|
|
|
مروری بر متون گذشته ۲-۱- اثرات انجماد روی تخمک مطالعات نشان داده اند که انجماد تخمک ها، به طور معنی داری موجب کاهش میزان تسهیم جنین های حاصله نسبت به جنین های حاصل از تخمک های غیر منجمد می گردد (۴۱٫۵۹٪ در مقابل ۷۵٪؛ P<0.001). همچنین در روند تکاملی جنین های حاصل از تخمکهای منجمد- ذوب شده، درصد بلاستوسیست ها در تخمک های منجمد بسیار کمتر از تخمک های غیر منجمد بوده است (۱۷٫۰۲٪ در مقابل ۵۴٫۲۸٪، P <0.001 )]153 [. مطالعات مختلف حاکی از وجود آسیب های فراساختاری گوناگونی در تخمک های منجمد- ذوب شده می باشند که موجب اختلال در زنده مانی تخمک ها، از دست دادن پتانسیل تکاملی و کاهش میزان باروری آنها می گردد. در سایر مطالعات نیز وجود تغییرات ساختاری و میکروسکوپی در تخمک های منجمد- ذوب شده گزارش گردیده است که مهمترین آنها عبارتند از: تغییر در لایه زونا پلوسیدا ]۵۱[. کاهش نفوذپذیری انتخابی غشا پلاسمایی، کاهش میکروویلی ها، بهم ریختگی گسترده اووپلاسم ]۳۱[، تغییر در میکروتوبول ها و میکروفیلامنتها ] ۳۱،۱۳۵[، بهم ریختگی دوک تقسیم، آنیوپلوییدی ]۹۱[ و تکه تکه شدن هسته ]۱۰۷[. همچنین مشاهده شده است تغییرات مذکور ممکن است با توجه به گونه حیوانی و روش انجماد مورد استفاده متفاوت باشند ]۲۴[. مشاهده شده است که انجماد تخمک ها دارای تاثیر منفی بر مقادیر رونوشت های ژنی مربوط به برخی عملکردها و پتانسیل های تکاملی جنین دارد. در واقع، میزان تسهیم و درصدتولید بلاستوسیست جنین های حاصل از تخمک های منجمد- ذوب شده به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش می یابد ]۱۵۳[. به منظور کاهش اثرات نامطلوب انجماد، بررسی های قابل توجهی در سال های گذشته انجام شده است که یکی از این بررسی ها کاهش حجم محلول های انجمادی اطراف تخمک به هنگام انجماد و دستیابی به حداقل حجم ضروری بدین منظور می باشد. در این راستا، وسایل مختلفی برای انجماد تخمک های تولیدی مورد استفاده قرار گرفته است که مهمترین آنها عبارتند از: شبکه های میکروسکوپ الکترونیکی ]۱۰۰[، نی کشیده باز ]۱۵۸[، کرایولوپ ]۸۰[ و اخیراً نیز کرایوتاپ ]۷۹[ که در آن حجم قطره انجماد کمتر از ۱ میکرو لیتر می باشد که بر روی یک ورق نازک پلاستیکی قرار گرفته و سپس به طور مستقیم در نیتروژن مایع قوطه ور می گردد.
 لئونی و همکاران جهت بررسی کیفیت تخمک پس از انجماد به بررسی برخی ژن های دخیل در تکامل آن پرداختند که ژن های مورد بررسی عبارتند از: سوخت و ساز (N+a/K+ATPase)، تراکم و تشکیل حفره (E-CAD)، تنظیم چرخه سلولی (cyclin B و p34cdc2)، پاسخ به استرس (HSP90β) و عملکرد متابولیک سلول (H2A.Z، PAP، یوبی کویتین، B-اکتین) است. این ژنها به عنوان مارکرهای مولکولی بررسی کیفیت، در تخمک های نابالغ و بالغ گوسفند مورد ارزیابی قرار گرفتند ]۸۷[. به عنوان مثال، کمبود E-CADمی تواند بر چسبندگی سلول ها و تراکم آنها تاثیر بگذارد ] ۱۲۸،۴۳[، و کمبود Na+/K+ ATPase ممکن است بر سوخت و ساز تخمک ]۲۹[ و جنین ]۱۷۶[ تأثیر داشته باشد. در هر صورت، به نظر می رسد روند انجماد بر قابلیت تکاملی تخمک، با تغییر در بیان ژن، یا از طریق کاهش ذخایر ترنسکریپت گامت، و یا از طریق کوتاه شدن دم پلی (A) که احتمالا به علت فقدان آنزیم PAP است، تأثیر داشته باشد ]۱۳۵[. ۲-۲- اثر روش انجماد شیشهای در مطالعه ای، اثر روش انجماد شیشه ای بر مولکول ها، اسکلت سلولی و قابلیت رشد و نمو تخمک های نابالغ گوسفند مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه مشاهده گردید تخمک های منجمد شده در مرحله GV بیشتر از تخمک های مرحلهMII مستعد ابتلا به آسیب های ناشی از انجماد می باشند، اگرچه در تخمک های منجمد شده در مرحله MII نیز آسیب های غیر قابل برگشت مشاهده می گردد که مهمترین این موارد عبارتند از: تغییر در پلیمریزه شدن میکروتوبول ها و میکروفیلامنت ها [۱۳۷] به بهم ریختگی دوک تقسیم، آنپلوییدی[۹۱]، ناهنجاریهای کروموزومی [۱۰۶]، مرگ سلولی و کاهش قابلیت تکاملی[۱۱۲،۸۱،۸۳،۸۴،۱۲۹]. برخی از آسیب های ساختاری و عملکردی تخمک های منجمد شده در مرحله GV عبارتند از: اندازه کوچک، نقص در اتصالات بین سلول های کومولوس و تخمک، کاهش جذب اسیدهای آمینه، کاهش سنتز پروتئین، نقص در متابولیسم انرژی [۱۱۳،۸۲،۸۱] و اختلال در چرخه عوامل تنظیم کننده سلول [۸۵]. پس از لقاح نیز تخمک های منجمد شده در مرحله GV، تسهیم همراه با تأخیر، قابلیت تکاملی کمتر بلاستوسیست ها [۸۸] و کاهش میزان باروری [۱۳۵] را نسبت به تخمک های بالغ منجمد شده نشان می دهند. [۸۷،۸۵]. ۲-۳- بیان زیر واحدهای پمپ Na+/K+/ATPase در تخمک و جنین پمپ Na+/K+/ATPase از دو زیر واحد تشکیل شده است؛ یک زیر واحد α کاتالیتیک که به ATP متصل شده و دارای یک محل اتصال برای ouabain، که یک مهار کننده اختصاصی پمپ مذکور است و یک زیر واحد زیر واحد β غیر کاتالیتیک و گلیکوزیله که دارای نقش ساختاری بوده و برای قرار دادن زیرواحد α داخل غشاء پلاسمایی ضروری است، می باشد] ۵۰،۱۵۷،۱۳[. هر دو زیر واحد برای کدگذاری یک خانواده چند زیر واحدی، با چهار ژن زیرواحد α (۱α، ۲α، ۳α، ۴α) و سه ژن زیرواحد β (۱β، ۲β، ۳β) هستند]۶،۱۳[. همچنین گزارش شده است که یک زیر واحد سومی، تحت عنوان زیرواحد γ، که با جایگاه ouabain مرتبط شده است نیز وجود دارد، و ممکن است در تعدیل فعالیت پمپ مذکور نقش داشته باشد ]۶۸[. هر زیر واحد در جنین، بیان الگوی مکانی و زمانی مجزا دارد ] ۶۸،۱۷۳،۱۷۵[. بیان ژن برخی از ایزوفرم های پمپ Na+/K+/ATPase در موش مطالعه شده و مشاهده گردیده است که mRNA ایزوفرم های ۱α، ۳α، ۲β و ۳β در طول تکامل جنین قبل از لانه گزینی بیان شده اند ]۱۷۵[. رونویسی از ایزوفرم ۲α در تخمک دیده شده، لیکن در مرحله پیش از لانه گزینی جنین این ایزوفرم دیده نمی شود ]۹۷[، رونویسی از mRNA مربوط به ایزوفرم ۱β در زایگوت مشاهده شده است، بدین ترتیب که در مراحل دو تا هشت سلولی وجود نداشته و مجدداً در مراحل مورولا و بلاستوسیست بیان می شود ]۱۷۵[، در نهایت، مشاهده شده است که رونویسی از زیرواحد γ در تخمک و در مرحله جنینی، از اواسط مرحله هشت سلولی تا مرحله بلاستوسیست صورت می گیرد ]۶۸[. اگر چه چندین زیر واحد از mRNA ایزوفرم های Na+/K+/ATPase در تمام مراحل تکاملی جنین های پیش از لانه گزینی در موش بیان شده است، لیکن فقط ایزوفرم های ۱α و ۱β محدود به غشاء بازولترال تروفکتودرم می باشند. ایزوفرم های ۳α، ۲β و ۳β، در غشای پلاسمایی و در تمام مرحله بیان شده اند ]۹۷[. همچنین، زیرواحد γ از مرحله هشت سلولی در نوحی رأسی و بازولاترال سلول ها بیان شده است ]۶۸[. در جنین گاو، mRNA مربوط به ایزوفرم های ۱α، ۲α، ۳α، و ۲β از مرحله زایگوت تا مرحله بلاستوسیست بیان شده اند و رونویسی از ایزوفرم ۱β تنها در مراحل مورولا و بلاستوسیست مشاهده گردیده است. رونویسی از ایزوفرم ۴α در هیچ یک از مراحل پیش از لانه گزینی مشاهده نگردید ]۱۰[. با بهره گرفتن از تکنیک های ایمونوفلورسانس، مشاهده گردید زیرواحدهای ۱α و ۳α پمپ Na+/K+/ATPase در حاشیه سلول، از مرحله زایگوت تا مرحله مورولا در جنین گاو بیان شدند ]۹[، در مرحله بلاستوسیست، زیر واحد ۱α، در نواحی بازولترال تروفکتودرم محدود می باشد، لیکن در حاشیه تمام سلول های ICM (توده سلولی داخلی) بیان می شود. در مقایسه، زیرواحد ۳α، در نواحی رأسی تروفکتودرم محدود بوده و در ICM دیده نمی شود ]۹[. ۲-۴- پمپ /k+ ATPase Na+ در رویان در حال تکوین سلولهای بیرونیتر نواحی راسی