ه) فرض ج را درنظر می گیریم با این تفاوت که مرد و زن از بارداری زن با خبر هستند ولی قصد سقط جنین را ندارند دراینجا مرد علاوه بر مسئوولیت در قبال زن ، از جهت سقط جنین هم، مسئوول سقط جنین عمدی خواهد بود. زن هم از جهت سقط جنین مشمول جرم سقط جنین عمدی خواهد بود.
فصل سوم : عوامل سقوط مجازات در انتقال ایدز / HIV
مبحث اول : فوت جانی یا مجنی علیه
از آنجا که فاصله میان ابتلا به عفونت ایدز تا زمان فوت مجنی علیه گاه به درازا می کشد فلذا امکان دارد که در خلال این مدت حوادثی برای هر یک از جانی و مجنی علیه رخ دهد که هر کدام از آن ها به دلایلی غیر از ایدز فوت نمایند در این صورت تکلیف و مسئوولیت جانی به چه شکلی خواهد بود ؟ در پاسخ به این سوال دو فرض را مورد بررسی قرار خواهیم داد :
الف : فوت جانی قبل از فوت مجنی علیه
اصولاً مرگ جانی قبل از مرگ مجنی علیه ، یکی از موارد سقوط قصاص در نظام کیفری اسلام بشمار میآید و به تبع ، دیه نیز منتفی خواهد شد . ماده ۴۳۵ ق.م.ا در این رابطه بیان کرده
ب: فوت مجنی علیه (به دلیلی غیر از ابتلا به ایدز ) قبل از فوت جانی
این فرض خود به دو نحو متصور میباشد :
اول : مجنی علیه به دلیل حوادث طبیعی و غیر آن فوت کند .
دوم: مجنی علیه توسط شخص ثالث به قتل برسد .
در هر دو فرض، می توان به سقوط قصاص از عهده مجرم اصلی حکم داد. چرا که مجرم اصلی از آن رو مستحق قصاص میگردد که عمل او سبب اصلی و مستقیم فوت مجنی علیه به شمار آید بندهای الف و ب ماده ۲۹۰ ق.م.ا نیز ناظر بر اعمالی است که فوت مجنی علیه را به دنبال داشته باشد . همچنین در هر دو فرض با توجه به نوعاً کشنده بودن ویروس HIV / بیماری ایدز شخص مبتلا کننده را می توان به اتهام شروع به قتل و همچنین مقررات دیه وارش بر حسب نوع صدمات وارده ، مورد تعقیب قرار داد و با استناد به ماده ۱۳۱ ق.م.ا که میگوید : «در جرائم موجب تعزیرهرگاه رفتار واحد دارای عناوین مجرمانه متعدد باشد مرتکب به مجازات اشد محکوم می شود». اشد مجازات را برای او در نظر گرفت . اما در فرضی که مجنی علیه توسط ثالثی به قتل میرسد ، اگر شخص ثالث در طول این مدت ، مستقلاً موجبات قتل مجنی علیه را فراهم نماید ، سبب اصلی قتل وی به شمار آمده و محکوم به قصاص نفس خواهد شد . در این فرض اگر چه ابتلا مجنی علیه به بیماری ایدز ، به تنهایی می توانسته موجبات مرگ وی را به دنبال داشته باشد ، اما آنچه که حقیقتاً سبب مرگ شده عمل شخص ثالث است و خروج روح نیز مستند به عمل اوست . ماده ۳۷۱ ق.م.ا در این رابطه اذعان میدارد :” هرگاه کسی آسیبی به شخصی وارد کند و بعد از آن دیگری او را به قتل برساند قاتل نفر دوم است اگرچه آسیب سابق به تنهایی موجب مرگ می گردید و اولی فقط به قصاص عضو محکوم می شود .”
