1-1- مقدمه و بیان مسأله2
1-2- سؤالات اصلی پژوهش:.3
1-3- فرضیات پژوهش:9
1-6- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها.11
فصل دوم: مبانی نظری پژوهش
1-1- مقدمه14
2-2- چرا درک ناتوانی های یادگیری مهم است؟16
2-3- تعریف ناتوانی های یادگیری دشواراست17
2-4 چه تعدادی از افراد ناتوانی های یادگیری دارند؟.19
2-5 انواع ناتوانی های یادگیری21
2-6 نارساخوانی22
2-7 اختلال ریاضی.25
2-8 نارسانویسی.27
2-9 سبب شناسی28
10-2 سبکهای یادگیری32
2-11 تسلط ربعهای مغزی39
فصل سوم: مواد و روش پژوهش
3-1- مقدمه.49
3-2- روش شناسی49
فصل چهارم: نتایج و یافتههای پژوهش
1-4- مقدمه.53
2-4- یافته های جمعیت شناختی53
3-4- یافته های توصیفی54
4-4- یافته های استنباطی55
فصل پنج: نتیجهگیری و بحث
فهرست منابع و مآخذ68
فهرست جدولها
شماره و عنوان جدول
صفحه
جدول 1 – 1: جدول1: نتایج میانگین، انحراف استاندارد مقایسه سبکهای یادگیری دانش آموزان با و بدون ناتوانی53
جدول 1 – 2: نتایج تحلیل واریانس برای مقایسه زیر مؤلفههای سبکهای یادگیری، دانش آموزان با و بدون ناتوانی54
جدول1-3 : نتایج حاصل از اثر مقایسه سبکهای یادگیری دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری.54
جدول1-4: میانگین و انحراف استاندارد مقایسه ربعهای مغزی دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری55
جدول1-5: نتایج حاصل از آزمون مانوا مقایسه ربعهای مغزی دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری.56
جدول 6: خلاصه مدل رگرسیون و مشخصههای آماری تسلط ربعهای مغزی بر دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری56
مقدمه
به جرأت میتوان یادگیری را بنیادیترین فرایندی دانست که در نتیجه آن، موجودی ناتوان و درمانده درطی زمان و در تعامل و رشد جسمی، به فردی تحول یافته میرسد که تواناییهای شناختی و قدرت اندیشه او حد و مرزی نمیشناسد. تنوع بسیار زیاد و گسترش زمانی یادگیری انسان که به وسعت طول عمر اوست باعث شده است علیرغم تفاوتهای زیادی که در یادگیری با هم دارند، برخی افراد در روند عادی یادگیری و آموزش دچار مشکل شوند. یک گروه از این افراد دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری هستند. ناتوانی یادگیری[1] نوعی اختلال عصبی است که یک یا چند فرآیند روانی اصلی در یادگیری یا حرف زدن یا نوشتن را تحت تأثیر قرار می دهد. ناتوانی ممکن است خودش را در یک توانایی ناقص در شنیدن، اندیشیدن، حرف زدن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا محاسبات ریاضی بروز دهد (خدایاری، 1387). این دانش آموزان علیرغم داشتن هوش عادی قادر به تحصیل یا ادامه آن بدون بهره گیری از آموزشهای ویژه نمیباشند (میلانیفر، 1384). بسیاری از نظریهپردازان یادگیری معتقدند که سبک یادگیری باید با سبک آموزش منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل[2]، 2006). علاوه بر سبکهای یادگیری عامل دیگری نیز در ترجیح شیوهی افراد برای پردازش اطلاعات و چگونگی درک آنها و جریان یادگیری تأثیر داشته باشد، سبک تفکر است، سبک تفکر یک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارتها یا نگرشها از طریق مطالعه یا تجربه میباشد و یا به عنوان شیوهای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح میدهند (اسمیت[3]، 2005؛ سیف، 1384). در این پژوهش به دنبال مقایسه تسلط ربعهای مغزی و سبکهای یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوانی یادگیری هستیم.
بیان مسأله
ناتوانی های یادگیری را اولین بار ساموئل کرک در سال 1963، برای توصیف گروهی از کودکان که در تحول زبان، گفتار، خواندن مهارتهای ارتباطی دچار اختلال بودند پیشنهاد کرد و با این تعریف، کودکان معلول و از نظر حواس (مانند نابینایی و عقب ماندگی عمومی) را از کودکان ناتوان یادگیری گروه جدا کرد (مک شین و داکرال[4]، 1380).
