فرایند حسابرسی
فرایند حسابرسی، نحوه بکار گرفتن نهاده های حسابرسی را نشان می دهد. فرایند حسابرسی شامل تصمیمات و قضاوت هایی است که حسابرسان در رابطه با برنامه ریزی، گردآوری شواهد، و تفسیر شواهد به منظور احراز الزامات گسترده استانداردهای حسابرسی اتخاذ می کنند تا شواهد کافی و قابل اطمینان به عنوان پشتوانه اظهارنظر خود فراهم آورند. مطالعه اخیر هوتون و گولد (2010) برای ارزیابی تقلب صاحبکاران که به روش طوفان فکری انجام شده است، نمونه ای از تحقیقات می باشد که در آن به فرایند حسابرسی توجه شده است. ادبیات تحقیقات تصمیمات قضاوتی نقش بسزایی در زمینه درک جزئیات فرایند قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در حوزه های مختلف از قبیل برنامه ریزی حسابرسی، ارزیابی ریسک، فرآیندهای تصمیم گروهی (مثل طوفان فکری در خصوص تقلب)، فرایند رسیدگی حسابرسی و رسیدگی به کنترل کیفیت حسابرسی داشته است.
تحقیقات انجام شده در زمینه فرایند حسابرسی مبتنی بر مبانی اقتصادی هستند و فرایند حسابرسی را به عنوان یک تابع تولید در نظر گرفته اند. هدف آنها درک نهاده های فرایند تولید (ساعات کار و تیم رسیدگی کننده)، کارایی این نهاده ها، و جانشینی آن ها تحت شرایط حسابرسی مختلف است. تحقیق اُکیفی و همکاران(1994)، بل و همکاران(2008) و نچل و همکاران(2009) نمونه هایی از این تحقیقات می باشد.
3- مؤسسات حسابرسی
حسابرسان برای مؤسسات حسابرسی کار می کنند و نتیجه فرایند حسابرسی، یک گزارش حسابرسی است که به نام مؤسسه حسابرسی و به همراه صورتهای مالی حسابرسی شده صاحبکار صادر می شود، که می توان آن را به عنوان ستانده مشترک نهاده های صاحبکار و قضاوت های حسابرس دانست. مؤسسات حسابرسی هستند که پرسنل حسابرسی را استخدام می کنند و آموزش می دهند و از طریق جبران خدمات و سایر خط مشی های سازمانی به آن ها انگیزه می دهند. همچنین، برنامه ها و آزمونهای حسابرسی را مدیران مؤسسه حسابرسی طراحی می کنند و پرسنل حسابرسی از آنها به عنوان رهنمودی برای فرایند گردآوری شواهد استفاده می کنند. مؤسسات حسابرسی، ساختارهای اداری داخلی را به منظور اطمینان از کیفیت و رعایت خط مشی های حسابرسی خود طراحی و اجرا می کنند. بنابراین این مؤسسات حسابرسی هستند که در تیررس انتقادات مربوط به کیفیت حسابرسی قرار دارند.
ویژگی های مؤسسات حسابرسی و رابطه آن ها با کیفیت حسابرسی تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است. حساس یگانه و آذین فر (1389) به این نتیجه دست یافتند که بین اندازه مؤسسه حسابرسی و کیفیت حسابرسی (تحریفات کشف شده و گزارش شده در گزارشهای حسابرسی) رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. فرانسیس (2004) شکل گیری ادبیات این گونه تحقیقات را مرور کرد که با تقسیم بندی مؤسسات کوچک و بزرگ آغاز شد. یکی از منابع اصلی تفاوت بین مؤسسات حسابرسی که در تحقیقات مورد بررسی قرار گرفت، تخصص مؤسسه در صنعت خاص است که از گروه مشتریان مؤسسات حسابرسی به عنوان معیار اندازه گیری تخصص یک مؤسسه در صنعت خاص استفاده شد (مؤسساتی که تعداد زیادی از صاحبکاران آنها در یک صنعت خاص فعالیت می کردند، به عنوان متخصص رسیدگی در آن صنعت شناخته می شدند). تحقیقاتی از قبیل ریچلت و ونگ (2010) تأثیر تخصص مؤسسه بر کیفیت حسابرسی را تأیید کردند. اما فرانسیس و یو (2009) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که اندازه مؤسسات حسابرسی و نه تخصص در صنعت خاص، محرک اصلی کیفیت حسابرسی است. روشن است که برای درک منبع تخصص در صنعت خاص و رابطه آن با عملیات مؤسسات حسابرسی بزرگ در سطوح مختلف به انجام تحقیقات بیشتری نیاز داریم.
