کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



استفاده کرد.
واژگان کلیدی:‌ ویژگی­ شخصیتی، اختلال شخصیت، منبع کنترل زناشویی، طلاق
فهرست مطالب
فصل یکم . 1
1-1- مقدمه. 2
1 -2- بیان مساله 3
1-3- اهمیت و ضرورت مسأله. 5
1-4- اهداف تحقیق. 6
1-4-1- هدف کلی   6
 1-4-2-  اهداف فرعی 6
1-5- فرضیات پژوهشی 7
 1-5-1- فرضیه اصلی: 7
 1-5-2- فرضیات فرعی: 7
1-6- تعریف عملیاتی و نظری متغیرها 7
1-6-1- تعریف مفهومی زوجین متقاضی طلاق 7
1-6-2- تعریف عملیاتی زوجین متقاضی طلاق 7
1-6-3- تعریف مفهومی ویژگیهای شخصیتی 8
1-6-4- تعریف عملیاتی ویژگیهای شخصیتی 8
1-6-5- تعریف مفهومی اختلالات شخصیت. 8
1-6-6- تعریف عملیاتی اختلالات شخصیت. 8
1-6-7- تعریف مفهومی منبع کنترل 8
1-6-8- تعریف عملیاتی منبع کنترل 8
فصل دوم 9
2-1- پیشگفتار. 10
2-2- طلاق 10
2-2-1-زمینه ­های تاریخی طلاق 12
 2-2-2- نظریه­ های طلاق 12
2-2-2-1-نظریه همسان همسری 13
2-2-2-2-نظریه طرحواره 13
2-2-2-3-نظریه مبادله. 14
2-2-2-4-نظریه توزیع قدرت 14
2-2-2-5-نظریه نیاز- انتظار 14
2-2-2-6-نظریه‌ نظامها 14
2-2-2-7-نظریه تصورات اجتماعی 14
2-2-2-8-نظریه خود میان بینی 15
2-2-2-9-نظریه مشکلات اقتصادی 15
2-2-2-10-نظریه شبکیه. 15
2-2-2-11-نظریه بوهن 16
2-2-2-12-نظریه ویسمن 16
2-2-2-13-نظریه مل کرانتزلر. 17
2-2-2-14-نظریه سیستمی خانواده 17
2-2-2-15-نظریه خطر و تاب آوری 18
2-2-2-16-نظریه دلبستگی 18
2-2-3-طلاق و دنیای مدرن 18
2-2-4-شیوع طلاق در ایران 19
 2-2-5- علل و عوامل طلاق 19
2-3- ویژگی­های شخصیتی. 23
2-3-1-نظریه­ های شخصیت. 24
2-3-1-1-نظریه تیپ­شناسی 24
2-3-1-2-نظریه رفتارگرایی 24
2-3-1-3-نظریه روانکاوی 24
2-3-1-4-نظریه انسان­گرایی 25
2-3-1-5-نظریه صفات 25
 2-3-2-نقش شخصیت و عوامل جمعیت شناختی در روابط زناشویی و طلاق 28
2-4- مفهوم و تعریف اختلالات شخصیت. 30
2-4-1-انواع اختلالات شخصیت. 30
2-4-1-1-اختلال شخصیت پارانوئید. 30
2-4-1-2-اختلال شخصیت اسکیزوئید. 31
2-4-1-3-اختلال شخصیت اسکیزوتایپال 32
2-4-1-4-اختلال شخصیت ضد اجتماعی 32
2-4-1-5-اختلال شخصیت مرزی 33
2-4-1-6-اختلال شخصیت نمایشی 33
2-4-1-7-اختلال شخصیت خود شیفته. 34
2-4-1-8-اختلال شخصیت اجتنابی 34
2-4-1-9-اختلال شخصیت وابسته. 35
2-4-1-10-اختلال شخصیت وسواسی 35
2-5- مفهوم و تعریف منبع کنترل 36
 2-5-1- انواع منبع کنترل 36
2-5-1-1- منبع کنترل درونی 36
2-5-2-2- منبع کنترل بیرونی 37
2-5-3- نوسان در پیوستار منبع کنترل 38
 2-5-4- پیامدها و تاثیرات منبع کنترل 39
2-5-4-1- سلامت روان و هیجانات منفی 39
 2-5-4-2- موفقیت و شکست 39
 2-5-4-3- بهداشت جسمانی 39
 2-5-5-منبع کنترل براساس دیدگاه‌های متفاوت. 40
 2-5-5-1-نظریه درماندگی آموخته شده 40
 2-5-5-2-نظریه اسناد. 40
2-5-5-3-نظریه یادگیری اجتماعی راتر. 40
 2-5-5-4-نظریه خود کارآمدی بندورا 41
 2-5-6-منبع کنترل و روابط همسران 41
2-6-پیشینه پژوهشی 41
2-6-1- پیشینه داخلی 41
2-6-2- پیشینه خارجی 44
2-7-جمع­بندی. 47
فصل سوم48
3-1- روش تحقیق. 49
3-2- جامعه پژوهش. 49
3-3-شیوه نمونه گیری و حجم نمونه. 49
3-4-ابزار جمع­آوری اطلاعات. 49
3-4-1-پرسشنامه چند محوری بالینی میلون 3 49
3-4-2-پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو. 50
3-4-3- پرسشنامه منبع کنترل زناشویی میلر (MMLOC) 50
3-4-4-پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی خصوصیات مربوط به ازدواج 50
3-5-شیوه جمع آوری داده­ ها و تجزیه و تحلیل آنها 51
3-6-ملاحظات اخلاقی. 51
فصل چهارم52
4-1- یافته های توصیفی.53
4-2-یافته‌های استنباطی 62
4-3- یافته‌های جانبی 79
فصل پنجم.80
5-1- تبیین فرضیه ها.81
5-2- تبیین یافته‌های جانبی مربوط به مدت ازدواج و دلائل طلاق 92
5-3- محدودیت‏های پژوهش. 92
5-4- پیشنهادها 93
5-2-1- پیشنهادات پژوهشی 93
5-2-2- پیشنهادات کاربردی. 93
منابع.95
منابع فارسی 95
منابع انگلیسی.101
پیوست106

 

1-1- مقدمه
 

خانواده اصلی ترین هسته­ی هر جامعه و کانون حفظ سلامت و بهداشت روانی است و نه تنها محل تأمین نیازهای عاطفی، مادی، تکاملی و معنوی اعضای خود است بلکه مبدأ بروز عواطف انسانی و کانون صمیمانه­ترین روابط و تعاملات بین فردی نیز می­باشد (فاض، حق شناس و کشاورز، 1390). یکی از عواملی که می تواند این کانون گرم و صمیمانه را تهدید کند و موجب ناراحتی ها و مشکلات متعددی در این کانون گرم و صمیمانه شود، بروز آسیبی تحت عنوان طلاق است که آثار مخرب آن در ابعاد اجتماعی فوق العاده زیاد بوده و موجب ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی بسیاری می شود. طلاق نوعى گسســت و جدایى و اخلال در بنیان هاى اساســى خانواده اســت که منجر به جدایى همیشــگى مى شــود (محقق داماد، 1387). طلاق فرایندی است که با تجربه بحران عاطفی هر دو زوج شروع می شود و بـا تـلاش بـرای حـل تعـارض از طریق ورود به موقعیت جدید با نقـشهـا و سـبک زنـدگی جدید خاتمه می یابد (گاتمن[1]، 1993). طلاق به معنای فروپاشی مهمترین نهاد جامعه پذیری در جامعه انسانی اسـت. به درستی می توان پذیرفت که طلاق در آنجایی بیشتر رخ می دهد و تعدد می پذیرد که روابط بین انسان ها دچار بحران و مشکل شده باشد (ساروخانی، 1376). به اعتقاد مارکمن[2] (1993) تقریبا همه زوجینی که ازدواج می کنند در ابتدای ارتباطشان سطح بالایی از رضایت زناشویی را گزارش می­ کنند. اما این رضایت از رابطه در طی زمان در میان بسیاری از زوجین کاهش می یابد (برادبری[3]، 1998). این کاهش تدریجی رضایت مندی اعضای خانواده، ابتدا سبب گسستگی روانی و سپس گسستگی اجتماعی و در نهایت طلاق می شود. طلاق شایع‌ترین جلوه تعارض شدید است و در نهایت بالغ بر نیمی از زوج‌هایی در صدد مشاوره هستند طلاق می گیرند (ورسینگتون[4]، 2005). واژه طلاق در زبان فارسی به معنای بیزاری و جدایی کامل است (فاتحی دهاقانی و نظری، 1389). طلاق بارزترین آشفتگی زناشویی است  و در همه جوامع حالت همه گیر پیدا کرده است. طلاق همانطور که بر جامعه آثار شوم می گذارد، تعادل انسان ها را ناپایدار می سازد و باعث از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده می شود و همبستگی بین زن و مرد را می گسلد (ستوده و بهاری، 1386).
 نهـاد خانواده در دنیای کنونی، به طور گسترده ای طلاق را تجربه می کند؛ البتـه ایـن بـدان معنا نیست که خانواده در گذشته با این پدیده مواجه نبوده است، ولـیکن طـلاق نیـز مانند تمام پدیده های دیگر، تغییر ماهیت یافته اسـت. امـروزه طـلاق اغلـب گـزینش اختیاری افراد است و به نظر می رسد نسبت به گذشته پدیدهای عادی و عملی بهنجار انگاشته می شود و به گونه ای روزافزون اقدامی برای رهـایی از تـنش خـانوادگی تلقـی می گردد. زمانی طلاق آخرین راه حل یک زندگی مشترک محـسوب مـی گردیـد و تـا رسیدن به آن نقطه پایانی، تمامی راه ها برای تداوم زندگی زناشویی آزمون می شد، اما اکنون طلاق همچون ازدواج، امری طبیعی محسوب می شود و در اکثر جوامع روشـی پذیرفته و نهادینه شده برای پایان ازدواج است (محبی، 1380).  طلاق یک مسأله اجتماعی و آسیبی جدی در جامعه امروز است که اگر چه در فرهنگ و تاریخ ایران عمومیت نداشته، اما رشد سریع و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قانونی و روانی که بر ابعاد مختلف جامعه دارد، امری نگران کننده است. در واقع خانواده امروز در مرحله­ای حساس قرار دارد، که به طور گسترده ای طلاق را تجربه می کند (آزاد،1377). بررسی در زمینه آسیب شناسی خانواده نشان می دهد که طلاق یکی از متداول ترین مسائل خانواده در جوامع امروزی است بطوری که در بسیاری از جوامع آمار طلاق رقم بالایی را نشان می دهد (اخوان تفتی، سیف،1387). در حال حاضر جهان با روند رو به افزایش طلاق مواجه است. آمار جهانی در ارتباط با طلاق مؤید این واقعیت است. در آمریکا 20 درصد کودکان در خانه‌هایی زندگی می کنند که فقط یکی از والدین (به طور معمول مادر) عهده دار خانواده است (قطبی، 1383). بر اساس آمار رسمی در ایران از هر 1000 مورد ازدواج، حدود 200 مورد به طلاق منجر می شود و ایران چهارمین کشور جهان از نظر میزان نسبت طلاق به ازدواج معرفی شده است (یوسفی، 1390).
اگرچه طلاق هم اکنون در جوامع روشی پذیرفته شده و نهادینه شده برای پایان ازدواج است، به عنوان یک مســئله اجتماعی می تواند زمینه بروز بســیاری از مسائل و پیامدهای متفاوت و بعضا زمینه بروز بســیاری از آسیب های اجتماعی دیگر در سطوح فردی و سطوح جتماعی را فراهم آورد. از یک سو این آثار و پیامدها می تواند عوارضی را برای زنان و مردان و از سوی دیگر برای فرزندان به همراه داشته باشد. از  جمله آثار و عوارض منفی طلاق بر زنان مطلقه مشــکلات اقتصــادی و معیشــتی، تن دادن بــه ازدواج های موقت و یا خــارج از عرف اجتماعی، افســردگی، سرخوردگی و کاهش رضایت از زندگی، پذیرش نقش های چندگانه و تعدد نقش ها، روی آوردن به آسیب هایی همچون قتل، خودکشی، اعتیاد، فحشا، سرقت، انزوا و اختلال در مناســبات و تعاملات اجتماعی، مشــکلات جنســی و روی آوردن به انحرافات جنســی و فساد اخلاقی، مشکلات ناشــی از عدم حضانت فرزندان، دلتنگی و از دست دادن ســلامت روانی و جســمی و . هستند. برای مردان فشارهای روحی و روانی، ابتلا به انواع آسیب ها مثل اعتیاد به مواد مخدر، الکل، اختلافات رفتاری، خودکشــی و انحرافات جنســی و قرار گرفتن در معرض انواع بیماری های عفونی و ویروسی، از دست دادن پیوندها و همبستگی با خانواده، طرد خانوادگی و اختلاف با ســایر اعضای خانــواده، تن دادن به ازدواج های موقــت و ازدواج های ثانویه، اختلاف بین فرزندان با همسر در صورت ازدواج مجدد، از جمله آثار و پیامدهای منفی طلاق برای مردان است. آثار و عوارضی که طلاق برای فرزندان به همراه دارد، از آن جهت قابل اهمیت اســت که می تواند زمینه بروز بســیاری از اختلالات رفتاری، روحی و روانی در آنان باشــد و زندگــی فــردی و اجتماعی آتی آنان را بــه مخاطره اندازد. از جمله عواملی که می تواند در ایجاد تعارض و طلاق در بین زوجین نقش زیادی داشته باشد، عوامل شخصیتی از قبیل ویژگی های شخصیتی، اختلالات شخصیت و منبع کنترل زناشویی می باشد. بنابراین هدف این پژوهش مقایسه ویژگی های شخصیتی، اختلالات شخصیت و منبع کنترل در زوجین عادی و متقاضی طلاق است.