و غشای پایهای- جانبی برای انتقال یونهای اختصاصی هستند و در غشاهای راسی و پایهای- جانبی پمپهای /k+ ATPase Na+ متمرکز شدهاند. پمپ /k+ ATPase Na+ با فعالیت خود یونهای Na+ و Cl- را به فضای بین سلولی منتقل میکند و یک گرادیان اسمزی به وجود میآورد که سبب میشود مایعات به بین سلولها کشیده شود و در مورولا تجمع پیدا کند (شکل۲-۱). با تجمع مایعات، سلولهای بیرونیتر پهن و کشیده میشوند و حفرهای در وسط رویان ظاهر میشود که بلاستوسل نامیده میشود. اتصالات شکافدار سبب میشوند سلولهای درونیتر به یک قطب کشیده شوند. در نتیجه دو دسته سلول در رویان قابل تشخیص خواهد بود که سلولهای ترفکتودرم و سلولهای توده داخلی یا امبریوبلاست[۶] هستند (شکل۲-۱). سلولهای ترفکتودرم که سلولهای پهن پیرامونی هستند جفت و غشاهای جنینی را میسازند و سلولهای توده داخلی جنین را بوجود میآورد. آنزیم /k+ ATPase Na+ از دو زیرواحد α و β تشکیل شده است زیرواحد α کاتالیتیک بوده و زیرواحد β سبب میشود که آنزیم در موقعیت صحیح در غشا قرار گیرد [۹۷]. زیرواحد α چهار ایزوفرم (۱α،۲α، ۳α، ۴α) و زیرواحد β سه ایزوفرم دارد [۹]. گاهی اوقات زیرواحد سومی به نام γ با آنزیم /k+ ATPase Na+ نیز در ارتباط است [۱۷۴]. نحوه عملکرد آنزیم /k+ ATPase Na+ برای تشکیل بلاستوسیست در گونههای مختلف متفاوت است. برای مثال برخلاف رویان گاو، رویان موش mRNAهای۲ α /k+ ATPase Na+ و ۳α /k+ ATPase Na+ را که در غشای پایهای جانبی و راسی ترفکتودرم قرار میگیرند بیان نمیکنند [۱۱۴]. اطلاعات بدست آمده از نقش/k+ ATPase Na+ در تشکیل بلاستوسیست عمدتاً از به کارگیری مهارکننده آن یعنی اوبائین[۷۹] حاصل شده است [۴]. ایزوفرم ۳α در تشکیل بلاستوسیست در گاو نقش اصلی را بر عهده دارد. رویانهای گاوی نسبت به رویانهای موشی حساسیت بیشتری به اوبائین دارند و این نشان میدهد که ایزوفرم ۳α نسبت به ۱α حساسیت بیشتری به اوبائین دارد [۴]. فعالیت آنزیمی /k+ ATPase Na+ در همه گونه ها درست قبل از تشکیل بلاستوسیست افزایش مییابد [۶۳]. ۲-۵- آکواپورینها آب به روش های مختلف از میان سلولهای ترفکتودرم رویان عبور میکند که عبارتند از: ۱) انتشار ساده، ۲) انتقال تسهیل شده توسط آکواپورین[۸۰] (AQP) یا کانالهای آب (شکل ۲-۲)، محصول جانبی فعالیت همانتقالی انتشار یک روش موثر در انتقال آب است اما بستگی به شدت شیب اسمزی دارد. ممکن است AQPها در تسهیل انتقال آب هنگام تشکیل بلاستوسیست مهم باشند [۱۲۰]. بیش از هفت mRNA، که آکواپوینها را کد میکنند در رویان موش شناسایی شدهاند. با به کارگیری مهارکنندههای AQPها مشخص شده است که AQPها نقش وظیفهای دارند [۱۴۳]. بنابراین وجود AQPهای وظیفهای در غشا ترفکتودرم عامل زندهمانی رویان موشهای فاقد ایزوفرم ۱α /k+ ATPase Na+ است. گزارش شده است که رویان موشهایی که فاقد ایزوفرم ۱α/k+ ATPase Na+ هستند میتوانند تا قبل از لانهگزینی بدون مشکل تکوین پیدا کنند [۱۱۰]. این نتایج نشان میدهند که ممکن است در موش وجود/k+ ATPase Na+ برای تشکیل بلاستوسیست ضروری نباشد. ۲-۶- هچ یا تفریخ مادامی که بلاستوسیست در حال تقسیمات میتوزی است مایعات به داخل حفره بلاستوسیست وارد میشوند و فشار داخل رویان افزایش مییابد و رویان به حداکثر اتساع میرسد. همزمان با رشد رویان و تجمع مایعات، آنزیمهای پروتئولیتیک توسط سلولهای ترفکتودرم تولید میشود که از درون سبب ضعیف شدن دیوارۀ زوناپلوسیدا میگردد. بلاستوسیست نیز با انقباضات مکانیکی خود باعث افزایش فشار درونی میگردد. هنگامی که شکاف کوچکی در زونا ایجاد میشود سلولها خود را با فشار به بیرون از زونا میکشند تا از حصار زونا آزاد شوند. در بلاستوسیست انقباضات مکرری پس از تشکیل بلاستوسل رخ میدهد و تکرار این انقباضات در زمان هچ شدن بیشتر از زمان های قبل و بعد از هچ میباشد. در حوالی روز ۵ در انسان و روز ۸-۶ گاو و گوسفند بلاستوسیست از زونا آزاد میگردد که به آن جازه رشد بیشتر، دستیابی به مواد مغذی و ترشحات رحمی و لانه گزینی میدهد. هرگونه اختلال در تنظیم فرایند هچ سبب میشود که لانهگزینی رخ ندهد و در نتیجه ناباروری ایجاد گردد [۱۲۴]. کنترل فرایند هچ و هضم زوناپلوسیدا توسط بیومولکولها و فاکتورهای سلولی مختلف صورت میگیرد [۱۳۹]. اطلاعات کمی در مورد سازوکار این پدیدۀ تکوینی مهم وجود دارد. در بلاستوسیستی که به طور پیشرونده در حال اتساع است، فشار هیدروستاتیک سبب ایجاد یک شکاف کوچک در زوناپلوسیدا میشود، علاوه بر آن هم بلاستوسیست و هم اندومتریوم فاکتورهایی ترشح میکنند که در فرایند هچ دخالت دارند [۵۷]. همچنین در بلاستوسیست آماده هچ زواید تروفکتودرم[۸۱] TEPs ظاهر میشود. TEPs به همراه چندین فاکتور تنظیمگر سلولی و مولکولی مربوط به هچ سبب وقوع هچ میشوند (شکل۲-۳). نشان داده شده است که TEPs زونا را در قطب غیررویانی[۸۲] سوراخ میکند و طی سوراخ شدن، زونا حرکات موجی از خود نشان می دهد [۱۴۷]. همچنین از سلولهای ترفکتودرم زوایدی که منشا آنها اکتین اسکلت سلولی است خارج میشود که فیلوپودیا[۸۳] نامیده میشود که به توده سلولی داخلی وارد میشود و در انتقال پیام سلولی نقش دارد [۶۲]. TEPs و فیلوپودیا به همراه تنظیمگرهای مولکولی هچ باعث آزادسازی بلاستوسیست از حصار زونا میشوند. تنظیمگرهای مولکولی که هچ را تحت تاثیر قرار میدهند، یکی از مهمترین جنبه های فرایند هچ است. فاکتورهای امبریوتروفیک[۸۴] مثل فاکتورهای رشد، سیتوکینها، فاکتورهای نسخهبرداری، سیستئین پروتئازها نمونههایی از این تنظیمگرها هستند [۱۳۹]. مطالعات نشان داده است که EGF[85]، EGF متصل شونده به هپارین، [۸۶]TGF-β و [۸۷]LIF، سبب تسریع هچ میشود [۱۳۹]. مهار رسپتورهای آلفای استروژنی (ER-α) توسط آنتاگونیست ICI 182,780، نشان داد که هچ شدن بلاستوسیست همستر بهطور برگشتپذیری مهار میشود. این مطالعه نشان می دهد که ER-α میتواند در فرایند هچ نقش تنظیمی داشته باشد [۱۴۷]. همچنین دیده شده است که مهار COX-2[88] و NFκB[89] به شدت فرایند هچ را تحت تاثیر قرار میدهد [۱۴۷]. در حمایت از این یافته دیده شد که PGI2 که محصول فعالیت COX-2 است برای هچ شدن رویان موش بسیار حیاتی است [۲۵]. گروه های مختلفی از پروتئازها (مثل سرین و سیستئین یا متالو پروتئاز) بسته به گونه، در فرایند هچ دخالت دارند [۶۴]. اختلال در فعالیت پروتئازها منجر به عدم آبستنی میشود. نشان داده شده است که مهارکنندههای پروتئازهای سیستئینی مانند آنتیپاین[۹۰]، لئوپپتین[۹۱]، پی- هیدرومرسیوری بنزوات[۹۲] مانع از هچ شدن بلاستوسیستهای کشت شدهی همستر در in vitro میشود بدون آنکه تکوین رویانها را تا مرحله بلاستوسیست تحت تاثیر قرار دهند [۶۴]. مطالعات اخیر نشان دادهاند که کاتپسینهای مشتق شده از بلاستوسیست در هچ و هضم زونا نقش دارند [۶۴]. نشان داده شدهاست که زونای موش حساسیت کمتری نسبت به همستر به هضم توسط پروتئازها دارد، که نشان میدهد ممکن است ترکیبات زونا و یا ساختار آن بین گونهها متفاوت باشد [۴۲]. شناخت بیشتر سازوکار فرایند هچ در پستانداران نیازمند مطالعات بیشتر است. نتایج ارزیابی پروتئوم و ترانسکریپتوم رویانهای در حال هچ در آینده میتواند شناخت ما را از سازوکار پدیدهی هچ بیشتر کند. ۲-۷- فعال شدن ژنوم رویانی دوره پس از لقاح رویان پستانداران با چندین فرایند انتقالی مهم تکوینی همراه است. اولین و شاید مهمترین آنها فعال شدن ژنوم رویانی[۹۳] است، که در آن ترانسکریپتهای ژنوم رویانی بیان میشود و جایگزین ترانسکریپتهای مادری میگردد. در