آهارونی و سوآری (1980) معتقدند همان گونه که جریان وجوه نقد در درون یک شرکت، برای ارزیابی توان و وضعیت نقدینگی آن از اهمیت بسزائی برخوردار است، طبیعتاً سود سهام نقدی هر سهم نیز برای دارنده سهام بهعنوان یکی از منابع ایجاد نقدینگی افراد، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. جدای از این مسئله، سود سهام نقدی هر سهم به نوعی حاوی پیام خاص خود به بازار است. این پدیده در ادبیات مالی با عنوان «اثر پیام رسانی» یا بعضاً «اثر محتوای اطلاعاتی» شناخته میشود. مطابق این مفهوم، شرکتها صرفاً زمانی سود سهام نقدی خود را افزایش میدهند که انتظار افزایش در سودهای آتی را داشته باشند، در غیر این صورت سود سهام نقدی افزایش داده شده باید به سطح اولیه خود کاهش یابد. بنابراین افزایش سود سهام نقدی حامل پیامی برای بازار است مبنی بر اینکه انتظار میرود عملکرد شرکت بهبود یابد(جهانخانی و قربانی،1385).
اهمیت این مسئله نزد مدیران شرکت ها نیز، هم به جهت استفاده از اطلاعات حاصله در فرایند اداره شرکت و هم بواسطه ارزیابی بازار از عملکرد آنان جدی است؛ از همین رو بخشی از توان و توجه مدیران شرکتها معطوف به مقولهای است که از آن با عنوان «سیاست تقسیم سود» یاد می شود. اما مهمتر از سیاست تقسیم سود، ریشه یابی دلایل اتخاذ یک سیاست تقسیم سود مشخص از سوی شرکتها است. این موضوع میتواند راهگشای تصمیمگیریهای مهم اقتصادی برای گروه های مختلف ذینفع، بویژه سرمایه گذاران باشد. زیرا دلایل و عوامل تعیین کننده بدست آمده از این ریشه یابی، نه تنها به توضیح رفتار شرکتها در گذشته کمک می کند، بلکه ابزاری را برای پیش بینی حرکت و مسیر آتی آن ها در این حوزه فراهم میآورد ( همان منبع).
به عقیده روزف (1982) مقوله سیاست تقسیم سود از منظر تئوری هزینههای نمایندگی نیز قابل بحث است. طبق این تئوری، هزینههای نمایندگی ناشی از تضاد بالقوهای است که میان منافع مدیران و سهام داران وجود دارد. از این رو، زمانی که مدیران مالک بخشی از سهام خود را به سرمایهگذارانی که در مدیریت شرکت نقشی ندارند میفروشند، هزینههای نمایندگی افزایش مییابد. در واقع پرداخت درصد قابل توجهی از سود یکی از مکانیزم های کنترلی سرمایهگذاران جهت تعدیل این تضاد منافع است؛
زیرا سود سهام نقدی:
1) مدیریت را وادار میسازد تا برای پرداخت سود به اندازه کافی وجه نقد ایجاد نماید.
2) میتواند مدیریت را وادار نماید تا برای تأمین مالی پروژه های خود به بازار سرمایه مراجعه نماید و اطلاعات بیشتری را در اختیار بازار قرار دهد.
3) باعث کاهش جریان وجه نقد مازادی میشود که بدلیل عدم استفاده مدیریت در پروژههای سرمایه گذاری سودآور، هدر میرود (جهانخانی و قربانی، 1385).
2-14-2) اهداف سیاست تقسیم سود
پرداخت سود سهام به صاحبان سهام عادی یکی از راه هایی است که شرکت می تواند بدان وسیله مستقیماً بر ثروت سهامداران اثر بگذارد. بنابراین هدف از اجرای چنین سیاستی، تعیین نقشی است که این سیاست در به حداکثر رساندن ثروت سهامداران ایفا می کند. از آن جا که سیاست تقسیم سود تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می گیرد، پرداخت تمام سود به سهام داران به معنی به حداکثر رساندن ثروت نخواهد بود. سود انباشته، یکی از مهم ترین منابع مالی شرکت ها می باشد.
در سال های اخیر شرکت های بزرگ برای تأمین نیازهای مالی خود اغلب از سود انباشته استفاده کرده اند. با این وجود توزیع سود بین سهامداران دلایل متعددی دارد که برخی از آنها عبارتند:
1- سود سهام درآمد با ثباتی برای سهامداران فرآهم می آورد، بطوری که می توانند بر اساس آن هزینه زندگی خود را تنظیم نمایند.
2- سرمایه گذاران و خریداران سهام به گزارش ها و اخبار سود سهام سالانه شرکت ها توجه دارند.
3- سهامداران از طریق دریافت سود یا انتظار دریافت سود، بازده سرمایه شان را به دست می آورند یا این شانس را پیدا می کنند که سهام خود را به قیمت بالاتری بفروشند.
4- پرداخت سود سهام باعث کاهش عدم اطمینان سهامداران به دریافت بازده سرمایه شان می شود.
تقسیم سود حداقل به دو دلیل اهمیت دارد:
1) ابزار علامت دهی است.
2) مفاهیم مالیاتی و نقدینگی برای سهامداران دارد (رهنمای رودپشتی و همکاران، 1385).
Aharony and Swary
Rozeff