۲- رویدادهای زندگی: به رویدادهای مهم در زندگی افراد مثل: شغل، وضعیت جمسی و خانواده اشاره میکند.
۳- عوامل فردی: خصوصیات هر یک از همسران به عنوان یک فرد و ظرفیت ها و آسیب پذیری آن ها اشاره میکند. این عوامل فردی پیشینه و تجارب یادگیری افراد منعکس میکند.
۴- بافت[۳۵]: به زمینه ای از زندگی و فرهنگ افراد، خانواده گسترده، دوستان هر فرد اشاره میکند (ساپینگتون، ۲۰۰۰ ؛ ترجمه: شاهی و برواتی،۱۳۸۴).
و در نهایت امیلی[۳۶] و همکارانش (۲۰۰۶ به نقل از ثنایی، ۱۳۸۳)، مؤلفه ها و مکانیسم هایی را برای رضایت زناشویی برشمرده است که عباتند از: ۱- شناخت ها ۲- سلامت جسمانی ۳- الگوهای تعامل ۴- حمایت اجتماعی ۵- خشونت همسران ۶- خصوصیات شخصیتی همسران ۷- میزان کنترل گر بودن همسران ۸- آسیب پذیری همسران نسبت به خیانت در روابط زناشویی ۹- ارزش های همسران ۱۰- فرزندان.
در ذیل برخی از عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی مرتبط با شرایط زندگی همراه با یافته ها و پژوهش های مرتبط با آن آورده شده است:
ارتباط صحیح کلامی و غیرکلامی اساس یک زندگی زناشویی موفق است. زن و مردی که از داشتن، یک ارتباط صحیح با یکدیگر و دیگر افراد خانواده محروم هستند، دارای نشانه های رفتاری ویژه ای میباشند که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد: یاس، نومیدی و درماندگی زن یا شوهر، وجود تعارض بین زن و شوهر، داشتن انواع مشکلات در زمینههای مالی، جنسی، رفتاری، نرخ پایین و تقویت یکدیگر، نبود رضایت و خشنودی از زندگی زناشویی شکایت و انتقاد از یکدیگر و غیره که سرانجام سلامت روانی افراد خانواده را مورد تهدید قرار میدهد (نوابی نژاد، ۱۳۸۷).
پژوهش های متعدد نشان دادهاند که بعضی از ویژگی های خانوادگی در مقاوم ساختن افراد برای مقابله با فشار زندگی نقش اساسی ایفا میکنند. از جمله این ویژگی ها روابط گرم و با محبت، همبستگی، حمایت عاطفی و با ساختار بودن خانواده است. از آنجا که مشخصه اصلی افراد سرسخت، مقاومت بیشتر در برابر فشار های زندگی است، ارتباط بین این شرایط و ویژگی های خانوادگی با سرسختی روانشناختی مورد انتظار است(شریفی، عریضی و نامدار، ۱۳۸۴).
درآمد و اشتغال
از جمله عوامل خطرساز مشکلات ازدواج بویژه برای مردان، درآمد کم و شغل نامناسب میباشد. درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایتمندی زناشویی پایین همراه است. هنگامی که زوجین به طور دائم درباره پول نگرانی داشته باشند، رضایت زناشویی پایین خواهد بود. به ویژه برای شوهر، رضایت شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد . در مورد زنان نیز گووه[۳۷] (۱۹۸۰ به نقل از ملازاده، ۱۳۸۷)، معتقد است زنان خانه دار از رضایت زناشویی کمتری نسبت به زنان شاغل برخوردارند.
عوامل فرهنگی، اجتماعی و تربیتی
عوامل فرهنگی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک و حتی آداب پوشیدن و غذا خوردن میتواند زمینههای همدلی بیشتری را برای هسمران پدید آورد (نوابی نژاد، ۱۳۸۷).
وایت و همکاران[۳۸] (۲۰۰۴) نشان دادند زوجینی که از نظر زمینه فرهنگی، قومی و نژادی با هم تفاوت دارند، انتظارات و باورهایشان در مورد روابط زناشویی نیز متفاوت است. این تفاوت در پیش فرض ها و باورها، در صورتی که زوجین بتوانند عاقلانه نقاط قوت و تفاوت های فرهنگی شان را در نظر بگیرند، میتواند منبع قدرت رابطه آن ها باشد. اما در عین حال، تفاوت های محسوس در انتظارات زوجین میتواند منبع مهم تعارض آن ها باشد.
