کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



 



    • محققان

    • تحلیلگران حاکمیت‌شرکتی

اتاااا

بخش مالی:

    • بدهی

  • حقوق مالکانه

هیات‌مدیره

انتصاب و نظارت

گزارش به

بازارها

    • بازارهای رقابتی محصول و عوامل تولید

    • سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی

  • کنترل شرکتی

مدیریت

وظایف محوری

شرکت دستورالعمل حاکمیت شرکتی خاصی را تدوین نموده است که با تعیین مجموعه‌ای از انتظارات به هیات‌مدیره و کمیته‌های آن در اجرای وظایف خود مطابق با الزامات لازم‌الاجرا، کمک می‌کند (آیین‌نامه نظام راهبری شرکتی، بورس اوراق بهادار تهران، ۱۳۸۶).

۲-۲-۱۴ رتبه‌بندی شرکت‌ها


در سال‌های اخیر، علاوه بر استفاده از معیارهای قدیمی رتبه‌بندی شرکت‌ها شامل اندازه شرکت، شهرت، قابلیت بازپرداخت بدهی و نرخ رشد، از یک معیار جدید تحت عنوان کیفیت سازوکارهای حاکمیتی نیز بهره گرفته می‌شود. رتبه‌بندی ‌بر اساس حاکمیت شرکتی به دو دلیل زیر دارای اهمیت است؛

الف) بخش بزرگی از سرمایه‌گذاران، شامل سرمایه‌گذاران نهادی که نقش با اهمیتی را در بازار سرمایه بازی می‌کنند، از این رتبه‌بندی برای اخذ تصمیمات اقتصادی بهره می‌گیرند؛

ب) قرار گرفتن شرکت‌ها در رتبه‌های پایین، هشداری است برای مدیریت شرکت‌های مذکور، که توجه بیشتری به مسائل حاکمیت شرکتی داشته باشند؛

اگرچه ارائه‌کنندگان رتبه‌بندی اخیر، نمی‌توانند انتظار داشته باشند که در ساختار رتبه‌بندی بر مبنای حاکمیت شرکتی به توافق برسند، اما شباهت‌هایی نیز در کلیت این رتبه‌بندی‌ها، وجود دارد. آن ها از الزامات افشا در قوانین حسابداری، قوانین بازار سهام و اصول حاکمیت شرکتی الهام می‌گیرند. اما نقطه مورد توافق همه این است که، رتبه‌بندی باید بر مبنای ساختار مالکیت، حقوق سهام‌داران، ساختار و ترکیب هیات‌مدیره، شفافیت و افشا باشد، اگرچه رویکردشان در جمع‌ آوری، امتیازدهی و وزن‌دهی اطلاعات متفاوت باشد (توکلی، ۱۳۸۸).

۲-۲-۱۵ ماتریس بین‌المللی حاکمیت شرکتی


ماتریس بین‌المللی حاکمیت شرکتی، رتبه‌بندی حاکمیت را برای هزاران شرکت در سطح بین‌المللی انجام می‌دهد. ماتریس بین‌المللی حاکمیت شرکتی حدود ۵۰۰ مورد از معیارهای حاکمیتی پذیرفته شده در سطح جهانی را تحت پوشش قرار می‌دهد. این ویژگی‌ها در ۶ طبقه مجزا شامل ‌پاسخ‌گویی‌ هیات‌مدیره، افشا و کنترل‌های داخلی، حقوق سهام‌داران، پاداش، کنترل‌های بازار و رفتار شرکت، گروه‌بندی شده‌اند، که در نهایت برای ایجاد یک شاخص جامع‌تر با یکدیگر ترکیب می‌شوند. برای هر یک از این طبقات، رتبه بر اساس یک مقیاس ۱۰ نمره‌ای اندازه‌گیری می‌شود. ‌به این ترتیب بهترین رتبه‌ای که یک شرکت می‌تواند اتخاذ کند ۱۰ و بدترین رتبه ۱ می‌باشد. رتبه هر طبقه هم به صورت جهانی و هم به صورت منطقه‌ای محاسبه می‌شود. شرکت‌هایی که ‌بر اساس طبقه جهانی رتبه‌بندی می‌شوند، ‌بر اساس شاخص‌های جهانی با شرکت‌های کل دنیا مقایسه می‌شوند و شرکت‌هایی که ‌بر اساس شاخص منطقه‌ای ارزیابی می‌شوند، با تمام شرکت‌های فعال در همان کشور، مقایسه می‌شوند (رئیسی، ۱۳۸۷). در ادامه سعی شده تا هر یک از طبقات به اختصار تشریح گردند.

۲-۲-۱۵-۱ ‌پاسخ‌گویی‌ هیات‌مدیره


در این طبقه قدرت و انگیزه هیات‌مدیره برای انجام امور در جهت منافع سهام‌داران مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. معیارهایی که بر ‌پاسخ‌گویی‌ هیات‌مدیره تاثیر می‌گذارند شامل تعداد مدیران مستقل عضو هیات‌مدیره، تعداد دوره هایی که سهام‌داران می‌توانند هیات‌مدیره را انتخاب کنند و گستره‌ای که اعضای هیات‌مدیره در جهت منافع سهام‌داران عمل می‌کنند، می‌باشد؛

۲-۲-۱۵-۲ افشا و کنترل‌های داخلی


افشا از طریق کیفیت گزارش‌های مالی منتشر شده توسط شرکت، مذاکرات انجام شده با سهام‌داران و تجزیه و تحلیل‌های ارائه شده به سهام‌داران در خصوص شرکت، اندازه‌گیری می‌شود. همچنین این طبقه شامل معیارهایی مانند حدود استانداردهای حسابداری مورد پذیرش شرکت، حدود دستکاری سود از طریق روش‌های حسابداری و گستره‌هایی که هیات‌مدیره به طور مستقل مورد حسابرسی قرار می‌گیرد، می‌باشد؛