این مرحله محتوای ژنوم جنین فعال گشته و با تکیه بر mRNAs های حاصل از ترجمه ژنوم خودی به تکوین خود ادامه میدهد. هدف این تغییر بزرگ تبدیل تخمک به یک بلاستومر توتیپتنت[۹۴] است. در گونه ها و حتی در نژادهای مختلف، این رخداد در مراحل مختلف تکوین (چهارمین گامه تقسیم سلولی در گاو، پنجمین گامه در خرگوش، گامه سوم تا چهارم در انسان، دومین گامه در موش و چهارمین گامه در گربه) اتفاق میافتد. mRNA مادری و پروتئین ذخیره درون اووسیت با گذشت زمان کاهش مییابد به طوریکه نهایتاً در طی سومین تا چهارمین گامه سلولی این ذخایر مادری کاهش خواهد یافت. اووسیت توانمند بایستی حاوی مقادیر کافی mRNA مورد نیاز برای تکوین جنینی تا چهارمین و پنجمین گامه سلولی باشد. در این مرحله است که فعال شدن اصلی ژنوم جنین اتفاق افتاده و فعالیت نسخهبرداری افزایش و سنتز پروتئین آغاز میشود (شکل۲-۴). [۶۵] مطالعات گسترده اخیر حاکی از نقش حیاتی توالیهای خاص ژنوم جنین در القا فعالسازی سرتاسری ژنوم جنین میباشد. براین اساس ژنهای مختلفی در گونه های مختلف پستانداران تشخیص داده شدهاند به طوریکه اکنون ژنهای زیادی کاندید اکتیواسیون ژنوم جنینی شناخته شدهاند. ۲-۸- متابولیسم رویان چرخه کربس منبع اصلی تامین انرژی رویان از مرحله زایگوت تا مرحله قبل از لانهگزینی است. تا قبل از تشکیل بلاستوسیست میسر گلیکولیز در رویان فعالیت خیلی کمی دارد اما در شروع تشکیل بلاستوسیست توانایی گلیولیز به شدت افزایش مییابد. مصرف اکسیژن نیز در مراحل اولیه تقسیم رویانی پایین است و با تشکیل بلاستوسیست بالا میرود تا ATP لازم برای پمپ /k+ ATPase Na+ برای تشکیل حفره بلاستوسل و ساخت پروتئین برای رویان در حال رشد طی چرخه کربس تامین شود. در مرحله بلاستوسیست فرایند بیهوازی گلیکولیز به راه میافتد تا نیاز متابولیکی بلاستوسیست در حال رشد و تشکیل حفره بلاستوسل را فراهم سازد. این موضوع به کمک برخی پروتئینهای غشایی سرتاسری یا اینتگرال که ناقلهای گلوگز[۹۵] ((GLUTs هستند انجام میگیرد. رویان در روزهای اولیه بدون نیاز به گلوکز قادر است تقسیمات خود را ادامه دهد، اما بعد از مرحله مورولا به مقدار جزیی گلوکز نیاز دارد. گلوگز علاوه بر اینکه به عنوان سوبسترای انرژی به کار میرود، اکسیداسیون آن در مسیر پنتوز فسفات نیز سبب تولید قند ۵ کربنه ریبوز میشود که پیشساز ساخت DNA و RNA در رویان میباشد. گزارش شده است که وجود مقدار جزیی گلوکز برای بیان GLUT3 لازم است. GLUT3 در تشکیل بلاستوسیست نقش دارد. همچنین گزارش شده است که گلوکز برای بیان ناقلهای منوکربوکسیلات [۱۳۱] که مسئول انتقال جفت شده پروتون با یک آنیون مثل پیروات و لاکتات است و در تنظیم [۹۶]PHi نقش دارند لازم است [۴۹]. گلوکز علاوه بر سوبسترای انرژی به عنوان یک عامل در سیگنالینگ سلولی نقش ایفا می کند [۱۳۳]. بیانGLUT1 از مرحله زیگوت تا مرحله بلاستوسیست و بیان GLUT3,4 از مرحله ۸ سلولی تا مرحله بلاستوسیست رخ میدهد. GLUT4 بیان نمیشود و GLUT8 در مرحله بلاستوسیست بیان میشود. مطالعات نشان داده است که GLUT8 در موش پس از تحریک با انسولین تنظیم افزایشی[۹۷] پیدا میکند، اما تحقیقات جدیدتر نشان دادهاند که در غیاب GLUT8 تکوین رویانی به طور طبیعی رخ میدهد. فعالیت متابولیکی رویان میتواند پیشبینی کنندۀ قدرت زندهمانی آن پس از انتقال به گیرنده ها باشد. شرایط مختلف کشت رویان، فعالیت متابولیکی آنرا تحت تاثیر قرار میدهد. میزان جذب گلوکز و متابولیسم آن در رویان با قدرت تکوین آن ارتباط دارد و به احتیاجات رویان مربوط میشود [۳۴،۱۳۴]. نیاز به انرژی برای فعالیت پمپ Na+/K+ ATPase در شروع تشکیل بلاستوسیت نمونهای از این احتیاجات است[۳۳]. دیده شده است که شرایط کشت میتواند توانایی رویان را برای متابولیسم نمودن گلوکز تحت تاثیر قرار دهد[۷۶،۱۴۱،۴]. در رویانهایی که هنگام همکشتی با سلولهای اپیتلیال اویداکت تولید میشوند میزان متابولیسم گلوکز بالاست اما تعداد سلولهای رویانی کمتری دارند و زمان تکوین در آنها به تاخیر میافتد. پیشنهاد شده است که مصرف میزان بالای گلوکز ممکن است به زنده مانی کم رویان مربوط شود[۷۶]. همچنین دیده شده است که وجود سرم در محیط کشت رویان سبب افزایش فعالیت گیکولیتیک رویان میشود و رویانها ظاهری تیره و گرانوله دارند [۱۵۶]. ۲-۹- نقش آلدوسترون در بیان پمپ Na+/K+ ATpase در یک مطالعه، الیورا (Olivera et al., 2000) به بررسی تأثیر آلدوسترون بر پمپ Na+/K+/ATPase و متعاقباً کاهش ادم ریوی موش های صحرایی پرداخت. بدین ترتیب پس از جدا سازی و تخلیص سلول های آلوئولی تیپ II، آنها را به مدت ۳، ۶، ۱۲ و ۲۴ ساعت در غیاب و حضور آلدوسترون به میزانnM 300 کشت داد. نتایج این مطالعه نشان داد آلدوسترون موجب افزایش یکنواخت مقادیر mRNA مربوط به تحت واحد β۱ پمپ Na+/K+/ATPase، نیز مقادیر پروتیین Na+/K+/ATPase و نیز افزایش سلول های آلوئولی تیپ II در زمان های ۱۲ و ۲۴ ساعت پس از کشت می گردد ]۱۱۶[. افزایش فعالیت Na+/K+/ATPase احتمالاً ناشی از تغییر در فعالیت پمپ های Na+/K+/ATPase موجود، به کارگیری یا تغییر موقعیت پمپ های مذکور از منابع داخل سلولی به غشای بازولترال و یا متعاقب نسخه برداری یا ترجمه که موجب افزایش تعداد پمپ های فعال Na+/K+/ATPase بر روی غشای پلاسمایی سلول می گردد، می باشد ]۸،۴۷[. در این مطالعه آلدوسترون هیچ تأثیری بر روی مقادیر mRNA تحت واحد ۱α پمپ Na+/K+/ATPase نداشت، در حالی که مقادیر پروتیین های تحت واحد مذکور را در غشای بازولترال سلول ها افزایش داد. بدین ترتیب به نظر می رسد آلدوسترون به منظور افزایش فعالیت پمپ Na+/K+/ATPase، از مکانیسم های متفاوتی جهت تنظیم تحت واحدهای α و β استفاده می نماید؛ به عنوان مثال آلدوسترون میزان نسخه برداری و ترجمه تحت واحد β را تغییر می دهد، در حالی که احتمالاً در مورد تحت واحد α، از به کار گیری منابع داخل سلولی برای غشای بازولترال استفاده می نماید ]۸،۴۷[. در مطالعات دیگر نشان داده شده است که تأثیر آلدوسترون بر مقادیر mRNA تحت واحدهای α و β در سلول های کشت داده شده مختلف، متفاوت است؛ به عنوان مثال مواجهه سلول های قلبی موش صحرایی با آلدوسترون، موجب افزایش سه برابری در مقادیر mRNA تحت واحد α در مدت ۶ ساعت گردید ]۵۸[. در مطالعه دیگر در سلول های کلیوی کشت داده شده (A6)، آلدوسترون موجب افزایش ۵/۲ برابری در مقادیر mRNA تحت واحد ۱β گردید، لیکن هیچ تأثیری بر مقادیر mRNA تحت واحد ۱α پس از ۳ ساعت مواجهه نداشت ]۹۰[. در مطالعه ای که وری (Verrey et al., 1989) به منظور بررسی تأثیر آلدوسترون بر روی نسخه برداری ژن مربوط به Na+/K+/ATPase در سلول های کلیوی انجام داد، نشان داد که افزودن nM300 آلدوسترون در محیط کشت سلول های A6 کلیوی در طول ۶ ساعت موجب افزایش ۴ برابری در مقادیر mRNA تحت واحد ۱β و نیز افزایش دو برابری در مقادیر mRNA تحت واحد ۱α پمپ مذکور گردید. در این مطالعه پیشنهاد شده است که احتمالاً آلدوسترون با تأثیر مستقیم بر روی ترکیب هورمون-گیرنده و تحریک پروموتر ژن Na+/K+/ATPase موجب افزایش نسخه برداری و مقادیر mRNA ژن مذکور می گردد ]۱۶۵[. در مطالعه دیگری اگوچی (Oguchi et al., 1993) به بررسی تأثیر آلدوسترون بر بیان ژن Na+/K+/ATPase در سلول های عضلات صاف عروق پرداخت. نتایج این مطالعه بیانگر افزایش ۳/۲ برابری در مقادیر تحت واحد ۱α و افزایش ۷/۴ برابری در مقادیر mRNA تحت واحد ۱β پس از ۲۴ ساعت کشت گردید که احتمالاً بیانگر تحریک بیان ژن