 

بیان مساله
طلاق علل متعددی دارد و کمتر می توان برای آن علل محدودی را در نظر گرفت. طلاق از آن دسته پدیده های اجتماعی است که دارای علل متعدد و در اکثر مواقع پیچیده است. پژوهشگران متعددی در داخل و خارج از کشور به بررسی  این مسئله پرداخته و به علل و ریشه ها و به ویژه پیامدها و عوارض فردی، خانوادگی و اجتماعی آن توجه کرده­اند. تحقیقات مختلف نشان داده اند که عوامل برون روانی از جمله دخالت دیگران در زندگی و تفاوت منزلتی (فاتحی دهاقانی و نظری، 1389؛ قطبی، 1383)، برآورده نشدن انتظارات زوجین (فخرایی و حکمت، 1389)، مشکلات مالی و اقتصادی ( شیرزاد و کاظمی فر، 1383؛ قطبی، 1383و میلر[5] و همکاران، 2003)، اعتیاد، فقر و بیکاری و اختلاف فرهنگی (شیرزاد و کاظمی فرد، 1383؛ توسلی و ندوشن، 1390)، بیکاری مردان (شیرزاد و کاظمی فرد، 1383) و عوامل درون روانی از جمله عدم تفاهم اخلاقی و عقیدتی زوجین (قطبی، 1383) ، مهارت‌های ارتباطی ضعیف (هنریان و یونسی، 1390) و. در روابط زوجین و در نتیجه طلاق تاثیر به سزایی دارند که از بین آن ها ویژگی‌های درون روانی از اهمیت به سزایی برخوردارند. زیرا این عوامل با تمام جنبه‌های زندگی افراد مثل آموزش، شغل و عملکردهای بین فردی مرتبط هستند (دوروس، هانزال و سگرینا[6]، 2011).
 از جمله ویژگی‌های درون روانی که به نظر می رسد ثبات روابط زوجین را تحت تاثیر قرار می دهد، ویژگی‌های شخصیتی، اختلالات شخصیتی و منبع کنترل زناشویی در زوجین می باشد. شــخصیت، می تواند تأثیرات پایداری بر روابط زناشــویی داشــته باشــد (شاهمرادی و همکاران، 1390). همچنین برخی از ویژگیهای شــخصیتی و اختلالات روانی، تنشها و تعارضات را بین زوجها افزایش می دهد و تداوم زندگی زناشویی را تهدید می کند (عطاری و همکاران، 1385). کارنی و برادبوری[7] (1997) معتقدند که بعضی تمایلات شــخصیتی مانند روان رنجوری آســیب پذیری های پایداری را به وجود می آورند که بر چگونگی انطباق زوجها با تجارب فشــار آفرین تأثیر می گذارد. این انطباق نیز بر رضایت آنها از روابط زناشویی مؤثر است. بسیاری از روانشناسان و خانواده درمانگران، ویژگی های شخصیتی زوجین  و کیفیت روابط بین اعضای اصلی خانواده را مهمترین عامل در موفقیت و عدم موفقیت هر ازدواجی می دانند. در واقع زناشویی، ازدواج دو شخصیت است. هر یک از زوجین با پیشینه تحولی و سبک شخصیتی و ترکیب عوامل زیست شناختی، محیطی و تجربی گوناگونی به زندگی مشترک قدم می گذارند. یافته های پژوهشی نشان می دهد که عوامل و ابعاد شخصیتی بهتر از متغیرهای تقویمی مثل سن، تحصیلات یا سابقه جدایی در گذشته کیفیت روابط زناشویی را پیش بینی می کند (بنتلر و نیوکمپ[8]، 1998). پژوهش ها نشان داده اند که ثبات و پایداری یک ازدواج با هماهنگی ویژگی‌های شخصیتی زوجین مرتبط است. محققان معتقدند که یک توافق عمومی وجود دارد که خصوصیات شخصیتی نقش مهمی در نتایج منفی یا مثبت روابط زناشویی دارد (آتاری[9] و همکاران، 2006). پژوهش ها به این نتیجه رسیدند که ویژگی های شخصیتی یکی از مهمترین عامل ها در شکل گیری، حفظ، و فروپاشی ازدواج هستند. به طور کلی، ویژگی های شخصیتی بر شیوه ای که همسران یکدیگر را درک و با هم تعامل می کنند تأثیر می گذارد و تعیین می کند که چگونه اختلافات زناشویی درک و مطرح می شوند (بارلدس دیک[10] و بارلدس-دی جکسترا[11]، 2006). رابینز[12] و همکاران (2000) نشان دادند که از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، ویژگی روانرنجورخویی قدرتمندترین پیش بینی کننده عدم ثبات رابطه و نارضایتی زناشویی است. دونلان[13] و همکاران (2004) با اشاره به تحقیقات متعدد انجام شده، بر این نکته تاکید دارند که رضایت زناشویی بیش از همه، از ویژگی‌های شخصیتی زوجین متاثر است.
 از سوی دیگر تحقیقات نشان داده اند که اختلال شخصیت منبع مهمی از مشکلات ازدواج است که باعث ناسازگـاری و ایجـاد مشکـلات زناشویی می گردد و می تواند با انواع شخصیت شناسایی شود. یـک اختلال شخصیت، الگوی پایداری از رفتار و تجربۀ درونی است که با انتظارات فرهنگی، به میزان قابل ملاحظه ای مغایرت دارد، فراگیر و انعطاف ناپذیر است، در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز می شود، در طی زمان پایدار است و به پـریـشـانـی یـا اخـتـلال منـجـر مــی شـود (انجمن روانپزشکی آمریکا[14]، 2003). هنگامی که یکی از همسران در ازدواج مبتلا به اختلالات روانشناختی گردد، به احتمال زیادی همسرش نیز از این امر متاثر می شود. گاهی اختلالاتی مانند اختلالات شخصیت که به طور مشهود در مبتلایان به آن دیده نمی شود، از عوامل ناسازگاری و تنش‌های زندگی زناشویی خواهند شد (قره داغی، 1390).
 همچنین تحقیقات نشان داده اند که منبع کنترل از فاکتورهایی است که می تواند بر احساس نشاط و شادکامی و بهزیستی افراد مؤثر باشد (شولتز و شولتز، 2005). علاوه بر این تحقیقات نشان داده اند که رابطه ی مستقیمی بین منبع کنترل و سازگاری زناشویی وجود دارد و  پژوهش ها درباره منبع کنترل نشان می دهد که افرادی که احساس می کنند می توانند بر وقایع زندگی خود مؤثر باشند، نسبت به افرادی که چنین باوری را ندارند، از سلامت رفتاری و اجتماعی بیشتری برخوردار هستند (کرواس و شاو[15]، 2000). علاوه بر این، پژوهش­ها نشان داده اند که که منبع کنترل درونی، با سلامت عمومی و سلامت روانشناختی رابطه مستقیم دارند و آن‌هایی که دارای منبع کنترل درونی هستند، رضایتمندی بیشتری از زندگی را گزارش می دهند (کری کالدی[16] و همکاران ، 2002). همچنین پژوهش ها نشان داده اند، افرادی که احساس می کنند می توانند بر وقایع زندگی خود مؤثر باشند، نسبت به افرادی که چنین باوری را ندارند، از سلامت رفتاری و اجتماعی بیشتری برخوردار هستند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی این است، که وجود کدام ویژگی‌های شخصیتی و اختلالات شخصیتی  و منبع کنترل در روابط زوجین، در زنان و مردان موجب مشکلات زناشویی و در نتیجه  اقدام به طلاق می شود.  از آنجا که اختلالات شخصیتی و ویژگی‌های شخصیتی و منبع کنترل در روابط زناشویی به عنوان یک عامل جهت دهنده رفتار محسوب می شود و با توجه به اینکه بر رفتار و روابط زن و شوهر تاثیر می گذارد و آن ها را به سوی طلاق می کشاند و نظر به افزایش طلاق در کشور و آثار روانشناختی طلاق بر خانواده، فرزندان طلاق و جامعه باید سعی کرد در جهت مقابله با وضع موجود تمهیداتی را اتخاذ نمود. براین اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-12-06] [ 06:28:00 ق.ظ ]