۲-۲-۱۵-۳ حقوق سهام‌داران


در این طبقه، محدوده‌ای که سیستم قانونگذاری شرکت در جهت حمایت از منافع سهام‌داران طراحی شده است، تلاش شرکت در جهت حضور سهام‌داران در جلسات، قدرت رأی‌ و منافع هر ذینفع، گستره‌ای که حقوق سهام‌داران توسط شرکت مورد حمایت قرار می‌گیرد و حدودی که سهام‌داران می‌توانند قدرت خود را اجرایی کنند، مورد اندازه‌گیری قرار می‌گیرد؛

۲-۲-۱۵-۴ پاداش


در این طبقه، وجود کمیته پاداش مستقل در شرکت، منصفانه بودن و همچنین شفافیت سیاست‌های پاداش برای سهام‌داران مورد ارزیابی قرار می‌گیرد؛

۲-۲-۱۵-۵ کنترل‌های بازار


در این طبقه، قدرت حمایتی مورد استفاده یک شرکت، گستره‌ای که مدیریت تصمیم‌گیری سهام‌داران را محدود می‌کند و نیز قدرت سهام‌داران در خصوص تعیین اعضای هیات‌مدیره، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد؛

۲-۲-۱۵-۶ رفتار شرکت


در این طبقه، چگونگی ایفای مسئولیت‌های شرکت در قبال سهام‌داران، کارمندان، محیط‌زیست و تلاش شرکت برای باقی گذاشتن نامی خوب، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد (حساس‌یگانه و داداشی، ۱۳۸۹).

۲-۲-۱۶ کفایت حاکمیت شرکتی


کفایت حاکمیت شرکتی می‌تواند بر بهبود فعالیت‌های اقتصادی از کانال‌های مختلف تأثیر‌گذار باشد. به طور مثال کفایت حاکمیت شرکتی ممکن است تاثیر مثبتی بر رشد از طریق افزایش نظارت اعضای غیرموظف هیات‌مدیره بر عملکرد شرکت، بهبود شفافیت و کیفیت افشا اطلاعات، ارتباط قوی‌تر بین شرکت و مؤسسات حسابرسی و بهبود نسبت پرداخت سود سهام داشته باشد. اندازه‌گیری کفایت حاکمیت شرکتی کار مشکلی است چون نیاز به اندازه‌گیری هزینه های نمایندگی باقیمانده دارد. حاکمیت شرکتی زمانی کافی تلقی می‌شود که هزینه های نمایندگی باقیمانده در حداقل باشد (نیکومرام و محمدزاده سالطه، ۱۳۸۹). انتظار می‌رود در شرکت‌های دارای حاکمیت شرکتی اثربخش منافع مدیران و ذینفعان به هم نزدیک و تطابق بیشتری داشته باشند، که این امر مشوق‌های قوی‌ای را به منظور این که مدیران شرکت‌ها در جهت بالا بردن بهره‌وری بنگاه‌ها و بهبود آن از طریق تکنولوژی‌های پیشرو گام بردارند ایجاد می‌کند، که نتیجه این امر تخصیص کاراتر سرمایه در بخش شرکتی و افزایش رشد بهره‌وری می‌باشد. به طور کلی، حاکمیت شرکتی به عنوان تکنولوژی‌هایی که بنگاه‌ها آن ها را به منظور غالب آمدن بر محدودیت‌های محیط سازمانی که در آن فعالیت می‌کنند به کار می‌گیرند تعریف می‌شود. به طور مثال در پژوهشی که توسط کومین و مولانی[۴۸] (۲۰۰۵) صورت گرفته است آن ها ترتیبات حاکمیت شرکتی را به عنوان ابداعات کلی در نظر گرفتند. در این صورت باید عنوان نمود که حاکمیت شرکتی تاثیرات ژرف و عمیقی بر فعالیت‌های کلان اقتصادی و رشد بهره‌وری خواهد داشت (مهربانی و دادگر، ۱۳۹۲).

۲-۲-۱۷ معیارهای حاکمیت شرکتی


معیارهای حاکمیت شرکتی که در این پژوهش استفاده شده‌اند به شرح ذیل می‌باشند؛

۲-۲-۱۷-۱ درصد سهام شناور آزاد در حاکمیت شرکتی


درصد سهام شناور آزاد، درصدی از کل سرمایه شرکت است که جهت معامله در بازار سهام در دسترس باشد یا قسمتی از سهام یک شرکت که بدون هیچ گونه محدودیت قابل معامله باشد و عددی است که از نتیجه کسر تعداد سهام غیرقابل معامله از کل سهام شرکت به دست می‌آید. این تعریف اولین بار توسط سالامون اسمیت[۴۹] ‌در سال‌ ۱۹۸۹ میلادی ارائه گردیده است. درصد سهام شناور آزاد میزانى از سهام منتشره شرکت است که در دست آن عده از سهامدارانی است که با دریافت پیشنهاد قیمت مناسب حاضر به فروش سهم خود خواهند بود. ‌بنابرین‏ سهام سهامدارانى که بنا به دلایل استراتژیک سهم یک شرکت را خریدارى کرد‌ه‌اند، جز درصد سهام شناور آزاد محسوب نمی‌گردد. در تعاریف دیگر سهامی که متعلق به سهام‌داران استراتژیک نباشد سهام شناورآزاد محسوب می‌شود. گروه‌های اصلی سهام‌داران استراتژیک با کمی تفاوت در شاخص‌های مختلف شامل؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:47:00 ب.ظ ]




وارسی بدن و نارضایتی از بدن

وارسی مکرر خویشتن در آینه و نگرانی نسبت به وضعیت بدنی در بررسی‌های متعددی با نارضایتی از وضعیت بدن رابطه دارد و به ویژه با نارضایتی از وضعیت ظاهری در مبتلایان به اختلال بد شکلی تن[۱۰۸] (ویل و ریلی[۱۰۹] ، ۲۰۰۱) و با چاقی رابطه دارد (لاتنر[۱۱۰]، ۲۰۰۸). به نظر عده‌ای تأثیر مشاهده‌ خویشتن در آینه بر نگرانی ناشی از آن موقتی است (رحیمی، ۲۰۱۰).