Na+/K+/ATPase در محیط کشت سلول می باشد ]۱۱۵[. فصل سوم مواد و روش کار انجام این مطالعه مستلزم تولید جنینهای حاصل از لقاح خارج رحمی (IVF) به منظور اخذ بلاستوسیست از آن ها و بررسی تأثیر آلدوسترون بر روی تکامل جنینها بعد از مورولا تا بلاستوسیست و بررسی بیان پروتیین Na+/K+ ATpase میباشد. جمع آوری تخمدانها از کشتارگاه و استحصال تخمکها از مایع فولیکولی بلوغ آزمایشگاهی تخمکها (IVM) آماده سازی اسپرم به منظور IVF آماده سازی COC ها به منظور IVF لقاح داخل آزمایشگاهی (IVF) کشت داخل آزمایشگاهی جنین ها (IVC) تازه کردن محیط کشت جنین ها (refresh) ۳-۱- تولید جنین های حاصل از لقاح خارج رحمی (IVF) ۳-۱-۱- جمع آوری تخمدانها از کشتارگاه و استحصال تخمکها از مایع فولیکولی پس از جمع آوری تخمدانها از گوسفندهای کشتار شده درکشتارگاه، ظرف مدتی کمتر از ۳ ساعت تخمدانها با بهره گرفتن از فلاسک حاوی سرم فیزیولوژی به همراه آنتیبیوتیک (mg/ml strep200 IU/ml pen & 0.2) در دمای ۳۰-۲۰ درجه سانتیگراد به آزمایشگاه منتقل میشوند. در آزمایشگاه تخمدانها چند بار با آب شهری با همان درجهای که تخمدانها دارند شستشو داده شده و سپس داخل بشر حاوی سرم فیزیولوژی ریخته شده و در بن ماری ۳۰ درجه سانتیگراد قرار میگیرند. اووسیتها از فولیکولهای آنترال با قطر ۶-۲ میلیمتر، به روش آسپیره کردن، با کمک پمپ خلاء، و با بهره گرفتن از سوزن شماره ۲۱ گرفته شد. محتویات فولیکولهای آسپیره شده درون لوله فالکون ۵۰ میلیلیتری که حاوی مقداری محیط آسپیراسیون گرم بود جمعآوری میشد، تمام مراحل استحصال اووسیتها از فولیکول در داخل بنماری با ۳۰ درجهسانتیگراد انجام گرفت. مایع آسپیره شده ۱۰ دقیقه جهت رسوب ذرات، بیحرکت گذاشته شده سپس رسوب ته لوله با پیپت پاستور کشیده و داخل پتری دیش استریل و خطکشی شده ریخته میشود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
[چهارشنبه 1400-07-21] [ 01:13:00 ق.ظ ]
|
|
در بیشتر پزوهش ها در زمینه مباحث اخلاقی، به منظور تعیین سطح مسئولیت اجتماعی شرکت ها، ابعاد مختلفی شامل کارکنان، مشتریان، محیط زیست، بهداشت و سلامت، آموزش، توسه روستایی و نهادهای موجود در جامعه در نظر گرفته شده است. (به عنوان مثال، زمان خان، ۲۰۱۰؛ هوانگ، ۲۰۱۰؛ ساندهو، کاپور، ۲۰۱۰). در این پژوهش به تبعیت از ابوت و منسن (۱۹۷۹)، زمان خان (۲۰۱۰)، ساندهو و کاپور، ۲۰۱۰) برای مسئولیت اجتماعی چهار بعد مشتریان، کارکنان، محیط زیست و نهادهای موجود در جامعه در نظر گرفته شده است که در ادامه توضیح مختصری درباره هر یک از این ابعاد ارائه می گردد.
 مسئولیت اجتماعی شرکت در ارتباط با مشتریان شامل فعالیت هایی است که یک شرکت انجام می دهد تا رضایت مشتریان را تامین نماید، به طوری که از اصول مربوط به مدیریت کیفیت نیز، می توان به اصل مشتری مداری و اصل بهبود مستمر اشاره کرد. اصل مشتری مداری بیان می کند که شرکت ها به مشتریان خود وابسته هستند و لذا بایستی نیازهای حال و آینده مشتریان را درک نمایند و در جهت فراتر رفتن از انتظارات مشتری تلاش کنند. هدف از بهبود مستمر در یک سیستم مدیریت کیفیت نیز افزایش احتمال دست یابی به رضایت بیشتر مشتریان و سایر طرف های ذینفع می باشد. (استاندارد ایزو ۲۶۰۰۰، ۱۳۸۹). دومین بعد مسئولیت اجتماعی، منابع انسانی است که بخش مهمی از اجتماع را تشکیل می دهند و هیچ شرکتی نمی تواند بدون همکاری قلبی کارکنان خود موفق باشد. به طور کلی شرایط کاری بر کییفت کاری کار کارکنان و همچنین پیشرفت اقتصادی و اجتماعی آنها اثر می گذارد، چرا که هزینه های اجتماعی و مالی ناشی از بیماری ها، صدمات و مرگ ناشی از شرایط محیط کار، زیاد می باشد. و همچنین آلودگی های غیر مترقبه و شدید و دیگر مخاطرات محیط کاری مضر برای کارکنان ممکن است بر جامعه یا محیط نیز پیامدهایی داشته باشد. قبول مسئولیت اجتماعی در قبال فعالیت های ایمنی و بهداشت، می تواند هزینه ها را کاهش دهد، رفاه و روحیه کارکنان را بهبود بخشد و میزان تولیدات را افزایش دهد. (استاندارد ایزو ۲۶۰۰۰، ۱۳۸۹). سومین بعد مسئولیت اجتماعی، مسئولیت پذیری محیطی است که به عنوان یک جنبه مهم مسئولیت اجتماعی شرط لازم برای بقاء و موفقیت بشر می باشد. مسائل محیطی با حقوق بشر، توسعه و مشارکت جامعه، و دیگر موضوع های محوری مسئولیت اجتماعی پیوستگی تنگاتنگی دارند. چهارمین بعد مسئولیت اجتماعی احساس مسئولیت در مورد نهادهای موجود در جامعه است. امروزه این موضوع پذیرفته شده که شرکت ها با جوامع و همچنین نهادهای که با آن در تعامل هستند، در ارتباط می باشند و تداوم و بقای آنها به سلامتی، پایداری و موفقیت این نهادها، وابسته می باشند. بنابراین یک شرکت برای رفاه و توسعه نهادهای پیرامون خودش مسئول است. از مسئولیت های واحد تجاری نسبت به اجتماع پرداخت بخشی از سود خود در جهت تسهیلات آموزشی و فرهنگی، بهداشت و سلامت و … می باشد، زیرا آموزش، پایه و اساسی برای هر نوع توسعه اقتصادی و اجتماعی است و فرهنگ، جزء مهمی از اجتماع و هویت اجتماعی است. ارتقای آموزش و ارتقاء و حفاظت از فرهنگ، تاثیر مثبتی بر توسعه و همبستگی اجتماعی دارد. (استاندارد ایزو ۲۶۰۰۰، ۱۳۸۹). ۲-۱-۸ دیدگاههای مسئولیت اجتماعی نگرشها و نظریات مرتبط به مسئولیت اجتماعی سازمان، سابقه چندانی ندارند بطوریکه وقتی از سالهای حدود ۱۸۰۰ میلادی هنجارها و نگرشهای اجتماعی، اثر بسیار کمی بر اعمال مدیریت داشته است، در دهه آخر قرن نوزدهم در زمانی که شرکتهای بزرگ و عظیم در حال شکلگیری بودند و صنایع بزرگ روز به روز قویتر میشدند، توجه جامعه به ضرورت مسئولیت اجتماعی سازمانها بیشتر معطوف شد و در ابتدای قرن حاضر، بسیاری از صاحبنظران، نیاز به مسئولیت اجتماعی را مورد تأکید قرار دادند و بالاخره در سال ۱۹۹۱ محققان رشته بازرگانی برای اولین بار هشدار دادند که از بنگاههای اقتصادی درخصوص انجام مسئولیت اجتماعی خود اهمال کار میکنند. جامعه به هر نحو ممکن اختیارات آن ها را درخصوص فعالیتهای اقتصادیشان سلب کند و بر همین اساس پیگیری تعریف/ نقش و رابطه سازمانها و جامعه درخصوص مسئولیت اجتماعی به مرحله ظهور رسید.(امیدوار، ۱۳۸۴، ۱۷۵) امروزه تجربه تحولات کسب و کار در عصر اطلاعات در حال تکامل و توسعه میباشد. در این انقلاب (عصر اطلاعات) دو رخداد صورت گرفته است: اول) استفاده از اینترنت و اینترانت است که یک راهکار و شیوه جدید را برای تولید و فروش محصولات موجود آورده است. دوم) سیاستهای شرکتهای بزرگ نسبت به طیف وسیعی از ذینفعان شامل کارکنان، مشتریان، تولیدکنندگان، سرمایهگذاران، عنصر جامعه را به عنوان یک جزء ضرورت ایجاد و رشد طولانیمدت برای شرکت را تبدیل نموده است. در حال حاضر اکثریت شرکتها از وضعیت جدید و مسئولیتهای مرتبط با آن آگاه هستند و تعداد بسیار کمی از آن ها در حال انجام کسب و کار فعالیت با در نظر گرفتن کامل یکپارچگی مواد مربوط میشود. و برای بسیاری از شرکتها استفاده از اینترنت و اینترانت صرفاً محدود به انجام تبلیغات برای شرکتهای بزرگ برای طراحی و ارائه خدمت به مشتری است و رابطه مشتری با سهامداران در درجه دوم اهمیت قرار دارد و این موضوع نیز ضروری تلقی نمیگردد.(بالارپور، ۲۰۰۲) بر این اساس و مطابق با نگرش جدید مسئولیتهای اجتماعی سازمانها رهبران اقتصاد جدید گروهی خواهند بود که آن ها را در ادغام دو مفهوم فناوری ارتباطی جدید (شبکهها) با ایجاد رابطه جدید با افراد ذینفع متناسب با شیوههای کسب و کار اقدام خواهند نمود و در این ارتباط به موفقیت خواهند رسید. اما ترس از ناشناختههای موجود در شرایط کسب و کار مانع بزرگی برای تجارت در وضعیت جدید همراه با ایجاد اطلاعات متناقض و گاه جدی و در نتیجه ایجاد مقررات غلط را به همراه خواهد داشت. (امیدوار،۱۳۸۴، ۱۷۵) جدول شماره ۲-۲ دیدگاه های مسئولیت اجتماعی سازمان (ماخذ:لانتوس[۶۳]، ۲۰۰۱)