پرسشنامه اضطراب سلامت نسخه اصلی فرم کوتاه (SHAI)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)، پرسشنامه حساسیت پردازش حسی آرون و آرون(1997) و پرسشنامه آسیب پرهیزی پاسخ دادند. نتایج بدست آمده از تحلیل آماری Tمستقل، آنوا و مانوا نشان دهنده ی وجود تفاوت آماری معنادار بین میانگین نمره های اضطراب سلامت، حساسیت پردازش حسی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان وزیر مؤلفه های این متغیرها در سطح ( 0001/ >p ) بود. به طور کلی بخش های ویژه به دلیل رویارویی با سوانح و فوریت های پزشکی و عهده دار بودن امداد رسانی به مصدومان تحت استرس و هیجان های منفی بیشتری قرار دارد که این هیجان های منفی در طول زمان، زمینه را برای بروز اختلالهای روانی مثل اضطراب سلامت فراهم می آورد.
کلید واژه ها : پرستاران بخش ویژه و عمومی- اضطراب سلامت- حساسیت پردازش حسی-راهبردهای تنظیم شناختی هیجان- آسیب پرهیزی

فهرست مطالب
شماره و عنوان مطالب                                                                           صفحه
فصل اول:  کلیات پژوهش
1-1-     مقدمه.2
1 -2-    بیان مسئله6
1 -3-    ضرورت و اهمیت انجام پژوهش11
1 -4-    اهداف پژوهش13
1-4-1- هدف کلی.13
1-4-2- اهداف جزئی13

 

سؤال و فرضیه ­های پژوهش13
 

تعاریف مفهومی 14
 

تعاریف عملیاتی 16
 فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهشی
2-1- مقدمه.19
2-2-اضطراب سلامتی.19
2-2-1- نظریه های مرتبط با اضطراب سلامتی .23
2-2-2- پژوهش های صورت گرفته در زمینه اضطراب سلامتی.26
2-3- حساسیت پردازش حسی27
2-3-1- تعریف حساسیت پردازش حسی28
2-3-2- ابعاد مختلف حساسیت پردازش حسی28
2-3-3- پژوهش های انجام شده در زمینه حساسیت پردازش حسی29
2-4-الگوهای استرس و مقابله34
2-4-1- هیجان.36
2-4-2- تنظیم هیجان.37
2-4-3- الگوی فرایند تنظیم هیجان38
2-4-4- تنظیم شناختی هیجان41
2-5-الگوهای سرشت و منش.42
2-5-1- تعریف الگوهای سرشت و منش43
2-5-2- ارتباط آسیب پرهیزی و اضطراب46
2-6- خلاصه و جمع‌بندی50
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- مقدمه53
3-2- روش پژوهش.53
3-3- جامعه آماری53
3-4-روش نمونه گیری.53
3-5- ابزارهای اندازه‌گیری54
3-5-1- پرسشنامه اضطراب سلامت.54
3-5-2- پرسشنامه حساسیت پردازش حسی.55
3-5-3- پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان57
3-5-4- پرسشنامه الگوهای سرشت و منش58
3-6- روش­های تجزیه و تحلیل داده­ها59
3-7-روش اجرا.60
فصل چهارم: یافته­ های پژوهش
4-1-مقدمه62
4-2- آمار توصیفی.62
4-3-آمار استنباطی.68
4-3-1- پاسخ به سؤال پژوهش68
4-3-2 – فرضیه اول70
4-3-3- فرضیه دوم.70
4-3-4- فرضیه سوم72
4-3-5- فرضیه چهارم75
4-4-یافته جانبی75
فصل پنجم:  بحث و نتیجه گیری
5-1-مقدمه.79
5-2- تحلیل سؤال و فرضیه ها..79
5-2-1 – سؤال پژوهش.79
5-2-2–فرضیه اول.80
5-2-3- فرضیه دوم82
5-2-4- فرضیه سوم83
5-2-5– فرضیه چهارم.86
5-3- پیشنهادها.87
5-3-1- پیشنهادهای پژوهشی.87
5-3-2- پیشنهادهای کاربردی.88
5-4-محدودیت­ها ی پژوهش.89
فهرست منابع و مؤاخذ
6-1-منابع فارسی90
6-2- منابع لاتین92

 

– مقدمه
 

پرستاران به عنوان تنها گروه حرفه ای که در طول 24ساعت شبانه روز، خدمات خود را به صورت مستمر ارائه می کنند، از یک سو حفظ سلامت افراد را به عهده داشته و از سوی دیگر هماهنگ کننده فعالیت سایر اعضاء تیم بهداشتی درمانی می باشند (هروآبادی و مرباقی[1]، 2007).
امروزه در محیط های درمانی کشورهای مختلف، شاهد عدم تمایل پرستاران به ادامه کار و درگیری با شغل های دوم غیر مرتبط با پرستاری، تمایل به ترک کار، درخواست بازنشستگی قبل از موعد، شکایت از حجم کار زیاد و کمبود نیروی انسانی بوده و در این میان در بخش های مراقبت های ویژه از جمله )[2]CCUواحد مراقبت قلبی) و ICU[3](واحد مراقبت ویژه) و نیز در بخش های دیالیز و آنکولوژی[4] (سرطان شناسی)، این مشکلات حادتر و میزان اضطراب و استرس از سایر بخش ها چشم گیر تر است (ساترلند و کوپر[5] ،2000). تحقیقات نشان داده که رویارویی دایمی با بیماران، داشتن مسؤولیت سلامت انسان ها، انجام فرایندهای بالینی، مواجه با بیماران در حال احتضار، برخورد با موقعیت های اضطراری و اورژانس، می تواند باعث کاهش عملکرد مطلوب پرستاران شود و بر سلامتی روانی و جسمانی آنها تأثیر بگذارد ( گرینید، جیم و راگر[6]، 2001).
پرستاران در مقابل محرک های محیطی، از خود پاسخهای روانی بروز می دهند که این پاسخها ممکن است سبب شود وظایف خود رابه خوبی انجام ندهند و راهنماییها را خوب متوجه نشوند. مسائل روانی پرستاران یک بیمارستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم نه تنها در میزان رضایت بیماران آن بیمارستان از خدمات بهداشتی- درمانی مؤثر است، بلکه در مسیر بهبود جسمی–روانی آنان نیز تأثیر خواهد داشت  ( گرینید، جیم و راگر، 2001)
اضطراب سلامت[7] اختلال شناختی گسترده ای است که بصورت ادراک نادرست درباره علایم و تغییرات بدنی که نتیجه باورهای فرد در مورد بیماری یا سلامت است شکل می گیرد (سالکووسکیس و وارویک[8]، 2000). در الگوهای شناختی- رفتاری، اضطراب سلامت از نگرانی و ترس مداوم نسبت به سلامت که به وسیله ارزشیابی نادرست هدایت می شود، تعریف می گردد (سالکووسکیس و وارویک، 2000) .
این الگوها بیانگر چندین شکل مهم از اضطراب سلامت هستند که شامل :
1) قاطعیت در مورد داشتن بیماری (پافشاری بر این باور که یک نفر دارای یک بیماری جدی است).
2) اشتغال ذهنی و نگرانی در مورد بدن (توجه بیش از حد روی احساس های بدنی و مشکلات بدن).
3) ترس در رابطه با بیماری (ترس از یک نفر که مبتلا به یک بیماری جدی است، یا در آینده به یک بیماری جدی مبتلا می شود (پاتریک و آسموندسون[9]، 2009) .
می توان اضطراب سلامت را بر روی یک پیوستار در نظر گرفت که در یک انتهای پیوستار سطوح خفیف اضطراب سلامت قرار دارد که توسط بیشتر افراد تجربه می شود (تایلور[10] و آسموندسون، 2004) . برای افرادی که در این انتها از طیف (سطوح خفیف) قرار می گیرند، اضطراب قابل تحمل است و با گذشت زمان برطرف می شود و افراد به طور سازگارانه، جویای توجه پزشکی برای درمان مشکل می شوند، یا می توانند برای اطمینان، به طور مکرر، راهنمایی پزشکی دریافت کنند (تایلور و آسموندسون، 2004) . در انتهای دیگر پیوستار شکل شدید اضطراب سلامت قرار دارد، مانند اضطراب بیماری و نیز به شکل شدیدتر نشانگان اختلال بدنی شکل ([11]DSM-5، 2013). این شرایط اغلب به دنبال پافشاری برای داشتن یک بیماری جدی، علی رغم اطمینان داشتن از عدم بیماری است و می تواند منجر به ایجاد اختلالات مهمی شود (پاتریک ، آسموندسون، 2009) .
مطالعات همه گیر شناسی گزارش می کنند که بیشتر از 9% بیماران بستری در مراکز پزشکی درمانی، اضطراب سلامت را تجربه می کنند و شیوع آن در جمعیت عمومی بیشتر از 5% گزارش شده است (گریدز و بارسکی[12]، 2004 ) . در رابطه با مدل شناختی – رفتاری، عوامل متعددی مانند پردازش شناختی اطلاعات و ارزشیابی شناختی نقش مهمی در ایجاد و حفظ اضطراب سلامت دارند (سالکووسکیس و وارویک ، 2000) . اطلاعات درونی نظیر حس های بدنی، نشانه های بدنی و فیزیکی، یا محرکهای بیرونی مرتبط با بیماری، (مانند شنیدن ابتلا یک دوست به بیماری)، دارای قدرت بالقوه برای فعال کردن شناخت معیوب در مورد سلامت و بیماری هستند. عوامل درونی و بیرونی منجر به اضطراب شدید در مورد سلامت شخصی و رفتارهای مرتبط با سلامت و تصمیم گیری و ادراک اطلاعات مرتبط با سلامت است (سالکووسکیس و وارویک ، 2000).
یکی از مشاغلی که به واسطه محیط کار در معرض ابتلا به اضطراب سلامت هستند پرستاری است و از طرفی در راستای راه کارهای ارتقاء سلامت، تمرکز روی مشاغل مرتبط با سلامت و هم چنین محیط کاری آنها، همان اهمیت توجه به بیماران را دارد ( گرینید، جیم و راگر، 2001).
محتوای نظریه شناختی که توسط بک (1976) مطرح شده است، بیان می کند که اضطراب سلامت و خود بیمار انگاری می تواند از سایر اختلالات به وسیله محتوای باورهای تخریبی ناشی از آن تفکیک گردد. افرادی که دچار اضطراب سلامت هستند سعی می کنند که نسبت به تغییرات بدنی هشیار و حساس باشند. زمانی که شخص به طور ارادی به بدنش توجه زیادی داشته باشد، میزان ادراک و هیجان ها در وی افزایش پیدا می کند (بارسکی و همکاران، 2002). بسیاری از احساس ها مانند خارش، سرفه یا خمیازه کشیدن از نظر آنها دارای یک تفکیک بیمار گونه است که می تواند به وسیله توجه دیگران و واکنش های دیگران گسترش یابد (بارسکی و همکاران،2002) .
زمانی که اطلاعات هیجانی نتوانند در فرایند پردازش شناختی ادراک ارزشیابی شوند، فرد از نظر عاطفی و شناختی دچار آشفتگی و درماندگی می شود و این ناتوانی،سازماندهی عواطف و شناختهای او را تحت تأثیر قرار می دهد. حساسیت پردازش حسی[13] بعنوان یک ویژگی خلق و خوی شخصیتی به شمار می رود که توسط حساسیت نسبت به تحریکات درونی و بیرونی از قبیل محرک های هیجانی و اجتماعی که علت پیدایش آن می باشد، مشخص می شود (جاگیلوز[14] و همکاران، 2011).
آرون و آرون[15] (1997)از حساسیت پردازش حسی بعنوان ساختاری که گرایش به پردازش انواع مختلفی از اطلاعاتی که از اهمیت بیشتری نسبت به سایر اطلاعات دریافت شده از محیط برخوردار هستند، یاد می کنند. همچنین حساسیت پردازش حسی اشاره دارد به شناسایی و پاسخ افراد به تعداد معدودی از محرک های موجود درمحیط می باشد.
هم چنین مطالعات شناختی بیانگر این است که افراد مبتلا به اضطراب سلامت در مقایسه با افراد غیر مبتلا به اضطراب سلامت، به احتمال بیشتری علایم بدنی را به عنوان یک ضعف سلامتی یا بیماری جدی تعبیر می کنند ( بارسکی، 2002) . به احتمال بیشتری باور می کنند آن ها ضعیف هستند و توان مقابله با استرس را ندارند (رایف[16]، 1998). برای برآورد بیش از اندازه شانس ابتلا به بیماری و یا تخمین بیش از اندازه خطر یک بیماری تمایل بیشتری نشان می دهند  . ممکن است اطلاعات گسترده ای صرفأ در زمینه بیماری ها داشته باشند نه در زمینه های دیگر( بارسکی، 2002).
از سوی دیگر روش های مقابله با چنین تنش ها و تشویش های روانی و رویارویی با مشکل های کاری می تواند تا حدودی شرایط روانی محل کار را مساعدتر نماید.مدیریت هیجان ها به منزله فرایندهای درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنش های عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارد و هرگونه اشکال و نقص در تنظیم هیجان ها می تواند فرد را در برابر اختلال های روانی همچون اضطراب و افسردگی آسیب پذیر سازد(گارنفسکی و کرایج[17]، 2005).
به اعتقاد محققان چگونگی ارزیابی شناختی فرد در هنگام روبه رو شدن با حادثه منفی از اهمیت بالایی برخوردار است. سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دو طرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ها و ارزیابی درست از موقعیت تنش زا است (گارنفسکی و همکاران، 2003).
مفهوم کلی تنظیم شناختی هیجان دلالت بر شیوه شناختی دستکاری ورود اطلاعات فراخواننده هیجان دارد (اوکسنر و گروس[18]، 2004 و 2005). بعبارت دیگر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، به نحوه تفکر افراد پس از بروز یک تجربه منفی یا واقعه آسیب زا برای آنها اطلاق می گردد.
کلونینجر در مدل عصبی_زیستی خود مطرح کرده است، که سامانه های سرشتی در مغز دارای سازمان یافتگی کارکردی[19] و متشکل از سامانه های متفاوت و مستقل از یکدیگر برای فعال سازی، تداوم و بازداری رفتار در پاسخگویی به گروه های معین از محرک ها هستند.
بازداری رفتاری در پاسخ به محرک های تنبیه یا نبودن پاداش است. تفاوت های فردی در قابلیت وقفه یا بازداری رفتاری[20]،آسیب پرهیزی[21] نامیده می شود. کلونینجر آسیب پرهیزی را به همراه دو بعد دیگر نوجویی و پاداش وابستگی که هر یک دارای چهار مقیاس فرعی هستند در قسمت سرشت معرفی کرد (کلونینجر[22]، 1987 و 1991).
 