لباس پوشیدن و نارضایتی از بدن

انتخاب لباس نوعی بیان شخصی است که با انتظارات فرهنگی از زیبایی به ویژه در زنان رابطه دارد. پژوهشگران نشان داده‌اند که پوشیدن لباس تأثیری بالقوه در رضایت و نارضایتی افراد به ویژه زنان از وضعیت بدنی شان دارد. در زنان احساس منفی نسبت به اندازه نبودن لباس یا نا مناسب بودن آن با افزایش نارضایتی از بدن رابطه دارد (لابات و دلونگ، ۱۹۹۰).

ورزش و نارضایتی از بدن

در میان ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران عزت بدنی بیشتر و نارضایتی از بدن کمتر است. همچنین در مواردی گزارش شده است که مداخله ورزشی سبب کاهش نارضایتی بدنی می‌شود با این وجود شواهدی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد ورزش رابطه‌ منفی با رضایت از بدن دارد و می‌تواند سبب افزایش نگرانی از وضعیت بدن ‌شود (گروکن ، ۲۰۰۸، رحیمی، ۲۰۱۰).

درون داد غذایی و نارضایتی از بدن

رابطه بین غذا خوردن و تن انگاره در ادبیات پژوهشی همواره مورد تأیید بوده است. این امر می‌تواند ناشی از افزایش تخمین اندازه بدن باشد(رحیمی، ۲۰۱۰). چنان که دراختلالهای خوردن از نوع بی اشتهایی عصبی[۱۱۱] و پرخوری مرضی[۱۱۲] مسئله ای محوری است و می‌تواند با خلق نیز ارتباط داشته باشد.

وزن کشی مکرر و نارضایتی از بدن

پایش مکرر وزن نیز همانند وارسی خود در آینه با ترغیب فرد به تمرکز بر بدنش به ویژه وزن آن می‌تواند زمینه سازانتقادازخویشتن شود که به نوبه‌ی خود منجر به افزایش نارضایتی از بدن و وضعیت ظاهری می‌شود(رحیمی، ۲۰۱۰). این نارضایتی به ویژه در کسانی رخ می‌دهد که اضافه وزن یا چاقی دارند. وزن کشی مکرر نیز به نوبه ی خود نوعی وارسی بدن است.

رویارویی با رسانه های گروهی و نارضایتی از بدن

مواجهه با رسانه های گروهی (روزنامه‌ها، مجلات، سینما ، تلویزیون، اینترنت و فضای مجازی) و مدل‌های ارائه شده در آن ها که ایده‌آل‌های زیبایی را به کودکان و بزرگسالان ارائه می‌کنند به شدت بر تن انگاره تأثیر گذارده و حتی می‌توانند منجر به اختلال‌های خوردن شود (دونت و تیگمن، ۲۰۰۶). مواجهه با این الگوها با کاهش درون داد غذایی، افزایش نارضایتی بدنی، کاهش عزت نفس و خلق منفی[۱۱۳] رابطه‌ تأیید شده‌ای دارند (گروگن، ۲۰۰۸). استیس و شاو (۲۰۰۴) نشان دادند که سه دقیقه تماشای مدل‌های لاغر اندام و زیبای مجلات‌‌ مد افزایش افسردگی، شرم، احساس گناه، استرس، احساس عدم امنیت و نارضایتی از وضعیت بدنی را درمشارکت کنندگان به دنبال دارد.در حالی که تماشای زنان عادی چنین تجاربی را به همراه ندارد. این یافته کما بیش در فرا تحلیل مطالعات انجام شده نیز تأیید شده است (گریب و همکاران[۱۱۴]، ۲۰۰۸) و حاکی است که مواجهه با عکس، فیلم‌ها و تبلیغات زنان لاغر اندام و زیبا و مردان چهار شانه و عضلانی می‌تواند سطح نارضایتی بدنی مشاهده کنندگان را افزایش دهد.

در مجموع یافته های مربوط به عوامل موقعیتی تأثیر گذار در تن انگاره و نگرانی از وضعیت بدن با یافته های تیگمن (۲۰۰۱) که نشان داده است موقعیت‌هایی که سبب تمرکز بر بدن می‌شوند در مقایسه با حوادث و موقعیت‌هایی که تمرکز بر بدن راکاهش می‌دهند احتمال بیشتری دارد که تغییر در رضایت بدنی را ایجاد کنند، همخوان است.

ریکاردلی ومک کوبی(۲۰۰۲) و بلور وهمکارانش (۲۰۰۴) مدل زیر را برای شکل گیری اشتغال خاطر درباره ی تن انگاره پیشنهاد کرده‌اند که در آن بر نقش و تاثیر خانواده، دوستان و رسانه های جمعی تأکید می شود. در این مدل، تاثیر رسانه های جمعی بواسطه ی آگاهی ازآرمانهای اجتماعی و فرهنگی درباره ی ظاهر جسمانی و درون فکنی این آرمانها اعمال می شود.