| نوسینده |
دیدگاه |
چگونگی نقش کسب و کار در جامعه |
| Albert carr |
دیدگاه سوددهی خالص اقتصادی |
کسب و کار از استانداردهای اخلاقی نسبت به جامعه برخوردار است و هیچ مسئولیت اجتماعی جز پیروی از قانون ندارد |
| Milton Friedman |
دیدگاه سوددهی معین اقتصادی |
کسب وکار باید دارایی سهامدار را به حداکثر برساند، از قانون پیروی کند و اخلاقی باشد (خودداری از کلاهبردار و فریبکاری |
| R.Edward Freemah |
دیدگاه آگاهی اجتماعی اخلاقی |
کسب و کار باید در مقابل زیانهای بالقوه فعالیت هایش بر روی گروه های مختلف ذی نفع هوشیار باشد |
| Archie carooll |
دیدگاه خدمات اجتماعی بشردوستانه |
کسب و کار باید از منافع گسترده اش برای خدمات به جامعه استفاده کند |
۲-۱-۸ مدلهای مسئولیت اجتماعی سازمانها بطور کلی مدلهای مختلفی جهت تبیین مسئولیت اجتماعی شرکتها در مقابل ذینفعان وجود دارد ولیکن مسئولیت اجتماعی هر شرکت با توجه به اینکه دارای خصوصیات منحصر به فرد خود میباشد و این خصوصیات تأثیرگذار بر دیدگاهها و نحوه عملکرد و استراتژیهای مسئولیت اجتماعی آن ها میباشند. حرکت به سمت نهادینه کردن مسئولیت اجتماعی شرکت در نظام راهبری شرکتها میبایست با فرهنگ سازمانی، چشمانداز و استراتژیهای بلندمدت شرکت در یک راستا باشد تا اجرای برنامههای مسئولیت اجتماعی بصورت یک برنامه هزینهبر از سوی کارکنان وسهامدارن تلقی نگردد. (ماخذ: Lantos; 2001) ۲-۱-۹ مدل پنج بعدی مسئولیت اجتماعی شرکتها براساس این مدل ابعاد ۵گانه که هر بعد دارای شاخصهای مربوط به خود میباشد و به راحتی قابل تطبیق با مدلهای تعالی سازمانی میباشد مورد بررسی قرار می گیرد. در این خصوص توجه به چگونگی اطلاعرسانی و تعامل با ذینفعان و چگونگی ارتباطات ذینفعان با شرکت از اهمیت زیادی برخوردار میباشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تصویر ۲-۲٫ ساختمان آمینواسید “فورد، ۱۸۳۱ ، ص ۲۲” بخش عمده ی پشم را کراتین تشکیل میدهد.کراتین ممکن است دارای دو نوع ساختمان بلورین باشد. پشم معمولی دارای ساختمانی به نام کراتین آلفا [۸] میباشد که در آن زنجیره های ملکولی به شکل مارپیچی قرار دارند ولی چنانچه پشم کشیده شود یک تغییر برگشت پذیر و تدریجی صورت میگیرد و تصویر پراش اشعه ی ایکس متفاوتی در مقایسه با کراتین آلفاحاصل میگرددکه به آن کراتین بتا[۹] گفته می شود و به تصویر پراش اشعه ایکس ابریشم شباهت دارد. در کراتین بتا زنجیره ها به فرم زیگزاگ بوده و به مقدار کمی پیچ خوردگی دارند.پشم را میتوان در آب تا حدود ۵۰ درصد و در بخار آب تا حدود ۱۰۰ درصد کشید. به علت مارپیچی قرار گرفتن و چین خوردگی زنجیره ها، ازدیادطولی بالایی در اثر باز شدن شکل فنری اولیه برای پشم امکان پذیر میباشد.بعد از کشیده شدن پشم، برگشت تدریجی به ابعاد اولیه صورت میگیرد. به کمک استراحت دادن پشم در بخار، میتوان طول آن را تا ۳۰ درصد نسبت به طول اولیه کاهش داد"توانایی، ۱۳۷۶، ص۳۱ “.
 انواع پشم های موجود ، دامنه ی وسیعی از ظرافت ، تجعد ، طول و رنگ را شامل می شود . الیاف پشم دارای سطح قاعده ی تقریباً دایره ای شکل می باشند و از طرف ریشه به رأس ظریف می گردند . بیشتر حجم لیف پشم از سلول های کورتیکال[۱۰] تشکیل می شود که در داخل هر کدام یک ساختمان فیبریل وجود دارد . فیبریل ها ممکن است همچنین سلول های کورتیکال را به یکدیگر ربط دهند . در پشم های ظریف ممکن است در مرکز لیف یک بخش مرکزی به نام مدولا [۱۱] وجود داشته باشد که از پروتئین متفاوتی نسبت به بقیه پشم تشکیل می شود. در الیاف ظریف معمولاً دیده نمی شود . اندازه مدولا در پشم های مختلف، متفاوت بوده و در بعضی موارد به صورت یک کانال خالی در طول لیف قرار دارد . مدولا ممکن است حاوی شبکه بازسلولی باشد . سطح بیرونی پشم را فلس ها [۱۲] تشکیل می دهند. فلس ها که نایکنواخت می باشند به طرف رأس قرار دارند و وجود آن ها باعث تفاوت در ضریب اصطکاک الیاف پشم در جهت رأس و در جهت ریشه میگردد که به D.F.E [۱۳]معروف می باشد. خواصی مثل نمدی شدن پشم به این فاکتور ربط داده می شود . کثرت فلس ها به ظرافت لیف بستگی دارد. الیاف ضخیم کثرت فلس کمتری دارند. روی فلس ها غشاء ضد آب قرار گرفته است که به آن Epicuticle گفته می شود. این لایه که به عنوان)همان، ص(۷۲ محافظ عمل می کند مثل یک لایه چربی، آب را از لیف دور می نماید، بین کوتیکل و کورتکس لایه ی دیگری وجود دارد که پوستهی کیوتیکل جزء[۱۴]نام دارد .بخش اعظم پشم را کورتکس[۱۵] تشکیل می دهد که خود از ملیون ها سلول دوکی شکل بلند که سخت به یکدیگر چسبیده اند، شکل می گیرد. این سلول ها خود از چند فیبریل و هر فیبریل از واحدهای کوچکتری تشکیل می شود. کورتکس به دو بخش ارتو و پارا[۱۶] تقسیم میگردد که دارای ساختمان شیمیایی متفاوت می باشند و در نتیجه خواص کراتین در این دو بخش متفاوت می باشد .به همین علت لیف پشم یک لیف دو جزئی طبیعی به حساب می آید .بخش پاراکورتکس دارای گروه های سیستین بیشتری می باشد که زنجیره های ملکولی را به یکدیگر پیوند می دهد. به همین علت این بخش پایداری بیشتری داشته و نفوذ رنگینه در آن مشکل تر از بخش ارتوکورتکس می باشد. لیف پشم به صورت موج دار)فردار( می باشد که این شکل افزایش خاصیت عایق بندی گرمایی ، چسبندگی و فنریت را برای پشم به همراه دارد .فردار بودن پشم به تفاوت در دو بخش اورتو و پاراکورتکس و نهایتاً جمع شدگی متفاوت این دو بخش بر میگردد"توانایی، ۱۳۸۷، ص” ۷۷٫ الیاف پشم دارای بازیابی الاستیک خوب بوده و در مقابل چروک شدن مقاومت بیشتری را نسبت به پنبه نشان می دهند، ولی استحکام آن ها از پنبه کمتر بوده و هم چنین دارای مقاومت کمتری نسبت به پنبه در مقابل قلیا میباشند. پیوندهای سیستین پشم به کمک اسید تیوگلیکولیک[۱۷] گسیخته شده و گروه های SH2 حاصل میگردند .پیوندهای سیستئین گسیخته شده به کمک آلکیل دی هالیدها[۱۸] دوباره شکیل میگیرند. به عبارت دیگر تثبیت شیمیایی برای پشم امکان پذیر است) همان،ص. (۷
تصویر ۲-۳٫ شکل ظاهری و داخلی پشم (توانایی، ۱۳۷۶، ص۳۴). در صنایع قالیبافی معمولا از پشم ضخیم استفاده می شود. بعد از ظرافت، طول الیاف از اهمیت خاصی برخوردار است و نباید در هر گروه از حد معینی کمتر باشد، میزان مقاومت الیاف که نشان دهنده مقاومت آن ها نسبت به پارگی است و نیز رنگین بودن پشم از دیگر صفاتی است که باید بدان توجه داشت. به طور معمول در بازارهای جهانی برای هر دو نوع استفاده پشم سفید بیشتر مورد نظر است ولی در ایران در مناطق عشایری علاوه بر آن ها از رنگ طبیعی خود پشم ها برای قالیبافی و زیراندازها استفاده می کنند. از نظر قطر، پشم های بین ۱۹ تا ۲۸ میکرون مهمترین نوع پشم برای تهیه پارچههای فاستونی و پشمی است و الیاف با قطر ۲۹ تا ۳۶ میکرون برای تهیه پارچه های ضخیم پشمی رویه صندلی، پتو و … مناسباند. پشم قالی بافی تا حد زیادی از پشم نساجی متفاوت است و ترکیبی از الیاف طویل و مویی همراه با الیاف ظریف (پشم حقیقی) است که این دو نوع تار اجزای اصلی پشم قالی هستند که مقدار متغیری کمپ (۱ تا ۲۰ %) نیز دارند که معمولا متوسط قطر الیاف خشن و طویل پشم رویی گوسفند است . پشم قالی بین ۳۰ تا ۴۰ میکرون