 

1-2– بیان مسأله
 

حرفه و شغل هر فرد نقش تعیین کننده در سلامت روان دارد. پرستاری از مشاغلی است که همواره با عوامل متعدد و تنش زای محیط کار رو به رو است. ماهیت این شغل به گونه ای است که با ترکیبی از نقش ها از طریق فعالیت های فنی، مهارتهای حرفه ای، روابط انسانی و احساس همدردیدر ارتباط است و هر کدام از این فعالیت ها نقش و مسئولیت زیاد را برای پرستار موجب می شود. افسردگی در زنان پرستار در اکثر موارد به علت رویدادهای تنش زای زندگی کاری بالا می باشد (مایرس[23] و همکاران، 2005). مؤسسه ملی و بهداشت شغلی اعلام کرده است که از 130 شغل مورد بررسی، پرستاری رتبه 20 را در مراجعه به پزشک جهت مشکلات ناشی از عدم سلامت جسمانی و روانی کسب کرده اند (رافی ، 1387).بنابراین به نظر می رسد که بعلت حساس بودن مسئولیت های شغلی پرستاران و تعامل مداوم آنها با بیماران، پرستاران همواره در معرض مخاطرات بیماریهای جسمی و روانی و تنش های منفی قرار می گیرند(درخشان و صالحی،1384، میرصدری،1389). دربین آنان پرستاران شاغل در بخش های ویژه به دلیل شرایط خاص ناشی از محیط کار و بیماران ممکن است بیشترین استرس را تحمل نمایند. ازجمله عوامل تنش زای بخش ویژه می توان به مواردی همچون ارتباط کاری با سایر پرستاران و کارکنان تیم بهداشتی، ارتباط و مکالمه با بیمار و همراهان وی، سطح بالای دانش و مهارت مورد نیاز برای کار در این بخش، حجم کاری بالا، لزوم پاسخ سریع و بی درنگ پرستار به موقعیت های فوری، تماس مداوم با بیماران اورژانسی، مسئولیت سنگین مراقبت از بیماران بخشهای ویژه و در معرض قرار گرفتن مشاهده مستقیم مرگ بیماران اشاره کرد(مک گراس[24] و همکاران، 2003). متخصصان سلامت گزارش کرده اند که پرستاران، نگرانی های جدی را در رابطه با ماهیت شغلی شان تجربه می کنند. آنها به واسطه تماس مداوم با بیماران و استفاده مکرر ازتجهیزات تیز همچون آمپول و غیره و تماس مستقیم با خون و مایعات بدن بیماران و مواد شیمیایی بیمارستان و داروهای پزشکی خطرناک از قبیل شیمی درمانی و غیره در معرض خطرهای جدی و نگرانی های مرتبط با سلامتی شان می باشند ( ریوجر[25]  و همکاران، 2007).
سلامت[26] مفهوم پیچیده ای است که شامل قواعد و رشته های مختلف نظیر پرستاری، پزشکی، فلسفه و روانشناسی می شود که هرکدام از این اجزاء سعی در تعریف سلامت داشته اند .دامنه تعریف سلامت از تعریف کاملی که توسط سازمان جهانی بهداشت[27] مبنی بر وضعیتی که سلامت کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است و نه فقط عدم داشتن بیماری، تا تعریف سنتی سلامت که محدود به نداشتن بیماری جسمی است، گسترده شده است  ( ریوجر  و همکاران، 2007).
یکی از ابعادی که سلامت روانشناختی را تحت تأثیر قرار می دهد، اضطراب است به طوری که امروزه اختلالات اضطرابی[28] بیشترین شیوع را در دسته بندی اختلالات روانی دارند. میزان شیوع اختلالات اضطرابی در طول مراحل زندگی از 8% تا 29% دامنه دارد (مک گراس و همکاران، 2003). یکی از انواع اختلال های اضطراب، اضطراب سلامت است.
اضطراب سلامت اختلال شناختی گسترده ای است که بصورت ادراک نادرست درباره علایم و تغییرات بدنی که نتیجه باورهای فرد در مورد بیماری یا سلامت است ، شکل می گیرد (سالکووسکیس و واردیک، 2000).اضطراب سلامت پیوستاری است که در یک سوی آن نگرانی های خفیف مرتبط با احساس های بدنی و در سوی دیگر آن ترس های شدید مرتبط با سلامت و اشتغال ذهنی با احساس های بدنی قرار می گیرد (تانگ[29] و همکاران، 2007). ضابطه بندی اضطراب سلامت که به وسیله سالکووسکیس مطرح شده بیانگر آن است که برخی افراد طیف وسیعی از عوامل از جمله تغییرات بدنی، اطلاعات پزشکی، مشاوره های پزشکی، نتایج آزمایشها و نیز واکنش ها و توصیه های دیگران را به غلط بعنوان علایمی از یک بیماری جسمی خطرناک تفسیرمی کنند(سالکووسکیس و وارویک، 2001). این سوءتعبیرهای مبتنی بر خطر منجر به شکل گیری فرض ها و افکار منفی بیشتری می گردد. این افکار غالبأ به وسیله تصویرهای ذهنی هیجانی تقویت می شود و به این ترتیب فرد اضطراب سلامت شدیدی را تجربه می کند. افرادی که اضطراب سلامتی شدید را تجربه می کنند واجد ملاک های تشخیصی اختلال اضطراب بیماری[30] براساس پنجمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی[31] هستند. اختلال اضطراب بیماری بعنوان یکی از اختلال های نشانگان بدنی[32] که ویژگی اساسی آن گرایش مداوم به سوءتعبیر فاجعه آمیز علایم و نشانه های بی خطر جسمانی بعنوان شواهدی مبنی بر وجود یک بیماری خطرناک می باشد، پذیرفته شده است (DSM-5 ، 2013). یکی از مشاغلی که به واسطه محیط کار در معرض ابتلا به اضطراب سلامت هستند پرستاری است و از طرفی در راستای راه کارهای ارتقاء سلامت، تمرکز روی مشاغل مرتبط با سلامت و هم چنین محیط کاری آن ها، همان اهمیت توجه به بیماران را دارد((مک گراس[33] و همکاران، 2003).
می توان ادعا کرد که بخش عظیمی از رفتارهای ما تحت تأثیر عوامل زیستی می باشد. از آنجا که دیدگاه ها و نظریه های زیست شناختی_شخصیت، جایگاه ویژه ای در متون علمی جهان دارد، طی سالیان متمادی تلاش های زیادی برای پیوند بین روانشناسی و زیست شناسی صورت گرفته است. و باعث این شد که روانشناسان میان روان و تن و نیز رفتار و مغز پلی بزنند. حاصل این گونه تلاش ها در گرایش های علمی نظیر علوم عصب پایه نوروپسیکولوژی بازتاب خوبی داشته است (کاویانی،1386). برای مثال در اختلال نشانگان بدنی، اضطراب بیماری نتیجه محدودیت آگاهی و درک احساس های در افراد مبتلا می باشد، و از طرفی دیگر افراد مبتلا به این عارضه ، احساس های فردی خود را دقیق درک نمی کنند(DSM-5 ، 2013). زمانی که اطلاعات هیجانی نتوانند در فرآیند پردازش شناختی ادراک ارزشیابی شوند، فرد از نظر عاطفی و شناختی دچار آشفتگی و درماندگی می شود و این ناتوانی، سازماندهی عواطف و شناخت های او را تحت تاًثیر قرار می دهد. حساسیت پردازش حسی[34] به عنوان یک ویژگی خلق و خوی شخصیتی به شمار می رود که توسط حساسیت نسبت به تحریک های درونی و بیرونی از قبیل محرک های هیجانی و اجتماعی که علت پیدایش آن می باشد، مشخص می شود(جاگیلوز[35]و همکاران، 2011).
 آرون و آرون (1997) از حساسیت پردازش حسیبه عنوان ساختاری که گرایش به پردازش انواع مختلفی از اطلاعاتی که از اهمیت بیشتری نسبت به سایر اطلاعات دریافت شده از محیط برخوردار هستند، یاد می کنند. همچنین حساسیت پردازش حسی به شناسایی و پاسخ افراد به تعداد معدودی از محرک هایی که در محیط موجود می باشد، اشاره دارد. حساسیت پردازش حسی توضیحات قابل ملاحظه ای را در رابطه با ویژگی های شخصیتی افراد و سلامت روانی آنها بیان می دارد.حساسیت پردازش حسی شامل سه بعد یا مؤلفه «سهولت تحریک[36]»، «حساسیت زیبایی شناختی[37]» و «آستانه حسی پایین[38]» می باشد که هر یک از این ابعاد ارتباط های متفاوتی با سایر متغیرهای دیگر درروان شناسی دارند، که سهولت تحریک به احساس پاسخ نسبت به خواسته ها و نیازها اشاره دارد، اما حساسیت زیبایی شناختی به آگاهی از تجارب زیباییشناختی و آستانه حسی پایین به حساسیت افراد نسبت به محرک های ناخوشایند اشاره دارند.
از سوی دیگر روش های مقابله با چنین تنش ها و تشویش های روانی و رویارویی با مشکلات کاری می تواند تا حدودی شرایط روانی محل کار را مساعدتر نماید.مدیریت هیجان ها به منزله فرایندهای درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنش های عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارد و هرگونه اشکال و نقص در تنظیم هیجان ها می تواند فرد را در برابر اختلال های روانی همچون اضطراب و افسردگی آسیب پذیر سازد (گارنفسکی و کرایج[39]، 2003).