شکل ۲-۲: مدل پیشنهادی ریکاردلی و مک کوبی برای اشتغال خاطر با تن انگاره

خانواده

رسانه

های

جمعی

دوستان

پدر

مادر

آگاهی

درون فکنی

نظریه های تن انگاره و نارضایی از بدن

به منظور تبیین رشد تن انگاره و علل نارضایتی از بدن، نظریه های متعددی ارائه شده است که در این بخش به مرور اجمالی آن ها می پردازیم:

۱ـ نظریه فرهنگی ـ اجتماعی[۱۱۵]

اگرچه نارضایتی از بدن سبب شناسی چند ساحتی دارد اما، به نظر می‌رسد تبیین‌های سبب شناسی مبتنی بر نظریه فرهنگی اجتماعی در این زمینه غالب باشند. بر اساس این نظریه نارضایتی از بدن به واسطه فشارهای اجتماعی و فرهنگی ایجاد می‌شود و تداوم می‌یابد،که بر افراد به ویژه زنان به وسیله جامعه برای اینکه کاملاً با الگوهای آرمانی زیبایی بدنی منطبق شوند وارد می‌شود. بر این اساس از زنان انتظار می‌رود به شدت لاغر باشند (شبیه به عروسک باربی) و از مردان انتظار می‌رود بلندقامت، عضلانی و چهار شانه(بیل شکل) به نظر برسند. اما، در واقعیت این الگوهای بدنی آرمانی برای بیشتر مردان و زنان قابل دستیابی نیستند. در گذشته‌ای نه چندان دور نارضایتی از بدن و اختلال‌های خوردن پدیده‌ای فرهنگی و خاص فرهنگ غربی تلقی می‌شد اما امروزه در فرهنگ‌های غیر غربی نیز به ویژه در زنان این نارضایتی رو به رشد است و می رود که پدیده و مشکلی جهانی شود.

بررسی‌های دو دهه گذشته نشان داده است که نارضایتی از بدن و اختلال‌های خوردن خیلی بیش از آنچه که تصور می‌شد، شایع شده اند(لی ولی، ۱۹۹۶). به طور مثال مطالعه‌ای که در فیجی انجام شده است نشان می‌دهد که نارضایتی از بدن با گسترش فرهنگ غربی افزایش معناداری نشان داده است (بیکر، ۲۰۰۴). مطالعات دیگری اثرات مشابه‌ای بعد از ارائه و تبلیغ تصویر زنان لاغر به عنوان هیکل آرمانی زنان در فرهنگ‌های مختلف را تأیید می‌کنند(لی و لی، ۲۰۰۰). این یافته های تأثیر علی عوامل اجتماعی- فرهنگی را بر نارضایتی بدنی تأیید می‌کند. وارن وهمکارانش(به نقل ازپاکستون و همکاران،۲۰۰۶) مدل زیر را برای نشان دادن تاثیر عوامل فرهنگی- اجتماعی بر نارضایتی از بدن ارائه کرده‌اند.

شکل ۳-۲ مدل پیشنهادی تاثیر عوامل فرهنگی – اجتماعی برنگرانی و نارضایتی از بدن (وارن و همکاران، ۱۹۹۸ )

آرمان‌های فرهنگی

درون فکنی

آگاهی

بر اساس این مدل آگاهی از آرمان‌های فرهنگی و اجتماعی مربوط به تن و درون فکنی آن ها سبب پدیدآیی نگرانی و نارضایتی از بدن در افراد است. نکته محوری در نظریه ی فرهنگی ـ اجتماعی این است که تماشای تصویرزنان باریک اندام و مردان عضلانی و بلند قامتی که تأیید اجتماعی و فرهنگی دارند، تأثیراتی منفی بر زنان و مردان مشاهده کننده دارد و سبب نارضایتی از بدن درآنان می‌شود.

۲ـ نظریه مقایسه اجتماعی[۱۱۶]

نظریه مقایسه اجتماعی بیان می‌کند که مشاهده‌ الگوهای زیبایی ارائه شده در رسانه ها منجر به مقایسه‌ای می‌شود که این مقایسه عامل ایجاد نارضایتی در افراد به ویژه زنان است(ریچینز،۱۹۹۱). مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که مقایسه خود با دیگران، همسن و سالان و الگوهای ارائه شده در رسانه ها و محیط پیرامون فرد زمینه ساز نگرانی و نارضایتی از وضعیت بدنی است(ریچینز،۱۹۹۱؛ اسکاتز، پاکستون و ورتایم[۱۱۷]،۲۰۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:47:00 ب.ظ ]




منتسکیو[۶۳] (۱۷۵۵) معتقد بود که اگر شخصی آرزو کند خوشبخت یا شادکام باشد، این آرزو می ­تواند به سادگی برآورده شود. اما مشکل این است که غالباً هر یک از ما تمایل داریم از دیگران خوشبخت­تر باشیم و برآورده شدن همین آرزوهاست که همیشه دست­یابی به آن را برایمان دشوار می‌سازد، دلیل این دشواری این است که غالباً ما دیگران را شادکام­تر از آنچه هستند می­بینیم(به نقل از ساعتچی، ۱۳۷۷).

آرگایل و مارتین[۶۴] (۱۹۹۵) بر این باورند هنگامی که از مردم پرسیده می­ شود منظور از شادکامی چیست، آن­ها دو نوع پاسخ را مطرح ‌می‌کنند: (۱) ممکن است حالات هیجانی مثبت مانند لذت را عنوان کنند. و (۲) آن را راضی بودن از زندگی به طور کلی و یا بیشتر جنبه­ های آن بدانند. ‌بنابرین‏ به نظر می­رسد که شادکامی دست کم شامل دو جزء اساسی عاطفی و شناختی است. با وجود این، شادکامی متضاد افسردگی نیست اما فقدان افسردگی شرط لازم برای رسیدن به شادکامی است. به نظر آن­ها اگر شادکامی متضاد افسردگی باشد نیازی به اندازه ­گیری و بررسی آن نیست، زیرا افسردگی به خوبی شناخته شده است. آن­ها باور دارند که سه جزء اساسی شادکامی عبارتند از: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب. او و همکارانش دریافتند که روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی، دوست داشتن دیگران و طبیعت نیز از اجزاء شادکامی هستند(به نقل از نوربالا و علی­پور، ۱۳۷۸).