و الیاف ظریف آن از کرک زیرین است که قطر آنها بین ۱۰ تا ۲۴ میکرون است. ۲-۴ رنگرزی ۲-۴-۱ مروری تاریخی بر رنگرزی طبیعی رنگ پدیدهای است که انسان از دوران کهن با آن آشنا شده است، انسان نخستین از پوست حیوانات برای پوشش خود استفاده میکرد، به حکم غریزه با رنگ های موجود در طبیعت نیز آشنا می شود و ابتدا رنگ را برای زیباسازی پوشش های پوستین خود به کار میبرد، پس از فراگیری شیوه های نقاشی غارها، از رنگ برای ترسیم نقوش جانوران استفاده کرد، غار تنها مأمن او بود و او سعی داشت آنچه را در طبیعت میبیند در نهایت سادگی و به میزان تشخیص فردیش، آنجا را با چند رنگ معدودی که شناخته بود با تصاویر جانوران بیاراید. رنگرزی طبیعی و بحث در خصوص تاریخچه آن همواره یکی از مهمترین مساﺋل قابل بررسی در رابطه با رنگزاهای طبیعی میباشد. قدمت رنگ های طبیعی و رنگرزی با این رنگ ها، به قدمت منسوج یا پارچه میرسد. هنر رنگرزی یک گذشته طولانی دارد و اکثر رنگزاها مربوط به دوران ماقبل تاریخ میباشد""Siva,2007:916. به هر حال هنر رنگرزی در نقاط مختلف جهان گسترش و به مرور پیشرفت داشته است. در این میان اسناد و مدارک اندکی جهت مطالعه در این خصوص باقی مانده است. اولین سند مکتوب از استفاده از رنگ های طبیعی در چین مربوط به ۲۶۰۰ قبل از میلاد میباشد""Siva,2007:916. یافته های باستان شناسی نشان می دهند که استفاده از منابع طبیعی برای رنگرزی الیاف دارای قدمتی شش هزار ساله است. بین سال های ۳۰۰۰ و ۴۰۰۰ قبل از میلاد، رنگرزی به عنوان هنر و مهارت در هند، چین و قسمت هایی از آمریکای جنوبی پایه گذاری شد"دین، ۱۳۸۵، ص ۱۰". دانش رنگرزی در ابتدای دوره دره سند (۲۵۰۰ قبل از میلاد)، براساس پارچه های رنگی لباس های یافت شده، شناخته شده است. همچنین اثر رنگزای روناس در خرابه های تمدن دره سند در موهانجودارو و هاراپا (۳۵۰۰ قبل از میلاد) اثبات شده است""Siva,2007:916. آزمایشات شیمیایی از پارچه های قرمز موجود (کمربند قرمز رنگ) در مقبره شاه توتانخامون[۱۹] که در سال ۳۵۲ قبل از میلاد درگذشته بود، حضور رنگدانه استخراج شده آلیزارین از روناس را نشان میدهد"Siva,2007:917″. الیاف رنگرزی شده ای که از گورهای واقع در دره پازیریک در ناحیه آلتایی[۲۰] سیبری کشف شده اند دارای قدمتی درحدود ۵ قرن قبل از میلاد هستند"دین، ۱۳۸۵ص ۱۰". در قرن ۴ میلادی، رنگ هایی مانند نیل، وسمه، روناس، اسپرک، چوب برزیل، ایندیگو و ارغوانی تیره مایل به قرمز شناخته شد. حتی رنگ حنا از ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مورد استفاده قرار میگرفت. رنگ زعفران در کتاب مقدس ذکر شده است. معروف ترین و باارزش ترین رنگ در طول اعصار که در کتاب مقدس نیز ذکر شده، رنگ ارغوانی است. این رنگ از صدف طلایی رنگ خاردار تهیه میشده است""Siva,2007:917. آبی نیلی از هند به نام «پادشاه رنگ» درخشانتر و سازندهتر از نیلی رنگرزان اروپایی(woad) بود، که جایگزین آن شد “Puntener& Schlesinger,2000:382″. ۲-۴-۲ پیشینه رنگرزی در ایران رنگرزی در ایران نیز پیشینه دیرینهای دارد. پیش از اسلام، در دوره هخامنشی شاهد استفاده از رنگزاهای طبیعی و مهارت در رنگرزی هستیم. به طوری که گزنفون مورخ یونانی در نوشته هایش، اشاره به کارگاه قالیبافی شاهان هخامنشی در شهر سارد (۴۰۰ سال قبل از میلاد) و قالی ارغوانی رنگ، روی قبر کوروش داشته است. همچنین این مورخ به پازیریک کهنترین قالی کشف شده جهان و ایران، و وجود رنگ های زرد، قرمز، نارنجی، سبزآبی و سرمه ای در آن نیز اشاره کرده است “حیاتی، ۱۳۸۴،ص۷". در کتاب «بُندَهِش» که تألیف آن را به دوران ساسانی نسبت میدهند، گیاهان را به خوبی دسته بندی کرده و درباره رنگ آمیزی آنها با روناس و سایر رنگ ها سخن به میان آورده است. این نشان می دهد که نیاکان ما این گیاهان را برای پوشش خود به کار می برده اند و نحوه کاشت و داشت و برداشت آن را می دانسته اند و در استفاده از آنها برای بافت پارچه هم، مهارت کافی داشته اند. در سطرهای شش و هفت همان صفحه می نویسد: «هر چه جامه به آن شاید رشتن(یعنی رنگ کردن، ریسیدن، تافتن و تابیدن) مانند سرکه و دار پرنیان و زردچوبه و روناس و نیل رنگ خوانند “دادگی، ۱۳۶۹، ص۴". این امر نشان میدهد که ایرانیان از دو سه هزار سال قبل گیاهان رنگزا را میشناخته اند و آنها را رده بندی و در کشت و توسعه آنها مهارت داشته اند. در دوره ساسانی رنگرزان از احترام خاصی برخوردار بودهاند. کشف نمونههایی از پارچههای دوره ساسانی و بافت فرش ناشی از وجود صنایع پیشرفته رنگرزی و نساجی در این دوره است. از نمونههای قالی ساسانی، قالی بهارستان یا بهارخسرو میباشد که از سنگها و جواهرات و تزئینات گران بها و بینظیر، و همچنین از رنگهای زیبایی که تمام فصول سال را به نحو شگفت انگیزی در مقابل نگاه بیننده قرار داده تهیه شده است. شیوه ساسانیان در بهکارگیری رنگها با شیوه بیزانسی تفاوت دارد. رنگهای ساسانی دارای درخشش کمتر و معتدلتر بوده و هنرمندانهتر تقسیم شده و با در نظر گرفتن نقش انتخاب شدهاند. در دوران آل بویه و سپس سلجوقیان کارگاه های رنگرزی که به صورت صنفی و تولیدی در بسیاری شهرهای ایران نظیر یزد، کاشان و اصفهان وجود داشته است. در این کارگاهها علاوه بر بافندگان، رنگرزان نیز به طور دائم حضور داشتند و تجربه و مهارت و ذوق خود را در این رنگرزخانهها بهکار میگرفتند. شهرت ایرانیان در رنگسازی و دریافت ارزش رنگها به خصوص در زمینههای مربوط به کتاب سازی و مینیاتور نیز به مرزی رسیده بود که با گسترش مکتب هنری برجستهای نظیر مکتب هرات، ایرانیان به عنوان استادان رنگ شناخته میشدند. با شروع حکومت سلاجقه در ایران تمامی فنون و به خصوص رنگرزی و قالی بافی نیز به خاطر عشایر ترک در سراسر کشورهای اسلامی اهمیت فراوان پیدا کرد. رنگهای قالی با بهره گرفتن از گیاهان و به کمک مهارت استادکاران رنگرز به حد و دامنهای رسید که به تدریج دیگر هنرها و صنایع دستی را در سایه قرار داد. روناس، نیل، اسپرک، پوست گردو، پوست انار و زعفران و سایر رنگهای گیاهی که از صدها سال پیش بشر شناخته بود به دست هنرمندان رنگرز ایرانی جلوهای یافت که در هیچ کجای دیگر از جهان تقلید شدنی نبود. دوران صفویه اوج ترقی صنایع رنگرزی و قالی بافی بوده است. خوشبختانه آثار زیادی از آن زینت بخش موزه های دنیاست که شیوه رنگ آمیزی ملایم و بی نظیر در قطعات به دست آمده به چشم میخورد. صنعت رنگرزی ایران در اواخر دوران صفویه، همزمان با رشد رنگرزی مدرن در اروپا عظمت و اهمیت خود را تا حدی از دست داد. در دوره پهلوی کاربرد رنگهای شیمیایی خارجی نسبت به رنگهای طبیعی افزایش چشمگیری پیدا کرد. طبیعت به دلیل وجود تنوع رنگ زیباست و جذابیت قالی ایران به دلیل تنوع رنگ است که لحظه ها چشم به یک اثر خیره می شود و از آن به سادگی نمیگذرد، تنوع رنگ قالی از ویژگیهای آن است که نسبت به سایر منسوجات زیباتر است رنگها هر کدام موضوعی را بیان می کنند. تا دوره قاجار، رنگرزان ایرانی تنها از منابع طبیعی در فن رنگرزی استفاده میکردند، ولی از این دوره به بعد با ورود رنگهای جوهری از خانواده رنگهای شیمیایی تحت نام آنیلین استفاده شد. ورود این رنگها مانع از دلبستگی ایرانیان به رنگهای طبیعی نگردید، هنوز بسیاری از افراد با تعصب ویژهای از آنها استفاده می کنند و تمام سعی و تلاش خود را صرف حفظ رویههای سنتی و اشاعه آنها دارند که توجهشان به این امر بسیار حیاتی فرش ایران قابل ستایش است. ۲-۴-۳ رنگزاهای طبیعی واژه «رنگزای طبیعی» همان طور که از نامشان بر می آید ریشه طبیعی داشته و شامل همه رنگ های بدست آمده از منابع طبیعی است. منشاء رنگزاها در طبیعت شامل گیاهان، حیوانات و مواد معدنی میباشد. از مواد رنگزای به دست آمده از گیاهان می توان به نیل، روناس، حنا و جز اینها اشاره داشت که از ریشه، گل، برگ، میوه و پوست نباتات به دست میآیند. مواد رنگزای به دست آمده از حیوانات نیز اغلب شامل حشره قرمزدانه و صدف طلایی خاردار(رنگ ارغوانی) میباشد. رنگزاهای طبیعی معدنی شامل نمک فلزات واسطه یا همان دندانه ها میباشند. برای نمونه می توان به کروم، آهن، مس و… اشاره داشت. طبیعت سراسر رنگ است، هر چند چشم انسان حساسیتی که نسبت به نور مرئی دارد محدوده کوتاهی از امواج ۶۵۵ نانومتر را شامل می شود , اما قادر است بسیاری از رنگ های طبیعی از جمله الکترومغناطیسی در حدود ۳۵۵ رنگ، گیاهان، جانوران و غیره را مشاهده کرده و آن ها را در گروه های مختلف دسته بندی کند .