از جمله عوامل مؤثر بر چگونگی تعامل همسران با هم می توان بازخوردهای مربوط به اجتماع پذیری در زمینه رفتار زناشویی که از طریق مشاهده والدین آموخته شده، ارزشهای اجتماعی و مجموعه باورها و جهت گیری کنونی ناشی از تجارب پیشین اشاره نمود. ریشههای روابط در خانواده ماننده روابط خوب با پدر و مادر نیز تا حدی با موفقیت و رضایت زناشویی مرتبط است. بر همین اساس مشخص شده که زنان دارای پدر با خصوصیات گرم و پرورش دهنده به مردان و به ویژه شوهرانشان اعتماد بیشتری دارند و زنان دارای پدر سرد د برقراری روابط با همسرشان بیشتر مضطرب شده و ممکن است در ارتباط با آن ها دچار مشکل شوند. با وجود این، پاره از شواهد دال بر این است که افراد کسانی را برای ازدواج انتخاب میکنند که مشابه والدینشان باشد. شاید به این دلیل که روابط دوستانه و محبت آمیز نخست از والدین آموخته می شود (ملازاده، ۱۳۸۷).
از جمله عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی نوع جامعه و طبقه اجتماعی است. در گذشته اگر دو نفر با هم ازدواج میکردند تا آخر عمر با یکدیگر زندگی میکردند، خواه با هم تفاهم داشتند خواه نداشتند. در حال حاضر در برخی از جوامع که دارای ارزشهای سنتی هستند، هنوز این وضعیت ادامه دارد. جوامع بزرگتر طلاق را به راحتی می پذیر
د و در این جوامع محدودیت طلاق کمتر است و زوجین کمتر به فکر چاره اندیشی و حل تعارضات برمی آیند.
شناخت و تفکر
الیس[۳۹] ( ۱۹۸۹) در کتاب خود تحت عنوان زوج درمانی بر اساس نظریه عقلانی – هیجانی، نقش تفکر را در بروز نارضایتی زناشویی مورد بحث قرار میدهد. وی اعتقاد دارد که اختلال در روابط زناشویی ناشی از برداشتی است که زن یا شوهر درباره رفتار همسر خود دارند، نه خود رفتار. در واقع برداشت زن و شوهر از رفتار یکدیگر بیش از خود رفتار در بروز خشم و دیگر هیجانها و تعامل های آشفته مؤثر است. بک[۴۰] نیز مشکلات زناشویی را از دیدگاه شناختی مورد بحث قرار میدهد و معتقد است که نوع تفکر و نگرش ما نسبت به مسائل مختلف است که موجب بروز اختلال در روابط زناشویی می شود. عواطف و احساسات هرگز مستقیماً منتقل نمی شوند، بلکه برای انتقال آن ها به کلمات، لحن صدا، اشارات صوت و عمل و رفتار نیاز است. یکی از عواملی که میتواند موجب بروز مشکلاتی در روابط زناشویی گردد، برداشت اشتباه زوج ها از همین اشاره ها و حرکات یکدیگر است.
خصوصیات شخصیتی
از جمله عوامل مهم و مؤثر در رضایت زناشویی خصوصیات شخصیتی میباشد که نسبت به عوامل دیگر کمتر به آن پرداخته شده است. هر یک از همسران با پیشینه تحولی و سبک شخصیتی و ترکیب عوامل زیست شناختی، محیطی و تجربی گوناگون به زندگی مشترک قدم میگذارند و یافته های پژوهشی نشان میدهند که عوامل و ابعاد شخصیتی بهتر از متغیرهای تقویمی مثل سن، تحصیلات یا سابقه جدایی در گذشته رضایت زناشویی را پیشبینی میکند (بنتلر و نیوکمپ[۴۱]، ۱۹۸۹).
در واقع زندگی زناشویی محلق شدن دو شخصیت به یکدیگر است و ویژگی های شخصیتی مانند برونگرایی، پایداری هیجانی، مسئولیت پذیری، توافق جویی، مهربانی و … در هر یک از زوجین بر میزان رضایت خود و همینطور همسرش از زندگی زناشویی بسیار تاثیرگذار است تاثیر شخصیت همسر به حدی است که نتایج جدیدترین یافته ها نشان میدهد که شخصیت همسر میتواند تاثیر مهمی بر روی توانایی افراد برای بهبودی از یک بیماری وخیم تهدید کننده سلامت آن ها داشته باشد و میتواند سطح افسردگی همسرش را در هجده ماه بعد پیشبینی کند (سانتیانا[۴۲]، ۲۰۰۷).