همچنین برخی از پژوهشگران از جمله شوارتز و استراک[۶۵](۱۹۹۱؛ به نقل از نوربالا و علی­پور، ۱۳۷۸) معتقدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات سوگیری دارند، این سوگیری در جهت خوشبینی و خوشحالی است. یعنی اطلاعات را به گونه ­ای پردازش و تفسیر ‌می‌کنند که به خوشحالی آن­ها می­انجامد. با توجه به توضیحات یاد شده به نظر می­رسد شادکامی مفهومی است که چندین جزء اساسی دارد. اول، جزء عاطفی و هیجانی که باعث می­ شود فرد شادکام همواره از نظر خلقی شاد و خوشحال باشد. دوم، جزء اجتماعی که گسترش روابط اجتماعی با دیگران و افزایش حمایت اجتماعی را به دنبال دارد. سوم، جزء شناختی که باعث می­ شود فرد شادکام نوعی تفکر و پردازش اطلاعات ویژه داشته باشد و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوشبینی وی را به دنبال داشته باشد.

پیرو[۶۶] (۲۰۰۶) اعتقاد دارد که بهزیستی ذهنی[۶۷] شامل، شادی(جزء عاطفی یا هیجانی) و رضایت(جزء شناختی) می­ شود. دینر، سو، لوکاس و اسمیت[۶۸] (۱۹۹۹) اعتقاد دارند که شادمانی ذهنی علمی در روانشناسی است که برای ارزیابی افراد از عاطفه منفی و مثبت تجربه شده و شادی یا رضایت از زندگی‌شان ‌می‌باشد.

تام کینز [۶۹](۱۳۷۶) سه نوع برانگیختگی را برای مکانیسم شادی و نشاط در نظر ‌می‌گیرد که عبارتند از: (۱) شادی از نظر عصب شناختی که به وسیله کاهش سریع سرعت شلیک عصبی فعال می­ شود مانند رهایی از درد جسمی، رهایی از نگرانی­ها، حل کردن مسأله دشوار و پیروز شدن در یک رقابت اضطراب انگیز. (۲) شادی علاوه بر آرامش ناشی که از دست­یابی به هدف به وسیله پیش ­بینی واقعه مثبت مانند: قرار ملاقات، احساس­های لذت­بخش مانند محبت کردن و نوازش شدن برانگیخته می­ شود. و (۳) شادی از وقایعی حاصل می­ شود که حس خود انگاره مثبت شخص را تأیید می­ کند.

آرگایل(۱۹۸۷؛ ترجمه گوهری نارکی و همکاران، ۱۳۸۲) معتقد است شادکامی یکی از ابعاد اصلی تجربه انسان منجمله خلق مثبت، رضایت از زندگی و شناخت­هایی از قبیل خوش­بینی و عزت نفس به شمار می­رود. شادی، تا حدودی به واسطه خصوصیات عینی زندگی، از قبیل ثروت، اشتغال و ازدواج ایجاد می­ شود، اما عوامل ذهنی نظیر چگونگی تصورات ما از آن شرایط مثلاً مقایسه با دیگران و انطباق نیز در ایجاد شادی نقش دارند.

تپوی سودهیکوی[۷۰] (۱۹۹۷) اعتقاد دارد هرکسی در دنیا شادمانی را دوست دارد و رنج بردن را دوست ندارد. او از دو نوع شادمانی یاد می­ کند: (۱) شادمانی جسمانی و (۲) شادمانی ذهنی. هر دو نوع شادمانی به یکدیگر ‌وابسته­اند، یعنی، اگر جسم شاد باشد می ­تواند شادمانی ذهنی را به دنبال داشته باشد.

مکتب بودا اعتقاد دارد که شادی واقعی با ثروت یا مشهور شدن به دست نمی­آید. ما مردم مشهور و میلیونری با موقعیت­های بالا را می­بینیم که طبیعتاً با این همه ثروت باید شاد باشند ولی در می­یابیم که شادی واقعی از چیزهای مادی ناشی نمی­ شود زیرا این چیزها منبعی از شادی واقعی نیستند بلکه باعث رنج افراد نیز می­ شود. شادی واقعی در درون ذهن ما است، مردمی که می­خواهند ‌به این نوع شادی دست پیدا کنند باید رشد ذهنی را که بودا کشف و تأیید ‌کرده‌است، تمرین کنند(گوهری نارکی و همکاران، ۱۳۸۲).

بربنر[۷۱](۱۹۹۸؛ به نقل از آریایی مقدم، ۱۳۸۲) شادکامی را متغیری می­داند که پایه­ زیست‌شناختی دارد و در اثر عوامل موقعیتی و محیطی ایجاد نمی­ شود. وی در مطالعه میان فرهنگی خود ‌به این نتیجه رسید که در ملت­ها و فرهنگ­های گوناگون و در محیط و موقعیت­های اجتماعی، مردم در زمینه شادکامی با هم متفاوتند و این تفاوت­ها پایدار است. این پایداری تفاوت­های موجود میان افراد، شادکامی را به ویژگی شخصیتی متأثر از رخدادها پیوند می­دهد.

شادمانی ذهنی اشاره دارد به اینکه مردم زندگی خود را چگونه ارزیابی ‌می‌کنند و شامل متغیرهایی از قبیل رضایت از زندگی، رضایت از وضعیت زناشویی، رضایت از کار، فقدان افسردگی، اضطراب و وجود عواطف و خلقیات مثبت می­ شود. ارزیابی شخص از خود ممکن است به شکل شناختی باشد، مثلاً، هنگامی که شخص به طور کلی ‌در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبه­هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می­نشیند. ممکن است ارزیابی شخص به شکل عاطفی نیز باشد (تجربه هیجانات و خلقیات ناخوشایند و خوشایند مردم در مواجه با زندگی خود). ‌بنابرین‏، گفته می شود اگر شخص رضایت از زندگی و غالباً خوشی را تجربه کند و فقط گاه گاهی هیجانی مثل غمگینی و خشم را تجربه نماید دارای شادکامی ذهنی بالا خواهد بود. برعکس، اگر از زندگی خود ناراضی است و خوشی و علاقه اندکی را تجربه نماید و هیجانات پیوسته منفی، مثل خشم و اضطراب را احساس نماید دارای شادمانی ذهنی پایینی است(مظفری و هادیان ­فرد، ۱۳۸۴).