فقدان داده های کافی در خصوص ویژگی های مؤسسات حسابرسی باعث شده است که انجام تحقیق در زمینه رابطه بین مؤسسات حسابرسی و کیفیت حسابرسی با محدودیت هایی مواجه شود. تاکنون، تحقیقات انجام شده در این زمینه بر اساس متغیرهای اقتباس شده ، از اطلاعاتی بوده است که مؤسسات برای عموم افشا نمودند(مثل تمرکز مؤسسات حسابرسی بر صنعت خاص یا اندازه مؤسسه حسابرسی). اما این معیارهای اندازه گیری، جعبه سیاه ساختار سازمانی و عملیات مؤسسات حسابرسی را نشان نمی دهد. با در اختیار داشتن اطلاعات تفصیلی تر در مورد ویژگی های عمومی و ویژگی های مختص هر کار مؤسسات حسابرسی، می توانیم در خصوص موضوعات زیر، تحقیق و بررسی جدی تری انجام دهیم:
- ویژگی های سیستم کنترل مدیریت مؤسسات حسابرسی از قبیل درجه تمرکز یا عدم تمرکز، بر عملیات مؤسسات چه تأثیری دارد؟ برای مثال آیا ساختار کنترل غیرمتمرکز مؤسسات حسابرسی بزرگ بر کیفیت حسابرسی آن ها نقش دارد؟
- ساختار قراردادهای جبران خدمات شرکا چگونه بر انگیزه ها و رفتار شرکا تأثیر می گذارد؟ آیا جبران خدمات به پرتفوی صاحبکاران شریک گره خورده است یا مبتنی بر عملکرد کلی مؤسسه است؟ آیا گره خوردن جبران خدمات شرکا به پرتفوی صاحبکاران، تهدیدی برای بی طرفی و استقلال آن ها قلمداد می شود؟
علاوه بر ویژگی های عمومی مؤسسات حسابرسی به شرح فوق، ویژگی های مختص هر کار حسابرسی هم می تواند بر کیفیت حسابرسی اثرگذار باشد. برای مثال، دوره تصدی مؤسسات حسابرسی در یک شرکت صاحبکار شاید بر بی طرفی حسابرسان تأثیر منفی داشته باشد، به ویژه اگر حسابرس با صاحبکار روابط گرم و دوستانه داشته باشد.محققین همچنین رابطه حق الزحمه های حسابرسی با کیفیت سود صاحبکار ، احتمال صدور گزارش حسابرسی تداوم فعالیت، یا تصور کیفیت حسابرسی در بازار سرمایه ، را مورد بررسی قرار داده اند. با در اختیار داشتن اطلاعات جدید، وابستگی حق الزحمه با عوامل فوق را می توان در سطح شرکا یا در سطح مؤسسات حسابرسی مورد بررسی قرار داد. علاوه بر این، وابستگی حق الزحمه را می توان در خصوص حق الزحمه های حاصل از کلیه خدمات مؤسسات حسابرسی یا حق الزحمه های حاصل از خدمات غیر حسابرسی مورد بررسی قرار داد. در برخی از مطالعات ازحق الزحمه های غیرعادی حسابرسی برای آزمون استقلال حسابرسان استفاده شده است.
1-Gibbins et al,2010
1-Johns on et al,2002 ; Myers et al,2003
2-Frankel et al,2010
3-Craswell et al,2002 ; DeFond et al,2002
4-Francis & Ke al,2006
5-Larcker & Richardson,2004