۱۹۷۸
علاوه بر رشتههای روانشناسی ، جامعه شناسی و علوم دینی این اصطلاح درعلوم سیاسی و نظریه های فمینستی و همچنین در قالب کمک های اعطایی به کشورهای جهان سوم مورد استفاده قرار می گرفت. نویسندگان این رشته هااصطلاح توانمند سازی را به معنای ًفراهم آوردن منابع و ابزار لازم برای افراد به گونه ای که برای آن ها رویت بوده و از آن ها در جهت مصالح خود استفاده کنندً به کار می گرفتند (محمدی ، ۱۳۸۰ ص۲۱۳).
در جامعه شناسی نیز اندیشههای توانمند سازی بیشتر به جنبههای حق طلبی بر میگردد. یعنی در این نگاه به منظور تغییر اجتماعی تلاش میکنند که دسترسی خود را به یک وضعیت توانمند شده افزایش دهند . در طول قرن ها در علوم دینی بحث های زیادی درباره جبر و اختیار ،خود رایی و تسلیم ، قضا و قدر و انسان گرایی در مقابل اثبات گرایی مطرح بوده است. ریشه همه این موضوعات ، اشکال تغییر یافته موضوع توانمندی در مقابل و در ماندگی است ( عبداللهی و نوه ابراهیم ، ۱۳۸۵ ص ۲۱ ).
۱-Self-control
۲-Self-Importance
۳- Self-Lliberation
۴-Right
۵-Self-Will
۶-Humanism
۱۷
این مفهوم به صور مختلف در سرتا سر ادبیات مدیریت آمده است . در متون مدیریت ، سابقه استفاده از اصطلاح توانمندی به دموکراسی صنعتی و دخیل نمودن کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی تحت عناوین تیم سازی ، مدیریت مشارکت و مدیریت کیفیت جامع بر میگردد ( هاری و لبیا سو لیوان ، ۱۹۸۸ ، به نقل از محمدی ۱۳۸۰ ص ۲۱۴ ).۳
تمرکز مدیریت در دهه های مختلف جهت توانمند کردن افراد در جدول شماره (۲-۲)نمایش داده شده است جدول (۲-۲) :سیر تاریخی مفهوم توانمند سازیدرعلم مدیریت ،منبع (عبداللهی ، ۱۳۸۵ ص ۲۲)
دهه
مفاهیم مرتبط با توانمند سازی
توضیح
۱۹۵۰
روابط انسانی
مدیران در قبال کارکنان خود رفتار دوستانه داشتند.
۱۹۶۰
آموزش حساسیت
مدیران نسبت به نیاز ها و انگیزه های کارکنان حساس بودند .
۱۹۷۰
مشارکت کارکنان
مدیران کارکنان را در تصمیم گیری در گیر میکردند.
۱۹۸۰
مدیریت کیفیت جامع
مدیران بر کار گروهی و تشکیل تیم ها تأکید داشتند.
۱۹۹۰
توانمند سازی کارکنان
مدیران شرایطی فراهم کنند که نیرو های بالقوه کارکنان آزاد شود.
۱- Hardi&libia o Sullivan
۱۸
۳-۲-۲ تعریف مفهوم توانمند سازی
توانمند سازی مفهومی مبهم و غیر یکسان داشته و افراد مختلف به تناسب ویژگی های خود از آن استنباط دارند ، توانمند سازی را به قادر سازی افراد برای انجام کار تعریف میکنند . معنای لغوی توانمند سازی ، سپردن اختیار قانونی به فرد و تفویض قدرت قانونی است (گراو ،۱۹۷۱ )، به نقل از نجاری نژاد ۱۳۸۷ ص ۱۳ )
بیشتر مدیران تصور میکنند با مفهوم توانمند سازی آشنا هستند ، در حالی که فقط تعداد محدودی از آنان با مفهوم و کاربرد آن آشنایی دارند. واژه انگلیسیً Empowerً در فرهنگ فشرده آکسفوردًقدرتمند شدن ، مجوز داشتن ، قدرتبخشیدن و توانا شدن )معنا شده است . پژوهشگران ً تعاریف گوناگونی از توانمند سازی ارائه کردهاند ، برخی آن را مترادف با قدرت ، غنی سازی شغل، مشارکت کارکنان و تفویض اختیار می دانند و برخی آن را متمایز از آن ها ارزیابی میکنند ( ابطحی و عابسی ، ۱۳۸۶ ، ۱).