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:28:00 ق.ظ ]




تنها در مولفه ی دیدگاه پذیری رابطه به صورت مثبت و معنادار کسب شد. بنابراین این نتیجه به دست آمد که متغیرهای سرمایه ی روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان و ابعاد آنها توان پیش بینی فرسودگی زناشویی را دارند، و در مورد متغیر الگوهای ارتباطی تنها دو بعد الگوی ارتباطی اجتناب متقابل و الگوهای ارتباط سازنده متقابل توان پیش بینی فرسودگی زناشویی را دارند.
کلید واژه ها : فرسودگی زناشویی، الگوهای ارتباطی، سرمایه ی روانشناختی، تنظیم شناختی هیجان ،کارمندان متاهل.
1-1مقدمه:
ازدواج به عنوان مهمترین و عالی ترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تایید بوده است .ازدواج رابطه ای انسانی ،پیچیده،ظریف،و پویا است که از ویژگی های خاصی برخوردار است .دلایل ازدواج عمدتا عشق و محبت ،داشتن شریک و همراه در زندگی ،ارضای نیازهای عاطفی_روانی و افزایش شادی و خشنودی است .عاشق شدن و عاشق ماندن ممکن است احساس خوبی باشد پایه و اساس ازدواج نیست .در ازدواج مسائلی مهمتر از عشق وجود دارد که سبب پیوند بین دونفر می شود .پایه و اساس ازدواج وحدت معنوی است . اگر شخصی زندگیش را تنها بر اساس عشق پایه ریزی کند ممکن است بعدها در زندگی فشارهای زیادی را متحمل شود که حتی فرصت فکر کردن به عشق را نداشته باد .(غلامی پور ،1390). توقعاتی که به دنبال عشق روائی به وجود می آیند ،همیشه جزئی از اعتقادات شخصی است .این توقعات ممکن است آگاهانه یا نا آگاهانه یه بیان آمده یا پنهان و فردی یا دوطرفه باشند .(پیرفلک و همکاران،1393)
زمانی که افراد پا به عرصه ی زندگی زناشویی می گذارند با انتظارات و توقعات خاصی،که از پیش در ذهن داشته اند ،وارد این رابطه می شوند ،اما زمانی که متوجه می شوند واقعیت چیز دیگری است به تدریج دچار نوعی احساس سرخوردگی و دلخوری و در نهایت فرسودگی از رابطه ی زناشویی خود می شوند (اسدی و همکاران ،1392)
فرسودگی زوج ها به علت وجود عیبی در یک یا هر دونفر یا اشکال در رابطه ی آنها نیست ،بلکه دلزدگی از عشق روندی است که به تدریج رخ می دهد و به ندرت به طور ناگهانی ظاهر می شود.در واقع صمیمیت و عشق در یک رابطه به تدریج کم رنگ می شود و به همراه آن احساس خستگی عمومی نمایان می گردد. انباشته شدن فشارهای روانی تضعیف کننده ی عشق ،افزایش تدریجی خستگی و یکنواختی و جمع شدن رنجش های کوچک به بروز فرسودگی کمک می کند . درواقع وقتی صمیمیت و عشق به تدریج رنگ می بازد به همراه آن احساس خستگی عمومی عارض می شود و در شدیدترین نوع آن ، این فرسودگی باعث فروپاشی رابطه می شود .(یوسفی و باقریان،1390). این گونه اتفاقات نه تنها سیستم خانواده و اعضای آن بلکه کل جامعه را نیز تحت تاثیر منفی خود قرار می دهد .خانواده و جامعه سالم از پیوند های آگاهانه و ارتباط بالنده و سالم زوج ها شکل می گیرد چنانچه پایه خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد تبعات آن نه تنها برای خانواده بلکه کل جامعه خواهد بود (احمدی ،1392). یکی از راه های برررسی فرسودگی زناشویی به عنوان یکی از مشکلات اساسی در روابط زوجی، بررسی عوامل ایجاد کننده ی آن است. از این میان در این پژوهش، الگوهای ارتباطی زوجین، سرمایه ی روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان زوجین را به عنوان عوامل دخیل در ایجاد فرسودگی زناشویی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند.
یکی از مدل های مطرح در خانواده که به بررسی تعاملات و ارتباط در خانواده پرداخته است مدل الگوهای ارتباطی اعضای خانواده است .اصولا مفهوم الگوهای ارتباطی خانواده یاطرحواره های ارتباط خانواده ،ساختار علمی از دنیای ظاهری خانواده است که بر اساس ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر و اینکه اعضا چه معنایی از این ارتباط دارند تعریف می شود .(فرهمند،1391). در رابطه ی زوجی خود پنداره ی هر فرد و باورهایش در مورد توانایی های خود نقش بسزایی در ایجاد و حتی کنترل فرسودگی زناشویی دارد.سرمایه ی روانشناختی موضوعی است که هر فرد به صورت باور او به توانایی هایش برای دستیابی به موفقیت ،داشتن پشتکار در دنبال کردن اهداف ،ایجاد اسنادهای مثبت درباره ی خود و تحمل کردن مشکلات تعریف می شود (دیانت نسب 1393) .با توجه به اینکه زندگی زناشویی مملو از هیجانات مثبت و منفی است روش برخورد با هیجانات و تنظیم و کنترل شان از ویژگی های تاثیر گذار در کنترل کیفیت زندگی زناشویی می تواند باشد. بنابراین تنظیم شناختی هیجان به فرایند شناختی اطلاق می شود که اطلاعات برانگیزاننده ی هیجانی را با راهبردهای مختلف مدیریت می کنند .(واحدی و همکاران،1392).
2-1 بیان مسئله:
خانواده و در راس آن ، رابطه ی زناشویی با قراردادی قانونی و مقدس به نام ازدواج شکل می گیرد و ازدواج و تشکیل خانواده و تلاش برای حفظ آن از اصیل ترین رفتارهای اجتماعی است ،به گونه ای که علی رغم آمار بالای طلاق ، قرار داد ازدواج همچنان مهترین و مقدس ترین تعهد عاطفی و قانونی بین زن و مرد بوده و انتخاب همسر یکی از حساس ترین و سرنوشت ساز ترین انتخاب های پیش روی هر فرد بزرگسالی است. رایج ترین دلیل ازدواج ، عشق است .ازدواج از روی عشق یعنی مجموعه ای از احساسات عمیق و مثبت ما به یک فرد دیگر از جمله دلبستگی ،علاقه صمیمیت ،آمیختگی ،هوس و تفاهم(غلامی پور ،1390).
زمانی که افراد پا به عرصه ی زندگی زناشویی می گذارد با انتظارات و توقعات خاصی ،که از پیش در ذهن خود داشته وارد این رابطه می شوند اما زمانی که متوجه می شوند واقعیت چیزی دیگر است به تدریج دچار نوعی احساس سرخوردگی و دلخوری و در نهایت فرسودگی زناشویی [1] می شوند(اسدی و همکاران ،1392). فرسودگی مجموعه علایم خستگی عاطفی ،زوال شخصیتی و کاهش بهره وری می باشد . خستگی عاطفی به تهی شدن یا خالی شدن منابع عاطفی که به وسیله تقاضاهای بین فردی ایجاد می شود ،بر می گردد.زوال شخصیت به رشد منفی و گرایشات بی رحمانه و عیب جویانه و بدگمانانه به گیرنده خدمات فردی داشتن تاکید دارد که بعضی آشفتگی ها و پریشانی ها را شامل می شود که کاملا با جنبه روانپزشکی این نشانه ها متفاوت است (نیازپور،1388). اندرسون و پاینز[2](1998)، فرسودگی زناشویی را به عنوان یک خستگی جسمانی ، عاطفی و روانی که در شرایط درگیری طولانی مدت همراه با مطالبات عاطفی ایجاد می شود ،می دانند .دراین تعریف خستگی جسمانی[3] با کاهش انرژی، خستگی مزمن ، ضعیف و تنوع وسیعی از شکایت های جسمی و روان تنی مشخص می شود . درحالیکه خستگی عاطفی[4] شامل احساسات درماندگی ، ناامیدی و فریب می شود،خستگی روانی[5] به رشد نگرش منفی نسبت به خود و کار و زندگی بر می گردد (داورنیا،1392). به اعتقاد کایزر[6](1996) ،سرخوردگی و فرسودگی زناشویی ،کاهش تدریجی دلبستگی عاطفی به همسر است که با احساس بیگانگی،بی علاقگی و بی تفاوتی زوجین به یکدیگر و جایگزینی عواطف منفی به جای عواطف مثبت همراه است .دریک ازدواج سرخورده یک یا هر دو زوج ضمن تجربه احساس گسستگی از همسر و کاهش علایق و ارتباط متقابل ، نگرانی های قابل توجهی در خصوص تخریب فزایند رابطه و پیشروی به سمت جدایی و طلاق دارند .کایزر معتقد است با وجود اینکه تمامی ازدواج ها به نوعی سرخوردگی را تجربه می کنند ،اما بسیاری از این ازدواج ها با کیفیت پایین ادامه یافته و زندگی متاهلی بی ثباتی را تشکیل می دهند که متمایز به فروپاشی است و اگر چه ممکن است لزوما به طلاق منجر نشود ولی مسلما با فراوانی افکار و تصورات درباره جدایی همراه خواهد بود .کینزل و ناسون [7](2000)فرسودگی را یک تجربه روان شناختی شخصی و درونی می دانند که احساسات ،انگیزش،انتظارات و نگرش های فرد را تحت تاثیر قرار می دهد (فیض آبادی 1392).
حال سوال و مسئله ای که پیش می آید این است که چه چیز باعث می شود عشق اولیه که می تواند تضمین کننده ی استحکام بنیه ازدواج باشد به تدریج رنگ می بازد؟ چه چیز پیش می آید که زوجین بعداز گذشت زمان تنها جسما درکنار هم زندگی می کنند و به یکدیگر حس اولیه را ندارند و اغلب جبر اجتماعی است که آنها را کنار هم در یک خانه نگه داشته ؟این ها مواردی هستند که در تحلیل فرسودگی زناشویی باید بررسی شوند.
در این بین عوامل متعددی روابط زناشویی بین زوجین را در گذرزمان تهدید می کنند و سبب فرسایش عشق و صمیمیت در بین همسران و در نتیجه فرسودگی زناشویی در آنها می شود(پیرفلک و همکاران ،1393).
از میان عواملی که در ایجاد فرسودگی زناشویی نقش دارند می توان به سه عامل الگوهای ارتباطی [8]زناشویی ،سرمایه روانشناختی[9] زوجین و تنظیم شناختی هیجان [10]زوجین توجه کرد.
ارتباط[11] سراسر زندگی انسان را در برگرفته است .انسان به کمک ارتباط زنده می ماند،رشد می کند و تکامل می یابد و سعادت و خوشبختی و تا حدزیادی به چگونگی رابطه ی او بادیگران بستگی دارد .در این بین ارتباط زناشویی به عنوان طولانی ترین و عمیق ترین نوع ارتباط همواره مورد توجه بوده است (زمانی،1392). مشکلات ارتباطی[12] شایع ترین و مخرب ترین مشکلات در ازدواج های شکست خورده هستند چرا که الگوهای ارتباطی ناکارآمد موجب می شود مسایل مهم زندگی مشترک ،حل نشده باقی بمانند و منبع تعارض تکراری در بین زوج ها شوند درک مشترک الگوهای ارتباطی بین زوج ها درواقع ،روشن سازی تعاملات زناشویی مثبت است که زوج ها را در دریافت و رشد مهارت های ارتباطی یاری می کند (زارعی ،احمدی سرخونی،1391). یکی از راه های نگریستن به ساختار خانواده توجه به الگوی ارتباطی زوجین ،یعنی کانال های ارتباطی[13] است که از طریق آنها زن و شوهر به ارتباط و تعامل با هم می پردازند به آن دسته از کانال های ارتباطی که به وفور در یک خانواده اتفاق می افتد ،الگوهای ارتباطی گفته می شود و مجموعه این الگوهای ارتباطی گفته می شود و مجموعه این الگوها شبکه ارتباطی خانواده را شکل می دهد (فاتحی زاده و احمدی،1384) الگوهای ارتباطی شخصیت ،یادگیری، اعتماد به نفس ، قدرت انتخاب و تصمیم گیری منطقی افراد خانواده به خصوص زوجین را تحت تاثیر قرار می دهد (جاویدی و همکاران،1392). بنابراین الگو های ارتباطی زوجین متغیری قوی و تاثیرگذار در ایجاد فرسودگی زناشویی می تواند باشد.