ناتوانی های یادگیری این گونه هم تعریف شده اند: اختلال در یک یا چند فرآیند روانشناختی پایه که در فهم یا به کارگیری زبان، صحبت کردن و نوشتن دخالت دارند. این اختلال ممکن است خود را به صورت نقص در توانایی گوش کردن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا عملیات ریاضی نشان دهد. این اصطلاح وضعیتهایی چون ضعفهای ادراکی، آسیب مغزی، نارساکنشی جزئی مغز، نارساخوانی و زبان پریشی تحولی را شامل میشود، ولی مشکلات یادگیری ناشی از ضعف بینایی، شنوایی، حرکتی، عقب ماندگی ذهنی، اختلال هیجانی یا شرایط نامساعد محیطی، فرهنگی و اقتصادی را در بر نمیگیرد (لرنر[5]، 1992).
عوامل متعددی از جمله سبک یادگیری میتواند بر جریان یادگیری تأثیر داشته باشد، سبک یادگیری یک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارتها یا نگرشها از طریق مطالعه یا تجربه میباشد و یا به عنوان شیوهای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح میدهند (اسمیت[6]، 2005؛ سیف، 1384). دنیای کنونی چنان در حال پیشرفت و توسعه است که پژوهشگران و متخصصان آموزشی آن را بر آن داشته تا راههایی بیابند که به وسیله آن بتوانند سرعت یادگیری را با سرعت پیشرفت هم گام کنند. انسان از راه یادگیری رشد مییابد و به تواناییهای خود فعلیت میبخشد. درعصر حاضر که عصر سرعت و توسعه است برای اینکه بتوان اطلاعات را بهتر آموزش داد و از صرف وقت و هزینه جلوگیری کرد نیازمندیم که در امر آموزش به نحوه یادگیری دانش آموزان توجه شود (خنک جان، 1381).
بسیاری از نظریهپردازان یادگیری معتقدند که سبک یادگیری باید با سبک آموزش منطبق باشد تا حداکثر موفقیت در یادگیرندگان بدست آید (باستابل[7]، 2006). به اعتقاد کلب، در شیوهی تجربهی عینی، یادگیرنده بر احساسات خود متکی است و بیشتر از راه شهود یاد میگیرد و نسبت به امور انعطاف پذیری ندارد. افراد برخوردار از شیوهی مشاهده تأملی اطلاعات را از زوایای مختلف بررسی کرده، و از طریق ادراک یاد میگیرند. در شیوهی مفهوم سازی انتزاعی یادگیری از طریق تفکر منطقی صورت میگیرد و در شیوهی آزمایشگری فعال، فرد از طریق انجام دادن کارها موفق به کسب یادگیری میشود. از ترکیب دو به دوی این چهار شیوهی یادگیری چهار سبک یادگیری ایجاد میشود که عبارتند از سبک یادگیری واگرا[8] (از ترکیب تجربهی عینی و مشاهده تأملی بدست میآید)، سبک یادگیری جذب کننده[9] (از ترکیب مشاهده تآملی ومفهومسازی انتزاعی بدست میآید)، سبک یادگیری همگرا[10] (از ترکیب مفهومسازی انتزاعی و آزمایشگری فعال بدست میآید)، و نهایتاً سبک یادگیری انطباق یابنده[11] (از ترکیب آزمایشگری فعٌال و تجربهی عینی بدست میآید).
علاوه بر سبکهای یادگیری عامل دیگری نیز در ترجیح شیوهی افراد برای پردازش اطلاعات و چگونگی درک آنها و جریان یادگیری تأثیر داشته باشد، سبک تفکر است، سبک تفکر دیک رفتار عادتی و متمایز برای کسب دانش، مهارتها یا نگرشها از طریق مطالعه یا تجربه میباشد و یا به عنوان شیوهای است که فراگیران در یادگیری مطالب درسی خود به سایر شیوهها ترجیح میدهند (اسمیت[12]، 2005؛ سیف، 1384).