تعریف سلبی توانمند سازی از تعریف اثباتی آن راحت تر است ، در نبود آن افراد دچار از خود بیگانگی و احساس بی قدرتی میشوند و احساس نیاز به کمک میکنند. اما از آنجا که در باره افراد مختلف و در شرایط مختلف اشکال مختلفی میگیرد تعریف اثباتی آن دشوارتر است (زیمرمن ، ۱۹۹۰، به نقل از نجاری نژاد ،۱۳۸۷ ص ۱۴ ) ۲
توجه به عامل ذهنی و روانی افراد تعریف توانمند سازی را غنی تر میسازد.توانمندی چنانچه محصول یک وضعیت مناسب ، سیاست ها و تمرینات خاص باشد یک وضعیت ذهنی است . در احساس توانمندی ما احساس میکنیم که حیاتمان در اختیار خودمان است و دارای اهداف زیر بنایی هستیم که متعهد به دستیابی به آن می باشیم (بلاک ، ۱۹۸۷ ، به نقل از نجاری نژاد ،۱۳۸۷ ص ۱۴)
از توانمند سازی تعریف زیادی ارائه شده است ، بیشتر نویسندگان بر سر این موضوع توافق دارند که عنصر توانمند سازی ، دادن آزادی عمل به کارکنان در فعالیت های مرتبط با شغل آنان است پس توانمند سازی عبارت است از ایجاد تقویت اعتماد به نفس در افراد نسبت به خودشان و تلاش در جهت اثر بخشی برفعالیت های سازمان (ویلکینسون ، ۱۹۹۷ ص ۱۲ )
توانمند سازی فرآیندی است که با بهره گرفتن از آن توانایی و اختیار کارکنان درهمکاری و مشارکت و تصمیم گیری ، برای دستیابی به مدیریت مشارکتی وفراهم ساختن زمینه گذاری مسئولیت ها به گروه ها و افراد ، افزایش مییابد . ، توانمند سازی سبب القای حس قدرت و اعتماد به نفس افراد و شکوفا کننده استعداد بالقوه انسان است ( اسمیت۵ ، ۱۹۹۷ ، به نقل از اورعی یزدانی ۱۳۸۱ ص۲۳ )
مظور از توانمند سازی کارکنان این است که آن ها بتوانند ، همه توانایی ها و دانش خود را توسعه دهند و از آن ها برای رسیدن به اهداف فردی و سازمانی استفاده کنند . در واقع توانمند سازی فرایند تغییر عقاید درونی افراد است ( وتن و کمرون ، مترجم اوراعی یزدانی ، ۱۳۸۱ ص ۱۳۵ )
۱- Grave
۲-zimmerman
۳-Block
۴-Wilkinson
۵- smith 19
توانمند سازی فرایند نیل به بهبود مستمر در عملکرد سازمان است که از طریق ایجاد و گسترش نفوذ صلاحیت افراد و گروه ها بر تمام قلمرو ها و وظایف صورت میگیرد و روی عملکرد کارکنان و عملکرد کل سازمان اثر میگذارد (کی.ال.لاکس ، مترجم ایران نژاد پاریزی ، ۱۳۸۳ ص ۲۱۱).
منظور از تواناسازی کارکنان این است که افراد قادر باشند همه توانایی ها و دانش های خود را توسعه دهند و از آن ها جهت کسب اهداف فردی و سازمانی استفاده کنند . طراحی مناسب سازمان و مشاغل ، شیوه هایی که مسئولیت پذیری کارکنان را به صورت فردی ، گروهی و تیمی افزایش دهد ، به کار گماری مناسب افراد ، تدارک پیشرفت های فردی و گروهی که پیشرفت افراد را ممکن سازد ، روش های آموزشی و پرورشی که هم شایستگی و هم اعتماد به نفس را در کارکنان افزایش دهد ،سبب خواهد شد که افراد سازمانی انسان های توانمندی بسازد که در خدمت اهداف قرار گیرند (سید جوادین ، ۱۳۸۱ ص ۳۳).
۴-۲-۲ رویکردهای توانمند سازی
بر اساس یافته های کوین و اسپریتزر (۱۹۹۷ ) دو رویکرد مکانیکی ، ارگانیکی ، در تعریف و مفهوم توانمند سازی وجود دارد.
رویکرد مکا نیکی
اکثر دست اندر کاران مدیریت نسبت به توانمند سازی دیدگاه مکانیکی دارند که بر اساس این دید گاه توانمند سازی به معنای تفویض اختیار و قدرت به زیردستان میباشد . توانمند سازی فرایندی است که طی آن مدیریت ارشد بینش روشن را تدوین کرده و برنامه ها و وظایف مدیر برای نیل به آن را در سازمان ترسیم می کند . به طور خلاصه ، توانمند سازی یعنی تصمیم گیری در یک محدوده معین.
راهبردهای ضمنی توانمند سازی از این دیدگاه عبارتند از :
الف- از مدیریت عالی شروع می شود.
ب- مأموریت ها ، چشم اندازها و ارزشهای سازمانی به روشنی تعریف میشوند