبان لبنان و سوریه برای نمایشنامه نویسی و اجرای آن به مصر دعوت شدند که از جمله این افراد سلیم النقاش و ادیب اسحاق و یوسف الخیاط بود اینان نمایشنامه هایی بروی صحنه آوردند که بیشترشان ترجمه بود»[۳۹]
«حرکت نمایشنامه نویسی در مصر تازه آغاز شده بود که مؤلفان به دو گروه تقسیم شدند: گروهی زبان عامیانه را بکار می گرفتند و گروهی دیگر از تاریخ و ادبیات مردمی، موضوعاتی را اقتباس می کردند آنگاه آن را با بانی فصیح و آمیخته با سجع تعبیر می نمودند در تئاتر مصر در عصر عباسی دوم ترقی کرد و دلیل آن این بود که عده ای از ادبا به اروپا رفتند تا در فن تئاتر و نمایش مهارت یابند. اینان به هنگام بازگشت به کشور خود گروههایی را تشکیل دادند که از جمله این گروه ها، گروه یوسف وهبی، گروه محمد تیمور بود.»[۴۰]
۷- خاورشناسی
یکی از عوامل مؤثر در انقلاب فرهنگی معاصر کوششهای خاورشناسان در جهت احیای آثار عربی کهن بوده است. ارتباط میان شرق و غرب تاریخی طولانی دارد. آغاز آن به فتح اندلس برمی گردد و…
فعالیتهای غربیان در زمینه ی خاوشناسی در قرون جدید آخرین مراحل این ارتباط فرهنگی بود که در بسیاری از موارد با اهداف سیاسی آمیختگی داشت. فعالیتهای خاورشناسان در جنبه های متعددی شکل گرفت. چنانکه جمعیتهای آسیاسی تشکیل دادند که هدف اصلی آنها بررسی امور دولتها و ملّتهایی بود که قصد سلطه بر آنان را داشتند. این جمعیتهای زبان و ادبیات و جنبه های روانی مردم این کشورها را مورد مطالعه قرار می داد. کنفرانسهای بزرگ در شهرهای مشهور جهان برپا نمودند. کتابخانه های بزرگی از نفایس آثار ادبی مسلمانان تشکیل دادند و بسیاری از آثار علمی و فرهنگی شرق را به کتابخانه های خود منتقل کردند. مراکز متعددی برای تحصیل و تدریس زبانهای شرقی تأسیس نمودند. بسیاری از آثار فرهنگی و ادبی نفیس عربی که متروک و ناشناخته مانده بودند بکوشش خاورشناسان احیاء گردید.
ایشان که اموال فراوان و دقت آزاد کافی در اختیار داشتند با روش های درست علمی به تصحیح نسخ و تحقیق و بررسی آثار قدیم اقدام نمودند. تحقیقات علمی آنها در باب زبانها و ریشه ی آن و زبانهای سامی وفقه اللّغه قابل اعتماد و دقیق است و اگر چه بسیاری از آنان از تعصب، بویژه در مسائل اسلامی مبرّا نیست اما خدماتشان در زمینه ی پژوهش و بررسی و وضع قوائد خاص بحث و تحقیق ارزنده می باشد.
مشهورترین خاورشناسان عبارتند از: سیلوستر دوسابی و بارون فن کرمر بروکلمان، مرگلیوث و نیکلسون»[۴۱]
چاپ و روزنامه و جنبش انتقال و ترجمه در دوره نهضت
«حمله فرانسه به مصر در سال ۱۷۹۸ درهای جهان عرب را به سوی تمدن جدید غرب و علوم و ادبیات و هنر و چاپ و روزنامه و دیگر مزایای جهانی غرب گشود. «روزنامه نگاری در جهان عرب توسط خارجی ها از جمله فرانسوی ها به منصه ظهور رسید، جائیکه دو روزنامه فرانسوی و نیز روزنامه «التنبیه» به زبان عربی و در دوره ی محمد علی در سال ۱۸۲۸، روزنامه «الوقایع المصریه» در ابتدا به زبان ترکی سپس به عربی و ترکی و در نهایت تنها به زبان عربی منتشر شدند که از نخستین نگارندگان روزنامه «الوقایع المصریه» شیخ رفاعه طهطاوی و شیخ فارس الشدیاق بودند. اما قدیمی ترین روزنامه سیاسی غیر رسمی مصر، روزنامه «وادی النیل» بود و پس از آن مجله «نزهه الافکار» بود. روزنامه به نوبه ی خود موجب روشنگری اذهان شد و پرچم فراخوانهای سیاسی و فکری مختلف و نیز تجربه و وحدت ملی و منطقه ای را به دست خوانندگانش برافراشت و در پیدایش افکار عمومی عربی نقش عمده ای داشت.»[۴۲] «و این اولین چاپخانه داخلی و ملی بود که در طول مدت ۲۰ سال در مصر برپا شد. پس از خروج فرانسویان مصر بدون چاپخانه شد. تا اینکه محمد علی پاشا «چاپخانه ملی» را در سال ۱۸۲۱ در بولاق تأسیس کرده و فرزندان کیراس چهلم پطرسهای قبطی مصر «چاپخانه ملی قبطی» در سال ۱۸۶۰ افتتاح کردند. شش سال بعد عبدالله ابوالسعود «چاپخانه وادی النیل» را بنا نهاد و چاپخانه ها در انتشار تعداد زیادی از تالیفات و کتابهای قدیمی عربی مشارکت داشتند و نیز در زنده کردن میراث عربی و همینطور رساندن تالیفهای جدید و کتابهای ترجمه شده به دست جوانان و روشنفکران سهیم بودند. و نقش عمده ای در نهضت فکری جدی عربی داشتند.»[۴۳]
«از طرف دیگر محمد علی پاشا ترجمه را به عنوان یکی از وسایل به روزرسانی دولت جدید مصر قلمداد می کرد. از اینرو سال ۱۸۳۵م مدرسه زبانها را تأسیس کرد. وی ترجمه ی کتابهای علمی و ادبی مهم از زبانهای ترکی و فرانسوی و ایتالیایی و فارسی توجه خاصی داشت. اما جنبش ترجمه در دوره عباس و سعید رو به افول نهاد. و به مدرسه زبان توجه چندانی نشد و جنبش ترجمه افول کرد. آنگاه این نهضت به شکل گسترده ای در عهد خدیواسماعیل از سرگرفته شد و مدرسه زبانها در سال ۱۸۶۷م دوباره بازگشایی شد، و از تعدادی ز نویسندگان و ادبا یاری گرفته شد.
دانلود پایان نامه درباره : بررسی آثار و احوال احمدزکی ابوشادی- فایل ۲