این بعد از هوش هیجانی به توانایی کلی فرد در سازگاری با شرایط نا آشنا – غیر قابل پیشبینی و پویا بر میگردد.
۱۲-تحمل فشار:
تحمل فشار عبارت است از توانایی مقاومت در برابر رویدادها و موقعیت های فشارزا بدون توقف از طریق سازگاری فعال مثبت در برابر فشار. این توانایی به معنی پشت سر گذاشتن موقعیت های مشکل ساز بدون از پا در آمدن است .این توانایی مبتنی است بر:
الف- قابلیت انتخاب روشهایی برای سازگاری با فشار(یعنی چاره جو و مؤثر بودن و توانایی یافتن روشهای مناسب و آگاه از نحوه انجام آن ها است).
ب- به طور کلی تمایل خوش بینانه به تجارب جدید و تمایل به داشتن توانایی غلبه بر مشکل موجود (یعنی باور داشتن توانایی در برخورد و مقابله با این موقعیت ها).
ج- این احساس که میتواند موقعیت فشار را کنترل کند یا بر آن تاثیر بگذارد (یعنی حفظ آرامش داشتن کنترل).
۱۳- کنترل تکانه:
کنترل تکانه یعنی توانایی مقاومت یا به تأخیر انداختن تکانه سائق با وسوسه انجام عملی است. این توانایی شامل پذیرش تکانههای پرخاشگرانه و خود دار بودن و کنترل خشم – پائین بودن تحمل ناکامی، ناتوانایی در کنترل مشکلات و رفتارهای تند و غیر قابل پیشبینی تجلی میکند.
۱۴-شادکامی:
شادکامی توانایی راضی بودن از زندگی خود، لذت بردن از خود و دیگران و شاد بودن است. این توانایی شامل ارضای تواناییهای خود، خوشنودی کلی و توانایی لذت بردن از زندگی است. افراد شادمان اغلب احساس خوب و راحتی چه در محیط کار و چه در اوقات فراغت دارند. شادکامی با احساس کلی شادی و نشاط مرتبط است. شادکامی پیامد جانبی یا شاخص مهم درجه کلی هوش هیجانی و عملکرد هیجانی فرد است.
۱۵- خوشبختی:
خوشبختی توانایی نگاه کردن به طرف روشن زندگی و حفظ یک نگرش مثبت حتی در رویاروی با بداقبالی است. خوشبختی نشان دهنده امید به زندگی و رویکرد مثبت به زندگی روزمره است. خوشبختی برعکس بدبینی است که یکی از نشانه های رایج افسردگی میباشد.
۲-۴- کفایت هیجانی
کفایت هیجانی طبق تعریف مارنی عبارت است از کارایی شخص در موقعیت های تبادل اجتماعی هیجانی منظور از کارایی شخصی که در این تعریف مطرح شده در برگیرنده باور شخص به داشتن ظرفیت و مهارت هایی که برای تحقق اهداف لازم اشاره دارد.
پیامد مطلوب در ارزشها و باور های فرهنگی انعکاس پیدا میکند از طرف دیگر بحث کارایی شخصی در زمینه تبادلات اجتماعی هیجانی به کار می رود. این نکته مدنظر است که چه طور افراد میتوانند به موقعیت های هیجانی پایان دهند در حالی که همزمان به طور راهبردی دانش خود را درباره هیجان ها و ابزار هیجانی در روابط بین فردی با دیگران به کار میبرند. مثل اینکه آن ها بتوانند تبادل بین فردیشان را مورد بحث قرار داده و تجارب هیجانی در مورد اهداف پیامدهای مطلوب برای فردی که از لحاظ هیجانی با کفایت تلقی می شود باتعهدات اخلاقی فرد یکپارچه خواهد شد(کاروبین مارن[۱۷]ی ۱۹۹۹به نقل از بار-آن، ۱۲۹).
کفایت هیجانی پخته طبق تعریف فرض می کند که ویژگیها و ارزش های اخلاقی عمیقا” بر پاسخ های هیجانی شخص تاثیر میگذارد به نحوی که یکپارچگی شخص را ارتقا میدهد کفایت هیجانی پخته بایستی بیانگر خرد باشد واین خردمندی به همراه خود ارزش های اخلاقی فرهنگی را حمل میکند.