راجر وُلکات اسپری و همکاران (1981)، موضوع تفاوتهای عملکردی دو نیمهی مغز را عنوان نمودند (اسپری[13] و همکاران، 1964). در پی آنها پژوهشگران بسیاری از توانمندیهای متفاوت نیمکرهها در درک و پردازش اطلاعات خبر دادند (کاپلان، 1981؛ لوی، 1983؛ رستاک، 1984؛ کانی وکانی، 1990 و دین ورینولدز[14]، 1997). تحقیقات نشان می دهند که هشت خصوصیت کلیدی تفکرشخصیتی مغزی وجود دارد که طرز تفکر و یادگیری ما را تحت تأثیر قرار میدهد .ما این قدرت و توانایی را داریم که قسمتی از مغزمان را که در شرایط خاصی نیاز داریم، روشن کنیم و به کار بگیریم. قسمتهایی از مغز ما بر قسمت های دیگر تسلط پیدا می کنند. مغز ما آنچنان انعطافپذیر است که هیچ محدودیت ذاتی ندارد. تمام این خصوصیات به مغز کامل تأکید می کنند که همۀ به آن دسترسی دارند اما قسمتهای خاصی از مغز بر قسمتهای دیگر در تمایلات فکری و یادگیری تسلط پیدا می کنند (کالج میفلینهگتون[15]، 2008). ندهرمن از ترکیب تئوری نیمکره راست و چپ راجر اسپری، رابرت اُرنستین[16] (1997)، هنری مینتزبرگ و میچائل گازانیکا[17] (1998) با تئوری تثلیث مغز مک لین (مغز منطقی، مغز میانی و مغز اولیه) و ارتباطات فیزیکی بین نیمکره راست و چپ و رابطه بین قسمتهای سربرال و لیمبیک مغز استفاده کرد تا مدل چهار ربعی از مغز را ارائه دهد (ندهرمن، 2008). ندهرمان پدر تکنولوژی تسلط مغز با تحقیق و تجارب خود به این نتیجه رسید که مغز نه فقط از جنبه فیزیکی بلکه از جنبه عملکردی نیز تخصصی شده است. وی معتقد است که افراد از نیم کرههای مغز به یک شیوه و با فراوانی برابری استفاده نمیکنند. در واقع افرادی برای حل مسئله از حالت مسلط مغز خود استفاده می کنند؛ برای مثال فردی که مسئلهای را به صورت تحلیلی و یا با نگاه به آمار و ارقام حل می کند و آن را در داخل فرمول منطقی یا فرایندی متوالی قرار میدهد در حال استفاده از نیم کره چپ خود است؛ برعکس اگر فرد به دنبال الگوها و تصاویری باشد که تأثیرات حسی دربردارند و ادراکی شهودی از کل یک پدیده به دست میهند از نیم کره راست مغز خود استفاده می کند (به نقل از حائری زاده، 1380)، چرا که تناسب تدریس معلمان با سبک یادگیری دانش آموزان باعث تقویت انگیزه یادگیری و نیز پیشرفت تحصیلی میگردد (رسولی نژاد، 1385). ون واینن معتقد است که اگر معلمین روش پردازش اطلاعات فراگیران را بدانند و روشهای آموزش خود را متناسب با آن تغییر دهند، یادگیری فراگیران افزایش مییابد (ون واینن[18]، 1997).
حجم عظیمی از تحقیقات نشان از آن دارد که یکی از دلایل عمدهی اُفت تحصیلی عدم همخوانی سبکهای یادگیری همچنین سبک تفکر ترجیحی یادگیرندگان با شیوه های تدریس و روشهای ارائه محتوای آموزشی توسط یاد دهندگان و برنامهریزان آموزشی میباشد (انتویسل، 1981؛ هانت، ایگل و کیچن، 2004؛ فلدرواسپورلین، 2005 مور[19]، 2007 ).
لذا ما در این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال کلی مقایسه تسلط ربعهای مغزی و سبکهای یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوانی یادگیری هستیم.
سؤالات پژوهشی
سؤال اصلی: آیا بین تسلط ربعهای مغزی و سبکهای یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
1- آیا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی A تفاوت دارند؟
2- آیا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی B تفاوت دارند؟
3- آیا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی C تفاوت دارند؟
4- آیا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی D تفاوت دارند؟
5- آیا بین سبک همگرا یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
6- آیا بین سبک واگرا یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
7- آیا بین سبک جذب کننده یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
8- آیا بین سبک انطباق دهنده یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری تفاوت وجود دارد؟
1-4- اهداف پژوهش:
هدف اصلی: مقایسه تسلط ربعهای مغزی و سبکهای یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری.
اهداف فرعی:
1- مقایسه دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی A.
2- مقایسه دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی B.
3- مقایسه دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی C.