سوال دیگری که در اینجا مطرح می شود این است که اگر مرگ مجنی علیه حاصل جمع اقدام دو نفر باشد تکلیف چیست ؟ به عنوان مثال (الف) به قصد قتل (ب) وی را مبتلا به بیماری ایدز میکند لکن قبل از حصول مرگ شخص (ب) ، فرد (ج) در جریان نزاع توسط چاقو ، ضربه ای را به بدن (ب) وارد آورده و موجبات به خطر افتادن حیات وی را فراهم می آورد . در اینجا اگر پزشکی قانونی تشخیص دهد که مرگ صرفاً در اثر ضربه چاقو نبوده بلکه مرگ نتیجه جمع دو عامل ضرب چاقو و انتقال بیماری ایدز بوده ، آنگاه بحث شرکت در جرم قتل عمد مطرح میگردد . ماده ۳۶۸ ق.م.ا در این رابطه اعلام میدارد :” اگر عده ای آسیب هایی را بر مجنی علیه وارد کنند و تنها برخی از آسیب ها موجب قتل او شود فقط واردکنندگان این آسیبها شریک در قتل میباشند و دیگران حسب مورد به قصاص عضو یا پرداخت دیه محکوم میشوند.” اما چنانچه بزه دیده به
واسطه مجموع دو یا چند عامل مختلف جان خود را از دست دهد لکن برخی از آن ها با قصد قتل و برخی دیگر بدون چنین قصدی صورت پذیرفته باشد ، و عمل مذبور نیز به تنهایی نوعاً کشنده به شمار نیاید ، تنها کسی که عمل وی با قصد قتل مجنی علیه صورت گرفته است مستحق قصاص به شمار خواهد آمد لکن طرف دیگر که عمل وی با قصد قتل نبوده به پرداخت فاضل دیه به قاتل ملزم خواهد شد[۶۶]. به عنوان مثال اگر (الف) و (ب) هر دو به قصد قتل (ج) مرتکب فعل غیر قانونی شده باشند هر دو محکوم به قصاص خواهند بود . اما اگر (الف) از وضعیت ابتلا خود به بیماری ایدز آگاهی نداشته و موجبات آن را به (ج) فراهم آورده و (ب) نیز با جرح ناشی از چاقوی خود ، قصد قتل (ج) را نموده باشد ، در اینجا تنها (ب) محکوم به قصاص شده و (الف) نصف دیه را به قاتل پرداخت خاهد نمود .
مبحث دوم : رضایت مجنی علیه
یکی از مهمترین موضوعات قابل بحث پیرامون انتقال بیماری ایدز ، بحث رضایت مجنی علیه میباشد . رضایت در لغت به معنای خوشنودی و اجازه آمده است[۶۷] و رضایت مجنی علیه یعنی تمایل قلبی و موافقت مجنی علیه به اینکه تعرضی بر خلاف قانون علیه حقوق و آزادی های او انجام بگیرد . سوال این است که اگر مجنی علیه یا طیب نفس به وقوع جرم علیه خود تن در دهد و همه آثار آن را بپذیرد آیا تقصیر مرتکب که ماذون به این عمل بوده است مرتفع می شود یا نه؟[۶۸] به عنوان مثال اگر همسری به انجام رابطه زناشویی با شوهر خود تن در دهد و بر اثر آن نیز مبتلا به ایدز گردد، آیا در این فرض ، رضایت همسر، سبب مشروعیت عمل شوهر و مانع از تعقیب او در مراجع قضایی میگردد؟ در پاسخ به این سوال به نظر میرسد که باید میان دو فرض زیر قائل به تفصیل شد :
۱- جهل مجنی علیه نسبت به ناقل بودن متهم .
۲- علم مجنی علیه نسبت بر ناقل بودن متهم .
الف : فرض جهل مجنی علیه
در این فرض، نفس رضایت وجود دارد لکن این رضایت به دلیل عدم اطلاع از ناقل بودن متهم حاصل شده است . علم مجنی علیه به ابتلا ناقل و یا آلوده بودن طرق انتقال ایدز و حتی رضایت وی به چنین انتقالی نمی تواند در حقوق ایران سبب مشروعیت فعل مرتکب را فراهم آورده .« در اسلام این نظر بر این پایه استوار است که نفس انسان ودیعه ای است که از جانب پروردگار متعال در وجود او نهاده شده است و اصولاً انسان مالک نفس خود نیست تا بتواند آن را از خود سلب کند و به طریق اولی نمی تواند این اختیار را به دیگری تفویض کند .»[۶۹] فلذا در موردی که رضایت مجنی علیه به دلیلی مخدوش بوده و یا به وسیله اکراه یا زور معیوب شده باشد، به طریق اولی هیچگونه اثری بر آن مترتب نخواهد بود . در این مورد گفته اند اصولاً رضایت مجنی علیه حتی در مقام تخفیف مجازات باد عاری از هر گونه عیب بوده و بدون خدعه و تدلیس حاصل شده باشد .
ب: فرض علم مجنی علیه