علاوه بر این سرمایه روانشناختی یکی از شاخص های روانشناسی مثبت گرا [14]می باشد که بصورت باور فرد به توانایی هایش برای دستیابی به موفقیت ،داشتن پشتکار در دنبال کردن اهداف ،ایجاد اسناد های مثبت درباره ی خود و تحمل کردن مشکلات تعریف می شود(بهادری خسروشاهی و همکاران ،1391) از نظر لوتانز[15] سرمایه ی روانشناختی سازه ای ترکیبی و به هم پیوسته است که چهار مولفه ی ادراکی – شناختی یعنی امید[16] ،خوش بینی[17]،خودکارآمدی[18] و تاب آوری[19] را دربردارد.این مولفه ها دریک فرایند تعاملی و ارزشیابانه به زندگی فرد معنا بخشیده ،تلاش فرد برای تغییر موقعیت های فشارزا را تداوم داده ، اورا برای ورود به صحنه ی عمل آماده نموده و مقاومت و سرسختی وی را در تحقق اهداف تضمین می کند (پناهی و فاتحی زاده ،1393). امیدواری یکی از ویژگی های انسان است که به او کمک می نماید تا نامیدی ها را پشت سرگذاشته ، اهداف خود خود را تعقیب کرده احساس غیر قابل تحمل بودن آینده را کاهش دهد بندورا[20] خودکار آمدی را دریافت و داوری فرد درباره ی مهارت ها و توانمندی های خود برای انجام کارهایی که در موقعیت های ویژه به آنها نیاز است ،تعریف میکند . خوش بینی به جهت گزینی اشاره دارد که در آن معمولا پیامد های مثبت مورد انتظار هستند و این پیامد ها به عنوان عوامل ثابت ،کلی و درونی در نظر گرفته می شوند . تاب آوری سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است ،تاب آوری صرف مقاومت منفعل در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید کننده نیست ،بلکه فرد تاب آور مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامونی خود است (دیانت نسب و همکاران ،1393). سرمایه روانشناختی درواقع به مفهوم (چه کسی هستی یا خود واقعی )و ( چه کسی می خواهید بشوید یا خود ممکن) بریک مبنای توسعه ای و رشدیابنده باز می گردد (فروهر،1390). بنابراین تفاوت ها در سرمایه ی روانشناختی زوجین به عنوان یک ویژگی روانی می تواند تاثیر بسزایی در شکل گیری فرسودگی زناشویی داشته باشد.
در مورد همبسته ی دیگر فرسودگی زناشویی یعنی تنظیم شناختی هیجان می توان گفت ، وقتی درباره هیجان[21] صحبت می شود ،نباید گفت انسان موجودی است که فقط هیجان ها را تجربه می کند،بلکه آنها را بازبینی ،تنظیم و در برخی موارد با آنها مبارزه می کند و این آن چیزی است که مبانی نظری تنظیم هیجانی را تشکیل می دهد (واحدی و همکاران ،1392). تنظیم هیجان در مدیریت هیجان ها نقش اساسی ایفا می کند(مرادی،1391). در حقیقت تنظیم هیجان فرآیندی واحد و همگون نیست ،بلکه از طریق سازو کارهای مختلفی تحقق می یابد (شهبازی،1392). ایزارد[22] و همکاران با تاکید بر تعامل هیجان و شناخت ،معتقدند که دانش هیجانی نقشی تسهیل کننده در رشد تنظیم هیجانی دارد شناخت ها یا فرآیند های شناختی به افراد کمک می کنند تا هیجان ها و احساسات خود را تنظیم کرده و مغلوب شدت هیجان ها نشوند(واحدی و همکاران،1390). مفهوم کلی تنظیم شناختی هیجان دلالت بر شیوه شناختی دستکاری ورود اطلاعات فراخوانده هیجان دارد . به عبارت دیگر راهبرد های تنظیم شناختی هیجان، به نحوه تفکر افراد پس از بروز یک تجربه منفی یا واقعه آسیب زا برای آنها اطلاق می گردد . از مهمترین عوامل ایجاد کننده و پیشرفت دهنده ی فرسودگی زناشویی استرس وارد شده و اعمال شده به رابطه و زندگی زوجین است . از آنجا که انسان همواره در معرض تجربه استرس می باشد و قادر به از بین بردن عوامل استرس زا نمی باشد ، دانشمندان راهکارهایی چون تنظیم شناختی هیجان ،شیوه های مقابله با استرس، حتی سازگاری با عامل استرس را پیشنهاد کرده اند. در این راستا از تنظیم شناختی هیجان که کاربرد آن باعث می شود شخص از تنیدگی های روزمره خود بکاهد استفاده شده است (میمندپور،1390).
در این پژوهش مهم ترین سوالی که پیش می آید و محقق درصدد بررسی آن می باشد این است که : آیا الگوهای ارتباطی، سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان زوجین می توانند در پیش بینی فرسودگی زناشویی نقش داشته باشند ؟

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:27:00 ق.ظ ]




1-4- اهداف تحقیق 6
1-4-1- هدف اصلی. 6
1-4-2- اهداف جزئی. 7
1-5- سوالات یا فرضیه‌های تحقیق 7
1-6- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها: 8
 
فصل دوم: گستره نظری و عملی پژوهش 11
2-1- مقدمه. 11
2-2- اهداف پیشرفت. 11
2-2- 1- هدف‌ها 11
2-2-2- انگیزش پیشرفت. 11
2-2-3- رابطه سطح دشواری تکلیف و انگیزش پیشرفت. 13
2-2-4- تعاریف اهداف‌پیشرفت. 13
2-2-5- جهت‌گیری هدف. 14
2-2-6- انگیزه هدف. 15
2-2-7- نظریه ها و مدل های مطرح شده در جهت‌گیری اهداف پیشرفت. 16
2-2-8- مدل نیکولز. 18
2-2-9- مدل ایمز وآرچر. 18
2-2-10- مدل سه بخشی الیوت و چارچ، الیوت و هاراکیویکز. 19
2-2-11- مدل2×2 الیوت و مک گریگور. 20
2-3- شخصیت. 22
2-3-1- تعریف های شخصیت. 22
2-3-2- رویکرد روانکاوی 23
2-3-3- مراحل تحول شخصیت در نظریه فروید. 25
2-3-4- رویکرد نوروان‌کاوی 27
2-3-5- نظریه کارل یونگ 27
2-3-6- نظریه آلفرد آدلر. 29
2-3-7- نظریه کارن هورنای 30
2-3-8- نظریه اریک فروم. 32
2-3-9- نظریه سالیوان. 33
2-3-10- نظریه هنری موری 33
2-3-11- رویکرد عمر و نظریه اریک اریکسون. 34
2-3-12- رویکرد صفت: وراثت شخصیت. 36
2-3-13- نظریه گوردون آلپورت. 38
2-3-14- نظریه ریموند کتل 40
2-3-15- نظریه هانس آیزنک 43
2-3-16- مدل پنج عاملی شخصیت. 48
2-3-17- ارتباط شخصیت با انگیزش و اهداف پیشرفت. 51
2-4- کمال‌گرایی 52
2-4-1- کمال‌گرایی از نگاه متقدمین روان‌شناسی 53
2-4-2- تعریف‌های کمال‌گرایی 53
2-4-3- کمال‌گرایی بهنجار و نابهنجار. 54
2-4-4- الگوی سه بُعدی کمال‌گرایی 55
2-4-5- علت‌شناسی 56
2-4-6- رابطه کمال‌گرایی با هدف‌گرایی و انگیزه‌ی پیشرفت. 57
2-4-7- ارتباط کمال‌گرایی با شخصیت. 58
2-5- رضایت تحصیلی 58
2-5-1- بهزیستی روان‌شناختی، روان‌شناسی مثبت‌نگر و رضایت‌مندی 58
2-5-2- مدل شش عاملی ریف در تبیین بهزیستی روان‌شناختی 59
2-5-3- مدل بهزیستی ذهنی داینر. 59
2-5-4- مفهوم رضایت‌مندی 60
2-5-5- مدل سه بعدی احساس خوشبختی(بهزیستی) ذهنی 60
2-5-6- رضایت تحصیلی و رضایت از زندگی 61
2-5-7- تعاریف رضایت از زندگی 61
2-5-8- دیدگاه عینی و فاعلی در بررسی کیفیت زندگی 62
2-5-9- تفاوت جنسیتی در رضایت از زندگی 63
2-5-10- تأثیر عوامل درونی و بیرونی بر رضایت از زندگی 63
2-5-11- تعاریف رضایت تحصیلی 63
2-5-12- عوامل فردی و محیطی مؤثر بر رضایت تحصیلی 64
2-5-13- مدل شناختی- اجتماعی در تبیین رضایت تحصیلی 64
2-5-14- ارتباط رضایت تحصیلی با پیشرفت تحصیلی و عملکرد. 66
2-6- مروی بر پژوهش‌های مرتبط انجام شده در داخل و خارج کشور. 68
2-6-1- پژوهش‌های انجام ‌شده در داخل کشور. 68
2-6-2- پژوهش‌های انجام شده در خارج از کشور. 70
فصل سوم: روش شناسی پژوهش 74
3-1- مقدمه: 74
3-2- طرح پژوهش: 74
3-3- جامعه، نمونه، روش نمونه‌گیری و اجرا 74
3-4- ابزار پژوهش: 75
3-5- روش تجزیه و تحلیل داده‌ها 78
فصل چهارم: یافته‌های پژوهش 80
4-1- مقدمه: 80
4-2- بخش اول: اطلاعات توصیفی 80
4-3- بخش دوم: اطلاعات استنباطی 81
فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری. 87
5-1- بحث و نتیجه گیری: 87
5-2- محدودیت های پژوهش: 96
5-3- پیشنهادهای پژوهش: 96
فهرست منابع. 98
الف) منابع فارسی. 98
ب) منابع لاتین. 102
ضمیمه: نمونه پرسشنامه‌ها 104
چکیده انگلیسی 108