انسان اولیه نخست گیاهان، گل ها و بعضاً گروهی از حشرات را به عنوان منشأ ساخت رنگینه ها شناخت و دریافت درمیان بافت خاص این گیاهان و جانوران مولکول هایی وجود دارد که قادر به رنگ کردن الیاف طبیعی مانند پشم و پنبه میباشند “افشارنیا، ۱۳۸۷ ،ص. “۲ هنر و علم رنگرزی با مواد طبیعی با داشتن صلابت وجود روزگاری بس دور است که به خدمت بشر در آمده است. ۲-۴-۴ طبقه بندی رنگزاهای طبیعی بر اساس ساختار شیمیایی رنگزاهای طبیعی دارای ساختار و خصوصیات رنگی میباشند این ساختارها شامل ایندیگویی، آنتراکینون، آلفا نفتوکینون ها، فلانوئیدها، دی هیدروکسی پیران ها، آنتوسیانانیدین ها، کاروتنوئیدها و غیره میباشد. ۲-۴-۴-۱ رنگزاهای ایندیگو[۲۱]: رنگزاهای ایندیگویی از مهمترین گروه رنگزاها هستند شامل نیل واقعی از گیاه «ایندیگوفرا تینکتوریا» و وسمه «ایساتیس تینکتوریا» می باشد"منتظر و همکاران، ۱۳۸۸، ص ۷۹". تصویر۲-۴٫ ساختار رنگزاهای ایندیگو ۲-۴-۴-۲ رنگزاهای آنتراکینون[۲۲]: تقریباً همه رنگ های قرمز طبیعی با منشاء گیاهی، حیوانی و معدنی براساس ساختار آنتراکینون میباشد. روناس، قرمزدانه، قرمز کرمس برخی از رنگ های دارای این ساختار میباشند. به طور کلی این رنگ ها از ثبات خوبی برخوردارند"Samanta & Konar,2011: 33″. تصویر۲-۵٫ ساختار رنگزاهای آنتراکینون ۲-۴-۴-۳ آلفا نفتوکینون ها[۲۳]: مهمترین رنگزا این دسته، حنا است که در مصر و هند کشت می شود. این رنگ ها معمولاً به روش رنگینه های دیسپرس بوده و فام نارنجی میدهد. (تصویر۲-۶) ۲-۴-۴-۴ فلانوئیدها: فلانوئیدها که از مشتقات فلاون، ایزوفلاون ها، چالکون[۲۴] وآورونس ها[۲۵] هستند، منجر به تولید رنگ زرد میشوند. فلاون ترکیب آلی بی رنگ است"Samanta & Konar,2011: 33″. (تصویر۲-۷)
تصویر۲-۶٫ ساختار رنگزاهای آلفا نفتوکینون ها تصویر۲-۷٫ ساختار رنگزاهای فلانوئیدها گسترش صنایع نساجی و قالی بافی در قرن نوزدهم و نیاز روزافزون این صنایع به رنگ های ارزان و متنوع با کاربرد آسان لزوم کشفیات سریعی را در زمینه رنگ های شیمیایی مصنوعی ایجاب مینمود. رنگ های شیمیایی از منابع دیگر رنگرزی الیاف میباشند که در حدود یک قرن است در صنعت رنگرزی ایران مورد استفاده قرار میگیرند. رنگهای شیمیایی بعد از پیدایش به سرعت در کارگاه های رنگرزی رواج پیدا کردند، این رنگ ها به رنگ های جوهری معروف بودند که برای رنگرزی الیاف قالی مورد استفاده قرار گرفتند، این دسته از رنگ ها شفافیت قابل ملاحظه ای داشتند ولی از ثبات بسیار کمی برخوردار بودند، سرعت گسترش استفاده از آن ها به دلایل زیر بود : ۱ ) سهولت تهیه آن ها در بازار ۲ ) ارزان بودن قیمت آن ها ۳ ) ساده و راحت بودن روش رنگرزی با آنها “نصیری،۱۳۸۱،ص۲۶". در صورتی که از رنگ های شیمیایی برای رنگرزی الیاف استفاده شود، باید به نوع ساختمان الیاف و کیفیت کار توجه شود، چون نمی توان بدون توجه هر رنگی را برای هر لیفی بکار برد، برای مثال رنگ های بازیک را به دلیل عدم ثباتشان نباید برای الیاف پشم بکار برده شوند بلکه از آن ها می توان تنها برای رنگ کردن الیاف پنبه ای استفاده کرد و یا رنگ های شیمیایی دندانه ای مناسب رنگرزی الیاف پنبه ای نیستند ولی برای رنگرزی الیاف پشمی قابل استفاده اند. ۲-۴-۵ طبقه بندی رنگ های شیمیایی مناسب پشم مورد مصرف در قالی رنگ های شیمیایی دارای تنوع زیادی میباشند که از میان این گروه رنگ ها، تعدادی مناسب برای رنگرزی پشم قالی میباشند. ۲-۴-۵-۱ رنگ های اسیدی این نوع رنگ ها از املاح نمک های سدیم اسید سولفونیک تشکیل یافته اند. دسته ای از رنگ های شیمیایی که با بهره گرفتن از اسید استیک و یا اسید سولفوریک همراه با سولفات سدیم به عمل میآیند. این گروه از رنگ ها در برابر نور و شستشو دارای ثبات بیشتری هستند به همین دلیل در میان رنگرزان الیاف فرش کاربرد بیشتری دارند. برای بالا بردن ثبات نور وشستشو این نوع رنگ ها در بعضی موارد مقداری مواد فلزی مانند دندانه کروم با آن ترکیب می نمایند"یزدانشناس و همکاران، ۱۳۸۱، ص۱۷۱". ۲-۴-۵-۲ رنگ های دندانه ای رنگ های دندانه ای کاربردشان مانند رنگ های طبیعی است، این رنگ ها را با دندانه کروم، دندانه می دهند، به همین علت دارای ثبات خوبی هستند این رنگ ها را، رنگ های کرومی نیز مینامند. برای این دسته از رنگ ها علاوه بر دندانه کروم از دندانه های دیگر نظیر زاج سفید هم استفاده می کنند. زاج سفید کمک می کند تا کیفیت این رنگ ها به رنگهای طبیعی نزدیکتر باشد. شیوه حل کردن این رنگها نیز همانند حل کردن رنگ های اسیدی میباشد. باید توجه داشت که هنگام حل آنها، ابتدا رنگ را با آب سرد به خمیر تبدیل کرده و سپس با افزودن آب گرم ، به حالت محلول مورد استفاده قرار گیرد. ۲-۴-۵-۳ رنگ های خمی رنگ های خمی در مقابل شستشو و نور و عوامل دیگر از ثبات بسیار خوبی برخوردارند، این رنگ ها دو دسته اند : الف ) دسته ایندویگوئیدها ب ) دسته مشتق شده از آنتراکینون این گروه از رنگها در آب قابل حل نیستند و برای استفاده باید حالتی درآیند که بتوان آن را به صورت مایع مورد استفاده قرار داد. این کار توسط یک فرایند شیمیایی که به نام احیای شیمیایی موسوم است انجام می شود. دسته ایندویگوئیدها از گروه اولین رنگ های مصنوعی خمی هستند که در سال ۱۸۷۹ میلادی توسط بایر شیمیدان آلمانی کشف شدند، این گروه از رنگ ها به دلیل آن که در تهیه مشتقات بی رنگشان احتیاج کمتری به مواد قلیایی دارند برای رنگرزی الیاف پشم بسیار مناسب هستند. دسته دوم از رنگ هایی هستند که در سال ۱۹۰۱ میلادی توسط بوهن آلمانی ساخته شدند، این رنگ ها در مقایسه با دسته اول دارای ثبات بهتری در برابر نور و شستشومی باشند. برای حل کردن و تشکیل مشتق بیرنگ این رنگها به مقدار زیادی مواد قلیایی و حرارت احتیاج هست به همین دلیل رنگهای این طبقه برای رنگرزی پشم مناسب نیستند بلکه فقط از آن ها برای رنگرزی الیاف پنبه ای استفاده می شود. رنگرزی رنگ های خمی برای پشم، باید با حرارتی پایین تر از ۵۵ درجه سانتیگراد انجام شود، اگر حرارت بالاتر از این درجه باشد به دلیل قلیایی بودن حمام رنگ، پشم مورد استفاده پوسیده خواهد شد. همچنان که اشاره شد برای حل کردن رنگهای خمی لزوما روش قلیایی را انتخاب می کنند، اما در کاربرد میزان مواد قلیایی باید جانب احتیاط رعایت شود، سود سوزآوری که برای این منظور به کار میرود باید درحداقل ممکن باشد تا به الیاف پشم آسیبی نزند. استفاده از سریشم به مقدار ۲/۰ تا ۵/۰ گرم در هر لیتر از پوسیدگی الیاف پشم جلوگیری می کند"یزدانشناس و همکاران، ۱۳۸۱، ص۱۷۳". ۲-۴-۵-۴ رنگ های مستقیم این نوع رنگها برای رنگرزی الیاف سلولزی به کار می روند و به دلیل عدم ثبات کافی در برابر نور و شستشو برای الیاف پشم مناسب نیستند، ولی گاهی برخی از افراد این رنگها را به دلیل ارزانی قیمت و سادگی روش رنگرزی در برخی نقاط به کار میبرند. روش رنگرزی آنها به این ترتیب است که ابتدا رنگ را در آب حل کرده و آن را در پاتیل میریزند و پس از گرم کردن آب ( به صورت ولرم )، الیاف پشم را به پاتیل اضافه می کنند و به مدت یک ساعت یا کمتر پاتیل را به جوش آورده و برای اینکه ثبات رنگ تقویت شود، کمی نمک به آن میافزایند و به مدت ۳۰ دقیقه دیگر آن را میجوشانند، سپس الیاف را کاملا شسته و آبگیری کرده و خشک می کنند"میرجلیلی، ۱۳۸۷، ص ۱۷۹” ۲-۴-۵-۵ رنگهای راکتیو
