تمرکز اساسی
مخاطبان کلیدی
شیوه
رفتار سرمایه گذاران.
رتبه بندی براساس نظرات مدیران ارشد و تحلیل گران مالی.
شهرت را با عملکرد استراتژیک و مالی مرتبط می کند
ذی نفع واحد (سرمایه گذاران، مدیران)
مکتب ارزیابی : شهرت به عنوان ارزیابی موفقیت های مالی سازمانی
هویت شرکت/سیما
قصد خرید مشتریان
دیدگاه مشتریان از شرکت
سیمای فروشندگان
مرتبط کردن شهرت با مشخصات کارکنان
ادراک مدیران از تصویر ذهنی و هویت ، شهرت را به مساعد بودن پوشش رسانه ای مربوط می کند.
عمدتاً یک ذی نفع
را در نظر می گیرد (بازاریابی)
رفتار سازمانی
رسانه
مکتب احساسی : شهرت به عنوان احساس کلی از سازمان
ذی نفعان متفاوت به طور کلی ، دیدگاه داخلی ( هویت) و خارجی (سیما)از شهرت شرکت را به هم مربوط می کند
مقایسه دید گاه ذی نفعان متفاوت (عمدتاً ذی نفعان داخلی در برابر دیدگاه ذی نفعان خارجی)
مکتب رابطه ای : شهرت شامل تفاوت بین دیدگاه ذی نفعان خارجی و داخلی است.
۲-۱-۳) اندازه گیری(ابعاد) شهرت سازمانی
سردرگمی به خاطر تعاریف زیاد به سردرگمی بیشتر در شیوه های اندازه گیری در ادبیات شهرت
می انجامد. بعضی از شیوه های موجود اندازه گیری انعکاس بعضی از استراتژی ها به سمت اندازه گیری شهرت سازمانی هستند. جواب ها می توانند رتبه شهرت یک شرکت را از خوب تا بد نشان دهند. بنابراین اندازه گیری یک بعدی نشان نمی دهد که چرا یک شرکت شهرتی بهتر یا بدتر از سایر شرکت ها دارد. محققان می توانند از شیوه های کیفی یا ابزارهای ویژه ای در شرایط تجربی استفاده می کنند. اما در این جا دو مشکل وجود دارد اول مقایسه شهرت یک شرکت با شهرت دیگر شرکتها و دوم مقایسه یک ذی نفع با دیگر ذی نفعان.
میان معیارهای اندازه گیری که برای مقایسه شهرت شرکت ها استفاده می شوند بر بسیاری از آن ها این ایراد وارد است که تمرکز زیادی بر روی عملکرد مالی شرکت دارند. و یا بر دیدگاه یک ذی نفع واحد (به عبارت دیگر تصویر ذهنی یا هویت ) یا برای سادگی از دیدگاه یک ذی نفع یا از عوامل اندازه گیری یک بعدی استفاده می کنند. بسیاری از این شیوه ها معیارهای اندازه گیری خود را از معیارهای اندازه گیری ارزش برند، تصویر ذهنی شرکت، هویت شرکت بدون آن که تشخیص صحیحی از این مفهوم داشته باشند قرض گرفته اند. شیوه محققان به پیش زمینه آن ها (مانند بازاریابی، استراتژی، تئوری سازمان یا مشاوره) یا مکتب فکری شان یا پایه های پدیده شناختیشان بستگی دارد. اما در ادبیات به ندرت شیوه ها یا معیارهای اندازه گیری متفاوت با هم مقایسه شده اند(Chun,2005:99).
ایرادات بسیاری بر مطالعات قبلی (مثلاً رتبه بندی رسانه ها) به خاطر این که بر مسائل مالی تمرکز داشتند انجام شد. و تشخیص دادند که نام شرکت به عنوان اسم برند در نظر گرفته شود. دانشگاهیان تلاش می کنند برای اندازه گیری شهرت از مفهوم ارزش برند استفاده کنند. معیارهای ارزش برند توسط کلر و آکر به طور عامه پسندی به کار رفتند. برای مثال کلر و آکر سه بعد «قابلیت اعتبار شرکت، متخصصان شرکت، قابلیت اطمینان و دوست داشتنی بودن» به منظور ایجاد ارتباط با گسترش و موفقیت برند استفاده کردند(Aaker and Keller,1990:29).
قابلیت اعتماد برند به عنوان یکی از ابعاد تصویر ذهنی شرکت که می تواند بر ارزش برند تاثیر بگذارد و به شهرت ربط دارد شناخته می شود. کلر به طور ضمنی ارتباط قابلیت اعتماد یکی از ابعاد تصویر ذهنی شرکت در شهرت شرکت است. بنابراین از آن جا که آن ها زیر ساخت های مشابهی ندارند ارتباط بین ارزش برند، قابلیت اعتماد شرکت و شهرت مبهم به نظر می رسد(Aaker and Keller,1990:32).
کارواناو و چیرکوپ ادعا کردند که شهرت شرکت رابطه نزدیکی با ارزش برند دارد. بعد از تحلیل محتوای مباحث گروه کانون در تحقیقات اولیه آن ۱۲ ایتم برای سنجش شهرت شرکت براساس ۵ شاخص ارزش برند از آکر به منظور اندازه گیری شهرت بنگاه آشامیدنی در مالتا یافتند. ۱۲ ایتم تست شده در بیش از ۱۲۰ مصرف کننده عبارتند از :
- کیفیت محصولات
- سطح تبلیغات
- فعالیت های حمایتی
- برگزاری گردش در کارخانه
- حفظ بلند مدت سنت ها
۶٫توجه زیاد به کارکنان بنگاه
۷٫کارکنان آموزش دیده