 

چکیده فارسی
 

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش اهداف پیشرفت، کمال گرایی و شخصیت در پیش‌بینی رضایت‌تحصیلی دانش‌آموزان انجام شد. روش تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی است. 330 نفر (159 پسر و 171 دختر) از دانش‌آموزان دختر و پسر پایه‌های سوم و چهارم (پیش‌دانشگاهی) مقطع متوسطه شهر ورامین با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شده و به سؤالات پرسشنامه‌های؛ سنجش جهت‌گیری‌های هدفی میدگلی، مقیاس کمال‌گرایی هویت و فلت، پرسشنامه پنج عامل شخصیتی نئو (فرم کوتاه) و خرده مقیاس رضایت از مدرسه هیوبنر پاسخ دادند.  نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین ویژگی‌های شخصیتی؛ برون‌گرایی، سازگاری، گشودگی، مسئولیت‌پذیری؛ اهداف تبحری و اهداف عملکردی و کمال‌گرایی خودمدار با رضایت‌تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین روان‌رنجورخویی با رضایت تحصیلی رابطه منفی معنادار وجود دارد. در نتیجه تحلیل رگرسیون با روش گام به گام مشخص شد که متغیرهای؛ ویژگی شخصیتی گشودگی و اهداف تبحری به عنوان بهترین پیش‌بین برای رضایت تحصیلی عمل می‌کنند. یافته‌های این پژوهش وجود ارتباط بین اهداف پیشرفت، کمال‌گرایی و ویژگیهای شخصیتی با رضایت تحصیلی را نشان داد. بنابراین می توان اهداف پیشرفت، کمال‌گرایی و ویژگی‌های شخصیتی را به عنوان متغیرهای پیش‌بین و مؤثر در میزان خشنودی و رضایت از تحصیل دانش آموزان در نظر گرفت.
 واژه‌های کلیدی: اهداف پیشرفت، شخصیت، کمال‌گرایی، رضایت تحصیلی، اهداف تبحری

 

1-1- مقدمه:
 

جوامع بشری در گذر تاریخ برای پاسخگویی به نیازهایشان چند نهاد عمده اجتماعی را پدید آورده‌اند که در کنار اقتصاد، سیاست، دین و خانواده، آموزش نیز به عنوان یکی از پنج نهاد اصلی جامعه به شمار می رود. کارکرد اصلی نهاد آموزش که رابطه تنگاتنگی با فرهنگ و سایر نهادهای اجتماعی دارد، ارائه دانش و مهارت‌های لازم به افراد برای زیستن در جامعه و به عهده گرفتن نقش‌های اجتماعی است(ربانی و ربیعی، 1390). نهاد آموزش در کشور ایران بزرگترین سازمان ها را در خود جای داده است. این نهاد یکی از نهادهای آغازین است که در هر جامعه‌‌ی شناخته شده در طول تاریخ وجود داشته است و در آینده نیز وجود خواهد داشت. هرچند ساختار نهاد آموزش در سایه‌ی پیشرفت‌های تکنولوژیک، ممکن است در طول زمان تغییر کند، ولی کارکرد آن همچنان انتقال فرهنگ، دانش، مهارت‌ها و فنون به نسل بعدی است(قلی پور و پیران نژاد، 1386).
رضایت‌مندی در آموزش نه تنها می تواند به تعیین سطح لذت تجربه شده از سوی دانش‌آموز بپردازد، بلکه اثربخشی آموزش‌های ارائه شده را نیز تعیین می‌کند. رضایت‌مندی تحت عنوان ادراک ارضای لذت‌بخش نیازها و خواست‌ها تعریف شده است. به اعتقاد سو (2004) رضایت‌مندی یک داوری است که دانش‌آموزان بر مبنای ارزیابی اسناد عملکرد یک مبادله‌ی خاص انجام می دهند(سرتیون گارن و کرایریت، 2006؛ به نقل از نادی، محمدی و سیادت، 1388). مدرسه تأثیری عمیق بر زندگی نوجوان می گذارد و موقعیتی مرکزی در تعریف احساس کلی نوجوانی از اجتماع دارد. احساس تعلق و پیوند با مدرسه، به شماری از پیامدهای مثبت آموزش و روان‌شناختی از قبیل خود پنداره، مهارت‌های اجتماعی، انگیزش، موفقیت و پیشرفت تحصیلی مربوط است. موفقیت تحصیلی، انگیزش‌های دانش‌آموز و اتمام دوره تحصیلی با موفقیت نیز می تواند به عنوان پیامد مثبت احساس تعلق و پیوند با مدرسه محسوب شود(پشت مشهدی، احمدآبادی، پناهی، محمدی و رفیعی، 1389).
انگیزه و رضایت باعث بر انگیخته شدن علاقه و تمایل بیشتر به جستجو و کنجکاوی، کشف ایده‌های نوین و گسترش باور و اندیشه و عمل می گردد. (حسام و ثناگو، 1391) عوامل فردی و محیطی می‌تواند رضایت از تحصیل و پیشرفت دانشجو [و دانش‌آموز] را تحت تأثیر قرار دهد. برخی از مطالعات بر این باورند که رضایت تحصیلی[1] با انگیزه، شخصیت، پیشرفت تحصیلی و دستاوردهای حرفه‌ای فرد در ارتباط است(ادراکی، رامبد و عبدلی، 1390).
در رابطه با انگیزش فراگیران، جهت‌گیری هدف پیشرفت از جمله چهارچوبهای نظری جدید است که نقش آن به عنوان یک سازه کلیدی در مطالعه انگیزش مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهش‌ها نشان می دهد که کیفیت انگیزش فراگیران در کلاس درس به تعریف موفقیت در آن موقعیت بستگی دارد. اهداف موفقیت به عنوان دلایل و مقاصدی که فرد برای گرایش یا درگیرشدن در تکالیف برای خود مشخص می‌کند، تعریف می‌شود(پنتریچ[2]، 2003).
از سوی دیگر کمال‌گرایی[3] به عنوان ویژگی شخصیتی، باعث می شود که دانش‌آموزان انتظارات بالایی از خود داشته و دائم تلاش کنند عملکرد بهتری داشته باشند و به طور مداوم از خود ارزیابی انتقادی داشته باشند(داوری، لواسانی و اژه‌ای، 1391).
متغیر دیگری که در پژوهش حاضر مد نظر بوده و به عنوان عاملی مؤثر در پیش‌بینی رضایت تحصیلی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت، شخصیت[4] است. برخی از ویژگیهای خاص شخصیتی باعث می‌شوند تا افراد درموقعیتهای گوناگون زندگی رفتارهای سازگارانه و متعادل از خود نشان دهند. داشتن آگاهی و دانش لازم درباره‌ی شخصیت، [صرفاً] به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل گوناگون رشد شخصیت نمی‌آید بلکه این دانش در پیشگیری یا اقدام احتمالی در مورد بروز اختلال‌ها و نابسامانی‌های شخصیتی نیز می‌تواند به کمک فرد بیاید(سروقد،برزگر و بلاغی، 1390).

 

1-2- بیان مساله
 

آموزش زیربنای اصلی پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی در جهان امروزی محسوب می‌شود. تمدنی که بشر امروزی به وجود آن افتخار می‌کند، در حقیقت نتیجه انباشت تجربه‌ها و انتقال آن از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر است و کشوری که نتوانسته باشد ویژگی‌های لازم یک جامعه علمی را به دست آورد، علت اصلی را باید در نظام آموزشی خویش جستجو کند و با رفع موانع و مشکلات موجود در جامعه به طور قطع، خواهد توانست به پیشرفت‌های فراوان در همه‌‌ی زمینه ها دست یابد(ترکمان و عابدی، 1388). جوامع دانش‌محور با برخورداری از انسان‌های فرهیخته و با معلومات، بیش از سایر جوامع، برنامه پذیرترند(ربانی و ربیعی، 1390). هر نظام آموزش و پرورشی در بُعد پرورشی وظیفه‌ی هدایت رشد همه جانبه‌ی شخصیت پرورش یابندگان خود را در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعداد‌های آنان و در بعد آموزش، وظیفه‌ی تسهیل یادگیری، طی تدبیری از پیش طرح ریزی شده را به عهده دارد(نادی و همکاران، 1388).
آموزش مستلزم فعالیت متقابل دو نفر(یاددهنده و یادگیرنده) است. مدرسه و کلاس درس محیط و زمینه‌ای است که این تعامل در آنجا شکل می‌گیرد. در این میان محیط فیزیکی و اجتماعی و روانی کلاس در این تعامل مؤثرند. از طرف دیگر ویژگیهای فردی، محتوای دروس و عوامل مربوط به معلم همه و همه به نوعی بر آموزش و یادگیری کلاس اثر می‌گذارد(نادی و همکاران، 1388). دانش‌آموزان برای رفتارهای مربوط به تحصیل و رسیدن به پیشرفت تحصیلی، اهدافی را برای خود در نظر می‌گیرندکه سبک ویژه‌ی آنها در برخورد با مسائل تحصیلی را نشان می دهد. این تفاوت در اهداف پیشرفت دانش‌آموزان تابع عوامل گوناگونی است، اما چگونه می توان علل و عوامل این تفاوت را تبیین نمود؟ به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، تفاوت در اهداف پیشرفت تنها تحت تأثیر [امور] آموزشی و تربیتی نیست؛ بلکه مبتنی بر ویژگی‌های روانی، شخصیتی و تفاوت‌هایی است که در باور دانش‌آموزان نسبت به خود وجود دارد. مطابق با دیدگاه‌های شناختی- اجتماعی و با توجه به بعد انگیزشی در تبیین رویکردهای متفاوت دانش‌آموزان به امور تحصیلی، دو متغیر مرتبط با اهداف پیشرفت دانش‌آموزان، خودکارآمدی تحصیلی و ویژگی شخصیتی کمال‌گرایی در آنان می‌باشد(داوری و  همکاران، 1391).
در سالهای اخیر پژوهش‌هایی هر چند اندک در مورد ارتباط رضایت تحصیلی با متغیر هایی چون پیشرفت یا افت‌تحصیلی، انتخاب رشته، تنیدگی تحصیلی، سبک‌های مقابله، هوش هیجانی و . انجام شده که در آنها به وجود ارتباط بین این متغیر با ویژگیهای شخصیتی، تفاوتهای فردی و عوامل محیطی و روانی و . اشاراتی شده است لیکن در کمتر تحقیقی موضوع میزان اثر اهداف‌پیشرفت، کمال‌گرایی و شخصیت به عنوان متغیرهای پیش‌بین در مورد رضایت‌تحصیلی مورد بررسی قرار گرفته است. لذا سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین متغیرهای اهداف پیشرفت، شخصیت و کمال‌گرایی با رضایت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد؟