4- مقایسه دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری در تسلط ربع مغزی D.
5- مقایسه سبک یادگیری همگرا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
6- مقایسه سبک یادگیری واگرا دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
7- مقایسه سبک یادگیری جذب کننده دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
8- مقایسه سبک یادگیری انطباق دهنده یادگیری دانش آموزان عادی و ناتوان یادگیری
1-5- ضرورت و اهمّیت پژوهش:
متأسفانه هر ساله تعداد زیادی از کودکانی که نارساییهای آموزشی دارند، به علت عدم دسترسی به کمک مناسب و اینکه مشکلات آموزشی آنها به خوبی شناخته نشده است، مورد درمان قرار نمیگیرند و محکوم هستند که بصورت نوآموز شکست خورده درآیند. تعداد زیادی از در مسایل درسی، مدرسه و آموزش دارای مشکل (LD[20]) این کودکان، به دلیل اختلال یادگیری میباشند. یکی از مشکلات دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری عصب روانشناختی/ تحولی، کارکردهای اجرایی و توجه است (سیدمن[21]، 2006). که از جمله تواناییهای مورد نیاز کودکان، در زمینه یادگیری دروس مدرسه است (کرک و همکاران، 2006). همچنین این دانش آموزان در کارکردهای حافظه مثلاً، نقص در حافظه کوتاه مدت و حافظهکاری و نقص خفیف در رمزگردانی و راهبردهای شناختی و فراشناختی اختلال دارند و به همین دلیل نیز در مورد حافظه این کودکان تحقیقات بسیاری شده است، هرچند این تحقیقات هنوز به یک دیدگاه جامع نرسیدهاند.
ناتوانی یادگیری به دلایل گوناگونی مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرارگرفته است. نخست آنکه این که اولین یا دومین فراوان را در دوران کودکی ونوجوانی داراست (شیوع 2 تا 20 درصد)، برای بسیاری از دانش آموزان مشکل قابل توجهی ایجاد می کند و دیگر اینکه بر عملکرد شناختی، اجتماعی، هیجانی، خانوادگی آنان و سپس در بزرگسالی بر عملکرد شغلی و زناشویی آنها تأثیر میگذارد و در نهایت به طور کلی باعث افت عملکرد تحصیلی و سطح کیفیت زندگی آنها میشود. ناتوانی یادگیری تنها به افت تحصیلی و اتلاف بودجه پایان نمیپذیرد، بلکه به سرزنش، تحقیر از جانب سایر دانش آموزان، به وجود آمدن خود باوری ضعیف و کاهش عزت نفس آنها میانجامد و سلامت روانشان را به مخاطره میاندازد. این مشکلات از دانشآموز و مدرسه به خانه و خانواده نیز راه مییابد و اضطراب و نا خوشنودی را در هر فضای زندگی گسترش میدهد. حاصل این امر، آسیبی است که به بهداشت روانی فرد، خانواده و جامعه وارد می شود. تأثیر منفی این ناتوانی یادگیری برجنبههای مختلف زندگی فرد اعم از وضعیت تحصیلی، شغلی، زندگی اجتماعی روابط بین فردی، و کندی یادگیری ومهارتهای حل مسئله پایین میباشد (پاری[22] و همکاران، 2002). شناسایی سبک یادگیری دانش آموزان ناتوانی یادگیری و همچنین تسلط ربع مغزی آنان و اینکه این دانش آموزان از چه نوع سبک یادگیری برای یادگیری مطالب استفاده می کنند و در جریان یادگیری از کدامین ربع مغزی استفاده می کنند، خود تا حدودی می تواند معلمان را در نحوهی تدریس صحیح این دانش آموزان یاری نماید. با توجه به شیوع بالا و عوارض زیاد ناتوانی یادگیری در دانش آموزان لازم است که توجه ویژهای به ناتوانی یادگیری شود. همچنین فقدان پژوهش در زمینۀ تسلط ربعهای مغزی در دانش آموزان ناتوانی یادگیری و عادی موجب سختتر شدن کار میشود در اختیار گذاشتن نتایج این پژوهش در محیطهای مدرسه و مشاورهای، فراهم سازی زمینهای برای تحقیقات بعدی از دلایل انجام این پژوهش میباشند.
تعداد صفحه :93
قیمت :37500 تومان
بلافاصله پس از پرداخت ، لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد
و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.
پشتیبانی سایت asa.goharii@gmail.com