چند ویژگی اساسی در مطالعه شادمانی ذهنی وجود دارد. یک، کل دامنه بهزیستی از زجر و عذاب[۷۲] تا وجد و شعف[۷۳] را در بر ‌می‌گیرد و صرفاً به حالات نامطلوبی مثل افسردگی یا نا امیدی محدود نمی­ شود. ‌بنابرین‏، حوزه شادمانی ذهنی صرفاً شامل حالات نامطلوبی نمی­ شود که توسط روانشناسان بالینی مورد استقبال قرار گرفته است. به عبارت دیگر، حوزه شادمانی ذهنی صرفاً به مطالعه افسردگی و اضطراب ختم نمی­ شود بلکه عواملی که تا اندازه­ای افراد شاد را از افراد با شادی متوسط و از افراد فوق­العاده شاد متمایز می­ کند را نیز در بر ‌می‌گیرد و دوم، شادمانی ذهنی برحسب تجربه درونی هر شخص تعریف شده است و موقعیتی که صحبت از ارزیابی شادمانی ذهنی است چارچوب داوری خارجی[۷۴] تحمیل نمی­ شود. به عبارت دیگر، برای توصیف میزان شادمانی هرکس باید درون پوست وی رفت(میرز[۷۵] و دینر، ۱۹۹۵؛ به نقل از مظفری و هادیان فرد، ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:47:00 ب.ظ ]




    • هوش درون­فردی: این هوش مختص احساسات، ارزش­ها و نگرش­ها است. این هوش به یادگیرنده کمک می­ کند تا ارتباط مؤثری با برنامه درسی برقرار کند. بچه­هایی که می­پرسند،( چرا من باید این را یاد بگیرم؟) یا (این چه تاثیری روی من دارد ؟) ، همگی در حال به­ کارگیری هوش درون­فردی خود هستند . این هوش بخشی از ماست که انتظار دارد یادگیری به طور معنا دار صورت پذیرد . بیشترین ارتباطی که درمی­یابیم در چیزی است که مطالعه می­کنیم . این هوش بیشتر دربردارنده این پیام است که ما را متمایل سازد تا در یادگیری­مان احساس مالکیت کرده و همچنین آن چیزی را که تاکنون یاد گرفته­ایم بهتر نگهداری کنیم.(همان منبع)

    • هوش میان­فردی: این هوش از طریق تعامل با دیگران تحریک می­ شود.دانش­آموزانی که در این هوش قوی هستند اغلب نیازمند همکاری و مشارکتند تا یادگیری را برای خود معنادار کنند. دانش­آموزانی با گرایش میان­فردی قوی در کلاس درس سنتی احتمالا به عنوان ” بسیار پرحرف ” و ” بسیار اجتماعی” لقب می­ گیرند . اگر این دانش ­آموزان به­درستی راهنمایی شوند،در گروه ­های جمعی و مشارکتی پیشرفت کرده و پرورش می­یابند یا حتی در موقعیت­های تماما گروهی­ای که حضور دارند برای پرسش،بحث و ادراک مستقل هستند.(همان منبع)

    • هوش طبیعت­گرا: این هوش مختص طبقه ­بندی­ها و سلسله مراتب است.اگر­چه هوش طبیعت­گرا دربردارنده مطالعه گیاهان ، حیوانات و دیگر علوم است ولی فرایند­هایی که این انتظام­ها را تعالیم می­بخشند و نیازمند رده­بندی،طبقه ­بندی و سلسله­مراتبی هستند را نیز در بر ‌می‌گیرد . هوش طبیعت­گرا می ­تواند در کلاس درس از طریق فعالیت­هایی از قبیل گروه ­بندی ، رسم نمودار و نقشه معنایی و مشخصات و ویژگی­ها برانگیخته شود .(همان منبع)

  • هوش وجودی: هوش فهم و ادراک فرایندهای موجود در یک بافت وجودی بزرگتر است . این هوش شامل زیبا شناختی، فلسفه و مذهب می­شودو روی ارزش­های کلاسیک زیبایی ، حقیقت و خوبی تأکید دارد . این به دانش آموزان اجازه می­دهد که جایگاهشان را در تصویری بزرگتر ببینند چه در کلاس درس ، جامعه ، اجتماع ، جهان یا گیتی باشد . دانش­آموزانی که هوش وجودی قوی­تری دارند از توانایی بیشتری برای خلاصه کردن و ترکیب نظرات برگرفته از منابع و سیستم­ها برخوردار هستند.(همان منبع)

از آنجایی که هوش مورد نظر ما در این پژوهش هوش میان­فردی است در ادامه به بیان اعمال مشهود این هوش می­پردازیم:

اعمال مشهود این هوش میان فردی عبارتند از:

تقسیم کردن، سوق دادن، هدایت کردن، راهنمایی کردن، کمک کردن، میانجی­گری کردن، مدیریت کردن، رهبری کردن، همکاری کردن، مشارکت کردن، مصاحبه کردن، تحت تاثیر قرار دادن، ترغیب کردن، مبارزه کردن، متقاعد کردن، مصالحه کردن، ایفای نقش، تعبیه کردن، بدیهه گویی کردن، داوری کردن، صلح کردن.(مکنزی، ۲۰۰۵/۱۴،۱۳۹۱)

برای درک بیشتر این هوش تعاریف دیگری از آن نیز ارائه می­گردد که با اندکی توجه در این تعاریف ‌می‌توان شباهت و مشترکات بسیاری در آن­ها یافت.