 

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
 

یکی از واقعیت‌های مهم جهان هستی وجود تنوع در میان پدیده‌های عالم است. نه تنها گونه‌های مختلف جانداران و گیاهان با هم فرق دارند، بلکه اعضای هر گونه نیز با یکدیگر متفاوت‌اند. انسان‌ها نیز مشمول همین قاعده‌اند. دانش‌آموزان از لحاظ توانایی‌های ذهنی، روش‌های آموختن، سبک و سرعت یادگیری، آمادگی، هوش و استعداد، شخصیت، علاقه و انگیزش نسبت به کسب دانش و انجام فعالیت‌های تحصیلی با هم تفاوت دارند. بنابراین در نظر گرفتن تفاوت‌های دانش‌آموزان در آموزش و برخورد متناسب با ویژگی‌های خاص آنها از وظایف مهم معلم است. نتایج پژوهش‌های انجام شده بر این حقیقت تأکید کرده‌اند که توجه به تفاوت‌های فردی یادگیرندگان‌ از سوی معلمان در بهبود کیفیت یادگیری و افزایش سطح پیشرفت تحصیلی آنان بسیار تأثیر گذار است(سیف، 1392).
بدیهی است که میزان رضایت انسان از فعالیت‌هایش، به لحاظ تأثیر در انگیزش و تلاش او در رسیدن به اهداف پیش‌رو از اهمیت زیادی برخوردار است. حال اگر این فعالیت مربوط به آموزش و تحصیل باشد، به جهت اهمیتی که در تربیت انسانهای فرهیخته و متخصص و رسیدن جامعه به تعالی دارد، حساسیت دو چندانی خواهد

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:26:00 ق.ظ ]




تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)


فهرست مطالب
عنوان شماره صفحه
چکیده: . 1

فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه. 3
1-2- بیان مسأله. 3
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق 5
1-4- اهداف تحقیق 7
1-5- سؤالات تحقیق 7
1-6- فرضیه‌های تحقیق 8
1-7 روش انجام تحقیق 8
1-7-1-روش پژوهش وگرد آوری دادها 8
1-7-2-جامعه آماری و نمونه آماری 8
1-7-2-1-جامعه آماری 8
1-7-2-2 روش نمونه­­گیری 9
1-8- متغیرهای تحقیق 10
1-8-1- متغیرمستقل 10
1-8-2- متغیرهای وابسته. 10
1-8-3- متغیرهای کنترلی 10
1-9- تعاریف نظری واژه‏های کلیدی 11
1-10- ساختار کلی تحقیق 12
1-11- خلاصه فصل 12


فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه. 15
2-2- اطلاعات حسابداری 15
2-2-1- اطلاعات حسابداری و تصمیم‌گیری 16
2-2-3- اهداف عمده اطلاعات حسابداری 18
2-2-4- تاریخچه اهداف اطلاعات حسابداری و گزارشگری مالی 20
2-2-5- ویژگی‌های کیفی اطلاعات حسابداری 21
2-2-5-1- خصوصیات کیفی مرتبط با محتوای اطلاعات 23
2-2-5-2- خصوصیات کیفی مرتبط با ارائه اطلاعات 23
2-2-6- کیفیت اطلاعات حسابداری 24
2-2-7- عوامل مؤثر بر کیفیت اطلاعات حسابداری 25
2-8- اقلام تعهدی 27
2-8-1- اجزای اقلام تعهدی 27
2-8-2- نقش و اهمیت اقلام تعهدی 28
2-8-3- کیفیت اقلام تعهدی 29
2-9- بازده. 30
2-9-1- انواع بازده. 31
2-9-1-1- بازده کمی 31
2-9-1-2- بازده کیفی 35
2-9-2- نرخ بازده مورد انتظار. 36
2-9-3- نرخ بازده واقعی سهام. 37
2-9-3-1- نرخ بازده واقعی سهام (روش اول). 37
2-9-3-2- نرخ بازده واقعی سهام (روش دوم). 39
2-9-4- نرخ بازده مورد انتظار و نرخ بازده واقعی 41
2-9-5- اجزای بازده. 41
2-9-5-1- سود دریافتی 41
2-9-5-2- سود (زیان) سرمایه. 42
2-9-6- عوامل مؤثر بر بازده. 43
2-9-7- روش محاسبه بازده سهام آتی 44
2-10- قیمت سهام. 45
2-10-1- تعیین قیمت سهام. 45
2-10-2- روش‌های ارزیابی قیمت سهام. 47
2-10-3- عوامل مؤثر بر قیمت سهام. 49
2-10-3-1- عوامل بیرونی 50
2-10-3-2- عوامل سیاسی و نظامی 51
2-10-3-3- عوامل درونی 52
2-10-4- انواع قیمت سهم. 53
2-10- 4-1- قیمت اسمی 53
2-10-4-2- قیمت دفتری 53
2-10-4-3- قیمت ذاتی 53
2-10-4-4- قیمت بازار. 54
2-11- پیشینه تحقیق 55
2-11-1- پیشینه مرتبط با فرضیه اول. 55
2-11-2- پیشینه مرتبط با فرضیه دوم. 59
2-12- چارچوب مفهومی تحقیق 64
2-13- خلاصه فصل 65

عنوان شماره صفحه

فصل سوم: روش اجرای تحقیق
3-1- مقدمه. 67
3-2- سؤالات تحقیق 68
3-3- فرضیه های تحقیق 68
3-4- متغیرهای تحقیق 68
3-5- متغیرهای تحقیق و نحوه محاسبه آنها 69
3-5-1- متغیر مستقل 69
3-4-2- متغیرهای وابسته. 70
3-4-3- متغیرهای کنترل. 71
3-6- مدل های تحقیق 72
3-7- قلمرو تحقیق 73
3-7-1- قلمرو موضوعی تحقیق 73
3-7-2- قلمرو زمانی تحقیق 73
3-7-3- قلمرو مکانی تحقیق 73
3-8- جامعه آماری و روش نمونه‌گیری 73
3-9- نوع روش تحقیق 74
3-10- آزمون‌های مورداستفاده در تحقیق 75
3-10-1- بررسی ساختار داده­های ترکیبی و انواع مدل­های آن. 75
3-10-1-1- آزمون معنی‌دار بودن اثرات فردی (F لیمر). 76
3-10-1-2- آزمون هاسمن 77
3-10-2- تحلیل رگرسیون. 78
عنوان شماره صفحه

3-10-2-1- روش حداقل مربعات معمولی (OLS). 78
3-10-2-2- روش حداقل مربعات تعمیم‌یافته (GLS). 79
3-10-3- فروض کلاسیک مدل رگرسیون خطی 79
3-10-3-1- آزمون نرمال بودن. 81
3-10-3-2- آزمون عدم خود همبستگی 81
3-10-3-3- آزمون همسانی واریانس. 82
3-10-3-4- آزمون t. 83
3-10-3-5- آزمون F فیشر. 83
3-11- روش جمع‌آوری اطلاعات 84
3-12- خلاصه فصل 84

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها
4-1- مقدمه. 86
4-2- بررسی آمار توصیفی 86
4-3- تجزیه و تحلیل مدل های تحقیق 87
4-3-1- تجزیه و تحلیل داده­های ترکیبی 87
4-3-1-1- آزمون F لیمر. 87
4-3-1-2- آزمون هاسمن 88
4-3-2- بررسی فروض کلاسیک و برآورد مدل ها و تجزیه و تحلیل نتایج. 89
4-4- آزمون فرضیه های پژوهش. 91
4-4-1- آزمون فرضیه اول. 91
4-4-2- آزمون فرضیه دوم 94
عنوان شماره صفحه

4-5- خلاصه فصل 96

فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهادات
5-1- مقدمه. 98
5-2- نتایج آزمون فرضیات 98
5-3- نتیجه‌گیری 99
5-3-1- تحلیل نتیجه‌ی فرضیه اول. 100
5-3-2 تحلیل نتیجه‌ی فرضیه دوم. 101
5-4- پیشنهادهای تحقیق 101
5-4-1- پیشنهادها مبتنی بر نتایج تحقیق 101
5-4-2- پیشنهادهایی در زمینه تحقیقات آتی 103
5-5- منابع. 104
5-5-1- منابع داخلی 104
5-6-2- منابع خارجی 111
پیوست ها 113
پیوست الف) نام شرکت های نمونه آماری 113
پیوست ب) خروجی های آماری نرم‌افزارهای Eviews، Stata. 115


فهرست جداول
عنوان شماره صفحه

جدول 4-1: آمار توصیفی هر یک از متغیرهای استفاده شده در پژوهش. 86
جدول4-2: نتایج آزمون F لیمر فرضیه ها 88
جدول 4-3: نتایج آزمون هاسمن فرضیه ها 88
جدول 4-4: نتایج آزمون جارکو-برآ مدل های پژوهش. 89
جدول 4-5: نتایج آزمون ولدریج مدل های پژوهش. 89
جدول 4-6: نتایج آزمون ناهمسانی واریانس مدل های پژوهش. 90
جدول 4-7: نتایج برآورد مدل برای فرضیه اول با بهره گرفتن از روش GLS 92
جدول 4-8: نتایج برآورد مدل برای فرضیه دوم با بهره گرفتن از روش GLS 94
جدول 5-1 : نتایج آزمون فرضیات پژوهش. 99


چکیده
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری، تأخیر در تعدیل قیمت سهام و بازده آتی سهام در شرکت­های پذیرفته­شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به این منظور تعداد 92 شرکت طی بازه زمانی 1391-1387 مورد بررسی قرار گرفت. ادبیات تحقیق از روش مطالعه کتابخانه­ای و داده­های مالی مورد نیاز از مراجعه به صورت­های مالی و نرم افزار مالی ره آورد نوین 3 استخراج و توسط نرم افزار اکسل تلخیص، طبقه ­بندی شده، محاسبه و در نهایت از طریق نرم‌افزارهای Eviews، Stata تجزیه و تحلیل گردید. با توجه به روش‌های آماری انجام شده در سطح اطمینان 95/0 با بهره‌گیری از آزمون رگرسیون و پیرسون نتایج نشان داد، کیفیت اطلاعات حسابداری با تأخیر در تعدیل قیمت سهام و بازده آتی سهام رابطه معنادار دارد.

کلمات کلیدی: کیفیت اطلاعات حسابداری، تأخیر در تعدیل قیمت سهام، اقلام تعهدی و بازده آتی سهام








فصل اول
کلیات تحقیق











 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:26:00 ق.ظ ]