۲-۵- هوش عمومی
بر اساس مطالعات دانیل گامن[۱۸] در بهترین شرایط همبستگی اندکی(۷%)بین هوش عمومی وبرخی از ابعاد هوش هیجانی وجود دارد به طوری که میتوان ادعا کرد آن ها عمدتاً ماهیت مستقل دارند وقتی افرادی دارای هوش عمومی بالا در زندگی تقارن میکنند و افراد دارای هوش متوسط به طور شگفت انگیزی پیشرفت میکنند شاید بتوان آن رابه هوش هیجانی بالای آنان نسبت داد (گلمن ۱۹۹۵، ۴۵-۱).
نظریه پردازان هوش هیجانی و هوش بهره به ما میگویند که چه کار میتوانیم انجام دهیم در حالی که هوش هیجانی شامل توانایی ما برای یادگیری تفکر منطقی و انتزاعی میباشد. همچنین هوش هیجانی شامل مهارت های ما در شناخت احساس خود ودیگران ومهارت های کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران وحس مسئولیت پذیری در مقابل وظایف نیز میباشد .
بار-آن(۱۹۹۹) درپی یافتن پاسخی برای این سوال که چرا برخی از افراد نسبت به برخی دیگر در ابعاد مختلف زندگی موفق ترند و به تحقیقات بسیاری دست زده اند. بار-آن دریافت که تنها کلیه موفقیت و تنها عامل پیشبینی کننده موفقیت آن ها هوش کلی نیست بلکه باید درجستن عوامل دیگر بود(بار-آن ۱۹۹۹، ۱۳۳-۱۳۰). نمره کل هوش هیجانی بر اساس مطالعات پالازو[۱۹] بار-آن همبستگی اندکی (۱۲%)با هوش عمومی نشان داد.
سیاروچی وهمکارانش دریافتند که با مقیاس هوش ریون همبستگی ندارد ریون=۰٫۵ مطالعات بار-آن (۲۰۰۰) نشان میدهد که عناصر هوش هیجانی مانند همدلی بامشاهده دانشجویان که در شناخت احساس دیگران توانمند بودن از جمله محبوب ترین افراد دانشگاه بودند و بیشترین ثبات هیجانی را نشان میدادند. اینان از عملکرد تحصیلی بهتری برخوردار بودند علیرغم اینکه آن ها از کسانی نبود که در شناخت پیامدهای غیرکلامی دیگران ضعیف بودند. این نشان میدهد که دستیابی به این مهارت از عمده راه های اثرگذاری بر دیگران است .
هوش هیجانی آن گونه که پرسشنامه بهر هوش هیجانی بار-آن می سنجد شکل دیگری ازهوش شناختی که از آزمونهای هوش عمومی می سنجد نیست (بار-آن۱۹۹۹، ۱۳۳-۱۳۰).
همبستگی هوش هیجانی وعمومی به ابزار مورد استفاده از درجات متفاوتی برخوردار است. همچنین همبستگی بین هوش هیجانی و ابعاد مختلف هوش عمومی با توجه به اینکه کدام بعد از هوش عمومی مورد توجه قرار بگیرد و همبستگی بیشتری با خرده مقیاس های هوش عمومی نشان میدهد (دیویس استانکوف و روبرتر [۲۰]۱۹۹۸، ۶۷).
دیویس استانکوف و روبرتر(۱۹۹۸) درپی مطالعه ای که برروی ۵۰۳ نفرانجام دادند همبستگی۴% را بین هوش هیجانی و پرسشنامه خودسنجی توانایی کلامی بررسی کردند.
۲-۶- تأثیر هوش هیجانی در زندگی
هر مشکلی در طول حیات آماده حل شدن و از بین رفتن می شود هیجانها وسیله ای هستند که با آن ها می توانید برای حل مشکل اقدام کنید مشکلی آن چنان بزرگ که می توانید آن را ببینید و یا هنوز آنقدر کوچک که می توانید آن را حل کنید. با درک هیجان های خود می توانیداز میان مشکلات ماهرانه بگذرید واز مشکلات بعدی جلوگیری کنید اگر عکس این کار را انجام دهید واحساسات خود را سرکوب کنید آن ها خیلی سریع به احساس کنش واضطراب تبدیل خواهند شد(قاسم زاده ۱۳۷۵، ۱۶۲).