هوش میان­فردی:

استعداد درک مقاصد، انگیزه­ ها و احساسات دیگران و مهارت­ در ایجاد روابط با آنان و توانایی همکاری مؤثر با دیگران است.(حامدیان،۱۳۹۰)

استعداد درک مقاصد،انگیزه­ ها و احساسات دیگران و مهارت ایجاد روابط با آنان و توانایی همکاری مؤثر با دیگران است. فرد دارای هوش میان­فردی بالا کسی است که دیگران غالبا برای مشورت و راهنمایی به او مراجعه ‌می‌کنند.این افراد به انجام کارهای گروهی علاقه­مندند و هنگام مواجهه با مشکلات بودن در کنار دیگران را به پناه بردن به تنهایی ترجیح می­ دهند. با همسالان خود معاشرت خوبی دارند و معمولا رهبران شایسته­ای در گروه می­شوند. دوستان خود را نصیحت ‌می‌کنند و از انجام بازی­های گروهی بسیار لذت می­برند. جالب است که دیگران هم از بودن با او و هم­صحبتی و انجام فعالیت­های مشترک با او احساس رضایت و شادی دارند. فروشندگان،معلمان،پزشکان،رهبران مذهبی،رهبران سیاسی و مشاوران نیاز مبرم به هوش میان­فردی دارند.(حامدیان،۱۳۹۰)

در کلاس­های درس سنتی( که معمولا بر پایه رقابت استوار است تا همکاری گروهی)این هوش کمتر به کار گرفته می­ شود. از این­رو، فضای کلاس خشک و حس همکاری و تعاون درآن کمتر به چشم می­خورد.(همان منبع)

در تعریفی دیگر ‌می‌توان گفت هوش میان­فردی یعنی توانایی درک و تمایز حالات روحی وخلق وخو، رفتار،هیجانات،دیدگاه ­ها، مقاصد،انگیزه­ ها و احساسات دیگران. این هوش مستلزم شناسایی حالات چهره،صداها، ایماها و اشارات و توانایی تشخیص انواع مختلف نشانه­ های بین ­فردی و توانایی پاسخ­گویی صحیح ‌به این نشانه­ها یا روشی عملی است (مانند تحت تاثیر قراردادن گروهی از مردم برای پیروی از یک الگوی عملکردی خاص) (آرمسترانگ[۵۵]،۲۰۰۱؛ رتیگ[۵۶]،۲۰۰۵؛ معرفت،۲۰۰۷؛ کوگ[۵۷]،۲۰۰۷؛ دوگلاس[۵۸]، ۲۰۰۸ به نقل از رضایی۱۳۸۸)

همکاری:

“همکاری” به عنوان یک ارزش اخلاقی: کوششی برای تشخیص برخی از عوامل با اهمیت مؤثر بر تمایل فرد برای همکاری با دیگران ( رضایی فرد،۱۳۷۶)

می و دوب[۵۹](۱۹۷۳) همکاری را به عنوان رفتاری توصیف کرده ­اند که توسط حداقل دو نفر برای تحقق سرانجامی یکسان هدایت شده است؛و این سرانجام مشترکی است که،البته، همه افراد یا تقریبا همه افرادی که درگیرش هستند بدان دست می­یابند.(به نقل از رضایی فرد،۱۳۷۶)

دوشه[۶۰] همکاری را اینگونه تعریف ‌کرده‌است : همکاری موقعیتی است که درآن یک فرد می ­تواند به ناحیه هدف وارد شود…تنها اگر همه افراد (دیگر) نیز بتوانند به نواحی هدف وارد شوند.کلر و شوئنفلد[۶۱](۱۹۵۰) نیز در کوششی دیگر همکاری را به مثابه یک موقعیت تعریف ‌می‌کنند که درآن رفتار متحد دو یا چند ارگانیسم برای تقویت وجوه مثبت و یا دور کردن وجوه منفی هریک از افراد لازم است.(همان منبع)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:47:00 ب.ظ ]




۴-۱ اهداف تحقیق

با توجه به اینکه تحقیقات تجربی نتایج متناقضی را ‌در مورد چگونگی انتخاب ساختار سرمایه برای شرکت ها ارائه داده‌اند و اطلاعات شرکت های سهام عام در یک بورسی که دارای کارایی ضعیف است ارائه می‌شوند ‌بنابرین‏ این تحقیق در پی این است که مهمترین عوامل اطلاعات تاخیری را ‌بر ساختار سرمایه مشخص کند و بتواند راهنمای خوبی برای تحقیقات آتی باشد. ‌بنابرین‏ هدف اصلی این تحقیق عبارت است از:

تأثیر سازه‌ها و متغیرهای تأخیری ‌بر ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده و در بورس اوراق بهادار تهران. و اهداف فرعی این تحقیق شامل.

الف) رابطه ی معنی داری بین سود آوری و ساختار سرمایه یک شرکت وجود دارد.

ب) رابطه ی معنی داری بین نسبت M/B و ساختار سرمایه یک شرکت وجود دارد.

ج) رابطه ی معنی داری بین اندازه شرکت و ساختار سرمایه یک شرکت وجود دارد.

د) رابطه ی معنی داری بین نسبت دارایی های وثیقه ای و ساختار سرمایه یک شرکت وجود دارد.

۵-۱ چهار چوب نظری تحقیق

اصولاً در چهار چوب نظری تحقیق باید متغیرهای موجود به درستی شناسایی و معرفی گردیده و سپس با توجه به تحقیقات و یا تئوری های موجودی در ارتباط با موضوع تحقیق روابط موجود بین این متغیرها که هدف این تحقیق می‌باشد را در قالب فرضیه هایی بیان کرد و بررسی نمود.