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
یک ریخت از عملهای باشد. در گروهوار ، عمل روی را توسط و در گروهوار ، عمل روی را توسط داریم. حال نشان میدهیم یک ریخت از عملها است. تعریف میکنیم. بنابراین داریم:
 همچنین برای، داریم: چون ، پس نیز یک تابعگون میباشد. درنتیجه داریم: پس . همچنین پس .■ تعریف ۳-۱۵٫ گروهوار به طورکلی غیرمتعدی اگر به ازای هر ، ، گروهوار را به طورکلی غیرمتعدی گوییم. تعریف ۳-۱۶٫ فرض کنیدو گروهوارهایی با مجموعه اشیاء یکسان باشند و فرض کنید به طورکلی غیرمتعدی باشد. عمل روی توسط تابع جزئی تعریف میشود به طوریکه در شرایط زیر صدق کند: ۱- تعریف میشود اگر و فقط اگر ، و آنگاه . ۲- ۳-و . برای همهی ، و . تعریف ۳-۱۷٫ مدول ضربی گروهوارها یک مدول ضربی از گروهوارها شامل یک ریخت از گروهوارهای و است به طوریکه روی مجموعه اشیاء، همانی وبه طورکلی غیرمتعدی است، به همراه یک عمل رویبه طوریکه در شرایط زیر صدق کند: ۱- . ۲- . برای هر و. یک مدول ضربی را با نشان میدهیم. نکته ۳-۱۸٫ در تعریف مدول ضربی گروهوارها اگر شرط ۲ یک شرط لازم نباشد به آن یک مدول پیشضربی میگوییم. تعریف ۳-۱۹٫ ریخت بین مدول های ضربی فرض کنیدو مدولهای ضربی باشند. یک ریخت از مدولهای ضربی، یک سهتایی است به طوریکه یک ریخت از گروهوارهای و یک خانواده از ریختهای میباشد به طوریکه نمودارهای زیر جابهجایی باشند: نمودار۵٫ نمودار۶٫ نکته ۳-۲۰٫ با توجه به تعاریف ۳-۱۷ و ۳-۲۰، میتوانیم رستهی از مدولهای ضربی گروهوارها را تعریف کنیم. تعریف ۳-۲۱٫ –فضای چپ فرض کنیم یک گروهوار توپولوژیکی باشد. یک –فضای چپ، یک سهتایی است که یک فضای توپولوژیکی است، یک تابع پیوسته است و یک عمل پیوسته روی میباشد که با نمودار برگردان زیر داده شده است. نمودار۷٫ همچنین عمل باید در اصول زیر صدق کند: ۱- . ۲- . ۳- . جاییکه روابط بالا تعریفشده باشد. بنابراین میگوییم یک –فضای چپ است توسط . تعریف ۳-۲۲٫ ریخت بین –فضاهای چپ یک ریخت از –فضاهای چپ، شامل یکتابع پیوستهی است به طوریکه و ، جاییکه تعریفشده باشد. نکته ۳-۲۳٫ براساس تعاریف ۳-۲۲ و ۳-۲۳، رسته ای به نام از –فضاها داریم. قضیه ۳-۲۴٫ رستهی و همارز میباشند. برهان. تابعگونهای و را تعریف میکنیم. فرض کنیدیک ریخت پوششی توپولوژیکی است، پس طبق تعریف۲-۴۳، همئومورفیسم میباشد. بنابراین معکوس پیوستهی است. همچنین را جاییکه ، در نظر میگیریم. پیوسته است و یک گروهوار توپولوژیکی است، پس پیوسته میباشد. بنابراین پیوسته است. حال ثابت میکنیم یک –فضا است. چون یک گروهوار توپولوژیکی است، پس و فضاهای توپولوژیکی میباشند. در نتیجه یک فضای توپولوژیکی است. چونیک ریخت پوششی توپولوژیکی است، یک نگاشت پیوسته میباشد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
World health Organization (2004). The mental health of children and adolescents, Conclusions from preconference Luxembourg. Retrieved Jan. 7, 2009, from http://ed.europa.eu/health/mental_health/events Wu, A.D., & Zumbo, B.D. (2008). Understanding and using mediators and moderators. Social Indicator Research, 87, ۳۶۷ـ۳۹۲٫ Yasui, M., Dorham, C.L., & Dishion, T. J. (2004). Ethnic identity and psychoـ logical adjustment: A validity analysis for European American and African American Adolescents. Journal of Adolescent Research, 19(6), ۸۰۷ـ۸۲۵٫ Abstract A model of relationships among contextual factors (family, school, peer group), personal identity and problem behavior in 613 (314 females, 299 males, age group 12-13, second year in middle school) early adolescent and their primary caregivers (mostly mothers) was tested by structural equation modeling. Family functioning (parent and adolescent reports) was operationalized in terms of positive parenting, parental involvement, parent-adolescent communication and family support in two latent variables, school functioning (adolescent reports) in terms of bonding to school and teacher support in one latent variable, peer group in terms of peer support in one latent variable, personal identity in terms of identity coherence and identity confusion factors, externalizing problem behavior in terms of aggressive behavior, rule breaking behavior and attention problems (adolescent reports), and aggressive behavior and rule breaking behavior (parent reports) in one latent variable. Results indicated that family functioning(adolescent report) had an influence on adolescent problem behavior directly and indirectly through identity confusion.In other words, identity confusion partially mediated the relationship between family functioning and early adolescent behavior problems. Structural equation models indicated that the two identity variables(identity coherence and identity confusion) accounted for 30% of the total relationship between early adolescents’ perceptions of family functioning and their levels of engagement in problematic behaviors. According to the results, school functioning influenced problem behavior directly but peer support didn’t. However, testing a new hypothesis revealed that the effect of the peer group is indirectly through family functioning. Although the present research was cross-sectional and could not speak directly to developmental processes, the present findings suggest that contextual factors and intrapersonal factors simultaneously play important roles in steering young adolescents toward or away from behavior problems. Research implications were discussed. Key words: adolescence, social context, personal identity, problem behavior, structural equation modeling
| ۱٫ adolescence |
۱۲٫ externalizing |
۲۳٫ Szapocznik, J. |
| ۲٫ transitional |
۱۳٫ internalizing |
۲۴٫ Meeus, W. |
| ۳٫ Lekkou, S. L. |
۱۴٫ attention problem |
۲۵٫ Iedema, J. |
| ۴٫ World Health Organization |
۱۵٫ problem behavior |
۲۶٫ Maassen, G. |
| ۵٫ Dryfoos, J. |
۱۶٫ intrapersonal |
۲۷٫ Engles, R. |
| ۶٫ Andrews, D. W. |
۱۷٫ contexual |
۲۸٫ simultaneously |
| ۷٫ delinquency |
۱۸٫ personal identity |
۲۹٫ peer group |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|
|