مود یلیانی و میلر برای اولین بار در سال ،۱۹۵۸، بحث ساختار سرمایه را مورد بررسی قرار دارند. موضوع مورد بحث آن ها این بوده است که آیا استفاده از بدهی ها در ساختار سرمایه شرکت ها بر ارزش شرکت ها و هزینه سرمایه تأثیر دارد، آنان ‌به این نتیجه رسیدند که استفاده از بدهی ها بر ارزش شرکت تأثیر مثبت و بر میانگین موزون هزینه سرمایه نیز تا حدودی تأثیر خواهد گذاشت جامع ترین و برجسته ترین تحقیق مربوط به ساختار سرمایه متعلق به راجان و زنگالس ،۱۹۹۵، می‌باشد که تحت عنوان «درباره ساختار سرمایه چه می‌دانیم؟ شواهد بین‌المللی » به بررسی عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه شرکت‌ها از نظر بین‌المللی پرداخته است. آن ها در تحقیق مشترک خود از تراز نامه ها نمونه ی وسیعی از شرکت های سهامی عام در ۷ کشور بزرگ صنعتی دنیا (آمریکا، انگلیس، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن) را مورد بررسی قرار داده‌اند سپس با برآورد یک مدل رگرسیون چند متغیره به بررسی روابط بین چهار متغییر بنیادی حسابداری با ساختار سرمایه شرکت‌ها پرداختند نتایج این تحقیق نشان داد. که اهرم مالی در هر یک از این کشورها با دو عامل ارزش بازار به دفتری و سود آوری شرکت رابطه منفی و با دو عامل ارزش دارایی ها و اندازه شرکت رابطه مثبت دارد لذا با اندکی اغماض می توان گفت که عوامل مرتبط با الگوی ساختار سرمایه در این کشورها به استثناء آلمان عمومیت دارند (محمدی، ۱۳۸۴، ص ۸۵)۱.

در تحقیقات داخلی اسفیدانی و همکاران به بررسی ساختار سرمایه بانک‌ها و هزینه سرمایه پرداخته و مشخص شد که هیچ گونه رابطه ای در این خصوص وجود ندارد. نمازی و شیرزاده تآثیر ساختار سرمایه را بر سودآوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دارند. که نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که رابطه ی قوی و معنی داری بین ساختار سرمایه و سود آوری شرکت ها وجود ندارد. و همچنین در تحقق دیگری که توسط نمازی و حشمتی،۱۳۸۶،به عنوان بررسی تاثیر سازه‌ها و متغیرهای تاخیری بر ساختار سرمایه انجام شده نتایج آن حاکی از این است که بین چهار عامل کسری مالی،بازده سهام،سودآوری و نسبت ارزش بازار بر ارزش دفتری دارایی های شرکت با ساختار سرمایه رابطه معنی داری وجود دارد.

۶-۱ فرضیه های تحقیق

در این تحقیق فرضیه اصلی به شرح زیر است:

بین سازه‌ها و متغیرهای تأخیری و ساختار سرمایه رابطه وجود دارد.

و فرضیه های فرعی تحقیق عبارتند از:

    1. رابطه معنی داری بین سود آوری و ساختار سرمایه یک شرکت وجود دارد.

    1. رابطه معنی داری بین نسبت M/B و ساختار سرمایه یک شرکت وجود دارد.

    1. رابطه معنی داری بین اندازه شرکت و ساختار سرمایه یک شرکت وجود دارد.

  1. رابطه معنی داری بین نسبت دارایی های وثیقه ای و ساختار سرمایه یک شرکت وجود دارد.

۷-۱ قلمرو تحقیق

قلمرو تحقیق حاضر از سه بعد تشکیل گردیده است:

الف) قلمرو زمانی تحقیق :

در این تحقیق از اطلاعات کامل صورت های مالی سالانه هر یک از شرکت ها از انتهای سال مالی ۱۳۸۱ الی ۱۳۸۶ استفاده شده است و در انجام معاملات سهم شرکت ها وقفه ای فراتر از سه ماه وجود نداشته باشد.

ب) قلمرو مکانی تحقیق:

با توجه به اینکه شرکت های سهامی عام پذیرفته شده در بورس ملزم به ارائه صورت های مالی سالانه می‌باشند و اطلاعات آن ها در اختیار عموم و قابل دسترسی می‌باشند جامعه آماری کلیه شرکت های بورس انتخاب گردیده اند.

ج) قلمرو موضوعی تحقیق:

از میان عوامل اثر گذار بر ساختار مالی شرکت ها در تحقیق حاضر آثار سودآوری، نسبت M/B . اندازه شرکت و نسبت دارایی های وثیقه ای بر ساختار مالی شرکت ها مورد بررسی قرار می‌گیرد.

۸-۱ تعریف عملیاتی واژه ها و اصطلاحات

در این بخش تعریف کاربردی هر یک از متغیرها در فرضیه های تحقیق ارائه می شود.

اندازه شرکت

نکته مهم در سنجش اندازه شرکت این است که چه عاملی به عنوان ملاک و معیار مورد استفاده قرار گیرد تا از آن طریق به شکل صحیح و دقیق شرکت ها را از نظر اندازه و حجم از یکدیگر تفکیک نمایند. معیارهای متفاوتی ولی مرتبط با یکدیگر برای اندازه گیری حجم و گسترش فعالیت شرکت‌ها مورد استفاده قرار گرفته است یکی از معیارها فروش کل شرکت است. به عبارتی اندازه شرکت با فروش در رابطه مستقیم است. معیار دیگر مورد استفاده مجموع دارایی ها به ارزش دفتری است که با اندازه شرکت رابطه مستقیم دارد. پس می توان گفت: اندازه شرکت عبارت است حجم فروش و میزان فعالیت یک شرکت از آنجایی که معیارهای ذکر شده عمدتاًً در بررسی های مختلفی مورد استفاده قرار گرفته اند و به عنوان شاخص تعیین کننده اندازه شرکت مطرح و قابل استفاده هستند در این تحقیق از مجموع دارایی ها به عنوان شاخص اندازه شرکت استفاده می‌گردد (یزدانی، ۱۳۷۲،ص ۱۴)۱.

نسبت دارایی های وثیقه ای

بیشتر تئوری های ساختار سرمایه استدلال کرده‌اند که نوع دارایی هایی که در مالکیت شرکت است بر انتخاب ساختار سرمایه شرکت تأثیر دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:47:00 ب.ظ ]